بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
سلام
ولی باید دید اگر این حس ماجرایی و معما گونه فقط برای بازی هست چرا اینقدر در داستانی که کلا میشه در یک یا دو صفحه نگارشش کرد دنبال سرنخ میگردیم؟
منظورم از اول همین بود که در دنیایی که قول آخر مرحله میتونه یک کرم بزرگ باشه یا یک شیطان متجسم! خیلی نباید دنبال راز گشت!؟!
زیبایی این شهر آشوب در درگیری ذهنی هست که از ناکجا آباد شروع و به ناکجا آباد ختم میشه;)

این گفته کاملاً درسته و منم قبولش دارم بهنام‌جان اما مساله اینه که این مسائل تقریباً جزء استاندارد‌های این سبک هستند. وقتی قرار باشه بخش ماجراجویی توی یک بازی به اکشن بازی بچربه، بهترین گزینه پیدا کردن آیتم‌های مخفی و حل معما‌های منطقی یا جابجایی هستش که سازنده با هنر خودش، این استاندارد رو با محیط بازی خودش تطبیق میده و به اصطلاح بومی می‌کنه.
من هم به پدر وینسنت رای دادم.:)
در داستان نیمه تمامی (که قرار بود تمام بشه اما استقبال زیاد ..............!) اشاره داشتم به شخصیت وینسنت.
پلی که نقش خرافه قدیم و تجدید عقاید و همینطور احیا فرقه رو بازی میکنه.
گذری که بدون دل رحمی پدر وینسنت رو وارد بازی میکنه و جای دالیا رو به اون میده.
:-s
من به شخصه داستانت رو دنبال می کردم منتها یه دفعه غیبت زد و ما رو تو خماری گذاشتید. :d
فکر می‌کنم که همه خصوصیات اخلاقی هیتر صرفاً از وجود دو شخصیت آلسا و شریل ریشه نمی‌گیره، و فقط این یک نظریه هست.
به طور حتم همینه. در کل چه کسی رو میشه پیدا کرد که از بدو تولد دارای خصلت‌هایی باشه و اونها تا آخر تغییر نکنند. شرایط، تعلیم، تربیت، دوستان، محیط و ... همه و همه تو خصوصیات شخصیت تأثیرگذار هستند.
==============================================================================
یه مطلبی رو همین‌جا اعتراف کنم
سلام بر همگی!!!
من دوباره اومدم و خوش اومدم!!!
بچه ها یه کم بیایین در مورد SH3 حرف بزنیم!!! جون من!!! من 3 گانگی پیدا کردم!!!
پیشنهاد پرش از SH1 به SH3 رو جناب safe and peace هم مطرح کرده بودند.
 
آخرین ویرایش:
Salam be hameye silent hill bazhaye gol, bekhosoos 'msbazicenter' va 'asylum manager' e aziz, omidvaram hale hamatoon khoub bashe. Modate kheyli ziyadie ke be Topic ya behtare begam site sar nazadam. ADSL am tamoom shode, felan ham mikhaym move beshim nemitoonam begiram, omidvaram bekhatere gheybatam mano bebakhshid, garche boodan va naboodane man ham ke farghi nemikone. Alan ham ke mibinid oomadam net, ba mobile oumadam ke moteasefane ba in mobile lanati farsi ham nemishe type kard (dalile english type kardanam). Natoonestam dorost matalebetoon ro bekhounam, faghat fahmidam bahs darbareye SH3 bood, alan nemitoonam, be moghash javabe hamatoon ro midam :-D
Az SH DP che khabar? Montasher shod?
Say mikonam har che zoodtar biyam too bahs ha sherkat konam. Oumadam in post ro dadam ke elame mojoodiyat konam:-D va begam ke asheghe silent hill va shoma doostdaranesh hastam.
Doostetoon daram, felan bye:-*
 
سلام
سلام مخصوص به آرشام‌خان. فکر کنم 3-2ماهی غیبت داشتی. درسته؟ :d
شما بیا فنگلیش که به کنار، ژاپنی تایپ کن.
بحث بر سر شخصیت‌ها بود. از SH1‌ شروع کردیم، پرش زدیم به SH3 الان اونجاییم.
SH:DP هم تأخیر خورده احتمالاً تو مارس 2012 بیاد. یه کالکشن از SH2,3 هم به صورت HD‌ قراره عرضه بشه.
 
سلام بر همگی!!!
من دوباره اومدم و خوش اومدم!!!
بچه ها یه کم بیایین در مورد SH3 حرف بزنیم!!! جون من!!! من 3 گانگی پیدا کردم!!!
کار درستی کردید که این نظر را گفتید و خوب شد اقا مسعود قبول کردند زیرا ما کل تابستان را داشتیم در باره یsh2 بحث می کردیم .{ انقدر گفتیم که خود سازنده ی بازی هم مطلب های جدیدی در باره ی بازیش فهمید :d=))}
 
عین این جمله رو تو تاپیک بازی محبوبم RE هم گفته بودم... 8-}

یعنی میخوای بگی ما اینجا یه نفر نفوذی داریم :d

خرگوش صورتی یا قرمز تو SH3 هم نماد هدر به معنای بازگشت دوباره‌ست. صورتی نماد دوگانگی شخصیته. :

درباره تصویر سوم
با توجه به توضیحات تصویر اول، آیا خرگوش صورتی، هدر هستش که جنازه هری (خرگوش آبی) رو انتقال میده؟

در مورد ماهیت خرگوش و رنگش که شکی نیست،اما این که رنگها رو به چه شخصیتهایی نسبت بدیم جای بحث داره...

با پیش بردن بازی ،هدر رو میبینیم که با دیدن عکسها یا خوندن خاطرات،پی به ماهیت خودش میبره و خود واقعیش رو میشناسه که اگه اینطور باشه،میشه نتیجه گرفت که پدرش،(هری) واقعیت رو از اون (هدر)پنهان کرده...

sh3_usagi_01_1280.jpg


البته این فرضیه ای بیش نیست اما من اینطور برداشت میکنم:اگه این وسط ،دوگانگی وجود داره ، مربوط به هری هست ...اون سعی کرده ماهیت هدر رو کتمان کنه و خرگوش صورتی خود هری هست!!

Salam be hameye silent hill bazhaye gol, bekhosoos 'msbazicenter' va 'asylum manager' e aziz, omidvaram hale hamatoon khoub bashe.

سلام به آرشام عزیز :peace:

پرده از چهره بگشای دوست من...امیدوارم هرچه زودتر کارهات ردیف بشن و بازم با هم باشیم;)
 
  • Like
Reactions: Heart Broken
Salam be hameye silent hill bazhaye gol, bekhosoos 'msbazicenter' va 'asylum manager' e aziz, omidvaram hale hamatoon khoub bashe.
آرشام جان ما هم دلمون خیلی برات تنگ شده بود ولی من باهات قهرم چرا منو نگقتی :d
به هر حال >:d<
منو هوسی کردین که سایلنت هیل 3 رو بازی کنم ولی ندارمش حالا :((
بچه ها یه چیزی رو متوجه شدین جدیدا من تو این تاپیک فقط اسپم میدم:d
 
سلام
همین اولش از همه دوستانی که چه تو تاپیک چه بیرون از اون به ینده لطف داشتند و دارند یه تشکر بکنم.:x:-*
جداً خودم رو لایق این تعاریف نمی‌دونم. :">
امیدوارم این جمع همیشه باقی بمونه.
===================================================================================
در مورد شماره بعدی الان زوده بخواهیم صحبت کنیم. ولی به احتمال قوی (بسته به نظر همه) شماره بعدی SH2 و بعدش SH4 خواهد بود.
SH:O رو هنوز معلوم نیست ولی به عنوان یه SH به نظرم لازمه درباره‌ش بحث بشه.البته امیرحسین عزیز وعده‌ی تحلیل این عنوان رو دادند که بنده به شخصه روزشماری می‌کنم براش.
SH:HC قطعاً تو برنامه خواهد بود چون روی همه پلت‌فرم‌های اصلی عرضه شده.
SH:SM و بازی‌های موبایل SH رو هم که ببینیم چی میشه.
===================================================================================
منو هوسی کردین که سایلنت هیل 3 رو بازی کنم ولی ندارمش حالا :((
من دارمش ولی بهت نمی‌دم.>:)
بچه ها یه چیزی رو متوجه شدین جدیدا من تو این تاپیک فقط اسپم میدم:d
چون دلت با تاپیک نیست دایی. :d

در مورد ماهیت خرگوش و رنگش که شکی نیست،اما این که رنگها رو به چه شخصیتهایی نسبت بدیم جای بحث داره...
با پیش بردن بازی ،هدر رو میبینیم که با دیدن عکسها یا خوندن خاطرات،پی به ماهیت خودش میبره و خود واقعیش رو میشناسه که اگه اینطور باشه،میشه نتیجه گرفت که پدرش،(هری) واقعیت رو از اون (هدر)پنهان کرده...
البته این فرضیه ای بیش نیست اما من اینطور برداشت میکنم:اگه این وسط ،دوگانگی وجود داره ، مربوط به هری هست ...اون سعی کرده ماهیت هدر رو کتمان کنه و خرگوش صورتی خود هری هست!!
به نظر من مخفی‌کاری هری به خاطر دوگانگی نیست. اون فقط می‌خواد شریلِ خودش رو در آرامش بزرگ کنه. اون تجربه‌ی تلخ و هولناکی رو داشته و نمی خواد اجازه بده این تجربه دوباره برای خودش و هدر تکرار بشه. مثل کسی که چاقو رو از جلوی دست کودکش مخفی می‌کنه.
اما در مورد رنگ‌ها نمیشه اینجا خیلی مانور داد. در اصل رنگ قرمز نماد زن و رنگ آبی نماد مرد هستش. وانگهی، دوگانگی اصلی رو هدر پیدا کرده. یه چیزی رو همین‌ اول بگم. دوگانگی به معنی دو رویی و تزویر نیست (حداقل اینجا نیست).
 
آخرین ویرایش:
سلام

این عکس‌ها مربوط به Wallpaper‌های رسمی بازی هستند که توسط کونامی منتشر شدند.
چطوری عشق من...؟ ممنون.
خودمونیما مسعود... تیم هات رو شانسن... اون از استقلال تق و لقتون ... از اون ور هم شانس آوردی منچستر من حذف شد به بارسای جنابعالی نخورد.
یکی از معماهایی که تو بازی من خیلی باهاش حال کردم... جایی بود که Heather باید دری رو با به زبون آوردن اسم یه هیولا باز می کرد و این اسم رو با خوندن یه داستان پیدا می کنه... خیلی به من حال داد...
 
منم به آرشام عزیز به عنوان عضو کوچکی از خانواده سایلنت هیل سلام میکنم. خوشحالم که به شهر برگشتید.
منو هوسی کردین که سایلنت هیل 3 رو بازی کنم ولی ندارمش حالا :((
من دارم ولی نمیتونم بهتون بدم!( مثل اون داییتون نیستم که:d)
بچه ها یه چیزی رو متوجه شدین جدیدا من تو این تاپیک فقط اسپم میدم:d
درسته منم متوجه شده بودم، واقعاً چرا؟!:d

ولی به احتمال قوی (بسته به نظر همه) شماره بعدی SH2 و بعدش SH4 خواهد بود.
مسعود جان بدون حضور آرتاس عزیز سراغ SH2 نرو، باید بالاخره یکی باشه هی ساز مخالف بزنه بحث رو داغ کنه!

به نظر من مخفی‌کاری هری به خاطر دوگانگی نیست. اون فقط می‌خواد شریلِ خودش رو در آرامش بزرگ کنه. اون تجربه‌ی تلخ و هولناکی رو داشته و نمی خواد اجازه بده این تجربه دوباره برای خودش و هدر تکرار بشه. مثل کسی که چاقو رو از جلوی دست کودکش مخفی می‌کنه.
اما در مورد رنگ‌ها نمیشه اینجا خیلی مانور داد. در اصل رنگ قرمز نماد زن و رنگ آبی نماد مرد هستش. وانگهی، دوگانگی اصلی رو هدر پیدا کرده. یه چیزی رو همین‌ اول بگم. دوگانگی به معنی دو رویی و تزویر نیست (حداقل اینجا نیست).
درسته حرفهای آقا مسعود رو تأیید می‌کنم.لزومی نداشته که هری واقعیت وجودی هیتر رو بهش بگه، و این یک نکته منفی نیست. به قول آقا مسعود شاید هری میخواست این خاطرات بد و آزار دهنده رو کاملاً از ذهن خودش پاک کنه، میخواست که زندگی هیتر روال عادی خودش رو داشته باشه و اون رو درگیر موضوعات به ظاهر تمام شده نکنه.
و این هیتر هست که با توجه به موارد گفته شده میتونه شخصیت دوگانه‌ای داشته باشه.
در مورد رنگ هم آقا مسعود توضیح منطقی‌ای داد و این مورد از هر نظریه‌ی دیگه‌ای قابل درک تر هست.
 
سلام
چطوری عشق من...؟ ممنون.
خودمونیما مسعود... تیم هات رو شانسن... اون از استقلال تق و لقتون ... از اون ور هم شانس آوردی منچستر من حذف شد به بارسای جنابعالی نخورد.
خیلی مخلصم عزیز.
چرا تهمت می‌زنی. من کجا و بارسا کجا.
من همیشه گفتم
یکی بود یکی نبود
زیر سایه خدا یه مثلث عشق بود:
18606550185347678894.jpg

مسعود جان بدون حضور آرتاس عزیز سراغ SH2 نرو، باید بالاخره یکی باشه هی ساز مخالف بزنه بحث رو داغ کنه!
کاملاً موافقم. اصلاً نباشه نمیشه. از شما چه پنهان یکی از دلایل فرعی که از 1 پرش زدیم به 3 همین بود. امیدوارم تا اون موقع پیداش بشه.
 
آخرین ویرایش:
بچه ها اون تیکه ی آخر بازی من یه چیزی رو متوجه نشدم چرا کلودیا وینسنت رو کشت ؟!
یه سوال دیگه یعنی وینسنت اینجا نقش روشن فکر رو داشت؟

از قسمتهای مورد علاقه م قسمت شهر بازی بود که باید کفش سیندرلا و سیب سفید برفی رو پیدا می کردی ! خداییش توجه کردین تو سایلنت هیل حتی زیباترین چیزها مثل این داستان های کودکانه ترسناک و مومور کننده س
این دیگه اسپم نبود ،نه؟:d!
 
بچه ها اون تیکه ی آخر بازی من یه چیزی رو متوجه نشدم چرا کلودیا وینسنت رو کشت ؟!
خوب در کل این دو شخصیت در بخش‌های از اعتقادهاشون با هم اختلاف نظر دارند. وینسنت قصد متوقف کردن کلودیا را داره و تمام اتفاقات موجود را زیر سر وجود کلودیا میدونه! سر همین اختلاف بود که آتش خشم کلودیا شعله ور شد. بعد از این قضیه وینسنت از هیتر میخواد که کلودیا رو نابود کنه، وقتی کلودیا این صحنه رو میبینه قاطعانه تصمیم به قتل وینسنت میگیره و خنجری از پشت به بدن وینسنت فرو میکنه.

یه سوال دیگه یعنی وینسنت اینجا نقش روشن فکر رو داشت؟

خوب آتوسا خانوم بنده جواب سؤال شما رو با اشاره به قسمتی از مقاله جناب امیر حسین میدم:

او (Vincent) ماهیت کلی فرقه را دوست دارد و کمی از Claudia واقع بین تر است. تفکرات او در حقیقت از جهاتی نقطه مقابل Claudia قرار دارد. او از اینکه تولد " خدا " باعث ویرانی و پایان دادن به این دنیا شود متنفر است. Vincent در واقع از زیبایی ها و سرگرمی های این دنیا لذت می برد و پایان دادن به آنها را دیوانگی قلمداد میکند. به همین علت در طول بازی Heather را راهنمایی می کند تا با بدست آورد Metateron، از اهداف شوم Claudia جلوگیری کند. در نهایت او به دست Claudia کشته می شود. Vincent پدر روحانی یکی از فرقه ها محسوب میشده و پیروان خاص خود را داشته است. او همچنین آدم دو رویی می باشد و این نکته در طول بازی نمایان می شود. او پول هایی که از صومعه نشینان دریافت میکرده را خرج مصارف شخصی میکرده ولی با این وجود، شکوه کلیسای فرقه فقط به خاطر وجود Vincent و پولی است که او از پیروانش دریافت کرده است! به اعتقاد Vincent هدفی که Claudia دنبال میکند صرفا جهت خودخواهی و ظلم هاییست که در حقش روا شده است. او سعادت بشر و پیروانش را تنها بهانه این کار قرار داده است.

خوب با توجه به این موارد وینسنت هم انسان روشن فکر به اون معنایی که شما فکر میکنید نیست، در حقیقت وینسنت هم دقیقاً پیروی از عقاید احمقانه فرقه میکنه ولی در کل کمی روشن بین تر از کلودیا هست و نرم تر از کلودیا نسبت به موضوع نگاه میکنه، یعنی وینسنت مثل کلودیا اون حس تعصب رو نسبت به عقاید فرقه نداره و اعتقادهای خودش رو ملاک عملش قرار میده. در واقع وینسنت همانند بعضی از دین دارانی هست که تنها بخشی از احکام دینشون رو می‌پسندند و به اون عمل می‌کنند.
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or