خب با اجازه من هم یه چیزی بگم؟:biggrin1:
تا الان دقت کردید وقتی توی Gears of War میبازید و DOM تنها میمونه ممکنه چه اتفاقی بیفته؟:biggrin1:
ایول آرش فکر خوبیه ... :biggrin1:
ادامه بده ببینیم چی میشه ... :smile:
خب با اجازه من هم یه چیزی بگم؟:biggrin1:
تا الان دقت کردید وقتی توی Gears of War میبازید و DOM تنها میمونه ممکنه چه اتفاقی بیفته؟:biggrin1:
خب شاید خیلی جالب نباشه و بی مزه باشه ولی حالا مینویسم دیگه...خب با اجازه من هم یه چیزی بگم؟:biggrin1:
تا الان دقت کردید وقتی توی Gears of War میبازید و DOM تنها میمونه ممکنه چه اتفاقی بیفته؟:biggrin1:
سلام!خب شاید خیلی جالب نباشه و بی مزه باشه ولی حالا مینویسم دیگه...
همونطور که میدونید ادامه دادن این بازی تک و تنها خیلی سخته و تقریبا غیر ممکنه...
Dom هم که نمیتونه با اونا طرف بشه،باهاشون طرح دوستی میریزه و با هم رفیق میشن.:biggrin1:
قرار میشه یه شب دادم با خانوم بچه ها :biggrin1: مهمون لوکاست ها بشن و ملکه اونا رو به قصر خودش دعوت میکنه و میگه که مهمون ما باشید.:biggrin1:
توی Gears 2 هم که میریم سراغ زن دام به این دلیل بوده که دام و خانومش و چند تا دیگه از لوکاست ها با هم قایم موشک بازی میکنن و میرن داخل اون محفظه های بسته قاییم میشن.:biggrin1:
بعد دام و خانومش همو گم میکنن و برای همین دام شروع به جستجو بین اون محفظه ها میکنه...
اون صحنه ای هم که مبنی بر مرگ زن دام توی Gears 2 بود حقیقت نداره و فقط برای رد گم کردن و جذابیته و گرنه چطور لوکاست ها با دام که دوست صمیمیشونه اونکارو میکنن؟:biggrin1:
_____________________
اگه بی مزه بود ببشیخد.:blushing:
حالا چطور بود؟:biggrin1:
خب شاید خیلی جالب نباشه و بی مزه باشه ولی حالا مینویسم دیگه...
همونطور که میدونید ادامه دادن این بازی تک و تنها خیلی سخته و تقریبا غیر ممکنه...
Dom هم که نمیتونه با اونا طرف بشه،باهاشون طرح دوستی میریزه و با هم رفیق میشن.:biggrin1:
قرار میشه یه شب دادم با خانوم بچه ها :biggrin1: مهمون لوکاست ها بشن و ملکه اونا رو به قصر خودش دعوت میکنه و میگه که مهمون ما باشید.:biggrin1:
توی Gears 2 هم که میریم سراغ زن دام به این دلیل بوده که دام و خانومش و چند تا دیگه از لوکاست ها با هم قایم موشک بازی میکنن و میرن داخل اون محفظه های بسته قاییم میشن.:biggrin1:
بعد دام و خانومش همو گم میکنن و برای همین دام شروع به جستجو بین اون محفظه ها میکنه...
اون صحنه ای هم که مبنی بر مرگ زن دام توی Gears 2 بود حقیقت نداره و فقط برای رد گم کردن و جذابیته و گرنه چطور لوکاست ها با دام که دوست صمیمیشونه اونکارو میکنن؟:biggrin1:
_____________________
اگه بی مزه بود ببشیخد.:blushing:
حالا چطور بود؟:biggrin1:
من تاپيك راتازه ديدم خيلي خيلي باحاله
ممنون
به به!باحالی از شمایه ... :biggrin1:
===================================================
لارا کرافت معشوق میشود ...
لارا کرافت در حالا حل یک معمای لعنتی بود که مخشو حسابی به کار انداخته بود ... :biggrin1:
در همین حال ناتان هم که داشت دنباله ماجراجویی های خودش میگشت به لارا رسید ... :biggrin1:
لارا : تو اینجا چه قلطی میکنی ؟
ناتان : هوف ...
ناتان نگاه های عاشقانه ای به لارا میکرد که یکدفعه :
ایندیانا جونز : مگه خودت خواهر مادر نداری مرتیکه بی نامو ...
ایندیانا جونز : هوف ...
ایندفعه ناتان و جونز با هم نگاه های ... میکردن ... :biggrin1:
ناگهان زمین به لرزه در اومد !!! :biggrin1:
کینگ کونگ !!! اومد و لارا رو گرفت و با خودش برد ... :biggrin1:
حالا زمان این بود که ناتان و جونز دست به کار بشن تا دختر مورد علاقشونو نجات بدن ... :biggrin1:
کینگ کونگ به شهر رفته بود ...
هوف ... هوف ... هوف ... هوف ... :biggrin1:
هوف هوف مردم راه اه افتاده بود ...
ناگهان مارکوس فینکس هم که با هلیکوپتر از شهر نابود شدشون فرار کرده بود اومد . چشمش به لارا افتاد ... :biggrin1:
مارکوس : هوف ...
مارکوس با استفاده از اسلحه های که لیزر از خودشون بیرون میدادن کیگ کونگ ر. کشت ... :biggrin1:
لارا : ممنونم ... :biggrin1:
مارکوس : زن من میشی ؟ :blushing::biggrin1:
تق ...
لارا : باید زودتر میکشتمش ...
جونز و ناتان هم در همین لحظه رسیدن ... :biggrin1:
ناتان و جونز عاشق یک نفر شده بودن پس یکیشون باید میمرد ...
دوئل شروع شد :
دینگ ...
دوف ... :biggrin1:
Draw !!! :biggrin1:
هردو با هم مردن ... :biggrin1:
لارا هم برگشت تا معماشو حل کنه ... :biggrin1:
هوف ...
به به!
بابا یکم رعایت کنید فردا دیدید در انجا رو هم تخته کردند! (شکلک :biggrin1:!)
این هوف همون اوففففف خودمونه؟
یت حق
همینطوری...محض خنده شاید!نه برای چی تخته کنن ؟ :biggrin1:
هوف یعنی ... :
Fhoow وقتی یه دختر Hot میبینن خارجیا اینو میگن ...
همینطوری...محض خنده شاید!
خوب همون اووففففف خودمونه دیگه!فک کنم اصطلاح مشدی باشه.... به حر حال اینطوری شنیدم!
راستی اون داستان اولی که نوشتید (چند نفری) جدا مزخرف بود(نظر کاملا شخصی!)
امیدوارم کارتون بگیره!
تاپیک خوبیه!
یا حق
خیلی باحال بود ... :biggrin1: واقعا رفتم تو فکر ... :biggrin1: اامه بده که خیلی قشنگ میشه ... :biggrin1:دوست دارم براتون داستان تراژدی زیبای دویل 5 رو تعریف کنم ، حالا ببنیم چی میشه:biggrin1:
ورجیل برای پس گرفتن قدرتش و برای گرفتن انتقام از برادرش دانته، برمیگرده برای این کار باید اول شمشیرش را که حالا پیش نرو هست رو پس بربگیره ، در این راه ورجیل ، کایری رو که قصد نداشت شمیشیر ورجیل رو به او پس بده می کشه وبرای همین نرو با ورجیل رو به رو میشه ، در نبرد اول ورجیل نرو رو شکست میده، برای همین نرو با دانته تماس میگیره و به اون میگه که ورجیل برگشته تا بار دیگر دروازه شیطانی رو به بدی ها باز کنه ، دانته از شنیدن اینکه برادرش زنده اس و بر گشته ، خوشحال میشه ولی از اینکه ورجیل دوباره قصد باز کردن دروازه ی شیطانی رو داره، حسابی می خوره تو ذوقش، نرو به دانته می گه که ورجیل کایری رو کشته و حالا نرو میخواد به کمک دانته انتقام کایری رو از ورجیل که حالا مثل یه خون آشام شده، بگیره.
حالا می ریم سراغ اسپاردا که برای برگردوندن همسرش به زندگی برگشته، اما اسپاردا برای این کار باید دو پسر خودش یعنی دانته و ورجیل رو نابود کنه ، اسپاردا بعد از فهمیدن این مسئله توسط یه جادوگر هندی ، سعی میکنه همه چیز رو راجع به برگرداندن زنش به زندگی فراموش کنه ، اما عشق او به همسرش ، روی عواطف پدری او ن سرپوش میذاره، بناربراین اسپاردا سعی میکنه با حیله و کلک به پسراش نزدیک شه و اونا رو نابود کنه. اسپاردا ابتدا پیش دانته میره . دانته از دیدن پدر بسیار خوشحال میشه و او رو در آغوش میگیره! بعد به اون میگه که ورجیل قصد باز کردن دروازه ی شیطانی رو برای تخریب دنیا داره ، اسپاردا هم قول میده برای منصرف کردن ورجیل از این تصمیم خطرناک با دانته همراه بشه.
ادامه داره....
حالا اگه خوب بود ادامه میدم شما اول نظر بدین