بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
یک ایراد :دی

صحنه‌ها و وقایعی که داخل بازی رخ میده قابل پیش بیتی هستند :|:دی
ای بابا،باز نا امید شدم که.هی این امید ما رو بالا و پایین می کنید کار دست خودم میدم.
داستانش چطوره؟(خود داستان رو توضیح ندی فقط در چه سطحی هست)،ایا به نسخه دوم می رسه؟
البته من این رو یک ایراد نمیدونم، بیشتر در موردش بحث میکنیم، ولی باور کنید تا الآن حس سایلنت هیل بهم منتقل نشده:| امیدوارم در ادامه این وضعیت تموم بشه.
ای بابا بازم که بدتر شد،پس فردا می گید از HC هم بدتره که.من فقط می خوام بدونم داستانش در چه سطحی یعنی حالت روانشناسی نسخه دوم رو داره؟
 
ای بابا بازم که بدتر شد،پس فردا می گید از HC هم بدتره که.من فقط می خوام بدونم داستانش در چه سطحی یعنی حالت روانشناسی نسخه دوم رو داره؟
سیاوش جان الآن دوست ندارم تا پایان بازی اظهار نظر کنم ولی بهت قاطعانه میگم هیچ وقت این بازی حتی به نسخه دوم نزدیک هم نمیشه. دروغ نگم یکم جو آلن ویک منو گرفت تا سایلنت هیل، ولی باز زود قضاوت نمیکنم.
این رو هم مطمئن باش بازی از HC اصیل تره.

پ.ن: دوستان هیچ اسپویلی از بازی و داستان بازی تو این تاپیک نگذارید، دوستانی که به هر دلیلی الآن موقعیت بازی کردن این عنوان رو ندارند ناراحت می‌شند و دوست ندارم کسی به خاطر این مسائل جزئی دیگه به این تاپیک نیاد.
 
آخرین ویرایش:
پ.ن: دوستان هیچ اسپویلی از بازی و داستان بازی تو این تاپیک نگذارید، دوستانی که به هر دلیلی الآن موقعیت بازی کردن این عنوان رو ندارند ناراحت می‌شند و دوست ندارم کسی به خاطر این مسائل جزئی دیگه به این تاپیک نیاد.
علی اگر مثل این دوستمون توی اسپویلر قرار بدند هیچ مشکلی نداره ، بالاخره تاپیک سری هست و باید در این موارد هم بحث بشه !
امیدواریم بچه ها از این بازی لذت ببرند ما هم خوشحال میشیم اگر این بازی راضی کننده باشه !

پ.ن:از ظهر تا حالا تاپیک 4 صفحه رفته جلو ، خدا پدر dp رو بیامرزه !
 
علی اگر مثل این دوستمون توی اسپویلر قرار بدند هیچ مشکلی نداره ، بالاخره تاپیک سری هست و باید در این موارد هم بحث بشه !
امیدواریم بچه ها از این بازی لذت ببرند ما هم خوشحال میشیم اگر این بازی راضی کننده باشه !

پ.ن:از ظهر تا حالا تاپیک 4 صفحه رفته جلو ، خدا پدر dp رو بیامرزه !

کلی گفتم اشکان جون، آخه بازی جو زده میکنه آدم رو، منم همین الآن کلی حرف برای گفتن دارم ولی صبر میکنم چند وقت بگذره.

فکر کنم فردا ساعتی ده صفحه بره جلو، اندک اندک به جمع مستان اضافه میشه:d

من مطمئنم بازی به زودی رو Steam عرضه میشه، دوست دارید پستم رو بوک‌مارک کنید:d اصلاً جون میده بازی رو رو PC بری، این گرافیک با DX11 فوق العاده میشه.
 
البته من این رو یک ایراد نمیدونم، بیشتر در موردش بحث میکنیم، ولی باور کنید تا الآن حس سایلنت هیل بهم منتقل نشده:| امیدوارم در ادامه این وضعیت تموم بشه.

یه بازی مثل سایلنت هیل اگه قابل پیش بینی باشه تقریبا فاتحش خوندست. بازی باید غافلگیر کننده باشه. اگه غافلگیر کننده نباشه روی اتمسفر بازی تاثیر بد میذاره. خوب میدونی که سایلنت هیل روی اتمسفر میچرخه :دی
 
یه بازی مثل سایلنت هیل اگه قابل پیش بینی باشه تقریبا فاتحش خوندست. بازی باید غافلگیر کننده باشه. اگه غافلگیر کننده نباشه روی اتمسفر بازی تاثیر بد میذاره. خوب میدونی که سایلنت هیل روی اتمسفر میچرخه :دی

چی شد پس... منتظریم ها!:|
 
یه بازی مثل سایلنت هیل اگه قابل پیش بینی باشه تقریبا فاتحش خوندست. بازی باید غافلگیر کننده باشه. اگه غافلگیر کننده نباشه روی اتمسفر بازی تاثیر بد میذاره. خوب میدونی که سایلنت هیل روی اتمسفر میچرخه :دی
به اون شوری‌ای هم که تو میگی نیست احد جان، یه طوری حرف میزنی انگار داری سریال صدا و سیما رو نقد میکنی:d شاید زیادی زرنگی:d این بحث رو نگه دار وقتی بازی رو تموم کردیم بریم سراغش.

چی شد پس... منتظریم ها!:|

منتظر چی هستی امیر حسین جان؟:d اسپویل بیشتر؟
 
چی شد پس... منتظریم ها!:|

اوه اوه :دی یادم نبود :دی

میر متاسفانه اون موردی که گفتم توی بازی تقریبا صادقه. یعنی اتفاقاتی که توی بازی میوفتن قابل پیش بینی هستن. البته با پیشروی توی بازی کم میشن.
مه موجود توی بازی طراحی چندان خوبی نداره. البته چندان مهم نیست و همینی که هم هست کافیه از دید من.
یه بخش جالبی توی بازی هست. وقتی در رو میخوای باز کنی در مثل درهای رزیدنت ایول کلاسیک باز میشه. یعنی دوربین زوم میشه روی در. یه ویژگی دیگه ای هم که داره این هست که بعد زوم شدن روی در، باز شدن در دست تو هست. اگه آنالوگ رو بچرخونی در باز میشه و اگه برش گردونی بسته میشه. یعنی میتونی در رو تا حالت نیمه باز ة بازش کنی و ببندیش.
بازی سعی کرده اتمسفر خوبی داشته باشه. از کلاغ‌ها بیشتر استفاده شده و سعی میکنن با ایجاد ترس حادثه‌ای مخاطب رو تحت تاثبر قرار بدن.
بازی از نظر سینمایی خوبه و برخی از قست‌هاش شبیه فیلم هست.
موزیک‌هاش قابل قبول هست. فقط کافیه با قطعات سایلنت هیل 2 مقایسش نکنی. وسلام :دی
ابزار آلات توی بازی قابل پرت هستن. از سنگ هم میتونی جای سلاح استفاده کنی.
و مورد آخری رو هم که مطمئنم رعایت میکنی این هست که اصلا با جو سایلنت هیل 2 وارد بازی نشو. با جو Homecoming وارد شو. وسلام :دی تا صبح بازی میکنم و صبح هم یه توضیحی میدم :دی
 
بچه ها از کجا اینو گرفتید؟؟؟
لینک دانلود نداره بدید ما هم دانلود کنیم؟؟؟
من سایلنت هیل میخوااااااااااااااااااااامممممممممممممممممممممم!!!!!!!!!!!!!!!:((:((:((:((:((:((:((:((
 
سلام بچه ها...
می دونم وسط یه بحث داغ هستید... یعنی خودمم بودم اما...
آمممممممم ..... نمیدونم چه جوری بگم بچه ها...

من به خاطر یه مشکل خاصی، مجبورم تا از BC برم. البته مشکلم مربوط به اینجا نمیشه. ولی خُب مجبورم اینجا رو ترک کنم. امیدوارم روزی بتونم برگردم، راستش خیلی ناراحتم که توی همچین شرایطی دارم از پیشتون میرم. حالا که کلی منتظر Silent Hill، Resident Evil، Devil May Cry HD Collection و خیلی چیزای دیگه بودم تا در موردشون کلی اسپم پراکنی کنم و با هم راجع بهشون صحبت کنیم و بزنیم تو سر کله ی همدیگه، باید بذارم برم... تازشم، همین امشب نِتم درست میشدا... قرار بود دیگه کلاً پِلاس باشم تو BC... ولی خُب... چه میشه کرد؟ چاره ای نیست!!!

میخواستم تا حداقل از این فرصت استفاده کنم و... از همه ی کسانی که خواه ناخواه ناراحتشون کردم، عذر خواهی کنم. جداً و از صمیم قلب متاسفم. من هیچ وقت قصدم ناراحت کردن کسی نبوده و مطمئنم که ناخواسته این اتفاق افتاده... این مسئله واقعاً برای من مهمه که کسی از دستم ناراحت نباشه... واقعاً مهمه.

راستش من اصلاً این آدم بگو بخندی که اینجا وانمود می کردم نیستم. اما همین که به خاطر شماها اینطوری بودم برام خیلی ارزش داشت. همین که به خاطر شماها یه آدم دیگه بودم، برام زیبا بود...

دیگه هم فرصت نمیشه تا 4شنبه سوری و سال نو رو پیشتون باشم، پس همینجا سال نو رو بهتون تبریک میگم... 4شنبه سوری هم که قرارمون بام تهران...

یه چیزی رو فراموش نکنیم و اونم اینکه ما GAMER ها هر چقدر هم از هم دور باشیم و همدیگه رو نشناسیم، اما با بازی کردن، همیشه یه حس مشترک داریم و خواهیم داشت...
توی لحظه های خاصی همراه کاراکترمون می خندیم، شاد میشیم... همراهش گریه می کنیم و غصه می خوریم... مشکلاتش میشه دغدغه های ما و شادی هاش میشه خوشحالی ما...

به همین خاطر اگر هم دیگه اینجا نباشم، همیشه به فکرتون هستم. تو این 3- 4 ماهی که من عضو BC شدم، بهترین لحظاتم رو داشتم و به همین خاطر از همتون ممنونم...

Farewell BC, I’m coming my Fantasy… my own DreamWorld
 
سلام بچه ها...
می دونم وسط یه بحث داغ هستید... یعنی خودمم بودم اما...
آمممممممم ..... نمیدونم چه جوری بگم بچه ها...

من به خاطر یه مشکل خاصی، مجبورم تا از BC برم. البته مشکلم مربوط به اینجا نمیشه. ولی خُب مجبورم اینجا رو ترک کنم. امیدوارم روزی بتونم برگردم، راستش خیلی ناراحتم که توی همچین شرایطی دارم از پیشتون میرم. حالا که کلی منتظر Silent Hill، Resident Evil، Devil May Cry HD Collection و خیلی چیزای دیگه بودم تا در موردشون کلی اسپم پراکنی کنم و با هم راجع بهشون صحبت کنیم و بزنیم تو سر کله ی همدیگه، باید بذارم برم... تازشم، همین امشب نِتم درست میشدا... قرار بود دیگه کلاً پِلاس باشم تو BC... ولی خُب... چه میشه کرد؟ چاره ای نیست!!!

میخواستم تا حداقل از این فرصت استفاده کنم و... از همه ی کسانی که خواه ناخواه ناراحتشون کردم، عذر خواهی کنم. جداً و از صمیم قلب متاسفم. من هیچ وقت قصدم ناراحت کردن کسی نبوده و مطمئنم که ناخواسته این اتفاق افتاده... این مسئله واقعاً برای من مهمه که کسی از دستم ناراحت نباشه... واقعاً مهمه.

راستش من اصلاً این آدم بگو بخندی که اینجا وانمود می کردم نیستم. اما همین که به خاطر شماها اینطوری بودم برام خیلی ارزش داشت. همین که به خاطر شماها یه آدم دیگه بودم، برام زیبا بود...

دیگه هم فرصت نمیشه تا 4شنبه سوری و سال نو رو پیشتون باشم، پس همینجا سال نو رو بهتون تبریک میگم... 4شنبه سوری هم که قرارمون بام تهران...

یه چیزی رو فراموش نکنیم و اونم اینکه ما GAMER ها هر چقدر هم از هم دور باشیم و همدیگه رو نشناسیم، اما با بازی کردن، همیشه یه حس مشترک داریم و خواهیم داشت...
توی لحظه های خاصی همراه کاراکترمون می خندیم، شاد میشیم... همراهش گریه می کنیم و غصه می خوریم... مشکلاتش میشه دغدغه های ما و شادی هاش میشه خوشحالی ما...

به همین خاطر اگر هم دیگه اینجا نباشم، همیشه به فکرتون هستم. تو این 3- 4 ماهی که من عضو BC شدم، بهترین لحظاتم رو داشتم و به همین خاطر از همتون ممنونم...

Farewell BC, I’m coming my Fantasy… my own DreamWorld

ای بابا چرا آخه عزیز؟!

اگر فکر می کنی تنها راه حل اینه که دیگه حرفی نیست و امیدوارم هر جا که هستی شاد و پیروز باشی!

در پناه حق
 
سلام بچه ها...
می دونم وسط یه بحث داغ هستید... یعنی خودمم بودم اما...
آمممممممم ..... نمیدونم چه جوری بگم بچه ها...

من به خاطر یه مشکل خاصی، مجبورم تا از BC برم. البته مشکلم مربوط به اینجا نمیشه. ولی خُب مجبورم اینجا رو ترک کنم. امیدوارم روزی بتونم برگردم، راستش خیلی ناراحتم که توی همچین شرایطی دارم از پیشتون میرم. حالا که کلی منتظر Silent Hill، Resident Evil، Devil May Cry HD Collection و خیلی چیزای دیگه بودم تا در موردشون کلی اسپم پراکنی کنم و با هم راجع بهشون صحبت کنیم و بزنیم تو سر کله ی همدیگه، باید بذارم برم... تازشم، همین امشب نِتم درست میشدا... قرار بود دیگه کلاً پِلاس باشم تو BC... ولی خُب... چه میشه کرد؟ چاره ای نیست!!!

میخواستم تا حداقل از این فرصت استفاده کنم و... از همه ی کسانی که خواه ناخواه ناراحتشون کردم، عذر خواهی کنم. جداً و از صمیم قلب متاسفم. من هیچ وقت قصدم ناراحت کردن کسی نبوده و مطمئنم که ناخواسته این اتفاق افتاده... این مسئله واقعاً برای من مهمه که کسی از دستم ناراحت نباشه... واقعاً مهمه.

راستش من اصلاً این آدم بگو بخندی که اینجا وانمود می کردم نیستم. اما همین که به خاطر شماها اینطوری بودم برام خیلی ارزش داشت. همین که به خاطر شماها یه آدم دیگه بودم، برام زیبا بود...

دیگه هم فرصت نمیشه تا 4شنبه سوری و سال نو رو پیشتون باشم، پس همینجا سال نو رو بهتون تبریک میگم... 4شنبه سوری هم که قرارمون بام تهران...

یه چیزی رو فراموش نکنیم و اونم اینکه ما GAMER ها هر چقدر هم از هم دور باشیم و همدیگه رو نشناسیم، اما با بازی کردن، همیشه یه حس مشترک داریم و خواهیم داشت...
توی لحظه های خاصی همراه کاراکترمون می خندیم، شاد میشیم... همراهش گریه می کنیم و غصه می خوریم... مشکلاتش میشه دغدغه های ما و شادی هاش میشه خوشحالی ما...

به همین خاطر اگر هم دیگه اینجا نباشم، همیشه به فکرتون هستم. تو این 3- 4 ماهی که من عضو BC شدم، بهترین لحظاتم رو داشتم و به همین خاطر از همتون ممنونم...

Farewell BC, I’m coming my Fantasy… my own DreamWorld

دلمون برات تنگ میشه دوست من :x

هر کی ندونه من میدونم که یکی از فعال ترینهای سایت بودی و معلومه که واقعا دلیل خاصی داری برای این کارت. . .

شاید دلیلت شخصی باشه،اما اگه کاری،کمکی چیزی از دست ما بر میاد،واقعا باعث افتخاره که برات انجام بدیم >:d<
Be Careful out of here
 
سلام بچه ها...
می دونم وسط یه بحث داغ هستید... یعنی خودمم بودم اما...
آمممممممم ..... نمیدونم چه جوری بگم بچه ها...

من به خاطر یه مشکل خاصی، مجبورم تا از BC برم. البته مشکلم مربوط به اینجا نمیشه. ولی خُب مجبورم اینجا رو ترک کنم. امیدوارم روزی بتونم برگردم، راستش خیلی ناراحتم که توی همچین شرایطی دارم از پیشتون میرم. حالا که کلی منتظر Silent Hill، Resident Evil، Devil May Cry HD Collection و خیلی چیزای دیگه بودم تا در موردشون کلی اسپم پراکنی کنم و با هم راجع بهشون صحبت کنیم و بزنیم تو سر کله ی همدیگه، باید بذارم برم... تازشم، همین امشب نِتم درست میشدا... قرار بود دیگه کلاً پِلاس باشم تو BC... ولی خُب... چه میشه کرد؟ چاره ای نیست!!!

میخواستم تا حداقل از این فرصت استفاده کنم و... از همه ی کسانی که خواه ناخواه ناراحتشون کردم، عذر خواهی کنم. جداً و از صمیم قلب متاسفم. من هیچ وقت قصدم ناراحت کردن کسی نبوده و مطمئنم که ناخواسته این اتفاق افتاده... این مسئله واقعاً برای من مهمه که کسی از دستم ناراحت نباشه... واقعاً مهمه.

راستش من اصلاً این آدم بگو بخندی که اینجا وانمود می کردم نیستم. اما همین که به خاطر شماها اینطوری بودم برام خیلی ارزش داشت. همین که به خاطر شماها یه آدم دیگه بودم، برام زیبا بود...

دیگه هم فرصت نمیشه تا 4شنبه سوری و سال نو رو پیشتون باشم، پس همینجا سال نو رو بهتون تبریک میگم... 4شنبه سوری هم که قرارمون بام تهران...

یه چیزی رو فراموش نکنیم و اونم اینکه ما GAMER ها هر چقدر هم از هم دور باشیم و همدیگه رو نشناسیم، اما با بازی کردن، همیشه یه حس مشترک داریم و خواهیم داشت...
توی لحظه های خاصی همراه کاراکترمون می خندیم، شاد میشیم... همراهش گریه می کنیم و غصه می خوریم... مشکلاتش میشه دغدغه های ما و شادی هاش میشه خوشحالی ما...

به همین خاطر اگر هم دیگه اینجا نباشم، همیشه به فکرتون هستم. تو این 3- 4 ماهی که من عضو BC شدم، بهترین لحظاتم رو داشتم و به همین خاطر از همتون ممنونم...

Farewell BC, I’m coming my Fantasy… my own DreamWorld

باورم نمیشه میخوای یکدفعه این کارو بکنی:(( ما تازه بهم عادت کرده بودیم...یعنی هیچ راهی نداره که نری؟ اخه چرا؟:(
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or