بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
فرشاد جان،منظور از HD ،بالا رفتن Resolution هست . . .اگه شما sh4 رو روی کامپیوتر بازی کنی(البته با مانیتور فول اچ دی) میبینی که اطراف مانیتور سیاه میشه!! حالا کاری که کونامی کرده اینه که رزلوشن رو برده روی 1920 در 1080 . . .که خب به طبع ،کیفیت بافتها یه کمی بهتر میشه. . .

حالا اینا رو بیخیال. . .چرا sh4 نیست؟ واقعا چرا!!
 
فرشاد جان،منظور از HD ،بالا رفتن Resolution هست . . .اگه شما sh4 رو روی کامپیوتر بازی کنی(البته با مانیتور فول اچ دی) میبینی که اطراف مانیتور سیاه میشه!! حالا کاری که کونامی کرده اینه که رزلوشن رو برده روی 1920 در 1080 . . .که خب به طبع ،کیفیت بافتها یه کمی بهتر میشه. . .

حالا اینا رو بیخیال. . .چرا sh4 نیست؟ واقعا چرا!!
سلام میلاد جان، البته تا اونجایی که بنده اطلاع دارم بازی‌ها رو حالت 720P اجرا میشن. در مورد SH4 فکر میکنم بعداً به صورت دیجیتالی عرضه کنند! شاید هم گذاشتند با Origins یا SM عرضه کنند!
 
سلااااااااااام بچه ها خوبین ؟
خوش آمد می گم به شهروندهای جدید این شهر نفرین شده
واسه تعطیلات بعد از امتحانا یا عید برنامه داریم خواستم بگم واسه یه ترس عمیق و ژرف و واقعی آماده باشیــــــــــــــــــــن>:)
 
واسه تعطیلات بعد از امتحانا یا عید برنامه داریم خواستم بگم واسه یه ترس عمیق و ژرف و واقعی آماده باشیــــــــــــــــــــن>:)
من که پایم
هزینش چجوریه اونوقت؟تور چندروزه؟صبحانه و نهار و شام هم با توره دیگه؟
 
من که پایم
هزینش چجوریه اونوقت؟تور چندروزه؟صبحانه و نهار و شام هم با توره دیگه؟
قرار نیست ببرمتون سایلنت هیل ، ولی سوپرایزه ، یه سوپرایز فوق العاده ترسناک!!! >:)

در همین حد بدونین که یه چی تو مایه های فیلم کوتاه هست :d
 
سلام میلاد جان، البته تا اونجایی که بنده اطلاع دارم بازی‌ها رو حالت 720P اجرا میشن. در مورد SH4 فکر میکنم بعداً به صورت دیجیتالی عرضه کنند! شاید هم گذاشتند با Origins یا SM عرضه کنند!
یعنی تو میگی SH4 رو هم دوباره عرضه می کنن... با اینکه شک دارم ولی با تمام وجود امیدوارم که این اتفاق بیافته...

---------- نوشته در 07:06 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 06:59 PM ارسال شده بود ----------

سلام بر رفقا.
An unhappy connection with Leonard, her father, which is the
cause of her self-righteous personality
The one who guided Claudia to the town's indigenous religion was her father, Leonard. It seems that Leonard, who held strict religious views, forced his beliefs onto his daughter and inflicted physical punishment upon her for irreligious behavior. From an episode in which he stabbed a patient because of a religious dispute and from the radical memo in which he calls himself a "protector of the seal," it can be surmised that Leonard possesses extremely elitist ideas. Claudia has come to hope for a salvation in which not only the chosen ones but everyone is saved, which is completely opposite from Leonard's ideas. One can think that in the background, there were feelings of repulsion and hatred towards her strict father.
Leonard's strict attitude towards Claudia on the phone indicates the extremist nature of his piety.
Vincent seems to have witnessed the physical punishment inflicted upon Claudia by her father. Could Leonard's violence have been well-known even inside the religious organization?
دنبال چیزی میگردی؟
امیر این هم ترجمه ها.... باز هم تاکید مجدد... باید ویرایش کنیم...
یک ارتباط ناخوشایند با پدرش لئونارد، که مسبب به وجود آمدن این شخصیت معتقد در او شده است.
شخصی که کلادیا را به سمت فرقه ی بومی شهر هدایت کرد، پدرش لئونارد بود. به نظر می رسد لئونارد که عقاید مذهبی سختگیرانه و محکمی داشت، اعتقاداتش را به زور و همراه با تنبیه بدنی به دخترش به خاطر رفتارهای غیر مذهبی اش تحمیل می کرد. دارا بودن شخصیت رهبری و پر افاده ی لئونارد را می توان از آنجایی حدس زد که لئونارد به خاطر یک مشاجره ی لفظی بر سر مذهب و همچنین یک یادداشت ریشه گرایانه که در آن خود را محافظ (نشان) می داند، بیماری را به ضرب چاقو از پای درآورد. کلادیا با این امید وارد جریان شد که که فکر می کرد نه تنها، منتخبین بلکه همه به آزادی خواهند رسید که این کاملاً مخالف عقیده لئونارد بود. چیزی که می توان از این مورد متوجه آن شد، احساسی دیرین حاکی از نفرت و عداوت کلادیا نسبت به پدر سختگیرش است.
نوع برخورد لئونارد با کلادیا پای تلفن نشان دهنده ی طبیعت افراط گونه ی پرهیزگار او می باشد.
به نظر میرسد که وینسنت شاهد تنبیه بدنی کلادیا توسط پدرش بوده است. آیا خشونت لئونارد، داخل فرقه ی مذهبی نیز بر همگان آشکار بوده است؟
دنبال این که کی این کتابت تموم میشه...!
 
سلام
سلام به تو مسعود جان. به جمع سایلنت هیل نشینان خوش آمدی. خوشحالم که اینجا می‌بینمت. امیدوارم فعالیت رو اینجا زیاد کنی.
بچه‌ها مسعود جان یک عاشق (سایلنت هیل) واقعیه، من چیزای زیادی ازش یاد گرفتم. واقعاً تو همه چی نمونست. بنده کلی قبولش دارم.
علی‌جان کار خیلی خوبی کردی. حضور ایشون به طور حتم گرمای محفل مه‌گرفته‌مون رو بیشتر می‌کنه. فقط این وسط من دچار یه دوگانگی شدم:d.
خیلی میخوامت مسعود جان. واقعاً پست‌هات رو میبینم حس خوبی پیدا میکنم. اونی که گفتی رو خوندم و دهنم 1 متر باز موند. :o پسر تو هم چه کارهایی که نمیکنی؟! واقعاً باید بیام پیشت لنگ بندازم!
باور کن فک خودم هم هنوز رو زمینه.
مسعود جان میشه دلیلت رو بگی؟:d برام جالبه!
حتماً میگم اما به وقتش:d

این اعضای فرقه دست بردار ما نیستن! یه روز لاستیکمو پنچر میکنن،یه روز کرک سایلنت هیل 2 خراب میشه! حالا هم که نتم رو قطع کرده بودن،تازه گفته بودن به این زودیا وصل نشه. . .به هر کی میگم،میگه توهم زدی :d
مخلص آقا میلاد. میگم یه چیزی دیدن حتماً وگرنه الکی که آزار ندارن:d
شاید به این نتیجه رسیدن برای نقش پدر خدا می‌تونن روت حساب کنند می‌خوان هدر رو بهت بندازن :d با این حساب بهانه‌ی اون مهمانی شام هم مشخص شد
این همه شخصیت،حالا چرا آنجلا مسعود جان؟ ؟ ؟
بعداً‌ میگم:>
در مورد این Downpour به نظرم اصلا از نظر داستانی به پای 4 شماره قبلی نمیرسه.
من موندم چرا اینها از داستان سایلنت هیل یه چیز یاد گرفتن اونم اینه که هرکی به خاطر گناهی که انجام داده به سایلنت هیل میره.
اصلا هیچ ایده دیگه ای ندارن.فقط همینا رو بلدن.
به نکته‌ی خیلی قشنگی اشاره کردی امیرجان. اتفاقاً دارم رو یه طرح داستانی کار می‌کنم که ورودی متفاوت به سایلنت هیل ایجاد کنه.
=================================================================================
راستی گفتم داستان،‌یه مطلبی رو بگم. یه نامه‌نگاری جدید با کونامی انجام دادم که به موقع همه‌ی دوستان رو در جریانش قرار میدم.
=================================================================================
این سایلنت هیل کالکشن کی قراره بیاد؟تاریخ با توجه به تاخیرش چند شد ؟ و یه سوال دیگه اینکه اینکه آیا گرافیکش رو بردن در حد نسل فعلی؟ یعنی همون سایلنت هیل 1 - 2 - 3 رو با گرافیک الان بازی میکنیم؟اینطوری باشه که خیلی حال میده من از الان دیوونشم:x کاش کپکام هم همین کارو واسه نسخه های قدیمی RE بکنه
بنده‌ هم ورودتون رو به این جمع ساکنان شهر جن‌زده خوش‌آمد میگم و امیدوارم حضورتون کوتاه نباشه. :welcome:

در مورد کالکشن SH دوستان به طور کامل حق مطلب رو ادا کردند. فقط در ادامه مطلب عرض می‌کنم که نه تنها رزولوشن افزایش پیدا می‌کنه بلکه مسائل مربوط به DX9 که مربوط به کنسول‌های نسل هفتم هست باید توش رعایت بشه. به شخصه بعید می‌دونم یه پورت ساده کافی باشه. احتمالاً مجبورن از یه موتور جدید استفاده کنن و فقط از مدل‌های قبلی استفاده میشه. ولی اون چیزی که حتمی هست اینه که بافت‌ها و نورپردازی تغییر می‌کنه.
=================================================================================
در مورد بحث پیرامون شخصیت‌ها هم یه چیزی بگم
به وینسنت رسیده‌بودیم ولی به نظر منم نباید یه برای تاپیک یه مسیر مشخص کنیم و بگیم فقط تو این مسیر حرکت بشه. این کار پویا بودن تاپیک رو تهدید می‌کنه. اینجا محلی برای طرفداران سری SH و مکانی (فکر بد نکنیدها) برای گفتگو، تبادل نظر،‌ سوال و جوال، رفع مشکلات و در کل جایی برای دور هم بودن اعضاست. هر جوری راحت هستیم باید ادامه بدیم.
 
درود
سلام

فقط این وسط من دچار یه دوگانگی شدم:d.
سلام مسعود جان. برای رفع ابهام و دوگانگی زین پس برای من شما مسعود جانی و اون یکی مسعود(Silent Hill 72)، آقا مسعود. هر دوتون آقایید هر دوتونم جان دارید(:d) ولی این یه قرار داده.

باور کن فک خودم هم هنوز رو زمینه.
مسعود جان داستانت رو برام شفاف سازی کن کامل البته نه اینجا.

حتماً میگم اما به وقتش:d
انشألله قبل از ظهور، منتظریم:d

اتفاقاً دارم رو یه طرح داستانی کار می‌کنم که ورودی متفاوت به سایلنت هیل ایجاد کنه.
عالی، از افکار بدیع استقبال میکنم.

راستی گفتم داستان،‌یه مطلبی رو بگم. یه نامه‌نگاری جدید با کونامی انجام دادم که به موقع همه‌ی دوستان رو در جریانش قرار میدم.
عالیه، امیدوارم خوشحال کننده باشه.

قرار نیست ببرمتون سایلنت هیل ، ولی سوپرایزه ، یه سوپرایز فوق العاده ترسناک!!! >:)

در همین حد بدونین که یه چی تو مایه های فیلم کوتاه هست :d
از این طرح هم استقبال میشه، میدونم سوپرایز بزرگی برای ما داری آتوسا خانوم:-s.
 
فقط این وسط من دچار یه دوگانگی شدم
سلام دوستان عزیز ولی متاسفانه الان با هنری کار دارم!!!:d یه سوال: چرا همیشه دچار دوگانگی میشی؟:-/:d:-s
دوستان بیایین در مورد DP احتمالات و داستان ها و ........ حرف بزنیم و ببینیم که چه خبره.چون در مورد تمام شماره ها بحث کردیم.نظر خودتونه.
 
سلام بچه ها.ممنون لیون به خاطر ترجمه ها که زحمتشا کشیدی.
Unique abilities as a sorceress that sleep inside Claudia
In the early stages of the game, the otherworld appears even though Heather has not yet awakened as Alessa. This is undoubtedly due to Claudia's power. Let's inspect a few instances that indicate her abilities.
The shopping mall being swallowed by the otherworld was due to Claudia's influence as well.
It seems that her abilities were feared along with her profound devotion.
 
آخرین ویرایش:
آره یکی از دوستان اشاره کرده بود که چرا یه ایده ای مثه اینکه یه نفر گناهکاره رو به تصویر می کشن که به سایلنت هیل می ره !!!!!
این ایده من رو هم خیلی آزار می داد برای همین با نوشتن یه فیلمنامه ی بلند به کلی می خوام این ایده رو نقض و بی محتوا نشون بدم ! قسمتی از فیلمنامه رو هم تو تاپیک پایینی گذاشتم اما این دفعه حسابی می خوام روش کار کنم
 
دوستان بنظر من یکی دیگه از دلایل خوب بودن dp به غیر از تاثیر اب وباران این است که بازی در قسمت های جدیدی از شهر روی میدهد و همین طور از ان جا که بازیopen world شاید داستان وگذشته مورفی پیچیده تر از این باشد که ما فکر می کنیم وشاید هم بتوانیم اطلا عاتی بیشتر از گروه مذهبی واقع در شهر یا اطلا عاتی بیشتر در باره ی خود شهر بدست اوریم . اگر این شاید ها درست باشد با بازی خوبی رو به رو هستیم واگر نه باید ..........

---------- نوشته در 02:00 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 12:36 PM ارسال شده بود ----------

سلام .......کسی انجا هست. دوستان دسته جمعی رفتید سایلنت هیل !! من دو سا عت هست که این جا هستم ولی می بینم کسی خونه نیست . من هم الان وسایلم را جمع می کنم می ام سایلنت هیل. جایی نریدا......:d;):d
 
سلام .......کسی انجا هست. دوستان دسته جمعی رفتید سایلنت هیل !! من دو سا عت هست که این جا هستم ولی می بینم کسی خونه نیست . من هم الان وسایلم را جمع می کنم می ام سایلنت هیل. جایی نریدا......:d;):d
والا منم نمیدونم چی شده کسی سر نمیزنه به اینجا.
فکر کنم رفتن سایلنت هیل یه آب و هوایی عوض کنن,نه آخه جمعه هم هست رفتن بگردند دیگه.
 
دوستان من رفتم دم تابلوی welcome to silent hill ولی این کله هرمی نگذاشت بیام داخل مجبور شدم بر گردم:d . ولی بی شوخی ساعت گرفتم تایپیک 5 سا عت رفته تو خواب.منم رفتم بخوابم(:|
 
سلام
دوستان من رفتم دم تابلوی welcome to silent hill ولی این کله هرمی نگذاشت بیام داخل مجبور شدم بر گردم:d . ولی بی شوخی ساعت گرفتم تایپیک 5 سا عت رفته تو خواب.منم رفتم بخوابم(:|
اومدم. :d
من هرچی به چهره‌ی مورفی نگاه می‌کنم،‌بیشتر از اونکه بی‌گناهی ببینم، ندامت و پشیمانی رو می‌بینم.
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or