بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    39

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست.
به روز میشود...

wire.png

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
re.jpg

جیمزساندرلند پس از دریافت نامه‌ای از همسرش مری شپرد-ساندرلند که سه سال پیش به دلیل یک بیماری لاعلاج درگذشته بود، به شهر سایلنت هیل می‌رود.نامه ادعا می‌کند که مری در «مکان مخصوصشان» منتظر اوست، که این موضوع باعث می‌شود جیمز سردرگم شود، زیرا کل شهر «مکان مخصوض» آن‌ها بود. با وجود اینکه شک دارد که نامه واقعاً توسط مری نوشته شده باشد، جیمز تصمیم می‌گیرد به دنبال او در شهر بگردد. جیمز پس از ترک observationdeck وعبور از مسیری طولانی وارد گورستان می‌شود درآنجا با آنجلا اوروسکو، زنی جوان و عصبی که به دنبال مادرش میگردد روبرو میشود و از او راهنمایی می‌خواهد.او راه را نشان می‌دهد اما به او هشدار می‌دهد که ممکن است شهر خطرناک باشد، اما جیمز هشدارهای او را نادیده می‌گیرد و می‌گوید که اهمیتی نمی‌دهد که خطرناک باشد و قصد داردفردگمشده خود را پیدا کند.قبل از اینکه جیمز راه خود را ادامه دهد,هردو برای یکدیگر آرزوی موفقیت می‌کنند.

way.jpg

وقتی جیمز به سايلنت هيل می‌رسد، متوجه می‌شود که شهر به مانند چند سال پیش که به آنجا رفته بودند، نیست. علاوه بر مه مرموزی که همه جا را پوشانده، شهر خالی از سکنه شده و در حال پوسیدن است.موجودات مبهم و انسان‌نما در خیابان‌ها پرسه می‌زنند و هر زمان ممکن است به جیمز حمله کنند. جیمز با کاوش درشهر متروکه، یک دستگاه پخش موسیقی خراب را تعمیر می‌کند که خاطراتش را از زمانی که او و مری از پارک رزواتر بازدید کردند، زنده می‌کند. با تعیین پارک به عنوان «مکان مخصوشان» ، جیمز راه خود را ادامه می‌دهد اما متوجه می‌شود که مسیر منتهی به پارک مسدود است.جیمز هنگام عبور از یک مجتمع آپارتمانی به اسم woodside appartement با دختربچه ای برخورد می‌کند که مانع پیشرفت او می‌شود و سپس با مردی چاق به نام ادی دامبروفسکی، روبرو می‌شود که از دیدن جسدی وحشت‌زده شده است و جیمز به او توصیه می‌کند که شهر را ترک کند. جیمز چندین بار با موجودی که کلاهی هرمی شکل بر سر دارد روبرو می‌شود. سپس از طریق دری وارد آپارتمان Blue Creek می‌شود, در اینجا جیمز برای اولین بار وارد دنیایی دیگرمیشود. در یکی از اتاق ها, جیمز آنجلا را افسرده در مقابل یک آینه بزرگ پیدا می‌کند که چاقویی در دستش دارد و به خودکشی فکر می‌کند. او سعی می‌کند آنجلا را منصرف کند و راه دیگری را به او نشان دهد، اگرچه آنجلا معتقد است که هر دوی آن‌ها سزاوار مرگ هستند. وقتی جیمز می‌گوید که مثل او نیست، آنجلا از جیمز می‌پرسد که آیا از مرگ می‌ترسد، اما بلافاصله عذرخواهی می‌کند.جیمز بعد از نشان دادن عکس مری از آنجلا می‌پرسد که آیا اورا دیده است یا نه، اما پس از اینکه به او اطلاع می‌دهد که مری سه سال پیش فوت کرده است، آنجلا احساس ناراحتی و آشفتگی می‌کند و به او می‌گوید که می‌خواهد جستجوی خود را برای پیدا کردن مادرش ادامه دهد.آنجلا از جیمز می‌خواهد که چاقویش را بگیرد، زیرا از کاری که ممکن است انجام دهد می‌ترسد، اما ناخواسته هنگامی که جیمز برای گرفتن چاقو تلاش می‌کند واکنشی که از روی ترس است از خود نشان میدهد و او را تهدید میکند و در حالی که وحشت‌زده شده است از آنجا فرار می‌کند. درنهایت جیمز موفق می‌شود از آپارتمان بیرون برود و دوباره پا در شهر بگذارد.

wood.jpg

در مسیر خود، جیمز دوباره با دختربچه روبرو می‌شود که در حال زمزمه کردن چیزی است و بر روی دیوار نشسته است. او نسبت به جیمز رفتاری خصمانه دارد و میگوید که تو هرگز مری را دوست نداشتی.این حرف باعث سردرگمی جیمز می‌شود، اما قبل از اینکه بتواند اطلاعات بیشتری از او کسب کند، از طرف دیگر دیوار می‌پرد. جیمز با رسیدن به پارک رزواتر، با شخصیت ماریا روبرو می‌شود که شباهت‌های زیادی به همسرش دارد اما رفتاری متفاوت از مری دارد. او پیشنهاد می‌کند تا به جیمز در جستجوی مکان‌هایی که ممکن است «مکان مخصوض» آن‌ها باشد، کمک کند. با توجه به اینکه مقصد آن‌ها توسط جاده‌ای فروریخته مسدود شده است، مجبور میشوند از یک کلوپ شبانه عبور کنند. که در آنجا جیمز از ماریا می‌پرسد که آیا دیوانه شده است که فکر می‌کند همسرش می‌تواند در شهر باشد، اما ماریا دیدی امیدوارنه به این موضوع دارد و جیمز را وسوسه می‌کند که نوشیدنی بنوشد ولی جیمز امتناع می‌کند. ماریا, او را به یک باغی که در آن نزدیکی است هدایت می‌کند اما هنوز هیچ نشانی از مری پیدا نمی‌کند.جیمز از عدم پیشرفت و تردید در مورد وضعیت ذهنی خود ابراز ناامیدی می‌کند اما ماریا او را آرام می‌کند و پیشنهاد می‌کند که مکان‌های بیشتری را با هم جستجو کنند.

night.jpg

ناگهان صدای جیغی از یک تئاتر محلی می‌آید، جیمز تصمیم می‌گیرد آنجا را بررسی کند اما ماریا ترجیح میدهد که بیرون منتظر او بماند. او دختربچه و ادی را پیدا می‌کند، دختربچه ترسیده و پنهان می‌شود. جیمز با ادی صحبت می‌کند. ادی نام دختر کوچک که لورا است را فاش می‌کند. جیمز به دنبال او میگردد.در خارج از تئاتر ماریا, لورا را می‌بیند که به سمت بیمارستان بروکهاون می‌رود و سپس هر دو به دنبال او می‌روند. درحین کاوش در بیمارستان، ماریا بیمار می‌شود و به طور موقت در یکی از اتاق ها استراحت می‌کند در حالی که جیمز به جستجوی لورا میپردازد و او را تا طبقه سوم تعقیب می‌کند اما با دری بسته روبرو میشود. سرانجام، جیمز لورا را پیدا میکند و از او می‌پرسد چگونه مری را می‌شناسد، لورا میگوید که او را از یک سال پیش می‌شناسد، اما جیمز به دلیل تناقض آشکار در باور خود و حرف‌های لورا عصبانی می‌شود. لورا ناراحت میشود و سعی می‌کند فرار کند اما جیمز که نگران امنیت اوست از این کار جلوگیری میکند. با این حال، لورا جیمز را در اتاقی به بهانه اینکه نامه مری در آنجاست حبس میکند. اما در همان حین هیولایی که از سقف آویزان است وارد آنجا می‌شود و به جیمز حمله میکند, او موجود را می‌کشد اما بعداً توسط یکی دیگر از آن‌ها ربوده می‌شود.

trap.jpg

جیمز به دنیای دیگر بیمارستان منتقل می‌شود، در آنجا به اتاق ماریا بازمی‌گردد اما اثری از او نیست. در نهایت بعداً او را در زیرزمین بیمارستان پیدا می‌کند؛ با این حال، ماریا عصبانی می‌شود و ادعا می‌کند که جیمز او را رها کرده است و به نظر نمی‌رسد که اهمیت دهد که او هنوز زنده است و او را متهم می‌کند که فقط به همسر مرده اش اهمیت می‌دهد. پس از آرام شدن ماریا، آن‌ها جستجوی خود را برای پیدا کردن لورا ادامه می‌دهند. درحین کاوش در زیرزمین، ماریا احساس ناراحتی و اضطراب می‌کند اما جیمز او را آرام می‌کند و سپس وارد راهرویی میشوند.ناگهان، کله هرمی دوباره ظاهر می‌شود و آن‌هارا تعقیب میکند، جیمز از ماریا پیشی می‌گیرد و به یک آسانسور می‌رسد باوجود تلاش‌های جیمز برای باز نگه داشتن درب,، ماریا قادر به ورود به آسانسور نیست و کله هرمی او را میکشد. جیمز تنها و غمگین از دست دادن ماریا، تصمیم می‌گیرد تمرکز خود را بر پیدا کردن لورا که از بیمارستان فرار کرده است، بگذارد.
هوا تاریک شده است. جیمز از بیمارستان بیرون میاید و به دنبال لورا می‌رود اما او را گم میکند. در پارک رزواتر، با آنجلا روبرو می‌شود که از این فکر که مادرش دیگر در شهر نیست و نمی‌خواهد او را ببیند ناامید شده است. جیمز از او می‌پرسد که آیا دختر کوچکی را دیده است یا نه. با این حال، آنجلا با شنیدن آن گویی که یه یاد چیز وحشتناکی افتاده است از آنجا میرود و جیمز را دوباره تنها می‌گذارد. با پیدا کردن یک سرنخ، جیمز به انجمن تاریخی شهر می‌رود که به زندان تولوکا منتقل می‌شود و با ادی که به نظردیوانه شده است روبرو می‌شود. او ظاهراً از کشتن لذت می‌برد و سپس از آنجا می‌رود.با کاوش بیشتر در زندان، جیمز سر از یک هزارتو در میآورد.

angela.jpg
در داخل آنجا، جیمز از قتل پدر آنجلا، مردی مست و خشن که او را مورد آزار و اذیت قرار میداده است، مطلع می‌شود. موجودی عجیبی در آنجا حضور دارد که که آنجلا آن را پدر صدا میزند و به جیمز التماس می‌کند که به او بگوید که "خوب خواهد بود". جیمز که گیج شده است با Abstract Daddy، که نمادی از پدر آنجلا است مبارزه میکند. او موجود را می‌کشد و آنجلا ضربه نهایی را وارد می‌کند. جیمز سعی می‌کند آنجلا را آرام کند اما او خشمگین میشود و ادعا می‌کند که مردانی مثل او فقط به دنبال«یک چیز» هستند اما جیمز می‌گوید که فقط به دنبال همسرش است.آنجلا او را متهم می‌کند که دیگر نمی‌خواسته همسرش اطرافش باشد و احتمالا قبلاً زن دیگری را پیدا کرده است. جیمز با عصبانیت آن حرف ها را رد می‌کند. با دیدن واکنش جیمز، آنجلا برای ادامه جستجوی خود می‌رود.
در اعماق هزارتو، جیمز ماریا را پیدا می‌کند که به طرز معجزه‌آسایی زنده است و در یک سلول زندانی شده. اما او رفتاری عجیب دارد و به دلیلی نامعلوم، به نظر می رسد که او خاطرات همسر جیمز را دارد .ماریا ادعا می‌کند که آن‌ها فقط در زیرزمین بیمارستان از هم جدا شده‌اند و او کشته نشده است. او میگوید که تو همیشه فراموشکار بودی و به من گفته بوده که همه چیز رو برداشتی ولی نواری که با هم ضبط کردیم را فراموش کردی که برداری. جیمز از این موضوع کاملاً گیج شده است اما قول می‌دهد که راهی پیدا کند تا بتواند به آن طرف سلول برود. اما پس از رسیدن به طرف دیگر سلول، ماریا را پیدا میکند که به طرز مرموزی مرده است و بر روی پوستش ضایعاتی دیده میشود.

maria.jpg
جیمز به راه خود ادامه میدهد و در نهایت با ادی روبرو می‌شود که در طول زندگی‌اش از طرف دیگران مورد تمسخر قرار میگرفته و حال دچار فروپاشی روانی شده است. او جیمز را متهم می‌کند که از اولین برخوردشان او رامسخره میکرده است و سپس به انبار گوشت فرار می‌کند جایی که با خوشحالی اعتراف می‌کند قبل از ورود به شهر, یک قلدر را مجروح کرده و سگش را کشته است. جیمز مجبور می‌شود برای دفاع از خود ادی را بکشد سپس از آنجا بیرون می‌رود و با قایقی که در کنار دریاچه تولوکا قرار دارد به سمت هتل لیک ویو میرود. در آنجا لورا راملاقات می‌کند و از او کمک می‌خواهد تا مری را پیدا کند.

edd.jpg

لورا نامه‌ای را به او می‌دهد که از پرستار مراقب‌شان، راشل، دزدیده است. مری در نامه نوشته که اگر اوضاع به گونه ای دیگر بود دوست داشت تا او را به فرزند خواندگی بگیرد او و تبریک تولد ۸ سالگی نوشته است, همچنین از او میخواسته تا با جیمز مهربانت برخورد کند ، با ادعای لورا مبنی بر اینکه او هفته گذشته ۸ ساله شده است، ارائه می‌دهد.جیمز امیدوار است که مری هنوز زنده باشد زیرا این با باور دیرینه‌اش درمورد مرگ مری در 3سال پیش مغایرت دارد. علاوه بر این، لورا فاش می‌کند که مری نامه‌ای برای جیمز نوشته بود که او آن را نگه داشته است.لورا میگوید که در ابتدا قصد پنهان کردن آن را داشته است اما حالا تصمیم گرفته است که طبق خواسته‌ مری عمل کند و آن را به جیمز بدهد.لورا پاکت نامه را به جیمز میدهد اما متوجه می‌شود که نامه‌ای در آن نیست.لورا از ترس اینکه ممکن است آن را انداخته باشد، از آنجا میرود تا اطراف را جستجو کند. درهمین حال، جیمز متوجه می‌شود که نوار تعطیلات آن‌ها در بخش کارمندان در طبقه اول نگهداری می‌شود. با بازیابی نوار و دسترسی به اتاقی که زمانی با مری در آنجا تعطیلات را سپری میکردند، جیمز نوار را پخش می‌کند. در آن آخرین لحظات شادی که با مری داشتن پخش میشود, ناگهان تصویری اتاقی نشان داده میشود که در آن مری خوابیده است, جیمز بر بالای سر او میرود و با بالش او را خفه میکند و در اینجا فیلم یه پایان میرسد. جیمز بی‌صدا می‌نشیند و او با حقیقت روبرو می‌شود. کمی بعد، لورا جیمز را پیدا می‌کند که تصمیم می‌گیرد حقیقت را به او بگوید. لورا دلشکسته و عصبانی می‌شود و با گریه از اتاق خارج می‌شود.

lakev.jpg

هتل حال به مکانی سوخته و زنگ زده تبدیل میشود. جیمز همچنان بر روی مبل نشسته که ناگهان صدای مری به طور ناواضحی از رادیو پخش می‌شود که از او می‌خواهد پیدایش کند. جیمز دوباره به جستجو میپردازد و با آنجلا که بر روی راه پله که در حال سوختن است روبرو میشود. آنجلا ابتدا او را با مادرش اشتباه می‌گیرد اما متوجه می‌شود و عذرخواهی میکند. او از جیمز تشکر می‌کند که قبلاً نجاتش داده است، اما آرزو می‌کند که کاش هرگز این کار را نمی‌کرد و او را به حال خود رها می‌کرد. آنجلا از او می‌خواهد که چاقویش را پس بدهد اما جیمز امتناع می‌کند. آنجلا از او می‌پرسد که آیا آن را برای خودش نگه داشته است، اما او پاسخ نمی‌دهد. وقتی آنجلا از پله‌ها بالا می‌رود، جیمز می‌گوید این اتاق مثل جهنم داغ است، که آنجلا پاسخ می‌دهد برای او«همیشه اینطور بوده است».جیمز که نمی‌تواند بیشتر به او کمک کند، آنجا را ترک می‌کند. در لابی، او ماریا را پیدا می‌کند که دوباره زنده شده است و این بار توسط دو کله هرمی کشته می‌شود. جیمز متوجه می‌شود که آن‌ها در نتیجه میل او به مجازات ایجاد شده‌اند، اما از آنجاییکه دیگر به آن‌ها نیازی ندارد، 2کله هرمی پس از ضعیف شدن کافی توسط جیمز، خودکشی می‌کنند. جیمز به یک راهرو هدایت می‌شود، در آنجا مکالمه ای بین او و زمانی که مری زنده بود پخش میشود. جیمز برای او گل آورده است، اما مری آن‌ها را رد میکند و با عصبانیت بر سر جیمز فریاد میزند و میگوید آنقدر منزجر کننده است که لیاقت آن‌ گلهای زیبا را ندارد و از جیمز میخواهد که از اتاق بیرون برود اما کمی بعد با التماس می‌خواهد که او را ترک نکند.

در نهایت جیمز از طریق راهرو و چندین راه پله به پشت بام می‌رسد و درآنجا با یک چهره آشنا روبرو می‌شود که منتظر اوست.

شخصیت ها

james_sunderland.png
mary_shepherd_sunderland.png
maria.png
angela_orosco.png
laura.png
eddie_dombrowski.png
پس از دریافت نامه‌ای از همسرش که سه سال پیش فوت کرده است، جیمز به مکانی می‌آید که خاطرات بسیاری را در آن با هم داشتند: سایلنت هیل، به امید اینکه برای آخرین بار او را ببیند.​
همسر مهربان و دوست‌داشتنی جیمز که سه سال پیش بر اثر بیماری نامعلومی درگذشت.​
این زن زیبا می‌تواند دوقلوی مری باشد. صورتش، صدایش...با این حال، تیپ و شخصیتش کاملاً متفاوت است. چطور ممکن است؟​
زنی جوان که به دنبال مادرش در سایلنت هیل است. او آشکارا از این مکان می‌ترسد.​
دختربچه ای که ظاهراً با مری دوست است. اگرچه لورا، مانند جیمز، به دنبال مری در سایلنت هیل است، اما به دلایلی از او بسیار بدش می‌آید.​
ادی انسانی ساده و بی‌آزار به نظر می‌رسد، اما در درون از آسیب دیدن می‌ترسد. دلیل سفر او به سایلنت هیل مشخص نیست.​
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,609
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 163
آخرین ویرایش:
News

سلام ممنون از توضیح اما کشتن والتر قبل از مردن آیلین خیلی سخته بابا. من بدون مکس و با سرعت برق همه ی نیزه ها رو جمع می کنم بعد پشت سر هم می زنم به غوله اما بازم وقت کم میاد. خیلی مسخرست. من که هر کاری می کنم نمی شه. حالا یک خبر که شاید شنیده باشین ولی گفتنش ضرر نداره. سازنده های انگلیسی سایلنت هیل: ریشه ها یعنی Climax (اسمش همین بود دیگه نه؟!) دارن دو تا سایلنت هیل جدید می سازن! اولی بازسازی سایلنت هیل 1 هست که قراره برای کنسول های پی اس پی و Wii عرضه بشه. البته گفته شده که شاید بازی برای سایر کنسول ها هم عرضه بشه. تا جایی که من فهمیدم هنوز معلوم نیست که این بازی یک بازسازی اساسی هست و یا پرتی خیلی ساده از پلی استیشن1. دوم این که همین سازنده های انگلیسی سایلنت هیلی برای ایکس باکس360 و پلی استیشن 3 در دست ساخت دارن. نظر من اینه که Climax می تونه یک سایلنت هیل خوب از نظر گیم پلی بسازه. سایلنت هیل: ریشه ها با این که از نظر داستان چندان پیچیده نبود و در اصل یک نسخه ی جمع و جور برای پی اس پی بود، روند مشابه و البته بسیار خوبی مانند سایلنت هیل 1 و 2 داشت. این هم باید اضافه کرد که سایلنت هیل: ریشه ها همان داستان ساده اش هم به وقایع مهم سایلنت هیل می پرداخت که نشون می ده کلایمکس جسارت پرداختن به یک داستان بسیار بهتر از "بازگشت به خانه" رو داره. فقط ای کاش در ساخت سایلنت هیل جدید به غیر از آکیرا یامائوکا از چند تا از اعضای اصلی تیم سایلنت کمک بگیرن تا حداقل با یک درک درست از ترس ژاپنی و البته داستان اصلی سایلنت هیل بازی رو تهیه کنن. با این همه من که چشم آب نمی خوره اینا عرضه داشته باشن سایلنت هیل رو از فنا نجات بدن. فقط باید منتظر ماند... راستی یک سوال دیگه. کسی می دونه سر جمع نسخه های مختلف سایلنت هیل: بازگشت به خانه چه قدر فروش کرد؟ ممنون راستی منبع: http://www.gamespot.com/news/6205826.html?tag=result;title;0
 
آخرین ویرایش:
خب دوستان من پس از یه تبعید نسبتا طولانی به میهن عزیز برگشتم:biggrin1:
قبل از هر چیز باید بگم که از بازگشتن gray-wolf عزیز که زحمت زیادی برای این تاپیک کشیده اند خوشحالم و امیدوارم مثل گذشته به فعالیتشون ادامه بدن:love:
همین طور خوشحالم که تاپیک دیگه مثل گذشته خاک نمی خوره و داره هر روز توش پست زده می شه...
تو این مدت دوستان نظراتی داده اند که بعضی از این نظرات یکم اشتباهه یا با نظرات من جور در نمیاد و به همین خاطر من لازم می دونم نظرات خودم رو بگم:

بابا بیخیال تازه پنجش اومده!!!حداقل تا2سال دیگه از نسخه ی بعدی خبری نمیشه

دوست من Silent Hill Homecoming شماره پنجم سری سایلنت هیل نبود و یک spin-off (نسخه فرعی) بود و جزو شماره های اصلی سری سایلنت هیل محسوب نمی شه...
(Silent Hill5 ساخته نشده!)

سلام دوستان می بینم که نسخه ی جدید اومد و هیچکس درست و حسابی نگاش هم نمی کنه. درسته که نسخه های قبلی خیلی عالی بودن وداستانشونم آدم رو می ترسوند اما واقعا این آخری مزخرف بود. باز صد رحمت به اون سایلنت هیل ریشه ها که یک چیزی از سایلنت هیل تعریف کرد. این بازگشت به خانه که همش از روی فیلم اسکی رفته بود. واقعا خاک تو ننگ! سازنده های جدید. تازه داستان سوتی هم داشت یک جورایی. خود آکیرا یامائوکا گفته بازی 5 خیلی موفق نبوده به خاطر این که ژاپنی ها نساختنش. تازه گفته در آینده باز هم سازنده های غیر ژاپنی سایلنت هیل خواهند ساخت. (اما گفته روزی می رسه که باز هم سایلنت هیل پیش ژاپنی ها بر می گرده) به نظر من دیگه سایلنت هیل فنا شد. دیگه باید بی خیال داستان خفن و این چیزا بشیم. نمی دونم چی بگم. وضعیت مثل اینه که متال گیر 5 رو بدن سازنده ها اسپلینتر سل بسازن. این تاپیک هم داره خاک می خوره چون دو نسخه ی آخر سایلنت هیل هیچ حرفی برای گفتن نداشتن و چهار شماره ی اول نیز مال بیش از چهار سال پیشن. واقعا برای سایلنت هیل و کونامی متاسفم. (البته سازنده های رزیدنت هم دست کمی از سایلنت هیلی ها ندارن. این رزیدنت 5 که داره میاد یک اکشن آشغال به تمام معناست) راستی یک چیز دیگه. من آی دی قبلیم پسوردش رو عوض کردم و دیگه نمی شه ازش استفاده کرد! (نمی دونم چرا) وگر نه من از اون قدیمی ها هستم ها (تاریخ عضویتم مال 2006 بود)
1-دوست عزیز توصیه می کنم یکبار دیگه این بازی رو با خواندن تمام داکیومنتها،نوشته های روی دیوار و توجه دقیق به دیالوگها از اول انجام بدید و همین طور یک سر هم به قسمت Shh فوروم Silent Hill Heaven بزنید تا هم در مورد داستان بازی اطلاعات بیشتری کسب کنید و هم تعداد طرفداران این شماره رو مشاهده کنید;)
2-داستان Shh هیچ اشکالی نداشت(اگه سایتی رو پیدا کردید که به داستانش اشکال گرفته باشه به ما هم اطلاع بدید)
3-سری سایلنت هیل انقدر comic و کتاب و تاریخچه و... داره که تا 10 سال دیگه هم بخواهیم تو این تاپیک بهش بپردازیم نمی تونیم بررسیمون رو تموم کنیم...
4-آمریکایی بودن سازنده ها هم دلیلی بر بد بودن بازی نیست!تو دنیای بازیسازی امروز پول حرف اول رو می زنه که خوشبختانه سازنده های آمریکایی این بازی (شرکت double helix) از این لحاظ کم نگذاشتند...
5-خوب می تونستید ایمیلی که باهاش ثبت نام کردید رو به مدیرا بدید تا پسورد جدید بهتون بدن!:biggrin1:

شخصیت اصلی نسبت به شماره ی دو بیشتر شبیه یک مترسک بی احساس بود.
این ایده ی سازندها بود که شخصیت اصلی هنری تانزند رو در سایلنت هیل4 بر ملا نکنند...اگه توجه کرده باشید همه ی پرتاگوریستهای سری سایلنت هیل به نحوی گناهکار بودند،هنری هم بدون شک گناهی انجام داده که جزو قربانیان والتر شده و حتما ریگی به کفشش هست...
و بدون شک یک روز در یکی از سایلنت هیل هایی که در آینده میان شخصیت هنری رو بطور کامل خواهیم شناخت...
از طرفی من عاشق این بودم که برم تو شهر سرگردون باشم اما هماطور که گفتین در شماره ی چهار یک سری تغییرات شهر ها را از بین برد، کنترل شخصیت اصلی را بد کرد (انگار داره تو هوا را می ره) دشمن ها نامیر و بی نهایت شدن که بیشتر بازی را مسخره می کرد تا ترسناک، از رادیو و این چیزام خبری نبود.
کنترل شخصیت اصلی رو که قبول دارم بد بود ولی کشتن بعضی از دشمنان قلق داشت و قلقش این بود که بعد کشتنشون کنار جسدشون Holly Candle بذارید تا دوباره بلند نشن...
و هیچ ایرادی به این بخش وارد نیست...
تو این شماره بجای رادیو ؛ وقتی که دشمن بهتون نزدیک می شد ازش سر و صدا می شنیدید (دقیقا همون یه کاری که رادیو انجام می داد) و کمبود این وسیله هیچ مشکلی در بازی ایجاد نکرد!

سلام ممنون از توضیح اما کشتن والتر قبل از مردن آیلین خیلی سخته بابا. من بدون مکس و با سرعت برق همه ی نیزه ها رو جمع می کنم بعد پشت سر هم می زنم به غوله اما بازم وقت کم میاد. خیلی مسخرست. من که هر کاری می کنم نمی شه.
اگر استراتژی این قسمت را بلد باشید نه سخت هستش و نه مسخره.
در این نبرد که باس فایتینگ نهایی بازی هست شما بایستی در اول مبارزه والتر رو نادیده بگیرید و ابتدا سریع نیزه ها رو جمع کنید و وقتی همه را جمع کردید بزنیدشون تو شکم غول و بعد هم کار والتر را تمام کنید فقط باید قبل از اینکه ایلین بره تو خونها اینکارها رو انجام بدید و بعد از اینکه با موفقیت قبل از رفتن ایلین به درون خونها تونستید مبارزه رو تموم کنید در صورتیکه عروسک را در آپارتمان آلترنیت به والتر داده باشید و در طول بازی از ایلین محافظت کرده باشید پایان mother را خواهید دید که در این پایان بعد از اینکه والتر کودک می فهمه که اتاق 304 نمی تونه مادر اون باشه و بهش محبت کنه می میره...(خودم بعد دیدن این پایان گریه کردم،واقعا ناراحت کننده اس)
و اگه عروسک را به والتر نداده باشید و از ایلین هم محافظت نکرده باشید پایان escape را می بینید.
در صورتیکه والتر را بعد از رفتن ایلین به داخل خونها بکشید اندینگ 21 scarments را می بینید که نشون می ده ایلین و هنری مرده اند (از صدای رادیو می فهمیم) و همچنین تمام ساکنین جنوب اشفیلد دچار سینه درد شده اند...بعد هم والتر کودک رو می بینیم که تونسته وارد اتاق 304 شه و به مادر فرضیش برسه...

حالا یک خبر که شاید شنیده باشین ولی گفتنش ضرر نداره. سازنده های انگلیسی سایلنت هیل: ریشه ها یعنی Climax (اسمش همین بود دیگه نه؟!) دارن دو تا سایلنت هیل جدید می سازن! اولی بازسازی سایلنت هیل 1 هست که قراره برای کنسول های پی اس پی و Wii عرضه بشه. البته گفته شده که شاید بازی برای سایر کنسول ها هم عرضه بشه.تا جایی که من فهمیدم هنوز معلوم نیست که این بازی یک بازسازی اساسی هست و یا پرتی خیلی ساده از پلی استیشن1.

نسخه ای که برای Wii در دست ساخته بازسازی سایلنت هیل 1 از زوایای جدید خواهد بود(چیزی شبیه به Resident Evil:The Umbrella Chronicles) که بطور انحصاری برای Wii ساخته خواهد شد و برای هیچ کنسول دیگری هم عرضه نخواهد شد.

نسخه ای که برای psp در حال ساخته هم هنوز داستانش مشخص نیست و چیزی که مسلمه اینه که این بازی یک پورت ساده نیست و یک باز جدیده و فقط برای psp عرضه می شه...

دوم این که همین سازنده های انگلیسی سایلنت هیلی برای ایکس باکس360 و پلی استیشن 3 در دست ساخت دارن.
سایلنت هیل بعدی که برای PS3 و 360 و پی سی در حال ساخته Silent Hill Homecoming 2 هستش که سازنده اش Climax نیست بلکه double Helix ـه...

نظر من اینه که Climax می تونه یک سایلنت هیل خوب از نظر گیم پلی بسازه. سایلنت هیل: ریشه ها با این که از نظر داستان چندان پیچیده نبود و در اصل یک نسخه ی جمع و جور برای پی اس پی بود، روند مشابه و البته بسیار خوبی مانند سایلنت هیل 1 و 2 داشت.
یه سر به فوروم Silent Hill Heaven بزنید تا بفهمید آشغالترین شماره سری همین سایلنت هیل اورجینز بوده...گرافیک افتضاح-داستان ضعیف-گیم پلی مسخره و...

این هم باید اضافه کرد که سایلنت هیل: ریشه ها همان داستان ساده اش هم به وقایع مهم سایلنت هیل می پرداخت که نشون می ده کلایمکس جسارت پرداختن به یک داستان بسیار بهتر از "بازگشت به خانه" رو داره. فقط ای کاش در ساخت سایلنت هیل جدید به غیر از آکیرا یامائوکا از چند تا از اعضای اصلی تیم سایلنت کمک بگیرن تا حداقل با یک درک درست از ترس ژاپنی و البته داستان اصلی سایلنت هیل بازی رو تهیه کنن. با این همه من که چشم آب نمی خوره اینا عرضه داشته باشن سایلنت هیل رو از فنا نجات بدن. فقط باید منتظر ماند... راستی یک سوال دیگه. کسی می دونه سر جمع نسخه های مختلف سایلنت هیل: بازگشت به خانه چه قدر فروش کرد؟ ممنون راستی منبع: http://www.gamespot.com/news/6205826.html?tag=result;title;0

Silent Hill Homecoming از نظر من و اکثر فنهای سری بعد شماره2 بهترین سایلنت هیل بود...(منبع:هر سایت و فورومی که مربوط به سایلنت هیله(البته خارجی!:biggrin1:))
پس اینکه شما از این بازی خوشتون نیومده و دوست دارید بیش از حد بکوبیدش دلیل نمی شه که بازی ضعیفی باشه!
به شخصه تمام چیزهایی که دوست داشتم تو سایلنت هیل نکست جن ببینم تو این بازی دیدم:استفاده از موتور قدرتمند Havok که در صحنه های آلترنیت شدن محیط به بهترین نحو قدرت نمایی کرده بود،گرافیک و نورپردازی عالی،گیم پلی واقعا نفس گیر،و از همه مهمتر صداگذاری و موزیک عالی.
داستان shh هم عالی بود و من منظورتون از اینکه روند درستی نداره رو نفهمیدم!از چه لحاظ روند درستی نداره؟نکنه آخر بازی رو اوردن اول بازی؟:smile:
من که بشخصه از داستان راضی بودم و اکثریت افرادی که این بازی رو انجام دادن هم با من هم عقیده اند...
و شخصیت آلکس شپرد هم به هیچ وجه کپی شده از روی شخصیت جیمز ساندرلند نبود،جیمز کسی بود که زنش رو خودش کشته بود ولی الکس جاشوا رو هنگام دعوا تصادفی کشته بود،جیمز رو هیچ کس تحقیر نمی کرد ولی الکس رو پدرش و اکثر مردم شهر تحقیر می کردند و به همین دلیله که تو بازی الکس فکر می کنه یک سرباز هستش...(چون با رفتن به جنگ و سرباز شدن در عالم خیال می خواسته خودش رو پدرش و دیگران ثابت کنه)
جیمز یک متجاوز جنسی هیستریک بود در صورتیکه الکس سابقه جنسی نداشت...(با توجه به اینکه کله هرمی تو هتل بهش توجه نکرد)
و...(اصلا اگه بحث،بحث کپی برداری باشه می شه اینجور استدلال (به شکل غلط) کرد که کاراکتر لورا رو یه جورایی از روی آلیسا کپی کرده اند،هنری تانزند رو از روی هری میسون و...)
نصف مدت بازی هم در شهر سایلنت هیل می گذره،در صورتیکه از این موضوع اطلاع نداشتید بهتر بود تو پست صفحه قبلتون نمی گفتید که به شهر سایلنت هیل تو بازی اشاره نشده و با این کار اطلاعات غلط به دیگران بدید...
اگه تو بازی به سایلنت هیل اشاره نشده پس بیمارستان آلترنیت alchemilla،زندان تولکا،هتل،خیابانهای سایلنت هیل و...که در بازی هستند جزو محدوده شهرداری اردبیل هستند؟:confused:
معماهای بازی هم در درجه ی نرمال راحت بود ولی روی هارد سخت بود و با توجه به بازیهای این نسل (ادونچر و ترسناک) که همه شون تو طراحی معماها ضعف دارند،کاستی خاصی نداشت...
منظورتون از اینکه غول آخر بازی خوب بود رو هم اصلا درک نکردم!
نمی دونم شاید به ایشون علاقمند شدید:biggrin1:(شوخی:smile:)
تمام باس فایتهای بازی جذاب و نفس گیر بودند،نه فقط مبارزه آخر...

در کل shh یک اسپین اف خوب بود که با توجه به موفقیت تجاریش،نسخه ی دومش هم در راهه که مطمئنا نسخه ی بعدیش بازی بهتریه...(نسخه ی بعدیش shh2 خواهد بود که مثل شماره 1 اسپین آف هستش)

اضافه می کنم که تو این نسل نباید منتظر Silent Hill5 باشیم...

Goodluck & Goodbye:biggrin1:...
 
!

سلام. من میل به مدیر زدم اما جواب ندادن هیچ وقت! من بلدم چی کار کنم غول آخرو. باید اون عکسه رو بدی به غول بزرگه(حالت شیطانی والتر هست فکر کنم) بعد نیزه ها رو در بیاری بزنی بهش. تا این کارا رو انجام بدم ایلین شصتاد بار می میره. نمی دونم چرا نمی شه کاریش کرد. به هر حال... دوست عزیز. شما مثل این که خبر ندارین تو همین سایت های خارجی دارن صبح تا شب کامنت می زارن و فحش می دن به سازنده های جدید. همه ی ریویوها هم دارن داد می زنن که ترس ژاپنی بازی کلی کم شده. حتی تو همون سایتHeaven. تازه منم اگر سایلنت هیل رو بدن دست سازنده های پویا و خپل، شاید به خاطر همایت از ایران بگم "سایلنت هیل: بازگشت خپل به روستا" بازی خیلی خوبی هست!!! از این گذشته خود آکیرا یامائوکا گفته بازی خیلی موفق نبوده چون از سازندها و فرهنگ ژاپنی جدا شده. در مورد شخصیت ها هم من نظرم رو گفتم. به نظر من الکس بسیار کلیشه ای بود. شما خودتون می گین وقتی یکی از آخرای سایلنت هیل 4 رو دیدین گریتون گرفته (من آخر 21 قربانی رو که دیدم داشت گریم می گرفت) اما وجدانا آخرهای بی احساس بازگشت به خانه هم احساس بر انگیز بود. بهترین آخرش همون یوفو بود که یه کم به لب آدم تبسم می نشوند. این خودش نشون می ده که شخصیت پردازی ضعیفه. من سایلنت هیل بازگشت به خانه را روی هارد تموم کردم. اصلا هم ربطی نداره که در بازی های نسل جدید معما کمه. سازنده ها خیلی بی استعداد بودن. فکر کردن مخاطبشون تا حالا سایلنت هیل بازی نکرده. معما های همون ریشه ها خیلی بهتر بود. راستی سایلنت هیل ریشه ها گرافیک نداشت؟!!! شما حالتون خوبه. تا حالا یک پی اس پی رو از نزدیک دیدین؟ (من یک بار دیدم شما چی؟!!!) سایلنت هیل برای پی اس پی با دو سوم قدرت سی پی یو ساخته شده بود و کلی گرافیکش خفن بود و یک هوا نور پردازی داشت. احتمالا شما رفتین نسخه ی پلی استیشن 2 بازی رو بازی کردین. چون یک پرت مزخرف بود. داستان ریشه ها به وقایع گذشته ی سایلنت هیل می پرداخت. شخصیت اصلی هم گذشته ای کم تر از والتر سالیوان نداشت. همون صحنه ی آخر بازی که می فهمه باباش به خاطر دوری زنش خودکشی کرده و باباش بهش می گه تو بهشت می بینمت کلی گریه زا بود. اصلا شما ریشه ها رو بازی کردین؟ اصلا سایلنت هیل بازگشت به خانه عالی، چرا ریشه ها رو الکی می کوبین. راستی در مورد صدا گذاری سایلنت هیل جدیده هم یک چیزی بگم. تو بازگشت به خانه موسیقی هایی که در قسمت تیتراژ پخش می شدن اکو داشتن و با کیفیت پخش نمی شدن که این خیلی ضایع بود (شاید به خاطر کپی رایت و اینا بوده) همین قدر بسه. تا بعد پ.ن: راستی تو خود سایت کلایمکس زدن ساخت یک بازی پلی استیشن3 و ایکس باکس360 برای کونامی. فکر کنم منظور همون سایلنت هیل باشه. اگر اینطور باشه عجب شیر تو شیریه. سه تا با کلایمکس و یکی دابل هلیکس. فکر کنم تو E3 امسال خبر ها داغ باشن.
 
Silent Hill Homecoming از نظر من و اکثر فنهای سری بعد شماره2 بهترین سایلنت هیل بود...(منبع:هر سایت و فورومی که مربوط به سایلنت هیله(البته خارجی!:biggrin1:))

شما هم تا وقت گير اوردي ميگي shh بهترين سايلت هيل بود ولي همين sh origins خيلي

از اين سر تر بود كرافيكش در حد بازي psp خيلي هم عالي بود نسخه ps2 اين بازي هم

گرافيك قابل قبولي داشت اين بازي حداقل اصالت sh رو با خودش داشت نا مثل shh كه اكشن

يه چيزي تو مايه هاي re 4 شده بود برا konami متاسفم كه يكي از بهترين بازي هاشو به گند كشيد

در كل من كه اصلا اين بازي رو (shh) اصلا سايلت هيل نميدونم و اصلا هم بازيش نكردم و

هيچ وقت نخواهم كرد
 
سلام
منم دقیقا همینو می گم. اوریجین اصالت سایلنت هیل رو حفض کرده بود. البته مشکل هایی هم داشت ها. مثلا مبارزه ها اگر مثل سایلنت هیل 4 طراحی می شدن خیلی خوب بود. اما در کل سایلنت هیل بازگشت به خانه خیلی مزخرف تر از اینی هست که اصلا در موردش بحث کنیم.
از همه مهم تر این که اوریجین هر چی که بود یک کپی کاری خراب از فیلم سایلنت هیل نبود. تو بازگشت به خانه که نیمی از بازی کپی برداری بود.
و از همه مهم تر این که سال نو مبارک! بیاین یک قراری بزاریم 13 به در بریم سایلنت هیل:laughing:
 
من بدون مکس و با سرعت برق همه ی نیزه ها رو جمع می کنم بعد پشت سر هم می زنم به غوله اما بازم وقت کم میاد. خیلی مسخرست. من که هر کاری می کنم نمی شه.
ببین ، من کاری رو که خودم کردم برات توضیح میدم اول باید حداقل 4 جای خالی توی وسایلت داشته باشی بعد
باید اون عکسه رو بدی به غول بزرگه(حالت شیطانی والتر هست فکر کنم)
درسته ولی اون که عکس نیست برادر ! اون در حقیقت بند ناف والتر سالیوان هست که فرانک ساندرلند اون رو پیش خودش نگه داشته بود ( حالا اینکه چرا فرانک همچین کاری رو کرده بود رو من آخر نفهمیدم.) و گاها هم از اینکه بوی بدی از این بند ناف بلند میشد شاکی بود. آره بعد از دادن این بند ناف ، باید اول بری یک طرف و تمام نیزه ها رو جمع کنی و پشت سر هم روی این موجود استفاده کنی و یک بار هم در طرف دیگه همین کار رو تکرار کنی . بعد از اون باید به هر ترفندی که شده والتر رو یک گوشه گیر بندازی ، این کار باعث میشه ناپدید شدنهاش کمتر بشه و مبارزه باهاش راحتتر باشه بعدش شروع کنی به زدنش که من برای اینکار همیشه از تبر استفاده کردم. یه چیز دیگه ای هم که اینجا میتونه به کمکت بیاد سیلور بلت هایی هست که در نوبت دومی که بازی رو انجام میدی میتونی اونها رو در بازی پیدا کنی این تیرها تاثیر زیادی رو دارند روی قدرت والتر ( ولی بدون اونها هم میشه مهمترین نکته همون گیر انداختن والتر هستش.)
دوست من Silent Hill Homecoming شماره پنجم سری سایلنت هیل نبود و یک spin-off (نسخه فرعی) بود و جزو شماره های اصلی سری سایلنت هیل محسوب نمی شه...
(Silent Hill5 ساخته نشده!)
؟؟؟ این رو از کجا میگی ؟ درسته که همه چیز این شماره به یه spin off شبیه بود ولی هیچ جا چیزی در این باره گفته نشده یا حداقل من ندیدم . اگر منبعی داری بذاری ممنون میشیم.
-آمریکایی بودن سازنده ها هم دلیلی بر بد بودن بازی نیست!تو دنیای بازیسازی امروز پول حرف اول رو می زنه که خوشبختانه سازنده های آمریکایی این بازی (شرکت double helix) از این لحاظ کم نگذاشتند...
منظورت اینه که زیاد خرج کردند یا اینکه فروشش خیلی خوب بود ؟ اگر اولی منظورته که خرج زیاد وقتی بازی حتی بین طرفدارای بازی هم مورد سرزنش قرار بگیره پول دور ریختن بوده . ولی اگر به فروشش توجه کردی این به خاطر محبوبیت قبلی سری بوده ، این بازی قبل از این شماره اونقدر طرفدار پیدا کرده بود که بدون کوچکترین تلاشی هم بتونه فروش قابل اعتنایی پیدا کنه .
ولی کشتن بعضی از دشمنان قلق داشت و قلقش این بود که بعد کشتنشون کنار جسدشون Holly Candle بذارید تا دوباره بلند نشن...
فکر کنم 99 درصد از بچه ها روی این موضوع دیگه اتفاق نظر داشته باشند که مزخرف ترین نکته ی شماره ی 4 همین ارواح سرگردان بازی بودند که بدجور به گیم پلی بازی گند زده بود. این کار که به نظر من از روی بازیهای دیگه برای ایجاد دلهره (نه ترس ) روی این شماره کپی شده بود هیچ جذابیت و نوآوری نداشت. فقط میشه از روی روند داستان این موجودات رو توجیه کرد که به علت پردازش ضعیف اصلا مورد قبول واقع نشد.
تو این شماره بجای رادیو ؛ وقتی که دشمن بهتون نزدیک می شد ازش سر و صدا می شنیدید (دقیقا همون یه کاری که رادیو انجام می داد) و کمبود این وسیله هیچ مشکلی در بازی ایجاد نکرد!
بحث ما ایجاد مشکل نیست ، رادیو یکی از اصلیترین عوامل ایجاد ترس توی سری بود که واقعا تاثیر گذار بود. حذف این المنت روی ترس بازی تاثیر داشت ، چیزی که گیمر رو ناراحت میکرد همین بود.
اینکه والتر کودک می فهمه که اتاق 304 نمی تونه
302 بود ها!
در صورتیکه عروسک را در آپارتمان آلترنیت به والتر داده باشید و در طول بازی از ایلین محافظت کرده باشید پایان mother را خواهید دید که در این پایان بعد از اینکه والتر کودک می فهمه که اتاق 304 نمی تونه مادر اون باشه و بهش محبت کنه می میره...(خودم بعد دیدن این پایان گریه کردم،واقعا ناراحت کننده اس)
و اگه عروسک را به والتر نداده باشید و از ایلین هم محافظت نکرده باشید پایان escape را می بینید.
در صورتیکه والتر را بعد از رفتن ایلین به داخل خونها بکشید اندینگ 21 scarments را می بینید که نشون می ده ایلین و هنری مرده اند (از صدای رادیو می فهمیم) و همچنین تمام ساکنین جنوب اشفیلد دچار سینه درد شده اند...بعد هم والتر کودک رو می بینیم که تونسته وارد اتاق 304 شه و به مادر فرضیش برسه...
این بحث عروسک رو من هیچ وقت نفهیدم ! من همیشه این عروسک رو از والتر میگرفتم (دلم میسوخت براش) و میذاشتم توی صندوقچه ! و هیچ وقت هم برام مشکلی پیش نمیومد و میتونستم تموم پایان ها رو بگیرم. ولی همه میگن نباید بگیری ازش !:confused:
یه سر به فوروم Silent Hill Heaven بزنید تا بفهمید آشغالترین شماره سری همین سایلنت هیل اورجینز بوده...گرافیک افتضاح-داستان ضعیف-گیم پلی مسخره و...
بازی نمره ی نسبتا خوبی گرفته بود و اکثر فن های بازی هم از بازی راضی بودند. خب طبیعی که بازی برای psp نمیتونه داستان کت و کلفت و گرافیک فوق العاده ای داشته باشه ! توی فرم های خارجی هم من ندیدم خیلی به این بازی حمله بشه ( به نسبت homecoming ).
از نظر من و اکثر فنهای سری بعد شماره2 بهترین سایلنت هیل بود...(منبع:هر سایت و فورومی که مربوط به سایلنت هیله(البته خارجی!:biggrin1:))
پس اینکه شما از این بازی خوشتون نیومده و دوست دارید بیش از حد بکوبیدش دلیل نمی شه که بازی ضعیفی باشه!
به شخصه تمام چیزهایی که دوست داشتم تو سایلنت هیل نکست جن ببینم تو این بازی دیدم:استفاده از موتور قدرتمند Havok که در صحنه های آلترنیت شدن محیط به بهترین نحو قدرت نمایی کرده بود،گرافیک و نورپردازی عالی،گیم پلی واقعا نفس گیر،و از همه مهمتر صداگذاری و موزیک عالی.
داستان shh هم عالی بود و من منظورتون از اینکه روند درستی نداره رو نفهمیدم!از چه لحاظ روند درستی نداره؟نکنه آخر بازی رو اوردن اول بازی؟:smile:
من که بشخصه از داستان راضی بودم و اکثریت افرادی که این بازی رو انجام دادن هم با من هم عقیده اند...
و شخصیت آلکس شپرد هم به هیچ وجه کپی شده از روی شخصیت جیمز ساندرلند نبود،جیمز کسی بود که زنش رو خودش کشته بود ولی الکس جاشوا رو هنگام دعوا تصادفی کشته بود،جیمز رو هیچ کس تحقیر نمی کرد ولی الکس رو پدرش و اکثر مردم شهر تحقیر می کردند و به همین دلیله که تو بازی الکس فکر می کنه یک سرباز هستش...(چون با رفتن به جنگ و سرباز شدن در عالم خیال می خواسته خودش رو پدرش و دیگران ثابت کنه)
جیمز یک متجاوز جنسی هیستریک بود در صورتیکه الکس سابقه جنسی نداشت...(با توجه به اینکه کله هرمی تو هتل بهش توجه نکرد)
و...(اصلا اگه بحث،بحث کپی برداری باشه می شه اینجور استدلال (به شکل غلط) کرد که کاراکتر لورا رو یه جورایی از روی آلیسا کپی کرده اند،هنری تانزند رو از روی هری میسون و...)
نصف مدت بازی هم در شهر سایلنت هیل می گذره،در صورتیکه از این موضوع اطلاع نداشتید بهتر بود تو پست صفحه قبلتون نمی گفتید که به شهر سایلنت هیل تو بازی اشاره نشده و با این کار اطلاعات غلط به دیگران بدید...
اگه تو بازی به سایلنت هیل اشاره نشده پس بیمارستان آلترنیت alchemilla،زندان تولکا،هتل،خیابانهای سایلنت هیل و...که در بازی هستند جزو محدوده شهرداری اردبیل هستند؟
درسته که گروه جدید ساخت توی مواردی دچار اشتباهات بزرگی در ساخت بازی شده بودند ولی من هم کاملا موافقم که کلا نسبت به این شماره بیمهری زیادی شد ( خصوصا توی فرم خودمون ). دلیلش هم اینکه اولا گروه سر و صدای زیادی برای این بازی راه انداخت و توقعات رو بالا برد دوما انتظار 4 ساله ی فن های بازی عطش زیادی رو ایجاد کرده بود که با بازی معمولی مثل shh فروکش نمیکرد.
در كل من كه اصلا اين بازي رو (shh) اصلا سايلت هيل نميدونم و اصلا هم بازيش نكردم و

هيچ وقت نخواهم كرد
خب دوست عزیز شما که بازی نکردی چه جوری این بازی رو در حد سری نمیدونی ، اکثر کسایی که حتی از این شماره انتقاد کردند هم این بازی رو برای یک بار بازی کردن بازی خوبی دونستند بگذریم که با شماره های قوی بازی ( مثل 1و2 ) فاصله زیادی داشته.
............
دوستان التماسا وقتی در مورد داستان بازی صحبت میکنید از spoil استفاده کنید. گناه منی که بازی رو نکردم چیه ؟
............
با رفع مشکلات بوجود اومده بزودی تحلیل بروز خواهدشد.

خب این هم آخرین پست ما توی این تاپیک در سال 87 . با تبریک سال نو ، آرزوی سال خوبی برای این تاپیک و کلا sh جماعت دارم.

پاینده باشید.
 
سلام
بابا من دیگه دارم قاطی می کنم. شما سایلنت هیل4 رو با چی بازی کردین؟ من دارم با پلی استیشن2 بازی می کنم.
بند ناف رو که می دی من اصلا هر هشت تا نیزه رو سریع جمع می کنم بعد پشت سر هم می زنم به غوله. اما تا 4 تاش رو بزنم آیلین پر! اصلا یک همچین چیزی امکان نداره. عمرا کسی بتونه اینو بکشه. چه برسه به این که بعد خود والتر رو هم بکشه.
1 سوال دارم.
بازگشت به خانه چه مقدار فروش رفت که می گین خوب فروش رفته؟
راستی من بعد از مدت ها کشف کردم چرا بند ناف والتر رو نگاه داشتن. معلومه دیگه برای این که بدن سلول های بنیادیش رو بردارن:biggrin1:
 
سلام
من با PC بازي مي كنم
بازي رو دوباره نصب و رو حالت Hard امتحان كردم. مشكلي براي نجات آيلين پيش نيومد.
شرمنده ولي به نظرم يا يه جورايي خيلي شل ;)كار مي كني كه آيلين پر؟! ميشه يا باهاش مشكل شخصي داري و نمي خواي كه زنده بمونه:cheesygri.
 
سلام
اين عكس ها رو روز اول عيد از ايستگاه هفت تير گرفتم
جايي شبيه به ...
اه, واسه دیدن عکسا باید کاربر پرمیوم باشی.
حالا چرا وقتی عکس آپلود میکنه اینه بهت نمیگه, دیگه از سیاست سایته, عکسی که الان خودت آپلود کردی رو خودت نمیتونی ببینی چون پرمیوم نیستی! لول.

من خیلی مشتاقم عکسا رو ببینم, لطف کن یه جا دیگه آپلود کن!
 
اصلا یک همچین چیزی امکان نداره. عمرا کسی بتونه اینو بکشه. چه برسه به این که بعد خود والتر رو هم بکشه.
عجب ! بفرما این ملتی که اومدن برای شما توضیح دادن همه خالی بستند تا شما رو سر کار بذارن دیگه ؟؟؟؟!!!
اين عكس ها رو روز اول عيد از ايستگاه هفت تير گرفتم
ممنون ! جالب بود !
من خیلی مشتاقم عکسا رو ببینم, لطف کن یه جا دیگه آپلود کن!
خدمت شما :
sh simulate 1

sh simulate 2
 
عجب ! بفرما این ملتی که اومدن برای شما توضیح دادن همه خالی بستند تا شما رو سر کار بذارن دیگه ؟؟؟؟!!!

ممنون ! جالب بود !

خدمت شما :
sh simulate 1

sh simulate 2
اگه توی سایت بازی سنتر بزاری بخاطر سیاست های سایت باید پرمیوم باشی تا ببینیشون!اگه توی tinypic بزاری بخاطر سیاست های وزارت فناوری و اطلاعات بخاطر ف.ی.ل.ت.ر بودن سایت نمیشه اونارو ببینی!;) میشه توی یه سایت دیگه اپلود کنی؟!
 
A's for Q's !

سلام به همگی و یه خسته نباشید به این SH دوستان خستگی ناپذیر !

سلام ممنون از توضیح اما کشتن والتر قبل از مردن آیلین خیلی سخته بابا. من بدون مکس و با سرعت برق همه ی نیزه ها رو جمع می کنم بعد پشت سر هم می زنم به غوله اما بازم وقت کم میاد

مشکل شما در تیز بودنتون نیست...هر چقدر که آیلین در طول همراهی با شما بیشتر ضربه و صدمه خورده باشه (با توجه به بدنش میتونین متوجه میزان خسارت وارده بشین ! بخصوص صورتش) در مرحله ی نهایی بازی و در هنگام مبارزه سریعتر به سمت دریاچه ی کوچولو میره !

مشکل شما اینجاست که گذاشتین اینقده له و لورده شده که تا بخواین نیزه ها رو بزنین، اون داخل دریاچه شده !

من یکبار که با حالت Hard خواستم بازی رو تموم کنم این مشکل برام پیش اومد و باعث شد که نتونم مرحله ی آخر رو به پایان برسونم !

یک راه برای سالم کردن آیلین وجود داره که نوعی باگ در بازی هستش و همیشه جواب نمیده...قبل از وارد شدن به اتاق فرانک و در داخل هال اصلی ساختمون یه شمع روشن کنین و سعی کنین که آیلین رو به طرف شمعه هول بدین...در طول زمان میبینین که زخمهاش شروع به خوب شدن میکنه...قبل از اینکه شمع خاموش بشه باید بدوین و به سمت در خونه ی فرانک برین تا سریع CutScene شروع بشه وگرنه روز از نو روزی از نو !

فقط بهتره اینو بدونین که اینکار همیشه جواب نمیده...با آرزوی موفقیت برای چپ و راست کردن والتر !

شخصیت اصلی نسبت به شماره ی دو بیشتر شبیه یک مترسک بی احساس بود.

علت این مترسک بودن در LM به زیبایی هر چه تمامتر توضیح داده شده...باید قسمت شخصیت هنری رو بخونین تا کاملا متوجهش بشین و اگه خوندن متن انگلیسی بهتون حال نمیده، باید صبر کنین تا ترجمه ی متن به اتمام برسه...

این بحث عروسک رو من هیچ وقت نفهیدم ! من همیشه این عروسک رو از والتر میگرفتم (دلم میسوخت براش) و میذاشتم توی صندوقچه ! و هیچ وقت هم برام مشکلی پیش نمیومد و میتونستم تموم پایان ها رو بگیرم. ولی همه میگن نباید بگیری ازش !

نباید میگرفتی ازش ! گذاشتن عروسک توی صندوقچه باعث میشه که در مراحل نهایی بازی یک سری ارواح جدید به داخل اتاق راه پیدا کنن ! یه عالمه از شمعهات رو به هدر میدن !
 
Lost Memories

خب ! میرسیم به مقوله ی Lost Memories...

بیشتر از دو سال میشه که پروژه ایی با نام ترجمه ی LM توی این سایت کلید خورده...با موافقت و همراهی یکی از مدیران سایت جون گرفت و با همدلی بروبچ خودمون تا به اینجا رسیده...من شخصا به خاطر این همه زحمت و تلاش از تمامی شما دوستان متشکرم...

از دلگرمی ها و از با ما بودنهاتون...از نظرات و پیشنهادهاتون...و از علاقه ایی که به این موضوع نشون دادین : اینکه یک بازی و درکش میتونه فراتر از چیزی باشه که در گذشته ها تصور میشد و میتونه دنیایی جدید رو خلق کنه...

شما دوستان رو نمیدونم...ولی این ترجمه برای من چیزی بسیار فراتر از برگردوندن جمله های انگلیسی به فارسی و قرار دادنشون کنار هم بود...نظریه هایی که در این روند یاد گرفتم و تخیلاتی که با این ترجمه باهاشون آشنا شدم گوشه ایی از کوچکترین چیزهایی بود که از این ترجمه به ارمغان آوردم...

و حالا این ترجمه بدون دخالت هیچکس داره روندش رو به لطف دوستان طی میکنه...به خاطر شما...

ولی فکر کنم زمانش رسیده باشه که برای روند اون تصمیمی گرفته بشه...ترجمه کردن روان کاری بس سخت هستش و میتونه آدم رو از خورد و خوراک بندازه و من نمیخوام سختیهایی که برای من به وجود اومد برای دوستانی که در امر ترجمه در حال حاضر میکوشن به وجود بیاد و به همین خاطر تصمیم گرفتم که امشب این پست رو در اینجا قرار بدم.

ما به کاندیداهایی برای ادامه ی این ترجمه و رسیدن به بهترین و زیباترین قسمتش نیاز داریم : قسمت معرفی شخصیتها...

و این یک حقیقت هستش : اینکار بصورت تکی قابل انجام هست ولی به مراتب با کیفیتی پایینتر از یک کار گروهی...

دارم از یک کار گروهی و تیمی صحبت میکنم...میشه این کار رو حتی یک پروژه ی Open Source هم دونست...منبع که دست همه هستش و آزاد هستند (تحت قوانین GPL !) که اونرو تغییر بدن و یا به زبانی دیگر برش گردونن !

ما میتونیم با یک کار گروهی و با دست به دست هم دادن این ترجمه رو به پایان برسونیم و اونرو به عنوان اولین و کاملترین مرجع فارسی برای درک یک بازی (Silent Hill Series) به تمام ایرانیها هدیه بدیم...

این هدیه ی ما به کسانی خواهد بود که در این زمان که صنعت بازیهای کامپیوتری و داستانها در حال اوج گرفتن هستند، خواهان و نیازمند دانستن و یک انرژی اولیه هستند...

کاری که در این سایت آغاز شده روزی به اتمام میرسه و چه قدر خوب هستش که در اون روز نه یک نفر و یا چند نفر بلکه یک گروه از اتمام اون افتخار کنند و در کنار هم آماده ی انجام کارهای بزرگتر بشن...

خب ! من از بالای منبر بیام پایین ! یه کمی جو زده شدم ! شرمنده ی همگی !

ما منتظر جواب تک تک شما دوستان و اعلام آمادگی کسانی که میخوان در این راه سهیم باشند هستیم...

به امید موفقیت همگی

موفق باشید
 
سلام به همراه پوزش!

سلام به همه سایلنت هیلر ها!
شرمنده موبایلم خراب شد و نتونستم بازی رو برم و راهنما رو بنویسم!تو شبیه ساز هم نمیشد بازی کرد بعد از جایی که باید دنیا هارو عوض کنید بازی قفل میکنه!!!
این چند وقتم نمیشد بیام!همون موقع خواستم اطلاع بدم ولی ویندوز عوض شد و یوزر پسوردم رو یادم رفته بود!gray_wolf رو اینجوری یوزر میزدم و پس رو قبول نمیکرد!:biggrin1:
---------------
دوست عزیزی که تو سایلنت هیل 4 واسه گرفتن پایان مادر گیر مونده!!!
واست چند تا ترینر و سیو گیم میزارم شاید بوسیله اون بتونی یه کارایی بکنی!البته اینا به من مربوط نمیشن:-"
http://graywolf.persiangig.com/other/MoFunZone.com--silent_hill_4_the_room_4_trainer.zip

http://graywolf.persiangig.com/othe..._4_the_room_eileen_nurse_costume_unlocker.zip

http://graywolf.persiangig.com/other/sh4save.zip

http://graywolf.persiangig.com/other/rvl-sh4c.zip

http://graywolf.persiangig.com/other/silenthill4theroomsavegame.zip
---------------
از دیدن نمسیس هم خرسند شدیم!!!:love:
دوست داشتم تو تیم ترجمه کمک کنم!اما حیف :(
من که انگلیسیم ضعیفه!:((
اما خب مثل تماشاچی ها تشویق که بلدیم!!!:biggrin1:
اگر تو قسمت عکس و اینا کمک خواستین من میتونم عکسهای LM رو براتون گیر بیارم و بزارم!عکسهای غیر اون رو هم شاید بتونم!

اصلا بیایم یه سایت سایلنت هیل بزنیم(جوگیری هم حدی داره)
============
اوووووووووووووووووو
واقعا نمیدونم چی بگم!
ایول آقا شهام گل کاشتی خیلی ممنون
واقعا از این همه تلاش وپشتکار لذت میبرم!
ایکاش میشد تلاش دوستان رو جبران کرد!
واقعا عشق به سایلنت هیل عجب چیزیه!
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or