بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
این روحه جالبه !:biggrin1: همونطور هم که گفتم تیم سایلنت یه اشاراتی بهش میکنه توی بازی! و به قول ماساهیرو به علت وجود چنین داستانهایی هست که تصمیم میگیرند توالت ها رو ترسناک درست کنند! :biggrin1:
توی سایلنت هیل 2 و در مرحله زندان تولکا, اگر جیمز بره به دستشویی زنان و در سوم دستشویی رو بزنه, یه صدای جیغ وحشتناکی شنیده میشه!:biggrin1:
اینم سایلنت هیل 3:-"
تويه دستشويي مدرسه silent hill 1 هم پشت يكي از درها قبل از other world صداي گريه كردن يه دختر مياد كه به قول دوستان صدايه گريه آلسا هست كه واقعا هم اين صحنه خيلي تاثيرگذار هست.
 
سلام
ممنون از دوستان و به ویژه امیر عزیز. مطلب جالبی بود ضمن اینکه امثال بنده که سعادت بازی کردن سری FF رو نداشتیم بیشتر با این عنوان و شباهت‌های اون با سری SH آشنا میشیم..
دو تا نکته تو مقاله بود که امیرخان به یکیش اشاره کرد و یکیش رو بنده در موردش عرایضی دارم.
نکته اول: سه بار در زدن بود.
عدد 3
شما اگه به اطراف‌تون نگاه کنید 3گانه‌های بی‌شماری رو می‌بینید. انواع سه‌پایه، تثلیث‌ها، حتی یه اصطلاح تو محاوره‌های روز‌مره خودمون هست که تا 3 نشه بازی نشه.
شما حتماً خودتون دوربین دارید. تا حالا فکر کردید چرا دوربین رو روی سه‌پایه قرار میدن؟
تو ریاضیات و هندسه، 3 کامل‌ترین عدد محسوب میشه. فضا سه بعد داره. ساده‌ترین شکل کامل و بسته، مثلثه. در واقع از هر سه نقطه تنها و فقط یک صفحه عبور می‌کنه. یعنی برای تعریف یک صفحه باید سه نقطه در اختیار داشته باشید. این عالی‌ترین شکل تعادله. برای همینه که دوربین رو روی سه‌پایه قرار میدیم تا لق نزنه. هیچ چهارپایه‌ای رو نمی تونید پیدا کنید که لق نزنه.
از همین‌جاست که انواع و اقساق سه‌گانه‌ها رو تو باورها و فرقه‌ها می‌بینیم. حتی توی ادیان هم نفوذ کرده.
فعلاً تا همینجا بسه.
نکته‌ دوم: دنیای مردگان
زیر زمین.
خب از وقتی که اولین انسان مرگ رو تجربه کرد و در واقع به قتل رسید، انسان هم یاد گرفت باید با جنازه خودش چه بکنه. پس دنیای خودش رو به 2 قسمت روی خاک و زیر خاک تقسیم کرد. این مورد هم تو عموم باورهای باستانی بوده و هست. از مصر و بابل و کلاً خاورمیانه گرفته تا شرق دور و حتی آمریکای جنوبی.

شباهت این باورها به هم تو این گستره‌ واقعاً جالبه.
 
خب خب خب. همگی به اینجا توجه کنین:d داشتم Fatal Frame 4 رو میرفتم و به یه چیز جالب برخوردم که یکی از عناصر جدانشدنی از سایلنت هیل هم هست:


میگه که یه صندلی چرخ دار یه طالع نحس محسوب میشه.سعی میکنم از این راه نرم.

اینو که دیدم خیلی خوشم اومد ازش:d
 
سلام

از کی؟/:)
من نبودم امیر بود / تقصیر آستینم بود
چی پروندم
هیچی دیگه هنری. همین صندلی چرخ دار موضوع جالبی بود و صدالبته آشنا:d نکته جالبش روحیه که با این صندلی چرخ دار مرتبطه:d یکی داره صندلی رو هل میده و یکی روی صندلی نشسته و جالب اینجاست که جفتشون در واقع 1 نفر هستن:d
 
سلام
من نبودم امیر بود / تقصیر آستینم بود
چی پروندم
هیچی دیگه هنری. همین صندلی چرخ دار موضوع جالبی بود و صدالبته آشنا:d نکته جالبش روحیه که با این صندلی چرخ دار مرتبطه:d یکی داره صندلی رو هل میده و یکی روی صندلی نشسته و جالب اینجاست که جفتشون در واقع 1 نفر هستن:d
حق هرگونه دفاع یا پاسخ برای امیر محفوظ است;)
 
من نبودم امیر بود / تقصیر آستینم بود
کدوم امیر؟/:):d
توی فاتال فرام3 هم یه دختره بود که معمولا وقتی روی زمین می خزیدیم میومد چهار دست و پا ! اون چی بود اسمش ؟ یه بار هم وقتی ری بیدار بود زیر میز تحریرش قایم شده بود
yahoo_22.gif
تا مدتها من می ترسیدم برم سر میزم بشینم
yahoo_22.gif
yahoo_17.gif
اسمش Takigawa Yoshino هست, قبلاََ توی تاپیک FF در موردش نوشته بودم ولی متاسفانه کسی زیاد به اون تاپیک سر نمیزنه, به هر حال:
Yoshino تنها بازمانده حادثه سقوط فاجعه بار هواپیمایی است که در آن خانواده و نامزد خود را از دست داد. او چهار روز پس از حادثه سقوط هواپیما پیدا شد و فقط آسیب جزئی دیده بود ولی از لحاظ روانی کاملاََ بهم ریخته و ناپایدار بود. در طی معاینه مشخص شد که وی از استرس پس از سانحه رنج میبرد و بلافاصله پس از مشخص شدن این موضوع در بیمارستان بستری شد.
بیشتر بدانیم:
اختلال تنش‌زای پس از رویداد یا استرس پس از سانحه (به انگلیسی: Posttraumatic stress disorder)‏ (به صورت مخفف: PTSD)، نشانگان یا سندرمی است که پس از مشاهده، تجربهٔ مستقیم یا شنیدن یک عامل استرس‌زا و آسیب‌زای شدید روی می‌دهد که می‌تواند به مرگ واقعی یا تهدید به مرگ یا وقوع یک سانحهٔ جدی منجر شود.
بیمار نسبت به این تجربه‌ها احساس ترس و درماندگی می‌کند، اغلب رفتارهای آشفته و حاکی از بی‌قراری بروز می‌دهد و مدام تلاش می‌کند از یادآوری رویداد و سانحه اجتناب کند. حوادثی همچون سوءاستفاده جنسی، تصادف، سوانح طبیعی مانند زلزله، جنگ و... به طور کلی افرادی که چنین رویدادهایی را تجربه می‌کنند حتی در مورد کودکان، بیشتر از این که ما بتوانیم تجربهٔ آنها را تصور کنیم و احساسات آنها را درک کنیم از آن واقعه رنج می‌برند. همین امر وجه تمایز استرس پس از سانحه با سایر حوادث زندگی است (استرس بیش از حد طبیعی به حادثه).
او در طی چهار روزی که پیدا نشده بود توسط اجساد قربانیان, خانواده و نامزدش احاطه شده بود. به همین خاطر او دچار Survivor's Syndrome شد, در این سندرم شخص اعتقاد دارد که باید به خاطر مرگ همه کسانی که در سانحه جان خودشان رو از دست داده اند سرزنش بشود زیرا تنها او زنده باقی مانده است. در طول دوره بستری به وی دفترچه ای داده شد, او در آن دفترچه افکار و احساساتش را مینوشت. در طول زمانی که Yoshino در بیمارستان بستری بود به خوابهای طولانی مدت عمیقی فرو میرفت. پس از این بود که وی رویاهایی از Manor of Sleep دید.
این عمارت را کسانی میبیند که از حادثه ای جان سالم به در برده اند. هنگامی که در رویا Yoshino در عمارت پرسه میزد توسط دستان سرد Reika Kuze لمس میشود و دچار نفرین تاتو میشود.
هنگامی که او از خواب بیدار میشد, دچار درد هایی وحشتناک, کبودی های بی دلیل و توهمات میشد. سرانجام Rei وی را در همان عمارت خواب (Manor of Sleep) ملاقات میکند.در آنجا Yoshino بسیار مضطرب بود و با خود حرف میزد و از تماس با هر کسی به شدت میترسید. در عمارت او به Rei التماس میکند که در واقعیت او را از خواب بیدار کند, و زمانی که Rei از هویت واقعی و سرگذشت وی خبر دار میشود به ملاقات او در بیمارستان میرود. اما در هنگام ملاقات Yoshino در برابر نفرین تاتو تسلیم و سپس ناپدید میشود و تنها لکه هایی سیاه رنگ از او بر روی تخت بر جا میماند.با این حال روح Yoshino همچنان در عمارت پرسه میزند و Rei او را میبیند. در عمارت, Yoshino توسط سایه های افراد خانواده خود عذاب میکشد و هنگامی که Rei به وی نزدیک میشود, به طرز خشمگینانه ای به او حمله میکند. Yoshino تبدیل به یکی از ارواحانی میشود که در خانه Rei رفت آمد میکنند و خواستار رهایی از نفرینی که گریبان گیر او شده است.
داشتم با سپیده در مورد این موضوع بحث میکردم:d
افرادی که رویای manor of sleep رو میبینند, کسانی هستند که عزیزانشون رو در یه حادثه از دست دادند, و به خاطر این موضوع رنج میبرند.
(بیشتر این افراد, خودشون هم توی اون حادثه حضور داشتند)
نمونش همین rei که در حادثه رانندگی نامزدش کشته میشه ولی خودش زنده میمونه.
Yoshino که نامزد و اعضای خانوادش توی حادثه سقوط هواپیما کشته میشند و تنها خودش زنده میمونه.
یا Miku Hinasaki که در شماره اول بردارش رو از دست داد.
یجورایی مثل سایلنت هیل هست! کسانی که به سایلنت هیل دعوت میشند از یه موضوعی رنج میبرند.
جیمز, آنجلا, ادی...هر سه نفر از یه چیزی رنج میبردند...
به طور کلی فرد از چیزی رنج میبره و در نتیجه دعوت میشه!
احساسات و عواطف سنگین...
 
آخرین ویرایش:
سلام...
داشتم فکر میکردم تم بعضی از اهنگای گروه coldplay چقدر با سایلنت هیل جور درمیاد! بعضی از اهنگاشون یه جوی داره وقتی گوش میدم یاد سایلنت هیل میفتم...واقعا فوق العادن...الان که استاد رفته کاش میشد اینا میومدن! البته هیچکی استاد نمیشه...یامائوکا هر دو جنبه رو داشت...هم جنبه راک غربیش و هم تم شرقی داده بود بهش...
 
Silent Hill 3: Original Memories
Episode 3: The Extremely Cliche Detective
آنچه گذشت: در انتهای قسمت قبل شاهد این بودیم که هدر توسط قطار شهر بازی به اون دنیا دیپورت شد:دی
و حالا ادامه ی ماجرا...
hclyr8abpegrp1ssi9bb.jpg

وایستا ببینم،مگه هدر همین الان زیر قطار له نشد؟/:)
5n6cxkxtajbimnnh0k.jpg

یعنی من همینجوزی بیخود و بیجهت دچار سکته ی قلبی-مغزی شدم؟:|
szvlgzy7a25w1ghyg57.jpg

رستوران؟واقعا چطوری تونستی توی رستوران بگیری بخوابی؟:-o
برو یه زنگ به پدرت بزن،بدبخت مرد از نگرانی....
uhfpisv2bdy4y7kca9w.jpg

و اینک یک جفت کفش.....:دی
ms1y8br5s0r4w3oxm2.jpg

جون من کارت با هری تموم شد گوشیو بده من میخوام صدای نازنینشو بشنوم.
70ohaigyx20z3w0h3l.jpg

kec60zabnshmp4mf8qn0.jpg

v8mrzf57zzck60sca9wh.jpg

lqsxbpfmu1sbra06egn.jpg

qf1jy8iosk9oe0gm7jr.jpg

5nku0qn1cypj14n370yy.jpg

arbf14jai4jgjimiep.jpg

قطع نکن!میخوام با هری حرف بزنم....
nugyye68jr7my0hayc9.jpg

د مگه بهت نگفتم گوشیو بده من؟ چرا قطع کردی؟:|
راستی اون یارو کیه...؟
w3wdhpmcl5ikao3ae3q.jpg

معرفی میکنم:صاحب کفشهای مرموزی که چند ثانیه پیش دیدیم.ایشون آقای...اصلا میذارم خودش،خودشو معرفی کنه.
5c4b95x55qgepg7p4vf8.jpg

اینطور که معلومه هدر زیاد حس خوبی نسبت به این مرد نداره...
yuxau7blo69qsn88rl6l.jpg

مواظب باش هدر،این یارو مشکوک میزنه...
pvhnhn9xn5qa602nob52.jpg

(بنده همینجا بابت اون پیپ عذرخواهی میکنم:|)
نه مثل اینکه خودم معرفیش میکردم بهتر بود:|
خیلی خشک و خالی بود داگلاس،دفعه ی بعد یه خورده با ابهت تر:دی
حالا بگو ببینم چی میخوای؟
3dwn5if7ypfaatvjhu.jpg

(بنده دوباره عذرخواهی میکنم:|)
bcitwhsc9xgibwcavgw.jpg

جوابی بود بس دندان شکن:))
qzh71ff85uona1p85wqq.jpg

خیلی مشکوک میزنیا...
3msji7he6bpl9x7fent0.jpg

ول کن بابا تو هم!پدر بیچارش الان 3 ساعته چشم به راهشه تو هم میخوای یه ساعت...نه ببخشید نیم ساعت معطلش کنی؟:|
4jlozn7nukziaaqypw2h.jpg

در اینجا کاملا مشخصه که هدر جواب دیگه ای برای خلاص شدن از شر داگلاس نداره و به تاکتیک های دوران خردسالیش روی آورده.
kw1e9yz41ynrc1cm4z3.jpg

این یارو رو ول کن.خواستی چیزی از تولدت بدونی برو از هری بپرس.اصلا خودم بهت میگم: تو از پیوند....آخ حواسم نبود!نزدیک بود داستان اسپویل بشه ها!#:-s
l4nbalpz57miw8fg3dj1.jpg

و اینگونه بود که حال داگلاس به شدت گرفته شد،اما اون سمج تر از این حرفها بود که به این راحتی کنار بکشد،بنابراین بدتر سیریش شده و دنبال هدر به راه می افتد...
a5udy7kuj2uybvf2fxky.jpg
i78yl856jpt8zidxtls0.jpg

جون من نکن این کارو.این یارو شخصیت کلیدی قصه هست،تو الان داد و هوار راه بندازی میان میزنن یه بلایی سرش میارن اونوقت داستان دیگه پیش نمیره.
lwxna79e44136qo2nry.jpg

این ول کن نیست ظاهرا:|
wqrwokxiho2olgcsno79.jpg

داگلاس: "زکی!فکر کرده من به این راحتیا بیخیال میشم:))"
میریم سراغ هدر...
qo6lg34zwb87fnookgg.jpg

اون نشانه ی روی آینه چیه؟با خون کشیدنش؟:-s
TBC....
بنده سه باره بابت فتوشاپی شدن داگلاس عذرخواهی میکنم:|:دی
 
سلام
چیزی که مشهوده، اینه که ژاپنی‌ها و کلاً شرقی‌ها از چیزی می‌ترسن که غربی‌ها بهش اعتقاد ندارند. شاید یه فرد عادی آمریکایی از دیدن خون خیلی بیشتر از دیدن روح می‌ترسه. شاید به خاطر واقعگرا بودن بیشتر اونهاست.
گیر افتادن بین خواب و واقعیت اون هم در حالی که می‌دونی خوابی. مثل وقتی بختک به سراغ آدم میاد.
سری FF واقعاً ارزش بازی کردن رو داره. حیف که فقط برای کنسول PS2 اومد.
 
سلام
چیزی که مشهوده، اینه که ژاپنی‌ها و کلاً شرقی‌ها از چیزی می‌ترسن که غربی‌ها بهش اعتقاد ندارند. شاید یه فرد عادی آمریکایی از دیدن خون خیلی بیشتر از دیدن روح می‌ترسه. شاید به خاطر واقعگرا بودن بیشتر اونهاست.
گیر افتادن بین خواب و واقعیت اون هم در حالی که می‌دونی خوابی. مثل وقتی بختک به سراغ آدم میاد.
سری FF واقعاً ارزش بازی کردن رو داره. حیف که فقط برای کنسول PS2 اومد.

غربی ها به روح اعتقاد ندارن ؟ :-/
 
سلام
غربی ها به روح اعتقاد ندارن ؟ :-/
به اون شکلی که ماها داریم یا ژاپنی‌ها نه. البته این مربوط به همه نیست و نباید یه قاعده‌ی کلی در نظر گرفته بشه.
ولی میشه گفت تفکر حاکم بر سردمداران رسانه‌ای‌شون اینجوریه.
 
غربی ها به روح اعتقاد ندارن ؟ :-/
نه ندارن. اصولا آسیایی ها به وجود روح اعتقاد دارن. مثلا میتونین انعکاس این موضوع رو توی فیلم های مختلف هر دو طرف ببینی. توی فیلم های ژاپنی معمولا با دختری با موهای سیاه بلند و لباس سفید روبرو هستیم ولی در آمریکا امثال جیسون و فردی کروگر و مایکل مایرز یا صورت چرمی هستن. بهتر بگم، یه قاتل، یه آدمکش جانی که معمولا قیافه-شو میپوشونه و معمولا یه سلاح منحصر به فرد داره که نمادی براش محسوب میشه.

کلی بگیم، اونا بیشتر روح رو جز خرافات میدونن و به هر کی بگه روح وجود داره، میخندن چون فرهنگشون یه چیز دیگه هست!
 
سلام
البته منظور من از شکل اعتقاد، دقیقاً نوع اعتقاد بود. نه اینکه ندارن. اعتقاد دارن اما جور دیگه‌ای. اتفاقاً این مساله موضوع جالبی برای بحثه.
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

  • تبلیغات متنی

    Top
    رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
    اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
    or