انجمن پیرهای دنیای گیم (افراد 30 سال به بالا)

بیشترین دورانی که از گیم لذت بردید


  • مجموع رای دهنده‌ها
    1,280

Sina pishdar

کاربر سایت
Mar 17, 2023
234
دوران مدرسه به بابام زنگ زدن که اینجارو ریخته بهم، اونم اومد 40-50 تا سی دی ps1م رو جلو چشمام شکوند، چند سال پیش بخاطر پرخاشگری اجبارا رفتم روانشناس ریشه یابی کرد تشخیص داد از همونجاست
داداش مشکلات اعصاب و روان هممون تهش به مدرسه لعنتی ختم میشه
از استرس
از ترس
از سرکوفت والدین
از امتحان
از پای تخته رفتن و استرسه صدا کردن اسمت توسط اون دبیر لعنتی
از کنکور
از مو هامون رو کوتاه و کچل کردن
از شلنگ خوردن
از بدان نوشتن مبسر کلاس رو تخته
از خا...مال های کلاس که همیشه گند میزدن به برنامه ها
از پنهان کردن کارنامه و نمره
از سرکوفت فامیل سره اعلام نتیجه کنکور
از دبیر های عقده ای
از اون غروب جمعه لعنتی
.
.
.
یعنی خدا شاهده فقط منتظرم یه بار چشمم به مدیرا و دبیر های کلاس هام بخوره حیف که ندیدمشون حیف ....
 
آخرین ویرایش:

AMIN-1399F

خوشا فریاد زیر اب
مدیر انجمن
Oct 29, 2011
5,531
نام
امین

Tatsumaru

Searching For Light
Gold User
Mar 31, 2013
983
نام
Ahmad
این شما و این هم کلکسیون شخصی آدامس زاگور :D . برای سال ۷۷ ایناست! :D

خیلی عالی بود.
یه چند سالی بیای عقب میرسی به آدامس فوتبالی CinCin
قبلش هم(اواخر دهه 60) یه آدامس فوتبالی دیگه بود که شماره قرمزش بسیار کم یاب بود.مثلا زیکو شماره قرمز چند برابر شماره عادی(سفید) ارزش داشت.باید مثلا 100 تا باز میکردی شاید یه شماره قرمز گیرت میومد.

51-andres-escobar-columbia_309_09579197f2cbfdd4L.jpg s-l1600.jpg 44-thomas-hassler-federal-almanya_23340_10196585b886a6L.jpg
 
آخرین ویرایش:

AMIN-1399F

خوشا فریاد زیر اب
مدیر انجمن
Oct 29, 2011
5,531
نام
امین
خیلی عالی بود.
یه چند سالی بیای عقب میرسی به آدامس فوتبالی CinCin
قبلش هم(اواخر دهه 60) یه آدامس فوتبالی دیگه بود که شماره قرمزش بسیار کم یاب بود.مثلا زیکو شماره قرمز چند برابر شماره عادی(سفید) ارزش داشت.باید مثلا 100 تا باز میکردی شاید یه شماره قرمز گیرت میومد.

View attachment 289628View attachment 289627View attachment 289630
شرکت ایدین اونارو میزد رو توپ ها عکس جایزه بود.
یادمه من کامل کردم فرستادم واسشون جایزه هم یدونه البوم عکس واسم فرستادن ،از اونا که تازه مد شده بود و یه ورق چسبی بود به جای کادرهای مجزا برای هر عکس.
چقدر اون روز کیف کردم کلاس جهارم بودم.
 

Tatsumaru

Searching For Light
Gold User
Mar 31, 2013
983
نام
Ahmad
شرکت ایدین اونارو میزد رو توپ ها عکس جایزه بود.
یادمه من کامل کردم فرستادم واسشون جایزه هم یدونه البوم عکس واسم فرستادن ،از اونا که تازه مد شده بود و یه ورق چسبی بود به جای کادرهای مجزا برای هر عکس.
چقدر اون روز کیف کردم کلاس جهارم بودم.
آیدین مدت ها بعد تقلبیش رو زد.یعنی کپی.Final هم ایرانیش رو یادمه زده بودن.ولی اصلش وارداتی بود.کیفیتش خیلی فرق داشت.
دهه شصت و اوایل 70 آدامس های با حالی اومد.یکیشون حتی عکس مدل و نیمه س کسی و ... بود.
همینکه آیدین رو یادت بود دمت گرم :-bd
 

Sina pishdar

کاربر سایت
Mar 17, 2023
234
15438320-8346-b__2424.jpg

همه دوران بچگی یه طرف این لامصب یه طرف
تخم مرغ شانسی
یعنی رد خور نداشت بریم سوپر مارکت بابامو زور نکنم برام نخره
اولا بود دونه ۳۵۰ تومن
بازش که میکردی و لایه شکلاتی کنار میزدی یه قوطی بود که توش یه راهنما و یکسری قطعه داخلش بود که باید سرهم میکردی و تهش به یه وسیله کامل تبدیل میشد
من یه کالکشن از اینا داشتم یعنی توی محل خدایی میکردم
از غم و ماتم اینکه بهت جایزه تکراری میفتاد هم نگم براتون
بعدها برای نسل جدید سک سک ساختن و نمیدونم توش CD کارتن و فیلم میذاشتن
 

silent ops

کاربر سایت
Feb 4, 2017
1,716
هیچ وقت یادم نمیره
اون خانوم معلم دبستانی که مشق شب داد
ما هم کل روز و شب همیشه درگیر مشق و دیکته و ..... بودیم
یادمه میگفتن پدر و مادر دیکته باید گفتن تصحیح کنن و امضا کنن
دقیق یادم نیست سر چی بود و چی شد
ولی تقصیر من نبود و نیست که پدر کم سوادم امضاش فلان جور بوده و ...
کیف من از ته کلاس پرت کرد دم تخته
یخمو گرفت من مثل آشغال از کلاس انداخت بیرون

.....

یه بار راهنمایی بودم
سر درس ریاضی معلم خوب بیا پای تخته
این مسئله رو حل کن
حل کردم
حالا به هر دلیلی که دقیق یادم نیست مثلا اعشار آخرش اشتباه نوشتم یا هر چیزی
گفت کل کلاس بگید فلانی یابوه
همه گفت من یابوه ام
بار ها تحقیرم کرد

هیچوقت نمیبخشمشون

و از این مثال ها برای من دهه ۶۰ ی زیاده
تو خونه یه جور آسیب می‌دیدم
تو مدرسه یه جور
تو جامعه و خیابون یه جور
اینجور معلمها رو باید بگیری بی ادبی پارشون کنی..عقده ای هستند.ناجور :|
 

Sina pishdar

کاربر سایت
Mar 17, 2023
234
در این سادگی ولی تو کل عکسها کلی معنی هست ..برای امثال ما دهه ۶۰ یا ۷۰ دیا..:x
View attachment 289657
بستنی توپی
کیک و نوشابه
پاک کن افسانه ای که خودکار پاک میکنه
انگشتر آپ پاش کل مدرسه جنگ به پا بود :D
 

Sina pishdar

کاربر سایت
Mar 17, 2023
234
هیچ وقت یادم نمیره
اون خانوم معلم دبستانی که مشق شب داد
ما هم کل روز و شب همیشه درگیر مشق و دیکته و ..... بودیم
یادمه میگفتن پدر و مادر دیکته باید گفتن تصحیح کنن و امضا کنن
دقیق یادم نیست سر چی بود و چی شد
ولی تقصیر من نبود و نیست که پدر کم سوادم امضاش فلان جور بوده و ...
کیف من از ته کلاس پرت کرد دم تخته
یخمو گرفت من مثل آشغال از کلاس انداخت بیرون

.....

یه بار راهنمایی بودم
سر درس ریاضی معلم گفت بیا پای تخته
این مسئله رو حل کن
حل کردم
حالا به هر دلیلی که دقیق یادم نیست مثلا اعشار آخرش اشتباه نوشتم یا هر چیزی
گفت کل کلاس بگید فلانی یابوه
همه گفتن من یابوه ام
بار ها تحقیرم کرد

هیچوقت نمیبخشمشون

و از این مثال ها برای من دهه ۶۰ ی زیاده
تو خونه یه جور آسیب می‌دیدم
تو مدرسه یه جور
تو جامعه و خیابون یه جور
بدترین دوران زندگیم راهنمایی بود
از مدیر تا تمام معلم ها بیزار بودم ازشون
یه بار سر کلاس بچه ها داشتن چیز های خنده دار تعریف میکردن راهنمایی بودم آدمیم دیگه خندمون گرفت
ظهر بود علوم داشتیم فامیل دبیر بی پدر و مادر محمدیان بود که آقا ما رو دید ما و چند نفر دیگه رو گفت بیاین بیرون منم تخ..مم نبود گفتم الان میگه برین بیرون منم کاپشن تنم بود که شروع کرد به زدن کاپشن رو کشید رو سرم شروع کرد به زدن
یعنی نمیدونی بیشتر از سرنگونی EA آرزوم اینه یه بار دیگه این د...وث رو تو خیابون یا جایی ببینم جای سالم براش نمی‌ذارم
 

blak

کاربر سایت
Dec 31, 2010
1,324
خدایش این خاطرات یا بهتر بگم کابوس دوستان در مورد مدرسه و معلم رو میخونم واقعا عصبانی میشم چون برای منم پیش اومده
واقعا این بیشرفا چطور به خودشون میگفتن معلم
طرف بچس تو عالم خودشه اگه کاری بکن سر بچگیه اخه قرمدنگ با بچه خودت این کار بکنن ناراحت نمیشی
هیچی مثل تحقیر تو جمع یک کلاس آدم نابود نمیکنه و هیچکسی هم یادش نمیره
واقعا معلمی کار سختیه باید صبر و حوصله داشته باشی نه که پر از عقده و کمبود که بیایی سر بچه مردم خالی کنی
 

hamid_barca

کاربر سایت
Dec 23, 2006
3,873
خدایش این خاطرات یا بهتر بگم کابوس دوستان در مورد مدرسه و معلم رو میخونم واقعا عصبانی میشم چون برای منم پیش اومده
واقعا این بیشرفا چطور به خودشون میگفتن معلم
طرف بچس تو عالم خودشه اگه کاری بکن سر بچگیه اخه قرمدنگ با بچه خودت این کار بکنن ناراحت نمیشی
هیچی مثل تحقیر تو جمع یک کلاس آدم نابود نمیکنه و هیچکسی هم یادش نمیره
واقعا معلمی کار سختیه باید صبر و حوصله داشته باشی نه که پر از عقده و کمبود که بیایی سر بچه مردم خالی کنی
واقعا هیچی بدتر از تحقیر کردن بچه نیست.من مدرسه غیرانتفاعی میرفتم و تقریبا هیچوقت کتک نخوردم ولی یه کارایی میکردن که آدم میگه کاش کتک زده بودن

کلاس سوم که بودم جدول ضرب یاد میدادن که معلم ما تا ضرب 6 یاد داده بود و یه روز مریض شد نیومد و به جاش ناظم اومد سرکلاس.بعد مرتیکه احمق شروع کرد از ردیف جلو جدول ضرب رو به ترتیب پرسید یعنی نفر اول 1*1 ردیف بعد ضرب 2 و...تا رسید به ردیف های آخر که ضرب 7 به بالا بود و ما هیچکدوم بلد نبودیم.حالا هرچی قسم و آیه که خانم معلم اینا رو به ما درس نداده مگه باور میکرد.من بدبختم که شاگرد اول کلاس هم بودم چون گنده ترین بچه کلاس بودم نفر آخر میشدم و ضرب 9 در 7 به من افتاد :Crying1: یعنی اینقدر شاسکول بود که نمیفهمید چرا یهو از یه جا به بعد هیچکس جوابا رو بلد نیست؟؟!!!

هیچی دیگه گفت شما ها که بلد نبودید بیاید پای تخته که میخوایم از مدرسه اخراجتون کنیم :o

حالا باز همه اینا به کنار،تحقیرش اونجایی بود که این آدم مریض رفت تو دفتر مقوا و نخ آورد بعد قشنگ سر فرصت با خط خیلی خوش در حالی که ما داشتیم زار میزدیم رو مقواها از زبان ما مینوشت که مثلا((من دانش آموز تنبلی هستم و فلانم و ... الانم دارم اخراج میشم))اینا رو نوشت با نخ چسبوند و انداخت گردن ما بعدم گفت راه بیافتید بریم تو حیاط بچرخونمتون تا بقیه ببینن عبرت بگیرن.هنوز که هنوزه این لحظات رو یادم نمیره.این که چطور داشت از تمام این لحظات لذت میبرد واقعا حال بهم زن بود.و اینکه ما هیچکدوم واقعا اشتباهی نکرده بودیم و چیزی که به یه بچه 9 ساله رو یاد نداده بودن انتظار داشت بلد باشیم.
 

Sina pishdar

کاربر سایت
Mar 17, 2023
234
هیچی بد تر از تنبیه بدنی جلو هم کلاسی هات نیس
معلم های دبستان اون زمان یه تنبیهی بود به اسم فلک کردن
میومد روی میزش رو خالی میکرد به بچه سوم دبستان که داره تن و بدنش میلرزه میگفت کفش هات رو دربیار بعد هم جورابات
مینداختنش روی میز میفتادن به جونش شروع میکردن به شلنگ زدن به کف پاهاش طوری داد میزدن و شلنگ میزدن که همه تا مرز سکه کردن قلبمون تند میزد
بعد معلم های بقیه کلاس ها میومدن مثلا تا معلم د...وث عوضی بی پدر و مادر رو آروم کنن و به بچه میگفتن برو دم دفتر
یه دوستی داشتم پشت سره من مینشست عینکی بود فامیلش صنعتی بود اسمش امیر حسین پسره تپلی بود از بعد از فلک کردنش دیگه مدرسه نیومد خدا میدونه این قضایا اصلا از ذهن بچه ها پاک بشه یا نه
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر