بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
سلام میلاد جان، کی من DP رو با نسخه‌های دوم و سوم مقایسه کردم؟!

من گفتم فقط تم موسیقی‌هایی که بعضی وقت‌ها در طول بازی یا از رادیو می‌شنویم، به شدت یادآور شاهکارهای استاد یامائوکاست، از این جهت که به جا و به موقع استفاده میشه.
بالاخره تو این نسخه هم المان‌های سری وجود داره که ناخودآگاه مخاطب رو یاد نسخه‌های کلاسیک میندازه. اگر بخواد در همین حد هم شباهت نداشته باشه که باید به زباله‌دانه تاریخ بپیونده!

علی جان عالی گفتی با موسیقی های ان حال کردم . و از نظر یک سایلنت هیل که به پای شماره دوم هم نرسیده با هات موافقم ولی یامائوکا اهنگ هایی که می ساخت یک چیز دیگه بود .
 
سلام میلاد جان، کی من DP رو با نسخه‌های دوم و سوم مقایسه کردم؟!

من گفتم فقط تم موسیقی‌هایی که بعضی وقت‌ها در طول بازی یا از رادیو می‌شنویم، به شدت یادآور شاهکارهای استاد یامائوکاست، از این جهت که به جا و به موقع استفاده میشه.
بالاخره تو این نسخه هم المان‌های سری وجود داره که ناخودآگاه مخاطب رو یاد نسخه‌های کلاسیک میندازه. اگر بخواد در همین حد هم شباهت نداشته باشه که باید به زباله‌دانه تاریخ بپیونده!

یه کوچولو مقایسه کردی دیگه :yes:

به نظر من،از اونجایی که این نسخه،سایلنت هیل 5 یا 6(و در کل،ادامه ای برای سایلنت هیل های کلاسیک ) نیست ، نباید هیچ گونه تشابهی با اونها داشته باشه، حالا این که ما بخوایم مقایسه کنیم که دیگه بدتر هم هست

هیچ وقت نمیشه متال گیر4 رو با این عنوان جدید که دارن میسازن(قبلا اسمش رایزینگ بود!!) مقایسه کرد،یا چه میدونم بلک آپس رو با مدرن وار مقایسه کرد،صرفا به این دلیل که ریشه ها یا اسمها!! یکی هستن.

اولین چیزی که نظر من رو در مورد بازی جلب کرده( البته فعلا دموهای ingame رو دیدم!!) نوآوری در اکثر بخش های بازیه که نشون میده خود سازنده هم هدفی غیر از تقلید داره و این موضوع،خیلی دلپذیر تره از نا امید شدن از دیدن تقلیدهای کور کورانه و نمادهای بی جا :-??

ادم وقتی میبینه دستش به بازی نمیرسه فعلا و بقیه دوستان دارن بازی میکنن یه جوری میشه ...مثلا
yahoo_4.gif
yahoo_4.gif

BLACK TEAR
sniper.gif

جای این حرفا برو دینامیت و نارنجک و آرپی جی و بازو کا و کلیمور و ... بذار دم دست که دارم میام بترکونیم !! دان پور هم بعد عید میخریم جیرجا نکن :d
 
آخرین ویرایش:
سلام
ابتدا خوشحالم از این بابت که پست‌های یکی از دوستان رو دیدم که گفته‌بود شاید منم برم! :| (اشتباه نکنید Leon.Fox رو نمی‌گم)
========================================================================================
در مورد افت فریم تو لحظه‌ی ذخیره فکر می‌کنم طبیعی باشه. تقریباً تمام بازی‌هایی که بازی کردم از این موتور بهره می‌برند، هنگام ذخیره‌ی خودکار افت فریم داشتند.
 
ادم وقتی میبینه دستش به بازی نمیرسه فعلا و بقیه دوستان دارن بازی میکنن یه جوری میشه ...مثلا :d:d
BLACK TEAR :sniper:

ممنون دوست عزیز، خیلی لطف داری به بنده، شرمنده میکنی:d

یه کوچولو مقایسه کردی دیگه :yes:

به نظر من،از اونجایی که این نسخه،سایلنت هیل 5 یا 6(و در کل،ادامه ای برای سایلنت هیل های کلاسیک ) نیست ، نباید هیچ گونه تشابهی با اونها داشته باشه، حالا این که ما بخوایم مقایسه کنیم که دیگه بدتر هم هست

هیچ وقت نمیشه متال گیر4 رو با این عنوان جدید که دارن میسازن(قبلا اسمش رایزینگ بود!!) مقایسه کرد،یا چه میدونم بلک آپس رو با مدرن وار مقایسه کرد،صرفا به این دلیل که ریشه ها یا اسمها!! یکی هستن.

اولین چیزی که نظر من رو در مورد بازی جلب کرده( البته فعلا دموهای ingame رو دیدم!!) نوآوری در اکثر بخش های بازیه که نشون میده خود سازنده هم هدفی غیر از تقلید داره و این موضوع،خیلی دلپذیر تره از نا امید شدن از دیدن تقلیدهای کور کورانه و نمادهای بی جا :-??

بالاخره اگر بازی کاملاً راه جدایی در پیش بگیره و سبک رو دگرگون کنه اصلاً جالب نیست، مگر اینکه این کار با شناخت انجام بگیره، نمونش Silent Hill 4: The Room. تو همین مثال هم میدیدم که کلیشه‌ها تغییر نکرده. حتی اگر Metal Gear Rising رو هم ببینید، متوجه میشید که خیلی از المان‌ها و عناصر سری توشه. مثلاً معماری محیط، دشمنان و ... .

لپ مطلب اینکه بازی به خوبی از کلیشه‌ها استفاده کرده و سازنده‌ها شناخت خوبی از سری داشتند. البته سبک بازی تغییر کرده(خواسته خود سازندهها بوده) و راه خودش رو از نسخه‌های کلاسیک جدا کرده. سبک بازی، سبک نوین psychologist action thriller هست که تو بازی Alan Wake دیده بودیم. استاندارهای بازی بر پایه این سبکه، ولی این مورد همراه با عناصریه که از سایلنت هیل میشناسیم.

سلام
ابتدا خوشحالم از این بابت که پست‌های یکی از دوستان رو دیدم که گفته‌بود شاید منم برم! :| (اشتباه نکنید Leon.Fox رو نمی‌گم)
========================================================================================
در مورد افت فریم تو لحظه‌ی ذخیره فکر می‌کنم طبیعی باشه. تقریباً تمام بازی‌هایی که بازی کردم از این موتور بهره می‌برند، هنگام ذخیره‌ی خودکار افت فریم داشتند.

مسعود جان تو رو خدا دیگه حرف رفتن و این جور چیزا رو حداقل تو این تاپیک نیارید، هنوزم تو شُک رفتن لیانم:|

مسعود جان درست میگی شما، ولی خوب مشکل اینجاست که بازی راه به راه Save میشه! الآن من بازی رو حتی رو هارد هم نصب کردم باز مشکل افت فریم و طولانی شدن مدت Save دارم.
یک مشکل دیگه که رو اعصاب پیاده روی میکنه Loadingهای طولانیه. خدا نکنه تو یه قسمت بازی گیر بیفتید....
 
درود

بحث‌ها خیلی پراکنده شده، برای همین نقل نمیکنم.

خوب حداقل سه ساعت بازی کردم و 50٪ بازی رو تموم کردم.( با وجود دانشگاه و خونه تکونی همینشم شاهکاره). قبلاً هم گفتم وقتی بازی کامل تموم شد نظراتم رو میگم.

فقط یه پیشنهاد دارم، دوستان LEVEL معماها رو رو HARD بگذارید تا یکم ذهنتون به چالش کشیده بشه. یادش به خیر، تو سایلنت هیل 3 پوست من یکی سر معماهاش کنده شد. معماهای بازی منطقی و قابل قبوله.

افشین جان در مورد گرافیک داری کم لطفی میکنی، جزئیاتش عالی کار شده، مثلاً طراحی لباس مورفی در حرکت واقعاً جالبه. فقط تنها چیزی که این وسط آزار دهنده هست افت فریم‌های کلافه کنندست که تو گیم پلی بازی تأثیر میگذاره، بعضی وقت‌ها انگار به تماشای چند عکس ثابت نشستی. نور پردازی هم قابل تقدیره.

از المان‌های سری درست و بجا استفاده کردند.

طراحی هیولا زیاد دلچسب نیست، با حرف‌های شاتسکی راجع به طراحی هیولاها به این عنوان امیدوار شده بودم، ولی الآن میبینم کارشون آش دهن سوزی هم نیست. حداقل تا الآن خودم فلسفه وجودی چند هیولا رو نفهمیدم.

روایت داستان تا به اینجای کار عالیه، حس مرموز بودن تمامی اتفاقات پیرامون به خوبی القا میشه.

طراحی محیط و اتمسفر هم حرف نداره، این مورد با صداگذاری خوب تجربه جالبی رو به همراه داره.

موسیقی یکنواخت نیست، خیلی جاها نمی‌تونه حسی رو که باید و شاید منتقل کنه، ولی باز غیر قابل تحمل نیست.

سیستم مبارزه رو اعصابه، به شدت! این مورد در کنار افت فریم‌های بیجا از وحشتناکترین کابوس‌های مورفی و مخاطبه.

روند بازی یکم کنده، بازی ضرب آهنگ نسخه‌های قبلی به خصوص HC رو نداره.

مأموریت جانبی چیزی نیست که شما فکر میکنید، در واقع چیزی شبیه به بازی‌های RPG نیست. یک داستان جانبیه که در قالب یک معما روایت میشه، فکر کنم تنها بهانه درگیر شدن مخاطب با مأموریت‌های فرعی گرفتن اچیومنته.

خوب فعلاً برداشت من تا اینجای کار بوده، دوستان شما بازی رو به کجا رسوندید؟ نظراتتون رو هم بگید.

سیاوش جان، موسیقی بازی همخونی با اتمسفر بازی داره، قابله قبوله، ولی شاهکار نیست. بعضی وقت‌ها موسیقی‌هایی که از رادیو پخش میشه شما رو دقیقاً یاد نسخه دوم و سوم میندازه.
در مورد نسخه PC هم که فعلاً خبری نیست.

سلام میلاد جان، کی من DP رو با نسخه‌های دوم و سوم مقایسه کردم؟!

من گفتم فقط تم موسیقی‌هایی که بعضی وقت‌ها در طول بازی یا از رادیو می‌شنویم، به شدت یادآور شاهکارهای استاد یامائوکاست، از این جهت که به جا و به موقع استفاده میشه.
بالاخره تو این نسخه هم المان‌های سری وجود داره که ناخودآگاه مخاطب رو یاد نسخه‌های کلاسیک میندازه. اگر بخواد در همین حد هم شباهت نداشته باشه که باید به زباله‌دانه تاریخ بپیونده!

علی نمی دونم چرا ولی خیلی داری طرفداری الکی از بازی می کنی
گرافیک واقعا افتضاح
واقعا به نظرتون این گرافیک خوبه ؟؟؟؟
آنریل کلا مشکل دیر لود شدن تکسچر ها رو داره ولی کلا آبجکت ها خیلی ضعیفن درخت های کاج تو بازی واقعا خنده دارن انصافا بعضی چیزا تو بازی به نظرم قابل مقایسه با گرافیک re 4 hd اگه خواستی برات نمونه بزارم
من از بازی خوشم اومده ولی باید واقعیت رو هم دید
بازی خیلی از المان های الن ویک هم استفاده کرده
محیط ها به نظرم همخونی چندانی با سایلنت هیل نداره
اما در مورد موزیک
رادیو ها که از ابتدا یه سری آهنگ که توسط آهنگ ساز جدید ساخته نشدن رو پخش می کنه منو یاد رادیو الن ویک انداخت ولی من بحثم سر آهنگ سازی بازی
من قبلا هم گفتم شدیدا از کار آکیرا تقلید شده
افکت های بکار رفته تو صدا سازی کاملا تکراری شاید تا الان من فقط 10 تا افکت جدید شنیدم تو دارک امبینت های بازی
ناراحت کننده تر از اون استفاده نکردن از المان های موسیقی راک تو بازی همون طور که خودت خوب میدونی آکیرا یه راک استار بزرگ
این تغییر سبک برای من فقط کلی اتمسفر رو عوض کرده من اصلا از آهنگ سازی راضی نیستم
استفاده از سکوت تو بازی خوب ولی بازم به جا به کار نرفته ینی بی دلیل موسیقی حذف میشه و درست اونجایی که ما باید از تنهایی بترسیم موزیک هایی پخش میشه که ترس از تنهایی رو به تنش تبدیل می کنه
توام خوابیدی رو بازی :دی
به نظرم این اصلا یه سایلنت هیل نیست کاری به hc ندارم
ولی به نظرم hc با تمام اشکالاتش بیشتر سایلنت هیل بود تا این
این یه بازی خیلی قشنگه که اشکالات تکنیکی داره
یه بازی که خواسته از سایلنت هیل تقلید کنه
به نظرم سازنده خواسته از تمام المان های شماره قبل استفاده کنه تا موفق باشه
من با تمام اشکالات از بازی خوشم اومده ولی اصلا حس نکردم که یه سایلنت هیل بازی کردم
نمی دونم تو دلیلت چیه برای این همه طرفداری ؟؟
نمی دونم چرا اصلا نمی تونم آهنگ سازی بازی رو هضم کنم
ینی می تونم بگم موزیک کاملا روی محیط بی اثر شاید تو وقت مبارزات حس تنش رو القا کنه ولی چیزی که واضحه اینه
آهنگ ساز یک سفارش برای آهنگ سازی برای یک بازی ترسناک داشته نه اینکه با محیط ها با داستان و با روند بازی زندگی کرده باشه و احساسات خودش رو درباره اون ها بروز بده
حالا کاری ندارم آکیرا یا هر کسه دیگه
چون از اولم گفتم آکیرا رو فقط میشه تو بعد تکنیکی مقایسه کرد ولی اینجا بعد احساسی مطرح
 
سلام
:no::no::no::no::no::no::no:
یه خبر خیلی وحشتناک و ناراحت کننده.
متاسفانه استاد Akira Yamaoka ساعاتی قبل در اثر صانحه‌ی رانندگی که در نزدیکی خونه‌ش رخ داد، به شدت از خواب پرید.
چیه! این از طرف خودم و تونی آلمیدا بود. دیدم دارید هی از بازی تعریف می‌کنید دل ما آب میشه، گفتم جبران کنم.:d.
 
سلام
:no::no::no::no::no::no::no:
یه خبر خیلی وحشتناک و ناراحت کننده.
متاسفانه استاد Akira Yamaoka ساعاتی قبل در اثر صانحه‌ی رانندگی که در نزدیکی خونه‌ش رخ داد، به شدت از خواب پرید.
چیه! این از طرف خودم و تونی آلمیدا بود. دیدم دارید هی از بازی تعریف می‌کنید دل ما آب میشه، گفتم جبران کنم.:d.
ینی بترکی
نزدیک بود سکته کنم :دی
 
درود بر همه


افشین جان سر گرافیک بحث ندارم، به نظرم کم کاری شده و این هم به دلیل بودجه و تیم توسعه کم تعداد این بازی بوده، ولی خوب افتضاح نیست، در بعضی از موارد قابل قبوله و با عنوانی مثل Arkham City مقایسه میشه. بعضی جاها کیفیت objectها پایین هست، ولی این رو هم در نظر داشته باش در طول بازی LOAD زیادی نداریم و وسعت محیط هم تقریباً زیاده. در کل گرافیک بدک نیست و مشکلاتش همون افت فریم نافرم و پارگی تصویر در بعضی از موارده.

همه چیز که قرار نیست همخونی کامل با نسخه‌های کلاسیک داشته باشه افشین جان، اگر اینجوریه پس چرا نسخه جدیدی از بازی عرضه میشه؟ مثلاً HC رو ببین که در بعضی موارد چقدر احمقانه از المان‌های نسخه‌های کلاسیک کپی برداری کرده! در صورتی که سازنده‌ها هیچ شناختی از فلسفه وجودی این عناصر نداشتند. در مورد طراحی محیط هم همین طور.

از نظر موسیقی هم بازی قابل قبوله ما حتی از کپی برداری و تقلید دنل لیچ از یامائوکا هم راضی هستیم. در مورد تعادل موسیقی هم که خودم قبلاً اشاره کرده بودم و دقیقاً باهات موافقم، بعضی وقت‌ها که نباید موسیقی پخش بشه، متأسفانه بخش میشه و بالعکس. ولی از لحاظ اصالت، موسیقی‌ها قابل قبوله.

این عنوان از HC خیلی بهتر ظاهر شده، حداقل راه به راه و وقت و بی وقت و بی دلیل از المان‌های نسخه‌ی کلاسیک برای شباهت استفاده نکرده.

و اما روایت داستان که بسیار قابل قبوله، روایت داستان از نقاط قوت بازی محسوب میشه.(الآن از ترس میلاد نمیتونم یه چیزی رو بگم:d)

این آخریه جدیده:d:

بزرگترین مشکل من با بازی، طراحی هیولاهاست. تنوع هیولاها متأسفانه بسیار کمه، و تو این مورد دست Alan Wake رو از پشت بسته. حرف‌های شاتسکی همه شعار بیخود بود.
یه مورد دیگه هم بدجور رو اعصابم راه رفته که نمیتونم ازش حرفی بزنم چون اسپویل خطرناکیه:d
 
سلام
:no::no::no::no::no::no::no:
یه خبر خیلی وحشتناک و ناراحت کننده.
متاسفانه استاد Akira Yamaoka ساعاتی قبل در اثر صانحه‌ی رانندگی که در نزدیکی خونه‌ش رخ داد، به شدت از خواب پرید.
خوشم میاد جمعیت افراد خنک و بعضا یخ تاپیک رو به افزایشه !
خو .... حداقل با ماهایی که بازی رو نداریم یه هماهنگی میکردی !
............................
خب کسایی که بازی رو ندارند و در حال مکیدن سماق یا امثالهم هستند بحثی راه بندازیم که تا زمانی که اینجا بحث dp هم هست فقط مجبور به نگاه کردن باقی پست ها نباشیم !
البته بحثی که بچه هایی که مشغول dp هستند هم خیلی ضرر نکنند از نبودن توش ! مثلا توی شماره ی اول و سوم که در موردش صحبت کردیم کدوم صحنه بیشترین تاثیرگذاری رو روی شما داشته ؟
چند تا از تاثیرگذارترین صحنه هایی که من دیدم صحنه ی تماس شریل با هری توی مدرسه ، صحنه ی تلویزیون های توی مجتمع خرید قبل از مبارزه با کرم خاکی ، فلش بکی از مکالمه ی السا ودالیا دقیقا بعد از باز کردن در موجود در اتاق السا و قبل از صحنه ها و مبارزات پایانی شماره اول ، صحنه شوخی وینسنت با هدر در مورد هیولاها ، صحنه ی نشونه گرفتن داگلاس به سمت هدر ( جایی که به هدر میگه شاید تنها راه حل نجات از این کابوس کشتن تو باشه) ، مکالمه ی تلفنی فرد ناشناس با هد در مورد سنش در داخل بیمارستان اما اینجا هم صحنه ای هست که با باقی صحنه ها به طور آشکاری فاصله داشته باشه : صحنه ی درگیری هری و لیزا و بعد خونی که آروم آروم از سر لیزا شروع میشه و کل صورتش رو میپوشونه
اون آهنگی که بعد از این صحنه زده میشه تاثیر این صحنه رو دو چندان میکنه هیچ وقت توی تاریخ بازیها من اینقدر از هدایت یه نفر اون قدر متنفر نشده بودم که بعد از این صحنه از هری شدم لیزا نماد مظلومیت توی شماره اول اینطور در حال سقوط به دنیای درون شهر هستش و هری به راحتی میترسه و پا به فرار میذاره و پشت در رو سد میکنه تا لیزا جون بده توی اتاق ! این صحنه یکی از بیشترین تکراری که توی بازی انجام دادم رو داره هنوزم که هنوزه با دیدنش حال من چند دقیقه ای دگرگونه !
پاینده باشید !
 
سلام
:no::no::no::no::no::no::no:
یه خبر خیلی وحشتناک و ناراحت کننده.
متاسفانه استاد Akira Yamaoka ساعاتی قبل در اثر صانحه‌ی رانندگی که در نزدیکی خونه‌ش رخ داد، به شدت از خواب پرید.
چیه! این از طرف خودم و تونی آلمیدا بود. دیدم دارید هی از بازی تعریف می‌کنید دل ما آب میشه، گفتم جبران کنم.:d.

قلبم وایساد . مسعود جان من هنوز تو شوک رفتن لیون هستم دیگه تحمل شوک دیگر رو ندارم.;)
 
آقا یک توضیحاتی در مورد بازی :دی
خوب اولش اینکه بازی از داستان و اتمسفر خوبی داره. کلا خوبی سایلنت هیل تو این هست که میشه تحلیل کرد. این تحلیل کردن‌ها همیشه داستان رو بازتر میکنه.
اما بازی از نظر فنی مشکلات زیادی داره. در واقع علت اصلی که IGN به بازی 4.5 داده همین مشکلات فنی هست. دیر لود شدن بافت‌ها که اکثرا گریبان گیر شماست. یک سری ایرادات فاحش در نورپردازی که به شدت به کیفیت بازی لطمه میزنه. برخی از این ایرادات قابل چشم‌پوشی هستند. مثلا پنجره‌ای گه گلی هست با پنجره‌ای که تمیز هست نور یکسانی از خود رد کرده‌اند. اما گاهی اوقات با نزدیک شدن به دیوار تور ی که ساطع میشه به کلی قطع میشه و توی فضای تاریکی قرار میگیرید. طراحی مه هم نامناسب هست. با این حال و یک جمع بندی کلی آن چیزی که ما اون رو سایلنت هیل میشناسیم داخل بازی پیدا میشه. اما بازی تز تظر فنی به شدت مشکل داره که همین توی روند بازی تاثیرگذاره.
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or