بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,573
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

mr_darknox

کاربر سایت
Jan 6, 2007
63
نام
محسن
البته الان تو همین تاپیک دیدم پایان های دیگشو و از نظر خودم اون پایانی که من بهش رسیدم بهتر بود :d
خودم با Good تمومش کردم. اینم فهمیدم که نیاز به سیو قبلیش ندارم.
یادم میاد اون صحنه ای که باید درمورد کشتن یا نکشتن مادر الکس تصمیم می گرفتم واقعا داشتم روانی می شدم. خیلی تاثیر گذار بود. اول نکشتمش ولی بعد که دیدم اون بلا سرش میاد از سیو قبلش اومدم و کشتمش.
از طرفی فکر می کنم که عاقلانه ترین تصمیم ها همینایی بود که واسه این پایان گرفتم و نیازی نیست تغییرش بدم.
1 نکته جالب دیگه این که فکر می کنم هر کدوم از اندینگ ها نقد تازه ای از بازی ارائه میده...
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
KONAMI یه Patch برای SH:HC منتشر کرده که خیلی از باگ های اون رو از بین می بره اما این وصله فقط بعد از نصب بازی و ثبت اون تو سایت کونامی قابل دریافت میشه. از دوستان کسی این Patch رو جایی ندیده بشه دانلود کرد؟
 

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
سلام.
بیا مسعود! این یه پچ دست ساخته که از بچه های همین جا به من معرفی کرده بود ! دوباره آپلود کردم!
خیلی از مشکلات بازی رو حل میکنه ولی یه مشکل هم ایجاد میکنه و اون هم به هم ریختن نورپردازی بازی هست !
فایل vars_pc.cfg رو بریز تو engine بقیه رو هم بریز تو bin !
تنظیمات بازی رو هم تا حد توان بیار پایین !
پاینده باشی !
 

Throne4naik

کاربر سایت
Nov 3, 2007
64
نام
Danial
با سلام به همه ی بروبکس با عشق سایلنت باز
همممممم یه 20-30 سالی نیومده بودیم اما اینجا رو برخلاف انتظار اصلآ خاک نگرفته پس نه پوففف!!
خب باز یه چیزخوب در مورد سایلنت دیدم و رفتم تو قوطی و این شد که مجاب شدم بیام بین رفقا که حرفم و میفهمن بلکه اوضاع بهتر شه!! حالا در مورد اون چیز خوب بگم که شمام برین تو قوطی!!:D البته مطمین نیستم همین الان خودتون در جریانش نباشین اما به هر حال من میگم که تلافی 5-6 ماهی که نبودم که هیچ که اگه تا خر عمرمم نیامم بکنه:
یه بابای با عشقی ,عشق من و (سایلنت 2
77.gif
رو می گم) گرفته بعد از کپچر کردن فیلمای کل بازی ادیتشون کرده با موزیکای جدید و *** که طرفدارا ساختن و یه فیلم 1:30 داده بیرون که ... ریزونه در حد بنزززززززززز
خب اگه شمام مثه من حال کردین با این قضیه می تونین برین اینجا بدانلودینش.
Silent Hill 2 - Detailed Game Information, Audio, Movies and Pictures
کاملآ رایگانه اما اگه براتون مقدوره یه کمکیم بهش بکنید که ثواب داره.
موفق باشین
79.gif


ویرایش:

به به بببه به چه پست به موقعی دادم!!! :D
الان داشتم پست های قبلی رو می خوندم دیدم که صحبت سایلنت 2ه. حالا می بینم که لطفدیدن این فیلم در این زمان بیشترم شده!!

و اما در مورد بحث واقعی بودن ماریا فکر جالبی به ذهنت رسیده رفیق(angel of grief).البته من اصلآ برام سوال ایجاد نشده بود که ماریا خیالی هس یا واقعی چون لااقل اون قسمت از ماجرای ماریا که به داستان سایلنت 2 مربوط میشد رو بدون شک زاده ی تصورات جیمز می دیدم اما الان که دارم فکر می کنم می بینم ماریا ممکنه قبل از ماجراهای سایلنت هیل یه شخصیت واقعی بوده باشه( یا هست در جایی دیگه یا شایدم حتی تو خود سایلنت هیل_هیچ بعدیم نیس که جزو اون هیولاهایی بوده باشه که جیمز می بینه!! اشاره می کنم به گفته ی وینسنت در سایلنت 3) که جیمز دیده و اکنون داره با تصوراتی که از اون برا خودش ساخته در طی ماجراهای سایلنت 2 سر می کنه(یا نیروی شهر داره یه داستانی براش می سازه) .

اما در حالت کلی شخصیت ماریا یا ماری برام جذابیت خاصی نداشتن من کل فکرم در گیر جیمز بود و تا حدودیم انجلا و ادی.بعدش من کل شخصیت جیمز رو دوس ندارم(برام جذابیت نداره) در واقع من یه جورایی از جیمزی که تو فکر خودم ساختم خوشم میاد.جیمزی که در عین اینکه عاشق زنش بوده ازش متنفرم بوده چون به نوعی زندگیش تباه مریضی زنش شده بود. اون قسمت هایی از جیمز که مربوط به غرایض جنسی و کلآ مادیش میشه برام چندان جالب نیست در واقع این قسمت هایی که گفتم جالبن برام یه 3 سالی زندگیم و از لحاظ روابط عاطفی برد تو خلصه. منی که همیشه خودم و ادم خوش فکری می دونستم برا اولین بار هیچ ایدیولوژی برای روابط عاطفیم نداشتم پس بلاجبار روابطم و با جنس مخالف کاملآ قطع کردم تا زمانی که بفهمم اوضاع چند چنده!! و چون ماریا بیشتر شخصیتش حول محور مسایل مادی جیمز شکل گرفته بود چندان کنجکاو به شناختش نشدم.

جا داره یادیم بکنم از سایلنت 3 که همون کاری که سایلنت 2 با روابطم کرد, اون با اعتقاداتم کرد(البته همه می دونیم بیشتر اعتقادات به آدم تلقین می شن تا اینکه بخوان با فکر بدست بیان)به واسطه ی سایلنت انقد به این موضوع ها فک کردم که اصول باوری جدیدم نسبت به قبلی 180 درجه چرخید. یه جورایی از فرش به عرش!

به دلیل مسایل بالا زیاد دور و بر سایلنت پیدام نمی شه چون به طرز عجیبی درگیرم میکنه. یه ترک از اهنگ های سایلنت (که واقعآ عاشقشونم) کافیه که باعث بشه الباقی روزم و یه گوشه کز کنم و کل وقتم و به فکر کردن بگذرونم ولو اینکه فکر کردن بسیار خوبه اما از اونجایی که سایلنت من و مجبور به فکر می کنه لااقل برا اینکه از کار و زندگیم نیفتمم که شده باید سعی کنم زیاد باهاش سرو کار نداشته باشم البته لاجرم گاهآ بهش بر میخورم که اون روز به هیچ کار دیگه ای نمی رسم مثله دیروز و امروزم!!

اما می دونین از همه جالب تر چیه؟! اینکه من رسمآ بعد از هر دوره که میام تو سایت ( من معمولآ چند روزی هستم تا غیبم بزنه برم 5-6 ماه دیگه بیام_لااقل تا الان که ایجوری بوده!!) می بینم لااقل یه فرضیه ی جدید اینجا مطرح شده (حالا شاید تا اومدن من به نظریه تبدیل شده باشه) که یهو ساختار شکنی می کنه (مثه قضیه ی قاتل هری) یا منو به فکر فرو میبره (مثه همین بحثی که الان صحبتش بود) و این جدآ جای تعریف بسیاری داره.من هربارم که میام تعریف می کنم از روند این تاپیک اما رسمآ هربار بیش از دفعه ی پیش ارادتمند بکس اینجا میشم.

به هر طریق موفق و پیروز باشید و شادکام البته کابوس های سایلنتیم ببینید :D
 
آخرین ویرایش:

Throne4naik

کاربر سایت
Nov 3, 2007
64
نام
Danial
اااا یه چیزی یادم رفت که بگم که به نظرم مهم اومد ولو اینکه به موضوع این تاپیک ارتباطی نداره اما چون اینجا مطرح شده بهتر دونستم همین جا صحبتش رو بکنم و پست قبلیم و ویرایش نکردم چون مطلب فعلی به قبلی ارتباطی نداره.

واقعیتش مشکل پیدا کردم با این جمله ی دوستمون (که البته به دفعات طی چند پست اخیر بقیه ی بچه هام تکرار شد):
"ما می دونیم که توی این دنیا یه زنه هرزه کمترین ارزش رو داره..."

من فقط خواستم این رو بگم که اون کسی کمترین ارزش رو داره که توانایی خوب بودن و داره و بازم بدی می کنه نه افرادی که در بسیاری از موارد راه دیگه ای جلوشون نمی بینن یا اینکه مجبور به مبادرت به این تیپ کارها می شن.این از جنبه ی برقراری جامعه ی مدنی

از جهت مذهبیم اگه بخوام اشاره ای بکنم دو مورد برای صحبت دارم:
اول صیغه که به دلیل پاره ای مسایل از بحث کردن در موردش می گذرم.
دوم هم در مورد ایه ای از قران بود که می گفت"قضاوت نکنید تا (در روز رساتاخیز) قضاوتتان نکنند" من یادم نیست این ایه در مورد چه قضیه ای نازل شده بود اما از اونجایی که فکر می کنم قابل تعمیم به کلیه ی امور باشه در اینجاهم باید صادق باشه.

یه هر حال هم از لحاظ عقلانی گفتم هم از لحاظ وجدانی که این دو حکم می کنند که در مورد مسایلی که دید کاملی نسبت بهشون نداریم حکم صریح ندیم.
 
آخرین ویرایش:

FARAVARTISH

کاربر سایت
Feb 25, 2009
150
نام
از همین اسما
سلام بر همه
من می خوام یک درخواستی بکنم.
می گم کسی از تحلیل کتاب های کمیک سایلت هیل چیزی می دونه یا نه
من شدیدا دنبال یکیش هستم که اسمش فکر کنم هست
Award of the sins
اگر کسی می دونه که یک توضیحی بده. اگر هم منبع انگلیسی زبان هم دارین یک خبری بدین
ممنون
 

mr_darknox

کاربر سایت
Jan 6, 2007
63
نام
محسن
در راستای این درخواست من یه سوال دیگه دارم... تا جایی که می دونم حداقل silent hill 4 داستانش برگرفته از 2تا رمان هستش. کسی می دونه عنوان این رمانها یا رمانهای احتمالی مربوط به نسخه های دیگش چیه؟
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
جهت رعايت قانون حق مولف؛
اين مطلب رو خيلي وقت پيش از سايت www.iran.bz گرفته بودم. البته الان ديگه فكر نكنم همچين صفحه‌اي باشه.
منابع سایلنت هیل 4:
سناریوی بازی از کتابی به نام Coin Locker Babies الهام گرفته شده است. در مسیر مترو مسیر هایی با نام خیابان پادشاه (King Street) و خیابان کروننبرگ (Cronenberg Street) وجود دارد که اشاره به Stephen King رمان نویس و David Cronenberg کارگردان فیلم هایی مانند The Fly و Vidwodrome و نویسنده رمان منطقه مرگ The Dead Zone می باشد که داستان بازی از آن ها الهام گرفته است. در ضمن این بازی از فیلم سلول (The Cell) با بازی جنیفر لوپز نیز تاثیر پذیرفته است.
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
اول اين نوشته رو بخونيد؛
هنری در توالت چیزی را می بیند که وقتی می خواهیم آن را برداریم می گوید شجاعت این کار را ندارد که اشاره به جیمز در سایلنت هیل 2 و اتفاقی که در توالت آپارتمان نهر آبی رنگ برایش افتاد دارد. آگهی رادیو که می گوید: مکانی خاص برای گذراندن وقت با معشوقه اشاره به مری و جیمز دارد. هیولای چرخان مترادف با فرقه آلسا در سایلنت هیل 1 می باشد جایی که او بیشتر وقت خود را پس از نجات از تصادف بر روی صندلی چرخ دار می گذراند.
يه سوالي خيلي وقته كه برام مطرح شده و اون، قضيه صندلي چرخ‌دار هستش.
r1s390b1ctqci7mot9x.jpg

nreo604yibsft32r0u3i.jpg

اگه يادتون باشه Heather اينجا ميگه «چيزي آنسوي شيشه مرا فرا مي‌خواند»
من SH: Origins رو بازي نكردم. اين قضيه صندلي چرخ‌دار چيه؟
توي زيرزمين بيمارستان هم جايي كه مسلسل رو مي‌گيريم يه صندلي چرخ‌دار مي‌بينيم.
 
آخرین ویرایش:

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
صندلی چرخ دار نماد بازی هستش و یک جورایی معرف سری هست !
اولین جایی که ما با این صندلی چرخ دار رو به رو شدیم دقایق آغازی شماره ی اول هست جایی که چند لحظه ی پیش شریل از اونجا گذشته بود و پایان شماره ی اول هم توی دموی قبل از مبارزه با سامایل آلسا روی همین صندلی چرخدار کنار دالیا هست !
در اصل این صندلی نماد زجرهای آلسا هست و هدر هم که به نوعی نیمه ی آلسا هست این صندلی براش خیلی آشناست! هر جایی از بازی که این صندلی باشه حضور آلسا هم اونجا حس میشه بارزترین نمونش هم راهروی مخفی بیمارستان الشمیلا که محل نگهداری آلسا بعد از آتش سوزی بوده ، مدرسه هم یکی دیگه از جاهایی هست که ما صندلی چرخ دار رو در اون میبینیم که باز هم گواهی حضور آلسا در اونجاست! البته ما توی شماره های دیگه هم به غیر از شماره ی دوم حضور صندلی چرخ دار رو داریم که بیشتر نماد روح شهر هست و جاودان شدن آلسا در این شهر !
عکس اولی که گذاشتی رو ما توی بازی نمیبینیم اما یکی از کاورهای شماره ی سه هست گفته شده که توی یعضی نسخه ها اگر در مکان مخصوصی کشته بشی این صحنه نشون داده میشه که به احتمال زیاد منظور شکست خوردن هدر و پیروز شدن کلادیا برای برگردوندن آلسا هست !
ناگفته نمونه من خودم توی شماره ی اول از هر موجودی بیشتر از این صندلی میترسیدم هر وقت میدیدمش شدیدا احساس عدم امنیت میکردم و این صندلی رو به عنوان بارزترین نمونه ی قدرت شهر میشناسم !
پاینده باشی!
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
داشتم دنبال اطلاعاتي درباره SH 8‌ مي‌گشتم كه يه صفحه باز شد اين مطلب رو توش نوشته بود.
هموني كه تو پست 1288 با رنگ قرمز و زيرخط مشخص كردم.
هنری در توالت چیزی را می بیند که وقتی می خواهیم آن را برداریم می گوید شجاعت این کار را ندارد که اشاره به جیمز در سایلنت هیل 2 و اتفاقی که در توالت آپارتمان نهر آبی رنگ برایش افتاد دارد. آگهی رادیو که می گوید: مکانی خاص برای گذراندن وقت با معشوقه اشاره به مری و جیمز دارد. هیولای چرخان مترادف با فرقه آلسا در سایلنت هیل 1 می باشد جایی که او بیشتر وقت خود را پس از نجات از تصادف بر روی صندلی چرخ دار می گذراند.
راستش تو SH4 هيولاي چرخان رو يادم نيست شايد منظورش همون صندلي‌هاي چرخ‌دار توي بيمارستان باشه اما نكته جالبش برام قضيه تصادف هستش. تو شماره اول هيچ كجا به جز سكانس آخر بازي آلسا رو رروي صندلي نديدم. البته مطلب به نظر ترجمه شده مياد و شايد منظور از تصادف، حادثه بوده باشه
 
آخرین ویرایش:

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
این تصادفی که نوشته بیشک منظور آتش سوزی هست و شاید حادثه رو تصادف ترجمه کردند ، چون بعد از آتش سوزی بود که آلسا به صندلی چرخدار بسته شد !
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
به احتمال قوي همين بوده.
راستي اون فايلي كه جناب Throne4naik (فكر كنم آقا دانيال بودي درسته؟) گذاشته بودن رو دان كردم حدود 768 مگ بود ولي واقعاً‌ارزش داشت. نفست گرم! :d
تمامي سكانس‌هاي SH2‌توش بود فقط سر يه مطلبي حالم رو گرفت؛ موسيقي متن سكانس ملاقات آخري جيمز با آنجلا و رفتن آنجلا توي آتيش عوض شده بود. ولي خداييش جالب بود.
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر