بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
چند روز پيش تو اينترنت سرچ كردم بهترين بازى از لحاظ داستان گويى ، يجا زده بود سايلنت هيل ٢. تو اينترنت كه سرچ كردم متوجه شدم نسخه ى director cut داره! مگه ميشه؟!:D. بازى اينقدر افزونه داشت از بهبود مه تا الترا hd شدن بازى كه باعث شد اصلا از لحاظ گرافيكى چيزى كم نداشته باشه. بهرحال دانلود كردم و الان دارم بازى ميكنم. در كمال تعجب بسيار داره ميچسبه! اولين و اخرين بازى سايلنت هيلى كه انجام دادن داونپور بود كه جز بهترين بازى ها بود برام.
 
یادش بخیر!
بچه بودم مینشستم بابام سایلنت هیل بازی می کرد من هم از ترس خندم میگرفت
چه شبایی میگذروندیم یه بار بابام این نسخه پنج برای پلی دو رو تا ساعت 4 صبح رفت تا تموم کنه
لامصب شخصیت اصلی جیب نداشت که انبار داشت
الان بازی ها فقط گرافیکی شدن لذت اون موقع رو ندارن
 
  • Like
Reactions: msbazicenter
سلام
چند روز پيش تو اينترنت سرچ كردم بهترين بازى از لحاظ داستان گويى ، يجا زده بود سايلنت هيل ٢. تو اينترنت كه سرچ كردم متوجه شدم نسخه ى director cut داره! مگه ميشه؟!:D. بازى اينقدر افزونه داشت از بهبود مه تا الترا hd شدن بازى كه باعث شد اصلا از لحاظ گرافيكى چيزى كم نداشته باشه. بهرحال دانلود كردم و الان دارم بازى ميكنم. در كمال تعجب بسيار داره ميچسبه! اولين و اخرين بازى سايلنت هيلى كه انجام دادن داونپور بود كه جز بهترين بازى ها بود برام.
یه جا چیه خیلی منابع داستان شماره 2 رو بهترین تو تاریخ بازی‌ها انتخاب کردن.:D
ورودتون رو هم به تاپیک خوش‌آمد میگم
khosh.gif

یادش بخیر!
بچه بودم مینشستم بابام سایلنت هیل بازی می کرد من هم از ترس خندم میگرفت
چه شبایی میگذروندیم یه بار بابام این نسخه پنج برای پلی دو رو تا ساعت 4 صبح رفت تا تموم کنه
لامصب شخصیت اصلی جیب نداشت که انبار داشت
الان بازی ها فقط گرافیکی شدن لذت اون موقع رو ندارن
ورود شما رو هم به تاپیک خوش‌آمد میگم
khosh.gif

چندسال‌تون بوده؟ من الانش بشینم پای سایلنت هیل 2 سرهرمی بیاد سمتم قالب تهی می‌کنم. :-SS
 
  • Like
Reactions: stanley


=))
اون مه آلود بودنش منو کشته

:)):)):))

چند روز پيش تو اينترنت سرچ كردم بهترين بازى از لحاظ داستان گويى ، يجا زده بود سايلنت هيل ٢. تو اينترنت كه سرچ كردم متوجه شدم نسخه ى director cut داره! مگه ميشه؟!:D. بازى اينقدر افزونه داشت از بهبود مه تا الترا hd شدن بازى كه باعث شد اصلا از لحاظ گرافيكى چيزى كم نداشته باشه. بهرحال دانلود كردم و الان دارم بازى ميكنم. در كمال تعجب بسيار داره ميچسبه! اولين و اخرين بازى سايلنت هيلى كه انجام دادن داونپور بود كه جز بهترين بازى ها بود برام.
داستان بازی یه چیز فراتر از داستان اصلا شماره دوم این سری بازی نیست یه زندگی برای خودش .
بنظرم هنوز هم بازی نیومده که بتونه روایت داستانی در حد و عمق سایلنت هیل 2 داشته باشه .
یادمه حتی خود سازنده ها DP یه بار گفته بودن سعی زیادی دارن که به شماره 2 و3 این سری بازی رو نزدیک کنند
 
سلام

یه جا چیه خیلی منابع داستان شماره 2 رو بهترین تو تاریخ بازی‌ها انتخاب کردن.:D
ورودتون رو هم به تاپیک خوش‌آمد میگم
khosh.gif


ورود شما رو هم به تاپیک خوش‌آمد میگم
khosh.gif

چندسال‌تون بوده؟ من الانش بشینم پای سایلنت هیل 2 سرهرمی بیاد سمتم قالب تهی می‌کنم. :-SS
من اون موقع 5 یا 6 سالم بود خیلی می ترسیدم میدیدمش اما نمیدونم چرا خندم میگرفت:|
 
  • Like
Reactions: msbazicenter
سلام
من اون موقع 5 یا 6 سالم بود خیلی می ترسیدم میدیدمش اما نمیدونم چرا خندم میگرفت:|
دم شما گرم^:)^
همچنین دم پدرتون گرم. خیلی کم پیش میاد پدرها انقدر با حوصله باشن که با بچه‌هاشون بشینن بازی کنن.
 
سلام

یه جا چیه خیلی منابع داستان شماره 2 رو بهترین تو تاریخ بازی‌ها انتخاب کردن.:D
ورودتون رو هم به تاپیک خوش‌آمد میگم
khosh.gif


ورود شما رو هم به تاپیک خوش‌آمد میگم
khosh.gif

چندسال‌تون بوده؟ من الانش بشینم پای سایلنت هیل 2 سرهرمی بیاد سمتم قالب تهی می‌کنم. :-SS

:)):)):))


داستان بازی یه چیز فراتر از داستان اصلا شماره دوم این سری بازی نیست یه زندگی برای خودش .
بنظرم هنوز هم بازی نیومده که بتونه روایت داستانی در حد و عمق سایلنت هیل 2 داشته باشه .
یادمه حتی خود سازنده ها DP یه بار گفته بودن سعی زیادی دارن که به شماره 2 و3 این سری بازی رو نزدیک کنند
واقعا داستان و اتمسفر بازى فوق العادست. اينكه يه بازى قديمى بازى كنى و به وجد بياى يعنى شاهكاره. هنوز تموم نكردم بازى رو و الان تازه رسيدم به موزه ى تاريخ اجتماعى شهر. تا انجا تئورى هاى زيادى رو تو ذهنم دارم، حالا تموم كنم ببينم اخرش به يه نتيجه گيرى كلى ميرسم يا نه.:D
داداش بچه های اینجا بعضی هاشون نزدیک 15 ساله سایلنت هیل 2 رو بازی کردند و هنوز به نتیجه گیری کلی نرسیدند :D توقع داری با یکبار تموم کردن این شاهکار به نتیجه گیری کلی برسی؟:D
حقيقتش از روند بازى هم مشخصه، انتظار هم ندارم:D
 
آخرین ویرایش:
واقعا داستان و اتمسفر بازى فوق العادست. اينكه يه بازى قديمى بازى كنى و به وجد بياى يعنى شاهكاره. هنوز تموم نكردم بازى رو و الان تازه رسيدم به موزه ى تاريخ اجتماعى شهر. تا انجا تئورى هاى زيادى رو تو ذهنم دارم، حالا تموم كنم ببينم اخرش به يه نتيجه گيرى كلى ميرسم يا نه.:D
داداش بچه های اینجا بعضی هاشون نزدیک 15 ساله سایلنت هیل 2 رو بازی کردند و هنوز به نتیجه گیری کلی نرسیدند :D توقع داری با یکبار تموم کردن این شاهکار به نتیجه گیری کلی برسی؟:D
 
اقا دقیقا الان بازی رو تموم کردم.:D^:)^ اینقدر ذوق و شوق زده ام اومدم اینجا بروز بدم احساساتم رو ولی نمیدونم چی بگم:D در وصف عالی بودن این بازی کلمه نمیگنجه! همینطور در وصف احساسات من:D اقا بازی بی نظیر بود، خیلی خوب بود خیلی. از تک تک ثانیه های بازی عمیقا لذت بردم. این همه مدت کجا بودی تو ای سایلنت هیل! الان کلی تعوری دارم تو ذهنم ولی چون تازه بازی رو تموم کردم باید بشینم بیشتر فکر کنم و چند چیز رو باید دوباره برم بررسی کنم ولی تا اینجا حدس ام اینه
اول اینکه تقریبا مطمعنا سایلنت هیل و اونایی که اونجان یه گناهی مرتکب شدن و سایلنت هیل بنظر بیشتر شبیه مکان مجازاته (اونجا که وقتی جیمز میخواد ادی رو از کشتن ادما منصرف کنه ادی برمیکرده بهش میگه نمیخواد ادای قدیس ها رو دربیاری این شهر تو رو هم فرا خونده) به هرحال هم ادی که سگ کشته بود هم دختره افسرده هه که میخواست خودش رو بکشه و یادم نمیاد اسمشو که بنظرم یا باباش رو کشته یا مادرش رو و چیزی که هست توی هرکدوم از این داستانا شخصیت ها گناهکارن و گناهکار تحت تاثیر یک عامل خارجی بوده مثلا ادی رو مسخره میکردن و دختره افسرده هه بنظر میرسه باباش مادرش رو میزده یا یه همچون چیزی ... ولی چون دنبال مادرش میگشت بنظرم بلایی سر مادرش در اورده اخرین مکالمش با جیمز و اشتباه گرفتنش با مادرش هم بنظرم قوت میده به این حدسم. حالا این وسط لورا رو دقیقا نمیدونم اونجا چیکاره بود. در نتیجه مطمعنا جیمز گناهی مرتکب شده، فکر نمیکنم زنش رو کشته باشه،شک دارم ولی بنظرم اینطور میاد که بصورت کلی بخوام بگم یکجوری احساس گناه میکنه راجع به کاری که با زنش ماری کرده از طرفی خود ماری هم میگه منو ببخش که زندگیمونو خراب کردم احساسم میگه که تمام اتفاقات بعد از بیمار شدن ماری میفته. ماری بیمار و زشت میشه ، بدخلق میشه و نمیتونه با مردن کنار بیاد و جیمز رو از خودش میرونه، جیمز هم میره سراغ یک زن دیگه و به ماری خیانت میکنه(ماریا!) و عذاب وجدان اونو ول نمیکنه رجوع به دیالوگ اخر بازی که جیمز میگه من نمیخواستم تورو و اینحرفا و میخواستم نباشی و ماری برمیگرده بهش میگه که خب چرا ناراحتی منکه دارم میمیرم. ولی اصلا از این سناریو خوشم نمیاد و فکر میکنم یکچیزی این وسط اشتباه بنظر میرسه. شاید اصلا ماریا وجه ی بد ماری هست که جیمز اونو نمیخواسته ، وجه ی بیمار ماری!؟ جیمز از ماریه بیمار متنفر بوده ولی از طرفی رنج میکشیده از اینکه چرا باید از زنی که عاشقش بوده اینقدر متنفر باشه و همین شروع داستان میشه!! نمیدونم! باید بیشتر اتفاقات رو مرور کنم.:D
کله هرمی ها هم اینجوری بنظر میرسه که حکم مجازاتگر جیمز هستند. حرف جیمز به کله هرمی ها خیلی گیجم کرده ، گفت که دیگه بسمه از اینکه خواستم منو مجازات کنین! خودش خواسته؟ بخاطر عذاب وجدان؟! بخاطر متنفر بودن از ماریه بیمار! اگه بخوام با تعوری دوم برم این بنظر درست میاد چون کله هرمی ها هی ماریا (وجه ی بیمار ماری) رو میکشن، یعنی هی جیمز میخواست ماری بمیره! ولی بازم یجای کار میلنگه! نمیدونم والا!
اخر بازی هم لورا و جیمز بنظر میرسه که از شهر مجازات و سایلنت هیل نجات پیدا میکنند! نگاه کلی که به شخصیت جیمز از اول تا اخر بازی میکنم این فکر به ذهنم میرسه که جیمز داره با یک دغدغه ای درونی کلنجار میره و سبب تمام این اتفاقات شده که اخرش هم بر اون غلبه میکنه و نجات پیدا میکنه. یه حسی هم بهم میگه لورا دختر جیمز و ماریه.
سه سوال دارم ...
1.من بازی رو که نصب کردم یه قسمت نوشته بود سناریوی اصلی که همینی که بازی کردم و یه گزینه نوشته که ساب سناریو born from a wish. میخواستم بدونم این ساب سناریو دقیقا چیه ، اتفاقات قبل از بازیه؟
2.بازی رو که تموم کردم نتایج بازی اینجوری بود
SH2PC Title 8_28_2017 8_30_15 AM.png
اندینگ نوشته لیو! یعنی چی؟
نکنه اواخر بازی قبل از روبرو شدن با ماریا و کشتنش اونجا که توی راه رو صحبت های ماری میومد توی ذهنش و اخرش گفت منو ترک نکن باید برمیگشتم؟!
و منظورش از اندینگ کلیر چیه؟
3.
یک قسمت از این مرحله دو راه میشه هر دو راه هم پله میخوره میره پایین اگه از سمت چپ بری و بری پایین با کله هرمی موجه میشی که بعد از فرار ازش توی یه اتاق شمشیر کله هرمی بهت میده من بعد از اون سیو نکرم و بازی رو بستم بار بعد که اومدم بازی کنم دیگه سمت چپ نرفتم رفتم سمت راست پایین و دیگه هم به اون قسمت بر نخوردم، میخواستم بدونم اونجا مکان خاصی بود؟ چیز خاصی رو از دست دادم؟
مرسی:-bd
 
اقا دقیقا الان بازی رو تموم کردم.:D^:)^ اینقدر ذوق و شوق زده ام اومدم اینجا بروز بدم احساساتم رو ولی نمیدونم چی بگم:D در وصف عالی بودن این بازی کلمه نمیگنجه! همینطور در وصف احساسات من:D اقا بازی بی نظیر بود، خیلی خوب بود خیلی. از تک تک ثانیه های بازی عمیقا لذت بردم. این همه مدت کجا بودی تو ای سایلنت هیل! الان کلی تعوری دارم تو ذهنم ولی چون تازه بازی رو تموم کردم باید بشینم بیشتر فکر کنم و چند چیز رو باید دوباره برم بررسی کنم ولی تا اینجا حدس ام اینه
اول اینکه تقریبا مطمعنا سایلنت هیل و اونایی که اونجان یه گناهی مرتکب شدن و سایلنت هیل بنظر بیشتر شبیه مکان مجازاته (اونجا که وقتی جیمز میخواد ادی رو از کشتن ادما منصرف کنه ادی برمیکرده بهش میگه نمیخواد ادای قدیس ها رو دربیاری این شهر تو رو هم فرا خونده) به هرحال هم ادی که سگ کشته بود هم دختره افسرده هه که میخواست خودش رو بکشه و یادم نمیاد اسمشو که بنظرم یا باباش رو کشته یا مادرش رو و چیزی که هست توی هرکدوم از این داستانا شخصیت ها گناهکارن و گناهکار تحت تاثیر یک عامل خارجی بوده مثلا ادی رو مسخره میکردن و دختره افسرده هه بنظر میرسه باباش مادرش رو میزده یا یه همچون چیزی ... ولی چون دنبال مادرش میگشت بنظرم بلایی سر مادرش در اورده اخرین مکالمش با جیمز و اشتباه گرفتنش با مادرش هم بنظرم قوت میده به این حدسم. حالا این وسط لورا رو دقیقا نمیدونم اونجا چیکاره بود. در نتیجه مطمعنا جیمز گناهی مرتکب شده، فکر نمیکنم زنش رو کشته باشه،شک دارم ولی بنظرم اینطور میاد که بصورت کلی بخوام بگم یکجوری احساس گناه میکنه راجع به کاری که با زنش ماری کرده از طرفی خود ماری هم میگه منو ببخش که زندگیمونو خراب کردم احساسم میگه که تمام اتفاقات بعد از بیمار شدن ماری میفته. ماری بیمار و زشت میشه ، بدخلق میشه و نمیتونه با مردن کنار بیاد و جیمز رو از خودش میرونه، جیمز هم میره سراغ یک زن دیگه و به ماری خیانت میکنه(ماریا!) و عذاب وجدان اونو ول نمیکنه رجوع به دیالوگ اخر بازی که جیمز میگه من نمیخواستم تورو و اینحرفا و میخواستم نباشی و ماری برمیگرده بهش میگه که خب چرا ناراحتی منکه دارم میمیرم. ولی اصلا از این سناریو خوشم نمیاد و فکر میکنم یکچیزی این وسط اشتباه بنظر میرسه. شاید اصلا ماریا وجه ی بد ماری هست که جیمز اونو نمیخواسته ، وجه ی بیمار ماری!؟ جیمز از ماریه بیمار متنفر بوده ولی از طرفی رنج میکشیده از اینکه چرا باید از زنی که عاشقش بوده اینقدر متنفر باشه و همین شروع داستان میشه!! نمیدونم! باید بیشتر اتفاقات رو مرور کنم.:D
کله هرمی ها هم اینجوری بنظر میرسه که حکم مجازاتگر جیمز هستند. حرف جیمز به کله هرمی ها خیلی گیجم کرده ، گفت که دیگه بسمه از اینکه خواستم منو مجازات کنین! خودش خواسته؟ بخاطر عذاب وجدان؟! بخاطر متنفر بودن از ماریه بیمار! اگه بخوام با تعوری دوم برم این بنظر درست میاد چون کله هرمی ها هی ماریا (وجه ی بیمار ماری) رو میکشن، یعنی هی جیمز میخواست ماری بمیره! ولی بازم یجای کار میلنگه! نمیدونم والا!
اخر بازی هم لورا و جیمز بنظر میرسه که از شهر مجازات و سایلنت هیل نجات پیدا میکنند! نگاه کلی که به شخصیت جیمز از اول تا اخر بازی میکنم این فکر به ذهنم میرسه که جیمز داره با یک دغدغه ای درونی کلنجار میره و سبب تمام این اتفاقات شده که اخرش هم بر اون غلبه میکنه و نجات پیدا میکنه. یه حسی هم بهم میگه لورا دختر جیمز و ماریه.
سه سوال دارم ...
1.من بازی رو که نصب کردم یه قسمت نوشته بود سناریوی اصلی که همینی که بازی کردم و یه گزینه نوشته که ساب سناریو born from a wish. میخواستم بدونم این ساب سناریو دقیقا چیه ، اتفاقات قبل از بازیه؟
2.بازی رو که تموم کردم نتایج بازی اینجوری بود
View attachment 78731
اندینگ نوشته لیو! یعنی چی؟
نکنه اواخر بازی قبل از روبرو شدن با ماریا و کشتنش اونجا که توی راه رو صحبت های ماری میومد توی ذهنش و اخرش گفت منو ترک نکن باید برمیگشتم؟!
و منظورش از اندینگ کلیر چیه؟
3.
یک قسمت از این مرحله دو راه میشه هر دو راه هم پله میخوره میره پایین اگه از سمت چپ بری و بری پایین با کله هرمی موجه میشی که بعد از فرار ازش توی یه اتاق شمشیر کله هرمی بهت میده من بعد از اون سیو نکرم و بازی رو بستم بار بعد که اومدم بازی کنم دیگه سمت چپ نرفتم رفتم سمت راست پایین و دیگه هم به اون قسمت بر نخوردم، میخواستم بدونم اونجا مکان خاصی بود؟ چیز خاصی رو از دست دادم؟
مرسی:-bd
ببین این صحبت هایی که من می کنم بیشتر جنبه تئوری دارند و هنوز دقیقا مشخص نیست درست باشند
این که شهر افراد گناهکار رو فرا می خونه کاملا درسته جیمز ادی و آنجلا همشون گناهکار بودند و گناه همشون هم قتل بود
اما ماریا و لورا دقیقا کی بودند و تو شهر چی کار می کردند من دوست دارم فکر کنم که ماریا و لورا دقیقا دو بعد متفاوت از ماری همسر جیمز بودند ماریا بعد زیبایی جنسی و جذابیت ماری رو بهمون نشون میداد دقت کن جیمز اولین بار که ماریا رو دید با ماری اشتباهش گرفت و بعد به اشتباهش پی برد از طرفی ماریا دقیقا شبیه ماری بود فقط یه مقدار زیباتر و جذاب تر من فکر می کنم جیمز با دیدن رقاصی به نام ماریا تو ذهن خودش تصویری از همسرش که دوست داشته رو به شکل ماریا ساخته و سایلنت هیل با همین تصویر سعی می کنه گناهی رو که انجام داده (کشتن ماری به خاطر بیماری ) بهش یادآوری کنه
از طرفی من لورا رو بعد معصوم و بیگناه ماری می بینم دقت کردی لورا تو شهر هیچ هیولایی نمی بینه ؟ وقتی جیمز بهش میگه تو اینجا تو این شهر پر از هیولا چه کار می کنی ؟ لورا جواب میده کدوم هیولا؟؟؟
اما سر هرمی چیه من دقیقا موافق این قضیه نیستم که سر هرمی مامور مجازات جیمز هست من اونو بیشتر یه مامور یادآوری می بینم که به اشکال متفاوت به جیمز واقعیت رو بفهمونه
کلا از نظر من همه کسانی که شما تو بازی می بینی همه همه به نحوی می خوان گناهی رو که جیمز مرتکب شده و اونو به راحتی فراموش کرده رو بهش یادآوری کنند هر کدوم از این افراد یک قسمت از این قطعه پازل هستند

ایشالا چند بار دیگه بازی رو تموم می کنی و پایان های دیگه بازی رو میگیری تا بیشتر متوجه عظمت سایلنت هیل 2 بشی
واقعا وقتی سایلنت هیل 2 رو با آشغال هایی مثل هوم کامینگ و داونپور مقایسه می کنم متوجه میشم کونامی چطوری این عظمت رو زمین زد
 
ببین این صحبت هایی که من می کنم بیشتر جنبه تئوری دارند و هنوز دقیقا مشخص نیست درست باشند
این که شهر افراد گناهکار رو فرا می خونه کاملا درسته جیمز ادی و آنجلا همشون گناهکار بودند و گناه همشون هم قتل بود
اما ماریا و لورا دقیقا کی بودند و تو شهر چی کار می کردند من دوست دارم فکر کنم که ماریا و لورا دقیقا دو بعد متفاوت از ماری همسر جیمز بودند ماریا بعد زیبایی جنسی و جذابیت ماری رو بهمون نشون میداد دقت کن جیمز اولین بار که ماریا رو دید با ماری اشتباهش گرفت و بعد به اشتباهش پی برد از طرفی ماریا دقیقا شبیه ماری بود فقط یه مقدار زیباتر و جذاب تر من فکر می کنم جیمز با دیدن رقاصی به نام ماریا تو ذهن خودش تصویری از همسرش که دوست داشته رو به شکل ماریا ساخته و سایلنت هیل با همین تصویر سعی می کنه گناهی رو که انجام داده (کشتن ماری به خاطر بیماری ) بهش یادآوری کنه
از طرفی من لورا رو بعد معصوم و بیگناه ماری می بینم دقت کردی لورا تو شهر هیچ هیولایی نمی بینه ؟ وقتی جیمز بهش میگه تو اینجا تو این شهر پر از هیولا چه کار می کنی ؟ لورا جواب میده کدوم هیولا؟؟؟
اما سر هرمی چیه من دقیقا موافق این قضیه نیستم که سر هرمی مامور مجازات جیمز هست من اونو بیشتر یه مامور یادآوری می بینم که به اشکال متفاوت به جیمز واقعیت رو بفهمونه
کلا از نظر من همه کسانی که شما تو بازی می بینی همه همه به نحوی می خوان گناهی رو که جیمز مرتکب شده و اونو به راحتی فراموش کرده رو بهش یادآوری کنند هر کدوم از این افراد یک قسمت از این قطعه پازل هستند

ایشالا چند بار دیگه بازی رو تموم می کنی و پایان های دیگه بازی رو میگیری تا بیشتر متوجه عظمت سایلنت هیل 2 بشی
واقعا وقتی سایلنت هیل 2 رو با آشغال هایی مثل هوم کامینگ و داونپور مقایسه می کنم متوجه میشم کونامی چطوری این عظمت رو زمین زد
مرسى به نكات خيلى خوبى اشاره كردى. ياد انيميشن sprited away افتادم. اونم تقريبا همچون داستان پس زمينه اى داشت. منم تقريبا موافقم. ولى بنظرم اتفاقات ديگه اى هم وجود داشته.
مثلا يادمه ماريا از احساس مسئوليتى كه نسبت به لورا داشت حرف ميزد. يا مثلا بيمارهايى كه به بيمارستان سايلنت هيل منتقل ميشدن. يك نكته جالب دوست دارم بهم ربط بدم تتوى پروانه ى روى شكم ماريا با پروانه هاى ازادى كه توى اولين ساختمون پيدا ميشن.نميدونم چه ربطى ميتونن بهم داشته باشند ولى بنظرم مربوطند.
چطورى ميتونم پايانهاى ديگه رو ببينم بنظرم نميرسيد راهى باشه، تقريبا توى بازى سعى ميكردم چيزى رو جا نذارم
 
مرسى به نكات خيلى خوبى اشاره كردى. ياد انيميشن sprited away افتادم. اونم تقريبا همچون داستان پس زمينه اى داشت. منم تقريبا موافقم. ولى بنظرم اتفاقات ديگه اى هم وجود داشته.
مثلا يادمه ماريا از احساس مسئوليتى كه نسبت به لورا داشت حرف ميزد. يا مثلا بيمارهايى كه به بيمارستان سايلنت هيل منتقل ميشدن. يك نكته جالب دوست دارم بهم ربط بدم تتوى پروانه ى روى شكم ماريا با پروانه هاى ازادى كه توى اولين ساختمون پيدا ميشن.نميدونم چه ربطى ميتونن بهم داشته باشند ولى بنظرم مربوطند.
چطورى ميتونم پايانهاى ديگه رو ببينم بنظرم نميرسيد راهى باشه، تقريبا توى بازى سعى ميكردم چيزى رو جا نذارم
بازی شش تا پایان داره که شما باید حتما سه تاش رو ببینید:D
پایان اصلی بازی از نظر من پایان in water هست برای گرفتن این پایان اگه اشتباه نکنم باید همیشه سطح سلامتی رو تو بالاترین حد ممکن نگه داری و کلا چاقو آنجلا رو چک نکنی
پایان maria رو هم که باید کار های زیای بکنی تا بتونی ببینیش یکی از مهم ترین هاش اینه که عکس و نامه ماری رو از اینونتوری چندین بار چک کنی
پایان leave هم که همین پایانی که بدست آوردی
 
سلام
چطورى ميتونم پايانهاى ديگه رو ببينم بنظرم نميرسيد راهى باشه، تقريبا توى بازى سعى ميكردم چيزى رو جا نذارم
اینجا تقریباً همه چندده بار شماره‌های کلاسیک سری رو بازی کردیم. به نظرم نیاز نیست از اسپویلر استفاده کنید.
خیلی راحت نظرتون رو بنویسید. :)
در مورد داستان و پایان‌هاش خیلی مطلب زیاده. در ادامه توضیحات داداش محمد عزیز، این پست قدیمی رو هم بخونید.
‏#150
قطعاً ارزش یه بار خوندن رو داره. تا برسیم به باقی مطالب
پ.ن: پست اول تاپیک رو هم حتماً ببینید.
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or