بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    54

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

در ژاپن دهه ۱۹۶۰، نوجوانی به نام شیمیزو هیناکو در شهر کوچک و دورافتاده ابیسوگااوکا زندگی می‌کند، شهری که در گذرگاهی کوهستانی پنهان شده است. زندگی او چیزی جز روزمرگی‌های یک نوجوان معمولی نیست و روزهایش بدون اتفاقی ویژه سپری می‌شود.
تا آنکه مهی غلیظ بر ابیسوگااوکا فرومی‌نشیند و همه آنچه هیناکو می‌شناسد، در هم فرو می‌پاشد. خانه‌ای که زمانی برایش آشنا بود، حال به مکانی پر از تهدیدی ناشناخته تبدیل شده، خیابان‌های شهر خالی از سکنه‌اند، و آنچه در دل این مه می‌خزد، چیزی جز وحشتی ناملموس نیست.
اکنون، هیناکو باید از میان مسیرهای پیچ‌درپیچ ابیسوگااوکا عبور کند، معماها را حل کرده و برای زنده ماندن بجنگد. تلاشی برای رسیدن به تصمیمی که گریز از آن ممکن نیست. تلاشی برای پایان دادن به چیزی که باید نابود شود.
آیا او زیبایی و ظرافت را برمی‌گزیند؟ یا مسیرش او را به ورطه جنون و وحشت خواهد کشاند؟
داستانی از تصمیم‌هایی ناممکن، از زیبایی در دل وحشت، و وحشتی که از زیبایی زاده می‌شود.
======
شخصیت ها
Shimizu Hinako (شیمیزو هیناکو)
shimizu_hinako-.png
شخصیت اصلی بازی.
دختری نوجوان که زیر فشار انتظارات دوستان، خانواده و جامعه گرفتار شده است. او در کودکی شاد و پرانرژی بود، اما با گذر زمان به فردی آرام و محتاط‌تر تبدیل شده و اکنون به‌ندرت لبخند می‌زند.
======​
  1. نویسنده این اثر ریوکیشی۰۷ است، نویسنده‌ی نام‌آشنای رمان‌های تصویری ژاپنی که آثارش اغلب بر محور معماهای قتل، وحشت روان‌شناختی و عناصر فراطبیعی می‌چرخند.
  2. Kera طراحی موجودات و شخصیت‌های بازی را بر عهده داشته است.
  3. محل وقوع داستان، شهر خیالی ابیسوگااوکا (Ebisugaoka)، برگرفته از مکانی واقعی به نام کانایاما (Kanayama) در شهر گرو، واقع در استان گیفو (Gifu) است.
  4. دنیای دیگر در این بازی با نام معبد تاریک (Dark Shrine) شناخته می‌شود.
  5. موسیقی متن بازی توسط تیمی متشکل از دو آهنگساز ساخته شده است. موسیقی دنیای مه‌آلود (Fog World) توسط آکیرا یامائوکا، آهنگساز قدیمی این مجموعه، ساخته شده است، در حالی که کنسوکه ایناگه، کهنه‌کار صنعت موسیقی، مسئول موسیقی دنیای دیگر (Otherworld) است. علاوه بر این، آهنگسازان dai و xaki، که در دیگر آثار ریوکیشی۰۷ نیز نقش داشته‌اند، در برخی صحنه‌های خاص همکاری کرده‌اند.
  6. Silent Hill f نخستین بازی در این مجموعه است که در ژاپن رتبه‌بندی CERO:Z (مخصوص افراد ۱۸ سال به بالا) را دریافت کرده است.
=======
Staff Comments
ریوکیشی۰۷ - نویسنده‌ داستان:
«تا به امروز، هنوز احساسی را که هنگام نخستین مواجهه‌ام با جو خفقان‌آور و سرکوبگر سایلنت هیل داشتم، به خاطر می‌آورم. این حس همچنان مرا عمیقاً تسخیر کرده و به‌شدت مجذوبم می‌کند. افتخار بزرگی است که در مجموعه‌ای دخیل باشم که این‌همه خاطره از آن دارم. من تمام تلاش و توانم را در این داستان به کار گرفته‌ام، آن‌قدر که حتی اگر این آخرین چیزی باشد که می‌نویسم، برایم اهمیتی ندارد. برای من، مجموعه‌ی سایلنت هیل تنها یک مجموعه‌ی داستانی نیست؛ بلکه رسانه‌ای است—راهی شگفت‌انگیز و خارق‌العاده برای کاوش و تجربه‌ی قلب و ذهن انسان. امیدوارم که بازیکنان نیز بتوانند آن را به همین شکل درک و تحسین کنند. و به تمامی دوستانمان در آن سوی مرزها، امیدوارم از تجربه‌ی سایلنت هیل در فضایی متفاوت، جایی همچون ژاپن، لذت ببرید.»

Kera - طراح موجودات و شخصیت‌ها:
«من عاشق مجموعه سایلنت هیل هستم و این سری تأثیر بزرگی بر من داشته است. به‌ویژه، همیشه سایلنت هیل ۲ را به خاطر می‌آورم—پیام‌های روی دیوارها، موسیقی، و طراحی هیولاها. بنابراین، وقتی نوبت به سایلنت هیل f رسید و قرار شد فضای بازی را به ژاپن منتقل کنیم، باید چیزی خلق می‌کردیم که اندکی متفاوت به نظر برسد، و من واقعاً باید درباره‌ی چگونگی انتقال آن احساس فکر می‌کردم. طراحی هیولاها سخت‌ترین بخش کار بود. من باید همه‌ی آنچه پیش‌تر در سایلنت هیل آمده بود را در نظر می‌گرفتم و راهی می‌یافتم تا این بازی را به مسیری متفاوت ببرم، بدون اینکه جوهره‌ی سایلنت هیل را از دست بدهد. شاید این بار با همان مناظر خون‌آلود و زنگ‌زده روبه‌رو نباشید، اما صمیمانه امیدوارم از دیدگاه ما و جهانی که خلق کرده‌ایم، لذت ببرید.»

=======​
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: PC. PS5. Xbox Series X/S
سیستم مورد نیاز:
system.jpg

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,612
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 173
آخرین ویرایش:
میشه یه توضیحی درباره ی شخصیت stanly coleman و رابطه ش با heather بدین.چون به شدت در پرده ای از ابهام است و جز یادداشتهایی که واسه هدر گذاشته بود (از قرار معلوم عاشق هدر بوده و در عین حال هدر او را نمیشناسد:-/)چیزی گیرم نیومد مطمعنا به هدر سابق(آلسا)مربوط نمیشه(قاعدتا برای بچه دبستانی از اون نامه های عاشقانه نمی نویسند)
 
میشه یه توضیحی درباره ی شخصیت stanly coleman و رابطه ش با heather بدین.چون به شدت در پرده ای از ابهام است و جز یادداشتهایی که واسه هدر گذاشته بود (از قرار معلوم عاشق هدر بوده و در عین حال هدر او را نمیشناسد:-/)چیزی گیرم نیومد مطمعنا به هدر سابق(آلسا)مربوط نمیشه(قاعدتا برای بچه دبستانی از اون نامه های عاشقانه نمی نویسند)

بنده تو قسمت سوم مقاله ای که نوشتم ( تا آخر هفته لانچ میشه) اشاره خاصی به این کاراکتر نکردم که به عمد هست! اگر میخواین بیشتر راجع بش بدونید اونجا مطرح کنید تا دوستان دیگه که به اینجا سر نمیزنن هم مطلع بشن!

در پناه حق
 
سلام

این صحنه باعث شد تنها نصف شب پاشم برم بهشت زهرا. البته بعداً‌ چندتا قبرستان دیگه رو هم امتحان کردم.
منم عاشق این کارام... مخصوصا وقتی پدرم فوت کرده بود حتی نیمه های شب میرفتم قبرستان...
یه تندیس هست توی قبرستان اینجا همش منو یاده سایلنت هیل میندازه ...
7pudy42vgib73i9fl3hs.jpg
 
بعله.....................برخورد طرفداران دو آتشه سری خیلی جالب بود...................یعنی واقعا سطح فکر بعضیا در حدیه که میگن "اونهایی که به انجام این بازی می‌پردازند دو دسته هستن 1.اونهایی که اسم بازی رو شنیدن. فهمیدن بازی بزرگیه. فقط می‌خوان تمومش کنن و بعدش اگه جایی در مورد سایلنت هیل بحث شد، کم نیارن و بگن :«سایلنت هیل؟! آره منم تمومش کردم»" واقعا براتون متاسفم[-(.....................
اون جمله آخر هم در مورد سایلنت هیل 2 ، هرچند میدونم عمدی در کار نبود ولی توهین قلمداد میشه
اصلا فکرشو نمیکردم اینقده بهتون بربخوره:-o بابا منظورم از اون حرف این بود که "نمیتونم واسه بازی کردن SH4 صبر کنم"..............همین...............
عزيز برادر يه جوري صحبت ميكني انگار داري ماريو بازي مكيني
چه حرفا :eek::eek::eek::eek::eek:
چون بازي قديميه دیگه ممكن اون حسي رو كه بايد نتونه منتقل كرده باشه
بله، دقیقا همینطوره، چه عجب بالاخره یکی پیدا شد احساس مارو درک کنه:-? چون بازی خیلی قدیمیه و بعد از دیدن صدها فیلم ترسناک در مورد روح و جن و فراماسونری دیگه صداگذاری ها و اتمسفر و سایر امکانات بازی از ترسوندن من ناتوانند، در واقع باید بازی رو تو دوران خودش بازی میکردم تا روم تاثیرگذار باشه، ولی خوب با بالارفتن سن شرایط بشدت دستخوش تغییرات میشه و مثلا شما دیگه از دیدن فیلمی که در نوجوانی ازش واهمه داشتید شوکه نمیشید.........


بعدشم من موقعی که بازی میکنم نه کسی پیشمه، نه صدای تلویزیون میاد و نه هیچ سر و صدایی تو خونه هست، خونه آروم آرومه...................ضمنا من دو تاپیک مربوط به بررسی SH1,2 و فلسفه شهر سایلنت هیلو خوندمه و با علم و آگاهی سراغ بازیش رفتمه، یعنی دقیقا میدونم الان که فلان اتفاق افتاد چه علتی داره، یا مثلا وارد شدن به فلان ساختمون و خارج شدن ازش بر چه اساسیه، یا چرا فلان شخص جیمزو همراهی میکنه(توهمات جیمز) یا چرا جیمز پیرامید هد رو در حال تجاوز به یه هیولای دو نیم تنه زن میبینه یا.....
 

اصلا فکرشو نمیکردم اینقده بهتون بربخوره:-o بابا منظورم از اون حرف این بود که "نمیتونم واسه بازی کردن SH4 صبر کنم"..............همین...............

بعدشم من موقعی که بازی میکنم نه کسی پیشمه، نه صدای تلویزیون میاد و نه هیچ سر و صدایی تو خونه هست، خونه آروم آرومه...................ضمنا من دو تاپیک مربوط به بررسی SH1,2 و فلسفه شهر سایلنت هیلو خوندمه و با علم و آگاهی سراغ بازیش رفتمه، یعنی دقیقا میدونم الان که فلان اتفاق افتاد چه علتی داره، یا مثلا وارد شدن به فلان ساختمون و خارج شدن ازش بر چه اساسیه، یا چرا فلان شخص جیمزو همراهی میکنه(توهمات جیمز) یا چرا جیمز پیرامید هد رو در حال تجاوز به یه هیولای دو نیم تنه زن میبینه یا.....

اتفاقا چون میدونی اوضاع از چه قراره دیگه توفیری نداره!

شما اول بازی رو انجام بده بعد بیا تحلیل رو بخون!

یه نکته جالب اینکه اطلاعاتی که در این مقاله ها ارائه میشه جوری نبودم که بعد از عرضه بازی همه بهش پی ببرن! بازی سال 2002 عرضه گشت و این اطلاعات به مرور و بعد از 8 -9 سال و بحث و گفتگوهای مختلف آماده شدن!

در کل بهت حق میدم... شما سایلنت هیل رو زمانی که باید بازی میکردی بازی نکردی! مثل این میمونه که جلوه های ویژه فیلم آواتار رو تو سال 2040 به یه بچه نشون بدی! مطمئنا حالش بد میشه و ما رو مسخره میکنه ( البته این مثال چندان درستی نیست ولی خوب برای درک شرایط شما مناسبه)!
 
اتفاقا چون میدونی اوضاع از چه قراره دیگه توفیری نداره!

شما اول بازی رو انجام بده بعد بیا تحلیل رو بخون!
بله متاسفانه اول داستان و بحثای فلسفی سری بازی رو خوندم و بعدش شروع کردم به بازی کردن:( فکر میکردم این کار درسته که با علم و آگاهی سراغ بازی برم:(
 
در کل بهت حق میدم... شما سایلنت هیل رو زمانی که باید بازی میکردی بازی نکردی! مثل این میمونه که جلوه های ویژه فیلم آواتار رو تو سال 2040 به یه بچه نشون بدی! مطمئنا حالش بد میشه و ما رو مسخره میکنه ( البته این مثال چندان درستی نیست ولی خوب برای درک شرایط شما مناسبه)!
موافق نیستم امیر ! ماندگاری بازی به چیزی نیست که به مرور زمان رنگ ببازه !اون موسیقی جاودانه هر زمانی میتونه باعث ترس من نوعی بشه ! یا تنهایی هایی که توی شماره ی یک تجربه کردم هیچ ربطی به مرور زمان نداره و همیشه رنگ ترس داره ! یا اون موجودات کوچولویی که توی شماره ی اول نمادی از آلسا کوچولوی درمانده بودند همیشه آرامش رو از من میگیره ! این ها تکنیک نیستند که به مرور زمان کهنه بشند !

البته من هم میگم اگر تحلیل ها رو نمیخوندن و بعد از بازی میشستن مطالعه میکردن مطمئنا تاثیر زیادی داشت چون اصلا وقتی بدونی موجودی به نام کله هرمی وجود داره دیدنش خیلی برات فرق نمیکنه ولی وقتی ندونی و بعد از یه صدای داد یه موجود هیوج با یه نیزه دو متری رو ببینی که داره خیره خیره بهت نگاه میکنه اون وقته که میگرخی بعد هم که بفهمی این موجود برای چی به وجود اومده و چرا همش دنبالته دیگه نمیتونی از فکرش بیای بیرون ولی این معادله برگشت پذیر نیست !

به اون دوستمون هم توصیه میکنم اگر شماره ی دو براشون جالب ( حالا معیار جالبی : ترس داستان یا هر چیز دیگه ای هم میخواد باشه !)نبوده بیخود وقت خودشون رو تلف نکنند چون توی چهار هیچ چیز بخصوصی که درجه ایش توی شماره ی دو نبوده باشه وجود نداره ! این بازی دو حالت بیشتر نداره یا با همش ارتباط برقرار میکنی ( حالا یکی بیشتر یکی کمتر ) یا کلا دیسکانکنتی با بازی !
البته شاید استثنا وجود داشته باشه !

پاینده باشید!
 
حالا که بحث گرم گرفته گفتم اینو براتون آپلود کنم بزارم.
Silent Hill Retrospective
http://hotfile.com/dl/118223210/d43e9c7/Silent_Hill_-_Retrospective.wmv.html

دستت درد نکنه ...
خیلی چیزها واسم تازه شد ...
نمی دونم چرا اینطوریم من . باکوچکترین کلیپ یا آهنگ از سایلنت هیل ، به طرفش کشیده می شم و دلم می خوام برم تو حال و هواش ...
فکر نکنید دارم شوخی می کنم ها . به خدا آهنگ آخر این کلیپ رو که شنیدم ( همون آهنگ اول سایلنت هیل 1 ... ) بدجور مو به تنم سیخ شد . هنوز دارم مور مور می شم ... دلم واسه سایلنت هیل بدجور تنگ شده ...
 
سلام
سایلنت هیل عنوان بزرگیه. خیلی بزرگ. حتی بدترین بازی‌هاش هم در نوع خودشون خوب هستن. اونهایی که به انجام این بازی می‌پردازند دو دسته هستن.
1- اونهایی که اسم بازی رو شنیدن. فهمیدن بازی بزرگیه. فقط می‌خوان تمومش کنن و بعدش اگه جایی در مورد سایلنت هیل بحث شد، کم نیارن و بگن :«سایلنت هیل؟! آره منم تمومش کردم»
2- اونهایی که از شماره 1 میشینند پای بازی و بعد از تصادف، دنبال دخترشون (شریل) می‌گردن. هر سوراخ سنبه‌ای رو می‌گردن بلکه یه سر نخ گیر بیارن.حاضرن به زنی مرموز به نام دالیا اعتماد کنن تا به شریل برسند. در آخر از اینکه شریل دیگه نیست یه مدت غمباد می‌گیرند.
بعد نامه‌ای از همسر فوت کرده‌شون به دست‌شون میرسه که اونها رو به محل مخصوص‌شون تو شهر مورد علاقه‌اش فرا میخونه...
باقی رو نمی‌گم.
اما وقتی یادم میاد با چه بدبختی تکه‌پاره‌ها و کتاب‌های بازی رو با دیکشنری ترجمه می‌کردم که بفهمم چی شد، وقتی زحمت‌های زیاد محمدمهدی، اشکان و امیر عزیز دوباره مرور می‌کنم، فقط درباره این حرف شما می‌تونم بگم:
یا بیشتر توجه کن یا کلاً این بازی با گروه خون شما همخونی نداره. بی‌خیالش شو و اصلاً ناراحت نباش که بازی رو تموم نکردی.
چندبار گفتم بازم میگم:
این صحنه باعث شد تنها نصف شب پاشم برم بهشت زهرا. البته بعداً‌ چندتا قبرستان دیگه رو هم امتحان کردم.
download.php
واقعا از عکس زیبا و بجایی که فرستادی ممنون. من اینجا تازه واردم ولی منم مثل تعداد خیلی کمی از افراد با این بازی زندگی میکنم. واقعا موزیکی که در این قسمت از این بازی که عکسش رو گذاشتی مو رو به تن آدم سیخ میکنه. واقعا معرکه است. و باید بگم من در هیچ جای دیگه چنین افرادی مثل شما که اینطوری این بازی رو درک کرده باشن ندیدم. اون عزیزی هم که یه پست فرستاده بود و اینطوری این بازی رو تفسیر کرده بود و میگفت بازی مزخرفه و خنده داره باید بگم که اینطور افراد به درد بازی هایی مثل Call of duty و counter میخورن که بازی نه سر داره نه ته و فقط باید بری جلو. و باید اضافه کنم که چنین افرادی حتی اگه بخوان هم نمیتونن این بازی رو درک کنن و بفهمن. من خودم به نظرم میتونم این بازی رو درک کنم. اما بعضی وقتا وقتی بهش فکر میکنم در دنیای سایلنت هیل گم میشم. در ضمن این عزیز اول باید معنی ترس روانشناسانه رو بفهمه بعد بازی کنه. اگه قرار بود آدمایی مثل این افراد این بازی رو درست کنن(با چنین طرز فکری) بازی میشد رزیدنت اویل. من از وقتی شروع کردم به بازی کردن سایلنت هیل(از نسخه ی 1 تا آخر) دیگه بازی های دیگه واسم هیچ معنی نمیداد. وقتی به آهنگ های این بازی فکر میکنم گریم میگیره. نجات دادن بهترین دوست (Cybil Bennett)، نجات دادن فرزند عزیز تر از جون (Cheryl Mason)، درد از دست دادن پدر به فجیح ترین نوع (Harry Mason)، کشته شدن همسایه ها جلوی چشم بدون قدرت انجام دادن کاری (21 Sacramentrs)، کشته شدن پدر و مادر (Silent Hill Home Coming & Silent Hill Origins)، هرکاری برای به دست آوردن دوباره ی همسر (Mary James)، رییس و نشان مذهب Samael (Pyramid head)، فکر میکنم اینها واسه بستن دهن بعضی ها کافی باشه. من دارم یه وبلاگ میسازم در باره ی بازی سایلنت هیل : Silenhill-dream.blogspot.com خوشحال میشم اونایی که سایلنت هیل رو درک کردن بیان تا با هم تبادل نظر کنیم.
 
سلام!
نمیدونم میدونید یا نه ولی بخش جدید مقاله ی امیر حسین که مربوط به شماره ی سوم بازی میشه روی سایت قرار گرفته بخونید میدونم که لذت میبرید !
مطمئنا بزرگترین کاری هست که در مورد شماره ی سوم در کشورمون صورت گرفته و خیلی خیلی زمان بر و فرسایشی بود این شماره و توان زیادی حتی از من گرفت دیگه امیر بماند که بخش خیلی اعظم کار روی دوشهای اون بوده و من فقط یه کاتالیزور بودم !
این هم لینک !
پاینده باشید!
 
سلام
اینطور افراد به درد بازی هایی مثل Call of duty و counter میخورن که بازی نه سر داره نه ته و فقط باید بری جلو. و باید اضافه کنم که چنین افرادی حتی اگه بخوان هم نمیتونن این بازی رو درک کنن و بفهمن.
ابتدا ورودت رو به شهر خوش‌آمد می‌گم. بعدش از تعریف اولت ممنونم. اما با این نظرت مخالفم. خود من COD رو هم تمام عنوان‌های رو PC رو بازی کردم. کلاً هرکس نظری داره. اینکه برای بالا بردن عنوان مورد علاقه‌مون عنوان‌های دیگه رو پایین بیاریم (حالا کاری به قوی یا ضعیف بودنشون ندارم) برای من قابل قبول نیست. یه نفر ممکنه Diner Dash رو بپسنده، یکی (مثل خود من) ManHunt رو یکی هم (ایضاً مثل خود من) SILENT HILL رو.
حالا که بحث گرم گرفته گفتم اینو براتون آپلود کنم بزارم.
الان دارم دانلودش می‌کنم. به هر حال تشکر.
بعد از تحریر: دانلودش تموم شد. واقعاً تشکر. نمی‌تونم بگم همه خاطرات بازی رو برام زنده کرد چون بعضی از لحظات بازی هیچ وقت برام نمی‌میرن اما بعضی رو برام واقعاً زنده کرد. مخصوصاً از شماره چهار.
نمیدونم میدونید یا نه ولی بخش جدید مقاله ی امیر حسین که مربوط به شماره ی سوم بازی میشه روی سایت قرار گرفته بخونید میدونم که لذت میبرید !
مطمئنا بزرگترین کاری هست که در مورد شماره ی سوم در کشورمون صورت گرفته و خیلی خیلی زمان بر و فرسایشی بود این شماره و توان زیادی حتی از من گرفت دیگه امیر بماند که بخش خیلی اعظم کار روی دوشهای اون بوده و من فقط یه کاتالیزور بودم !
اختیار داری برادر. اتفاقاً منتظرش بودم اما هنوز نرسیدم کامل بخونمش. قطعاً درباره‌ش حرف می‌زنیم. دست هر دوتاتون درد نکنه.
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or