بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,573
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
درود
دیشب داشتم کتاب "قتل های شهر میل واکی آمریکا" رو میخوندم, داستان کتاب واقعیه و در مورد قاتل زنجیره ای به اسم جفری دامر هست.
یکی از بی رحم ترین و وحشی ترین قاتلان آمریکا بود این مرد. اون در طول 13 سال 17 مرد و پسر رو به طرز وحشتناکی در آپارتمانش سلاخی کرد و بعد از این که اونها رو میکشت, جنازه های اونها رو میخورد. هامر بر این باور بوده که با خوردن گوشت قربانیانش, اونها دوباره در درون وی زنده میشند(زامبی)!!
یکی از کارهای وحشتناکی که انجام میداده این بوده که زمانی که مقتولانش هنوز زنده بودند, جمجه اونها رو سوراخ میکرده و با استفاده از سرنگ به درون مغز اونها اسید هیدروکلریک یا اب جوش تزریق میکرده!
وقتی که داشتم این کتاب رو میخوندم یاده داستان سایلنت هیل 4 و شخصیت والتر سالیوان افتادم, و یاده این جمله توی تحلیل استاد نمسیس افتادم:
با اینکه مرگ در دنیای والتر به معنی مرگ در دنیای واقعی هستش ولی تمام مقتولین والتر به زندگی در این دنیا به عنوان یک روح ادامه میدن....
به نقل از ویکی پدیا:
والدین او از بنیادگرایان مسیحی بودند[۱]. او در جوانی الکلی بود. والدین جفری زمانیکه او ۱۸ سال داشت، پس از سالها درگیری از هم جدا شدند.
او اولین قتل خود را در سن ۱۸ سالگی انجام داد. اولین مقتول استیون هیکس نام داشت و ۱۹ ساله بود .دامر وی را به خانه خویش دعوت کرد ولی اورا کشت چون «او خانه را ترک نمی‌کرد».
او بعدها در دانشگاه اوهایو حضور پیدا کرد اما بعد از ۲ ترم اخراج شد. سپس به اصرار پدرش به ارتش آمریکا ملحق شد. اما پس از ۲سال به علت نوشیدن بی رویه مشروب از ارتش اخراج شد.او بعد از اخراج چون نمی‌توانست با پدر رویرو شود به خانه بر نگشت و به میامی بیچ فلوریدا رفت زیرا از سرما خسته بود.
او در ۲۲ ژوئیه ۱۹۹۱ در حالیکه مرد دیگری را فریب داده بود دستگیر شد. در حین تلاش برای قتل این فرد او فرار کرد و توانست خود را به یک ماشین پلیس برساند.
وی میان ژوئن ۱۹۷۸ تا ۱۹ ژوئیه ۱۹۹۱، هفده پسر و مرد را به نحو فجیعی سلاخی کرد. او علاقه زیادی به جنازه‌خواری و آدمخواری داشت. اینها بخشی از رفتارهای هولناک وی بود. او باور داشت که با خوردن گوشت قربانیانش، آنها دوباره در درون وی زنده خواهند شد.
وی که به زندان ابد محکوم شد، سرانجام در ۲۸ نوامبر ۱۹۹۴ به دست یک هم سلولی به قتل رسید.
این رو هم بگم که در سن 18 سالگی دامر, تنها زندگی میکرده, پدرش به خاطر کارهاش به مسافرت میرفته و مادرش هم برادر دامر رو با خودش میبره به جای دیگه و اون تنها میشه...
یجورایی مثل والتر سالیوان که پدر و مادرش ترکش میکنند...

220px-Jeffrey-dahmer.jpg
 
آخرین ویرایش:

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
@ امیر

یه جورایی دلم نمی خواست این پست رو لایک کنم چون واقعا وحشتناک بود اصلا خوشم نیومد! این کتابا چیه می خونی ؟ :D
این یارو رو با والتر مقایسه می کنی! بابا والتر دیگه اینقدر سادیسمی نبوده !!!
جمجمه شون رو سوراخ می کرده زنده زنده اسید HCl تزریق می کرده توش؟!!! Damn! This guy was really insane god dammit :|
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
چندتا بحث مطرح شده که کلی درباره‌شون نظر میدم و میرم.
بنده کماکان بر نظر خودم استوار هستم که وقتی ننه نیست باید با زن‌بابا ساخت.
خب با اینکه قرار باشه دشمنان تو سایلنت هیل حس ترس رو منتقل کنند چندان موافق نیستم.
راستی
موجودی به نام زامبی واقعاً وجود داره.
از شخصیت دامر خوشم اومد.
و در آخر با اینکه اتفاقات شهر کاملاً سادیستی بوده مخالفم.
 

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
سلام
چندتا بحث مطرح شده که کلی درباره‌شون نظر میدم و میرم.
بنده کماکان بر نظر خودم استوار هستم که وقتی ننه نیست باید با زن‌بابا ساخت.
خب با اینکه قرار باشه دشمنان تو سایلنت هیل حس ترس رو منتقل کنند چندان موافق نیستم.
راستی
موجودی به نام زامبی واقعاً وجود داره.
از شخصیت دامر خوشم اومد.
و در آخر با اینکه اتفاقات شهر کاملاً سادیستی بوده مخالفم.

زامبی که وجود نداره به شکل نمادینی که توی فیلما و داستای تخیلی آوردن ولی توی جزایر استرالیا من در موردشون که خوندم مثل اینکه یه سری مراسم قربانی کردن دارن که توش فرد قربانی رو زنده زنده می خورن :|
 

OgIoN

کاربر سایت
Jun 7, 2012
313
نام
امیر . آتوسا
تو رو خدا بس کنید . من قلبم ضعیفه!:| اینا شی بید شما ها میرید میخونید یاد میگیرید میاید اینجا میگید!!! خانواده نشسته اینجا:|:d
=============
بنده ارادت خاصی نسبت به جناب کوجیما دارم. سازنده توانایی هستن. ولی فکر نکنم بتونه یه سایلنت هیل درست و حسابی تحویلمون بده!
من ازش میترسم! یهو جو گیر میشه متال گیر بعدیو برپایه سایلنت هیل میسازه و بالعکس:|:d
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
زامبی که وجود نداره به شکل نمادینی که توی فیلما و داستای تخیلی آوردن ولی توی جزایر استرالیا من در موردشون که خوندم مثل اینکه یه سری مراسم قربانی کردن دارن که توش فرد قربانی رو زنده زنده می خورن :|
زامبی یه اصطلاح آقریقاییه.
این باور وجود داشته که در گذشته جادوگران آفریقایی مرده‌های دفن شده رو از زیر خاک خارج و اونها رو کنترل می‌کردند. اسم اونها زامبی بوده.
==================================================================================
سایلنت هیل بعدی رو هر کی می‌خواد بسازه مهم نیست فقط برای PC هم عرضه بکنه.
 

PS1FOREVER

کاربر سایت
May 22, 2010
210
نام
بهنام محمدی
سلام دوستان من:)
سلام آقا سعید ، خوبی رفیق؟:">
بله زامبی وجود داره! علمی و مستند هست اما..........
در آمریکای جنوبی و رمانی که مردم هنوز در جهل مرکب زندگی میکردند به جادوگرانی سر سجده میگذاشتند که وقتی کسی بر اثر سنکوب از بین میرفت شیره گیاهی مخلوطی رو که بعد ها ازش آدرنالین رو ساختن! با یک وسیله شبیه تیغ انتقال میدادند که فرد با یک شوک متابولیک بلند میشد! و چون برای مدتی مکانیزم الکتریکی کنترل اعصاب در فرد قطع شده بود تعادلی در حرکت و تکلم و کلا اراده نداشته! البته این اتفاق چون به زمان سپری شده سنکوب مربوط بود خیلی کم تاثیر داشت و برای هر فردی موثر نبود...... و خوب هنوز نوع تزریق مستقیم ولیدی کشف نشده بود ممکن بود جریان خون فرد از حرکت طبیعی افتاده باشه که خوب به تبع محرک به قلب نمیرسیده !!!
این رو بهش زنده کردن مردگان میگفتند! (اون گیاه نوعی از خشخاش هست که کاملا وحشی هست و خشک و در آمریکای جنوبی کم هم نیست:bighug:
زامبی این هست بنا به دانسته های اندک بنده :|
در مورد دشمنان سایلنت هیل هم با سعید موافقم ، اونها خود واقعی طرف برخورد هستند ، برای همین هر کسی یک نوعی اونها رو میبینه;)
شاد و پیروز باشید;)
یا حق.
 

silent hill72

کاربر سایت
Jan 8, 2012
539
نام
henry
اون یارو نمیترسه اونو بغل گرفته ؟‌ :d

منظورت ایلینه یا هنری؟ اخه جفت بچه هاشون! ترسناکن!:d کی جرات داره little walter رو بقل کنه؟ یک ساعت بعد میمیره! ولی والتر رو ببینین چه خوشحاله! بلاخره به ارزوش رسیده!
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
حرف از زامبی شد, توی تحلیل استاد نمسیس هم یه مطلبی در مورد زامبی نوشته شده::d
بعد از مرگ ناگهانی یک شخص ( قسمت 1-16 رو ببینین) روح این فرد در "دنیای دیگر" گیر میفته...این روح میتونه افرادی رو که در قسمت 1-9 بهشون اشاره شد تحت تسخیر خودش در بیاره و به طوری در بدن این فرد حلول کنه...اگر این روح بتونه به طور کامل قدرت ذهنی ایی رو بر شخصیت این فرد اعمال کنه , اونوقت میتونه کنترل این شخص رو بدست بگیره....ولی بازیهای سایلنت هیل به ما نشون دادن که حتی اگر یک روح کنترل شخص رو در دست بگیره , در یک حالت نیمه خوابیده قرار خواهد گرفت و خودش رو به طور علنی نشان نخواهد داد...

@@@ سرخپوستان آمریکای شمالی به چنین روح مرده ایی که در بدن یک فرد زنده حلول میکرد Zombie میگفتند...حالا فهمیدین ریشه کلمه Zombie از کجا اومده ؟!@@
خب با اینکه قرار باشه دشمنان تو سایلنت هیل حس ترس رو منتقل کنند چندان موافق نیستم.
کاملاََ باهات موافقم مسعود جون:-bd
 

silent hill72

کاربر سایت
Jan 8, 2012
539
نام
henry
silent hill 4 original memories


سلام...
بچه ها اول اینو بگم که اگه میخونین لطفا به دقت بخونین چونکه من هر دفعه om میذارم خیلی روش وقت میذارم و برام مهمه...

یکی از تاثیرگذارترین صحنه های sh ...وقتی اینجور صحنه هایی رو میبینم میگم ای خدا سایلنت هیل رو از کجا به کجا کشاندن
:(...اطراف اتاق هنری رو ببینین که هنوز پاک مونده...
9-014.jpg

knock knock! قربانی بعدی اینجاس؟!
9-018.jpg


اینجا منتظر بودیم که والتر به یه باس فایت تبدیل بشه؟ نه خبری نیست...همین قضیه ایلین و عروسک نخ نما خودش یه داستان مفصله...نمیدونم چرا اینجا یه لحظه دلم برای والتر سوخت:(
9-021.jpg

دوتا نامه زیر در که راجع به والتر و قربانیاش و اینکه چرا والتر قبل از اینکه مراسمش رو تمام کنه خودکشی کرده و مدتی بعد دوباره به همون صورت قتل های زنجیره ای اتفاق افتاد که پلیس به شک افتاد که امکان داره شخصی "مشابه" والتر این کارا رو انجام داده باشه
9-026.jpg

کلید تمام اتاق های اپارتمان...احساس خوبی بهتون دست داد نه؟
9-030.jpg

یه دفتر خاطرات که راجع به پدر و مادر والتر نوشته که اونو در بچگی در اتاق 302 رها کردن و رفتن و به موجودی به اسم والتر تبدیل شده!
9-031.jpg

یه گربه یه کشته شده و یه جین خونی...والتر گربه هه رو بخاطر اینکه بهش حساسیت داشته کشته!
9-036.jpg

اتاق بعدی...این صحنه یکی از ارزوهای هر فن sh در شرایط سخت!
9-038.jpg


 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
وایسا...بیا::d
مسعودجان من نميدونم چه اصراري داري تو سايت‌هايي آپلود كني كه من نمي تونم بازشون كنم.:d:((
باز نمي‌گردد.
بايد اين مشكل رو يه جوري بر طرف كنيم.:-b
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر