بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
همه شماره ها رو بدون اسپویلر استفاده میکنیم:d حتی DP. راحت با هم حرف میزنیم و بحث میکنیم و هیچ مشکلی هم نیست. خیلی هم دوست دارم در مورد DP بحث کنید و ما هم فقط بخونیم پست ها رو:d
==============
هنری@
بذار ببینیم میتونم صاحب تاپیک رو گیر بیارم برای دادن یه پست یا نه:d
 
سلام
همه شماره ها رو بدون اسپویلر استفاده میکنیم:d حتی DP. راحت با هم حرف میزنیم و بحث میکنیم و هیچ مشکلی هم نیست. خیلی هم دوست دارم در مورد DP بحث کنید و ما هم فقط بخونیم پست ها رو:d
منم موافقم
هنری@
بذار ببینیم میتونم صاحب تاپیک رو گیر بیارم برای دادن یه پست یا نه:d
آقا وحید رو میگی؟:-/
 
من origins رو با psp بازی کردم ولی فکر کنم گرافیکش اونقدر خوب بود که برا ps2 هم اومد.. ولی آخرشو اصلاً نفهمیدم. یعنی فهمیدم اما به نظرم اصلاً منطق نبود. تراویس تبدیل به همون قصابه میشد. یعنی خودش قصابه بوده. اما که چی بشه. یعنی خودش داشته خودشو مجازات میکرده؟ البته با توجه به شماره 2 یه جورایی منطقیه فکر کنم. به هر حال.

بار دوم دیگه نه؟ چون بار اول نمیشد اون پایانو بگیری.مهم قسمت اصلی پایانه که درباره آلساست. نه، خودشو مجازات نمی کرده در حقیقت:

The "Bad" endings sees Travis awaken in a room tied to a table, and injected with a substance. He has a series of visions, in which he killed a woman he mistook for his mother, his father, and a hotel receptionist. His form is briefly replaced by a monster resembling the Butcher. Travis is left on the table

The Butcher is also a representation of Travis' inner rage at being abandoned by his parents. He is speculated by some to even be a representation of Travis himself, as seen in the game's Bad Ending. The Butcher's habit of killing his own kind may be a reference to the fact that Travis apparently went on a killing spree. If that is the case, the monster's half helmet may be a representation of a split personality since Travis mentally shields himself from the fact he committed those killings.

نکته ی جالبی که یه جورایی تایید می کنه که تراویس همون سلاخه اینه :
  • Since the Butcher only appears in the non-Otherworld version of Silent Hill, he may be less of a result of the dark influences in the town than the other monsters.
 
البته میدونم منظورت از بچه ها دقیقا شخص منه چون تو این تاپیک فقط من و هنری و اشکان بازیش نکردیم و اونی هم که بهت میگفت از اسپویلر استفاده کن فقط و فقط خودم بودم. اما در جواب باید بگم نیازی نیست مظلوم نمایی کنی. چون تو همون اوایل عرضه DP هم کاری نداشتی کی بازی کرده و کی نکرده و در هر صورت اسپویلتو میکردی.
الان راحت میتونی کاری رو که همیشه میخواستی، انجام بدی چون دیگه قرار نیست من و اشکان و هنری بازیش کنیم.
اهم اهم
آره یادمه منم بازیش نکردم:-"
 
البته میدونم منظورت از بچه ها دقیقا شخص منه چون تو این تاپیک فقط من و هنری و اشکان بازیش نکردیم و اونی هم که بهت میگفت از اسپویلر استفاده کن فقط و فقط خودم بودم. اما در جواب باید بگم نیازی نیست مظلوم نمایی کنی. چون تو همون اوایل عرضه DP هم کاری نداشتی کی بازی کرده و کی نکرده و در هر صورت اسپویلتو میکردی.
الان راحت میتونی کاری رو که همیشه میخواستی، انجام بدی چون دیگه قرار نیست من و اشکان و هنری بازیش کنیم.
اهم اهم
آره یادمه منم بازیش نکردم:-" (2)
یعنی همین سزاوار باچر هستی با این حافظت!:d:|
 
اهم اهم
آره یادمه منم بازیش نکردم:-" (2)
یعنی همین سزاوار باچر هستی با این حافظت!:d:|
پس فردا هم میا میگه من کله هرمی نمیشناسم!!:|
سایلنت هیل چیه!:|/:)
اصن من خودم کی بیدم!:d:|
=============
آقا یه کم بیاد راجع به DP حرف بزنید بدون اسپویلر حداقل ما هم درست بفهمیم چه خبر بوده!
 
درود!
احوال دوستان؟
یه سوال
از بچه ها کسی Original Memories سایلنت هیل 3 رو نمیذاره؟:d(این سوال رو دیروز پرسیدم ولی پاکش کردم بعداََ!:|)
=======================================================================
اواکو گفته یکی از دلایلی اینکه sh3 در جایی به غیر از شهر سایلنت هیل آغاز میشه این هست که میتونستند مکان هایی رو اضافه کنند که در یه شهر کوچیکی مثل سایلنت هیل وجود نداره! مثل مرکز خرید, مترو... حالا به لطف شهردار جدید سایلنت هیل, بعضی از این مکان ها در شهر سایلنت هیل احداث شده و دیگه نیازی نیست بازی در جای دیگه ای آغاز بشه! خدا رو چه دیدید شاید آسمون خراش هم در سایلنت هیل ساخته شد!>:d
======================================================================
این داستان یکی از ماموریت های فرعی DP هست, قبلاََ تو همین تاپیک گذاشتم ولی توی اسپویلر...حالا این بار بدون اسپویل میذارم تا علی, اشکان, مسعود, ابوذر, سپیده....که بازی نکردند, داستان این ماموریت فرعی رو بخونند!:d به نظره خودم یکی از قشنگترین ماموریت های فرعی DP بود!

قضیه از این قراره که توی شهر و بر روی دیواری, یه اعلامیه چسبوندند, توی اعلامیه نوشته شده که(به طور خلاصه)

دختری هشت ساله به اسم Ariadne Johnson, گم شده است. آخرین بار هم در هنگام برگشت از مدرسه دیده شده. Ariadne از بیماری به اسم اوتيسم(عدم توجه به دنیای مادی,در خود ماندگی) رنج میبرد. به دلیل این بیماری, اون نمیتواند راهش رو به سمت خانه پیدا کنه و سر در گم میشود, به همین علت مادرش یک سری دستمال در شهر نصب کرده است تا او بتواند با استفاده از این دستمال ها راهش رو به سمت خانه پیدا کند. در ضمن او از رنگ آبی متنفر است و هنگامی که این رنگ را میبیند مسیرش را تغییر میدهد.
هر کسی که از او اطلاعی دارد باید با اداره پلیس شهر سایلنت هیل تماس بگیرد.

به هر حال حالا اون گم شده و مورفی تصمیم میگیره که این دختر کوچولو رو پیدا کنه!
در ادامه راه ما در شهر یه دستمال زرد رنگ پیدا میکنیم که یه تیر چراغ برق گره خورده, در کنار این دستمال یه جعبه پیدا میکنیم که توش یه نامه هست, توی نامه اومده که:

عزیرم
مادرت برای تو راه جدیدی به سمت خونه انتخاب کرده تا تو دنبالش کنی, قوانین رو به یاد داشته باش:
دستمال زرد: یپیچ به سمت چپ
دستمال قرمز: بپیچ به سمت راست

من میدونم که تو بعضی اوقات گیج میشی پس مثل یه دختر بزرگ رفتار کن و به دنبال دستمال هایی که مامان برات گذاشته بگرد تا به مشکلی بر نخوری.
هر کاری که میکنی قوانین رو نشکن!!!, مامان توی خونه منتظرته.
بوس بوس
مامان

بعد از اینکه دستمال ها رو دنبال میکنیم, میرسیم به رودخونه ای که از کنار شهر رد میشه. به نظر میاد دختر کوچولو در رودخونه افتاده و غرق شده! در اون محوطه یه کلید افتاده.
کلید مربوط به خونه ای هست که این دختر کوچولو به همراه مادرش درش زندگی میکرده. بعد از این که وارد خونه میشیم یه نامه پیدا میکنیم.
در نامه اومده که:

بالاخره انجامش دادم. من دیگه بیشتر از این نمیتونستم تحمل کنم. خدا میدونه که من چقدر تلاش کردم تا برای اون یه زندگی نرمال و شاد فراهم کنم ولی خسته شدم, حتی یک دقیقه دیگه هم نمیتونستم ادامه بدم.مردم در مورد من قضاوت میکنند و در تعجبند که چرا, اما تا زمانی که اونها با یه بچه شبیه اون زندگی نکنند نمیفهمند چقدر گذروندن هر روز و هر لحظش سخته. اون هرگز خوب نمیشد. اون هرگز بزرگ نمیشد . زندگی من یک دروغ بود, و حالا وقتشه که از این کابوس بیدار بشم. من هر آن چیزی رو که ممکن بود دادم. حالا وقتشه که برای خودم زندگی کنم. سعی نکنید من رو پیدا کنید.
شما هرگز دوباره من رو نخواهید دید. زندگی جدید من از امروز آغاز میشود.
خداوند من رو ببخشاید
AMY

این نامه از طرف مادر Ariadne Johnson بود, اون دیگه مایل به مراقبت از دختر بیمارش نبود و به همین دلیل با استفاده از یه سری دستمال اون رو به سمت اسکله کشوند, در اونجا Ariadne سر در گم میشه و به درون آب میفته و غرق میشه! و مادر هم میره که برای خودش زندگی کنه!!
 
آخرین ویرایش:
از بچه ها کسی Original Memories سایلنت هیل 3 رو نمیذاره؟:d(این سوال رو دیروز پرسیدم ولی پاکش کردم بعداََ!:|)
منظورت همون Let's Play بید؟:دی
من تابستون میذارم(اگر هم شد،زودتر:دی)
پ.ن:ای وای!ای هوار!:|
صفحه 666 اومد و رفت و من توش پست ندادم:|
Give me to PH:|

---------- نوشته در 06:48 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 05:35 PM ارسال شده بود ----------

Silent Hill 3: Original Memories
Episode 1: Da Nightmare With Da Zombie Dogz And Giant Monsterz
44haq223fa0dzxcgr1ao.jpg

ینی اگه این نبود من عمرا میفهمیدم این بازی خشنه!
eza0ickgv2p3nrgb1jk.jpg

و اینک به مکانی مرموز وارد میشویم....:-s
0bx4oj025gebij8evgft.jpg

...مکانی مرموز با خرگوشهای عروسکی که دور دهانشان خونیست...:-s
xgzvcgenqhuzbt85on.jpg

من چمیدونم؟:|
k4opnrn3jyvbuu7jzf2e.jpg

به شدت امیدوارم نیازی به استفاده از این نباشه...
1ybnuu93zmgeyee1svu.jpg

و اینجاست که گیم پلی شروع میشه.دختری که در تصویر مشاهده میکنید،شریل..ببخشید،هدر میسون هست،و اینجا هم...چیزی نگم بهتره.خودتون بعدا میفهمین کجایین(البته اگه با مشاهده ی تصویر بالا نفهمیدین)
بریم یه سری به Inventory مون بزنیم...
v6x8shicdc5heg5dc0s.jpg

خب ظاهرا در کنار چاقو،یه هفت تیر و یه مسلسل هم داریم.احساس خوبی با وجود این سلاح ها توی Inventory به آدم دست میده،چون اینجا خیلی خطرناک میزنه:-s
میگم چطوره اون خرگوشه که روی نیمکت هست رو بررسی کنیم؟
باشه؟باشه بریم...
cpijdbt7qj1otvyf8v7.jpg

....
ohhfhlyrsb1cs2l4b9bg.jpg

من چمیدونم؟:|خودت نگاه کن ببین کسی هست یا نه:|
bxgaiwmoe96zwuk5trs.jpg

منم همینطور.
بریم یه خورده جلوتر
uva5l3w2pusbmjopx9eg.jpg

یه نقشه؟بریم ببینیمش،شاید فهمیدیم کجاییم...
hc8bk825uksx77arbdt6.jpg

ینی ما الان کجاییم دقیقا؟:-/
nczuai0237ucqcffknax.jpg

نه به جان تو!:p
کمی آنطرف تر...
kj010lwsg911hk1t7368.jpg

ینی چی میتونه باشه؟:-s
p4aj5hnl9sktlpnfptca.jpg

خو زل نزن!مگه من مجبورت کردم؟/:)
بیا از اون دره بریم،شاید راه خروجو پیدا کردیم...د بیا دیگه!واسه چی زل زدی به اون؟:|
6wzcov9lttq2to6st1rf.jpg

عمق ترس این لحظه فقط در ویدیو یا گیم پلی درک میشه.حالا این یکی زیاد ترسناک نیست...
kbj2limh44elm7ki7z.jpg

.....البته در مقایسه با هیولا هایی که تنها چند قدم اونور تر هستن!
saotk4eqth262psb4bc.jpg

cera37smey21xlwzp11g.jpg

خوشبختانه هیولا های سایلنت هیل بلد نیستن از در عبور کنن.(منظورم اوناییه که میتونن،بقیه شون که اصلا رد نمیشن از چارچوب در.)
okj0atrtlfc4bohl2yz.jpg

روی ریل قطار شهر بازی هستیم.خوشبختانه اینجا کاملا در امن و امانیم و هیچ اتفاقی نمیتونه برامون بیفته....
l3bbbjoauual8jculsky.jpg
8s9dguw1b61sw8u5nj6a.jpg

1n97euf49qqfwl3rtlv.jpg

بنده حرفم رو پس میگیرم:|
======
دوستان انتقاد و پیشنهادی دارید تو پروفایل یا پیام خصوصی بهم بگید
ممنون:)
 
آخرین ویرایش:
damn عجب حس نوستالوژیکی پیدا کردم :|
کله سحر که رفتم دانشگو نیدونم چرا بی اختیار همش به یاد هدر بودم
فک کنم با این اوصاف امشب باید یه ذره از سایلنت هیل 3 رو بزنم بر بدن :دی

یادمه قرار بود یه بنده‌خدایی این کار رو انجام بده که ...
yahoo_65.gif
الو... الو... صدات خوب نمیاد دایی :دی قطع شد قطع شد :-" :دی
 
آخرین ویرایش:
سلام
بلی بلی خود ایشون رو میگم
نشد که!:(
البته کی بهتر از امیرخان خودمون>:d<
درود!
بر خودت:d
ای نویسنده‌ی 10Kمین پست این تاپیک.>:d<
یه سوال
از بچه ها کسی Original Memories سایلنت هیل 3 رو نمیذاره؟:d(این سوال رو دیروز پرسیدم ولی پاکش کردم بعداََ!:|)
یادمه قرار بود یه بنده‌خدایی این کار رو انجام بده که ...:-" زحمتش افتاد گردن آریاجان;)
این داستان یکی از ماموریت های فرعی DP هست, قبلاََ تو همین تاپیک گذاشتم ولی توی اسپویلر...حالا این بار بدون اسپویل میذارم تا علی, اشکان, مسعود, ابوذر, سپیده....که بازی نکردند, داستان این ماموریت فرعی رو بخونند!:d به نظره خودم یکی از قشنگترین ماموریت های فرعی DP بود!
قشنگ بود اما قابل پیش‌بینی. حالا جایزه‌ای که در قبال این ماموریت میدن چیه؟
:|
صفحه 666 اومد و رفت و من توش پست ندادم:|
Give me to PH:|
حالا مگه چی شده؟
دوستان انتقاد و پیشنهادی دارید تو پروفایل یا پیام خصوصی بهم بگید
پیام شد.
===================================================================
علی و مسعود.
خواهش می کنم همین جا تمومش کنید.
===================================================================
پ . ن : آهای کسی که چند تا پست رو از اینجا پاک کردی:
خب 2 تا پست دیگه هم پاک می کردی تا پست من بشه 10000مین پست تاپیک.:d
 
سلام دوستان واقعا واقعا بازی زیباییه

یک پیفام از طرف دوستم گفت بدم به تو .:دی

سلام مسعود جان من مسعودم بخاطر امضام برای یک هفته بن شدم....یه هفته دیگه میام
 
منظورت همون Let's Play بید؟:biggrin1:
من تابستون میذارم(اگر هم شد،زودتر:biggrin1:)
پ.ن:ای وای!ای هوار!:|
بله منظورم همونه!:biggrin1:
دستت درد نکنه! ممنون!


بر خودت:d
ای نویسنده‌ی 10Kمین پست این تاپیک.>:d<
شدم 9999 مین پست تاپیک!:(ولی طوری نیست به همینشم راضی هستیم!:d


قشنگ بود اما قابل پیش‌بینی. حالا جایزه‌ای که در قبال این ماموریت میدن چیه؟
یادمه نیست دقیقاََ, ولی فکر کنم یدونه جعبه کمک های اولیه میداد!:|
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or