Unpopular Opinion Center | [قوانین پست اول مطالعه شود]

وضعیت
گفتگو بسته شده و امکان ارسال پاسخ وجود ندارد.

Z-fan

▲‌ Triforce of Wisdom ▲
ناظم انجمن
wtkdyvsmn0l61.jpg

با عرض سلام خدمت همه کاربرهای عزیز این انجمن
احتمالا برای شما هم شده که سلیقه گیمینگ تون و نظرات تون در مورد مباحث مختلف با چیزی که به صورت عمومی مورد قبوله اختلاف زیادی داره. نظر شما نظر منفور و ناپسندیه و با جریان غالب همخونی نداره.​

این جا جاییه که میتونید این نظرات تون رو بدون هیچ پیش داشت و رودربایستی ای به اشتراک بذارید​


چند تا قانون رو باید رعایت کنید در این خصوص :
  1. قبل از هر چیز تو متن نظراتتون احترام به سلایق همدیگه رو مد نظر قرار بدید و سعی کنید به هیچ وجه متن تون جنبه توهین آمیزی نداشته باشه
  2. نظر Unpopular شما باید فقط در مورد ویدیوگیم باشه.
  3. مهم تر از قانون قبل، حتما نظرتون Unpopular Opinion باشه. این که بگید Ride to Hell Retribiution بازی مزخرفی بود یا این بازی ای که هفتصد تا نمره کامل و کلی جایزه برده بهترین بازی تاریخه، Unpopular Opinion محسوب نمیشن. حتی اگه ده بیست نفر یه گوشه ای خلافش رو بهتون گفته باشند.
  4. به هیچ وجه نظرات همدیگه رو جهت تمسخر و ایجاد بحث و درگیری نقل قول نکنید. اگه کسی با احترام نظرشو در مورد چیزی گفته که مخالف نظر شماست، شما حق ندارید با بی احترامی باهاش برخورد کنید. و اگه نظر شخصی با بی احترامی همراه بود، پست مربوطه رو گزارش کنید تا رسیدگی شه
  5. و مهم تر از هر چیز از قوانین کلی انجمن نظیر ادبیات مناسب، عدم ارسال پست های سیاسی و مذهبی، ارسال عکس های حجیم و... حتما رعایت کنید


موفق باشید.
 
آخرین ویرایش:
دوستان این روزا بیشتر مراقب سلامتی خودتون باشید

یک ویروسی باز انداختن بین مردم معلوم نیست چی هست اصلا کروناست یا جدیده

اولش به سرعت میاد با زانو درد و کمر درد بعد همون روز تبدیل به تب و لرز میشه
از فرداش هم آبریزش بینی و سرفه و بعد ۲-۳ روز هم از بین رفتن حس بویایی

اولش اینقدر عذاب آوره که منی که تو عمرا سرم نزده بودم رفتم زیر سرم
 
. بعدش جواب داده حال گربه خوبه و امیدوارم یه وقتی که تایمت آزاده بیای خونم و گربه رو ببینی. منم جواب دادم حتماً و خیلی دوست دارم گربتو ببینم و دیگه چیزی نگفت! برام سواله که مثلاً چرا نگفته گربه رو بیارم بیرون یه بار ببینی!

گربه رو دم حجله بکش
 
منم دیگه بعد یک سال واقعاً نمی‌تونم تو خودم نگه دارم و یه پست طویل و بی ربط رو با اجازه همینجا می‌فرستم کمی تخلیه شم: :D

آقا من از پارسال عاشق یه دختره تو لبمون شده بودم و این خیلی سیگنالای متناقضی می‌فرستاد و تا 1 سال با اینکه رو یه پروژه بودیم من اصلاً نمی‌تونستم تشخیص بدم این از من متنفره یا اونم علاقه داره و این سیگنالایی که حس می‌کنم توهم من نیست!

فکر کنم آخرین آپدیتی که راجع به این موضوع فرستادم تابستون بود که یه پروژه مشترک باهاش داشتم! خلاصه همینطور من هیچی نگفتم و در حد سلام و بحث صرفاً کاری ادامه داشت رابطمون تا اینکه این ترم شروع شد! اول ترم خود این دختره آیدی فیسبوک منو از دوستم گرفته بود که باهام کانکت بشه. بعد من یکی دوبار آیدی کارت دانشگاه رو یادم رفته بود بیارم و نمی‌تونستم وارد ساختمون لب بشم و تو مسنجر فیسبوک به این پیام می‌دادم که اگر هست در رو برام باز کنه و اینطوری آروم آروم ارتباطمون تو مسنجر بیشتر شد. از طرفیم من کلاً این ترم زمانبندی درس و زندگیم خیلی نابود شده و خیلی روزایی که می‌خوام برم لب، ساعت 4-5 بعد از ظهر می‌رم و شب ساعت 12-1 برمی‌گردم. تو اون تایم معمولاً همه‌ی بچه‌های لب رفتن خونه غیر از من و این فرد مورد نظر! خلاصه این دختره شروع کرد چندبار وقتی همه رفته بودن به بهونه‌های مختلف صحبت رو شروع کردن و منم که از خدا خواسته با روی خیلی خوش صحبتو ادامه می‌دادم، جوری که هربار صحبت می‌کردیم قشنگ 3-4 ساعت حرف می‌زدیم و باهم از لب می‌رفتیم تا جایی که مسیرمون یکی بود!

همینطور برای 3 ماه گذشته این داستان ادامه دار بوده. من معمولاً یه روز درمیون می‌رم لب و تقریباً هرروزی که نمی‌رم بهم پیام می‌ده یا سوالی می‌پرسه یا همینطوری می‌گه امروز نمیای؟ در کل هربارم من نمی‌رم لب توی پیامش میگه امروز حالش بابت فیدبک سوپروایزر یا اینکه نتونسته خوب کار کنه بده و من هربار کلی بهش اعتماد به نفس باید بدم که نه خیلیم کارت خوبه و نباید بابت همچین چیزی ناراحت باشی و فلان. علاوه بر اون، حتی سر کلاس مشترکون یا میتینگای گروهی لب هم با اینکه کنار هم می‌شینیم، بهم کلی تکست می‌دیم. خیلی روزا هم می‌ریم باهم کافی می‌گیریم وسط کار و تقریباً خیلی روتین شده این داستان.

حالا مشکلی که هست اینه که این طرف جلوی بقیه بچه‌های لب یا کلاس برخوردش با من زمین تا آسمون فرق داره تا وقتی تنهاییم. مثلاً می‌رم تو کلاس سلام می‌کنم حتی جواب سلامم نمی‌ده و 5 دقیقه بعدش تو فیسبوک تکست می‌ده! از اون طرفم اکثر وقتایی که می‌خواد باهام صحبت کنه بهم می‌گه می‌تونی بیای بیرون لب صحبت کنیم. اگر هدفش فقط یه دوستی عادی بین دوتا همکار تو لب هست نمی‌دونم چرا دوست نداره کسی متوجه بشه!

الان حس می‌کنم سیگنالایی که دارم می‌گیرم دیگه واقعاً خیلی قوی ترن. مثلاً اوایل هفته من پرزنتیشن داشتم سر کلاس و اصلاً نتونسته بودم بخوام و شبش که برگشته بودم خونه تکست داده بود لطفاً خوب بخواب که خواب خوب قدم اوله برای productive بودن. این یه گربه هم داره و دیروز گربشو برده بوده یه جراحی کرده بودن. امروز که پیام داد میای لب یا نه گفتم خستم و از خونه کار می‌کنم و حال گربشو پرسیدم. بعدش جواب داده حال گربه خوبه و امیدوارم یه وقتی که تایمت آزاده بیای خونم و گربه رو ببینی. منم جواب دادم حتماً و خیلی دوست دارم گربتو ببینم و دیگه چیزی نگفت! برام سواله که مثلاً چرا نگفته گربه رو بیارم بیرون یه بار ببینی!

حالا 2 تا داستان هست که من همچنان مطمئن نیستم نیت فرد مورد نظر چیه: یکی اینکه ایشون از وایفوهای شرق آسیا هستن و من نمی‌دونم این دعوت به خونه برای دیدن گربه و صحبت 3 ساعته در روز با کسی توی کالچر اینا به معنی اینه که اونم به من علاقه ای داره یا صرفاً می‌خواد باهام دوست عادی باشه! دومین داستانم اینه که اون اوایل چندبار گفته بود ازدواج کرده و شوهرش تو یه دانشگاه دیگست و تو لانگ دیستنسن. یه پسری ماهی یه بار مثلاً میاد تو لب که کنار هم دارن گیم می‌زنن تو لب (!) و میرن غذا می‌خورن و میان، جالبم هست روزایی که اون طرف تو لبه حتی منو می‌بینه سلامم نمی‌کنه و یه بارم یه تکستی داده بودم اون روزی که پسره اومده بود و تا چندروز بعد حتی seen هم نکرد تکستمو. ولی این دوتا اصلاً صدای حرفاشون که میاد یا رفتارشون جوری نیست که مطمئن باشم شوهرشه! یعنی فقط گیم می‌زنن و هیچ ارتباط فیزیکالی من ندیدم بینشون. مثلاً یه بارم تو صحبتاش می‌گفت خیلی منتظرم پروژه جدیدم تموم شه و یه هفته با دوستام برم مسافرت، خیلی برام عجیبه که اگه واقعاً ازدواج کرده چرا مثلاً نمی‌گه دوست دارم با شوهرم برم مسافرت؟ واقعاً هم می‌ترسم این سوال رو مستقیم ازش بپرسم و جوابی بگیرم که دوست ندارم بشنوم و emotional damage سنگینی بخورم. فرض رو همون گذاشتم که با طرف فقط دوسته و ارتباطشونم زیاد نیست!

خیلی پست طولانی شد! در کل من به شدت به این طرف علاقه دارم و تو این 1سال انقدر فکرم پیش این بوده که به هیچ دختر دیگه ای فکرم نمی‌کنم! اگر احیاناً پیشنهادی دارید که تو این وضعیت چیکار باید کرد که به فنا نرم به شدت استقبال می‌کنم! با تشکر :D
خیلی لب‌تولب شد. درهرصورت:

 
View attachment 286274
🔴 آرات حسینی با رد پیشنهاد لیورپول و بارسلونا به سپاهان اصفهان پیوست.


پ.ن: ظاهرا دیگه پول تو تبلیغات نیست و پدرشون پول رو الان در داخل ایران و در سفره عنقلاب دیدن
این چرا رشد نمیکنه 5 ساله همین شکلیه
 
View attachment 286274
🔴 آرات حسینی با رد پیشنهاد لیورپول و بارسلونا به سپاهان اصفهان پیوست.


پ.ن: ظاهرا دیگه پول تو تبلیغات نیست و پدرشون پول رو الان در داخل ایران و در سفره عنقلاب دیدن
آره. لیورپول و بارسلونا پاشنه در رو از پاشنه در آورده بودن بس که پیگیر بودن:-<
رئال هم چون مطمئن بود امکان نداره آرات رو بهش بدن دیگه خودش رو سبک نکرده پیشنهاد بده.

این چرا رشد نمیکنه 5 ساله همین شکلیه

این بچه کاملا قربانی یه پدر روانی و عاشق جلب توجه شده. یه زمانی هم مشکوک به این بودن که بچه رو هرمون تراپی کرده.
البته بزرگ شدنش نسبت به عکس‌های چند سال قبلش واضحه.
 
دوستان این روزا بیشتر مراقب سلامتی خودتون باشید

یک ویروسی باز انداختن بین مردم معلوم نیست چی هست اصلا کروناست یا جدیده

اولش به سرعت میاد با زانو درد و کمر درد بعد همون روز تبدیل به تب و لرز میشه
از فرداش هم آبریزش بینی و سرفه و بعد ۲-۳ روز هم از بین رفتن حس بویایی

اولش اینقدر عذاب آوره که منی که تو عمرا سرم نزده بودم رفتم زیر سرم
من یه ماهه درگیرم هنوز خوب نشدم.
 
من یه ماهه درگیرم هنوز خوب نشدم.
چه مشکلاتی داشتی تو این یک ماه دوست عزیز که هنوز هم درگیرشی؟!

چون من خودم به غیر از حس بویایی که دیروز رفت و الان هم حس میکنم کم‌کم داره برمیگرده مشکل خاص دیگه ای ندارم

یادمه وقتی کرونا گرفتم ۲ هفته کامل حس بویاییم رفت ولی این هنوز یک روز نشده داره برمیگرده
 
این بچه کاملا قربانی یه پدر روانی و عاشق جلب توجه شده. یه زمانی هم مشکوک به این بودن که بچه رو هرمون تراپی کرده.
البته بزرگ شدنش نسبت به عکس‌های چند سال قبلش واضحه.
دقیقا، منم میخواستم همینو بگم. من که این طفلک رو نمیشناختم ولی عکساش رو امروز دیدم شدیدا مشکوک به استفاده از هورمون هست مثل اکثر نمونه های دیگه که معمولا خارج از ایران بودن و والدین ادعا میکردن کاملا طبیعیه وضعیت فیزیکه بچه و بعد گندش در میومد که بچه و اعضای داخلی بدنش رو در معرض انواع و اقسام هورمون ها به ف*ک دادن.
 
چه مشکلاتی داشتی تو این یک ماه دوست عزیز که هنوز هم درگیرشی؟!

چون من خودم به غیر از حس بویایی که دیروز رفت و الان هم حس میکنم کم‌کم داره برمیگرده مشکل خاص دیگه ای ندارم

یادمه وقتی کرونا گرفتم ۲ هفته کامل حس بویاییم رفت ولی این هنوز یک روز نشده داره برمیگرده

علائمی که گفتی درسته... فکر میکنی خوب شدی یهو دوباره حالت بیحالی و سر درد و سینه درد و گلو درد برمیگرده گاهی اوقات هم شبها تب و لرز و سرفه های ادامه دار.
ما حدود ۵۰ نفر بودیم تو یه سالن ۱۰۰ متری که همه گرفتیم و تا الان بالای ۴ تا من شربت دیفن هیدرامین و انواع دمنوش های گیاهی و اب نمک و ... امتحان کردم و جواب نداده!
مورد عجیبیه این.
منم قبلا ۴ بار کرونا گرفتم ولی طول درمان این خیلی طولانیه و نمیدونم تا کی ادامه داره.
دکتری که رفتم گفت اینم کروناست ولی به ما گفتن بگیم آنفولانزا.
حالا راست یا دروغ پا خودش ولی هر چی هست هم خیلی مسریه هم درمانش طول میکشه.
اون روز که من بیمارستان رفتم و دو تا سرم و ۴ تا امپول زدم کلی ادم اونجا بود و هی میومد که همه همین مریضی و داشتن.
 
آقا من یه دو ماهی اومدم دیار خودم و مادری و این داستانا بعد‌ به پی‌سی دسترسی ندارم و نت هم زیاد حوصلم نمیکشه بیام، گفتم بشینم کتاب و‌ کمیک بخونم توی این مدت. حالا‌ کتاب خوب راجع‌ به گیم و گیم دیزاین و آرت اینا کسی چیزی سراغ داره؟
الان من ۴ تا کتاب دانلود کردم که ایناست:
Screenshot_20230305-012823~2.png
چیزی تو این مایه‌ها داشتین بگین بیزحمت
------
کمیک بلک‌سد رو ۲-۳ روز پیش خوندم کل سریشو خیلی خوب بود اگه نوآر پسندین برید سراغش :D
 
دوستان این روزا بیشتر مراقب سلامتی خودتون باشید

یک ویروسی باز انداختن بین مردم معلوم نیست چی هست اصلا کروناست یا جدیده

اولش به سرعت میاد با زانو درد و کمر درد بعد همون روز تبدیل به تب و لرز میشه
از فرداش هم آبریزش بینی و سرفه و بعد ۲-۳ روز هم از بین رفتن حس بویایی

اولش اینقدر عذاب آوره که منی که تو عمرا سرم نزده بودم رفتم زیر سرم
الان با حال داغون اومدم این پست شمارو دیدم فکر کنم اگه منو با تیر متوقف نکنن پتانسیل شکل دهی اپیدمی بعدیو دارم اون زمان که هنوز کسی تو ایران نمیدونست کرونا چیه و خبراشو تو چین میشنیدیم من کرونا گرفتم یه ماه افتادم همرم کرونا دادم حتی تمام دکترایی که پیششون رفته بودمو :)) لعنت به هرچی مریضی و درده نصف عمر آدمیزاد درحال سختی و درد کشیدنه یجارو درست میکنی یجای دیگه خراب میشه الان یه ماهه دندون درد و کمر درد اومده سراغم دیگه حتی حوصله دکتر رفتن هم ندارم انقدر تحمل میکنم شاید خودش خوبشه فکر کنم آستانه تحمل دردم زیادی رفته بالا شایدم بخاطر ترس از قیمتاس :D
منم دیگه بعد یک سال واقعاً نمی‌تونم تو خودم نگه دارم و یه پست طویل و بی ربط رو با اجازه همینجا می‌فرستم کمی تخلیه شم: :D

آقا من از پارسال عاشق یه دختره تو لبمون شده بودم و این خیلی سیگنالای متناقضی می‌فرستاد و تا 1 سال با اینکه رو یه پروژه بودیم من اصلاً نمی‌تونستم تشخیص بدم این از من متنفره یا اونم علاقه داره و این سیگنالایی که حس می‌کنم توهم من نیست!

فکر کنم آخرین آپدیتی که راجع به این موضوع فرستادم تابستون بود که یه پروژه مشترک باهاش داشتم! خلاصه همینطور من هیچی نگفتم و در حد سلام و بحث صرفاً کاری ادامه داشت رابطمون تا اینکه این ترم شروع شد! اول ترم خود این دختره آیدی فیسبوک منو از دوستم گرفته بود که باهام کانکت بشه. بعد من یکی دوبار آیدی کارت دانشگاه رو یادم رفته بود بیارم و نمی‌تونستم وارد ساختمون لب بشم و تو مسنجر فیسبوک به این پیام می‌دادم که اگر هست در رو برام باز کنه و اینطوری آروم آروم ارتباطمون تو مسنجر بیشتر شد. از طرفیم من کلاً این ترم زمانبندی درس و زندگیم خیلی نابود شده و خیلی روزایی که می‌خوام برم لب، ساعت 4-5 بعد از ظهر می‌رم و شب ساعت 12-1 برمی‌گردم. تو اون تایم معمولاً همه‌ی بچه‌های لب رفتن خونه غیر از من و این فرد مورد نظر! خلاصه این دختره شروع کرد چندبار وقتی همه رفته بودن به بهونه‌های مختلف صحبت رو شروع کردن و منم که از خدا خواسته با روی خیلی خوش صحبتو ادامه می‌دادم، جوری که هربار صحبت می‌کردیم قشنگ 3-4 ساعت حرف می‌زدیم و باهم از لب می‌رفتیم تا جایی که مسیرمون یکی بود!

همینطور برای 3 ماه گذشته این داستان ادامه دار بوده. من معمولاً یه روز درمیون می‌رم لب و تقریباً هرروزی که نمی‌رم بهم پیام می‌ده یا سوالی می‌پرسه یا همینطوری می‌گه امروز نمیای؟ در کل هربارم من نمی‌رم لب توی پیامش میگه امروز حالش بابت فیدبک سوپروایزر یا اینکه نتونسته خوب کار کنه بده و من هربار کلی بهش اعتماد به نفس باید بدم که نه خیلیم کارت خوبه و نباید بابت همچین چیزی ناراحت باشی و فلان. علاوه بر اون، حتی سر کلاس مشترکون یا میتینگای گروهی لب هم با اینکه کنار هم می‌شینیم، بهم کلی تکست می‌دیم. خیلی روزا هم می‌ریم باهم کافی می‌گیریم وسط کار و تقریباً خیلی روتین شده این داستان.

حالا مشکلی که هست اینه که این طرف جلوی بقیه بچه‌های لب یا کلاس برخوردش با من زمین تا آسمون فرق داره تا وقتی تنهاییم. مثلاً می‌رم تو کلاس سلام می‌کنم حتی جواب سلامم نمی‌ده و 5 دقیقه بعدش تو فیسبوک تکست می‌ده! از اون طرفم اکثر وقتایی که می‌خواد باهام صحبت کنه بهم می‌گه می‌تونی بیای بیرون لب صحبت کنیم. اگر هدفش فقط یه دوستی عادی بین دوتا همکار تو لب هست نمی‌دونم چرا دوست نداره کسی متوجه بشه!

الان حس می‌کنم سیگنالایی که دارم می‌گیرم دیگه واقعاً خیلی قوی ترن. مثلاً اوایل هفته من پرزنتیشن داشتم سر کلاس و اصلاً نتونسته بودم بخوام و شبش که برگشته بودم خونه تکست داده بود لطفاً خوب بخواب که خواب خوب قدم اوله برای productive بودن. این یه گربه هم داره و دیروز گربشو برده بوده یه جراحی کرده بودن. امروز که پیام داد میای لب یا نه گفتم خستم و از خونه کار می‌کنم و حال گربشو پرسیدم. بعدش جواب داده حال گربه خوبه و امیدوارم یه وقتی که تایمت آزاده بیای خونم و گربه رو ببینی. منم جواب دادم حتماً و خیلی دوست دارم گربتو ببینم و دیگه چیزی نگفت! برام سواله که مثلاً چرا نگفته گربه رو بیارم بیرون یه بار ببینی!

حالا 2 تا داستان هست که من همچنان مطمئن نیستم نیت فرد مورد نظر چیه: یکی اینکه ایشون از وایفوهای شرق آسیا هستن و من نمی‌دونم این دعوت به خونه برای دیدن گربه و صحبت 3 ساعته در روز با کسی توی کالچر اینا به معنی اینه که اونم به من علاقه ای داره یا صرفاً می‌خواد باهام دوست عادی باشه! دومین داستانم اینه که اون اوایل چندبار گفته بود ازدواج کرده و شوهرش تو یه دانشگاه دیگست و تو لانگ دیستنسن. یه پسری ماهی یه بار مثلاً میاد تو لب که کنار هم دارن گیم می‌زنن تو لب (!) و میرن غذا می‌خورن و میان، جالبم هست روزایی که اون طرف تو لبه حتی منو می‌بینه سلامم نمی‌کنه و یه بارم یه تکستی داده بودم اون روزی که پسره اومده بود و تا چندروز بعد حتی seen هم نکرد تکستمو. ولی این دوتا اصلاً صدای حرفاشون که میاد یا رفتارشون جوری نیست که مطمئن باشم شوهرشه! یعنی فقط گیم می‌زنن و هیچ ارتباط فیزیکالی من ندیدم بینشون. مثلاً یه بارم تو صحبتاش می‌گفت خیلی منتظرم پروژه جدیدم تموم شه و یه هفته با دوستام برم مسافرت، خیلی برام عجیبه که اگه واقعاً ازدواج کرده چرا مثلاً نمی‌گه دوست دارم با شوهرم برم مسافرت؟ واقعاً هم می‌ترسم این سوال رو مستقیم ازش بپرسم و جوابی بگیرم که دوست ندارم بشنوم و emotional damage سنگینی بخورم. فرض رو همون گذاشتم که با طرف فقط دوسته و ارتباطشونم زیاد نیست!

خیلی پست طولانی شد! در کل من به شدت به این طرف علاقه دارم و تو این 1سال انقدر فکرم پیش این بوده که به هیچ دختر دیگه ای فکرم نمی‌کنم! اگر احیاناً پیشنهادی دارید که تو این وضعیت چیکار باید کرد که به فنا نرم به شدت استقبال می‌کنم! با تشکر :D
اول اینکه نیم ساعته دارم فکر میکنم لب چیه همش بوس به ذهنم میرسید تازه فهمیدم منظور lab هست خب آزمایشگاه چه ایرادی داره که میگید لب جیزز کرایس بزنه به کمرتون :D
دوم اینکه من ترجیح میدم رابطه کسی دخالت نکنم هرکس اخلاقش یجوره خیلی وقتا هر دو طرف هم بلوغ ذهنی رابطه رو ندارن و بهترین کار اینه هیچ کمکی بهشون نشه تا اون دوره از زندگیو بگذرونن ولی واقعا روش دوست شدن با کسی این نیست که هزارتا سیگنال رد و بدل بشه یاد بگیرید اگه احساسی دارید به زبون بیارید جنبه نه شنیدن هم داشته باشید بنظرم اینجور که شما میگی اگه همین به موردو بتونی یاد بگیری یه چند سالی تو زندگیت جلو میوفتی و ماه ها یا سال ها درگیری ذهنی رو برای خودت از بین میبری
خیلی راحت اگه از کسی بعد مدتی خوشتون اومده بهش بگید یا اون هم علاقه داره یا نداره چیز خاصی نیست والا. من زمان جاهلیت دوران تحصیلم از یکی خوشم اومد خودمو به هزار در زدم هی تو ذهنم مثل شما حس سیگنال رد بدل شدن داشتم اخر بعد از نزدیک یک سال بهش گفتم اونم خیلی راحت گفت نه منم move on کردم چون از اولم طرف علاقه ای نداشته و سناریو سازی ها فقط ساخته ذهن خودم و overthinking بوده. موقعیت بعدی که برام پیش اومد بجای هزار جور فکر کردن بعد ۲۴ ساعت پیشنهاد دادم اون هم قبول کرد چون ازم خوشش میومد هنوزم باهم هستیم به همین راحتی.
درکل نمیدونم چرا این سمو باید ساعت ۳ صبح میخوندم بود ولی من جا شما باشم یکی وقتی تنهاس باهام صمیمی رفتار کنه کنار دوستاش و بقیه منو ادم حساب نکنه نه تنها بیخیالش نمیشم بلکه جاوی بقیه یدورم میشورم پهنش میکنم
 
چه بد که کلا خارج از تاپیک بسته شد ! رسما از رسالت خودش کلا به دور شد این تاپیک ! اگر عزیزان مدیر یا ناظم براشون مقدور هست اون بخش رو باز کنن یا حداقل تاپیکی جدا برای همین vs زده بشه و این مباحث همینجا ادامه پیدا کنه !

بگذریم ...

داستان Sentinels: Aegis Rim >>> تمام داستان های بازی های انیمه ای (از بچه های تاپیک کسی بازی کرده که مخالف باشه)!؟

بازی callisto protocol اندرریت ترین بازی امسال هست انصافا خیلی ناجوانمردی هست این بازی رو کوبیدن چند نسل هست که منتظر یک بازی با این تم هستیم بعد اینجوری می کوبیمش ! قبول داستان خاصی نداره یا یه سری ایرادهای دیگه اما همین که سازنده ریسک کرده و همچین عنوانی ساخته خودش کلی مرحبا داره ! با اینکه برای من همیشه داستان و گیم پلی اولویت بوده اما نمی تونم چشم روی این همه زحمت ببندم خلاصه فوق العاده هست بازی
 
چه بد که کلا خارج از تاپیک بسته شد ! رسما از رسالت خودش کلا به دور شد این تاپیک ! اگر عزیزان مدیر یا ناظم براشون مقدور هست اون بخش رو باز کنن یا حداقل تاپیکی جدا برای همین vs زده بشه و این مباحث همینجا ادامه پیدا کنه !

بگذریم ...

داستان Sentinels: Aegis Rim >>> تمام داستان های بازی های انیمه ای (از بچه های تاپیک کسی بازی کرده که مخالف باشه)!؟

بازی callisto protocol اندرریت ترین بازی امسال هست انصافا خیلی ناجوانمردی هست این بازی رو کوبیدن چند نسل هست که منتظر یک بازی با این تم هستیم بعد اینجوری می کوبیمش ! قبول داستان خاصی نداره یا یه سری ایرادهای دیگه اما همین که سازنده ریسک کرده و همچین عنوانی ساخته خودش کلی مرحبا داره ! با اینکه برای من همیشه داستان و گیم پلی اولویت بوده اما نمی تونم چشم روی این همه زحمت ببندم خلاصه فوق العاده هست بازی

من Thirteen Sentinels رو خیلی دوست داشتم و داستانش واقعا افسانه ای بود ولی برای شخص خودم همرده ی سری بازی های Silver Case، Danganronpa, Nanory Games و A.i بود...
از نگاه من همه این بازی ها افسانه هستند و رو دستشون نخواهد آمد...
 
وضعیت
گفتگو بسته شده و امکان ارسال پاسخ وجود ندارد.

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or