بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
سلام
همین اول به همه دوستان خیر مقدم عرض می‌کنم (ماشالا تعداد زیاد بود نشد تک‌تک بگم >:d< خدا بیشترمون کنه)
====================================================================
;) ;) من هم گفتم فلسفه ای تو کار نیست اصلا، جاده ها و مه رو همینجوری گذاشتن که ما بیشتر بترسیم... ;) :)

بی خیال رفیق...
آرشام جان راجع به جاده نمی تونم حرفم رو ثابت کنم ولی راجع به مه مطمئنم تو فایلی که مسعود برام فرستاده بود، (فکر کنم همین LM بود) راجع مه و فرا گرفتن سرتاسری شهر یه دلیل آورده بود... حتما می رم دوباره می خونم بهت می گم کجاست...
درباره‌ی مه چندتا نظریه مطرح شده؛
1- اصلاً مه نیست بلکه دود حاصل از آتش‌سوزیه!
2- توهم ناشی از غوطه‌ور شدن تو دنیای ذهنیه.
3- اصولاً شهری با موقعیت جغرافیایی سایلنت هیل با اون دریاچه بزرگ اگه مه‌گرفته نباشه باید تعجب کرد.
4- ترفند سازندگان برای کمتر شدن میدان دید و در نتیجه کاهش جزییات گرافیکی و رعایت حال کنسول‌های اون نسل بوده.
5- ...
#:-s


چطوری عشق من...؟
چرا اینجوری متعجب شدی... مکاتبه ای که با Konami کردی رو گفتم...
کوچیکتم.
آهاااااااااااااااااااااااااااااوووون:d
ما دوباره اومدیم نظر بدیم:d
به نظرم این جاده و مه هم دارای فلسفس هم برای ترسوندن ساخته شده
نمیدونم یه جا خوندم که این مه باعث میشه که کسایی که میام توی سایلنت هیل یه جواریی توهم بزننb-)
خوب کردی و خوش اومدی.ایضاً این هم یکی از نظریه‌هاست.

دوستان یک سوال چند وقت پیشا داداشم داشت SH2 رو بازی میکرد وفتی رسید هتل رفت نامه ای که از اول بازی از mary داشتش رو بخونه ولی توش چیزی ننوشته بود.
بجاش نوشته بود There's nothing written on the stationarry
مگه همچین جیزی میشه؟برای شما اینطوری شده بود؟من دهنم باز بود یه نیم ساعت
ایناهاش
43204230756215183008.jpg
تا جاییکه یادم میاد وقتی پایان Maria رو می‌گیری اینطوری میشه.
هی بهترم ,فعلا گچ دستم رو باز کردم ,یکمی تو بازی کردن مشکل دارم.
میخوام sh3 رو دوباره بازی کنم دلم برای هدر تنگ شده.
خدا بد نده استاد. بلابه‌دور
نمی دانم چرا من شانس ندارم تا می ایم میبینم فقط خودمم. و بزرگان سایلنت هیل مثل اقا مسعود واقا علی وبقیه ی دوستان نیستند:((
بی‌خیال شهاب‌جان شما خودت از ساکنین بزرگ این شهر هستید. بنده به شخصه سوسک هم نیستم.
خود من هم فکر کنم سردر گمی نماد خوبی برای مه باشد.ممنون علی اقا راستی این پله برقی چه قضیه ای دارد؟
با این نظریه بیشتر موافقم. اکثر افرادی که در شهر هستند (کاراکترهای اصلی) به دنبال گمشده‌ای می‌گردند؛ هری به دنبال شریل، جمیز به دنبال مری، هدر به دنبال خودش. مه می‌تونه با پوشاندن هدف، استقامت و صداقت اونها رو در قبال رسیدن به هدف محک بزنه. اما در مورد پله‌برقی! دلیل خاصی نداره ولی حس ترس زیادی رو منتقل می‌کنه چون اخرش معلوم نیست ولی در حال حرکته و شما رو به جایی نا معلوم می‌بره.
بله، میشه. بستگی به کارها یی داره که در طول بازی انجام میدی، که فکر میکنم شامل پایان In water هم بشه، مطمین نیستم ولی فکر کنم باید یه جوری عمل کنی که در آخر به پایان In water برسی، فعلا میترسم از اول برم، میخوام عظمم رو جزم کنم روی Hard برم، خدایا PH رو چی کار کنم؟ :-s یه بار قبلا رو Hard رفتم، تا وسطاش رفتم دیگه نتونستم.
با سرهرمی مشکلی نداری فقط دو جا اشک آدم درمیاد یکی مبارزه اول با Abstract Daddy در حضور آنجلا و بار دوم مبارزه‌ی آخر با مری.
 
آخرین ویرایش:
اتفاقا من واسه PH عزا گرفتم، خیلی سخته. اگه رو Easy دو دیقه دنبالت کنه (داخل آپارتمان)، روی HArd ده دیقه دنبالت میکنه با سرعت بیشتر:-s درجا هم نصف میکنه بی انصاف :d
بچه ها جریان چیه؟ Like مفتی شده؟:d آخه از صبح تا حالا 10 تا Like گرفتم. من متعلق به همه ی شما هستم، نیازی به این کارا نیست:d
 
اتفاقا من واسه PH عزا گرفتم، خیلی سخته. اگه رو Easy دو دیقه دنبالت کنه (داخل آپارتمان)، روی HArd ده دیقه دنبالت میکنه با سرعت بیشتر:-s درجا هم نصف میکنه بی انصاف :d
بچه ها جریان چیه؟ Like مفتی شده؟:d آخه از صبح تا حالا 10 تا Like گرفتم. من متعلق به همه ی شما هستم، نیازی به این کارا نیست:d

اخه امظاء تو خیلی خاطرات را از سایلنت هیل 2 به یاد ما می اورد

---------- نوشته در 09:37 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 09:32 PM ارسال شده بود ----------

چطور ؟!! :d
حس جالبی باید باشه ! من هم کلا حس هدر دارم :d
من مثل هنری که هی فکر می کرد کسی با او است در حالی که تنها ترسش با اوبود. دقیقا با شنیدن حرف اقا مسعود در باره ی پله برقی به این حس دچار شدم;)
 
من مثل هنری که هی فکر می کرد کسی با او است در حالی که تنها ترسش با اوبود
ها؟!!!! :-o خب کسی با هنری بود دیگه یعنی آیلین !! اگه آیلین نبود هنری می مرد ! تازه از نظر من هنری خونسردترین و نترس ترین کاراکتری سری بود ! هنری زمانیکه برای بار اول یه روح رو دید چنان عادی رفتار کرد که انگار یه آدم عادیه :-s
هر چند هنوز هم طرفدارای خاص خودش رو داره ;;)
 
ولی من احساس کردم که هنری در دا خل وجودش احساس تنهایی بسیاری میکند . از داخل چشم هایش و طرز نگاهش می شود فهمید. هنوز ان نگاه هنری که به در قفل زنجیر شده ی اتاقش را یادم نرفته:-s
 
تازه از نظر من هنری خونسردترین و نترس ترین کاراکتری سری بود ! هنری زمانیکه برای بار اول یه روح رو دید چنان عادی رفتار کرد که انگار یه آدم عادیه :-s
هر چند هنوز هم طرفدارای خاص خودش رو داره ;;)
هنری نه تنها خونسرد و نترس نبود بلکه یک دیوانه مطلق بود. کسی که پنج روز در بدترین شرایط خودش رو میبینه و هیچ عکس العملی نسبت به حوادث پیرامونش نشون نمیده یک مریض روانی هست، یعنی کسی که نمیتونه اتفاقات غیر طبیعی رو هضم کنه و سعی میکنه به خودش دروغ بگه و همه چیز رو طبیعی فرض کنه. از نظر من هنری شیرین عقل بود! دلیل نترسیدنش از روح هم اینه که خیلی شوت بود! فکر میکرد توهمه. کلاً نخورده مست بود این کاراکتر محبوبتون:)) قربون اون مغزش، خیلی خوش شانس بود تونست از دست والتر جون سالم به در ببره.
 
به خوش شانسیش که شکی نیست ولی فکر کنم چون قبل از این اتفا ق ها ان هارا در خواب میدیده فکر می کرده باز هم خوابه . پس نتیجه می گیریم که حرف علی اقا درسته و هنری خیلی شوت بوده که خواب را از وا قعیت تشخیص نمی داده. البته میتوان گفت که چون هر دفعه وارد سورا خی می شد ودر تخت خواب بیدار می شد فکر می کرده که همش خواب می بیند.
 
آهان پس قضیه اینطوریه که نامه نوشته هاش غیب میشه.
الان sh2 رو برای 17 بار بود که داشتیم میرفتیم ولی برای اولین بار بود که این قضیه نامه رو فهمیدم.
ممنون که منا از این گیجی در اوردید.:)
 
ولی من احساس کردم که هنری در دا خل وجودش احساس تنهایی بسیاری میکند . از داخل چشم هایش و طرز نگاهش می شود فهمید. هنوز ان نگاه هنری که به در قفل زنجیر شده ی اتاقش را یادم نرفته:-s
منم با Henry خیلی حال می کردم...
ته ریش باحالیم داشت.... ;)

راستی چه Like بازاریه تو این تاپیک... فقط اینجا اینجوریه انگار.... چقدر همه همدیگه رو دوست داریم... :p

---------- نوشته در 08:09 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 08:05 AM ارسال شده بود ----------

درباره‌ی مه چندتا نظریه مطرح شده؛
1- اصلاً مه نیست بلکه دود حاصل از آتش‌سوزیه!
2- توهم ناشی از غوطه‌ور شدن تو دنیای ذهنیه.
3- اصولاً شهری با موقعیت جغرافیایی سایلنت هیل با اون دریاچه بزرگ اگه مه‌گرفته نباشه باید تعجب کرد.
4- ترفند سازندگان برای کمتر شدن میدان دید و در نتیجه کاهش جزییات گرافیکی و رعایت حال کنسول‌های اون نسل بوده.
5- ...
#:-s
آهان، دنبال همین می گشتم.... خودم پیداش نمی کردم... 8-}
بسیار سپاسگزار....

راستی فایل رو گرفتم مسعود... دمت گرم رفیق... ;)


---------- نوشته در 08:12 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 08:09 AM ارسال شده بود ----------




اقا لیون شما که جای خود داردید بزرگ سایلنت هیل هستید. با کله هرمی هم که دوستید:d . ولی من عصر کلاس دارم:((
بی خیال شهاب...
قبلا فکر می کردم آخر Silent Hill بازم.... :d اما با دیدن مسعود، علی، آرشام، امیر، Devil G و خودت و بقیه البته .... اوه ه ه ه ه ه ه .... چقدر اسم شد، پوکیدم...
با دیدن شما دیدم چقدر شوتم... b-(
 
واقعا این سایلنت هیل عجب بازی هستش.هر دفعه که بازی میکنی یه چیز جدید کشف میکنی.
یادمه چند سال پیش sh2 رو تموم کردم و دوباره خواستم از اول برم.همون اول بازی توی دستشویی یه انگشتر پیدا کردم.
هیچ وقتم نفهمیدم به چه دردی میخوره.
 
واقعا این سایلنت هیل عجب بازی هستش.هر دفعه که بازی میکنی یه چیز جدید کشف میکنی.
یادمه چند سال پیش sh2 رو تموم کردم و دوباره خواستم از اول برم.همون اول بازی توی دستشویی یه انگشتر پیدا کردم.
هیچ وقتم نفهمیدم به چه دردی میخوره.
انگشتر یا یه الماس...؟
آخه وقتی بازی رو برای اولین بار تموم می کنی، سری دوم می تونی در طول بازی آیتم هایی رو پیدا کنی که باعث میشه پایان UFO رو بگیری...
تو H2 یادمه 4 تا آیتم بود که اگه پیدا می کردی این پایان آزاد می شد...
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or