قبل اینکه پاسخ دوستان رو بدم یک نکتهای رو بگم که کمک زیادی به یکسری از بحثها میکنه.
نمیشه مستقیما گفت مثلا DS بهتر از DA هست. اما میشه گفت عملکرد DS در بازی بهتر از عملکرد DA در بازی بوده. هیچ وقت نمیشه گفت چون یکی توی املا 20 گرفته از کسی که توی ریاضی 18 گرفته بهتره. اما میشه گفت اون فرد به املا احاطه کامل داشته ولی دوستش به ریاضی احاطه کاملی نداشته. اینجا هم این مقایسه بدین شکله ... عملکرد دارک سولز توی دنیای خودش با عملکرد دارگون ایج توی دنیای خودش بررسی میشه. میخوایم ببینیم کدومشون بهتر تونستن اون چیزی رو که باید ارائه میدادن رو ارائه بدن. کدومشون بیشتر نوآوری داشته، کدومش تجربه جدیدی داشته و ... در نهایت کفه ترازو به کدوم ور زنگینی کرد، اون بازی میشه بهتر. اونم به فرمول بالا.
بنده به هیچ وجه با این حرف موافق نیستم که اتمسفر و بازی یه چیز هستن و اتمسفر مجموعه ای از قسمتهای دیگست!!!
میتونین توضیح بدین چجوری گیم پلی یه بازی تو اتمسفرش خلاصه میشه؟؟؟
اگه اینجوریه چطور یه بازی مثل استاکر که گیم پلی نسبتا ضعیفی داشت و گرافیکش هم آنچنانی خفن نبود و داستانش هم در حد متوسطی بود میاد اکثر جوایز بهترین اتمسفر اون سال رو درو میکنه؟؟؟
یا مثلا اتمسفر تو یه بازی مثل Civilization رو چجوری تعریف میکنین؟؟؟
نه دوست عزیز همه اینا که گفتین شاید به گیرا بودن اتمسفر کمک کنند ولی به تنهایی چیزی کاملا جدا از هم هستن!!!
اتمسفر از اجتماع بوجود میاد و خودش به تنهایی معنایی نداره. مثلا توی بازی استراتژی، اون حسی که شما در قالب فرماندهی جنگ بهتون دست میده، ناشی از همین اتمسفر هست. اینکه شما نیروهاتون رو جمع میکنید و به سمتی یورش میبرید، اگر طراحیها، صداهاشون، طرز حرکتشون و ... طبیعی جلوه کنه و شما ازش لذت ببرین، یعنی روی اتمسفر تاثیر خوبی گذاشته و شما را از اینکه بازی میکنین، راضی میکنه. در واقع این اتمسفر هست که به دل شما میشینه. یا توی یه بازی شوتر، وقتی شلیک میکنید و کسی و هدشات میکنید، اون هیجانی که به شما دست میده دلیل بر اون هست که جو اون صحنه شما رو گرفته. جو هم همون اتمسفره.
اتمسفر هم از مجموعه ادراکات ما سرچشمه میگیره. 2 مدل هم اتمسفر داریم. اتمسفری که بر شخصیت بازی حاکمه، اتمسفری که بر مخاطب حاکمه. فقشون هم در این هست که شخصیت بازی دیگه موسیقی و برخی از افکتهای صوتی رو نمیشنوه، عوض این هم شما جای اون نیستی و پشت مونیتور نظارهگری. اگه کسی بتونه با هر 2 تا اتمسفر ارتباط برقرار کنه بذون شک از بازی لذت بیشتری میبره.
من دیگه نگفتم تهمت، شاید اشتباه برداشت کردید، منظورم این بود پست اول شما باعث شد این برداشت رو بکنم، و فقط اون ها رو گفتم که به خاطر اون برداشت اولّیه بهم حق بدید. و وقتی خودتون به عین گفتید سوالی پرسیدم، من که آزار ندارم قبول کردم جواب هم دادم. بحث مازوخیست هم بذارید به حساب شکیل بودن عبارت

، و اینکه واضحه هیچ ابعادی غیر از اون که گفتم منظور نداشتم.
در مورد دانش و درک بازی: دانش مشخصه تاثیر تو درک محیط داره هیچ کس اینو نقض نکرد ولی دو نکته با حرف شما نمی خونه: اول اینکه درک انسان از محیط اطرافش رو محدود به دانش کردید، تجربیات قبلی فرد (نه دانش های اندوختش) تاثیر داره، که زیر مجموعه هاش میشه سلیقه، حس نوستالژی (خاصترین تجربه که برای هر فرد متفاوته و هیچ ربطی به دانش نداره)، تموم اینها سطح درک رو تغییر میده و اینکه محدود به دانش کنیم رو میگم خود خواهانست
راجع به ds گفتم میخوام تکرار مکرّرات نکنم برا همین به جای نکات مثبت مثل همون طراحی سلاح و غیره که واضح هستند سعی کردم اونچه برا خودم جنبه خاص بازی بود بیان کنم و واضحه با نکات مثبتی که ذکر کردید موافقم.
در رابطه با عوض شدن ناگهانی محیط دوست عزیز به وضوح گفتم اشکال بازی نیست، به عنوان مثال تو dlc بازی لوکیشن ها قبول کنید بی مقدمه تغییر میکرد که باز هم میگم تو هر بازی دیگه ای لطمه میزد اما اصلا برا من مهم نیست چون تموم مدت به بازی میگم bring it on منتظر چالش بعدیت هستم حالا میخواد کوهستان برفی باشه یا بیابان خالی ،
در مورد ds و گیج شدن توش، ۱۸۰ درجه مقصود من رو بر عکس برداشت کردید، منظور من از اون عبارتی که نقل قول کردید این بود: DA در عین حال اینکهٔ آماتور رو پس نمیزنه (که گفتم برام مهم نیست) به خاطر مبتدیها المان های بازی رو حذف نکرده همه چیز در پشت پرده رخ میده. (قواعد گیم پلی ژانر، اصطلاحاتی مثل stagger, diminishing و ... که همه و همه در بازی حضور دارند) و هیچ اشکالی در گیج شدن توی ds نمی بینم اصلا تو نکات مثبت بازی آوردمش! ایراداتی که به ds گرفتم و بهشون اشاره نکردید بحث فنی (مخصوصا فریم ریت) و سیستم لول اپ و استت ها که منجر به خلق کارکترهای با تنوع کمتر نسبت با da میشه
علاقه من به گیم پلی DA شاید نتیجه حداقل ۵ یا ۶ کارکتر با گیم پلی تایم +۳۰ روز (زمان خالص) توی wow هست. نزدیک به اون رو تو این نسل تو همین DA دیدم، (اینجاست که میگم تجربه شخصی چقدر تاثیر داره) منی که فایت hc لیچ کینگ wow زمانی که هنوز ۵% نرف بود حماسی ترین رخداد گیمریم هست حق دارم گیم پلی نزدیک به اون رو بپرستم. (شاید بذارید به حساب جو زده شدن ولی اگه تجربه مشابه داشته باشید درکم می کنید) فقط یک نکته ای در مورد واژه "بینظیر" حق با شماست، اصلا و ابدا گیم پلی da بینظیر نیست میخواستم بگم فوق العاده که از عبارت اشتباه استفاده کردم.
در مورد داستان و شخصیت پردازی: بازم حرفام تکراری میشه به وضوح گفتم ds دنیاش فرق داره به اون سطح از داستان گویی نیاز نداره، به قول خودتون جای x و y رو عوض کنیم هر دو لطمه میخورند. اصلا چرا هم چین برداشتی کردید؟ تو نکات منفی ds آوردم؟ گفتم da بهتره چون دیالوگ داره؟ خیر! فقط دلایل دوست داشتن da رو بیان کردم.
خب ظاهرا داریم کم کم به اون چیزی که بهش بحث میگن میرسیم و این خیلی خوبه. منم سعی میکنم در راستای نظراتمون بحث رو ادامه بدم و با نقل قولهای پراکنده بحث رو کش ندم.
در مورد مبحث دانش باید بگم که انسان هر چیزی رو که تحت دانش بدست میاره، حاصل از محیط و اجزا و افراد اون محیط هستن. الان شما وقتی از گوش دادن به موسیقی لذت میبری، زمانی این لذت به اوجش میرسه که شما با سازها آشنایی داشته باشید و زمانی این لذت به کمال خودش میرسه که شما تاریخچه موسیقی رو بدونین و با دونستن اینکه از چه سازهایی برای ساخته شدن این قطعه استفاده شده، به اوج لذت برسین. بحثی که من در مورد دانش راه انداختم در راستای چنین ابعادی هست و فکر نمیکنم کسی بتونه ردش کنه چون با رد این حرف من، کل جهانبینیش رو باید تغییر بده. حالا من زیاد دوست ندارم از اصطلاح استفاده کنم چون ترجیح میدم مخاطبم موقع خوندن پستم روی کلماتم مکث نکنه.
اما سوالی که اینجا ایجاد میشه اینهست که خود دانش از کجا سرچشمه میگیره؟ انسان چطوری دانش بدست میاره؟ خب روشهای رسیدن به دانش منتفاوت هست، یکیش همین تجربهای هست که شما ازش نام بردی. مثلا ما توی دانشگاه، اول تدوری یک واکنش شیمیای رو میخوندیم و سپس در آزمایشگاه اون رو به طور عملی انجام میدادیم تا مکله ذهنمون بشه. این دانشی که از آزمایشگاه بدست اومد حاصل از تجربه شخصی بود.
اما در مورد سلیقه ... من اینجا میخوام بگم که خود سلیقه ناشی از دانش یک فرد هست. الان فرض میکنیم شما از بازی شوتر خوشت میاد، این همون سلیقه هست. سلیقه معیاری هست که شنا رو ه سمت چیز مورد نظرتون هدایت میکنه. میشه گفت شما بازی شوتر رو به بازی ریسینگ ترجیح میدین. این یعنی چی؟ یعنی شما توی ذهنتون فکر میکنین که بازی شوتر بهتر شما رو سرگرم میکنه. این نظر از کجا سرچشمه میگیره؟ از دیدگاه شما نسبت به این 2 سبک. این دیدگاه از کجا سرچشمه میگیره؟ از معیارهای شما. معیارها هم از استدلالات شما سرچشمه میگیره. استدلات هم از دانش افراد سرچشمه میگیره.
نوستالژی هم چون چیزی هست که به تجربیات گذشته برمیگرده باز میشه همون مورد تجربه.
البته منظور از دانش، دانستن ساده نیست، بلکه درک اون چیزهایی هست که بهش آگاهی داره.
اما در مورد 2 تا اشکالی که گفتین متاسفانه یادم رفت جواب بدم.
افت فریم رو که فکر کنم هممون قبو داریم و نیازی به توضیحش نیست. و البته این افت فریم بر روند بازی تاثیرگذار بود. مطمئنا خیلیها در خلال بازی عصبی هم میشدند، همین فشار عصبی اون موقعی تشدید میشد که افت فریم هم رخ میداد و در مواقعی باعث مرگ میشد.
اما در مورد سیستم لولآپ ... شما میگین اینکه کاراکتر همه توانایی های سایر کلسها رو بدست میاره، باعث میشه تنوع کاراکترها بیاد پایین. خب منم نقطه مقابلش رو میگم ... در آن واحد همه Spellها و Abilityها رو یکجا داریم. همینم باعث میشه با استراتژی خاصی درگیر بشیم و در آن واحد آیتمهای زیادی برای استفاده در اختیار داشته باشیم. آیتمهایی که دونه به دونشون میتونن بر روی درگیریها تاثیرگذار باشن. اما شما در اصل نمیتونی همشون رو یکجا داشته باشی. چون برای اینکار باید لولت خیلی بالا باشه و لئل بالایی در اون حد، رسیدن بهش سخته. چون بعضا ممکنه برای یک لولآپ، یکبار بازی رو تموم کنی

در راستای اون استیتها هم بگم که اول کاری به نظر میرسه بعد چند لول، عملا لولآپ تاثری نداره. مثلا بعد اینکه Strength رو به 50 برسونی، اگر بعدها باز بخوای به Strength اضافه کنی، تغییر آنچانی صورت نمیگیره. من چنین جوابی به این اشکال میدم، فرض میکنیم شما مثلا پاورلیفتینگ کاری و برای اینکه بتونی وزنههای سنگینی بلند کنین، مدام در حال تمرین و تلاشی. فرض میکنیم شما میتونی در نهایت 400 کیلو رو لیفت کنین. با فشار و تمرین زانه، این عدد رو به 410 میرسونین. اما آیا با تمرین شباهروزی باز میتونین این مقدار رو به طور چشمگیری افزایش بدین؟ هر چقدر تمرین رو هم زیاد کنین(خرج کردن لولها به استیت مربوطه) نتیجش نامحسوس میشه. علتش هم اینه که به اون مرز نهایی رسیدین. پس عوض اینکه وزنه بلند کنین، میرین ورزشهای استقامتی انجام میدین.
مسئله بعدی هم اینکه ظاهرا چون DA شبیه WoW هست واسه همین به قول خودتون میپرستینش. من خودم WoW بازی میکنیم، همین الانشم بازی میکنم و قشنگ با ساختمان WoW آشنایی دارم و همون طور هم که دیدین زود بهش اشاره کردم. بله ... بازی شبیه WoW هست، اما فقط از چند بعد کوچیک. DA انگشت کوچیکه WiW محسوب نمیشه. یک نیم نگاهی به Skillها و Workهای دو بازی نگاهی بندازین تا بیشتر متوجه این حرفم بشین. یا حتی کیفیت Spllها و Talentها. DA خوب عمل کرده بود ولی در قیاس با WoW نمیتونه ادعایی داشته باشه. Boss Fight هم که جای خود دارد و حتی توی 5 manش هم که تقریبا به ساختار DA نزدیکتره، باز اون Eliteی که نقش Boss اون Dungeon رو بازی میکنه، چالش برانگیزتر و دلچسبتره. این علاقه زیاد شما به بازی ظاهرا از WoW سرچشمه میگیره. پس فکر میکنم بهتره بیشتر WoW رو تحسین کنین تا DA

شما دارین شاگرد رو به خاطر داشتههای استدادش تحسین میکنین. در صورتی که همین شاگرد از استاد تقلید کرده

به نظر چون یک بازی مثل WoW چنین تجربهای رو به مخاطب داده(خیلی بهترش رو) پس فکر میکنم حساب WoW رو از DA جدا کنیم و خصلتهای انحصاری DA رو بررسی کنیم. چون اگر مبنا بر این باشه ما داریم WoW رو یا DS مقایسه میکنیم. پس با استاد به این حرفتون، گیمپلی بازی چیز منحصربفردی نبود، چون خیلی بهترش رو توی WoW دیده بودیم. اینجا 4 نفره Boss میزدیم توی WoW هر Raid گنجایس 40 نفر رو داشت(که البته2معمولا 25man بودن و 40 نفری رو توی ریدهای WoW کلاسیک میشد رفت) تازه نرمال و هیروئیکش جدا! تازع این قسمت PVE بازی بود. PVP حسابش جداست! من وقتی به DA نگاه میکنم، نوعی تقلیدی زیرکانه میبینم. البته این تقلید خوب هم بود و من هیچ اشکالی توش نمیبینم. ولی تکراری بود اول و آخرش
این سوال رو هم جواب بدین. چند بار بازی رو تموم کردین؟ DS منظورمه
بازم هیچ فکتی وجود نداره، به جان خودم راست میگم

شاید خیلی ها باشن که هر سه تا بازی رو کاملا درک کرده باشن ولی بازم Dark Souls رو انتخاب نکنن، به صرف اینکه کسی Dark Souls رو انتخاب نکنه دلیل نمشه بگیم رو بازی به صورت کامل اشراف نداشته.
به شخصه با بازی های متفاوت من جمله همون Portal 2 ـی که مثال زدید یا مثلا Journey و ... خیلی حال میکنم، ولی خب اصلا با Dark Souls حال نکردم

یعنی چندین مرحله تلاش کردم ولی خب نشد دیگه، البته قرار هم نیست همه از یه بازی خوششون بیاد، منم چون دیدم خوشم نمیاد بی خیالش شدم ولی زیاد ربطی به اون قضیه متفاوت بودن نداره به نظرم
دارک سولز زیرلایههاش زیاده. دراگون ایج صرفا داستانش زیرلایههای قابل بحث داره. طراحیهاش چیز خاصی نداره که بشه روش بحث کرد. موسیقی و صداپیشگی عالیه ... گیمپلی هم تجربه جدیدی نداره و شبیه WoW هست. چیزی جدیدی در بساط نداره گمپلیش و بیشتر واسه کنسولبازها تجربه جدیدی محسوب میشه. ولی توی دارکسولز همه چیز کاملا انحصاری هست و اون یونیک بودن از سرتا پای بازی میباره. نمیتونی بگی دارکسولز مشابه فلان بازیه. شاید در حالت جز به جز بشه چیزایی پیدا کرد، اما در کلدارک سولز متعلق به خودشه. همینم باعث میشه ویژگیهای دارک سولز از لحاظ عددی بیشتر باشه، چرا؟ چون ویژگیهای انحصاری بیشتری نسبت به DA داره. با تفاوت که این ویژگیها کاملا انحصاری هستن. نهایت اینکه اگر ما مستقل بررسی کنیم، طبیعی هست که دارک سولز برنده هست.
اتفاقا به نظرم تنها چیز متفاوتش همون درجه سختیش هست. وگرنه داستان مبهم یا فضای غمزده رو تو یه سری بازی دیگه هم شاهد بودیم. ولی بازم دقت کنی فروش بازی حدود 2.5 میلیون نسخه بوده که نشون میده خیلیها تونستن با بازی ارتباط برقرار کنن
ممد برو بازی رو تموم کن بعد در مورد این بازی نظر بده

اون نظرت هم بخوره تو سرم

چون واقعا نمیشه بهت توضیح داد. چیزی رو که نمونش رو تجربه نکردی رو نمیشه بهت گفت

باید خودت تجربه کنی

2.5 میلیون نفر هم در قیاس با جامعه RPG بازها عدد کمیه

همه جا عدد نشان دهنده بیشتر بودن نیست. توی مراسیمی 800 نفر شرکت داشتن، جمعیت کل واتیکان 800 نفر است
