بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    62

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

در ژاپن دهه ۱۹۶۰، نوجوانی به نام شیمیزو هیناکو در شهر کوچک و دورافتاده ابیسوگااوکا زندگی می‌کند، شهری که در گذرگاهی کوهستانی پنهان شده است. زندگی او چیزی جز روزمرگی‌های یک نوجوان معمولی نیست و روزهایش بدون اتفاقی ویژه سپری می‌شود.
تا آنکه مهی غلیظ بر ابیسوگااوکا فرومی‌نشیند و همه آنچه هیناکو می‌شناسد، در هم فرو می‌پاشد. خانه‌ای که زمانی برایش آشنا بود، حال به مکانی پر از تهدیدی ناشناخته تبدیل شده، خیابان‌های شهر خالی از سکنه‌اند، و آنچه در دل این مه می‌خزد، چیزی جز وحشتی ناملموس نیست.
اکنون، هیناکو باید از میان مسیرهای پیچ‌درپیچ ابیسوگااوکا عبور کند، معماها را حل کرده و برای زنده ماندن بجنگد. تلاشی برای رسیدن به تصمیمی که گریز از آن ممکن نیست. تلاشی برای پایان دادن به چیزی که باید نابود شود.
آیا او زیبایی و ظرافت را برمی‌گزیند؟ یا مسیرش او را به ورطه جنون و وحشت خواهد کشاند؟
داستانی از تصمیم‌هایی ناممکن، از زیبایی در دل وحشت، و وحشتی که از زیبایی زاده می‌شود.
======
شخصیت ها
Shimizu Hinako (شیمیزو هیناکو)
shimizu_hinako-.png
شخصیت اصلی بازی.
دختری نوجوان که زیر فشار انتظارات دوستان، خانواده و جامعه گرفتار شده است. او در کودکی شاد و پرانرژی بود، اما با گذر زمان به فردی آرام و محتاط‌تر تبدیل شده و اکنون به‌ندرت لبخند می‌زند.
======​
  1. نویسنده این اثر ریوکیشی۰۷ است، نویسنده‌ی نام‌آشنای رمان‌های تصویری ژاپنی که آثارش اغلب بر محور معماهای قتل، وحشت روان‌شناختی و عناصر فراطبیعی می‌چرخند.
  2. Kera طراحی موجودات و شخصیت‌های بازی را بر عهده داشته است.
  3. محل وقوع داستان، شهر خیالی ابیسوگااوکا (Ebisugaoka)، برگرفته از مکانی واقعی به نام کانایاما (Kanayama) در شهر گرو، واقع در استان گیفو (Gifu) است.
  4. دنیای دیگر در این بازی با نام معبد تاریک (Dark Shrine) شناخته می‌شود.
  5. موسیقی متن بازی توسط تیمی متشکل از دو آهنگساز ساخته شده است. موسیقی دنیای مه‌آلود (Fog World) توسط آکیرا یامائوکا، آهنگساز قدیمی این مجموعه، ساخته شده است، در حالی که کنسوکه ایناگه، کهنه‌کار صنعت موسیقی، مسئول موسیقی دنیای دیگر (Otherworld) است. علاوه بر این، آهنگسازان dai و xaki، که در دیگر آثار ریوکیشی۰۷ نیز نقش داشته‌اند، در برخی صحنه‌های خاص همکاری کرده‌اند.
  6. Silent Hill f نخستین بازی در این مجموعه است که در ژاپن رتبه‌بندی CERO:Z (مخصوص افراد ۱۸ سال به بالا) را دریافت کرده است.
=======
Staff Comments
ریوکیشی۰۷ - نویسنده‌ داستان:
«تا به امروز، هنوز احساسی را که هنگام نخستین مواجهه‌ام با جو خفقان‌آور و سرکوبگر سایلنت هیل داشتم، به خاطر می‌آورم. این حس همچنان مرا عمیقاً تسخیر کرده و به‌شدت مجذوبم می‌کند. افتخار بزرگی است که در مجموعه‌ای دخیل باشم که این‌همه خاطره از آن دارم. من تمام تلاش و توانم را در این داستان به کار گرفته‌ام، آن‌قدر که حتی اگر این آخرین چیزی باشد که می‌نویسم، برایم اهمیتی ندارد. برای من، مجموعه‌ی سایلنت هیل تنها یک مجموعه‌ی داستانی نیست؛ بلکه رسانه‌ای است—راهی شگفت‌انگیز و خارق‌العاده برای کاوش و تجربه‌ی قلب و ذهن انسان. امیدوارم که بازیکنان نیز بتوانند آن را به همین شکل درک و تحسین کنند. و به تمامی دوستانمان در آن سوی مرزها، امیدوارم از تجربه‌ی سایلنت هیل در فضایی متفاوت، جایی همچون ژاپن، لذت ببرید.»

Kera - طراح موجودات و شخصیت‌ها:
«من عاشق مجموعه سایلنت هیل هستم و این سری تأثیر بزرگی بر من داشته است. به‌ویژه، همیشه سایلنت هیل ۲ را به خاطر می‌آورم—پیام‌های روی دیوارها، موسیقی، و طراحی هیولاها. بنابراین، وقتی نوبت به سایلنت هیل f رسید و قرار شد فضای بازی را به ژاپن منتقل کنیم، باید چیزی خلق می‌کردیم که اندکی متفاوت به نظر برسد، و من واقعاً باید درباره‌ی چگونگی انتقال آن احساس فکر می‌کردم. طراحی هیولاها سخت‌ترین بخش کار بود. من باید همه‌ی آنچه پیش‌تر در سایلنت هیل آمده بود را در نظر می‌گرفتم و راهی می‌یافتم تا این بازی را به مسیری متفاوت ببرم، بدون اینکه جوهره‌ی سایلنت هیل را از دست بدهد. شاید این بار با همان مناظر خون‌آلود و زنگ‌زده روبه‌رو نباشید، اما صمیمانه امیدوارم از دیدگاه ما و جهانی که خلق کرده‌ایم، لذت ببرید.»

=======​
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: 25 سپتامبر 2025
پلتفرم‌ها: PC. PS5. Xbox Series X/S
سیستم مورد نیاز:
system.jpg

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,614
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 181
آخرین ویرایش:
خب معلومه که هنری قیافش ادمیزادی تره!!!
اون بدبخت رو تو زندون زدن ترکوندن!!!
ولی با این حال چون حس من هیچوقت بهم دروغ نمیگه،به نظرم مورفی هم مثل هنری یه ادم بیگناهه.که ناچارن سر از جنوب سایلنت هیل در میاره.
جنوب ؟! مگه اینجا که مورفی میره جنوبه ؟
آره من هم فکر می کنم مورفی بیگناه ! البته شاید هم مثه جیمز گناهکار باشه! شاید هم از تیمارستان فرار کرده !!!
 
سلام بر همه عاشقان تپه سکوت!
خجسته دلِ آشفته حالِ بی غمِ عاشقِ جمع دوباره برگشت:d
اگر از احوالات اینجانب میپرسید، بذارید حالم رو براتون توصیف کنم::((
خوب چه خبرا؟ کی به کیه؟ همه جا امن و امانه؟ اینترنتم که باز بازی در میاره!
به قول شاعر کله خراب اهل دل که میفرمایند:
(بوق)...آت آمد و کشتی یهو لنگر گشود
کابل نوریه فجیره را به کل پنچر نمود!:d

خوب بحث جدید چیه؟ در مورد مورفی؟ هنوز نشناخته لقب دیوانگی بهش نسبت دادید؟(شبیه به هنری بودنش رو میگم:d)

ولی جدا از شوخی به نظر من خیلی شباهت به هنری میده نه جیمز!!!

اولاً سلام بر علی آقا، ثانیاً شباهتش رو به جیمز بیشتر قبول دارم! ایشون فقط ظاهر مظلومی دارند! حالا ببینید کی گندش در میاد.

این HD Collection هم که داغونمون کرد! همش تأخیر میخوره. طبق تاریخ قبلی باید 14 روز دیگه منتشر میشد، که تا ماه مارس تأخیر افتاد. اگر DP رو هم تأخیر مجدد بزنند، من یه کاری دست خودم میدم!

نمونه کار زیبای امیر جان رو هم دیدم، خیلی خوبه، امیر جان خسته نباشی برادر.
 
آخرین ویرایش:
البته اون Harry‌ بود

لئون جان من هنری تو سایلنت هیل 4 رو می گم ها ! نه هری!!!!
به نظر میاد هنری و مورفی از لحاظ اخلاقی هم خیلی به هم شبیهن!!!!!!
درسته، حق با شماست... من اشتباه گرفته بودم...

اگه بگیم Murphy و Henry شبیه هم هستند، البته فقط از لحاظ ظاهری فعلاً، پُر بیراه نگفتیم.... من با Henry هم خیلی حال می کردم...

---------- نوشته در 12:11 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 12:09 PM ارسال شده بود ----------

باهات موافقم لیون جان.
من خودم تا اونجایی که بتونم اون متنهایی را که ترجمه کردیم رو ویرایش می کنم.
در مورد جمله اول,ناقص نیست لیون جان کل جمله رو برات نوشتم.
ممنون
OK, don't worry buddy. We'll make it
;)
راجع به جمله ی اول هم، سعی کن یه جوری ترجمه رو تو متن فیتش کنی تا کل متن رو با هم ویرایش کنیم...

---------- نوشته در 12:16 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 12:11 PM ارسال شده بود ----------

ولی با این حال چون حس من هیچوقت بهم دروغ نمیگه،به نظرم مورفی هم مثل هنری یه ادم بیگناهه.که ناچارن سر از جنوب سایلنت هیل در میاره.
شدیداً موافقت میشه...
خیلی دلم میخواد Silent Hill اینبار اشتباه کرده باشه... و اونوقت عذاب Henry و Murphy تبدیل به کابوسی برای خود شهر بشه...

---------- نوشته در 12:18 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 12:16 PM ارسال شده بود ----------

ایشون فقط ظاهر مظلومی دارند! حالا ببینید کی گندش در میاد.
اگر هم گناهی کرده باشه، اینقدر بزرگ نیست به نظرم که سزاش سر درآوردن از این شهر جهنمی و نفرین شده باشه...
 
سلام به همگی دوستان....بچه ها من تازه توی سایت عضو شدم و بعد از کلوب سایلنت هیل این دومین جایی هست که میام...بیشتر بخاطر این اومدم توی این سایت چونکه گفتم طرفدارای سایلنت هیلش زیادتره و گرنه توی سایت های دیگه هم فعالیت داشتم و اونجا راجع به سایلنت هیل حرف میزدیم ولی اونجا کم تر بودن طرفداراش...خب منم یکی از طرفدارای دیوانه وار سایلنت هیل ام و زندگیم با اون گره خورده و اونو از یه بازی بلکه از خیلی چیزا فراتر میدونم و برام مثل یه رویا شده...همه شماره هاشو رفتم و از همه شون خاطرات زیاد و نوستالزیکی دارم...هر چیزی و مطلبی و داستانی و رازی و....هم راجع به سایلنت هیل میدونم و دیگه جزوی از زندگیمک شده...حاضرم در تمام بحث های مربوط به سایلنت هیل هم شرکت...البته من بازی های دیگه هم بازی میکنم و توی ایکس باکس لایوهم هستم و با کینکت هم بازی میکنم ولی سایلنت هیل برام یه مقوله جداگانه هست و بدون اون نمیتونم...خب منم میام توی بحث هاتون...بیشتر هم بخاطر این اومدم چون ببینم هم فکر های من راجع به سایلنت هیل اینجا هستن تا با هم بیشتر بحث کنیم....سایلنت هیل مورد علاقم هم از همه بیشتر سایلنت هیل 4 هست که رویای منه و شخصیت مورد علاقم هم henry townshend هست که همه چی رو حتی از خودش بیشتر راجه بهش میدونم!!!
اینایی که راجه به خودم گفتم جناب بلک تیر میدونه چونکه قبلا توی جایی با هم بودیم...حوشهال میشم دوستای سایلنتی زیادی بیدا کنم!
 
سلام به همگی دوستان....بچه ها من تازه توی سایت عضو شدم
سلام رفیق...
تبریک میگم...
حالا برم بقیه پستت رو بخونم...
;)

---------- نوشته در 03:08 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 03:03 PM ارسال شده بود ----------

سایلنت هیل مورد علاقم هم از همه بیشتر سایلنت هیل 4 هست که رویای منه و شخصیت مورد علاقم هم henry townshend هست که همه چی رو حتی از خودش بیشتر راجه بهش میدونم!!!
Great
10 امتیاز + برای مسعود 72....
"مجبورم تو رو مسعود 72 خطاب کنم، چون یه مسعود اینجا داریم که تقریباً همه نسبت بهش ارادت دارند... از جمله خود من."
 
سلااااااااااام
خوش آمد گویی می کنیم به شهروند جدید سایلنت هیل
اتفاقا من هم سایلنت هیل مورد علاقه م سایلنت هیل 4 وکاراکترش یعنی هنری هست ;)
امیدوارم اگه ایده ی سایلنت هیلی هم دارین تو تاپیکهای پایینی که مربوط به خلاقیت بچه ها میشه مطرح کنین

---------- نوشته در 05:44 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 05:36 PM ارسال شده بود ----------

اینم خونه های دیگه ی شهر تاریک
یک داستان سایلنت هیلی!
تحلیل شخصیت جیمز ساندرلند در بازی سایلنت هیل 2 مبنی بر گناه کار بودن یا نبودن او
Silent Hill: Back Stories-چیزهایی که در مورد سایلنت هیل نمی دانیم!!
 
بچه ها من معتقدم درسته که سایلنت هیل 4 زیاد ربطی به شماره های قبلی نداشت ولی تیم سایلنت خوب دونست که داره چی میکنه و قراره چه شاهکاری رو بسازه....من با سایلنت هیل 4 خیلی بیشتر ارتباط برقرار کردم و همیشه هنری رو جزئی از خودم میدونم...دیگه یادم نمیاد چند دفعه از اول رفتمش...به علاوه هر مطلبی که توی هر کجای دنیا بود رو راجع به سایلنت هیل ها خوندم....سایلنت هیل 4 دارای داستان بیچیده و روانشناسانه ای هست که مغز هر کسی توانایی درک و بردازش مسائل اونو نداره...ولی من به خوبی افکار سازنده ها و اینکه میخوان چی بگن رو درک کردم...کاری که تیم سایلنت کرد از عهده هیچ سازنده ی غربی ای برنمیاد....اون جو خاص و باور نکردنی و بکر.....واااای
 
بچه ها من معتقدم درسته که سایلنت هیل 4 زیاد ربطی به شماره های قبلی نداشت ولی تیم سایلنت خوب دونست که داره چی میکنه و قراره چه شاهکاری رو بسازه....من با سایلنت هیل 4 خیلی بیشتر ارتباط برقرار کردم و همیشه هنری رو جزئی از خودم میدونم...دیگه یادم نمیاد چند دفعه از اول رفتمش...به علاوه هر مطلبی که توی هر کجای دنیا بود رو راجع به سایلنت هیل ها خوندم....سایلنت هیل 4 دارای داستان بیچیده و روانشناسانه ای هست که مغز هر کسی توانایی درک و بردازش مسائل اونو نداره...ولی من به خوبی افکار سازنده ها و اینکه میخوان چی بگن رو درک کردم...کاری که تیم سایلنت کرد از عهده هیچ سازنده ی غربی ای برنمیاد....اون جو خاص و باور نکردنی و بکر.....واااای
لینک تحلیل شماره ی 4 کجاست ؟!!!
بدین آقا مسعود هنری بخونه !! حتما خوشتون میاد ;)
 
به به، داش میلاد... کجایی رفیق...؟ قراره دسته جمعی بریم Silent Hill شام بزنیم با رفیق رفقا...

ارادتمندیم لیون جان >:d< الان دیگه خدمت شما هستم. . .غم دوری بر و بچ ، پیرم کرد :(

راستی جریان این شام چیه :-/

سلام به همگی دوستان....بچه ها من تازه توی سایت عضو شدم و بعد از کلوب سایلنت هیل این دومین جایی هست که میام...بیشتر بخاطر این اومدم توی این سایت چونکه گفتم طرفدارای سایلنت هیلش زیادتره و گرنه توی سایت های دیگه هم فعالیت داشتم و اونجا راجع به سایلنت هیل حرف میزدیم ولی اونجا کم تر بودن طرفداراش...خب منم یکی از طرفدارای دیوانه وار سایلنت هیل ام و زندگیم با اون گره خورده و اونو از یه بازی بلکه از خیلی چیزا فراتر میدونم و برام مثل یه رویا شده...همه شماره هاشو رفتم و از همه شون خاطرات زیاد و نوستالزیکی دارم...هر چیزی و مطلبی و داستانی و رازی و....هم راجع به سایلنت هیل میدونم و دیگه جزوی از زندگیمک شده...حاضرم در تمام بحث های مربوط به سایلنت هیل هم شرکت...

خیلی خوش اومدین آقا مسعود :welcome:. . . :clap:. . . :welcome:. . .توی این تاپیک همه مثل شما عاشق سایلنت هیل هستن
 
راستی جریان این شام چیه :-/
هیچی، قراره امیر به بچه ها به خاطر تموم شدن کتابش شام بده... ولی هنوز کسی تایید نکرده که میاد....

قراره بریم وسط رستوران "عمو کله هرمی و جوجه های سایلنت هیلی" بشینیم FastFood + نون و کباب و ریحون بزنیم...

هستی...؟ چراغ دوم رو تو روشن کن...
خودت خوبی... چه خطر؟ کجای Silent Hill گیر کرده بودی...؟ با کدوم موجود سروکله میزدی...؟
 
سلام
سلام بر همه عاشقان تپه سکوت!
خجسته دلِ آشفته حالِ بی غمِ عاشقِ جمع دوباره برگشت:d
اگر از احوالات اینجانب میپرسید، بذارید حالم رو براتون توصیف کنم::((
سلام از ماست علی‌آقا
قربون دل خجسته‌ و حال آشفته‌ات برم.
البته علی‌جان حاجیت 2 هفته پیش یه کاری کردم که خودم هنوز تو کف موندم چه برسه به بقیه. مدرک دال بر خجسته تمام بودن بنده.

سلام به همگی دوستان....بچه ها من تازه توی سایت عضو شدم و بعد از کلوب سایلنت هیل این دومین جایی هست که میام...بیشتر بخاطر این اومدم توی این سایت چونکه گفتم طرفدارای سایلنت هیلش زیادتره و گرنه توی سایت های دیگه هم فعالیت داشتم و اونجا راجع به سایلنت هیل حرف میزدیم ولی اونجا کم تر بودن طرفداراش...خب منم یکی از طرفدارای دیوانه وار سایلنت هیل ام و زندگیم با اون گره خورده و اونو از یه بازی بلکه از خیلی چیزا فراتر میدونم و برام مثل یه رویا شده...همه شماره هاشو رفتم و از همه شون خاطرات زیاد و نوستالزیکی دارم...هر چیزی و مطلبی و داستانی و رازی و....هم راجع به سایلنت هیل میدونم و دیگه جزوی از زندگیمک شده...حاضرم در تمام بحث های مربوط به سایلنت هیل هم شرکت...البته من بازی های دیگه هم بازی میکنم و توی ایکس باکس لایوهم هستم و با کینکت هم بازی میکنم ولی سایلنت هیل برام یه مقوله جداگانه هست و بدون اون نمیتونم...خب منم میام توی بحث هاتون...بیشتر هم بخاطر این اومدم چون ببینم هم فکر های من راجع به سایلنت هیل اینجا هستن تا با هم بیشتر بحث کنیم....

سلام برادر. ورودتون رو به جمع ساکنان شهر جن‌زده خوش‌آمد میگم. :welcome:
اصلاً قانون اینجا همینه که باید تو بحث‌ها شرکت کنی. خودت هم نخوای به زور میاریمت داخل بحث.:d
سایلنت هیل مورد علاقم هم از همه بیشتر سایلنت هیل 4 هست که رویای منه و شخصیت مورد علاقم هم henry townshend هست که همه چی رو حتی از خودش بیشتر راجه بهش میدونم!!!
اینایی که راجه به خودم گفتم جناب بلک تیر میدونه چونکه قبلا توی جایی با هم بودیم...حوشهال میشم دوستای سایلنتی زیادی بیدا کنم!
حالا که بحث شخصیت‌ها شد، یه چیزی بگم خفن، شخصیت مورد علاقه من در تمام سایلنت هیل کسی نیست جز...

"مجبورم تو رو مسعود 72 خطاب کنم، چون یه مسعود اینجا داریم که تقریباً همه نسبت بهش ارادت دارند... از جمله خود من."
مخلصم لیون‌جان، شرمنده‌مون نکن. من خاک پای همه ساکنان شهر هستم.
 
سلام بر همگی امیدوارم حال همتون عالی باشه.
A faith which is too pure invites a new tragedy
One notable connection between Pyramid Head and Valtiel is the fact that they both stalk the protagonist persistently.
If the helmet that conceals Pyramid Head's face were to be removed, it would become apparent that the designs of the two are surprisingly similar. When the executioner's outfit that is Pyramid Head was designed, it was modeled after Valtiel, an angel from the indigenous religion.
Claudia, a priestess in the religious organization, appears in the game as Heather's adversary. As the game progresses, it becomes known that she was once friends with Alessa when the two of them were young. Even though she kills Harry, Heather's father, as well as Vincent, who is supposedly of the same faith in upholding her cause of the revival of God and the establishment of paradise, her actions are rooted in genuine piety in that she desires the salvation of peoples' souls. Hers is a sorrowful existence, which cannot be simply tucked away into the category of "villain."
The High Priestess card in the game suggests Claudia. This card means mystery, faith, and dogmatism. Doesn't it seem that the self-righteous way that Claudia behaves as a consequence of being too genuine is in accordance with the meaning of the card?
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or