بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
دوستان شماره ی 4 سخته به نسبت نسخه ی اول میگم ؟
می تونم الان شروع کنم یکی دو روزه تمومش کنم؟
بستگی داره سختی رو چی تعریف کنی از لحاظ معماها بازی یکی از آسونترین شماره های سری هست ! از نظر طول بازی به نظرم کمی طولانی تر از یک بود ، ولی چیزی که هست این که شما در ه لحظه یک چیز برای فکر کردن داری یعنی در هر قسمت میدونی دقیقا چه کاری باید انجام بدی پس طولانی بودن بازی خیلی اذیتت نخواهد کرد ! از لحاظ مبارزات هم بازی یکی از وحشتناک ترین سیستم مبارزاتی سری رو داره تنها چیزی که شاید شما رو به این تفکر بندازه که چرا بازی تموم نمیشه همین سیستم مبارزه بازی هست !
باس های بازی هم با توجه به سیستم مبارزه یکمی بیشتر شما رو به دردسر میندازند گیریم که تعداد باس ها کمتر هست نسبت به یک !
در بازی یک سری آیتم های هست که تنها میتونید با استفاده از Cheat اونها را بدست بیارید.به نظر میاد که این آیتم ها مربوط به گرفتن پایان UFO میشده ولی هرگز در بازی مورد استفاده قرار نگرفت.
همیشه تو این فکرم چرا پایان UFO از بازی حذف شده ، البته قبلا هم توی تحلیل امیر حسین از شماره چهار این بحث رو کردم که اصل کمی های شماره چهار به نظر من برمیگرده به عجله ی کونامی برای انتشار هر ساله ی بازی ، به خاطر مراجعی که از بازی توی شماره ی دوم و سوم بود و عمق داستانی که داره همیشه این فکر تو ذهن من بوده که تیم سایلنت یه شاهکار تمام عیار از بازی میخواسته بسازه چیزی که همه رو راضی کنه تغییر سیستم مبارزه که به نظرم ناقص و با عجله به اتمام رسیده برای جذب فن های جدید و البته داستانی پرفکت برای راضی نگه داشتن طرفدارهای قبلی ، با این وجود هم فکر کنم همه با این موضوع موافق باشید که خیلی از کسائی که سایلنت هیلی هستند شماره ی چهار ، شماره ی آغازینشون بوده که نشون میده با تمام این صحبت ها تیم سایلنت به بخش بزرگی از اهدافش تو بازی رسیده !
گو اینکه باز هم به نظر خود من بازی توانائی های فوق العاده زیادی داشت !

پاینده باشید !
 
سلام
:-l:-l:-l:-l:-l:-l:-l
اميرجان منظور شما نبودي. به Leon تيكه انداختم.:d

خب مسعود جان منم میخوام همین رو بدونم...چرا اینجوریه...یعنی زمان توی بازی هیچ معنایی نداره؟!!!
زمان تو همون بعد معنا داره ولي تو دنياي موازي خودش معناش فرق مي‌كنه
 
خب بنده نکته های جالبی از SH4 پیدا کردم که براتون میذارم....
نکات خیلی جالبی بود امیر...
فکر کنم مال اون دو تا بسره برورشگاهی هست که یکیشون خوب میشه و یکیشون به فکر انتقام میفته و...
منظورت چیه مسعود 72؟
من برداشتم از حرف تو رفت سمت شاهزاده و گدا...
:p

بستگی داره سختی رو چی تعریف کنی از لحاظ معماها بازی یکی از آسونترین شماره های سری هست ! از نظر طول بازی به نظرم کمی طولانی تر از یک بود ، ولی چیزی که هست این که شما در ه لحظه یک چیز برای فکر کردن داری یعنی در هر قسمت میدونی دقیقا چه کاری باید انجام بدی پس طولانی بودن بازی خیلی اذیتت نخواهد کرد ! از لحاظ مبارزات هم بازی یکی از وحشتناک ترین سیستم مبارزاتی سری رو داره تنها چیزی که شاید شما رو به این تفکر بندازه که چرا بازی تموم نمیشه همین سیستم مبارزه بازی هست !
باس های بازی هم با توجه به سیستم مبارزه یکمی بیشتر شما رو به دردسر میندازند گیریم که تعداد باس ها کمتر هست نسبت به یک !

همیشه تو این فکرم چرا پایان UFO از بازی حذف شده ، البته قبلا هم توی تحلیل امیر حسین از شماره چهار این بحث رو کردم که اصل کمی های شماره چهار به نظر من برمیگرده به عجله ی کونامی برای انتشار هر ساله ی بازی ، به خاطر مراجعی که از بازی توی شماره ی دوم و سوم بود و عمق داستانی که داره همیشه این فکر تو ذهن من بوده که تیم سایلنت یه شاهکار تمام عیار از بازی میخواسته بسازه چیزی که همه رو راضی کنه تغییر سیستم مبارزه که به نظرم ناقص و با عجله به اتمام رسیده برای جذب فن های جدید و البته داستانی پرفکت برای راضی نگه داشتن طرفدارهای قبلی ، با این وجود هم فکر کنم همه با این موضوع موافق باشید که خیلی از کسائی که سایلنت هیلی هستند شماره ی چهار ، شماره ی آغازینشون بوده که نشون میده با تمام این صحبت ها تیم سایلنت به بخش بزرگی از اهدافش تو بازی رسیده !
گو اینکه باز هم به نظر خود من بازی توانائی های فوق العاده زیادی داشت !

پاینده باشید !
اشکان جان در مورد پاراگراف اولت:
عالی توصیف کردی... فقط به نظر من باید به اتمسفر خارق العاده ی بازی هم اشاره کنیم...
مخصوصاً آخرای بازی وقتی که Walter رو میبینیم که روی پله ها (Other World) نشسته و با اینکه میدونیم Henry قربانی همین آدم بوده.... و Walter باهامون کاری نداره و بی تفاوت نشسته همونجا...
وایییییییییییییی
هه، یادم رفت راجع به پاراگراف دومت یه چیزیو بگم...
*ویرایش
:p
نمیدونم چرا من فکر میکردم همه از SH2 به شمت این بازی خارق العاده کشیده شدن... شاید چون خودم این بازی رو با SH2 شناختم اینجوریه... اما SH4...!!! هرگز فکرشم نمیکردم اشکان... چرا چنین برداشتی داری؟


سلام

اميرجان منظور شما نبودي. به Leon تيكه انداختم.:d
منو میگه ها...
:p
 
آخرین ویرایش:
اميرجان منظور شما نبودي. به Leon تيكه انداختم.
yahoo_4.gif
شوخی میکنم آقا مسعود...فهمیدم منظورتون Leon بود.:d

بچه ها بریم در مورد قربانیان والتر بحث کنیم یا صبر کنیم بعدا بحث کنیم؟:d
 
نمیدونم چرا من فکر میکردم همه از SH2 به شمت این بازی خارق العاده کشیده شدن... شاید چون خودم این بازی رو با SH2 شناختم اینجوریه... اما SH4...!!! هرگز فکرشم نمیکردم اشکان... چرا چنین برداشتی داری؟
من این قضیه رو مونیتورینگ بچه هائی که دیدم میگم چون کمتر کسی رو میبینی سری رو بشناسه sh4 رو نشناسه !
بعدش هم برای یه مدت 4 ساله بین شماره ی 4 و 5 تنها شماره ای که در دسترس بود همین شماره بود به ناچار این شماره بیشتر زمان برای عرض اندام داشت سر همین این حرف رو میزنم !
 
همزمان که دارین میرین جلو دیالوگهای هر کات سنس رو می زارم که حال کنین :d
بذار تا حال کنیم...:d
====================================
خیر سرم یه سوال ازتون پرسیدم من::d
بچه ها بریم در مورد قربانیان والتر بحث کنیم یا صبر کنیم بعدا بحث کنیم؟
====================================
کتابی که Sh4 ازش الهام گرفته یعنی همون Coin Locker Babies در مورد کودکی هست که در گنجه ای رها شده...
متشکر از لیون عزیز:p
 
[


SPOILER]
silent-hill-4-room27926.jpg
[/SPOILER
SILENT HILL 4: THE ROOM

5 روز پیش بود ... اولین کابوسم همون موقع بود. بعد از اون هرگز نتونستم از اتاقم خارج بشم. تلفن کار نمی کرد... تلویزیون خراب بود... حتی داد و فریادهای من هم بیهوده بود چون کسی نمی تونست صدامو بشنوه ... همه دنیای اطراف خیلی ناگهانی دیوانه شده بود. در ورودی اتاق با قفل و زنجیر بسته شده بود، پنجره ها قفل شده بودند... و بالاتر از همه اینکه ، یک نفر در رو از داخل قفل کرده بود . من چطور می تونم از این جهنم خارج بشم ؟
-------------
هنری جلو میرود و از چشمی در بیرون را نگاه می کند

هنری : این آیلین گالوین ، همسایه ی بقلیه ...
آیلین گالوین : اوه ، مرد... امیدوارم شانسم قبل از مهمونی تغییر کنه ...

هنری صدایی می شنود .
هنری : این چی بود ؟ ک...کسی اینجاست ؟

هنری به سمت دستشویی می رود و با سوراخ بزرگی روی دیوار مواجه می شود
هنری : نمی دونم می تونم از اینجا برم بیرون یا نه

هنری وارد دنیای مترو می شود
 
همزمان که دارین میرین جلو دیالوگهای هر کات سنس رو می زارم که حال کنین :d
حتما بذار... خیلی خوبه :) یادآوری خوبیه ;)

خیر سرم یه سوال ازتون پرسیدم من::d
بچه ها بریم در مورد قربانیان والتر بحث کنیم یا صبر کنیم بعدا بحث کنیم
خوب مگه قرار بود چیکار کنیم :d شروع کنین دیگه...
اگه همینجور بخواین اجازه بگیریم که تا برسیم به آخرین قربانی شده سر سال تحویل 92 :d
امیر جان بی ادبی نشه ;)
 
98632294197389801678.jpg


اولین قربانی
=========================================================
نام: Jimmy Stone
حرفه: کشیش فرقه ولتایل
جنسیت/ویژگی: مرد /سفید پوست میانسال/عضلانی
قد/وزن: 190 سانتیمتر/85 کیلوگرم
سرگرمی: دارت
غیره: ملقب به شیطان سرخ
زمینه قتل: 10 قلب
روش قتل: شلیک با اسلحه به پشت سر
محل قتل: طبقه اول خانه امید,سایلنت هیل
وسایل به جا مانده: تکه های از کتاب (در یک نقطه)
========================================================
توضیحات:
jimmy Stone فرقه وَلتایل را تاسیس کرد و خود کشیشی از این فرقه شد.قوانین این فرقه مابین فرقه “مادر مقدس” و “بانوان مقدس” بود.
فرقه وَلتایل به خدا نزدیکتر و آیین رفتارشان پرستش وَلتایل بود و عبادت وَلتایل منوط به اعدام کردن بود.
جیمی به وسیله شلیک گلوله کشته و جسدش در پرورشگاه خانه امید یافت شد که توسط فرقه “مادر مقدس” اداره میشد.
از قضا,مرد دست راست او George Rosten جسدش در همان پرورشگاه پیدا شد.
=========================================================
سوال:
لقب Jimmy Stone به خاطر روپوش هرمی شکلی بود که برسرش گذاشته بود.لقب او چه بود؟

A: White Saint
B: Red Devil
C: Black Aristocrat
10495691765469664916.jpg



=========================================================
از آتوسای عزیز بابت ترجمه کردن دیالوگهای بازی تشکر مکینم....دستت درد نکنه همشهری:d


 
اوه عالیه بچه ها! خوب داریم پیش میریم! از همگی ممنون!>:d<
خیر سرم یه سوال ازتون پرسیدم من::d
بچه ها بریم در مورد قربانیان والتر بحث کنیم یا صبر کنیم بعدا بحث کنیم؟
راستش امیر جون میخواستم اگر میشد اول در مورد والتر و آیلین حرف میزدیم و بعدش میرفتیم سر قربانیا! چون قربانیا مهم ترین مورد بحثمون هستن.ولی حالا که شروعش کردی،راه دیگه ای نداری! پس با تمام وجود ادامه بده!:d
----------------------------------------------------
چند وقت پیش فهمیدم که نوشته های قرمزی که توی قسمت جنگل،روی دیوار ها و سنگ قبر ها قابل مشاهده هست و هنری نمیتونه بخونشون،در عوض آیلین میتونه! منم که طبق معمول تا حالا اینو نمیدونستم!:d
----------------------------------------------------
سوال:
لقب Jimmy Stone به خاطر روپوش هرمی شکلی بود که برسرش گذاشته بود.لقب او چه بود؟

A: White Saint
B: Red Devil
C: Black Aristocrat
خب احیانا همون چیزیه در قسمت غیره نوشتی:
غیره: ملقب به شیطان سرخ
:-/
 
حالا این که سوال نبود من پرسیدم...توی Walter Victims اومده بود منم گذاشتم اینجا:d
ولی حالا اگه دلتون میخواد من سوال میکنم شما جواب بدید جایزه نفر برنده هم یک سفر سیاحتی به شهر سایلنت هیل هست..:d
 
حالا این که سوال نبود من پرسیدم...توی Walter Victims اومده بود منم گذاشتم اینجا:d
ولی حالا اگه دلتون میخواد من سوال میکنم شما جواب بدید جایزه نفر برنده هم یک سفر سیاحتی به شهر سایلنت هیل هست..:d

سوالت دام آموزشی داشت!:d
قسمت دوم هم بگم که شمال یا جنوب؟ جنوب داره بارون میاد و شمال مه میاد!:d
بچه ها حالا که بحث قربانیا شد،به نظرتون والتر چه کسایی رو میکشته؟ یه سری افراد مخصوص رو یا هر کی به نوعی به گذشته-س ربط داشت؟ یا بی ربط هم میکشت؟
 
سوالت دام آموزشی داشت!:d
قسمت دوم هم بگم که شمال یا جنوب؟ جنوب داره بارون میاد و شمال مه میاد!:d
بچه ها حالا که بحث قربانیا شد،به نظرتون والتر چه کسایی رو میکشته؟ یه سری افراد مخصوص رو یا هر کی به نوعی به گذشته-س ربط داشت؟ یا بی ربط هم میکشت؟
ببین به نظر من افراد خاصی رو نمیکشه و شاید کسانی رو هم که میکشه حتی اطلاعی ازشون نداشته باشه و فقط در راه رسیدن به 21sacrement هر کاری انجام بده....الان میگم چرا
ببین اکثر قربانی های والتر با گذشته ش ربط داشتن و به نوعی به وسیله اونا مورد اذیت و ازار قرار میگرفته یا طرد میشده به همین دلیل در اینده به این هیولا تبدیل میشه و تصمیم میگیره انتقام بگیره و از طرفی دیگه راه رو برای 21 قربانیش فراهم کنه...ولی چند تا از قربانی ها هستن که اصلا ربطی به گذشته ش ندارن و از بدشانسی مردن! مثل اون دوتا بسر نوجوان ک الان اسمشون خاطرم نیست و به خاطر علاقه شون به ساسلینت هیل و درگیر شدن توی داستانهاش علاقه داشتند و به همین سبب این وسط قربانی والتر شدن یا مثلا اون خواهر برادر کوچیکی که در طول بازی به صورت دشمنای چسبیده به هم میان...اونا گفته میشه که والتر به خاطر اینکه خواهر یا برادری نداشته به اونا حسادت کرده و نزدیک مدرسه شون و نزدیک دریاچه قلبشونو دراورده!
 
ببین به نظر من افراد خاصی رو نمیکشه و شاید کسانی رو هم که میکشه حتی اطلاعی ازشون نداشته باشه و فقط در راه رسیدن به 21sacrement هر کاری انجام بده....الان میگم چرا
ببین اکثر قربانی های والتر با گذشته ش ربط داشتن و به نوعی به وسیله اونا مورد اذیت و ازار قرار میگرفته یا طرد میشده به همین دلیل در اینده به این هیولا تبدیل میشه و تصمیم میگیره انتقام بگیره و از طرفی دیگه راه رو برای 21 قربانیش فراهم کنه...ولی چند تا از قربانی ها هستن که اصلا ربطی به گذشته ش ندارن و از بدشانسی مردن! مثل اون دوتا بسر نوجوان ک الان اسمشون خاطرم نیست و به خاطر علاقه شون به ساسلینت هیل و درگیر شدن توی داستانهاش علاقه داشتند و به همین سبب این وسط قربانی والتر شدن یا مثلا اون خواهر برادر کوچیکی که در طول بازی به صورت دشمنای چسبیده به هم میان...اونا گفته میشه که والتر به خاطر اینکه خواهر یا برادری نداشته به اونا حسادت کرده و نزدیک مدرسه شون و نزدیک دریاچه قلبشونو دراورده!
کاملا درست.
سینتیا بود-نمیدونم چرا سینتیا رو کشت
ریچارد بود-البته ریچارد رو دیدیم که داشت دنبال کودکیای والتر میرفت و میخواست تنبیهش کنه
اون یارو توی جنگل و اونی که توی زندون بود (اسمای قربانیا رو نمیدونم.منتظر میشم کم کم معرفی بشن) اونا رو هم نمیدونم چرا کشت-شاید بی دلیل کشته.منتظر بمونیم ببینیم بقیه بچه ها چی میگن در موردشون
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or