انجمن پیرهای دنیای گیم (افراد 30 سال به بالا)

بیشترین دورانی که از گیم لذت بردید


  • مجموع رای دهنده‌ها
    1,286
تمام موزیکهای عنوان زیبا Mortal Kombat Mythologies: Sub-Zero ps1 واقعآ زمان خودش برام بهترین بود :x
پشت صحنه بازیم اضافه شده:D

<iframe src="" width="640" height="480" frameborder="0" webkitallowfullscreen="true" mozallowfullscreen="true" allowfullscreen></iframe>

<iframe src="" width="500" height="140" frameborder="0" webkitallowfullscreen="true" mozallowfullscreen="true" allowfullscreen></iframe>
 
آخرین ویرایش:
سلام من هنوز 30 سالم نشده و 28 هستم ولی پستاتون رو میخونم
دلم گرفته بود گفتم منم یه کم خودمو خالی کنم:

صحبت از مدرسه و دانشگاه شد. واقعا دوران خیلی بدی بود چون هیچوقت رفتار معلما و خانواده جوری نبود که بخوام از مدرسه لذت ببرم
با اینکه شاگرد زرنگ بودم تا سوم راهنمایی، همیشه دوست داشتم فقط زودتر برگردم خونه.
نمیدونم چرا از سنین کم یه سری چیزا رو خیلی خوب درک میکردم و از این بابت خیلی راضی هستم
از اونجایی که محل زندگیمون جنوب تهران هستش و اکثرا آدمای درستی نیستن، بیشتر از محیط بیرون و مدرسه متنفر میشدم چون اصلا خوشم نمیومد باهاشون هم صحبت بشم
همین شد که از بچگیم پای گیم گذشت تا الان که متاهل شدم و همچنان بازی میکنم

میتونم بگم چیزایی که از بازی کردن یاد گرفتم خیلی خیلی بیشتر از مدرسه بوده
یه کم زبان انگلیسی هم که بلدیم به لطف بازی ها و نرم افزارا و کار با پی سی بوده وگرنه شرایط مدرسه رو همه تجربه کردن و دیدن...

+ یکی از دوستان در مورد شرایط 31 شهریور و روز جمعه گفت، آخ آخ چقدر این حس لعنتی منو داغون میکنه هنوزم بهش فکر میکنم حالم بد میشه. ولی در کل دوران بچگیم رو دوست داشتم

+ منم مثل یکی دیگه از دوستان توی یه شرکتی مشغول هستم. اینجا هم ناهار نمیدن باید خودمون بیاریم تازه بهمون گفتن غذای گرم حق ندارید بخورید چون بوش میپیچه (آره جون عمتون دارید حال فقرا رو درک میکنید)

+ خاطره اولین خرید کنسول من خیلی خوبه :Biggrin:
من از وقتی یادم میاد میکرو داشتیم (همون NES).
من حدود 7 - 8 سالم بود رفتیم مشهد. خیلی هم از کنسول سر درنمیاوردم. اونجا توی بازار من و داداشم که 4 سال از خودم بزرگتره چشممون خورد به یه PS1
آقا ما رفتیم رو مخ پدر که اینو بخریم توروخدا. رفتیم تو گفتیم آقا این سونی ها چنده ؟ اونم گفت 9500 تومن
ما هم که با شنیدن قیمت عنان از کف داده بودیم :Biggrin::Biggrin: چون همون موقع فکر کنم قیمتش حدود 60 هزار تومن بود
گیییر دادیم به پدر که توروخدا بخریم خیلی ارزون تره و ... اون فروشنده هم با اینکه میدونست ما قصدمون خرید PS1 هست هیچی نگفت :|
آقا ما خریدیم بعد چند روز برگشتیم تهران. با ذوق و شوق با داداشم اومدیم آنباکس رو انجام دادیم و دیدیم بلهههههه :| روش PS1 بود داخلش میکرو :)):)) ضد حال بدی خوردیم چون خودمون از قبل میکرو داشتیم
ولی چند ماه بعدش PC خریدیم و دیسک های PS1 رو با یه شبیه ساز بازی می کردیم

ببخشید که طولانی شد
 
من موقعی که PS1 داشتم هرچی کتاب راهنما اومده بود رو خریده بودم
بعد انقد هیجان زده بودم تک تک بازیایی که اونجا راهنماش نوشته شده بود رو میخوندم بعد از روی عکس و طولانی بودن راهنمای بازی میفهمیدم که بازیه حتما خفنیه و بعد میرفتم بازیشو میخریدم : ))

من یک جمله از کتاب درسی رو میخونده اندازه یه آدم 90 ساله خسته میشدم ولی تک تک روزا غذا ها ماه ها و فستیوال های بازی harvest moon رو قبل اینکه بازیش رو اصن داشته باشم حفظ شده بودم : ))
تا اینکه بازیش رو خواهرم از تهران واسم خرید و در حد مرگ ذوق کردم و داشتم میمردم از خوشحالی خیلی خوب بود بازیش😭
 
رفتم نکست جن دو تا برادر بودن یکیشون وحید بود اون یکی اسمش یادم نیست خلاصه این دو تا اینقدر خوب برخورد کردن دستگاهو دادم بهشون دو روز رفتم خونه عموم موندم تا درستش کردن تو این دو روزه شب خواب نداشتم از استرس اگر درست نمیشد رسما خونه راهم نمیدادن:))چون پول زیادی بود اون موقع اونم بابت کنسول لانچ معیوب....
خلاصه سرتون رو درد نیارم بعد از دو روز دستگاه ردیف شد فنهاشم 12 ولت کردیم که دیگه داغ نکنه خلاصه یه دو سالی برامون کار کرد سر بازی دارکسایدرز مجدد سه چراغ شد :))دیگه ان موقع چون وارد کسب و کارم خودم شده بودم گفتم اینم کنسولی واسه ما نمیشه انداختمش کنار رفتم یه کنسول 360 با برد جاسپر خریدم یعنی هر چی اون داغون بود این مرگ نداشت کنسول با برکتیم بود خریدمش اون موقع 235 تومن(360هیچوقت از این محدوده قیمت کمتر نشد)
نکست‌جن توی اون دوران یکی از قطب‌های صنعت بازی در ایران محسوب می‌شد! :D یعنی فکر کنم رسماً نصف صاحبان X360 توی تهران حداقل یه بار بهش سر زده بودن! هم کارشون خیلی خوب بود، هم خوش اخلاق و مؤدب بودن برعکس خیلی‌ها که همیشه طلبکار هستن. کلاً آدم‌های اهل دلی بودن و مشخص بود که فقط دنبال کاسبی نیستن و واقعاً علاقه دارن به این چیزها. یکی‌شون بود (یادم نیست طاهر یا یکی دیگه) که یه بار دیدم زمان‌های بیکاری بین مراجعه دو مریض (360های منهدم شده) با خودکار برای خودش طراحی می‌کرد و به شدت هم خفن کار می‌کرد و جک جونورهایی شبیه طراحی‌های بلیزارد و اینا می‌کشید. :D
واقعاً دورانی داشتیم با 360. کنسول خیلی خوبی بود، ولی با کیفیت ساخت افتضاح توی سری‌های اول. من که از زمان Atari 2600 و NES و جنسیس تا بعدش PS1/PS2/PSP هیچ‌وقت کنسول‌هام آسیب اساسی ندیده بودن (به جز تعویض آداپتور برای کنسول‌های قدیمی)، دو تا 360 سوزوندم!
اولیش رو عموم از آمریکا فرستاد و توی گمرک هم لطف کردن بازی Saints Row که همراهش بود رو برداشتن و گفتن غیراخلاقیه و نمی‌تونیم بهتون بدیم! :| بازی The Elder Scrolls IV هم که به عموی گرامی سفارش داده بودیم، اشتباهی نسخه پی‌سی رو فرستاد که البته بهتر شد، چون هنوز هم نگهش داشتم! :D
این کنسول بعد از حدود یه سال شهید شد. بعد یه روشی توی اینترنت پیدا کرده بودم که کنسول رو توی حوله و پتو و اینا می‌پیچیدن و احیا می‌شد! :)) با استفاده از همین روش، چند هفته‌ای تونستم زنده‌ش کنم ولی باز می‌مُرد و دوباره پتو پیچ می‌شد و به زندگی برمی‌گشت و بعد از چند روز می‌ترکید و...
عکس‌های زیر مال من نیستن، ولی روش موردنظر رو به خوبی نشون می‌دن. احتمالاً گرمای زیاد باعث می‌شده یه قطعه‌ای به طور موقت با قطعه دیگه جوش بخوره(!) و کنسول یه مدت کار کنه، ولی بعدش دوباره می‌ترکید.

do.php


کنسول دوم بنده الیت بود و اون هم فکر کنم ۱.۵ یا ۲ سال دووم آورد و بعدش به فنا رفت. ولی اون زمان دیگه انقدر قیمت‌ها عالی شده بود که غم و غصه نداشتم و با اینکه کار هم نمی‌کردم، خیلی شیک و راحت با پول توجیبی که جمع کرده بودم رفتم کنسول سوم رو خریدم! یعنی یکی دو روز بعد از اینکه فهمیدم این کنسول دیگه زنده نمی‌شه، بدون دغدغه مالی رفتم توپخونه و کنسول جدید رو خریدم و بعد هم یه دربست گرفتم که ۷،۸ هزار تومن گرفت که اون زمان زیاد بود، ولی حال و حوصله چونه زدن نداشتم و می‌خواستم زودتر برم خونه و با کنسول ور برم. :D خوشبختانه این سومی مشکلی پیدا نکرد و حدود ۵ سال باهاش کلی بازی انجام دادم و آخرش هم فروختمش رفت.
 
next gen همون نبود تو یه پاساژ تقاطع طالقانی ولیعصر بودن؟
اگه اونا بودن عجیب کارشون خوب بود
فقط نمیدونم چرا مغازه دیزاین نداشت و بعدش جمع کردن
ولی خیلی کارشون تمیز بود
آره همون بود. :D انتهای پاساژ بودن و کلاً مغازه دکور خاصی نداشت، ولی کارش درست بود.
نمی‌دونم چی شد که جمع کردن. شاید دیگه با بهتر شدن کیفیت X360، ملت در حد قبل مراجعه نمی‌کردن. چون با اینکه بازی هم می‌فروختن، ولی اصل کارشون همون تعمیرات بود و هرکی کنسولش می‌ترکید، یکی از اولین گزینه‌هاش نکست‌جن بود.
جالبه که سایتش هنوز بعد از این همه سال زنده هست و مفقودالاثر نشده! :D
 
کلا مدرسه همیشه بگ.ایی بود ، خصوصا اون زمان ک بچه ها رو کلی میزدن ، برا من بیدار شدن و رفتن مدرسه ی کابوس بود و تو دبستان همیشه دعوا داشتم هر وقت مادرم از خواب بیدارم میکرد کلی ب مدیرمون فحش میدادم میگفتم خداکنه امریکا ب ایران حمله کنه و اولین موشکش بخوره تو مدرسه ما و همین رو مادرم ب همه گفته بود و کلی سوژه خنده شده بودم تو فامیل :دی از غروب جمعه 31 شهریور و 13 فروردین هم هیچی نگم بهتره خصوصا اگه روز جمعه بودن ، پدر مادر منم هی یاداوری میکردن و بیشتر ب این حس درد و سوزشم اضافه میکردن :دی
دقیقا یادمه از آمادگی تا کلاس دوم دبستان هفته اول مهر همش بغض تو گلوم بود ، سر مجازی شدن مدارس ی کلیپ صوتی بود ک مادر یکی از بچه ها عصبی شده بود میگفت خانم فلانی تو بیخود کردی به بچه ها گفتی هرکی تکالیف رو انجام نده هر چی ببینه از چشم خودش میبینه تو ب چ حقی ب بچه من این حرف رو زدی؟ حالا فردا ک اومدم تو مدرسه ابروت رو بردم میفهمی مث ادم حرف بزنی :دی بعد جالبه اون زمان من میرفتم مدرسه کلی کتک خوردم از معلم و معاون و مدیر ، اونم الکی ، قبلا گفتم ک مثلا تو حیاط داشتم راه میرفتم دیدم ی چیزی محکم خورد تو کمرم از پشت و ی جوری پریدم تو هوا ک معاون گوساله میخندید بعد گفت اشتباه گرفتم ، یا داشتم وارد کلاس میشدم اون یکی معاون محکم زد پس کلم گفت غلط میکنی میدوی تو سالن ، دیگه سال چهارم دبستان معلممون ی خانمی بود اینقد سر کلاس منو زد و تحقیرم کرد و از کلاس پرتم کرد بیرون ک من همیشه عصرا دپرس بودم ک فردا باید برم مدرسه ، بعد جالبه من بچه شری هم نبودم و خیلی ساکت بودم ولی این زنه نمیدونم مشکلش با من چی بود ک کلی رید بهم :دی بعد نکته جالبش این بود ک روز اخر امتحانات بود و وقتی من بلند شدم رفتم برگ امتحانم رو بهش دادم یهو بهم گفت ی لحظه صبر کن ، من اون لحظه خودم رو اماده کردم ک اخرین کتک رو تجربه کنم و برم خونه دیگه ، بعد ب طرز عجیبی یهو نشست جلوم و منو گرفت تو بغلش و گریه کرد :دی :| یعنی پشمای من ریخته بود همون لحظه هم ریده بودم ب خودم میگفتم مگه من چکارش کردم ک گریه میکنه؟! دیگه فک کنم عذاب وجدان گرفته بود ولی واقعا دلیل تنفرش از من رو نفهمیدم هیچوقت :D حالا باحال بود ک پدر مادر من هر چی کتک میخوردم میگفتن حقته حتما یکاری کردی ک زدنت -_- برا همینم من تصمیم گرفتم اگه ی زمانی بچه داشتم اگه تو مدرسه کوچکترین حرفی بهش زدن ک باعث شد ناراحت بشه برم ترتیب هفت جد و آباد اون معلم رو بدم ، خصوصا اگه بچه دختر باشه چون من نقطه ضعفم هنوز ک اصلا قصد ازدواج هم ندارم فقط دختر بچه هست، ک حاضرم هر کاری براش بکنم :دی البته نسل دهه شصت و هفتادیا خوب از خجالت این سیستم فاسد آموزشی در اومدن همین همکارای خودم رو میبینم واقعا حال میکنم ، مثلا یکی چند ماه پیش تو مدرسه با دخترش دعوا کرده بود معلم اینم رفته بود تو مدرسه گفته بود فلانی غلط کرده با دختر من دعوا کرده بعدشم پیله کرده بود ب مدیر گفته بود پرونده دخترم رو بده میخوام ببرمش ازین مدرسه و کلی مدیر ازش معذرت خواسته بود :دی یا اون هفته بعد از عید ب یکی دیگه از همکارام زنگ زدن گفتن پسرت تکالیف عیدش رو انجام نداده اینم گفت میدونم انجام نداده چون مسافرت بودیم یارو دیگه هیچی نگفت ، وقتی هم گوشی رو قطع کرد کلی فحش داد ب یارو میگفت مردیکه فلان فلان شده هی زنگ میزنه و گ.وه میخوره :دی
بهترین دوره برا من راهنمایی بود با اینکه بخاطر ADHD ک دارم همیشه درس خوندن برام سخت بود ولی راهنمایی درسم خوب بود و دیگه متوسط بودم ، اما خاطرات خوبی دارم و دوستای خوبی داشتم ، دبیرستان باز بگ.ایی شد و همیشه نمرات شخمی میگرفتم و کلی با خانواده سر درس مشکل داشتم ، دیگه دانشگاه هم خوب بود برام ولی الان ک فک میکنم ب این نتیجه رسیدم هر چی درس خوندم الکی بود ، کاش میرفتم سراغ ی کار فنی و تخصص میگرفتم ، الان خیر سرم با 10 سال سابقه کار مهندسی چس مثقال حقوق میگیرم و همش دارم قسط وام میدم ، پارسال برا tv وام گرفتم ک 28م این ماه تموم میشه و میخوام باز ی وام دیکه بگیرم ک لپ تاپم رو عوض کنم چون از هفته پیش دیگه تقریبا غیر قابل استفاده شده .
ب اینده هم تا وقتی ea سر کار باشه هیچچچچ امیدی ندارم ، تنها خوبی گذشته و بچگی همین بود ک بی دغدغه بودیم با اینکه من بچگیم هم ب دلیل وضع بد مالی همیشه حسرت ب دل بودم، خونمونم دقیقا جنوبی ترین و بدبخت خیز ترین منطقه شهر بود ، ولی خب لذت بخش ترین لحظات برام زمان خرید کنسول بود و اون بوی نویی ک از جعبه و کنسول میاد ، من نسل 7 فقط ی pc داشتم ک ب زور بازی ها رو اجرا میکرد دیگه تابستون رفتم سر کار و کلی پاره شدم تا پول جمع کردم و رفتم ی ps3 خریدم :دی
یکی از کارایی ک کردم این بود رفتم تو ی قنادی و ماه رمضون بود و باید کمک ی یارو میدادیم این زولبیا بامیه درست کنه :دی یعنی عذاب خالص بود ، فک کنید تابستون بود ما هم جنوب کشور حالا کنار اون اجاق ک توش پر از روغن داغ بود دیگه انگار رفته بودیم تو کوره :دی خلاصه ک بالاخره با هر کارگری و حمالی ک بود ی ps3 خریدم ، یعنی اینو ب سونی بگم مادام العمر همه محصولاتش رو برام رایگان میفرسته :دی
دیگه بعدشم رفتم سر کار و تونستم بقیه کنسول ها رو بخرم ولی الان دیگه حال بازی نیست متاسفانه ، هر چیزی تو زمان خودش حال میده .
 
نکست‌جن توی اون دوران یکی از قطب‌های صنعت بازی در ایران محسوب می‌شد! :D یعنی فکر کنم رسماً نصف صاحبان X360 توی تهران حداقل یه بار بهش سر زده بودن! هم کارشون خیلی خوب بود، هم خوش اخلاق و مؤدب بودن برعکس خیلی‌ها که همیشه طلبکار هستن. کلاً آدم‌های اهل دلی بودن و مشخص بود که فقط دنبال کاسبی نیستن و واقعاً علاقه دارن به این چیزها. یکی‌شون بود (یادم نیست طاهر یا یکی دیگه) که یه بار دیدم زمان‌های بیکاری بین مراجعه دو مریض (360های منهدم شده) با خودکار برای خودش طراحی می‌کرد و به شدت هم خفن کار می‌کرد و جک جونورهایی شبیه طراحی‌های بلیزارد و اینا می‌کشید. :D
واقعاً دورانی داشتیم با 360. کنسول خیلی خوبی بود، ولی با کیفیت ساخت افتضاح توی سری‌های اول. من که از زمان Atari 2600 و NES و جنسیس تا بعدش PS1/PS2/PSP هیچ‌وقت کنسول‌هام آسیب اساسی ندیده بودن (به جز تعویض آداپتور برای کنسول‌های قدیمی)، دو تا 360 سوزوندم!
اولیش رو عموم از آمریکا فرستاد و توی گمرک هم لطف کردن بازی Saints Row که همراهش بود رو برداشتن و گفتن غیراخلاقیه و نمی‌تونیم بهتون بدیم! :| بازی The Elder Scrolls IV هم که به عموی گرامی سفارش داده بودیم، اشتباهی نسخه پی‌سی رو فرستاد که البته بهتر شد، چون هنوز هم نگهش داشتم! :D
این کنسول بعد از حدود یه سال شهید شد. بعد یه روشی توی اینترنت پیدا کرده بودم که کنسول رو توی حوله و پتو و اینا می‌پیچیدن و احیا می‌شد! :)) با استفاده از همین روش، چند هفته‌ای تونستم زنده‌ش کنم ولی باز می‌مُرد و دوباره پتو پیچ می‌شد و به زندگی برمی‌گشت و بعد از چند روز می‌ترکید و...
عکس‌های زیر مال من نیستن، ولی روش موردنظر رو به خوبی نشون می‌دن. احتمالاً گرمای زیاد باعث می‌شده یه قطعه‌ای به طور موقت با قطعه دیگه جوش بخوره(!) و کنسول یه مدت کار کنه، ولی بعدش دوباره می‌ترکید.

do.php


کنسول دوم بنده الیت بود و اون هم فکر کنم ۱.۵ یا ۲ سال دووم آورد و بعدش به فنا رفت. ولی اون زمان دیگه انقدر قیمت‌ها عالی شده بود که غم و غصه نداشتم و با اینکه کار هم نمی‌کردم، خیلی شیک و راحت با پول توجیبی که جمع کرده بودم رفتم کنسول سوم رو خریدم! یعنی یکی دو روز بعد از اینکه فهمیدم این کنسول دیگه زنده نمی‌شه، بدون دغدغه مالی رفتم توپخونه و کنسول جدید رو خریدم و بعد هم یه دربست گرفتم که ۷،۸ هزار تومن گرفت که اون زمان زیاد بود، ولی حال و حوصله چونه زدن نداشتم و می‌خواستم زودتر برم خونه و با کنسول ور برم. :D خوشبختانه این سومی مشکلی پیدا نکرد و حدود ۵ سال باهاش کلی بازی انجام دادم و آخرش هم فروختمش رفت.
اره اسم اون یکی داداشش طاهر بود کارشون واقعا عالی و مرتب بود امیدوارم هرجا هستند موفق باشن
کلی بازی پلی باکس هم ازشون خریدم که چنتاشون رو برای یادگاری نگه داشتم
 
چقدر دردامون از مدرسه مشترکه 🙂
سر فرصت منم یه ذکر مصیبت مینویسم 😁

ولی داستان کنسول خریدن هامو بخوام بگم اولین بار همون اتاری بود که یکی از داداشای بزرگم کرایه کرد و بازی هواپیمای معروف و منو برادرزادم که مسخ صفحه شدیم و دیگه تموم دغدغه مون شده بود که کی دوباره اینا کرایه کنن و ما بتونیم نگاه کنیم اون موقع به علت دیکتاتوری موجود تو خانواده اجازه نداشتیم درخواست بازی بدیم 😁
یادم نمیاد چطور ولی یه روز برادر بزرگ ترم اومد و دیدم یه دونه کمودور اورده و بازیاش تو نوار کاست بود تا اونجایی که یادمه ،کلی باهاش خوش گذشت.
بعدش میکرو هدیه بعدی بود که گرفتم و ماریو 🙂
شاد بودم باهاش تا اینکه اتفاقی یه روز توی پارک سگا و مورتال کمبت و دیدم، دیگه هر روز اونجا بودم و کم کم وارد دنیای شرطی زدن و فینیشینگ زدن شدم....
تا اینکه یه روز تو فروشگاه رفاه بود فکر کنم برادرزادم ps1 دیده بود و اومد گفت امین یه دستگاه😁 اومده اسمش سونیه ببینی باورت نمیشه چقدر خوبه.
منم با کله قید مدرسه رو زدم و رفتم ببینم چیه که قشنگ یادمه یه بازی هواپیما بود که ناخودآگاه رفتم پیش طرف که داشت بازی میکرد رو نیمکت نشستم و محو کنسول و دسته و گرافیکش شدم.
رفتم خونه و شروع کردم به گریه و زاری که باید برام بخرید خلاصه بعد از یه هفته جواب داد و ps1 و خربدم.
بعدش ps2 و ps3 و فن 6 اتیشه ps شدم جوری که قید 360 و زدم و کلی کل کل سر سوختن 360 ها که از قضا زد و ps3 فت منم خلاص شد(کارما)😅😁 اونم به مسخره ترین حالت ممکن...
ps4 و ps4 pro رو دیگه خودم خریدم ،تا اینکه یه روز همسرم که میدید چقدر فن بازی درمیارم و رفت و همون روز عرضه یه دونه xbox one s واسم خرید و بعد از تجربه بازی باهاش اون حس تعصب (خریت) منم تموم شد و تعمیم داده شد به خیلی چیزا....
تا اینکه نسل 9 شد و به علت اختلاف زیاد قیمت کنسول ها اول یدونه ایکس باکس سریس ایکس گرفتم و بعدش تصمیم داشتم ps4 pro رو بفروشم روش بزارم ps5 بگیرم که طرف دزد دراومد با فیش جعلی کنسول و ازم دزدیدن و با تاخیر تونستم ps5 و بگیرم.
با اینکه وقتم ازاده ولی خب اون حس و حال بچگی و کلوپ و کل کل هاش یه دنیای دیگه ای بود....
خلاصه لذتی عجیبی داشت بچگی با همه مصیبت هاش😁
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or