داستان های 1001 بازی !!!

تاپیک جالبیه
مشابه ابن در یک سایتی که قبلا بودم والان 3-4 سالی هست که دیگه نیست , بود.
بازیکده
یه پیشنهاد دارم. اونم این هست که وقتی داستان به یک بخش خاصی رسید , همه چنذ بند واسه اون ادامه بنویسن. هر نوشته ای که بهتر بود , بشه بقیه ی داستان.
با این کار موافقی؟ ;)
 
خب داستان اول روول میکنیم ... :biggrin1:
در ضمن ar22 همون آریو هم اومد تو گروه ... :biggrin1:که بعد از اونلی کرایسیس پست میده ... :biggrin1:

Liberty City Wars

( نیکو بلیک )داشت با کشتیش به صورت قاچاقی وارد Liberty City میشد , بی خبر از اینکه توی قایق های نجات که کنار کشتی بودن و روشون هم پارچه کشیده شده بود مهمون های ناخوانده دیگری هم بودن ... :biggrin1:
هر کدوم از اونها به امید گرفتن یک بخش Liberty City اومده بودن ... :biggrin1:
خب کی بودن ؟
متعلق به چه زمانی و چطوری وارد کشتی شده بودن ؟
p.s جان نوبته شمایه ... :biggrin1:
 
در ضمن ar22 همون آریو هم اومد تو گروه ... :biggrin1:
این آریو جان از کجا اومد ییهو:biggrin1:
آریو جان خوش اومدی.....مازیار هستم یک مسافر:biggrin1:
در ضمن شاید من یه ذره طنزناک بنویسم.خلاصه بار طنزش رو دوش من.اکشال نداره که؟...پایه باشید جدی هم مینویسم.it's your call.
 
این آریو جان از کجا اومد ییهو:biggrin1:
آریو جان خوش اومدی.....مازیار هستم یک مسافر:biggrin1:
در ضمن شاید من یه ذره طنزناک بنویسم.خلاصه بار طنزش رو دوش من.اکشال نداره که؟...پایه باشید جدی هم مینویسم.it's your call.
بابا این p.s نیست ... :mad:
قانون نوبتی رو برمیداریم هرکی بود بنویسه فقط یکی پشت سر هم دوبار ننویسه ...:smile:
تو بنویس ... :biggrin1:
 
( نیکو بلیک )داشت با کشتیش به صورت قاچاقی وارد Liberty City میشد , بی خبر از اینکه توی قایق های نجات که کنار کشتی بودن و روشون هم پارچه کشیده شده بود مهمون های ناخوانده دیگری هم بودن ... :biggrin1:
هر کدوم از اونها به امید گرفتن یک بخش Liberty City اومده بودن ... :biggrin1:
خب کی بودن ؟
متعلق به چه زمانی و چطوری وارد کشتی شده بودن ؟


نیکو خیلی دلش میخواست که ببینه زیر پارچه ها چیه!....نمیدونست که بره جلو یا این که اصلا به اون ربطی نداره....آخر کنجکاویش به ترسش غلبه کرد . رفت جلو.ولی بعدها از این که این کار رو کرده بود به خودش لعنت میفرسته.رفت و پارچه ها رو زد کنار ولی چیزی رو که دیده بود باورش نمیشد.
یعنی اونا هم عازم liberty city بودن؟...ولی چرا؟
:cheesygritonight on bazicenter channel
 
آخرین ویرایش:
( نیکو بلیک )داشت با کشتیش به صورت قاچاقی وارد Liberty City میشد , بی خبر از اینکه توی قایق های نجات که کنار کشتی بودن و روشون هم پارچه کشیده شده بود مهمون های ناخوانده دیگری هم بودن ... :biggrin1:
هر کدوم از اونها به امید گرفتن یک بخش Liberty City اومده بودن ... :biggrin1:
خب کی بودن ؟
متعلق به چه زمانی و چطوری وارد کشتی شده بودن ؟

نیکو خیلی دلش میخواست که ببینه زیر پارچه ها چیه!....نمیدونست که بره جلو یا این که اصلا به اون ربطی نداره....آخر کنجکاویش به ترسش غلبه کرد . رفت جلو.ولی بعدها از این که این کار رو کرده بود به خودش لعنت میفرسته.رفت و پارچه ها رو زد کنار ولی چیزی رو که دیده بود باورش نمیشد.
یعنی اونا هم عازم liberty city بودن؟...ولی چرا؟
تامی و CJ ... :eek:
چرا باید میومدن ؟ :confused:
حالا ما با سه تا قاتل حرفه ای تو یک شهر طرف بودیم که کار کشته هم بودن ... :biggrin1:
به شهر رسیدن ...
 
تامی و CJ ... :eek:
چرا باید میومدن ؟ :confused:
حالا ما با سه تا قاتل حرفه ای تو یک شهر طرف بودیم که کار کشته هم بودن ... :biggrin1:
به شهر رسیدن ...

بله هر سه حرفه ای بودن و پس از سلام علیک و احوال پرسی تام گفت که من اینجا رو مثل کف دست بلدم بیاید به یک کلوپ بریم خوش بگذرونیم و یکم هم****کنیم:biggrin1:. اونها به کلوپ رفتند که ناگهان تو کلوپ چند نفر مزاحمشون شد اما اون بیچاره ها نمیدونستن که اول اینطورین :boxing: و بعد اینطوری میشن :hurted1:.خلاصه بعد از دعوا پلیسا میرسن و ادامه ........
با ما باشید
آقا لطفا کسی پستی پاک نکنه چون من با داستان مشکلی ندارم اگه لازم باشه مال خودم رو پاک میکنم
 
( نیکو بلیک )داشت با کشتیش به صورت قاچاقی وارد Liberty City میشد , بی خبر از اینکه توی قایق های نجات که کنار کشتی بودن و روشون هم پارچه کشیده شده بود مهمون های ناخوانده دیگری هم بودن ... :biggrin1:
هر کدوم از اونها به امید گرفتن یک بخش Liberty City اومده بودن ... :biggrin1:
خب کی بودن ؟
متعلق به چه زمانی و چطوری وارد کشتی شده بودن ؟
نیکو خیلی دلش میخواست که ببینه زیر پارچه ها چیه!....نمیدونست که بره جلو یا این که اصلا به اون ربطی نداره....آخر کنجکاویش به ترسش غلبه کرد . رفت جلو.ولی بعدها از این که این کار رو کرده بود به خودش لعنت میفرسته.رفت و پارچه ها رو زد کنار ولی چیزی رو که دیده بود باورش نمیشد.
یعنی اونا هم عازم liberty city بودن؟...ولی چرا؟ تامی و CJ ... :eek:
چرا باید میومدن ؟ :confused:
حالا ما با سه تا قاتل حرفه ای تو یک شهر طرف بودیم که کار کشته هم بودن ... :biggrin1:
به شهر رسیدن ...
بله هر سه حرفه ای بودن و پس از سلام علیک و احوال پرسی تام گفت که من اینجا رو مثل کف دست بلدم بیاید به یک کلوپ بریم خوش بگذرونیم و یکم هم****کنیم:biggrin1:. اونها به کلوپ رفتند که ناگهان تو کلوپ چند نفر مزاحمشون شد اما اون بیچاره ها نمیدونستن که اول اینطورین :boxing: و بعد اینطوری میشن :hurted1:.خلاصه بعد از دعوا پلیسا میرسن ...
خب اونا کی بودن ؟ درست حدس زدن تونی مونتانا با افرادش ... :biggrin1: آخه کلوپ ماله اونا بود ...
نیکو و سی جی و تامی تصمیم گرفتن که یک گروه بزنن و تمام لیبرتی سیتی رو به تصرف خودشون در بیارن ولی مشکل اینجا بود که شهر به 3 قسمت تقسیم شده بود که هر کدوم مال یک نفر بود ... :-"
پس گروه *سارقان بزرگ اتوموبیل* :biggrin1: تصمیم گرفتن از یک جایی شروع کنن ... :cool:
قسمت اول دست فردی به نام God of Rock بود ... :biggrin1:
ولی در گروه اونا هیچکس گیتار زدن بلد نبود تا اونو شکست بده ... :biggrin1:
پس همگی در کلاس گیتار ثبت نام کردن !!! :biggrin1:
 
( نیکو بلیک )داشت با کشتیش به صورت قاچاقی وارد Liberty City میشد , بی خبر از اینکه توی قایق های نجات که کنار کشتی بودن و روشون هم پارچه کشیده شده بود مهمون های ناخوانده دیگری هم بودن ... :biggrin1:
هر کدوم از اونها به امید گرفتن یک بخش Liberty City اومده بودن ... :biggrin1:
خب کی بودن ؟
متعلق به چه زمانی و چطوری وارد کشتی شده بودن ؟
نیکو خیلی دلش میخواست که ببینه زیر پارچه ها چیه!....نمیدونست که بره جلو یا این که اصلا به اون ربطی نداره....آخر کنجکاویش به ترسش غلبه کرد . رفت جلو.ولی بعدها از این که این کار رو کرده بود به خودش لعنت میفرسته.رفت و پارچه ها رو زد کنار ولی چیزی رو که دیده بود باورش نمیشد.
یعنی اونا هم عازم liberty city بودن؟...ولی چرا؟ تامی و CJ ... :eek:
چرا باید میومدن ؟ :confused:
حالا ما با سه تا قاتل حرفه ای تو یک شهر طرف بودیم که کار کشته هم بودن ... :biggrin1:
به شهر رسیدن ...
بله هر سه حرفه ای بودن و پس از سلام علیک و احوال پرسی تام گفت که من اینجا رو مثل کف دست بلدم بیاید به یک کلوپ بریم خوش بگذرونیم و یکم هم****کنیم:biggrin1:. اونها به کلوپ رفتند که ناگهان تو کلوپ چند نفر مزاحمشون شد اما اون بیچاره ها نمیدونستن که اول اینطورین :boxing: و بعد اینطوری میشن :hurted1:.خلاصه بعد از دعوا پلیسا میرسن ...
خب اونا کی بودن ؟ درست حدس زدن تونی مونتانا با افرادش ... :biggrin1: آخه کلوپ ماله اونا بود ...
نیکو و سی جی و تامی تصمیم گرفتن که یک گروه بزنن و تمام لیبرتی سیتی رو به تصرف خودشون در بیارن ولی مشکل اینجا بود که شهر به 3 قسمت تقسیم شده بود که هر کدوم مال یک نفر بود ... :-"
پس گروه *سارقان بزرگ اتوموبیل* :biggrin1: تصمیم گرفتن از یک جایی شروع کنن ... :cool:
قسمت اول دست فردی به نام God of Rock بود ... :biggrin1:
ولی در گروه اونا هیچکس گیتار زدن بلد نبود تا اونو شکست بده ... :biggrin1:
پس همگی در کلاس گیتار ثبت نام کردن !!! :biggrin1:
من مینویسم.ولی خدایی اینو چطوری ادامه بدم؟...صبر کنید الان حالتونو جا میارم.:-":laughing:
عازم کلاس آموزش گیتار شدن و رسیدن به در آموزشگاه:laughing:
اگر گفتید کیو اونجا دبدند.نه اشتباه گفتید.اون نه مارکوس بود و نه کریتوس.اونا دو دوست صمیمی رو اونجا دیدند.نابغه ترین کارآگاهان خصوصی.بله سم . مکس.اما اونا اینجا چکار میکردند؟...جواب دسته مکس بود.اون گفت که به دنبال کسی اومدن که به مردم liberty city قول داده همه ی اشرار رو از بین ببره ولی خودش از جنایت کارهای معروفه.اما متاسفانه اطلاعات اونا ناقصه و معلوم نیست که این سوپرمن شهر liberty کیه؟
تامی،CJ و نیکو جایگاه خودشونو خیلی خطرناک دیدن چون اونا هم جزو اشرار بودن.
این شخص کی میتونه باشه؟
آیا سم و مکس میتونن اطلاعات دقیق تری جمع کنن؟....و چطوری؟
آیا تامی،CJ و نیک. این شخص رو ملاقات میکنن؟
آیا DMC5 در راه هست؟:p
این در حالیست که شخص مرموز اولین قربانی خودش رو از پا درآورده؟.....قربانی کسی نیست بجز god of rock!
tonight on bazicenter channel:cheesygri
حالا ادامه بدید:laughing:
 
آخرین ویرایش:
( نیکو بلیک )داشت با کشتیش به صورت قاچاقی وارد Liberty City میشد , بی خبر از اینکه توی قایق های نجات که کنار کشتی بودن و روشون هم پارچه کشیده شده بود مهمون های ناخوانده دیگری هم بودن ... :biggrin1:
هر کدوم از اونها به امید گرفتن یک بخش Liberty City اومده بودن ... :biggrin1:
خب کی بودن ؟
متعلق به چه زمانی و چطوری وارد کشتی شده بودن ؟
نیکو خیلی دلش میخواست که ببینه زیر پارچه ها چیه!....نمیدونست که بره جلو یا این که اصلا به اون ربطی نداره....آخر کنجکاویش به ترسش غلبه کرد . رفت جلو.ولی بعدها از این که این کار رو کرده بود به خودش لعنت میفرسته.رفت و پارچه ها رو زد کنار ولی چیزی رو که دیده بود باورش نمیشد.
یعنی اونا هم عازم liberty city بودن؟...ولی چرا؟ تامی و CJ ... :eek:
چرا باید میومدن ؟ :confused:
حالا ما با سه تا قاتل حرفه ای تو یک شهر طرف بودیم که کار کشته هم بودن ... :biggrin1:
به شهر رسیدن ...
بله هر سه حرفه ای بودن و پس از سلام علیک و احوال پرسی تام گفت که من اینجا رو مثل کف دست بلدم بیاید به یک کلوپ بریم خوش بگذرونیم و یکم هم****کنیم:biggrin1:. اونها به کلوپ رفتند که ناگهان تو کلوپ چند نفر مزاحمشون شد اما اون بیچاره ها نمیدونستن که اول اینطورین :boxing: و بعد اینطوری میشن :hurted1:.خلاصه بعد از دعوا پلیسا میرسن ...
خب اونا کی بودن ؟ درست حدس زدن تونی مونتانا با افرادش ... :biggrin1: آخه کلوپ ماله اونا بود ...
نیکو و سی جی و تامی تصمیم گرفتن که یک گروه بزنن و تمام لیبرتی سیتی رو به تصرف خودشون در بیارن ولی مشکل اینجا بود که شهر به 3 قسمت تقسیم شده بود که هر کدوم مال یک نفر بود ... :-"
پس گروه *سارقان بزرگ اتوموبیل* :biggrin1: تصمیم گرفتن از یک جایی شروع کنن ... :cool:
قسمت اول دست فردی به نام God of Rock بود ... :biggrin1:
ولی در گروه اونا هیچکس گیتار زدن بلد نبود تا اونو شکست بده ... :biggrin1:
پس همگی در کلاس گیتار ثبت نام کردن !!! :biggrin1:

عازم کلاس آموزش گیتار شدن و رسیدن به در آموزشگاه:laughing:
اگر گفتید کیو اونجا دبدند.نه اشتباه گفتید.اون نه مارکوس بود و نه کریتوس.اونا دو دوست صمیمی رو اونجا دیدند.نابغه ترین کارآگاهان خصوصی.بله سم . مکس.اما اونا اینجا چکار میکردند؟...جواب دسته مکس بود.اون گفت که به دنبال کسی اومدن که به مردم liberty city قول داده همه ی اشرار رو از بین ببره ولی خودش از جنایت کارهای معروفه.اما متاسفانه اطلاعات اونا ناقصه و معلوم نیست که این سوپرمن شهر liberty کیه؟
تامی،CJ و نیکو جایگاه خودشونو خیلی خطرناک دیدن چون اونا هم جزو اشرار بودن.
این شخص کی میتونه باشه؟
آیا سم و مکس میتونن اطلاعات دقیق تری جمع کنن؟....و چطوری؟
آیا تامی،CJ و نیک. این شخص رو ملاقات میکنن؟
آیا DMC5 در راه هست؟:p
این در حالیست که شخص مرموز اولین قربانی خودش رو از پا درآورده؟.....قربانی کسی نیست بجز god of rock!:cheesygri
چند روز بعد ... :biggrin1:
در حالی که تیم
*سارقان بزرگ اتوموبیل* توی اسکله داشتم ... :-"میکردن سر و کله سم و مکس پیدا شد ...
اونا هم که ترسیده بودن شاید اونارو بگیره سری یک کامیک بوک گذاشتن جلو صورتشون تا نبینشون ... :biggrin1:
نا گهان افتادن توی دنیای کامیک بوک ... :biggrin1:
همونجا بود که شخصیت بازی Comix Zone رو هم دیدن ... :biggrin1:

27wwsr5.jpg


با هاش صحبت کردن و چون خیلی قاطی کرده بودن و هول شدن بودن پرسیدن راه خروج از اونجا چیه ؟
اونم گفت شما باید جوکر رو که بتمن رو از دنیای کامیک بیرون انداخته و بجاش شما رو آورده چون فکر کرده پخمه این شکست بدین و بعد با استفاده از دریچه ی اتاقش به دنیای واقعی راه پیدا کنین ... :biggrin1:
منم به شما کمک میکنم ... :biggrin1:

ادامه دارد ... :biggrin1:
 
( نیکو بلیک )داشت با کشتیش به صورت قاچاقی وارد Liberty City میشد , بی خبر از اینکه توی قایق های نجات که کنار کشتی بودن و روشون هم پارچه کشیده شده بود مهمون های ناخوانده دیگری هم بودن ... :biggrin1:
هر کدوم از اونها به امید گرفتن یک بخش Liberty City اومده بودن ... :biggrin1:
خب کی بودن ؟
متعلق به چه زمانی و چطوری وارد کشتی شده بودن ؟
نیکو خیلی دلش میخواست که ببینه زیر پارچه ها چیه!....نمیدونست که بره جلو یا این که اصلا به اون ربطی نداره....آخر کنجکاویش به ترسش غلبه کرد . رفت جلو.ولی بعدها از این که این کار رو کرده بود به خودش لعنت میفرسته.رفت و پارچه ها رو زد کنار ولی چیزی رو که دیده بود باورش نمیشد.
یعنی اونا هم عازم liberty city بودن؟...ولی چرا؟ تامی و CJ ... :eek:
چرا باید میومدن ؟ :confused:
حالا ما با سه تا قاتل حرفه ای تو یک شهر طرف بودیم که کار کشته هم بودن ... :biggrin1:
به شهر رسیدن ...
بله هر سه حرفه ای بودن و پس از سلام علیک و احوال پرسی تام گفت که من اینجا رو مثل کف دست بلدم بیاید به یک کلوپ بریم خوش بگذرونیم و یکم هم****کنیم:biggrin1:. اونها به کلوپ رفتند که ناگهان تو کلوپ چند نفر مزاحمشون شد اما اون بیچاره ها نمیدونستن که اول اینطورین :boxing: و بعد اینطوری میشن :hurted1:.خلاصه بعد از دعوا پلیسا میرسن ...
خب اونا کی بودن ؟ درست حدس زدن تونی مونتانا با افرادش ... :biggrin1: آخه کلوپ ماله اونا بود ...
نیکو و سی جی و تامی تصمیم گرفتن که یک گروه بزنن و تمام لیبرتی سیتی رو به تصرف خودشون در بیارن ولی مشکل اینجا بود که شهر به 3 قسمت تقسیم شده بود که هر کدوم مال یک نفر بود ... :-"
پس گروه *سارقان بزرگ اتوموبیل* :biggrin1: تصمیم گرفتن از یک جایی شروع کنن ... :cool:
قسمت اول دست فردی به نام God of Rock بود ... :biggrin1:
ولی در گروه اونا هیچکس گیتار زدن بلد نبود تا اونو شکست بده ... :biggrin1:
پس همگی در کلاس گیتار ثبت نام کردن !!! :biggrin1:

عازم کلاس آموزش گیتار شدن و رسیدن به در آموزشگاه:laughing:
اگر گفتید کیو اونجا دبدند.نه اشتباه گفتید.اون نه مارکوس بود و نه کریتوس.اونا دو دوست صمیمی رو اونجا دیدند.نابغه ترین کارآگاهان خصوصی.بله سم . مکس.اما اونا اینجا چکار میکردند؟...جواب دسته مکس بود.اون گفت که به دنبال کسی اومدن که به مردم liberty city قول داده همه ی اشرار رو از بین ببره ولی خودش از جنایت کارهای معروفه.اما متاسفانه اطلاعات اونا ناقصه و معلوم نیست که این سوپرمن شهر liberty کیه؟
تامی،CJ و نیکو جایگاه خودشونو خیلی خطرناک دیدن چون اونا هم جزو اشرار بودن.
این شخص کی میتونه باشه؟
آیا سم و مکس میتونن اطلاعات دقیق تری جمع کنن؟....و چطوری؟
آیا تامی،CJ و نیک. این شخص رو ملاقات میکنن؟
آیا DMC5 در راه هست؟:p
این در حالیست که شخص مرموز اولین قربانی خودش رو از پا درآورده؟.....قربانی کسی نیست بجز god of rock!:cheesygri
چند روز بعد ... :biggrin1:
در حالی که تیم
*سارقان بزرگ اتوموبیل* توی اسکله داشتم ... :-"میکردن سر و کله سم و مکس پیدا شد ...
اونا هم که ترسیده بودن شاید اونارو بگیره سری یک کامیک بوک گذاشتن جلو صورتشون تا نبینشون ... :biggrin1:
نا گهان افتادن توی دنیای کامیک بوک ... :biggrin1:
همونجا بود که شخصیت بازی Comix Zone رو هم دیدن ... :biggrin1:

27wwsr5.jpg


با هاش صحبت کردن و چون خیلی قاطی کرده بودن و هول شدن بودن پرسیدن راه خروج از اونجا چیه ؟
اونم گفت شما باید جوکر رو که بتمن رو از دنیای کامیک بیرون انداخته و بجاش شما رو آورده چون فکر کرده پخمه این شکست بدین و بعد با استفاده از دریچه ی اتاقش به دنیای واقعی راه پیدا کنین ... :biggrin1:
منم به شما کمک میکنم ... :biggrin1:

ادامه دارد ... :biggrin1:

سلام ادامه .....
بله این فکر هوشمندانه جزئی از توطئه بزرگ او برای شخصیت های معروف بازی های بزرگ بوده است. او با یک دستگاه نه فقط این سه شخصیت را بلکه شخصیت های معروف دیگر را از جمله:کراتوس.مارکوس.دانته.نومد و.... را توسط نیروی عجیبی در تیمارستان زندانی کرده است که این نیرو مانع حرکت و استفاده از قدرت های ماورائی میشود:eek:
اما در آنسوی پرده که انتقال بتمن به دنیای واقعی است سوالی پیش میاید:
جوکر با این کار چه در کله دارد:confused:
چرا شخصیت های معروف بازی ها را زندانی کرده:confused:
عکس العمل بتمن در این باره چیست:confused:
با ما همراه باشید........:love:
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or