بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

[Silent Dream]

​

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:
«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

Spoiler: داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل ۱ و ۲ به صورت ویدیویی

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

​

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

تحلیل داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

​

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

تحلیل داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

Spoiler: خلاصه داستان به صورت متن

​

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

Spoiler: برای درک عمیق تر و بیشتر در مورد بازی مطالعه ی مطالب زیر کمک کننده خواهد بود:

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد

 

[OgIoN]

خب بلاخره بازی ها رسید دستم. به شرح ذیل

Silent hill 1 with emulator
Silent hill 2 restless dreams
Silent hill 3
Silent hill 4: The Room
همین ها فقط برای کامپیوتر هستند. درسته؟ نسخه های ps2 رو نمیشه با emulator روی کامپیوتر اجرا کرد؟
یه سوال دیگه اینکه ساختن یه فایل pdf از خلاصه پست اول انقدر سخته که انجامش نمیدید؟

نه بغیر از این، SH: Home coming هم برای کامپیوتر اومده میتونید تهیه ش کنید.
نسخه های ps2 رو هم بله، میشه با شبیه ساز روی pcاجرا کرد.

 

[msbazicenter]

سلام

درود بر همه دوستان غزیزم.ما هم به دکتر کافمن رای دادیم. ولی خوب رای دادیم به احترام SH1 هرچند تو سایلنت شخصیت محوری وجود نداره و همه شخصیتها اصلین با توجه به اینکه خود کافمن هم مشکلات سایکوتیک داشته و به عبارتی ازین مشکلات هم رنج میبرده.با اینکه jasper gein هم بد نبود با توجه به اینکه خیلی شباهت به اون قاتل آدمخوار edd geine داشت با اون لکنت زبانش البته جاسپر به فرقه کمک میکرده ولی خوب کلا شخصیتهای SH 4 از بیماریهای دوران کودکی رنج میبردن.یاد جفری دامر اوفتادم یادمه 10 یا 11 سال داشتم وقتی اونو گرفته بودن توی آمریکا بعد 1 سال رمانی به نام قتل در آپارتمان شماره 213 منشر شد که توی پاورقی روزنامه اطلاعات منتشر میشد.بابام روزنامه رو میخرید ما هم اون رو کش میرفتیم و توی اتاق زیر شیروونی یواشکی میخوندیم ترسناک و دلهره آور بود اینو گفتم که خود والتر هم شباهتهاش به جفری دامر و اون آپارتمان 302 مشهوده.

جالبه بك نفر از كافمن خوشش اومده. البته نظر شما محترم كسراجان اما راي شما به دليل پارتي بازي از درجه اعتبار ساقطه. خب معلومه دكتر بايد هواي دكترهاي ديگه رو هم داشته باشه.:d
من از اين رماني كه اسم بردي چيزي نشنيدم. يه خورده برامون درباره‌ش بگو به نظر جالب مياد.

خب بلاخره بازی ها رسید دستم. به شرح ذیل

Silent hill 1 with emulator
Silent hill 2 restless dreams
Silent hill 3
Silent hill 4: The Room
همین ها فقط برای کامپیوتر هستند. درسته؟

خب به سلامتي.

نسخه های ps2 رو نمیشه با emulator روی کامپیوتر اجرا کرد؟

همونطور كه سپيده‌جان گفتن ميشه. اما نكني بهتره.

یه سوال دیگه اینکه ساختن یه فایل pdf از خلاصه پست اول انقدر سخته که انجامش نمیدید؟

سخت نيست ولي حالا چرا انقدر عصباني!:d
داستان اينكه كه فايل حاضر و اماده‌ش كه تو سيستمم هست قالبي خاص داره كه درست كردنش رو سخت مي كنه.
=========================================================
پ.ن: تصحيح مي كنم علاقه‌مندان به دكتر كافمن در حال حاضر 2 نفر هستند.

 

[mppm]

با اجازه

میخوام بگم اینکه کسی بازی ای رو کامل انجام نداده یا به ترتیب نرفته اصلا مهم نیست
مهم اینه که طرح کلی بازی و داستانش تونسته جلبش کنه

من خودم عاشق رزیدنت اویل بوده و هنوز کمی هستم
اون اولش بعد از اویل سایلنت هیل اومد که کونامی خواست از کپ کام عقب نمونه
من اول شماره یک رو کمی بازی کردم و راستش به نظرم از اویلای یک تا سه ضعیفتر بود (نزنیدم!)
بعد با بازی شماره دو تازه فهمیدم چه شاهکاره
بعد م شماره 4 هم خوب بود
حالا من با طرح کلی موافقم دلیل نمیشه از همه شماره ها خوشم بیاد
سلیقه ای ه...
آتوسا هم صادقانه گفت دلایلش رو
دیگه دلیلی واسه ادامه این بحث نیست بنظرم

 

[msbazicenter]

سلام

با اجازه

میخوام بگم اینکه کسی بازی ای رو کامل انجام نداده یا به ترتیب نرفته اصلا مهم نیست
مهم اینه که طرح کلی بازی و داستانش تونسته جلبش کنه

من خودم عاشق رزیدنت اویل بوده و هنوز کمی هستم
اون اولش بعد از اویل سایلنت هیل اومد که کونامی خواست از کپ کام عقب نمونه
من اول شماره یک رو کمی بازی کردم و راستش به نظرم از اویلای یک تا سه ضعیفتر بود (نزنیدم!)
بعد با بازی شماره دو تازه فهمیدم چه شاهکاره
بعد م شماره 4 هم خوب بود
حالا من با طرح کلی موافقم دلیل نمیشه از همه شماره ها خوشم بیاد
سلیقه ای ه...
آتوسا هم صادقانه گفت دلایلش رو
دیگه دلیلی واسه ادامه این بحث نیست بنظرم

محمدجان فرمايش شما متين.
اون مورد هم يه سوءتفاهم بود كه حل شد. همونطور كه هميشه گفته شده اينجا مثل يه خانواده ميمونه. مگه ميشه تو خانواده مشكل يا سوءتفاهم يا حتي دعوا پيش نياد.
مهم اينه كه مشكل تو همون خانواده و به شكل درست حل بشه و ازش درس گرفت تا ديگه تكرار نشه.

 

[100.000]

نه بغیر از این، SH: Home coming هم برای کامپیوتر اومده میتونید تهیه ش کنید.
نسخه های ps2 رو هم بله، میشه با شبیه ساز روی pcاجرا کرد.

متشکرم. چه عجب کسی غیر از msbazicenter جواب داد.
قبلا گفتم که تنها بازی سایلنت هیل که بازی کردی همین هوم کامینگ بوده.

خب به سلامتي.

همونطور كه سپيده‌جان گفتن ميشه. اما نكني بهتره.

سخت نيست ولي حالا چرا انقدر عصباني!:d
داستان اينكه كه فايل حاضر و اماده‌ش كه تو سيستمم هست قالبي خاص داره كه درست كردنش رو سخت مي كنه.
=========================================================
پ.ن: تصحيح مي كنم علاقه‌مندان به دكتر كافمن در حال حاضر 2 نفر هستند.

جناب msbazicenter منظورتون رو از بازی نکنم بهتره نفهمیدم. یعنی بازی هاش بدرد نمیخورن؟
منم عصبانی نبودم اشتباه نشه. چون با گوشی میام اینترنت و اینجا نمی تونم از شکلک استفاده کنم. و این سوءتفاهم پیش میاد. مخصوصا با این ادیتور دیوانه کننده این انجمن. اگه کدورتی پیش،اومد عذر می خوام.

 

[Emperor visari]

متشکرم. چه عجب کسی غیر از msbazicenter جواب داد.
قبلا گفتم که تنها بازی سایلنت هیل که بازی کردی همین هوم کامینگ بوده.

جناب msbazicenter منظورتون رو از بازی نکنم بهتره نفهمیدم. یعنی بازی هاش بدرد نمیخورن؟
منم عصبانی نبودم اشتباه نشه. چون با گوشی میام اینترنت و اینجا نمی تونم از شکلک استفاده کنم. و این سوءتفاهم پیش میاد. مخصوصا با این ادیتور دیوانه کننده این انجمن. اگه کدورتی پیش،اومد عذر می خوام.

یحتمل منظورش اینه که به دردسرش نمی ارزه.البته اگه یه سیستم عالی(خوب نه،عالی) داری ایمیج PS2 رو اجرا کنی نتیجه بهتری می گیری.(اصولا سازنده های سایلنت هیل میونه خوبی با PC ندارند و برا همین یه ایراداتی هر چند ناچیز تو نسخ PC وجود داره)

 

[DOKTOR_PS3]

جالبه بك نفر از كافمن خوشش اومده. البته نظر شما محترم كسراجان اما راي شما به دليل پارتي بازي از درجه اعتبار ساقطه. خب معلومه دكتر بايد هواي دكترهاي ديگه رو هم داشته باشه.:d
من از اين رماني كه اسم بردي چيزي نشنيدم. يه خورده برامون درباره‌ش بگو به نظر جالب مياد.

:d آره درست میگی دکتر هم دکترهای قدیم به قولی میرفتی پهلوشون فقط دارو بهت نمیدادن.با رفتن پهلوشون آدم احساس بهبودی پیدا میکرد.هرچند که زمانه عوض شده و بافت اجتماعی و اصولا ریخته گری جامعه عوض شده.ایکاش یه جایی مثل سایلنت درست میشد تا به جماعت خودمون راه سعادت رو نشون میدادیم:d..آره خوب کافمن شخصیت بی محتوی نمیشه گفت ولی مرموزی داره با اون دفتر مرموزش و اون پایان ناگوار حتی جای اون دفتر هم در اون نقطه از سایلنت عجیبه البته از نظر من.بگذریم...الان بخوایم صحبت کنیم باید یه خروار رمان بنویسیم.بماند که اینقدر در مورد این شخصیت و کاراکترهای بازی زیاد صحبت شده که دراین مقال نمیگنجه.ولی خوب در مورد اون رمان واقعی باید بگم که با یه مقدمه شروع میکنم دقیقا سال 2000 یا 2001 بود که فردی با درخواست دعوتنامه در اینترنت از یه فرد دیگه میخواد با مهمون اون شدن برای خورده شدن توی شام اون فرد درخواست اون فرد رو اجرا کنه و اون فرد کسی نبود جز آرمین میویس آلمانی که خود این فرد در زمان کودکی تحت تاثیر رمانی به نام هانسل و گرتل قرار گرفته بوده و تا بزرگسالی به دنبال فردی برای خورده شدن بوده .این داستان واقعی هست و مراسم آدم خواری اون و سلاخی و بریدن اعضاء فرد قربانی به طور کامل توسط این فرد ضبط شده البته با رضایت فرد قربانی که از بیماری افسردگی رنج میبرده و دارای اختلال حواس بوده و در نهایت توسط پلیس آلمان کشف میشه و با یورش به منزل و پیدا کردن اعضای باقی مانده ودستگیری و نابودی فیلم مربوطه توسط سرورهای آلمانی قضیه خاتمه پیدا میکنه و اون فرد هم به حبس ابد محکوم و در زندان گیاه خوار میشه و چندی پیش هم چون خودش مهندس کامپیوتر بوده به دادگاه اعلام میکنه که 800 آدم خوار در آلمان وجود دارند اما دولت آلمان کاری نمیکنه شاید توی همون دهه اخبار این مجرم رو توی تلویزیون ایران شنیده باشید.اما هولناکتر اینکه من یه دهه پیشتر از اون یعنی سال 90 یا 91 میلادی بود که 12 یا 13 سالم بود کیفم رو از مدرسه که میومدم خونه مینداختم گوشه اتاق به نحوی که به تقاطع دیوار اصابت کنه یه جایی هم برای خودم میخ کرده بودم رو دیوار که دقیقا کیف دسگیره اش بیوفته توش:dاما اون روز از بد ماجرا بابام خدابیامرز رفته بود نون بگیره روزنامه هم باز بود چون من شیفت بعدازظهر بودم دقیقا اولین نفری بودم که به خونه میرسیدم و از همون اول هم درگیر تلویزیون میشدم.اما اون روزنامه لعنطی روش نون ریخته بود ما هم اومدیم اون نون رو کمی بخوریم چشمم به فکر میکنم دومین قسمت از این داستان واقعی افتاد که منو تا چند ماهی اسیر خودش کرد و اون برمیگرده به ماجرای مخوف بزرگترین آدمخوار و هولناکترین قاتل زنجیره ای که چندین فیلم و کتاب و مستند ساخته شده و یه چیزی حول و حوش 8000 صفحه پرونده FBIمربوط به اون منتشر شده و یه چیزی حول و حش 50000 صفحه به دادگاه ارائه شده و داستان اون منبع الهام خیلیها بعد از این شد.همین آدمخوار آلمانیه توی یه جلسه ای از دادگاه گفته بود من از جفری دامر الهام گرفتم.خلاصه سرتو درد نیارم این پاورقیها سالها بهد فکر نم اواسط دهه نود بود توسط موسسه اطلاعات به عنوان کتاب چاپ شد و دیگه منتشر نشد حدود 20 سال از اون زمان میگذره.ماجرای رمان برمیگرده به قتلهای جفری دامر که از اوایل سال 1988 شروع میشه و تا 4 سال 15 یا 16 قربانی که تقریبا همشون سیاهپوست بودن توسط این فرد کشته و تکه تکه و خورده میشن و عکسبرداری میشند و مابقی استخوانهای اونها توی بشکه ای از اسید که توی همین آپارتمان شماره 213 حفظ میشده حل میشن و جمجمه های اونها نگه داری میشن و حتی بعضی از اعضای قربانیان برای مراسم مذهبی خاصی که توسط این فرد اجرا میشده نگه داری میشده حالا نمیگم چه اعضایی !!!این آپارتمان هم بعدها به همراه چند ده آپارتمانهای اجاره ای اون بلوک در میلواکی واقع در ایالت ویسکانسین آمریکا با خاک یکسان میشه توسط پلیس فدرال که بعدها امامزاده بعضیها نشه.اما اون چیزی که منو همیشه تکون میده روایت اون رمان بود به نحوی که تحقیقاتی که توسط پلیس فدرال انجام شده بود و ادعای متهم.یک داستانی درست کرده بود که داستان از جانب قربانی روایت میشد تا سر انجام به آخرین قربانی که با آزادی اون و دستگیری قاتل و پیدا کردن بشکه اسید و اعضای مقتولان رمان به پایان میرسه.دو سه جا بود که من واقعا ترسیده بودم.یه جا بود که یکی از مقتولان از دست این آدمخوار فرار میکنه و به پلیس میپیونده ولی دوباره پلیس برش میگردونه پیش قاتل و یارو کشته و خورده میشه دقت کنید این اتفاق افتاده.یا مثلا یه نوع محرابی بود که این قاتل درست کرده بوده و یه کارهایی توش انجام میداده که اینجا نمیشه گفت.منظورم این بود که ازین عناصر sh 4 داشت حالا نمیدونم ازین الهام گرفته بود یا نه خدا داند و بس.سرتون رو درد آوردم البته خود سایلنت اینقدر عناصر در هم مخلوط داده که امیدوارم خود book of memories رو بشه در یه زمانی درست و حسابی تجزیه و تحلیل کرد دوستان اینجا خیلی زحمت میکشن و من هر موقع میام اینجا و بچه های اینجا رو میبینم انگیزه ام ده برابر میشه.از خدا آرزوی توفیق برای همه عزیزان دارم فقط جسارتن ببخشید که اینقدر بیپرده صحبت کردم

 

[oxford]

یاالله
سلام. اربعین سید و سالار شهدا هم تسلیت میکم.
اخوی ها ما وسطای این شماره 3 هستیم(البته با تشکر از نمیدونم ابجی بگم یا برادر لیون فوکس).من یه چیزیو هنوز نفهمیدم.شرمنده خداییش.تو رو خدا یکی توضیح بده منکه گیجم گیجتر شدم.این هذر-السا-چری هر سه تا یکی هستن یا 2 نفرن یا 3 نفرن؟اصن این یارو زنه کیه که پابرهنست؟راجع به اون وینسنت هم توضیح بدین که چی کارست این وسط؟دمتون گرم.
یا حق

 

[msbazicenter]

سلام

منم عصبانی نبودم اشتباه نشه. چون با گوشی میام اینترنت و اینجا نمی تونم از شکلک استفاده کنم. و این سوءتفاهم پیش میاد. مخصوصا با این ادیتور دیوانه کننده این انجمن. اگه کدورتی پیش،اومد عذر می خوام.

عدرخواهي لازم نيست.

جناب msbazicenter منظورتون رو از بازی نکنم بهتره نفهمیدم. یعنی بازی هاش بدرد نمیخورن؟

یحتمل منظورش اینه که به دردسرش نمی ارزه.البته اگه یه سیستم عالی(خوب نه،عالی) داری ایمیج PS2 رو اجرا کنی نتیجه بهتری می گیری.(اصولا سازنده های سایلنت هیل میونه خوبی با PC ندارند و برا همین یه ایراداتی هر چند ناچیز تو نسخ PC وجود داره)

:arrowu:​

منظورم همين بود. :d

:d

كسرا جان پستت رو كامل نقل قول نكردم چون طولاني بود. داستان اون آلماني رو ميدونم. هر كي طاقت نداره متن مخفي رو نخونه

Spoiler

مي‌خوام بگم اون چيزي رو كه گفتي در مورد اون موضوع، من فيلمش رو ديدم. افرادي مثل چارلز منسن كه ميشه الگوي رفتاري شناخته‌شده‌ترين خواننده‌هاي شطان‌پرستي. مراسم شكافتن قفسه سينه براي بيرون كشيدن قلب در حاليكه طرف حتي بيهوش نيست. مراسم 14تيكه كردن قرباني‌ها. مراسم گرفتن خون از قرباني‌ها و نوشيدن آن به عنوان شراب مقدس. مراسم قرباني كودكان زير 2سال. مراسم تجاوز و ...
طبق گزارش خود FBI در سال 2010 تنها در آمريكا بيش از 700,000 كودك زير 10 سال در اين كشور مفقود شده‌اند.
باز هم ادامه بدم؟

اخوی ها ما وسطای این شماره 3 هستیم.
من یه چیزیو هنوز نفهمیدم.شرمنده خداییش.تو رو خدا یکی توضیح بده منکه گیجم گیجتر شدم.این هذر-السا-چری هر سه تا یکی هستن یا 2 نفرن یا 3 نفرن؟اصن این یارو زنه کیه که پابرهنست؟راجع به اون وینسنت هم توضیح بدین که چی کارست این وسط؟دمتون گرم.
یا حق

حميدجان بازي رو تا انتها برو. حداقل يك بار. بعد پست اول رو يك بار ديگه بخون. تا كامل برات توضيح بديم و اسپويل داستاني نشه برات

 

[all4u]

من به شخصه از شماره 2 راضی نبودم!حس بازی کردن اون فیلم رو بهم داد!
سری هایی که نسل جدید اومد بهتر نبود؟من با داستانش و محتواش راحتتر کنار اومدم!
حالا این شهره سالنت هیل هست دیگه؟جان من نخندید بهم!
سالنت هیل 4 درست بود سخت بود اما جذابیت بیشتری داشت!
هوم کامینگ و بقیه هم همینطور!
داستان این سری نسل جدید رو از کجا میشه اورد و خوند؟

 

[msbazicenter]

سلام

من به شخصه از شماره 2 راضی نبودم!حس بازی کردن اون فیلم رو بهم داد!
سری هایی که نسل جدید اومد بهتر نبود؟من با داستانش و محتواش راحتتر کنار اومدم!
حالا این شهره سالنت هیل هست دیگه؟جان من نخندید بهم!
سالنت هیل 4 درست بود سخت بود اما جذابیت بیشتری داشت!
هوم کامینگ و بقیه هم همینطور!
داستان این سری نسل جدید رو از کجا میشه اورد و خوند؟

بي انصافي نكن دوست عزيز. اتفاقاً اتفاق نظر منتقدين و كاربران اينه كه بهترين داستان تاريخ بازي‌هاي رايانه‌اي مربوط به Silent Hill 2 هست.

 

[asmail]

دوستان یه سایتی که داستان و تفصیر بازی رو داشته باشه و موصق هم باشه لطف میکنید بدید(انگلیسی -سورس)

 

[100.000]

یحتمل منظورش اینه که به دردسرش نمی ارزه.البته اگه یه سیستم عالی(خوب نه،عالی) داری ایمیج PS2 رو اجرا کنی نتیجه بهتری می گیری.(اصولا سازنده های سایلنت هیل میونه خوبی با PC ندارند و برا همین یه ایراداتی هر چند ناچیز تو نسخ PC وجود داره)

مثلا چقدر قوی؟
این سیستم منه
i3-2120
P8h61-m le/usb3
Ram 4gb dual
Gt440
Hard 1 wd
کافیه براش؟

 

[msbazicenter]

سلام

دوستان یه سایتی که داستان و تفصیر بازی رو داشته باشه و موصق هم باشه لطف میکنید بدید(انگلیسی -سورس)

درخواست خيلي سختيه. اما تو پست اول همين تاپيك چند‌تا لينك هست كه شايد بتونه كمك بكنه.
منبع انگليسيش رو الان من ندارم اما يكي از بهترين منابع سايلنت هيل، اين سايته پايينيه. البته چون گذاشتن لينك ممنوعه فقط ادرس رو ميذارم.
www.silenthillmemories.net

مثلا چقدر قوی؟
این سیستم منه
i3-2120
P8h61-m le/usb3
Ram 4gb dual
Gt440
Hard 1 wd
کافیه براش؟

دوست عزيز من با سيستم خودم كه مشخصاتش تو Gaming Rig تو پروفايلم هست سر اجراي SH:O بيچاره شدم از خيرش گذشتم.:d

 

[Emperor visari]

مثلا چقدر قوی؟
این سیستم منه
i3-2120
P8h61-m le/usb3
Ram 4gb dual
Gt440
Hard 1 wd
کافیه براش؟

به هیچ وجه! این سیستم همین بازی های فعلی PC هم فک نکنم بتونه رو آخرین تنظیمات روون اجرا کنه. درکل همون PC شو بازی کن.خیالت راحت در اون حد باگی نیست که حتی متوجه تفاوت ملموسی بشی.