بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
بچه ها برا اینکه اسپم نداده باشم گفتم فعلا اینا رو داشته باشین :d
SilentHill4-GC04-toilet.jpg
این مدل از دستشویی آپارتمان هنری هست که توسط تیم سایلنت ساخته شده بوده
Convention_of_Silent_Hill_4.jpg
اینم یه صحنه از فیلمبرداری ;)
 
میگم امیر جان، حرفات تند و تیزه ها؛ رعایت کن یه خورده.




[/COLOR]چرا میترسی مسعود جان، هیچوقت از گفتن حقیقت نترس؛ راحت حرفتو بزن.

خودشون که میان داستان زندگیشون رو تعریف می کنن چیزی نیست، تا یکی میاد یه حرفی بزنه سریع میپرن بهش.
منظورم به شما نبود ها امیر جان.
ارشام جون ولشون کن...اومدیم اینجا 4 کلام دوستانه راجع به سایلنت هیل حرف بزنیم نه این که بزنیم توی سر و کله هم و هی به هم بگیم ای وای! کی اسبم داد کی نداد کی چی گفت کی نگفت...انگار کلاس درسه! من راجع به هیچ کدام از سایلنت هیل ها بست ندادم!!!! این حرفت یادت باشه!!!!! برای خودم متاسفم
امیر جان من نیومدم اینجا بست های به قول خودت بی ربط بدم و راجع به سایلنت هیل حرف نزنم چونکه نه وقتشو دادم(امتحانات و کنکور) و نه حوصله شو...علی جان black tear هم گفت بیام اینجا که یه جمع مثلا صمیمی! درباره سایلنت هیله...منم بخاطر احترام به علی اومدم...و گرنه بیکارم بیام اینجا بحث متفرقه کنم؟ فقط بخاطر سایلنت هیل اومدم...متاسفم...

---------- نوشته در 03:24 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 03:22 PM ارسال شده بود ---------
 
آخرین ویرایش:
خب بچه ها یه ویدئوی دیگه پیدا کردم (همونی که هنری گذاشت ولی مثل اینکه یه بار دیگه آهنگو اجرا کردن و از یه زاویه دیگه نشون میده) که توش استاد خیلی جلف شده!:|
دانلود
6 مگ بیشتر نیست
 
خب بچه ها یه ویدئوی دیگه پیدا کردم (همونی که هنری گذاشت ولی مثل اینکه یه بار دیگه آهنگو اجرا کردن و از یه زاویه دیگه نشون میده) که توش استاد خیلی جلف شده!:|
دانلود
6 مگ بیشتر نیست

دانلود کردم...واقعا باورم نمیشد برای یه اهنگ یه گروه به این بزرگی و تشکیلات باشه...اتفاقا تیبش هم باب راک هست! عاشقشم...میدونستین گیتارشو در جریان زلزله japan که چند وقت بیش بود به حراج گذاشت؟
 
دانلود کردم...واقعا باورم نمیشد برای یه اهنگ یه گروه به این بزرگی و تشکیلات باشه...اتفاقا تیبش هم باب راک هست! عاشقشم...میدونستین گیتارشو در جریان زلزله japan که چند وقت بیش بود به حراج گذاشت؟

پَ چی فکر کردی؟ استاد یامائوکا هست دیگه!
از این تم لارا خیلی دارم
یکی دیگه هم هست که یه گروه دیگه میزنن که بیشتر به ژاپنیا میخورن و بد اجرا نمیکنن ولی اونی که گیتار الکتریک میزنه یه خورده تیکه تیکه میزنه و البته آخرش اون تکه پیانو رو هم اجرا میکنن (1 دقیقه آخرش).
اونو باید آپلود کنم ولی لامصل حجمش 37 مگ هست
اگر بیتر گیرم اومد بازم میذارم.سعی میکنم از خود استاد بذارم
 
پَ چی فکر کردی؟ استاد یامائوکا هست دیگه!
از این تم لارا خیلی دارم
یکی دیگه هم هست که یه گروه دیگه میزنن که بیشتر به ژاپنیا میخورن و بد اجرا نمیکنن ولی اونی که گیتار الکتریک میزنه یه خورده تیکه تیکه میزنه و البته آخرش اون تکه پیانو رو هم اجرا میکنن (1 دقیقه آخرش).
اونو باید آپلود کنم ولی لامصل حجمش 37 مگ هست
اگر بیتر گیرم اومد بازم میذارم.سعی میکنم از خود استاد بذارم

من یه ویدئویی دارم اهنگ room of angel (که زندگیه) رو یکی دیگه با بیانو تنهایی میزنه...خیلی رمانتیکه این اهنگ
 
خب من اینجا قصد دارم به درخواست یکی از دوستانم توضیح کاملی در مورد معمای کتاب فروشی سایلنت هیل 3 بدم.
فقط ازتون خواهش میکنم اول مطلب را به دقت بخونید و بعد اگر دلتون خواست لایک کنید...همینجوری لایک نزنید!;)
=========================================================
راه رسیدن به جواب معمای کتاب فروشی در سایلنت هیل 3 بر روی درجه سختی Hard...
=========================================================
آیتم های مورد نیاز:
SHAKESPEARE ANTHOLOGY 1: Romeo and Juliet
SHAKESPEARE ANTHOLOGY 2: King Lear
SHAKESPEARE ANTHOLOGY 3: Macbeth
SHAKESPEARE ANTHOLOGY 4: Hamlet
SHAKESPEARE ANTHOLOGY 5: Othello
به سمت درب قفل بروید برروی درب صفحه کلیدی است و در سمت راست درب یادداشتی وجود دارد.آن را بخوانید:
من در اینجا یادداشت بر روی درب را 6 قسمت کردم که هرکدوم را باعدد مشخص کردم.

[LTR]Intro: In here is a tragedy ---
art thou player or audience?
Be as it may, the end doth remain:
all go on only toward death.

1: The first word at thy left hand:
a false lunacy, a madly dancing man.
Hearing unhearable words, drawn
to a beloved's grave --- and there,
mayhap, true madness at last.

2: As did this one playing at death,
find true death at last.
Killing a nameless lover, she pierced a heart rent by sorrow.

3: Doth lie invite truth?
Doth verity but wear the mask of falsehood?
Ah, thou pityful, thou miserable ones.

4: Still amidst lies, though the end cometh not,
wherefore yearn for death? Will thou attend thy beloved?
Truths and lies, life and death: a game
of turning white to black and black to white.

5: Is not a silence brimming with love
more precious than flattery?
A peaceful slumber preferred
to a throne besmirched with blood?

6: One vengeful man spilled blood for two;
Two youths shed tears for three;
Three witches disappeared thusly;
And only the four keys remain.

Outro: Ah but veryly...
In here lies a tragedy.
Art thou player or audience?
There is something which cannot become a puppet of fate or an onlooker,
peering into a cage.[/LTR]
کمی اطلاعات در مورد این معما:
1:این معمای خاص به اطلاعاتی در مورد شکسپیر نیاز دارد.اگر شما یک یا دو تا از کارهای شکسپیر را
خوانده باشید و به یاد داشته باشید که چه اتفاقاتی در داستان رخ داده است پس در ادامه نباید مشکلی داشته باشید.
برای خواندن خلاصه ای از کتابهای شکسپیر به آدرس زیر بروید:
Shakespeare Summaries at Absolute Shakespeare
2:قسمتهای intro و outro واقعا مهم نیستند.قسمتهای 1 تا 5 به پنج کتاب شکسپیر اشاره دارند و قسمت 6 اطلاعات مهمی رو به ما میده.
3:اول سعی کنید ببینید کدام قسمت به کدام کتاب ارتباط دارد.هر کدام از قسمت ها به شما در مورد ترتیب قرارگیری کدها اطلاعاتی میدهد.
راه حل: همانطور که قبلا هم گفتم intro مهم نیست پس نادیده بگیردش.قسمت های 1 تا 5 به هریک از کارهای شکسپیر اشاره دارد.
شما باید بفهمید هر کدام از قسمت ها به کدام یک از کتاب های شکسپیر اشاره دارد و هرکدام از کتاب ها را به همان ترتیبی که در یادداشت ها آمده در قفسه قرار دهید.
خوب در اینجا میخوام توضیح بدم که هر قسمت از نوشته هایی که برروی کاغذ کنار درب هست چگونه به کتاب ها ارتباط پیدا میکنه:

The first word at thy left hand:
اولین کلمه در دست چپ تو:

ما باید از سمت چپ کتاب ها را در قفسه بگذاریم.
a false lunacy, a madly dancing man:
یک دیوانگی دروغین, یک مرد رقصنده دیوانه:

ملکه گرترود با بیان کردن این که هملت دیوانه است از او محافظت میکند.
هملت یک مرد قبر کن/دلقک را در قبرستان ملاقات میکند.
Hearing unhearable words, drawn:
درک کردن کلماتی غیر قابل شنیدن, پوچ:

هملت توسط روح پدرش فرا خوانده میشود.
to a beloved's grave --- and there:
قبر یک محبوب---- و در آنجا:

این قسمت شعر اشاره به مراسم تشییع جنازه Ophelia دارد.
:mayhap, true madness at last:
و در انتها دیوانگی واقعی ممکن است باشد.

خب, به نظر میاد که هملت در انتها نسبتا دیوانه شده.
یا شاید ممکن است اشاره به اتفاقاتی دارد که به طور کلی رخ میدهد به عنوان مثال جنگ او با Laertes.
As did this one playing at death:
هنگامی که او نقش یک مرده را بازی کرد.

ژولیت وانمود میکرد که مرده است.
find true death at the last:
در نهایت به مرگ واقعی رسید.

این قسمت که دیگه همه میدوند به چه چیزی اشاره میکنه.
Killing a nameless lover, she pierced a heart rent by sorrow:
قتل یک عاشق بی نام, او قلب خود را با غم و اندوه پاره کرد.

در واقع به رومئو اشاره میکند.
Doth lie invite truth?
دروغ حقیقت را دعوت میکند؟

این جمله برای داستان اکثر تراژدی های شکسپیر صدق میکند.
Doth verity but wear the mask of falsehood؟
آیا حقیقت چیزی جزء این است که نقاب دروغ بر چهره دارد؟

گمان میکنم که این به اتللو اشاره داره, ولی نمیتونم توضیح بدم چرا!!!
Ah, thou pityful, thou miserable ones.
آه, تو رقت انگیز هستی,تو یکی از آنهایی هستی که تیره بختی.

این هم به اتللو اشاره داره, ولی این هم غیر قابل توضیحه!!!
Still amidst lies, though the end cometh not, wherefore yearn for death?
هنوز هم در میان دروغ هستی, هرچند که پایانی فرا نمیرسد,برای چه آرزوی مرگ نمیکنی؟

شاه لیر آرزوی مرگ داشت ولی به آروزش نمیرسید.
در عوض او دختر خودش را نجات داد...مرد بیچاره...
Will thou attend thy beloved? Truths and lies, life and death:
تو میل توجه کردن به محبوبت را داری؟ راست و دروغ, بودن یا نبودن.

تنها دختر لیر که واقعاََ به او وفادار بود یعنی Cordelia
a game of turning white to black and black to white:
بازی تبدیل شدن سفید به سیاه و سیاه به سفید

بالاخره این قسمت کاملا به داستان اتللو میخوره.
Is not a silence brimming with love more precious than flattery؟
آیا سکوتی پر از عشق با ارزش تر از چاپلوسی نیست؟

این اشاره به یکی از صحنه های کلیدی در کتاب شاه لیر دارد.آن قسمتی که شاه لیر قصد دارد نیمی از سرزمینش را به آن دختری بدهد که به بهترین وجه عشق خودش را به او ابراز کند.
لیر دچار سوءتفاهم میشود زمانی که تنها دخترش که به او وفادار است به او میگوید نمیتواند چیزی بگوید زیرا عشقی که نسبت به او دارد را نمیتواند با کلمات توصیفش کند,
ولی آن دو دخترش به او دروغ های شیرین میگویند.
A peaceful slumber preferred to a throne besmirched with blood؟
صلحی سست را نسیت به تاج و تختی آغشته به خون ترجیح میدهی؟

مانند تاج و تختی که مکبث با به قتل رساندن پادشاه دانکن به دست میاورد.
One vengeful man spilled blood for two;
یک مرد انتقام جو خون دو نفر را میریزد.

کسی هست که میخواهد انتقام بگیرد؟
خب برای مثال هملت که میخواهد انتقام قتل پدرش را بگیرد.
Two youths shed tears for three;
دو جوان اشک میرزند بخاطر 3 نفر;

این جمله فقط به داستان رومئو و ژولیت میخورد.
Three witches disappeared thusly
سه جادوگر بدین ترتیب ناپدید میشوند;

این جمله هم به کتاب مکبث میخوره.
And only the four keys remain
و تنها چهار کلید باقی میماند.


========================================================
خب با توجه به اطلاعاتی که در بالا دادم کتابها را به این ترتیب درون قفسه بگذارید:
Hamlet - IV - 4
Romeo and Juliet - I - 1
Othello - V - 5
King Lear - II - 2
Macbeth - III - 3
خب همونطور که فهمیدید وقتی کتابها را بذاریم در قفسه پنج عدد به دست میاد ولی رمز درب 4 عددی هست.اینجا هست که قسمت 6 یادداشت به کارمون میاد...بیاد تا این قسمت رو دوباره بررسی کنیم:
One vengeful man spilled blood for two (این قسمت اشاره به هملت داره)
Two youths shed tears for three (این قسمت اشاره به رومئو وژولیت داره)
Three witches disappeared thusly (این قسمت هم اشاره به قسمتی از کتاب مکبث داره)
And only the four keys remain (؟)

خب جمله One vengeful man spilled blood for two (یک مرد انتقام جو خون دو نفر را میریزد) ; به این معنا هست که شما باید شماره مرد انتقام جو را ضربدر عدد 2 بکنید.حالا اولین کتابی که ما گذاشتیم توی قفسه چه کتابی بود معلومه دیگه Hamlet بود.خب عدد مرد انتقام جو چند هست؟برای اینکه بفهمید چند هست نگاهی به کتاب Hamlet بکنید.خب روی کتاب چه عددی نوشته شده؟ بله, عدد 4 نوشته شده . خب حالا ما باید عدد 4 را ضربدر عدد 2 بکنیم که برابر میشه با 8...

حالا جمله Two youths shed tears for three (دو جوان (رومئو و ژولیت) اشک میرزند بخاطر 3 نفر) ; این جمله هم به این معنا هست که عدد کتاب رومئو و ژولیت را باید ضربدر عدد 3 بکنیم.نگاهی به قفسه کتاب بندازید, کتاب دومی که در قفسه گذاشتیم کتاب رومئو و ژولیت هست.خب عدد کتاب R&J هست 1 حالا ما عدد 1 را ضربدر 3 میکنیم که جواب میشه عدد 3...خب تا اینجا ما دو عدد پیدا کردیم یکی 8 و دیگر 3...اجازه بدید تا بریم بقیه اعداد را هم پیدا کنیم.

جمله Three witches disappeared thusly ( سه جادوگر بدین ترتیب ناپدید میشوند);خب این جمله به کتاب مکبث اشاره داره ولی همونطور که میدونید کتاب سومی که ما گذاشتیم توی قفسه Othello هست.پس این جمله به کاره ما نمیاد!!!

حالا جمله And only the four keys remain (و تنها چهار کلید باقی میماند.) ; فقط باقی میمونه...ما فقط تونستیم 2 عدد را پیدا کنیم و هنوز 2 عدد دیگه را پیدا نکردیم...چجوری پیدا کنیم؟
یکبار دیگه به سراغ قفسه کتاب برید و ترتیب قرار گیری آنها را نگاه کنید:

Hamlet - 4
Romeo and Juliet - 1
Othello - 5
King Lear - 2
Macbeth - 3

خب به این ترتیب که کتابها را ما در قفسه جای دادیم این اعداد به دست اومده [LTR]4-1-5-2-3[/LTR]. خب طبق راهنمایی ها که قسمت 6 یادداشت به ما کرد عدد 4 را ضربدر 2 کردیم که شد 8. عدد 1 را ضربدر 3 کردیم که شد 3.عدد بعدی را نتونستیم به دست بیاریم پس بنابراین عدد کتاب Othello که 5 هست را مینویسم. و در ادامه هم هیچ راهنمایی در مورد به دست آوردن عدد چهارم نکرده پس ما هم مجبوریم همان عدد کتاب King Lear را که در قفسه گذاشتیم را یادداشت کنیم که 2 هست.
خب چه اعدای ما بدست آوریدم؟[LTR]8-3-5-2[/LTR] این همون رمزی هست که با اون میشه درب اتاق را باز کرد و چه بسا کسانی فسفر زیادی سوزاندند و نتوانستند این جواب را پیدا کنند و دست به دامن راهنما شدن از جمله خودم!!!:d
امیدوارم با استفاده از این راهنما بفهمید که چه جوری میشه این معما رو حل کرد.هر چند که بعید میدونم کمکی کرده باشه این راهنما.:d

منابع:راهنمای Gamespot و راهنمای کامل سایلنت هیل 3 به نویسندگی CHESH THE CAT...

اميرجان واقعا مرسي فوق العاده بود>:d:d

---------- نوشته در 03:57 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 03:43 PM ارسال شده بود ----------

امير جان واقعا خسته نباشي>:d< مرسي دستت گلت درد نكنه:x:) نهايت تشكرو ازت دارم حالا بعد از 3سال دوباره ميرم silent hill 3 بازي ميكنم كمك خيلي بزرگي كردي فوق العاده بود:)
 
سلام
خب من اینجا قصد دارم به درخواست یکی از دوستانم توضیح کاملی در مورد معمای کتاب فروشی سایلنت هیل 3 بدم.
فقط ازتون خواهش میکنم اول مطلب را به دقت بخونید و بعد اگر دلتون خواست لایک کنید...همینجوری لایک نزنید!;)
من لایک مایک سرم نمیشه. باید یه ماچت کنم.:-*
اميرجان واقعا مرسي فوق العاده بود>:d:d

امير جان واقعا خسته نباشي>:d< مرسي دستت گلت درد نكنه:x:) نهايت تشكرو ازت دارم حالا بعد از 3سال دوباره ميرم silent hill 3 بازي ميكنم كمك خيلي بزرگي كردي فوق العاده بود:)
کجا‌کجا؟ هاوووووون؟ پست دادن اینجا عواقبی داره رضاجان.
ورودت رو خوش‌آمد میگم و امیدوارم حضورت طولانی باشه:welcome:
====================================================
روی صحبتم ابتدا با امیرجان و مسعودجان و در ادامه با باقی دوستان هست.
بنده همیشه گفتم و اعتقاد دارم اینجا یه محیط دوستانه‌ست که قرار نیست توش یه خط مشی مشخص داشته باشیم. بر اساس نظریه‌ی «آرام و با نشاط» جلو میریم و با هرچی حال کردیم و جمع طلبید،درباره‌ش بحث می‌کنیم. اینجا یه محیط آکادمیک یا کاری نیست. همونطور که وقتی اکثریت گفتند بریم سراغ SH4 بنده علی‌رغم میل باطنیم قبول کردم. وانگهی تا اینجا کم درباره‌ی SH4‌ بحث نکردیم معرفی قربانیان توسط میرجان انجام میشه. ضمن اینکه به نظر بنده رفع مشکلات افرادی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند همیشه تو اولویت بوده اینجا. در آخر هم .... هیچی بی‌خیال. همدیگر رو ماچ کنید بره پی کارش نفری (امیر و مسعود) یه ماچ هم به بنده لطف کنید. اینم دنگ من:-*

---------- نوشته در 06:54 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 06:22 PM ارسال شده بود ----------

امیر‌جان! جان من این اسمت رو عوض کن یا دیگه برای بار اول لایک نکن. :d
هر دفعه میام این رو می‌بینم قند تو دلم آب میشه میگم خود خود خودشه >:d<
31416831523138905417.jpg
 
آخرین ویرایش:
بچه ها داریم به شخصیت های اصلی تر توی لیست قربانی ها نزدیک میشیم خودتون ور برای بحث های داغ آماده کنید ، فقط یکم آروم تر جلو برید تا به جوزف بعد از خرداد برسیم که ما هم بیشتر بتونیم شرکت کنیم !
امیر من هم از اینی که این آقا بالاییه برات فرستاد میفرستم دستت درد نکنه ! ولی از لحاظ معماها این شماره واقعا اشک درآر بود به معنای واقعی !
 
قربانی چهاردهم:
victim_14.jpg

قربانی: Toby Archbolt
حرفه: کشیش فرقه مادر مقدس
جنسیت/ویژگی: مرد/سیاه پوست/میانسال
قد/وزن: 180 سانتیمتر/78 کیلوگرم
سرگرمی: قماربازی,عیاشی
غیره: به دختران نوجوان علاقه دارد
زمینه قتل: افسردگی
روش قتل: از صخره به ارتفاع 100 متر به پایین پرتاب شد
محل قتل: جنگلهای مکزیکو
وسایل به جا مانده: کتاب عکس های قدیمی (در نقطه)
=============================================
[LTR]The Valtiel sect's influence began to dwindle after its two priests had been killed. Seeing
opportunity, Toby Archbolt, a priest of the Holy Mother sect, began illegal dealings to increase his
own sect's influence. One venture included starting a sightseeing business using the money he
made through his shady ventures. After reopening Wish House for orphans, Toby was elected to
city council for his contribution to the city and people.[/LTR]
victim_14.jpg

روح Toby Archbolt
دوستان این رو فعلا داشته باشید تا بعد بیام ترجمه کنم,الان مخم دیگه نمیکشه برای ترجمه کرده...شرمنده به خدا...
=============================================
روی صحبتم ابتدا با امیرجان و مسعودجان و در ادامه با باقی دوستان هست.
بنده همیشه گفتم و اعتقاد دارم اینجا یه محیط دوستانه‌ست که قرار نیست توش یه خط مشی مشخص داشته باشیم. بر اساس نظریه‌ی «آرام و با نشاط» جلو میریم و با هرچی حال کردیم و جمع طلبید،درباره‌ش بحث می‌کنیم. اینجا یه محیط آکادمیک یا کاری نیست. همونطور که وقتی اکثریت گفتند بریم سراغ SH4 بنده علی‌رغم میل باطنیم قبول کردم. وانگهی تا اینجا کم درباره‌ی SH4‌ بحث نکردیم معرفی قربانیان توسط میرجان انجام میشه. ضمن اینکه به نظر بنده رفع مشکلات افرادی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند همیشه تو اولویت بوده اینجا. در آخر هم .... هیچی بی‌خیال. همدیگر رو ماچ کنید بره پی کارش نفری (امیر و مسعود) یه ماچ هم به بنده لطف کنید. اینم دنگ من:-*
مسعود جون بیا تو بغلم...>:d<
ماچ ماچ :-*

امیر‌جان! جان من این اسمت رو عوض کن یا دیگه برای بار اول لایک نکن. :d
هر دفعه میام این رو می‌بینم قند تو دلم آب میشه میگم خود خود خودشه >:d<
دیگه نمیشه عوضش کرد مسعود جون...برای بار اول هم لایک میکنم:-":d
دیگه همیشه باید قند تو دلت آب بشه..>:):d
================================================
بچه ها داریم به شخصیت های اصلی تر توی لیست قربانی ها نزدیک میشیم خودتون ور برای بحث های داغ آماده کنید ، فقط یکم آروم تر جلو برید تا به جوزف بعد از خرداد برسیم که ما هم بیشتر بتونیم شرکت کنیم !
چشم اشکان جون آهسته پیش میریم...:d
امیر من هم از اینی که این آقا بالاییه برات فرستاد میفرستم دستت درد نکنه ! ولی از لحاظ معماها این شماره واقعا اشک درآر بود به معنای واقعی !
ممنون اشکان جان:-*
باهات کاملا موافقم...معماهای قسمت سوم خیلی سخت بود مخصوصا اون دره که توی طبقه دوم بیمارستان بود, یه چیزی بود برای خودش...
===============================================
 
آخرین ویرایش:
سلام
می‌خواستم شخصیت بعدی رو شروع کنم اما خب بهتره اینبار از زمین به آسمون بباره. یعنی سر بحث قربانی‌ها به شخصیت‌های مربوطه برسیم.
قربانی ‌چهاردهم
84921224520539870224.jpg
 
سلاممی‌خواستم شخصیت بعدی رو شروع کنم اما خب بهتره اینبار از زمین به آسمون بباره. یعنی سر بحث قربانی‌ها به شخصیت‌های مربوطه برسیم.قربانی ‌چهاردهم
84921224520539870224.jpg
بابا ایول، عجب آدم اهل حالیه این یکی قربانی؛ تفریحات و علایقش رو میگم :d
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or