Unpopular Opinion Center | [قوانین پست اول مطالعه شود]

وضعیت
گفتگو بسته شده و امکان ارسال پاسخ وجود ندارد.

Z-fan

▲‌ Triforce of Wisdom ▲
ناظم انجمن
wtkdyvsmn0l61.jpg

با عرض سلام خدمت همه کاربرهای عزیز این انجمن
احتمالا برای شما هم شده که سلیقه گیمینگ تون و نظرات تون در مورد مباحث مختلف با چیزی که به صورت عمومی مورد قبوله اختلاف زیادی داره. نظر شما نظر منفور و ناپسندیه و با جریان غالب همخونی نداره.​

این جا جاییه که میتونید این نظرات تون رو بدون هیچ پیش داشت و رودربایستی ای به اشتراک بذارید​


چند تا قانون رو باید رعایت کنید در این خصوص :
  1. قبل از هر چیز تو متن نظراتتون احترام به سلایق همدیگه رو مد نظر قرار بدید و سعی کنید به هیچ وجه متن تون جنبه توهین آمیزی نداشته باشه
  2. نظر Unpopular شما باید فقط در مورد ویدیوگیم باشه.
  3. مهم تر از قانون قبل، حتما نظرتون Unpopular Opinion باشه. این که بگید Ride to Hell Retribiution بازی مزخرفی بود یا این بازی ای که هفتصد تا نمره کامل و کلی جایزه برده بهترین بازی تاریخه، Unpopular Opinion محسوب نمیشن. حتی اگه ده بیست نفر یه گوشه ای خلافش رو بهتون گفته باشند.
  4. به هیچ وجه نظرات همدیگه رو جهت تمسخر و ایجاد بحث و درگیری نقل قول نکنید. اگه کسی با احترام نظرشو در مورد چیزی گفته که مخالف نظر شماست، شما حق ندارید با بی احترامی باهاش برخورد کنید. و اگه نظر شخصی با بی احترامی همراه بود، پست مربوطه رو گزارش کنید تا رسیدگی شه
  5. و مهم تر از هر چیز از قوانین کلی انجمن نظیر ادبیات مناسب، عدم ارسال پست های سیاسی و مذهبی، ارسال عکس های حجیم و... حتما رعایت کنید


موفق باشید.
 
آخرین ویرایش:
منم دیگه بعد یک سال واقعاً نمی‌تونم تو خودم نگه دارم و یه پست طویل و بی ربط رو با اجازه همینجا می‌فرستم کمی تخلیه شم: :D

آقا من از پارسال عاشق یه دختره تو لبمون شده بودم و این خیلی سیگنالای متناقضی می‌فرستاد و تا 1 سال با اینکه رو یه پروژه بودیم من اصلاً نمی‌تونستم تشخیص بدم این از من متنفره یا اونم علاقه داره و این سیگنالایی که حس می‌کنم توهم من نیست!

فکر کنم آخرین آپدیتی که راجع به این موضوع فرستادم تابستون بود که یه پروژه مشترک باهاش داشتم! خلاصه همینطور من هیچی نگفتم و در حد سلام و بحث صرفاً کاری ادامه داشت رابطمون تا اینکه این ترم شروع شد! اول ترم خود این دختره آیدی فیسبوک منو از دوستم گرفته بود که باهام کانکت بشه. بعد من یکی دوبار آیدی کارت دانشگاه رو یادم رفته بود بیارم و نمی‌تونستم وارد ساختمون لب بشم و تو مسنجر فیسبوک به این پیام می‌دادم که اگر هست در رو برام باز کنه و اینطوری آروم آروم ارتباطمون تو مسنجر بیشتر شد. از طرفیم من کلاً این ترم زمانبندی درس و زندگیم خیلی نابود شده و خیلی روزایی که می‌خوام برم لب، ساعت 4-5 بعد از ظهر می‌رم و شب ساعت 12-1 برمی‌گردم. تو اون تایم معمولاً همه‌ی بچه‌های لب رفتن خونه غیر از من و این فرد مورد نظر! خلاصه این دختره شروع کرد چندبار وقتی همه رفته بودن به بهونه‌های مختلف صحبت رو شروع کردن و منم که از خدا خواسته با روی خیلی خوش صحبتو ادامه می‌دادم، جوری که هربار صحبت می‌کردیم قشنگ 3-4 ساعت حرف می‌زدیم و باهم از لب می‌رفتیم تا جایی که مسیرمون یکی بود!

همینطور برای 3 ماه گذشته این داستان ادامه دار بوده. من معمولاً یه روز درمیون می‌رم لب و تقریباً هرروزی که نمی‌رم بهم پیام می‌ده یا سوالی می‌پرسه یا همینطوری می‌گه امروز نمیای؟ در کل هربارم من نمی‌رم لب توی پیامش میگه امروز حالش بابت فیدبک سوپروایزر یا اینکه نتونسته خوب کار کنه بده و من هربار کلی بهش اعتماد به نفس باید بدم که نه خیلیم کارت خوبه و نباید بابت همچین چیزی ناراحت باشی و فلان. علاوه بر اون، حتی سر کلاس مشترکون یا میتینگای گروهی لب هم با اینکه کنار هم می‌شینیم، بهم کلی تکست می‌دیم. خیلی روزا هم می‌ریم باهم کافی می‌گیریم وسط کار و تقریباً خیلی روتین شده این داستان.

حالا مشکلی که هست اینه که این طرف جلوی بقیه بچه‌های لب یا کلاس برخوردش با من زمین تا آسمون فرق داره تا وقتی تنهاییم. مثلاً می‌رم تو کلاس سلام می‌کنم حتی جواب سلامم نمی‌ده و 5 دقیقه بعدش تو فیسبوک تکست می‌ده! از اون طرفم اکثر وقتایی که می‌خواد باهام صحبت کنه بهم می‌گه می‌تونی بیای بیرون لب صحبت کنیم. اگر هدفش فقط یه دوستی عادی بین دوتا همکار تو لب هست نمی‌دونم چرا دوست نداره کسی متوجه بشه!

الان حس می‌کنم سیگنالایی که دارم می‌گیرم دیگه واقعاً خیلی قوی ترن. مثلاً اوایل هفته من پرزنتیشن داشتم سر کلاس و اصلاً نتونسته بودم بخوام و شبش که برگشته بودم خونه تکست داده بود لطفاً خوب بخواب که خواب خوب قدم اوله برای productive بودن. این یه گربه هم داره و دیروز گربشو برده بوده یه جراحی کرده بودن. امروز که پیام داد میای لب یا نه گفتم خستم و از خونه کار می‌کنم و حال گربشو پرسیدم. بعدش جواب داده حال گربه خوبه و امیدوارم یه وقتی که تایمت آزاده بیای خونم و گربه رو ببینی. منم جواب دادم حتماً و خیلی دوست دارم گربتو ببینم و دیگه چیزی نگفت! برام سواله که مثلاً چرا نگفته گربه رو بیارم بیرون یه بار ببینی!

حالا 2 تا داستان هست که من همچنان مطمئن نیستم نیت فرد مورد نظر چیه: یکی اینکه ایشون از وایفوهای شرق آسیا هستن و من نمی‌دونم این دعوت به خونه برای دیدن گربه و صحبت 3 ساعته در روز با کسی توی کالچر اینا به معنی اینه که اونم به من علاقه ای داره یا صرفاً می‌خواد باهام دوست عادی باشه! دومین داستانم اینه که اون اوایل چندبار گفته بود ازدواج کرده و شوهرش تو یه دانشگاه دیگست و تو لانگ دیستنسن. یه پسری ماهی یه بار مثلاً میاد تو لب که کنار هم دارن گیم می‌زنن تو لب (!) و میرن غذا می‌خورن و میان، جالبم هست روزایی که اون طرف تو لبه حتی منو می‌بینه سلامم نمی‌کنه و یه بارم یه تکستی داده بودم اون روزی که پسره اومده بود و تا چندروز بعد حتی seen هم نکرد تکستمو. ولی این دوتا اصلاً صدای حرفاشون که میاد یا رفتارشون جوری نیست که مطمئن باشم شوهرشه! یعنی فقط گیم می‌زنن و هیچ ارتباط فیزیکالی من ندیدم بینشون. مثلاً یه بارم تو صحبتاش می‌گفت خیلی منتظرم پروژه جدیدم تموم شه و یه هفته با دوستام برم مسافرت، خیلی برام عجیبه که اگه واقعاً ازدواج کرده چرا مثلاً نمی‌گه دوست دارم با شوهرم برم مسافرت؟ واقعاً هم می‌ترسم این سوال رو مستقیم ازش بپرسم و جوابی بگیرم که دوست ندارم بشنوم و emotional damage سنگینی بخورم. فرض رو همون گذاشتم که با طرف فقط دوسته و ارتباطشونم زیاد نیست!

خیلی پست طولانی شد! در کل من به شدت به این طرف علاقه دارم و تو این 1سال انقدر فکرم پیش این بوده که به هیچ دختر دیگه ای فکرم نمی‌کنم! اگر احیاناً پیشنهادی دارید که تو این وضعیت چیکار باید کرد که به فنا نرم به شدت استقبال می‌کنم! با تشکر :D
هولی شت:دی این همه مدت ارتباط دارید هنوز تکلیفتون با هم مشخص نیست؟ خیلی باید سریعتر از این حرفا موضعتون مشخص باشه این همه کش دادن غیر عادیه بنظر من.
طرف گفته بیا خونه گربمو ببین تو هنوز فکر میکنی دقیقا دنبال چیه؟:دی
رابطه لانگ دیستنس با شوهر دیگه چه کوفتیه؟ از این چرت و پرتا نداریم.
خلاصه بنظر من یکم مراقب باش بازیچه نشی و موضعت رو مشخص تر کن. خیلی زمان طولانیی گذاشتی برای معطل بودن، اینجوری فقط خودت متضرر میشی.
 
@<Professional>
گیر یه تسوندره خیلی ناراحتی افتادی :))
ولی خب من نمی دونم چه دل و جیگری داری که یارو گفته شوهر دارم هنوز دنبالشی بدون پرسیدن جزییات. بابا یه بار بپرس جریان چیه بالاخره شوهر داری نداری، قصدت رابطه س یا دوستی عادی یا چی؟
حالا اومدیم و شما وارد رابطه هم شدی و بعدش معلوم شد اتفاقا شوهر هم داره (سریال ترکیه ای شد :D) اون که خیلی ایموشنال دمیجش سنگین تره و پودر می شی :|
خلاصه بزرگوار، نظر من رو بخوای این راهی که شما داری میری تهش همه آسیب می بینن. بیشتر از همه هم خودت. برو یکبار برای همیشه همه چیز رو روشن کن، حرف دلت رو بزن حرف اونم بشنو و قال قضیه رو بکن بره...
 
منم دیگه بعد یک سال واقعاً نمی‌تونم تو خودم نگه دارم و یه پست طویل و بی ربط رو با اجازه همینجا می‌فرستم کمی تخلیه شم: :D

آقا من از پارسال عاشق یه دختره تو لبمون شده بودم و این خیلی سیگنالای متناقضی می‌فرستاد و تا 1 سال با اینکه رو یه پروژه بودیم من اصلاً نمی‌تونستم تشخیص بدم این از من متنفره یا اونم علاقه داره و این سیگنالایی که حس می‌کنم توهم من نیست!

فکر کنم آخرین آپدیتی که راجع به این موضوع فرستادم تابستون بود که یه پروژه مشترک باهاش داشتم! خلاصه همینطور من هیچی نگفتم و در حد سلام و بحث صرفاً کاری ادامه داشت رابطمون تا اینکه این ترم شروع شد! اول ترم خود این دختره آیدی فیسبوک منو از دوستم گرفته بود که باهام کانکت بشه. بعد من یکی دوبار آیدی کارت دانشگاه رو یادم رفته بود بیارم و نمی‌تونستم وارد ساختمون لب بشم و تو مسنجر فیسبوک به این پیام می‌دادم که اگر هست در رو برام باز کنه و اینطوری آروم آروم ارتباطمون تو مسنجر بیشتر شد. از طرفیم من کلاً این ترم زمانبندی درس و زندگیم خیلی نابود شده و خیلی روزایی که می‌خوام برم لب، ساعت 4-5 بعد از ظهر می‌رم و شب ساعت 12-1 برمی‌گردم. تو اون تایم معمولاً همه‌ی بچه‌های لب رفتن خونه غیر از من و این فرد مورد نظر! خلاصه این دختره شروع کرد چندبار وقتی همه رفته بودن به بهونه‌های مختلف صحبت رو شروع کردن و منم که از خدا خواسته با روی خیلی خوش صحبتو ادامه می‌دادم، جوری که هربار صحبت می‌کردیم قشنگ 3-4 ساعت حرف می‌زدیم و باهم از لب می‌رفتیم تا جایی که مسیرمون یکی بود!

همینطور برای 3 ماه گذشته این داستان ادامه دار بوده. من معمولاً یه روز درمیون می‌رم لب و تقریباً هرروزی که نمی‌رم بهم پیام می‌ده یا سوالی می‌پرسه یا همینطوری می‌گه امروز نمیای؟ در کل هربارم من نمی‌رم لب توی پیامش میگه امروز حالش بابت فیدبک سوپروایزر یا اینکه نتونسته خوب کار کنه بده و من هربار کلی بهش اعتماد به نفس باید بدم که نه خیلیم کارت خوبه و نباید بابت همچین چیزی ناراحت باشی و فلان. علاوه بر اون، حتی سر کلاس مشترکون یا میتینگای گروهی لب هم با اینکه کنار هم می‌شینیم، بهم کلی تکست می‌دیم. خیلی روزا هم می‌ریم باهم کافی می‌گیریم وسط کار و تقریباً خیلی روتین شده این داستان.

حالا مشکلی که هست اینه که این طرف جلوی بقیه بچه‌های لب یا کلاس برخوردش با من زمین تا آسمون فرق داره تا وقتی تنهاییم. مثلاً می‌رم تو کلاس سلام می‌کنم حتی جواب سلامم نمی‌ده و 5 دقیقه بعدش تو فیسبوک تکست می‌ده! از اون طرفم اکثر وقتایی که می‌خواد باهام صحبت کنه بهم می‌گه می‌تونی بیای بیرون لب صحبت کنیم. اگر هدفش فقط یه دوستی عادی بین دوتا همکار تو لب هست نمی‌دونم چرا دوست نداره کسی متوجه بشه!

الان حس می‌کنم سیگنالایی که دارم می‌گیرم دیگه واقعاً خیلی قوی ترن. مثلاً اوایل هفته من پرزنتیشن داشتم سر کلاس و اصلاً نتونسته بودم بخوام و شبش که برگشته بودم خونه تکست داده بود لطفاً خوب بخواب که خواب خوب قدم اوله برای productive بودن. این یه گربه هم داره و دیروز گربشو برده بوده یه جراحی کرده بودن. امروز که پیام داد میای لب یا نه گفتم خستم و از خونه کار می‌کنم و حال گربشو پرسیدم. بعدش جواب داده حال گربه خوبه و امیدوارم یه وقتی که تایمت آزاده بیای خونم و گربه رو ببینی. منم جواب دادم حتماً و خیلی دوست دارم گربتو ببینم و دیگه چیزی نگفت! برام سواله که مثلاً چرا نگفته گربه رو بیارم بیرون یه بار ببینی!

حالا 2 تا داستان هست که من همچنان مطمئن نیستم نیت فرد مورد نظر چیه: یکی اینکه ایشون از وایفوهای شرق آسیا هستن و من نمی‌دونم این دعوت به خونه برای دیدن گربه و صحبت 3 ساعته در روز با کسی توی کالچر اینا به معنی اینه که اونم به من علاقه ای داره یا صرفاً می‌خواد باهام دوست عادی باشه! دومین داستانم اینه که اون اوایل چندبار گفته بود ازدواج کرده و شوهرش تو یه دانشگاه دیگست و تو لانگ دیستنسن. یه پسری ماهی یه بار مثلاً میاد تو لب که کنار هم دارن گیم می‌زنن تو لب (!) و میرن غذا می‌خورن و میان، جالبم هست روزایی که اون طرف تو لبه حتی منو می‌بینه سلامم نمی‌کنه و یه بارم یه تکستی داده بودم اون روزی که پسره اومده بود و تا چندروز بعد حتی seen هم نکرد تکستمو. ولی این دوتا اصلاً صدای حرفاشون که میاد یا رفتارشون جوری نیست که مطمئن باشم شوهرشه! یعنی فقط گیم می‌زنن و هیچ ارتباط فیزیکالی من ندیدم بینشون. مثلاً یه بارم تو صحبتاش می‌گفت خیلی منتظرم پروژه جدیدم تموم شه و یه هفته با دوستام برم مسافرت، خیلی برام عجیبه که اگه واقعاً ازدواج کرده چرا مثلاً نمی‌گه دوست دارم با شوهرم برم مسافرت؟ واقعاً هم می‌ترسم این سوال رو مستقیم ازش بپرسم و جوابی بگیرم که دوست ندارم بشنوم و emotional damage سنگینی بخورم. فرض رو همون گذاشتم که با طرف فقط دوسته و ارتباطشونم زیاد نیست!

خیلی پست طولانی شد! در کل من به شدت به این طرف علاقه دارم و تو این 1سال انقدر فکرم پیش این بوده که به هیچ دختر دیگه ای فکرم نمی‌کنم! اگر احیاناً پیشنهادی دارید که تو این وضعیت چیکار باید کرد که به فنا نرم به شدت استقبال می‌کنم! با تشکر :D
به نظرم اسکرین رکورد موبایلت رو روشن کن
بعد برو بهش پیام بده یجوری اولش صحبت رو شروع کن اینکه چطوری و چه خبر وچیکارا داری میکنی و ازین حرفا
بعد بهش بگو میخواستم یچیزی بهت بگم
بگو میدونی که ما بیشتر از 1 ساله که دوستیم و هرروز همو میبینیم و حرف میزنیم
بعد اون احتمالا میگه آره خیلی خوبه چطور؟
بعد بگو راستش من به تو بیشتر از یک دوست فکر میکنم

ممکنه بگه چه جالب نمیدونستم همچین فکری راجع به من میکردی!!!!منم همینطور
یا شوک بشه با اموجی خنده بگه من که ازدواج کردم یادت رفته ؟
و...
خلاصه هرچیزی جز مورد اول رو گفت
ویدیو رو واسش بفرس بگو prank ویدئو بود : ))))))
 
من فکر میکردم مایی که توی ایرانیم علاقه زیادی به توی صف موندن داریم .
ولی انگار این دوستمون این علاقه رو با خودش به لب های خارجه هم برده !
مرد برو بگو تکلیف خودتو مشخص کن دیگه ،چرا دوست داری انقد توی صف انتظار بمونی ؟ :D
 
یه هیتلر شکن پولی خوب میشه به منم بگین
1 پولی 3 ماهه گرفتم 300 تومن افتضاح بووود یه استوری 5 ثانیه ای 2 ساعت طول میکشه آپلود بشه ..................................... 8-|

دارم از عصبانیت سکته میکنم
 
احساس میکنم آیندم به رنگ اجاق گاز عمو حسنه
اگه اون عمو حسنی که من ویدیوشو دیدم میگی که رنگ گازش سیاه سیاهه
غذاش هم کثیفه کثیفه
یکی از نظرات نوشته بود عمو حسن تعارف نکن شلوارو در بیار بشاش توش 🤣
 
  • Smile
Reactions: BatmanGame
Unpopular وسط بحث غیر مرتبط اما:
این فن بازی ها و جنگ های کنسولی در کل فقط چیز سمی هست از همه مهم تر به این خاطر که تنهاا نتیجه ای که برای خوده شخص داره اینه که یک عمر لذت بردن از یک کنسول دیگه و بازی هاش رو برای خودش خراب میکنه و همیشه در پس ذهن این فکر میاد که، اوه من دارم بازی های شرکت رقیب رو بازی میکنم پس خیلی نباید لذت ببرم یا اینکه مثلا بصورت منتقدی یه بازی رو بازی میکنه بجای اینکه با ذهن آزاد بزاره بازی براش اتفاق بیفته و ازش لذت ببره.(پاورقی، این نوع ذهنیت کلا برای لذت بردن از هنر های دیگه مثل موسیقی هم خیلی موثره) . از اون طرف این جهت گیری ها کمترین فایده ای برای خوده شخص نداره و هیچ کمپانی نمیاد حداقل یه حقوقی به این طرفدارا بده:D برای مثال من خودم حتی بیشتر از ۱۰ سالی هست که دیگه کمترین اهمیتی به فن بازی نمیدم اما اثرات طرف گیری های قبل از اون رو هنوز تو خودم حس میکنم.متاسفانه.
این نظرم مثل اکثر نظراتم آنپاپیولار و در نتیجه برای بقیه احتمالا هورسشته (:)))، اما کاشکی میشد همه به این نتیجه برسن و از لحاظ فرهنگی کلا فن بازی رو حذف میکردیم، شروعش از جامعه گیمری خودمون
 
یه هیتلر شکن پولی خوب میشه به منم بگین
1 پولی 3 ماهه گرفتم 300 تومن افتضاح بووود یه استوری 5 ثانیه ای 2 ساعت طول میکشه آپلود بشه ..................................... 8-|

دارم از عصبانیت سکته میکنم
پروتون بگیر.نسخه فری هم داره میتونی تست کنی ولی هم تعداد سرورهاش کمه و هم پهنای باندش رو محدود کردن
 
ایا برگفته از The Usual Suspects می باشد :D ؟
دقیقا خودشه یادمه رنگ سرش و فرم صورتش حالت موهای کوین اسپیسی تو usual suspects بود این اسم رو روش گذاشتم ، اونی ک اسمش رو گذاشتم کیمیچ زرد بود برا همین میدیدمش یاد جاشوا کیمیچ بایرن میوفتادم ، عروشا هم سیاه بود شبیه ی شخصیت زن بود تو ی فیلم ایرانی برا همین اسمش رو گذاشتم عروشا :دی

یکی هم ی مدت اومده بود خونمون اسمش رو گذاشتم تایمازوف ، یبار رفته بود ی بچه مار شکار کرده بود اورده بود تو خونه کشته بود :| :دی

اون بنده خدا هم ک گفتم از گربه خوشش میومده پشماش ریخت ازین اسمایی ک گذاشتم ، اسم گربه های اون بود اُلُ ، اُشُ ، برفی :دی
 
وضعیت
گفتگو بسته شده و امکان ارسال پاسخ وجود ندارد.

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or