بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,573
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 118
آخرین ویرایش:

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
همه جور مقایسه دیده بودیم الا مقایسه دانته با جیمز.@-) چند وقت دیگه شاید مقایسه بین سونیک و جیمز رو هم داشته باشیم. :-j
حمیدجان این سه شخصیتی که نام بردی مربوط به بازی Devil May Cry هستند.
 

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
یاالله
سلام دوستان.اقا ما یه چیزی میگیم خداییش نیوفتید دنبالمون:dما دوباره نشستیم پای سایلنت هیل2 :dتف به این بازی.مارو که گرفتار کرده نادخل.فک کنم الان دیگه همه ی حرفاشونم میفهمم بس که بازیش کردم.اقا من یه چیز دیگه بگم.میگم خداییش منم رفتم تو جبههی کسایی که میگفتن جیمز همچینام گناهکار نبوده:dدلیلم دارم واس خودم.خداییش پیرش دراومد این بدبخت.وجدانی معلومه مری هم دوست داره نادخل.
اقا من یه سوال داشتم.یکیتون میشه منت بزاره سر من اینو معنیشو بم بگه

دادا اینو اون اوایل یکی از دوستاتون برام فرستاده بود که والا من زیاد حالیم نشسد.اما وقتی تصمیم گرفتم دوباره بازی کن تصمیم گرفتم که دوباره این نوشته هارو بخونم تا بازیو بهتر بفهم.راستیتش این نوشته خیلی طولانی بود گفتم شایذ همشو بذارم نخونید.واس همون این تیکه رو گذاشتم.
الان من سوالم اینه که این دنیای دیگه همون دنیای جهنمیه؟بعدش این دانت کیه؟ورجیل و بیاترس هم کین؟اصلن ربطشون به این بازی چیه؟خودمم اینارو پرسیده بودم از رفیقتون اما دیگه جوابمو نداد.واس همون الان نادخل تو خماریم.
خداییش اومدم بشینم بازم سایلنت هیل 3 بازی کنم گفتم بزار یه بار دیگه یه فاز اساسی از سایلنت هیل 2 بگیرم:dخداییش دمتون گرم.چه بازیه دلیه این بازی.خداییش بهترین بازی عمرم بود.لامصب نادخل رو ما اثر داشته.
اقا یه چیز دیگه.
چرا توی سایلنت هیل سه اصلا کلادیا میخواد دوباره خداشونو بیاره روی زمین؟

فکر کنم فهمیده باشم کی این نامه رو برات فرستاده :D البته اگر اشتباه نکنم :D
داستان دانته و ورجیل و بئاتریس مربوط به کمدی الهی دانته میشه :D
احتمالا این دوستمون حسابی طرفِ جیمز بود که اینطوری شخصیت جیمز رو تفسیر کرده پس من به شما پیشنهاد می کنم علاوه بر اینکه این نوشته ها رو می خونی، آخرِ سر با تصورات و افکارِ خودت بسنج و بعد نتیجه گیری کن، جوری که این نظرات بهت تحمیل کننده نباشه :D
الان مفهوم این نظرات اینه که جیمز تو مسیرش به رستگاری رسید، که به شخصه با اینکه با عدم گناهکاری جیمز موافقم ولی با اینا موافق نیستم، چون جیمز به رستگاری نرسید، دیدنِ زجر و بدبختی مردم نشونش به رستگاری رسیدن نیست! دلیلِ ادغام other world ادی و جیمز و ادی و آنجلا هم به شخصه فکر نمی کنم به تکامل رسیدن اون باشه !!!
----------------------------------

در مورد سوال دومت: برای اینکه کلودیا معتقدِ الان آدما روی زمین دارن زجر می کشن و همه به دنبال یه بهشتی هستند که بتونن با آسایش توش زندگی کنن، کلودیا فکر می کنه اگر خداشون متولد بشه صلح و آرامش به زمین برمیگرده البته به قیمت قربانی کردن خیلی از آدما

همه جور مقایسه دیده بودیم الا مقایسه دانته با جیمز.@-) چند وقت دیگه شاید مقایسه بین سونیک و جیمز رو هم داشته باشیم. :-j
حمیدجان این سه شخصیتی که نام بردی مربوط به بازی Devil May Cry هستند.

دایی جان دقت بفرمایید :D
منظورِ این دوستمون از دانته، دانته ی بازی Devil May Cry نبود منظورش Dante Alighrie نویسنده ی ایتالیاییِ کتاب کمدی الهی بوده :D
 

oxford

کاربر سایت
May 11, 2009
246
نام
حمید
سلام
همه جور مقایسه دیده بودیم الا مقایسه دانته با جیمز.@-) چند وقت دیگه شاید مقایسه بین سونیک و جیمز رو هم داشته باشیم. :-j
حمیدجان این سه شخصیتی که نام بردی مربوط به بازی Devil May Cry هستند.
به داش گلمون چطوره؟اقا خیلی سایت سنگینه به خدا:d
دادا واقعیت این دویل می کرای رو من میدونم چیه.اما این ادما مثل اینکه واس کتابین به اسم کمدی الهی.حتی مثالهایی از یه چندتا کتاب متاب دیگه هم بود.بعدشم دادا مسعود فکر کنم این مقایسه یه جورایی مربوط به مسیرهایی بوده که این دو نفر رفته بودن.فکر نکنم مقایسه مربوط به خود شونو شخصیتشون باشه.اخه میگم.توضیحات خیلی زیاد بود.شمام حق داری اشتباه متوجه بشی.والاه من خودمم این چیزایی که گفتم تو همون نوشته فهمیدم:d
 

Emperor visari

کاربر سایت
Jan 5, 2011
1,553
البته دانته و ورجیل و ....و یه جورایی خود DMC از کتاب معروف کمدی الهی برداشت شدن.
Divine Comedy - Wikipedia, the free encyclopedia
کمدی الهی - ویکی‌پدیا

کلا ژاپنیها دزدای(یا محترمانه تر بگم اقتباس گر) هنرمند و ماهریند. :d

اون از SH2 که با فیلم Lost highway یکی بود یه جورایی اینم از این.
 

oxford

کاربر سایت
May 11, 2009
246
نام
حمید
فکر کنم فهمیده باشم کی این نامه رو برات فرستاده :D البته اگر اشتباه نکنم :D
داستان دانته و ورجیل و بئاتریس مربوط به کمدی الهی دانته میشه :D
احتمالا این دوستمون حسابی طرفِ جیمز بود که اینطوری شخصیت جیمز رو تفسیر کرده پس من به شما پیشنهاد می کنم علاوه بر اینکه این نوشته ها رو می خونی، آخرِ سر با تصورات و افکارِ خودت بسنج و بعد نتیجه گیری کن، جوری که این نظرات بهت تحمیل کننده نباشه :D
الان مفهوم این نظرات اینه که جیمز تو مسیرش به رستگاری رسید، که به شخصه با اینکه با عدم گناهکاری جیمز موافقم ولی با اینا موافق نیستم، چون جیمز به رستگاری نرسید، دیدنِ زجر و بدبختی مردم نشونش به رستگاری رسیدن نیست! دلیلِ ادغام other world ادی و جیمز و ادی و آنجلا هم به شخصه فکر نمی کنم به تکامل رسیدن اون باشه !!!
----------------------------------

در مورد سوال دومت: برای اینکه کلودیا معتقدِ الان آدما روی زمین دارن زجر می کشن و همه به دنبال یه بهشتی هستند که بتونن با آسایش توش زندگی کنن، کلودیا فکر می کنه اگر خداشون متولد بشه صلح و آرامش به زمین برمیگرده البته به قیمت قربانی کردن خیلی از آدما



دایی جان دقت بفرمایید :D
منظورِ این دوستمون از دانته، دانته ی بازی Devil May Cry نبود منظورش Dante Alighrie نویسنده ی ایتالیاییِ کتاب کمدی الهی بوده :D
سلام ابجی.
یا حسین.بابا به خدا من خودم در حدی نیستم که بتونم بحث کنم.من فقط چون خیلی با این بازی حال کردم همه جوره دنبالش بودم که بفهمم چی به چیه.فقطم به این ساینت نمیام که.جاهای دیگم میرم.ولی بیشتر میخوام یاد بگیرم.واقعیتشم والا کسی نخواست تحمیل کنه تحمیل چیه ابجیه من.اصلا لحن این دوستتون اینجوری نبود.اتفاقا برعکس خیلی هم خوب بود.من چون کل متنشو نزاشتم شاید سوتفاهم شده.
خداییش حیف که اطلاعاتم قد نمیده وگرنه خیلی دلم میخواست حداقل از طرف این دوستتون یه دفاعی میکردم.اینجوری فک کنم حقش ضایع میشه.
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
تمام این مسایل بر‌میگرده به «نظریه‌ی رنج»
.
7.2 توضیحی درباره ی نقص در مفهوم کلی "بهشت" در فرقه*
یک سوال اساسی : ذات و وجود بهشت چیست ؟ چهارمین تابلو از تابلوهای افسانه ی فرقه این جواب رو برای ما به همراه داره: " جایی که مردم فقط به واسطه ی بودن در اون شاد باشند" ، پس بنابراین ، بهشت باید به تمام خواسته های مردم عمل کنه و آرزوهاشون رو تحقق ببخشه... اما این ها چگونه با قدرت دهن میتونه محقق بشه؟ حتی اگر با کمک مراسم و آیین ها فرقه موفق به ساخت این دنیای درون که قادر به جذب همه ی مردم هست ( بهشت ) بشود باز هم این برای اینکه قادر به شاد کردن "همه" باشه کافی هست ؟ این دنیایی که گفته شد از طریق انسان های معمولی به وجود آمده آیا میتونه پاسخگوی نظریات نسبیت و فردیت باشه ؟ دوستان همینطور که شما هم میدونید در بین مردم در نوع درک از خیر و شر ، زیبایی و زشتی و... تفاوت های زیادی وجود داره.
یک نفر میتونه دنیای ایده آل خودش رو دنیایی بدون جنگ ، بدون سن و بدون مرگ به حساب بیاره ، دیگری میتونه خوشی رو توی کابوس و رویا تجربه بکنه ، سومی میتونه آرزوی مرگ ، مکاشفه ونابودی رو داشته باشه و چهارمین نفر ممکنه اصلا علاقه ای به بهشت نداشته باشه و زندگی در همین دنیای عادی رو ترجیح بده.... هیچ چیزی وجود نداره که بتونه همه ی مردم رو باهم شاد کنه ، چون آمال و ارزشهای بشر میتونه متنوع باشه. و اگر هم دنیای ایده آل کسی به صورت بهشت به وجود بیا و آنچنان هم قدرتمند باشه که بتونه روی همه تاثیر داشته باشه باز این مفهوم رو نداره که بتونه آرزوها و آمال همه ی مردم روبرآورده کنه....
تنها راه منطقی برای این موضوع این هستش که این "بهشت " از هزاران دنیای درونی تشکیل بشه که با هم متفاوت هستند ، در این صورت هر کس میتونه در جایی باشه که نمودی از احتیاجات و آرزوهاش هست ، همونطوری که دنیای ایده آلش رو تصویر کرده بود... اما ، اول اینکه بهشت های متفاوت هیچ گاه به دست نمیاد ( چون دنیاها باید دارای انسجام و پیوستگی باشند که اونطور که گفته شد توی این بهشتها ی متفاوت انسجامی وجود نداره) و دوم اینکه ، هنوز معلوم نیست که این دنیاها باعث شادی همه ی افراد میشه یا نه برای مثال این بهشت ها برای ارنست بالدوین** که دنیایی پر از غم و تنهایی رو در خودش داره خوشی رو به همراه نخواهد داشت. با همه ی مواردی که ذکر شد به نظر شما ممکنه که کسی همچنین بهشتی رو نیاز داشته باشه؟
*دوستان توجه داشته باشید که اگر در مورد نقص بهشت صحبت میکنیم ، در مورد بهشتی است که گفته شد توسط انسان خلق شده نه خدا ، و این منکر توانایی خدایی که خیلی ها به اون اعتقاد دارند ، در ساخت بهشت نیست.
**ارنست بالدوین رو در قسمت تحلیل شخصیت ها به طور کامل بررسی خواهیم کرد فقط برای آشنایی شما عرض کنم که بالدوین همون فردی است که در زیر بازی ماریا درsh2 حضور داره ، فردی که از زمانی که دخترش امی بالدوین توی 7 سالگی از پنجره به پایین پرت شد دچار افسردگی شد و قصد داشت تا با آیین هایی که توی فرقه وجود داشت دختر خودش رو زنده کند و هیچ چیز به جز این ، ارنست رو شاد نمیکرد.
.

.
7.3 تفکری در درد کشیدن و شهید دادن
مطابق فرقه ،" خدا " هنگامی نزول خواهد کرد که درد و رنج مردم رو احساس کنه و نیرویی که کسب میکنه در حقیقت نیرویی است که از همین رنج کشیدن مردم به وجود آمده. ( همونطور که قبل هم ذکر شد ، انرژی ذهن از تفکرات و به طور اخص از احساسات منفی به وجود میاد و رشد میکنه) و به این طریق مشخص میشه که بدون درد و رنج بهشتی نمیتونه خلق بشه. این ویژگی مذهب حاکم باعث به وجود آمدن احترام همیشگی برای رنج در فرقه شده و همین تفکر هست که باعث خلق آیین ها و مراسم وحشتناک موجود در sh شده.اصولا افکاری مثل شهادت طلبی ، رنج کشی و رفتار سادیسمی مثل بریدن سر یا بیرون کشیدن قلب از سینه دارای جایگاه و منزلت بخصوصی در مذهب sh هستند و این موضوع میتونه نتیجه ای رو همراه داشته باشه ، اون هم اینکه افراد فرقه به این باور برسند که خدا در حقیقت تجسمی است از درد و رنج ، اما همونطور که ما میدونیم خدا موجودی است که آرزوها و احساسات مردم رو حقیقت میبخشه. بدیهی است که به دو علت برای رنج بردن در فرقه جایگاه به خصوصی وجود دارد ، اول اینکه خدا میتونه در حقیقت زاده ی این احساس باشه چیزی که در طول سری از اون به mother of god تعبیر میشه و دیگری اینکه رنج کشیدن به میزان زیادی به مراسم و آیین های هندوهایی که در سالیان دور در sh ساکن بودند مربوط میشه.
اما با مردمی که نه خود تمایلی به درد کشیدن دارند و نه مایلند که باعث درد کشیدن مردم دیگه بشوند چه باید کرد ؟ اونها از نیروی خداوندی چیزی رو ندارند و هیچ قدمی برای وارد شدن به بهشت بر نمیدارند این مردم چه جوری میتونند لایق رهایی و نجات باشند ؟ در مورد این سوال هم افراد فرقه نظر غالب و یکپارچه ای ندارند بعضی از اونها معتقدند که رهایی برای همه ی موجودات باید اتفاق بیفته ولی بقیه ی افراد این تصور رو دارند که راحتترین راه این هستش که از شر انسان هایی که به وجودشون نیازی نیست و لیاقت رسیدن به بهشت رو ندارند خلاص شد. در فرقه اصطلاحی برای این افراد وجود داره که برای طرفداران بازی آشناست به این افراد در فرقه unnecessary people گفته میشه و به تناوب ما میتونیم این جمله رو از زبان روسای فرقه بشنویم.
با این طرز فکر فرقه شروع به استفاده از درد و رنج ، برای پایان دادن به پروسه ی ساخت بهشت کرد. و از همین زمان بود که کتاب مقدس فرقه مسایل جدیدی رو در خود گنجوند از جمله ی این اضافات میشه به : بیرون کشیدن ده قلب برای نشان دادن بندگی خود نسبت به خدا ، کشتن 21 نفر برای آمدن مادر مقدس و ... اشاره کرد.
فرقه از افرادی مثل آلیسا گیلسپی یا والتر سالیوان برای مجازات افراد مرتد و همچنین ایجاد درد و رنج در دنیا استفاده میکرد. برای استفاده از این گونه افراد فرقه فقط کافی بود که اونها رو به خدا و درد و رنج معتقد میکرد و به وسیله ی اعمال این افراد ، رنج بشر قدرت میگرفت و زمان متولد شدن خدا نزدیک میشد. ( صحبت هایی که قبلا در مورد تاثیر احساسات و ایده های منفی زندانیان بر قدرت شهر شد رو به خاطر بیارید.
.
 
آخرین ویرایش:

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
سلام ابجی.
یا حسین.بابا به خدا من خودم در حدی نیستم که بتونم بحث کنم.من فقط چون خیلی با این بازی حال کردم همه جوره دنبالش بودم که بفهمم چی به چیه.فقطم به این ساینت نمیام که.جاهای دیگم میرم.ولی بیشتر میخوام یاد بگیرم.واقعیتشم والا کسی نخواست تحمیل کنه تحمیل چیه ابجیه من.اصلا لحن این دوستتون اینجوری نبود.اتفاقا برعکس خیلی هم خوب بود.من چون کل متنشو نزاشتم شاید سوتفاهم شده.
خداییش حیف که اطلاعاتم قد نمیده وگرنه خیلی دلم میخواست حداقل از طرف این دوستتون یه دفاعی میکردم.اینجوری فک کنم حقش ضایع میشه.
فکر نکنم حقش ضایع شده باشه :D چون به نظر میرسه که قبلا زیاد با ایشون بحث کرده بودیم :D
والاه شاید حق با شما باشه، چون یه پاراگراف که گذاشتی یه جور بود که انگار می خواسته تحمیل کنه :D ولی نظرِ من اینه که ببین نظرِ خودت در مورد جیمز چیه! من با همین اطلاعاتِ محدودم نه فلسفه چیزی خوندم نه کتابِ کمدی الهی رو از برم :D نظرم اینه که جیمز گناهکار نبوده :D ولی کسی هم نبود که به رستگاری برسه از این نظر هم میگم گناهکار نبوده چون مری اونو بخشید و فقط خودش نتونست خودشو ببخشه برای همین و برای عشقش به مری خودکشی کرد

---------- نوشته در 08:33 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 08:31 PM ارسال شده بود ----------

البته دانته و ورجیل و ....و یه جورایی خود DMC از کتاب معروف کمدی الهی برداشت شدن.
Divine Comedy - Wikipedia, the free encyclopedia
کمدی الهی - ویکی‌پدیا

کلا ژاپنیها دزدای(یا محترمانه تر بگم اقتباس گر) هنرمند و ماهریند. :d
خودِ سایلنت هیل 2 هم اقتباس شده از کتاب جنایات و مکافات هست :D
خودِ کمدی الهی دانته هم اقتباس شده از متون مذهبی و حماسی زمانِ خودش هست :D

اون از SH2 که با فیلم Lost highway یکی بود یه جورایی اینم از این.
هر دو اقتباس شده از جنایت و مکافات هستند و یکی هم نیستن !
نبر زیر سوال سایلنت هیل 2 و ژاپن رو تو رو به خدا :D
 
آخرین ویرایش:

oxford

کاربر سایت
May 11, 2009
246
نام
حمید
سلام
تمام این مسایل بر‌میگرده به «نظریه‌ی رنج»
[576065;QUOTE=Horror_08]
.
7.2 توضیحی درباره ی نقص در مفهوم کلی "بهشت" در فرقه*
یک سوال اساسی : ذات و وجود بهشت چیست ؟ چهارمین تابلو از تابلوهای افسانه ی فرقه این جواب رو برای ما به همراه داره: " جایی که مردم فقط به واسطه ی بودن در اون شاد باشند" ، پس بنابراین ، بهشت باید به تمام خواسته های مردم عمل کنه و آرزوهاشون رو تحقق ببخشه... اما این ها چگونه با قدرت دهن میتونه محقق بشه؟ حتی اگر با کمک مراسم و آیین ها فرقه موفق به ساخت این دنیای درون که قادر به جذب همه ی مردم هست ( بهشت ) بشود باز هم این برای اینکه قادر به شاد کردن "همه" باشه کافی هست ؟ این دنیایی که گفته شد از طریق انسان های معمولی به وجود آمده آیا میتونه پاسخگوی نظریات نسبیت و فردیت باشه ؟ دوستان همینطور که شما هم میدونید در بین مردم در نوع درک از خیر و شر ، زیبایی و زشتی و... تفاوت های زیادی وجود داره.
یک نفر میتونه دنیای ایده آل خودش رو دنیایی بدون جنگ ، بدون سن و بدون مرگ به حساب بیاره ، دیگری میتونه خوشی رو توی کابوس و رویا تجربه بکنه ، سومی میتونه آرزوی مرگ ، مکاشفه ونابودی رو داشته باشه و چهارمین نفر ممکنه اصلا علاقه ای به بهشت نداشته باشه و زندگی در همین دنیای عادی رو ترجیح بده.... هیچ چیزی وجود نداره که بتونه همه ی مردم رو باهم شاد کنه ، چون آمال و ارزشهای بشر میتونه متنوع باشه. و اگر هم دنیای ایده آل کسی به صورت بهشت به وجود بیا و آنچنان هم قدرتمند باشه که بتونه روی همه تاثیر داشته باشه باز این مفهوم رو نداره که بتونه آرزوها و آمال همه ی مردم روبرآورده کنه....
تنها راه منطقی برای این موضوع این هستش که این "بهشت " از هزاران دنیای درونی تشکیل بشه که با هم متفاوت هستند ، در این صورت هر کس میتونه در جایی باشه که نمودی از احتیاجات و آرزوهاش هست ، همونطوری که دنیای ایده آلش رو تصویر کرده بود... اما ، اول اینکه بهشت های متفاوت هیچ گاه به دست نمیاد ( چون دنیاها باید دارای انسجام و پیوستگی باشند که اونطور که گفته شد توی این بهشتها ی متفاوت انسجامی وجود نداره) و دوم اینکه ، هنوز معلوم نیست که این دنیاها باعث شادی همه ی افراد میشه یا نه برای مثال این بهشت ها برای ارنست بالدوین** که دنیایی پر از غم و تنهایی رو در خودش داره خوشی رو به همراه نخواهد داشت. با همه ی مواردی که ذکر شد به نظر شما ممکنه که کسی همچنین بهشتی رو نیاز داشته باشه؟
*دوستان توجه داشته باشید که اگر در مورد نقص بهشت صحبت میکنیم ، در مورد بهشتی است که گفته شد توسط انسان خلق شده نه خدا ، و این منکر توانایی خدایی که خیلی ها به اون اعتقاد دارند ، در ساخت بهشت نیست.
**ارنست بالدوین رو در قسمت تحلیل شخصیت ها به طور کامل بررسی خواهیم کرد فقط برای آشنایی شما عرض کنم که بالدوین همون فردی است که در زیر بازی ماریا درsh2 حضور داره ، فردی که از زمانی که دخترش امی بالدوین توی 7 سالگی از پنجره به پایین پرت شد دچار افسردگی شد و قصد داشت تا با آیین هایی که توی فرقه وجود داشت دختر خودش رو زنده کند و هیچ چیز به جز این ، ارنست رو شاد نمیکرد.
.
[/QUOTE]
دادا مسعود من کلا از این نوشته ها یه چیزی فهمیدم فقط.اونم این که اصلا این بازی کارش زیر سوال بردنه تمام اعتقاداته خداییش.
فک کنم تو بقیه بازیاشم همین باشه.توی سه هم خیلی از این موردا بود والا.ولی خدایش اونجوری که اینا جهنمو به تصویر کشیدن خیلی گرخه.یه سوال دیگه هم داشتم.کلا اسم این فرقه چیه؟و فقط دنبال اینه که خدای خودشونو بیاره زمین.بعدشم کلادیا چه کارهی فرقه هستش.یه سوال دیگه.اون یارو که به هذر تلفنی میگه تولدت مبارک کیه؟
 

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
دادا مسعود من کلا از این نوشته ها یه چیزی فهمیدم فقط.اونم این که اصلا این بازی کارش زیر سوال بردنه تمام اعتقاداته خداییش.
فک کنم تو بقیه بازیاشم همین باشه.توی سه هم خیلی از این موردا بود والا.ولی خدایش اونجوری که اینا جهنمو به تصویر کشیدن خیلی گرخه.یه سوال دیگه هم داشتم.کلا اسم این فرقه چیه؟و فقط دنبال اینه که خدای خودشونو بیاره زمین.بعدشم کلادیا چه کارهی فرقه هستش.یه سوال دیگه.اون یارو که به هذر تلفنی میگه تولدت مبارک کیه؟

با اجازت من جواب بدم :D بعد از مدتها دستم گرم شده تو تاپیک :D
البته من نظراتم همه شخصیه و زیاد علمی نیست :D
در مورد اعتقاداتش چیزی نمی گم چون این سوالات خوراکِ دایی مسعوده ایشون پاسخگو هستن
اسم فرقی The order هست
کلودیا یکی از متعصبان فرقه س و می خواد به اصطلاحِ خودش آدما رو نجات بده
اون کسی که با هدر پای تلفن حرف می زنه، احتمالا لئونارد وولف ، پدرِ کلودیاس ! البته یه بار هم که سرش بحث شد دوستان گفتم احتمالا وینسنت هست و داره سر به سرِ هدر می زاره!! هنوز مشخص نیست!
 

oxford

کاربر سایت
May 11, 2009
246
نام
حمید
با اجازت من جواب بدم :D بعد از مدتها دستم گرم شده تو تاپیک :D
البته من نظراتم همه شخصیه و زیاد علمی نیست :D
در مورد اعتقاداتش چیزی نمی گم چون این سوالات خوراکِ دایی مسعوده ایشون پاسخگو هستن
اسم فرقی The order هست
کلودیا یکی از متعصبان فرقه س و می خواد به اصطلاحِ خودش آدما رو نجات بده
اون کسی که با هدر پای تلفن حرف می زنه، احتمالا لئونارد وولف ، پدرِ کلودیاس ! البته یه بار هم که سرش بحث شد دوستان گفتم احتمالا وینسنت هست و داره سر به سرِ هدر می زاره!! هنوز مشخص نیست!
ممنون ابجی.
فقط شرمنده خداییش.هر جوابی که میدید بازم من سوال جدید میاد تو کلم.پس این لئوناردو کیه اصلا.چی کارست؟وینسنتم همون یارو عینکیه بوده؟
بعد یه سوال دیگه هم داشتم.البت فک کنم قبلا خونده بودم اما والا حافظم تعطیله.اصلا این فرقه چی شد که به وجود اومد؟
 

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
ممنون ابجی.
فقط شرمنده خداییش.هر جوابی که میدید بازم من سوال جدید میاد تو کلم.پس این لئوناردو کیه اصلا.چی کارست؟وینسنتم همون یارو عینکیه بوده؟
بعد یه سوال دیگه هم داشتم.البت فک کنم قبلا خونده بودم اما والا حافظم تعطیله.اصلا این فرقه چی شد که به وجود اومد؟

نه، اینجوری احساس می کنم دوباره تاپیک جون گرفته :D البته با اجازه ی بزرگای تاپیک :D
لئونارد پدرِ کلودیا و احتمالا آلساس!
وینسنتم آره خودِ موذیشه :D
سوالِ آخر با کمال شرمندگی نمی دونم :D
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
خو اسم شخصیت‌ها رو دیدم فکر کردم همون رو میگه:p

با اجازت من جواب بدم :D
اجازه ما هم دست شماست دایی.
کلودیا یکی از متعصبان فرقه س و می خواد به اصطلاحِ خودش آدما رو نجات بده
اون کسی که با هدر پای تلفن حرف می زنه، احتمالا لئونارد وولف ، پدرِ کلودیاس ! البته یه بار هم که سرش بحث شد دوستان گفتم احتمالا وینسنت هست و داره سر به سرِ هدر می زاره!! هنوز مشخص نیست!
دلیل اصلی ماها برای اینکه اون شخص وینسنته اینه که صداپیشه هر دو یکی هستند. ضمن اینکه وینسنت علاقه داره بعضی وقت‌ها سربسر هدر بذاره.
 

oxford

کاربر سایت
May 11, 2009
246
نام
حمید
خداییش خودمم حال کردم که دارم الان بحث میکنم.البت من بیشتر سوال میکنم:dولی کلا همین که دادا مسعود و ابجیمون هستن خودشه کلیه.کم پیشمیاد همه اینجوری تو یه زمان با هم باشنو بحث کنن.
ای بابا.خداییش دوباره فاز گرفتم برم پای سایلنت هیل سه.تف به جو:d
 

Emperor visari

کاربر سایت
Jan 5, 2011
1,553
هر دو اقتباس شده از جنایت و مکافات هستند و یکی هم نیستن !
نبر زیر سوال سایلنت هیل 2 و ژاپن رو تو رو به خدا :biggrin1:
کی گفتش اگه الهام بگیره زیر سوال میره!
من جنایت و مکافات رو فقط خلاصه شو(کتابچه همشهری:d) خوندم، کاراکترش عقده های جنسی داشت؟ فیلم مرموز که از زندگی خودش باشه توش بود؟ زن خودشو به قتل رسونده بود؟:-/
 

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
کی گفتش اگه الهام بگیره زیر سوال میره!
من جنایت و مکافات رو فقط خلاصه شو(کتابچه همشهری:d) خوندم، کاراکترش عقده های جنسی داشت؟ فیلم مرموز که از زندگی خودش باشه توش بود؟ زن خودشو به قتل رسونده بود؟:-/

اسمی از الهام خانم نبردی که :D گفتی دزدی و اینا :D من یه لحظه احساس کردم به ژاپن و ساخته ی ژاپن داری توهین می کنی :D
من نمی گم اینو ! ویکی پدیا میگه :)
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر