(تمامی گفته های زیر نظر شخصیه)
Dragon Age Origins یکی از بهترین بازیهایی بود که این نسل بازی کردم...
داستان عالی، موسیقی فوق العاده، گیم پلی روان و جذاب، محیطهای متنوع، آزادی عمل زیاد و مهمتر از همه شخصیت های کم نظیر و دیالوگ های استثنایی که بعضی هاش و هیچ وقت یادم نمیره
اون جو تاریکی که بازی داشت عالی بود و هیچ وقت توی شماره 2 تکرار نشد
عاشق دیالوگ های طنز بازی بودم، توی اون جو تاریک واقعاً شنیدن همچین دیالوگهایی حس عجیبی رو بهم میداد
Morigan : tis cold in my tent, all alone
Warden : then get a ticker blanket
Chantry Brothers : We are all sinners, the fire symbolizes our hope that forgiveness is possible
thus, we all serve by feeding it's flames
Warden : So if i sin, i should just set myself of fire? x__x
Sten : Interesting strategy.
tell me, Do you intend to keep going north until it become south and then attack the archdemon from the rear? x____x
Warden : It'll never see this coming
و کلی دیالوگ های دیگه که واقعاً توی شماره 2 جای خالیشون حس میشد
نمیدونم سازنده ها چی فکر کردن و چی شد که دیالوگهای عالی Origins تبدیل به یک مشت دیالوگ چیپ و مزخرف تو شماره 2 شدن
Dragon Age 2 یکی از بدترین خاطرات دوران گیمینگ منه، نه بخاطر اینکه بازی خیلی بده...
دلیلی اصلیش انتظار بیش از حدیه که از بازی داشتم، ماه ها منتظر عرضه بازی بودم و توقع چیزی حداقل در حد Origins داشتم و وقتی بازی عرضه شد و شروع به بازی کردم واقعاً ناامید شدم
تمام طول بازی منتظر این بودم که از این شهر لعنتی خلاص شم، یعنی وقتی بازی تموم شد میخواستم خودکشی کنم... همش همین!!!
واقعاً چی شد که DA Origins تبدیل به DA2 شد یکی از مسائل حل نشده ذهن منه
توی این نسل 2 تا بازی بودن که بعد از تموم کردنشون تا مدت های مدیدی افسرده بودم و حال و حوصله نداشتم، یکیش همین Dragon Age 2 بود و اونیکی هم Mass Effect 3
------------------------------------------------
در مقام مقایسه Dragon Age Origins با Dark Souls هم من شخصاً Dark Souls رو ترجیح میدم
Dark Souls از اون بازی هایی هست که تا آخرین روز عمرم فراموشش نمیکنم
شاید در مقایسه قسمت به قسمت تو خیلی جاها مثل داستان، شخصیت پردازی، موسیقی و ... ضعیف تر از DA Origins باشه
ولی در مقایسه کلی بنظرم خیلی بهتره، برای اینکه تمام اون قسمتهایی که شاید اگه جز به جز بررسی بشن میتونن جزو نقاط ضعف باشن وقتی کنار هم قرار میگیرن تبدیل به یک پکیج استثنایی میشن
گنگی داستان، روایت داستان به اون شکل عجیب غریب، نبود نقشه، سختی بازی، موسیقی های خیلی کم سیستم Save لحظه به لحظه و...
تمام این المان ها کنار هم قرار میگیرن و تبدیل میشن به چیزی که امروز داریم یعنی Dark Souls
تمام بازی (منظورم DS ) توی اتمسفر اون خلاصه میشه
جوی که بازی داره، تا بحال تو هیچ بازیه دیگه ای ندیده بودم، برای اولین بار تو زندگیم با شخصیت اصلی یک بازی تا این حد ارتباط برقرار کردم
شکست، پیروزی، گم شدن تو دنیای بازی، ندونستن اینکه چکار باید کرد، ترس، اضطراب، نااُمیدی و Black Knights!!!
قرار گرفتن توی موقعیت هایی که همیشه ازش وحشت داشتم مثل بلندی و حس اینکه هر لحظه ممکنه بیفتم پایین و تمام، یا دشمن هایی که هیچ وقت نمیمیرن (مگه سلاح Divine شده داشته باشی)، پریدن توی چاهی که نمیدونی چی در انتظارته، مرگ یا یک Boss عجیب غریب که هر چی بیشتر مبارزه ات باهاش طول میکشه Cloneهای بیشتری ازش تولید میشه و شکست اون غیر ممکن تر از لحظه قبل میشه
اینکه میدونی Exit to main menuی وجود نداره و نمیتونی از Save قبلی دوباره شروع کنی
دکمه Start بازی رو نگه نمیداره و حتی یک لحظه هم آرامش نداری و تنها لحظه ای که آرامش واقعی رو حس میکنی Firelink Shrine هست و نشستن کنار Bonfire، گوش دادن به موسیقی بینظیر بازی و نگاه کردن به صورت زمخت و افسرده Undeadات
Dark Souls نیازی به داستان سر راست نداره، نیازی به تعیین مسیر و اینکه چکار کن و چکار نکن نداره
تمام بازی یعنی گم شدن توی دنیای اون، یعنی مردن و دوباره زنده شدن درست مثل ققنوسی که از خاکستر خودش دوباره متولد میشه، اما اینبار قوی تر و باهوش تر
هر بار مردن تو بازی یک تجربه جدیده و یک چیزی رو بهت یاد میده، بهای اشتباه توی این دنیای تاریک مرگه نه چیزه دیگه ای
از اونجایی که کلاً JRPGبازم و بیشتر انیمه میبینم و مانگا میخونم، همیشه نفرین شدن برام چیز جالبی بوده، کاراکترهای نفرین شده همیشه شخصیت های Cool و خسته ای دارن
ولی Dark Souls بهم عکس این قضیه رو نشون داد، فهمیدم که نفرین شدن اصلاً چیز جالبی نیست
برای اولین بار فهمیدم نفرین شدن یعنی چی... و یکی از بهترین لحظات زندگیه گیمینگم وقتی بود که تونستم این نفرین لعنتی رو Lift کنم
سیستم مبارزات بازی هم عالیه، اون سنگینی حرکات و ضربات باعث میشه واقعاً حس ضربه زدن و ضربه خوردن و درک کنی
تنوع فوق العاده سلاح ها و Armorها هم که نیازی به گفتن نداره و واقعاً قابله تحسینه
یکی از دلمشغولی های من حین بازی جمع کردن کلکسیون Armorهای مختلف بود
کلاً اینکه حرف در مورد Dark Souls خیلی زیاده و منم دیگه باید برم کپم رو بزارم فردا 7 صبح باید پادگان باشم
نکته آخر هم اینکه حرفی که احد (Mr.Death) در مورد اینکه هر کی بازی رو کامل بفهمه اونو بهتر از DA Origins میدونه، هم قبول دارم و هم ندارم.
برای اینکه میشه گفت من و تو که Dark Souls رو بهتر میدونیم شاید DA Origins رو کامل نفهمیدیدم
هم اینکه خودم دیوانه DA Origins بودم، ولی به نظرم Dark Souls خیلی بهتره >_<
در کل سلیقه ها فرق میکنه، فکر نکنم بحث در این مورد که هر کدوم و بهتر بفهمی بیشتر دوست داری چندان نتیجه بخش باشه