سید، یادمه که چند ماه پیش درباره ی کاگوراباچی یه پست زدی...ولی بیشتر درباره ی حاشیه های ساخت و ترند شدن اون نوشتی، تا اونجا که یادمه چیز زیادی درباره ی خود مانگا نگفتی.
خود مانگاش چطوره؟ بدرد من میخوره
کاگوراباچی؟
هممم
توضیح این که چرا کاگوراباچی خفنه سخته به نظرم
چون در ظاهر هم از نظر ساختار داستانی هم از نظر شخصیت ها هیچ چیز جدید و نوینی نداره
ولی در عین حال عجیب کار تر و تازه ایه برای منی که این همه کار اکشن خوندم
ولی ممد یه موردشو خوب گفت.
شخصیت اصلی راحت می کشه. یعنی هیچ "من کسی رو نمی کشم" و "قتل بده" و اینا نداریم تو داستان. البته که داستان جوری رفتار نمی کنه که قتل کار خوبیه و تو خون غلط بزنیم و عشق و حال. اتفاقا یه جای داستان سر یه قتل عام عمومی خیلی چهره شخصیت اصلی تو نظر مردم به هم میریزه و این به نظرم خیلی دیدگاه جالب تری نسبت به اهمیت گناه قتل ـه تا نوعی که بقیه مانگاها به تصویرش می کشن
یه مورد دیگه هم به نظرم مضمون اصلی داستانه که کامل در مورد "گناه نسل پیشین" ـه.
شخصیت اصلی (چیهیرو) باباش یه آهنگریه که 6 تا شمشیر خداگونه ساخته که در اثرش یه جنگ عظیمی به پایان رسیده. ولی بعد تموم شدن جنگ، یه گروه تروریستی میان باباش رو می کشن و شمشیرهاش رو برمیدارن و دِ در رو
بعد اول داستان این جوریه که چیهیرو آخرین شمشیر باباش رو که هیچ کس از وجودش خبر نداشته رو برمیداره تا بره بقیه شمشیرها رو پس بگیره و هر کی سر راهش هست بکشه
نکته اش این جاست هر چی داستان میره جلوتر چیهیرو بیشتر متوجه قدرت مخرب این شمشیرها و بلایی که سر دنیا آورده میشه. بیشتر میفهمه بقیه 5 تا شمشیرزن افسانه ای ای که تو جنگ قدیم با این شمشیرها جنگیدن تا چه حد عملکردشون شبیه مجرم های جنگی ـه و چقدر وزن گناه این افراد سنگینه (این مخصوصا تو آرک فعلی مانگا خیلی نمود داره که فوق العاده است) و البته جزئیات بیشتری که نباید اسپویل کنم
در کل موضوعی که نویسنده داستان، هوکازونو سنسی روش دست گذاشته به نظرم یکی از حساس ترین موضوعات تاریخ سیاسی ژاپنه و تا الان به طرز عجیبی، این متافورهایی که تو مانگا هست عالی عمل کرده.
یه مورد دیگه هم در مورد خفنی کاگوراباچی هست که قبلا تو پست خودم صحبت کرده بودم
اونم آرت داستانه و توضیح این سخته.
به نظر لاین آرت و جزئیات طراحی کاگوراباچی اگه بخوایم روراست باشیم واقعا زیر حد معمول مانگاهای این ژانره.
ولی وقتی نوبت به به تصویر کشیدن اکشن میشه واقعا با یه اختلاف خفنی جلوئه. اونم دلیل اش بیشتر به درک خفن مانگاکا از کامپوزیشن و پرسپکتیو برمیگرده. از اون جا که طرف قبل مانگاکا بودن، طراح حوزه تجاری بوده، واقعا براش نقطه قوت به حساب میاد.