Anime & Animation Center (قوانین پست اول خوانده شود)

چند درصد از کیفیت ساخت انیمه One Piece راضی هستید؟

  • 100%

  • 80%-90%

  • 60%-70%

  • 40%-50%

  • 20%-30%

  • 10%

  • فاقد ارزش گذاری

  • وان پیس نگاه نمی کنم "دیدن نتایج"


Results are only viewable after voting.
یک سال و نیم برای یک قسمت انیمه خیلی نیست?
کسی دلیل زمان بر بودنش رو میدونه?
اینا میخواستن این فصل رو حداقل با ۴۰ قسمت بیرون بدن. اما لیکرا میگن نیمه دوم این فصل بجای ادامه دادن فصل سوم، قراره فصل چهارم بشه. همچنین تابستون یا پاییز سال آینده پخش بشه.
از اونجایی که خیلی حجم این آرک زیاد بوده و خیلی به جزئیات توجه کردن بنظرم ‌1.5 سال منطقیه! چون قسمت های آرک ضدحمله تمرکز اصلیشون در بعد پروداکشن بوده.

آیوفیلمم بستن؟!
واقعا بعضی موقع ها میگم، مگه ما در زندگی قبلی چی کار کردیم که در اینجا بدنیا اومدیم؟
 
بقیه هم در معرض پاک شدن هستن.
اخطار برای سایت و کانال نمیره. برای فرد میره.
@NaViiDii
هر سایت و... که عواملش توی ایران باشن و به هر طریقی، به هر طریقی و به هر طریقی اسم و آدرسی ازشون پیدا بشه، براشون پیامک مربوطه میره.
فکر نمی‌کنم بیشتر لازم باشه باز کنم.
 
@NaViiDii
هر سایت و... که عواملش توی ایران باشن و به هر طریقی، به هر طریقی و به هر طریقی اسم و آدرسی ازشون پیدا بشه، براشون پیامک مربوطه میره.
فکر نمی‌کنم بیشتر لازم باشه باز کنم.
حالا معلوم نیست کدوم شیر پاک خورده‌ای سوزنش گیر کرده رو انیمه که اینجوری بگیر و ببند راه انداختن.
دیگه فحشم کم آوردم
 
1739959448772.png


فصل xxxHolic رو تموم کردم. در سبک و سیاق موشی‌شی و ناتسومه بود، البته هیچوقت مثل موشی‌شی به سمت شاهکار بودن و خیلی تاثیرگذاربودن نرفت. ولی به صورت کلی در حد ناتسومه بود.
شخصیت اول زن فوق‌العاده خوبی داشت، کلیت فضا و داستان‌ها و پیام‌هاش رو خیلی دوست داشتم. اوپنینگ و اندینگ شماره ۲ شاهکاری داشت که هنوز به آهنگ‌هاشون گوش می‌کنم.
از نظر بصری سبک جالبی داشت و نکته جالب‌تر اینکه هر قسمت لباس شخصیت اصلی زن عوض می‌شد. بقیه شخصیت‌ها تقریبا ۹۰ درصد ثابت بودن ولی این هی عوض می‌شد. شاید حالا چیز خاصی نباشه ولی به چشمم اومد و به نظرم شخصیتش رو جالب‌تر کرده بود.
فقط نکته منفی بخوام بگم شخصیت اول مرد خیلی ناله می‌کرد و همش سر و صدا می‌کرد و جیغ می‌کشید که مثلا بار کمدی انیمه بود، ولی اونقدر بهم نچسبید. در عوض چند قسمتی که در مورد خود همین پسره بود و جدی شده بود، خیلی خوب بود. پایانش هم قشنگ بود.
 
حالا معلوم نیست کدوم شیر پاک خورده‌ای سوزنش گیر کرده رو انیمه که اینجوری بگیر و ببند راه انداختن.
دیگه فحشم کم آوردم
من نمی‌دونم. می‌دونستم هم باز می‌گفتم نمی‌دونم:دی
 
طی این مدت چندتا مانگا تو سبک های مورد علاقم، همچون موضوعاتی مثل افسردگی، خودکشی، تراژدی، دیوانگی و توهم....و کلاً داستانهای تم تاریک با پایان غم انگیز رو خوندم....که میخوام نظرم رو کوتاه درباره ـشون بگم....و به هیچ عنوان این مانگاها رو برای پیشنهاد اینجا نمیگم و توصیه نمیکنم که بخونیدشون :D

169695l.jpg
Inside Mari

خب اول بگم که مانگاکای مانگای Inside Mari آقای Shuuzou Oshimi خالق مانگاهای Blood on the Tracks و Happiness و Aku no Hana هستش که قبلاً مانگاشون رو خونده بودم
با خوندن مانگای Inside Mari باید بگم که حقیقاً آقای اوشیما یه بیمار جنسی ـه به تمام عیار هستش....چطور که کشور میتونه اینقدر آزاد باشه و بعدش ما اینقدر بسته :D

داستان درباره ی یه جوان دانشجوی "نیت" و تا حدودی با جنبه های "هیکیکوموری" هستش عاشق یه دختر دبیرستانی که توی سوپرمارکت دیده، میشه و یکروز صبح که از خواب بیدار میشه، خودش رو توی بدن دختره پیدا میکنه و داستان شروع میشه (میدونم الان توی ذهنتون چی میگذره ولی اون چیزی که فک می کنید نیست :D )
یه Live-Action هم ازش ساختن و دوست دارم اون رو هم نگا کنم تا ببینم تا چه حد از داستان رو چطوری سینمایی کردن.

mari-1-1024x791.jpg images.jpg
روند داستان خیلی کُند بودش و از همون نیمه های مانگا، راز داستان برای خواننده مشخص میشه ولی مانگاکای همش سعی میکنه با زدن به مسائل عاطفی و حاشیه ای ذهن مخاطبش رو پرت تا بالاخره آخر داستان دوباره برگرده سر همون موضوعی که تابلو شده بود.

به نظرم اساس داستان مشکل داره و ریشه ی مشکل بوجود آمدن این اتفاق، اونقدرهام بزرگ و پیچیده نبوده که باعث شکل گرفتن این داستان بشه.
بنظرم 80 چپتر زیادش بود و با 40 الی 50 چپتر داستان خیلی جذاب تر میشد....در کل ای بدک نبودش ولی نمیتونه جای تاپ لیست ـم قرار بگیره.

P.S
مانگا ترجمه نشده

+++++++++++++++++++++++++++++

191063l.jpg
Blood on the Tracks

داستان درباره ی یه مادر و پسر بچه هستش که مادر داستان ما روی تربیت، نوع زندگی و رفتار پسرش خیلی حساس هستش و همه چیز اون رو چک میکنه و دوست داره که تحت نظرش باشه و نظرات خودش رو به نوعی به اون تحمیل میکنه....تا اینکه یکروز در کوهنرودی خانوادگی که داشتن حادثه ای رخ میده که زندگی آروم پسره به یکباره بهم میخوره و داستان مسیر عجیبی به خودش میگیره.

تقریباً 2 سه ماه پیش تمومش کردم...جوری مانگاش رو تموم کردم که اصلاً نفهمیدم کی رسیدم به آخرش اگه بجای 153 چپتر 351 چپتر بودش، بازم تا تهش میخوندم.
دیوانگی توش رو خیلی دوست داشتم....و به مرز جنون رسیدن شخصیت ها واقعاً خوب به تصویر کشیده بود...برای مثال دوتا تصویر زیر عالی بودن.


ولی متاسفانه پایان اون منو خیلی راضی نگه نداشت و دوست داشتم غم انگیز تر تموم بشه...ولی در کل جنگ روانی که بین مادر و پسر بودش رو دوست داشتم و میتونه جزء لیست محبوب ـم قرار بگیره.

P.S
مانگا 153 چپتر هستش که 64 چپتر اون ترجمه فارسی شده
P.SS
تشکر از @Arima Kishou که دو سال پیش پیشنهادش داد (":

++++++++++++++++++

Fire Punch
180430.jpg

داستان پساآخرزمانی هستش جایی که انسان ها دارایی قدرت هایی ماوارایی میشن و با ظهور یک زنی که قدرت سرما داره زمین وارد یه عصر یخبندان میشه و انسان ها به سختی میتونن زندگی کنن
داستان درباره ی یه خواهر و برادر هستش که قدرت احیای بدن دارند و این دو برای تامین غذای مردم دهکده اعضای بدن خودشون رو قطع میکنن و به مردم میدن که بخورن....تا یک روز ارتشی به دهکده اونها میاد و داستان از اینجا عوض میشه.

خدا مانگاکای اون رو لعنت کنه...ایده ی به این خوبی رو تبدیل به فاجعه کردش...هر چی مانگا جلوتر میرفت که بهتر بشه، بدتر میشد...تا آخرش واقعاً با یه پایان بندی داغون تموم ـش کرد
نمیدونم چرا این مانگا جزء 50 تای اول MAL هستش.

P.S
مانگا 83 چپتر هستش و ترجمه شده

++++++++++++++++++++

161562.jpg
Happiness

داستان درباره ی یه پسر بچه مدرسه ای هستش که یه سری مشکل توی مدرسه داره و زندگیش براش خیلی معنی نداره تا یک شب توسط یه دختر خوناشام....تبدیل به یه خوناشام میشه....

دنبال یه داستان تراژدی بودم که برخوردم به Happiness که بازم یکی از کارهای Shuuzou Oshimi بودش...هر چند که با موضوعات خوناشامی خیلی میونه ی خوبی ندارم ولی کمی که جستجو کردم مانگا جنبه ی خوناشامی اون خیلی بزرگ نشده و بیشتر داستان روی جنبه های روانشناسی شخصیت ها پیش میره.

نمیگم که مانگاش بدرد نمیخوره، لحظات خوبی هم داشت ولی تراژدی نداشت :D یعنی در اون سطحی که من میخواستم نداشت

از مانگا راضی نیستم و نمیتونه جزء لیست تاپ هام قرار بگیره.

P.S
مانگا 50 چپتر هستش که نصف اون ترجمه شده

+++++++++++++++++++++++++++

116671.jpg
Nijigahara Holograph
داستان درباره ی یه تونل زیر پل هستش که بین بچه های مدرسه شایعه شده که هیولا اونجا زندگی میکنه....تا یک روز جنازه مادر یکی از بچه ها اونها پیدا میشه و بچه ها برای آرام کردن اون هیولا تصمیم میگیرن که یه قربانی پیشکش کنن.

داستان توی دوتا خط زمانی روایت میشه و اینقدر ناگهانی بین این زمان ها عوض میشه که کلاً خواننده رو سر در گم میکنه الان کجای داستان هستش...کلاً 15 چپتر بیشتر نبودش و اگه الان بخوام توضیح بدم که دقیقاً چی شد یادم نیست :D
اصل داستان درباره ی خیانت و تجاوز بودش، ولی اصلاً نتونست خوب بهش بپردازه..کلاً چیز مالی نبودش.

P.S
مانگا ترجمه شده

+++++++++++++++++++++++

256655.jpg
Takopii no Genzai

داستان درباره ی یه موجود 8پای فضایی هستش که از سرزمین خوشحالی میاد و با دختری توی پارک آشنا میشه که به شدت توسط بچه های مدرسه الخصوص یک نفر، مورد اذیت قرار گرفته...
8پای داستان تصمیم میگیره که این دختر رو با کمک وسایل جادویی که داره، اون رو خوشحال و خوشبخت کنه.

داستان برخلاف ظاهرش گوگولی و فانتزی اون....خیلی دارک هستش و یه چرخش داستانی خیلی خوب داره که واقعاً باهاش حال کردم.

مانگاش با این وجود که خیلی کوتاه بودش (16چپتر) ولی خیلی جذاب بودش
انیمه ـش هم در دست ساخته....که حتماً نگاش میکنم.

P.S
مانگای اون ترجمه فارسی شده

+++++++++++++++++

260361.jpg
No Longer Human

داستان اقتباسی از رومان Osamu Dazai یکی از رومان نویسان معروف ژاپنی هستش که چندین بار تلاش به خودکشی کرد و بار آخر (چهارم) موفق شد با معشوقه ی خودش خودکسی کنه.
داستان No Longer Human داستان زندگی خود Osamu Dazai از کودکی تا مرگش هستش...که البته اینطور که گفته شده توی مانگا یه سری تغییرات نسبت به کتاب توسط مانگاکای اون اقای Junji Itou (خالق Uzumaki) برای جذابتر شدن مانگا برای مخاطبین انجام شده.

مانگا اصلاً یه مانگای معمولی نیست...افسردگی، جنون و دیوانگی یه آدم رو از کودکی تا زمان مرگ رو نشون میده...که پر از توهمات هستش تا جایی که خواننده واقعاً نمیتونه واقعیت رو از توهم تشخیص بده.
عصاره داستان میشه، زندگی یه آدم به شدت ترسو، متوهم، زن باز، معتاد...که هیچ معنا و مفهومی حتی تا آخرش، پشت زندگی اون وجود نداره.

البته قصد کوبیدن شخصیت دازای رو ندارم و مشکلات اون ریشه در کودکی اون هستش...که تا حدی من رو یاد "چستر بنینگتون" از گروه linkin park میندازه که با خودکشی به زندگیش پایان داد...چستر هم کودکی خوبی نداشت.

بگذریم، طراحی مانگا به لطف Junji Itou خیلی خوب بوده....و شخصیت ها باورپذیر بودن.

Untitled.jpg

نمی‌دونم واقعاً راضی بودن از این مانگا کار بسیار سختی هستش... ولی از خوندش هم ناراضی نیستم....کلاً مانگای عجیبی بودش... و خوندنش هم تجربه ی عجیبتر از اون بودش.

P.S
مانگا 24 چپتر هستش که ترجمه فارسی شده.

+++++++++++++

درنهایت همچنان هیچ کدوم از مانگاهای بالا نتونست تجربه ی Oyasumi Punpun و شخصیت Aiko Tanaka اون رو برام تکرار کنه

Aiko_c1p5.jpg

این شخصیت و این مانگا اصلأ در یک فاز و کلاس دیگه قرار داره...و فک نکنم کاری باشه که بتونه به اندازه ی این مانگا برای من تاثیر گذار باشه
 

Attachments

  • photo_2025-02-19_00-12-49.jpg
    photo_2025-02-19_00-12-49.jpg
    328.1 KB · مشاهده: 0
آخرین ویرایش:
ولی متاسفانه پایان اون منو خیلی راضی نگه نداشت و دوست داشتم غم انگیز تر تموم بشه...ولی در کل جنگ روانی که بین مادر و پسر بودش رو دوست داشتم و میتونه جزء لیست محبوب ـم قرار بگیره.

P.S
مانگا 153 چپتر هستش که 64 چپتر اون ترجمه فارسی شده
P.SS
تشکر از @Arima Kishou که دو سال پیش پیشنهادش داد (":
خواهش میکنم...اما WTF!
همون پایان به قدر کافی زجر آور بود، هیچ ایده ایی ندارم غم انگیز تر چطور میخواست بشه.
اصلا طرف اینکه بخاطر کاری یک شخص دیگه از خانواده تو انجام بده و مسبب نابودی تمام زندگی یک شخص بشه بسیار وحشتناک است.

کلا داستان این مانگا از وحشتناک ترین داستان هایی هست که در عمرم دیدم.:/
 
خواهش میکنم...اما WTF!
همون پایان به قدر کافی زجر آور بود، هیچ ایده ایی ندارم غم انگیز تر چطور میخواست بشه.
اصلا طرف اینکه بخاطر کاری یک شخص دیگه از خانواده تو انجام بده و مسبب نابودی تمام زندگی یک شخص بشه بسیار وحشتناک است.

کلا داستان این مانگا از وحشتناک ترین داستان هایی هست که در عمرم دیدم.:/

ببین اینکه مادره از زندگی دست کشید و مُرد رو دوست داشتم و تاثیر گذار بودش...ولی اینکه پسره تو چپتر آخر یه زندگی آرام و روتین رو تو سن پیری داره...برام قابل قبول نبود
اینکه صبح از خواب بیدار میشه و میره کتابخونه کتاب امانت میگیره و میره پارک از فضا لذت می بره و کتاب میخونه...و بعدازظهر تو راه برگشت به خونه، غروب رو تماشا میکنه و حتی چهره مادرش رو دیگه یادش نمیاد..اینجا مشکل دارم، درسته که یه تلخی بی پایان رو میشه حس کرد...حالا نمیگم که حتماً خودکشی میکرد، ولی اگه یه زندگی سختری داشت، بیشتر تاثیرگذار تر میشد توی اون چپتر آخر....
 
  • Like
Reactions: m.a.t
ببین اینکه مادره از زندگی دست کشید و مُرد رو دوست داشتم و تاثیر گذار بودش...ولی اینکه پسره تو چپتر آخر یه زندگی آرام و روتین رو تو سن پیری داره...برام قابل قبول نبود
اینکه صبح از خواب بیدار میشه و میره کتابخونه کتاب امانت میگیره و میره پارک از فضا لذت می بره و کتاب میخونه...و بعدازظهر تو راه برگشت به خونه، غروب رو تماشا میکنه و حتی چهره مادرش رو دیگه یادش نمیاد..اینجا مشکل دارم، درسته که یه تلخی بی پایان رو میشه حس کرد...حالا نمیگم که حتماً خودکشی میکرد، ولی اگه یه زندگی سختری داشت، بیشتر تاثیرگذار تر میشد توی اون چپتر آخر....
همین جوونیش گند بهش خورد، من واقعا طاقت اینکه پیری هم گند بخوره نداشتم. اتفاقا خوبی داستان این بود که میخواست بگه در هر شرایط سختی و هر گذشته ایی یکجا باید عبور کرد و درگیر گذشته نبود. مادر داستان هم اینقدر انسان شیطانی بود که بزرگترین مجازات براش همین فراموش شدن بود.
 
چطور که کشور میتونه اینقدر آزاد باشه و بعدش ما اینقدر بسته :D

++++++++++++++++++

Fire Punch
View attachment 367891
در مورد آزادی ... یه مانگایی هست در مورد یه سری بچه کوچولو و یه سری حشره و دیگه این که چی میشه رو اگر بگم، بن میشم:دی و آدم تعجب می‌کنه چرا نویسنده این رو نبردن بستری کنن.
اگر توی آمریکا بود که قطعا می‌ذاشتنش روی صندلی الکتریکی.
-----
فایر پانچ مانگایی ـه که ** شعر نیست. ** شعر کیهانی ـه. یعنی وقتی ملت از چین‌ساو من تعریف می‌کنن، باز باعث میشه از خوندن فایرپانچ حالت تهوع و اسهال بگیرم.
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

  • Jaw

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or