بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
در مورد تصاویری از هنری گذاشتی دایی جان :دی

آقا در ابتدا تصورم این بود که هنری هرگز یه کاراکتر اصلی نبود و آدم اصلن نمی تونست باهاش ارتباط برقرار کنه ولی الان به این نتیجه رسیدم که خیر... هنری قربانی بود و نقش همون قربانی هم داشت و به عنوان یک قربانی باید داستانی رو از زاویه ی دید خودش روایت می کرد. برای همین کم حرف می زد و کم اهمیت جلوه می کرد برای اینکه سایر کاراکتر ها، سایر قربانی ها، و قاتل اصلی والتر سالیوان بهتر جلوه کنن...

دی وی دیش رو باید بگردم پیدا کنم نصبش کنم دوباره :( damn که چند وقت میشه از سایلنت هیل و این فضا دورم :(
یادش به خیر یه بنده خدایی سیب زمینی رو با گلابی مقایسه میکرد و میگفت گلابی بهتره:-"
 
یادش به خیر یه بنده خدایی سیب زمینی رو با گلابی مقایسه میکرد و میگفت گلابی بهتره:-"
استعارت تو حلقِ مری :دی اصن نفهمیدم چی گفتی:دی

ولی اینم هست که یه زمانی طرفدارِ هنری بودم. بودم ؟ :دی به خدا یادم نیست :دی دوران جاهلیت بوده :دی برو پست ها رو نیگا کن مربوط به چهار ساله پیشه :دی

پ.ن : در راستای پست علی صلح و صفا برگشتم به گذشته و رفتم به چهار سال پیش به اولین پستم در این تاپیک رسیدم _ چقدر کودک بودیم اون زمان ها :دی _ یادتونه چه بحثی رو داییِ بزرگوار مطرح کردن ؟ بحث حلقه ی گمشده بود!
 
آخرین ویرایش:
سلام
در مورد تصاویری از هنری گذاشتی دایی جان :دی

آقا در ابتدا تصورم این بود که هنری هرگز یه کاراکتر اصلی نبود و آدم اصلن نمی تونست باهاش ارتباط برقرار کنه ولی الان به این نتیجه رسیدم که خیر... هنری قربانی بود و نقش همون قربانی هم داشت و به عنوان یک قربانی باید داستانی رو از زاویه ی دید خودش روایت می کرد. برای همین کم حرف می زد و کم اهمیت جلوه می کرد برای اینکه سایر کاراکتر ها، سایر قربانی ها، و قاتل اصلی والتر سالیوان بهتر جلوه کنن...
خسته نباشی دایی. این بحث رو که سر موضوع داستان‌های سایلنت هیلی با هم داشتیم.
دی وی دیش رو باید بگردم پیدا کنم نصبش کنم دوباره :( damn که چند وقت میشه از سایلنت هیل و این فضا دورم :(
دیگه یه DVD چیه ارزش گشتن داشته باشه. راحت دان کن.
یادش به خیر یه بنده خدایی سیب زمینی رو با گلابی مقایسه میکرد و میگفت گلابی بهتره:-"
چند وقت پیش همین انتساب شخصیت‌ها به میوه‌جات کار داد دست‌مون. جان هنری بی‌خیال:d
ولی اینم هست که یه زمانی طرفدارِ هنری بودم. بودم ؟ :دی به خدا یادم نیست :دی دوران جاهلیت بوده :دی برو پست ها رو نیگا کن مربوط به چهار ساله پیشه :دی
پیر شدیم. زمین‌گیر شدیم رفت.
4025mr7.gif
301.gif
hippo.gif
پ.ن : در راستای پست علی صلح و صفا برگشتم به گذشته و رفتم به چهار سال پیش به اولین پستم در این تاپیک رسیدم _ چقدر کودک بودیم اون زمان ها :دی _ یادتونه چه بحثی رو داییِ بزرگوار مطرح کردن ؟ بحث حلقه ی گمشده بود!
من که معروفم به آماردار تاپیک این موضوع یادم نیست.
reading.gif

میشه رفرنس بدی دایی!
------------------
پ.ن: در راستای حرف خودم؛
فعلاً
mog.gif
 
آقا اگه این بحث شده یه نقل قولی بدید ولی اگه نشده، بچه هایی که طرف بیگناهی جیمز بودن من فکر نمیکردم به In Water رای بدن... اگه هر کدومشون بتونن تون اون قاب این پایان رو تحلیل کنن ممنونشون میشم...
 
میخوام بگم که صرف اینکه هنری کم حرف میزنه و واکنش هایی که در قبال موضوعات مختلف از خودش نشون میده - اینکه کارهایی که میکنه شبیه چیزهایی نیست که توی زندگی روزمره میبینیم و بهشون عادت داریم - پس شخصیت بدی حساب میشه. توی واقعیت هم اینکه یه نفر از نظر طرز تفکر، نوع زندگی و برخوردش با مشکلات مختلف با بقیه جامعه فرق میکنه، دلیل بر این نیست که اون آدم خل و چل و دیوونه هست.
توی توضیحات هنری نوشته:
As stated in the instruction booklet, Henry "never lets his feelings show". Henry is quiet and introverted in personality, emphasized by the fact that he does not speak much, and is more of a listener. Henry's shyness and occasional awkward behavior may indicate that he is somewhat of a hermit. No mention is made of any friends or family throughout the game, and even his neighbors only know him in passing. Henry also comments on his younger life as being "unsentimental".
نمیدونم تا حالا چندبار توی زندگیتون با همچین آدمایی روبرو شدین، اما بذارین راستشو بگم. من خودم جز همین دسته هستم. یه دوستی دارم اونم دقیقا همینطوریه. و فکر میکنم دلیل اینکه هنری توی یه خونه به تنهایی زندگی میکنه هم همین رفتار متفاوتش باشه. شاید فشاری بوده که از جانب خانواده-ش برای اجتماعی شدنش، بهش اعمال شده باشه. اینجور افراد آمادگی بیشتری برای پذیرش چیزایی دارن که از نظر جامعه، اصلا وجود خارجی ندارن و در صورت صحبت کردن اینجور مسائل توی جمعشون، اون طرف رو دیوونه میپندارن. شاید کاملا به همین دلیل باشه که هنری در مواجهه با اولین موجود عجیب و غیر واقعی که میبینه، اینطور خونسرد و آرومه و بر عکس خیلی از مردم، راحت این شرایط رو میپذیره. در واقع اینجور افراد بیشتر دنبال چیزهای نو و خارج از کلیشه های رایج جامعه-شون هستن و دیدن مردم و کارهای روزمره-شون براشون خسته کننده هست. اینجور افراد اهمیتی به مادیات نمیدن و بیشتر دنبال چیزهایی هستن که بتونن ازش معنی بیرون بکشن (مثل عکاسی هنری). به همین خاطر هست که من به شخصه با هنری همزاد پنداری زیادی دارم و شخصیتش برام جالبه.
 
آخرین ویرایش:
آقا اگه این بحث شده یه نقل قولی بدید ولی اگه نشده، بچه هایی که طرف بیگناهی جیمز بودن من فکر نمیکردم به In Water رای بدن... اگه هر کدومشون بتونن تون اون قاب این پایان رو تحلیل کنن ممنونشون میشم...


قبلا با اطمینان می گفتم که جیمز گناهکاره و چرا دروغ بگم! ازش خیلی بدم میومد
ولی الان نمی تونم به خودم این جراتو بدم که بگم گناهکار بود یا بی گناه!
چون هیچ کسی دل این رو نداره که عزیزش، عشقش، کسی که براش مهمه رو تو زجر و ناراحتی ببینه. اونم زجری که انقدر وحشتناک بوده
شاید... شاید جیمز برای یه لحظه از نظر روحی به حد آخرش رسیده و انقدر از نظر فیزیکی خسته بوده که دیگه تاب و توان دیدن همسرش تو اون وضع رو نداشته و خودشم دیگه کشش این سختی و تحملشو تو خودش نمیدیده. بالشت رو برداشته و... خلاص!
 
سلام ! برادر مسئول تاپیک :d آقا میدونم این سوال رو هزار نفر تا حالا پرسیدن ولی ما هم واسه 1001 ! :d PC دارم و میخوام سایلنت هیل بازی کنم اصلا هم نمیدونم چیه :| چند نسخه داره و کدوم ها رو میشه با PC بازی کرد ؟ :d بعد از کجا دانلود کنم ! ؟؟ :|:-/:d
 
سلام ! برادر مسئول تاپیک :d آقا میدونم این سوال رو هزار نفر تا حالا پرسیدن ولی ما هم واسه 1001 ! :d PC دارم و میخوام سایلنت هیل بازی کنم اصلا هم نمیدونم چیه :| چند نسخه داره و کدوم ها رو میشه با PC بازی کرد ؟ :d بعد از کجا دانلود کنم ! ؟؟ :|:-/:d


نکن اخوی نکن !!!
به جوونیت رحم کن ...
داری می افتی و ورطه ی نابودی ...
آخه چرا میخوای با خودت این کارو کنی برو دنبال زندگیت ...
اینکه می تونی سایلنت هیل 1 رو با شبیه ساز بازی کنی و شماره های 2 و 3 و 4 و Homecoming رو رو سیستم بازی کنی و شماره 1 به شماره 3 ربط داره و شماره 2 و 4 دوتا شماره مستقل هستن و بهتره از شماره 1 شروع کنی و بعد 3 و بهترین شماره اش از نظر منتقدا 2 هستش بعد 4 با اون داستان سنگینش ، چه کمکی به زندگیت می کنه آخه ؟!!!!
اینکه سایلنت هیل Origins رو با شبیه ساز PS2 راحت می تونی بازی کنی و بهتره طرف shattered memory نری و Book of memories یه افتضاح واسه سایلنت هیل بوده و Downpour فقط واسه کنسول اومده و Silent Hills یا PT فقط یه دمو رایگان واسه کنسول PS4 بوده و الان به خاطر دعوای کوجیما و کونامی کلا از سایت کونامی حذف شده چه دردی از زندگیت دوا می کنه ؟!!!
بازم می گم اخوی برو دنبال زندگی صاف و ساده ات و به این چیزا توجه نکن ...
فقط چون دلم به حالت می سوزه می گم برادر ...
نگرانتم !!!
 
what ? :| دوست عزیز یعنی چی اینا که گفتی ؟ :|:-b یه 10 بار جملت رو خوندم آخر هم نفهمیدم منظورت چیه ! :| جوونی ، زندگی ، سایلنت هیل و این حرفا چیه ، واضح تر پلیز ؟ :| دانلود از کجا بکنم باو ؟ :|
 
what ? :| دوست عزیز یعنی چی اینا که گفتی ؟ :|:-b یه 10 بار جملت رو خوندم آخر هم نفهمیدم منظورت چیه ! :| جوونی ، زندگی ، سایلنت هیل و این حرفا چیه ، واضح تر پلیز ؟ :| دانلود از کجا بکنم باو ؟ :|


میگه سایلنت هیل بازی کنی بدبخت میشی ( کلا اگه بری توی جوش صدردصد سرت شلوغ میشه :D )
یکی لینک معتبر بده برای دوستمون :bighug:
این رو امتحان بکن :دی خودم تست نکردما! 4 تای اول رو دانلود کن :دی
لینک


 
سلام
آقا اگه این بحث شده یه نقل قولی بدید ولی اگه نشده، بچه هایی که طرف بیگناهی جیمز بودن من فکر نمیکردم به In Water رای بدن... اگه هر کدومشون بتونن تون اون قاب این پایان رو تحلیل کنن ممنونشون میشم...
یه نکته‌ای برای من تفهیم نشد اینکه گناهکار بودن یا نبودن جیمز چه ربطی به پایان In Water داره که روی رای معتقدینش تاثیر بذاره؟ در صورت تفهیم این مفهوم منم ممنون میشم.
اینم همینطوری یهویی
تحلیل شخصیت جیمز ساندرلند در بازی سایلنت هیل 2 مبنی بر گناه کار بودن یا نبودن او

میخوام بگم که صرف اینکه هنری کم حرف میزنه و واکنش هایی که در قبال موضوعات مختلف از خودش نشون میده - اینکه کارهایی که میکنه شبیه چیزهایی نیست که توی زندگی روزمره میبینیم و بهشون عادت داریم - پس شخصیت بدی حساب میشه. توی واقعیت هم اینکه یه نفر از نظر طرز تفکر، نوع زندگی و برخوردش با مشکلات مختلف با بقیه جامعه فرق میکنه، دلیل بر این نیست که اون آدم خل و چل و دیوونه هست.
توی توضیحات هنری نوشته:

نمیدونم تا حالا چندبار توی زندگیتون با همچین آدمایی روبرو شدین، اما بذارین راستشو بگم. من خودم جز همین دسته هستم. یه دوستی دارم اونم دقیقا همینطوریه. و فکر میکنم دلیل اینکه هنری توی یه خونه به تنهایی زندگی میکنه هم همین رفتار متفاوتش باشه. شاید فشاری بوده که از جانب خانواده-ش برای اجتماعی شدنش، بهش اعمال شده باشه. اینجور افراد آمادگی بیشتری برای پذیرش چیزایی دارن که از نظر جامعه، اصلا وجود خارجی ندارن و در صورت صحبت کردن اینجور مسائل توی جمعشون، اون طرف رو دیوونه میپندارن. شاید کاملا به همین دلیل باشه که هنری در مواجهه با اولین موجود عجیب و غیر واقعی که میبینه، اینطور خونسرد و آرومه و بر عکس خیلی از مردم، راحت این شرایط رو میپذیره. در واقع اینجور افراد بیشتر دنبال چیزهای نو و خارج از کلیشه های رایج جامعه-شون هستن و دیدن مردم و کارهای روزمره-شون براشون خسته کننده هست. اینجور افراد اهمیتی به مادیات نمیدن و بیشتر دنبال چیزهایی هستن که بتونن ازش معنی بیرون بکشن (مثل عکاسی هنری). به همین خاطر هست که من به شخصه با هنری همزاد پنداری زیادی دارم و شخصیتش برام جالبه.
اصلاً چرا باید عکس‌العمل همه‌ی آدما نسبت به یک موضوع، یکسان باشه؟
مثل اینه که یکی از بستنی خوشش میاد یکی نمیاد. قرار نیست یه جور باشیم همه.
فقط یه سوالی ذهنم رو مشغول کرده اینه که: به مین دلایلی که گفتی منو هنری صدا می‌کنی؟/:)
قبلا با اطمینان می گفتم که جیمز گناهکاره و چرا دروغ بگم! ازش خیلی بدم میومد
ولی الان نمی تونم به خودم این جراتو بدم که بگم گناهکار بود یا بی گناه!
چون هیچ کسی دل این رو نداره که عزیزش، عشقش، کسی که براش مهمه رو تو زجر و ناراحتی ببینه. اونم زجری که انقدر وحشتناک بوده
شاید... شاید جیمز برای یه لحظه از نظر روحی به حد آخرش رسیده و انقدر از نظر فیزیکی خسته بوده که دیگه تاب و توان دیدن همسرش تو اون وضع رو نداشته و خودشم دیگه کشش این سختی و تحملشو تو خودش نمیدیده. بالشت رو برداشته و... خلاص!
موافق نیستم.
در هر شرایطی، هیچ آدمی حق نداره در مورد زندگی و مرگ فرد دیگه تصمیم بگیره.
جیمز هم اگه از نظر فیزیکی یا حتی روحی خسته بوده، دلیل نمیشه به اون شکل مری رو حذف کنه و تازه بعدش دنبالش بگرده اون هم تو مکان مخصوص‌شون.
این نوعی خودخواهیه.
سلام ! برادر مسئول تاپیک :d آقا میدونم این سوال رو هزار نفر تا حالا پرسیدن ولی ما هم واسه 1001 ! :d PC دارم و میخوام سایلنت هیل بازی کنم اصلا هم نمیدونم چیه :| چند نسخه داره و کدوم ها رو میشه با PC بازی کرد ؟ :d بعد از کجا دانلود کنم ! ؟؟ :|:-/:d
حتی اگه خود شما 1001بار دیگه هم این سوال رو بپرسی هیچ مانعی نداره و هر کدوم از دوستان اینجا پاسخ میدن دوشواری هم نداره.
مشکل اینجاست که تاپیک مسئول نداره همه با هم دور هم هستیم به قول یکی از دوستان، چند وقته بیشتر از اونکه با خود سایلنت هیل حال کنم با بودن در کنار دوستان سایلنت هیلی حال می‌کنم. :bighug:
اینجا خرد جمعی حاکمه.:d
نکن اخوی نکن !!!
به جوونیت رحم کن ...
داری می افتی و ورطه ی نابودی ...
آخه چرا میخوای با خودت این کارو کنی برو دنبال زندگیت ...
اینکه می تونی سایلنت هیل 1 رو با شبیه ساز بازی کنی و شماره های 2 و 3 و 4 و Homecoming رو رو سیستم بازی کنی و شماره 1 به شماره 3 ربط داره و شماره 2 و 4 دوتا شماره مستقل هستن و بهتره از شماره 1 شروع کنی و بعد 3 و بهترین شماره اش از نظر منتقدا 2 هستش بعد 4 با اون داستان سنگینش ، چه کمکی به زندگیت می کنه آخه ؟!!!!
اینکه سایلنت هیل Origins رو با شبیه ساز PS2 راحت می تونی بازی کنی و بهتره طرف shattered memory نری و Book of memories یه افتضاح واسه سایلنت هیل بوده و Downpour فقط واسه کنسول اومده و Silent Hills یا PT فقط یه دمو رایگان واسه کنسول PS4 بوده و الان به خاطر دعوای کوجیما و کونامی کلا از سایت کونامی حذف شده چه دردی از زندگیت دوا می کنه ؟!!!
بازم می گم اخوی برو دنبال زندگی صاف و ساده ات و به این چیزا توجه نکن ...
فقط چون دلم به حالت می سوزه می گم برادر ...
نگرانتم !!!
خراب پستت‌م:x
میگه سایلنت هیل بازی کنی بدبخت میشی ( کلا اگه بری توی جوش صدردصد سرت شلوغ میشه :D )
یکی لینک معتبر بده برای دوستمون :bighug:
این رو امتحان بکن :دی خودم تست نکردما! 4 تای اول رو دانلود کن :دی
لینک
به صرفه هست دانلودش براشون یا نه. حدوداً (SH1 رو بگو 350مگ SH2 حدود 1.5گیگ SH3 هم 2گیگ، SH4 حدود 3گیگ SH:HC رو هم بگو 4گیگ) 12-11 گیگ میشه.
با یه جستجوی ساده تو نت میشه کلی لینک پیدا کرد.
همونی هم که شما گذاشتی خوبه دیگه. امتحان کردم کار می‌کنه. :-bd
پ.ن: باید با امیر مشورت کنم شاید بشه لینک دریافت شماره‌های مختلف رو هم به پست اول اضافه کرد.
پ.ن: همین «پ.ن» قبلی به نوعی مشورت بود دیگه :d
=============================
کسی از این موضوع خبر داره؟ تو سایت‌های دیگه خبری ازش درج نشده؟
دلتورو و کوجیما به ساخت یک بازی مشترک فکر می‌کنند
لینک رو خودش هست.
 
آخرین ویرایش:
موافق نیستم.
در هر شرایطی، هیچ آدمی حق نداره در مورد زندگی و مرگ فرد دیگه تصمیم بگیره.
جیمز هم اگه از نظر فیزیکی یا حتی روحی خسته بوده، دلیل نمیشه به اون شکل مری رو حذف کنه و تازه بعدش دنبالش بگرده اون هم تو مکان مخصوص‌شون.
این نوعی خودخواهیه.

به نظرم اینم برعهده ی ما نیست که تعیین کنیم آیا کسی حق یه کاری رو داره یا نداره! اگه یه لحظه فقط یه لحظه خودمون رو جای جیمز بزاریم می تونیم به این قضیه پی ببریم. تجربه ش رو داشتم که میگم

-----------------------

حالا این آرتاسِ پیر باز از یه گوشه پیداش میشه میگه باز دوباره بحث جیمز خدابیامرز رو پیش کشیدین:))

کسی از این موضوع خبر داره؟ تو سایت‌های دیگه خبری ازش درج نشده؟
دلتورو و کوجیما به ساخت یک بازی مشترک فکر می‌کنند
لینک رو خودش هست.

این دو تا آخرش یه کاری با هم می کنن :دی منظورم اینه که یه کاری رو با هم به سرانجام می رسونن :دی دل تورو که اصن واسه خودش پدیده ایه من واقعن بهش دل بستم :دی امیدوارم روی یه فیلمی بازی ای چیزی با هم کار کنن حالا سایلنت هیل هم نشد نشد به نظرم برن سراغ سبک ارواح خانه های انگلیسی و اینا یه چیزی مثل rule of rose ارئه بدن یا مثلن با هم کار کنن بازی Crimson peak رو بسازن ! به طور کلی با این دوتا با هم خیلی موافقم!
 
آخرین ویرایش:
سلام
به نظرم اینم برعهده ی ما نیست که تعیین کنیم آیا کسی حق یه کاری رو داره یا نداره! اگه یه لحظه فقط یه لحظه خودمون رو جای جیمز بزاریم می تونیم به این قضیه پی ببریم. تجربه ش رو داشتم که میگم
نفهمیدم منظورت از این قسمت چی یا حتی کی بود اما مساله اینه که چه کاری؟ ممکنه انجام یه کار در ارتباط مستقیم با افراد دیگه باشه یا تاثیر مستقیم رو دیگران. بذاره. اونجا این حق وجود داره. مثالش همون سوراخ کردن قایقه. من نمیتونم تو قایق بشینم بعد جای خودم رو سوراخ کنم بگم به بقیه ربطی نداره.
این برمیگرده به معنی کلمه‌ی «حق» که اصلاً چی هست.
حالا این آرتاسِ پیر باز از یه گوشه پیداش میشه میگه باز دوباره بحث جیمز خدابیامرز رو پیش کشیدین :))
منم اصلاً حوصله‌ش رو ندارم. :d
 
سلام

نفهمیدم منظورت از این قسمت چی یا حتی کی بود اما مساله اینه که چه کاری؟ ممکنه انجام یه کار در ارتباط مستقیم با افراد دیگه باشه یا تاثیر مستقیم رو دیگران. بذاره. اونجا این حق وجود داره. مثالش همون سوراخ کردن قایقه. من نمیتونم تو قایق بشینم بعد جای خودم رو سوراخ کنم بگم به بقیه ربطی نداره.
این برمیگرده به معنی کلمه‌ی «حق» که اصلاً چی هست.

منم اصلاً حوصله‌ش رو ندارم. :d


منظورم اینه که جیمز که زد مری رو کشت برای این، اینکار رو کرد چون مری درد داشت و شاید توی اون شرایط نمی تونست به جیمز بگه که خلاصه ش کنه! جیمز به راحتی این حق رو به خودش داد تا جون مری رو بگیره! با گرفتن جون مری به شخص دیگه ای هم آسیب نرسوند. ببینید یه مثال از زندگیِ شخصی ای یه نفر بگم. یکی از دوستانِ من دو سال پیش پدرش سرطان گرفت. مردی که روزی جثه ای بزرگ داشت و هیکل فوق العاده ای داشت ذره ذره داشت آب میشد و من یادمه ماههای آخر وقتی با دوستم حرف می زدم تا حالش رو بپرسم می گفت، من بابام رو همون وقت که دیگه نتونست راه بره، غذا بخوره و فقط بیهوش به چند تا لوله وصل شد از دست دادم و در واقع این دوست ما خودش رو آماده کرده بود برای مرگ پدر. می دونین تا وقتی توی شرایط نباشین درک نمی کنین برای من قابل درک نبود، من همیشه اعتقاد دارم همیشه امید هست، ممکنه دکترا بگن دیگه تموم شد، دیگه این فرد برنمی گرده اما منی که توی اون شرایط نیستم، منی که دختر اون خانواده نیستم، امید دارم نه دکترا که همه چیز رو نمی دونن طرف بر می گرده اما خانواده ش دارن می بینن.

دوست من هر روز یک تکه گوشت رو میدید که روی مبل خونه افتاده. کم کم همون رو هم نمی دید یا نمی خواست که ببینه و این قضیه آزارش می داد. یه وقتایی شبها، صدای ناله بلند می شدن می رفتن بالای سر بنده خدا می دیدن که طرف از شدت درد نمی تونه حتی نفس بکشه. مورفین تزریق می کردن و مورفین پشت مورفین... تا اینکه واقعن آخرین راهی که به ذهنشون می رسید مورفین بود. دو هفته ی بعد، این آقا فوت شدن. علت مرگ چی بود ؟ رشد بیش از حد توده ی سرطانی؟ یا تزریق بیش از حد مورفین ؟ دوستم تعریف می کرد پدرش توی آخرین لحظات می گفته دارن صدام می کنن دارن صدام می کنن ... راحتم کن... راحتم کن... و بعضی وقتها می گفته نجاتم بده!

توی مراسم ختم که رفتیم دیدم دوستم روحیه ش از چند وقته پیش، زمانی که هنوز پدرش زنده بود، بهتر شده، پرسیدم چطور؟ گفتم راحت شد. ما هم راحت شدیم. و اینی که من میگم دوستم واقعا عاشق پدرش بود. پدرش هم از اون دسته پدرهایی بود که همیشه و همه جا حواسش به این دختر بود و همه چیز رو براش فراهم می آورد ولی وقتی شرایط سخت میشه، این نزدیکترین افراد به یه شخص هستن که تصمیم میگیرن بمونه یا بره. و ما این حق رو نداریم که اونا رو به خاطر تصمیمشون قضاوت کنیم چون جای اونا نبودیم.

- - -ویرایش - - -

نکن اخوی نکن !!!
به جوونیت رحم کن ...
داری می افتی و ورطه ی نابودی ...
آخه چرا میخوای با خودت این کارو کنی برو دنبال زندگیت ...
اینکه می تونی سایلنت هیل 1 رو با شبیه ساز بازی کنی و شماره های 2 و 3 و 4 و Homecoming رو رو سیستم بازی کنی و شماره 1 به شماره 3 ربط داره و شماره 2 و 4 دوتا شماره مستقل هستن و بهتره از شماره 1 شروع کنی و بعد 3 و بهترین شماره اش از نظر منتقدا 2 هستش بعد 4 با اون داستان سنگینش ، چه کمکی به زندگیت می کنه آخه ؟!!!!
اینکه سایلنت هیل Origins رو با شبیه ساز PS2 راحت می تونی بازی کنی و بهتره طرف shattered memory نری و Book of memories یه افتضاح واسه سایلنت هیل بوده و Downpour فقط واسه کنسول اومده و Silent Hills یا PT فقط یه دمو رایگان واسه کنسول PS4 بوده و الان به خاطر دعوای کوجیما و کونامی کلا از سایت کونامی حذف شده چه دردی از زندگیت دوا می کنه ؟!!!
بازم می گم اخوی برو دنبال زندگی صاف و ساده ات و به این چیزا توجه نکن ...
فقط چون دلم به حالت می سوزه می گم برادر ...
نگرانتم !!!

کاش میشد این پست رو بوک مارک کنین یعنی نابودم کرد :دی
 
سلام
منظورم اینه که جیمز که زد مری رو کشت برای این، اینکار رو کرد چون مری درد داشت و شاید توی اون شرایط نمی تونست به جیمز بگه که خلاصه ش کنه! جیمز به راحتی این حق رو به خودش داد تا جون مری رو بگیره! با گرفتن جون مری به شخص دیگه ای هم آسیب نرسوند. ببینید یه مثال از زندگیِ شخصی ای یه نفر بگم. یکی از دوستانِ من دو سال پیش پدرش سرطان گرفت. مردی که روزی جثه ای بزرگ داشت و هیکل فوق العاده ای داشت ذره ذره داشت آب میشد و من یادمه ماههای آخر وقتی با دوستم حرف می زدم تا حالش رو بپرسم می گفت، من بابام رو همون وقت که دیگه نتونست راه بره، غذا بخوره و فقط بیهوش به چند تا لوله وصل شد از دست دادم و در واقع این دوست ما خودش رو آماده کرده بود برای مرگ پدر. می دونین تا وقتی توی شرایط نباشین درک نمی کنین برای من قابل درک نبود، من همیشه اعتقاد دارم همیشه امید هست، ممکنه دکترا بگن دیگه تموم شد، دیگه این فرد برنمی گرده اما منی که توی اون شرایط نیستم، منی که دختر اون خانواده نیستم، امید دارم نه دکترا که همه چیز رو نمی دونن طرف بر می گرده اما خانواده ش دارن می بینن.
خب یعنی ایراد شما اینجا بود که ما حق نداریم به جیمز در مورد کشتن مری ایراد بگیریم. درسته؟
اول اینکه خود بنده هیچ وقت در مورد گناهکار بودن یا نبودن جیمز چیزی نگفتم. تو اون تاپیک هم هیچوقت نرفتم اتفاقاً یه بار آرتاس ازم شاکی شد. :d
اینو گفتم که بگم تا حدودی بی‌طرفم.
دوم اینکه تو خیلی از خانواده‌ها از این مسایل هست و اطراف همه‌مون مورد اینطوری یافت میشه حالا با درجات بالاتر یا پایین‌تر.
بیماری اشاره شده (سرطان) رو نمیشه به مری نسبت داد. تو هیچ کجای بازی و سایر مستندات هیچ مدرکی در مورد نوع بیماری مری نیست. یا من سراغ ندارم. فقط میدونیم جیمز از دکتر شنیده که مری نهایتاً 3سال زنده‌ست. تازه در مورد اصالت همین شنیده‌ی جیمز هم شک دارم. و در ضمن، تا حدودی میدونیم چهره‌ی مری خراب شده.
سوم اینکه با فرض اینکه کار دوست شما در مورد پدرش درست بوده باشه، خود پدرش این خواسته رو داشته اما مری که به صراحت از علاقه‌ش به زندگی به جیمز گفته بوده. جیمز رو چه حسابی مری رو کشت؟
در کل هم در مورد جیمز قضاوتی نمی‌کنم. والا به من چه!:d
===================
پ.ن:@Devil-Girl
دایی‌جان می‌خوای تجربیات شخصیم رو به صورت مصور در اختیارت قرار بدم؟ /:)
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or