بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
سلام؛

امیر یه جا اشاره کردی که در بعضی سایت ها بعضی ها گفتن که این نسخه اول شخص شاید باشه، به نظر من اصلا این کار شدنی نیست ! :d کوجیما پروداکشن یه بازیگر مشهوری اونم مثل نُرمن ریداس رو آورده و ازش برای کرکتر داستان بازی، فول موشن کپچر گرفته، بعد به نظر من که اصلا همچین چیزی ممکن نیست که بخوای یه بازیگر شناخته شده رو بیاری و بعد بازی رو به صورت زوایه دید اول شخص درست کنی ! به نظر من که این قضیه به اصالت سایلنت هیل لطمه وارد میکنه ! میتوانند مثل Room قسمت هایی رو به این روش در داستان سرایی بازی قرار بدن، ولی به طور کُلی فکر نکنم..:d
پ.ن: به نظر من هم اگر "نظرسنجی" در مورد همین نسخه جدید باشه خیلی خوبه ! فکر کنم بتونه بحث خوب، مفیدی و صدالبته چالش برانگیزی بین بچه های تاپیک شکل بگیره..:d
 
سلام
سلام اهالی عزیز سایلنت هیل
دوستان اگر پستی از من باعث ناراحتی کسی شده عذر خواهی میکنم و بگم که اصلا قصد ناراحت کردن هیچ کدوم از عزیزان رو نداشتم و ندارم.;)
جریان چیه؟:-/
==========================================
شاید بگین بی‌ربطه اما
لازمه از همه‌ی دوستانی که اشکالات بنده رو (چه غلط‌های املایی و چه سایر موارد) خصوصی بهم گوشزد می‌کنند صمیمانه تشکر بکنم. :x

thank-you-013.gif

نمی‌دونم جدیداً چرا سوتی‌هام انقدر زیاد شده.:p
فکر کنم دیگه زیادی پیر شدم. وقت بازنشستگی رسیده.
51994_301.gif
 
آخرین ویرایش:
چه جالب!من تو همین کلوب Silent Hill Fans یه مبحث ساخته بودم بعد از 3 سال رفتم دیدم 24 پاسخ داره( یادمم نبود) :d

شاید بعضی از بحثارو تو کلوب بزاریم بهتر باشه چون هم افراد بیشتری شرکت میکنند هم دستمون بازتره :-b

داشتم وقایع رو میخوندم به چند مورد مشکوک برخوردم که برام الان علامت سواله,کسی اطلاعاتی درباره این حوادث میدونه؟

سال 1890 میلادی (تقریبا)

- مردم در سراسر سایلنت هیل به طرز مرموزی ناپدید میشوند.

سال 1914 میلادی, 28 ژوئن
- دانشجوی 19 ساله Gavrilo Princip , ر Archduke Franz Ferdinand را ترور میکند.

سال 1960 میلادی (تقریبا)
- کارمندانی که مربوط به شهرداری سایلنت هیل میشدند به طرز مرموزی میمیرند.


این دو مورد هم خیلی جالب بود برام نکته بسیار مبهمی دارد.

سال 1976, ماه مارچ
- Alessa Gillespie بنا به گفته ها در آتش سوزی خانه Gillespie کشته میشود.6 خانه در آتش نابود شدند.
- وقایع SILENT HILL: ORIGINS رخ میدهد.
- Cheryl Mason متولد میشود.

سال 1983 میلادی
- Lisa Garland میمیرد.
- Harry و Cheryl Mason برای تعطیلات به سایلنت هیل میروند: وقایع Silent Hill 1 رخ میدهد.
- هری و دخترش به پورتلند میروند که در ایالت Maine واقع در شمال شرقی آمریکا است.
- Walter Sullivan و Eileen Galvin در ایستگاه مترو همدیگر را میبینند.Eileen به او یک عروسک میدهد.


بیشتر از همه منتظر داستان Silent Hills هستم که ببینم استاد کدوم سال رو ترجیح میدند البته با توجه به آخر P.T اون چیزی که ما درشهر میبینیم, مدرن هست.:d
 
سلام
چه جالب!من تو همین کلوب Silent Hill Fans یه مبحث ساخته بودم بعد از 3 سال رفتم دیدم 24 پاسخ داره( یادمم نبود) :d
جداً خسته نباشید. :-b
شاید بعضی از بحثارو تو کلوب بزاریم بهتر باشه چون هم افراد بیشتری شرکت میکنند هم دستمون بازتره :-b
مثل همین انتخاب نظرسنجی
راستی نظرات چی شد دوستان؟:-/
داشتم وقایع رو میخوندم به چند مورد مشکوک برخوردم که برام الان علامت سواله,کسی اطلاعاتی درباره این حوادث میدونه؟
سال 1914 میلادی, 28 ژوئن
- دانشجوی 19 ساله Gavrilo Princip , ر Archduke Franz Ferdinand را ترور میکند.
این یکی بهانه‌ی شروع جنگ جهانی اول بود.
بیشتر از همه منتظر داستان Silent Hills هستم که ببینم استاد کدوم سال رو ترجیح میدند البته با توجه به آخر P.T اون چیزی که ما درشهر میبینیم, مدرن هست.:d
بیشتر منتظر هستم ببینم استاد رفتارش با PC چگونه خواهد بود. ;)
 
آخرین ویرایش:
من به گزینه "فقط دوربین سوم-شخص" رای دادم. :d به نظرم بد نیست توی بعضی از قسمت های بازی هم از Fixed Camera(یا چیزی تو همین مایه ها:d) استفاده بشه, این نوع دوربین هم به نظرم با سبک سایلنت هیل جور در میاد:
 
سلام؛

نظر من هم 100% دوربین از زوایه سوم شخص هست و کوجیما هم انقدر دانا هست که بدونه چکار باید بکنه !

دوربین سوم شخص باعث میشه تا از لحاظ زاویه دید به طور کُلی، داستان سرایی و Storytelling و ستینگ داستانی و خیلی موارد دیگه، پلیر با کرکتر داستان (اینجا حالا مثلا نُرمن ریدوس..) بهتر همذات پنداری بکنه !
برای مثال:
یه لحظه شما صحنه ای که جیمز در سایلنت هیل 2 اون نوار رو پیدا کرد و اون حسی که در اون زمان و مکان داشت رو اصلا نمی توانید با یه دوربینی شبیه به "اول شخص" داشته باشید ! چون شما که نمی توانید ببینید اون الان داره چه واکنشی نشون میده ! تنها چیزی رو که متوجه میشید گفتن یه دیالوگه (به عبارتی دیگر شنیدن یه صدا فقط..) که اون هم تاثیر زیادی در همذات پنداری مخاطب با کرکتر یه داستان رو نداره !
حالا شما یه لحظه فکرش را بکنید که مثلا کوجیما با اون داستان سرایی و خلاقیت هایی که داره، بخواد یه سایلنت هیل بسازه که کرکتر داستانشم از قضا نُرمن ریدوسه ! باور کنید تک تک ثانیه هاش در خاطره هامون باقی خواهد ماند ! اون سکوت ها، اون ترس های فلسفی، اون دیالوگ ها شنیدنی و اون مموهای خواندنی، فکرش را بکنید، همه اینها را در نسخه جدید ببینیم ! :d اصلا انتظار خیلی سخته، من که به شدت منتظر منتشر شدن اطلاعات جدیدی از بازی هستم..
 
تا حالا که خود تیزر و تریلر TGS بازی به صورت اول شخص بود . کوجیما هم گفت بیلد نهایی خیلی بهتر از اون چیزی هست که دیدیم و چون Fox Engine خیلی رئالیستیک هست و واقعا در تیزر SHs عالی بود که در القای ترس عالی و نقش مهمی رو داشت , و هم این که به نظرم بستکی داره جو و اتمسفر و المان هایی که در کل بازی تاثیر گذار هستند با کدوم حالت گیم پلی بهتر جواب میدند که من با اول شخص موافق ام .

منظورم این هست به صورت اول شخص همه چیز رو برای این حالت و این دید باید بالانس باشه و تا حالا از تیزر و تریلر TGS راضی بودم اما نظر قطعی رو باید بعد از ریلیز بازی گفت که همه المان های بازی رو هماهنگی بین همه آن ها رو خواهیم دید . مثلا در کات سین ها یا بعضی شرایط بازی دید سوم شخص داشته باشیم اما کلیت در محور اول شخص باشه .

در کل با این انجین , لول دیزاین بازی و اتمسفر گیرا و کنار زدن محدودیت ها در داستان سرایی و روایت داستان و زیر لایه های فلسفی داستان و اون ترس از ناشناخته ها و عمق احساسات در مسائل روانشناسی به صورت اول شخص بازی بالانس و هماهنگ باشند و به آن ها با این نوع دید روایت و پرداخت بشه خیلی عالی هست و امیدوارم کارگردان های خیلی بزرگی مثل Kojima و Del Toro با توجه به شرایط نسل و استاندارهای جدید شاهکاری با ایده نو در این نوع سبک از ترس خلق کنند .

البته دوستان عزیزم در تاپیک خیلی بهتر از من اطلاع دارند و شاید من اشتباه می کنم .
 
سلام
بر حسب نظرات و اعلامیه‌های داخل کلوب،‌ نظرسنجی تغییر کرد.
باقی موارد هم تو همون مبحث کلوب بیان شده. این نظرسنجی تا آخر آذرماه امسال برقرار بوده و بعد دوباره روز از نو بحث نظرسنجی از نو.
:d
با تشکر از مسئولین مربوطه.
:-*
========================
سبک بازی مشخص میکنه چجوری باشه.
در این که باید از دوربین سوم-شخص استفاده بشه شکی نیست اما تجربه‌ی شماره 4 نشون داد اول-شخص هم خیلی بد نیست.
خیلی از ماها ابتدای شماره چهار فکر کردیم شخصیت اول بازی یعنی هنری رو کنترل می‌کنیم و شاید تا چندتا تحلیل نخوندیم پی نبردیم که اون سکانس ابتدایی بازی جوزف هست نه هنری.
تو این سبک‌های آبزورد واقعاً لازمه شما به یه شخصیت همراه باشید. این همراهی لازم داره دوربین سوم-شخص باشه.
اما از طرف القای ترس تو حالت اول-شخص به مراتب شدیدتر و راحت‌تر هست. نمونه‌ش Amnesia.
 
آخرین ویرایش:
سلام
گزینه سوم و چهارم برام گنگ هست, تفاوتشون رو متوجه نشدم. منظور از مهم نبودن زاویه دوربین چی هست? یعنی مهم نیست اول شخص باشه یا سوم? اگر اینطوره خب یه مفهومی مثل گزینه سه رو میرسونه دیگه, در اینصورت میشه ترکیب دو زاویه. ...:-b
 
تفاوتشون رو متوجه نشدم. منظور از مهم نبودن زاویه دوربین چی هست? یعنی مهم نیست اول شخص باشه یا سوم? اگر اینطوره خب یه مفهومی مثل گزینه سه رو میرسونه دیگه, در اینصورت میشه ترکیب دو زاویه
نه در حقیقت... کسی که به گزینه چهار رای میده یعنی چه اول شخص باشه چه سوم شخص چه ترکیبی از این دو جو بازی براش یکسان میمونـه و کلاً توی پارامترهای مهم توی یه بازی زاویه دوربین توی اولویت جای نداره...
 
سلام
سلام
گزینه سوم و چهارم برام گنگ هست, تفاوتشون رو متوجه نشدم. منظور از مهم نبودن زاویه دوربین چی هست? یعنی مهم نیست اول شخص باشه یا سوم? اگر اینطوره خب یه مفهومی مثل گزینه سه رو میرسونه دیگه, در اینصورت میشه ترکیب دو زاویه. ...:-b
اهمیتش همینه که شما خودت اشاره کردی. تو گزینه های 1 و 2 و 3 برای شما (به عنوان گیمر) اهمیت داره زاویه دوربین چجوری باشه. اما تو گزینه‌ی 4 اصلاً به زاویه دوربین اهمیت نمیدید و هر چی باشه بازی می‌کنید.
مثالش اتفاقی هست که تو SH:BOM افتاد.
البته همین دوربین سوم-شخص هم داستانی داره برای خودش. انواع و اقسام داره.
===========
پ.ن: چرا مسئولین هنگام پاسخگویی هماهنگ نمی‌کنن تا جواب تکراری ندیم. :d
 
آخرین ویرایش:
مام یه چیزی بپرونیم بریم دوباره:

به نظرم ترکیبی خوبه :-? مثل شماره 4. توی محیط های بسته و کوچک (در حد یه اتاق یا همون راهرو توی P.T) انتظار میره اول شخص باشه و رو اعصاب آدم. محیط های شهر و محیط های مثل هتل و بیمارستون و این جور چیزا سوم شخص.
کوجیما گفته FOX برای بازی های OW ساخته شده. مطمئنا اینجا آدم انتظار نداره توی شهر با نمای اول شخص بازی کنه. علاوه بر این من فکر میکنم توی شهر، دوربین سوم شخص خیلی بهتر اتمسفر محیط رو منتقل میکنه. اول شخص فقط ترس رو تشدید میکنه. اتمسفر رو حفظ نمیکنه به خاطر اینکه میدون دید رو کم میکنه. وقتی یه محیط که واقعا تحسین برانگیز باشه، دوربین سوم شخص بهتر باعث میشه بزرگی و عظمت یه چیزی رو مشخص کرد و آدم بگه Wowww مثلا. به عنوان مثال وقتی شما میخوایین محیط و امتسفر یه جایی رو تحسین کنین و حس کنین اون محیط واقعا زنده هست و دورنماها رو به بهترین شکل ممکن ببینین، دوربین سوم شخص بهترین عملکرد رو داره. این عکس رو از DA I میذارم تا متوجه منظورم بشین:



حالا به جای این شهر سایلنت هیل رو تصور کنین که ساختموناش از وسط مه دیده میشن و حس مخوف همیشگیش همراه بازیکنه. یکی از دلایلی که من از سایلنت هیل دانپور خوشم اومد رنگ آمیزی آبی و سبز محیط بود که با بارش بارون ترکیب میشد و حس فوق العاده ای به آدم دست میداد.
 
آخرین ویرایش:
سلام
به نظرم نمی‌شه دوربین سوم-شخص رو حذف بشه. بحث اصلی سر این موضوع هست که آیا از حالت اول-شخص هم استفاده خواهد شد یا نه.
یه دلیلش هم سلاح‌های بازیه. ما عادت کردیم از سلاح‌های خاصی تو سری استفاده کنیم که بیشترشون سلاح سرد محسوب میشن. مثل Steel Pipe یا Knife. اینها تو حالت اول-شخص ممکنه؟
 
آخرین ویرایش:
سلام
به نظرم نمی‌شه دوربین سوم-شخص رو حذف بشه. بحث اصلی سر این موضوع هست که آیا از حالت اول-شخص هم استفاده خواهد شد یا نه.
یه دلیلش هم سلاح‌های بازیه. ما عادت کردیم از سلاح‌های خاصی تو سری استفاده کنیم که بیشترشون سلاح سرد محسوب میشن. مثل Steel Pipe یا Knife. اینها تو حالت اول-شخص ممکنه؟
ممکن بودن که ممکنه, یه چیزی شبیه به بازی Condemned مثلاََ...
 
سلام
ممکن بودن که ممکنه, یه چیزی شبیه به بازی Condemned مثلاََ...
همین دیگه، دیگه سایلنت هیل نیست. ;)
==============================
از دوستان یه خواهش دارم. من انقدر گزینه‌های مبحث نظرسنجی تو کلوپ رو ویراش کردم (ارسال 2) خودمم قاطی کردم.
لطف کنید هم خود گزینه‌ها هم اسم‌شون هم لینک‌ مربوطه و کلاً هرچیزی که به فکرتون میرسه رو کنترل کنید اگه ایرادی اشکالی داره منعکس نمایید تا اصلاح شود.
قبلاً از همکاری شما سپاسگزارم.;;)
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or