بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,573
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

Kiti Neko

тесн теαм
کاربر سایت
Jun 1, 2011
1,602
نام
αмιг
حالا که اینطور شد، پس بزارید من هم یه تزی بدم این وسط.
طبق تحقیقاتی که من بدبخت انجام دادم، ژاپنی ها از حدود 20 سال پیش دین رو از زندگیشون حذف کردن (80 درصدشون)، چون به نظرشون دین مانع پیشرفتشون هستش (کاملا قبول دارم).
نتیجه گیری: نتیجه گیریش دیگه با شماها، حالا به نظرتون خودکشی در فرهنگ اونا گناه هستش یا نه؟!
فعلا جواب این سوال رو بدید تا بعدش بریم سراغ محاکمه ی جیمز و حکمو اجرا کنیم :d
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
حالا که اینطور شد، پس بزارید من هم یه تزی بدم این وسط.
طبق تحقیقاتی که من بدبخت انجام دادم، ژاپنی ها از حدود 20 سال پیش دین رو از زندگیشون حذف کردن (80 درصدشون)، چون به نظرشون دین مانع پیشرفتشون هستش (کاملا قبول دارم).
نتیجه گیری: نتیجه گیریش دیگه با شماها، حالا به نظرتون خودکشی در فرهنگ اونا گناه هستش یا نه؟!
فعلا جواب این سوال رو بدید تا بعدش بریم سراغ محاکمه ی جیمز و حکمو اجرا کنیم :d
والا ارشام جان من مدت ها پیش در مورد این خودکشی در فرهنگ ژاپنی ها با بچه ها بحث کردم...
خودکشی به روش ژاپنی یا همون هاراگیری اصلا در فرهنگ این ها گناه محسوب نمیشه و به این کارشون اصلا خودکشی نمیگن بلکه میگن هاراگیری...اگر کسی در فرهنگ ژاپنی ها به
هاراگیری بگه خودکشی به نوعی توهین بزرگی براشون تلقی میشه...
حالا اگر منظور شما همون هاراگیری هست نه گناه محسوب نمیشه, ولی اگر منظورتون همون خودکشی عادی هست که من اطلاعی ندارم...
آخه میدونی هاراگیری یه سری مراسم خاصی داره برای اجراش که خودکشی معمولی نداره!!:d
 

Kiti Neko

тесн теαм
کاربر سایت
Jun 1, 2011
1,602
نام
αмιг
والا ارشام جان من مدت ها پیش در مورد این خودکشی در فرهنگ ژاپنی ها با بچه ها بحث کردم...
خودکشی به روش ژاپنی یا همون هاراگیری اصلا در فرهنگ این ها گناه محسوب نمیشه و به این کارشون اصلا خودکشی نمیگن بلکه میگن هاراگیری...اگر کسی در فرهنگ ژاپنی ها به
هاراگیری بگه خودکشی به نوعی توهین بزرگی براشون تلقی میشه...
حالا اگر منظور شما همون هاراگیری هست نه گناه محسوب نمیشه, ولی اگر منظورتون همون خودکشی عادی هست که من اطلاعی ندارم...
آخه میدونی هاراگیری یه سری مراسم خاصی داره برای اجراش که خودکشی معمولی نداره!!:d
خب دیگه همه چیز مشخص شد! بچه ها تبریک میگم، جیمز الان در آرامش و آسودگی کامل کنار ماریا نشسته داره دل میده قلوه میگیره، اونوقت ما اومدیم اینجا داریم سنگشو به سینه میکوبیم. واسه شادی هرچه بیشتر روحش صلوات بفرستید.
خوب، این یکی هم رستگار شد رفت پی کارش، نفر بعد. :d
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
خب دیگه همه چیز مشخص شد! بچه ها تبریک میگم، جیمز الان در آرامش و آسودگی کامل کنار ماریا نشسته داره دل میده قلوه میگیره، اونوقت ما اومدیم اینجا داریم سنگشو به سینه میکوبیم. واسه شادی هرچه بیشتر روحش صلوات بفرستید.
خوب، این یکی هم رستگار شد رفت پی کارش، نفر بعد. :d
چطور مگه؟:d
 

Safety & Peace

ارباب مطلق سوزوران
کاربر سایت
Sep 4, 2011
13,185
نام
تونی آلمِیدا
دوستان برگردین به سمت SH4 تا رستگار شوید!:d
من نمیدونم چرا همه ناخودآگاه به سمت SH2 و نخ سوزن جیمز کشیده میشن!:d
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
این هم یه اطلاعات تکمیلی در مورد هاراگیری: البته قبلا گذاشته بودم این مطلب رو, ولی حالا هم میذارم برای کسایی که نبودن!

به طور کلی”هاراگیری” دو حالت اختیاری و یااجباری می تواند داشته باشد.نوع اختیاری آن البته شرافتمندانه تر از نوع اجباری آن است.
در نوع اختیاری آن “هاراگیری” علت های متـفاوتی می تواند داشته باشد.از قبیل خریدن جان بالامقام یا عضوی از خانوادۀ خویش. همچنین نوعی احساس مسوولیت. فردی که در انجام وظـیفۀ محول شده اهمال به خرج داده با “هاراگیری” اش گناهش را بر گردن می گیرد.
“هاراگیری” علاوه بر اینکه مرگ پاک است، در واقع نوعی اعتراض به فرد تحمیل کننده و شاکی نیز هست. “هاراگیری” کننده با مرگ خویش می خواهد درستی و پاکی خویش و نادرستی و ناحقی فرد حاکم بر خویش ا ثابت کند. همین روحیۀ ژاپنی در انگیزه خودکشی در جامعۀ ژاپن امروز نیز صدق می کند. معولاً بچه های دانش آموز ژاپنی که مورد آزار و اذیت قرار می گیرند به جای اعتراض مسـتقیم به فرد اذیّت کننده و یا در میان گذاشتن آن با والدین یا مسوولین مدرسه دست به خودکشی می زنند. تا با این کارشان فرد خاطی را در عذاب وجدان قرار دهند، نزدیکان خود و یا مسوولین امور تربیتی را آگاه سازند یا آنها را به راه راست هدایت کنند.

دوستان برگردین به سمت SH4 تا رستگار شوید!:d
من نمیدونم چرا همه ناخودآگاه به سمت SH2 و نخ سوزن جیمز کشیده میشن!:d
باشه علی جون, برمیگردیم!:d
 

Kiti Neko

тесн теαм
کاربر سایت
Jun 1, 2011
1,602
نام
αмιг
این هم یه اطلاعات تکمیلی در مورد هاراگیری: البته قبلا گذاشته بودم این مطلب رو, ولی حالا هم میذارم برای کسایی که نبودن!

به طور کلی”هاراگیری” دو حالت اختیاری و یااجباری می تواند داشته باشد.نوع اختیاری آن البته شرافتمندانه تر از نوع اجباری آن است.
در نوع اختیاری آن “هاراگیری” علت های متـفاوتی می تواند داشته باشد.از قبیل خریدن جان بالامقام یا عضوی از خانوادۀ خویش. همچنین نوعی احساس مسوولیت. فردی که در انجام وظـیفۀ محول شده اهمال به خرج داده با “هاراگیری” اش گناهش را بر گردن می گیرد.
“هاراگیری” علاوه بر اینکه مرگ پاک است، در واقع نوعی اعتراض به فرد تحمیل کننده و شاکی نیز هست. “هاراگیری” کننده با مرگ خویش می خواهد درستی و پاکی خویش و نادرستی و ناحقی فرد حاکم بر خویش ا ثابت کند. همین روحیۀ ژاپنی در انگیزه خودکشی در جامعۀ ژاپن امروز نیز صدق می کند. معولاً بچه های دانش آموز ژاپنی که مورد آزار و اذیت قرار می گیرند به جای اعتراض مسـتقیم به فرد اذیّت کننده و یا در میان گذاشتن آن با والدین یا مسوولین مدرسه دست به خودکشی می زنند. تا با این کارشان فرد خاطی را در عذاب وجدان قرار دهند، نزدیکان خود و یا مسوولین امور تربیتی را آگاه سازند یا آنها را به راه راست هدایت کنند.
مرسی، خیلی مفید واقع شد؛ حالا دیگه اگه برم ژاپن بگن هاراگیری کن، ضایع نمیشم بلدم انجام بدم. :d

چطور مگه؟:d
چی چطور مگه؟ درگیری با خودت ها امیر جان :d


بچه ها این رو هم داشته باشید واسه امروز که روز مرد باشه:
میلاد منجی، اختر تابناک، یگانه نبوی، حجت حسنی، پیام عدالت، نگین امامت، مونس محمدی، مهسا قنبری، این هشت نفر رو دیشب تو پارتی گرفتن! :d (ببخشید اگه تکراری بود)
 
آخرین ویرایش:

genesis007

کاربر سایت
May 16, 2010
1,299
نام
shahab
سلام دوستان....خوب هستید؟:x
واقعا سرعتی پیش می رید ولی نمیدونم چرا رفتید دوباره سر جیمز....پس هنری چی؟؟؟
خب برای اینکه برگردیم سر شماره 4 من یک سوال طرح می کنم. بیشترین اشکال بازی سایلنت هیل 4 بنظر شما کدام قسمت بازی بود.
بنظر خودمن این بود که قول اخر مرحله نداشت البته به جزء مرحله اخر...کمی هم در گرافیک که البته نسبت به زمان خودش بد نبود.

---------- نوشته در 11:50 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 11:50 AM ارسال شده بود ----------

خوبه ولی نه زیاد:))

اگه منظورت سایلنت هیل است از زیاد هم زیادتر خوب است;)
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
نشانه های آخرالزمان:
شیخی را پرسیدند که از نشانه های آخر الزمان چیست؟ او در جواب بگفت که از نشانه های آخرالزمان این است که یک بچه دبستانی بیاید و بگوید بازیه خوبی است بعد دوباره همان بچه دبستانی با یک نام دیگر بیاید و بگوید بازی بدی است.
باید به این نشانه ها توجه کرد...آخرالزمان نزدیک است...21 دسامبر...بچه دبستانی....تابستان...تعطیلی...آخ جون!!!
 

devil girl

کاربر سایت
Jun 11, 2008
2,703
نام
4tous4
نشانه های آخرالزمان:
شیخی را پرسیدند که از نشانه های آخر الزمان چیست؟ او در جواب بگفت که از نشانه های آخرالزمان این است که یک بچه دبستانی بیاید و بگوید بازیه خوبی است بعد دوباره همان بچه دبستانی با یک نام دیگر بیاید و بگوید بازی بدی است.
باید به این نشانه ها توجه کرد...آخرالزمان نزدیک است...21 دسامبر...بچه دبستانی....تابستان...تعطیلی...آخ جون!!!

شرمنده بابت اسپم ولی
=)) so True
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
سلام دوستان....خوب هستید؟:x
واقعا سرعتی پیش می رید ولی نمیدونم چرا رفتید دوباره سر جیمز....پس هنری چی؟؟؟
خب برای اینکه برگردیم سر شماره 4 من یک سوال طرح می کنم. بیشترین اشکال بازی سایلنت هیل 4 بنظر شما کدام قسمت بازی بود.
بنظر خودمن این بود که قول اخر مرحله نداشت البته به جزء مرحله اخر...کمی هم در گرافیک که البته نسبت به زمان خودش بد نبود.
درود شهاب جون...میدونی به نظره من بزرگترین مشکل سایلنت هیل 4 فقط گرافیکش بود..همین...
البته تقصیر Team Silent نبود, تقصیره این کونامی بود که میخواست بازی رو زودتر منتشر کنه...
مثلا همین سایلنت هیل 3 رو نگاه کن, ببین چه گرافیکی داره پدر سوخته, همین الان که من دارم با PC بازیش میکنم اصلا احساس نمیکنم که یه بازیه نسل قبله...از این جا معلوم میشه که Team Silent توانایی این رو داشت که گرافیک سایلنت هیل 4 رو عالی از آب در بیاره منتها این کونامی...!
 

GPSY

کاربر سایت
Dec 30, 2010
2,017
نام
اسماعیل
درود شهاب جون...میدونی به نظره من بزرگترین مشکل سایلنت هیل 4 فقط گرافیکش بود..همین...البته تقصیر Team Silent نبود, تقصیره این کونامی بود که میخواست بازی رو زودتر منتشر کنه...مثلا همین سایلنت هیل 3 رو نگاه کن, ببین چه گرافیکی داره پدر سوخته, همین الان که من دارم با PC بازیش میکنم اصلا احساس نمیکنم که یه بازیه نسل قبله...از این جا معلوم میشه که Team Silent توانایی این رو داشت که گرافیک سایلنت هیل 4 رو عالی از آب در بیاره منتها این کونامی...!
رفيق شما نسخه PS2 رو با شبيه ساز بازي كن تنظيمات شبيه ساز رو رو HD قرار بده از لحاظ گرافيك نسخه PC رو ميخوره
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر