متاسفانه یا خوشبختانه ما آدما دوست داریم از یه فاصلهی امن خشونت رو تجربه کنیم. چیزی بود که اجدادمون مدام تجربهش میکردن و خب الان ضمیر ناخودآگاهمون نبودش رو حس میکنه. برامون تبدیل به سرگرمی شده و باهاش هیجان زده میشیم و میدونیم خطری تعهدیدمون نمیکنه. راجب جنگ جهانی بازی ساخته میشه ولی اونقدر تلطیف میشه که آدم کشتن توش ذرهای منزجرکننده نیست. و خب یه مقدار به کانسپت قضیه نگاه کنی میبینی چه طنز تلخیه. حالا اینا رو گفتم که بگم من خیلی دوست دارم اگه قراره خون و خونریزی تو بازی باشه، اونقدر با جزئیات باشه که آدم وقتی میخواد خون روی شمشیر رو با لباسش پاک کنه، یه حس ناخوشایندی - حتی گذرا - داشته باشه. دقیقا کاری که ناتی داگ با Part II داره میکنه. امیدوارم شل نگرفته باشن چون این بازی پتانسیل زیادی داره برای نشون دادن اون روی کثیف خشونت. اگه میخوای بگی خشونت بَده، اگه میخوای جنگ رو نقد کنی، باید تا تهش بری و با مخاطب و خودت رو راست باشی؛ مثل Funny Games، ساختهی Haneke.
پ.ن: من کلا دوست دارم بعضی از بازیای سونی یکم جدیتر بشن. برای مثال امیدوارم نسخهی بعدی Horizon یکم از اون معصومیتی که داره فاصله بگیره. یکم خشنتر، یکم بدویتر، یکم رومنسدارتر - من واقعا نمیدونم چرا یه کرکتری مثل Aloy نباید هیچ رابطهی عاطفی/جنسی تو کل بازی داشته باشه. البته رومنس عمیق و کار شده، نه رومنسای آبدوغخیاریای که یوبیسافت برای جذب مخاطب میچپونه تو اساسینهاش! - و خلاصه یکم واقعگرایانهتر. البته جدی شدن و عمیق شدن سخته و مهارت میخواد. وگرنه تهش میشه Days Gone که شبیه نوجوونای 14 سالهای بود که دلشون میخواد خودشونو جای آدم بزرگا جا بزنن.
من از این گیم پلی نشون ندادنشون خیلی می ترسم یا خیلی از کارشون مطمئنا که میخوان همه رو سورپرایز کنن یا هم اینکه زیاد به دسته گلی که به آب دادن افتخار نمی کنن