این فصل به جز فصل بعدی از انیمهای که اومده آرک آخر یه مانگای معروف قدیمی رو انیمه کرده و اتفاقا آرک ریدمانی هم هست و فصل دوم یه مانگای جدید از همون مجلهی اون مانگا قدیمیه
و فصل دوم از یه انیمهی خیلی معروف و اور هایپشده که از قضا هایپ ایز ریل هم هست....
دارم یه انیمهی جدید هم میبینم که میخواستم یه چیز طولانی در موردش بنویسم اما بعدش پشیمون شدم چون ممکنه یه نفر گول بخوره و هنوز دست من براش رو نشده باشه و بره این رو ببینه و بعد بیاد اینجا فحش بده که خوب چه کرمیه
من می گم ولی کسی نره ببینه
خیلی خیلی سال قبل یه مانگایی بود به اسم Helk یا Helck که از بس هیچ کس نمیخوندش فقط یه بابایی این رو هر شونصد سال یک بار یه چند قسمتی ترجمه میکرد و حتماً هم تاکید داشت «ننهام خونه افتاده و مریضه و من باید بمونم خونه و مراقبش باشم، بهم پول بدید»
ما هم که خودمون از ننهی این بابا داغونتریم و شپش توی جیبمون پول نزول میگیره که اموراتش رو بگذرونه فقط میتونستیم برای ننه ایشون دعا کنیم تا خدا به حق اون روزهای عزیز والده اوشون رو شفا بده
که البته در پرانتز بگم که به نظر میاد خدا به دعای ما وقعی ننهاده چون این بنده خدا هنوز هم مانگا ترجمه میکنه و هنوز هم «ننهام خونه افتاده و مریضه و من باید بمونم خونه و مراقبش باشم، بهم پول بدید»
که بگذریم.... خدا شفاش بده به حق این شبهای عزیز
شروع هلک اینه: یکی از لردهای شیطانی به دست انسانها شکست میخوره و امپراتوری شیطانی تصمیم میگیره طی یه مسابقهی عادلانه و هیجانانگیز از بین شیاطینی که سابقه کار و استعداد دارن یه لرد جدید برای قلعهای که لردش رو از دست داده انتخاب کنه.
طبیعتاً یه سری هم شرکت کننده میان که همه هم از دم nobody هستن و زنده و مردهشون برای ما اهمیتی نداره. عامّا!!!!!! یه شرکت کننده خاص وارد مسابقه میشه!
آقای هلک که طبق دانستههای شیاطین «قهرمان» انسانهاست. همون قهرمان کلیشهای همه داستانهای دیگهی این سبک که دل پاک و سر نترسی داره و هر شونصد سال یک بار در یه بچهی روستایی فقیر این قدرت بیدار میشه تا انسانها رو در مقابل شیاطین به پیروزی برسونه.
طبیعتاً ما به عنوان بینندهی انیمه یا خوانندهی مانگا انتظار داریم شیاطین از دیدن ایشون توی مسابقه تشتکشون بپره و یه کاری بکنن اما به نظر میاد هیچ کس به هیچ ورش نیست که قهرمان انسانها اومده به دنیای شیاطین و داره توی مسابقهشون شرکت میکنه.
چرا؟ چون شیاطین ما یه سری موجود متمدن، با شخصیت و صلحجو هستن که وسط یه بیابون لمیزرع مملو از سم و هیولا دارن نون و ماستشون رو میخورن و کاری به چیزی ندارن. و از اون طرف هم انسانها
یه مشت عوضی پدر داگ مادر کافی هستن.
این خلاصه ۵ دقیقه اول انیمه است. و بعدش هم بزن بزن و بکش بکش و بکـ.... اینو نداره. همون بزن بزن و بکش بکش داره.
اما هلک در مورد این نیست. هلک داستان یه سفره. اما نه لزوماً سفر هلک. داستان سفر یه دختر جیغجیغو که قضاوت خودش رو کرده و تصمیمش رو گرفته. اما یه سفر زورکی میره و توی این سفر با قهرمان همراه میشه تا اون رو بیشتر بشناسه و خودش رو بیشتر بشناسه و دنیا رو بیشتر بشناسه. چه قدر بیشتر؟ فقط یه ذره بیشتر!! خیلی جدی. این طوری نیست که ته داستان چیزی زیر و رو بشه یا تحول شخصیتی خاصی رخ بده. فقط یه سفرـه که به نسبت یه داستان در یه دنیای فانتزی خرکی
خیلی هم اتفاق خاصی توش نمیافته. یعنی واقعاً توی دنیایی که انسانها و شیاطین دارن میجنگن و جادوهاشون شبیه بمب اتمی ـه، گپ زدن با روستاییها واقعاً اتفاق خاصی نیست.
پس چرا هلک ببینیم یا بخونیم؟ چون شاید دوست داشته باشیم بدونیم که واقعاً گپ زدن با روستاییها از جادوهایی که شبیه بمب اتمی هستن مهمتره؟ اگر دوست داریم جواب این سوال بله باشه اون وقت خوندن یا دیدن هلک ممکنه به ما حال بده
چون جواب هلک به این سوال بله است.
و البته در نهایت مثل همهی چیزهایی که من دوست دارم، هلک نه داستان خیلی پیچیدهای داره و نه ریتم سریع و پر اتفاق. اصولاً در کل هلک نه اتفاق خیلی خاص و تاثیرگذاری میافته و نه دیالوگهای خفنی گفته میشه. حتی بیشتر داستان توی سرزمین انسانها یا شیاطین هم نیست. اصلاً تا حالا فکر کردید توی این داستانهایی که انسانها و شیاطین دارن میجنگن، بقیه دنیا چه شکلیه؟ اونجایی در کار هست؟ اونجا کسی هست؟ اگر هست دارن چه غلطی میکنن؟
هلک یه جواب خیلی آبکی به این میده. اونجایی در کار هست و مردم اونجا واقعاً در حال انجام هیچ کار مهمی نیستن
و این مهمترین کاریه که تونستن انجام بدن. (البته این نظر داستان نیست و نظر منه
)
ممکنه از مطلب کوتاه من به این نتیجه رسیده باشید که حتماً هلک یه داستان فلسفی در بستری فانتزی ـه که میخواد ارزش دوری از درگیری و انسانیت حقیقی رو نشون بده که باید بگم:
بله، کاملاً اشتباه کردید
داستان هلک خیلی غیر جدیتر از چیزیه که همچین نتایج خفنی بخواد به شما بده.
هلک واقعاً فقط داستان یه سفر معمولی توی یه دنیای غیر معمولی به علت یه بدشانسی مسخره است.
و من از خوندن مانگای هلک راضی بودم؟ بله بودم. جزو با ارزشترین چیزهایی ـه که خوندم. انیمه چی؟ ای بدک نیست. به خصوص این که یه مانگای خیلی طولانی که هیچ اتفاقی هم توش نمیافته رو قراره توی ۲۴ قسمت انیمه کنن که
حداقل برای اونایی که تحمل یه داستان کند سوز با شوخیهای یخ رو ندارن کمی راحتتر میکنه.
این بود متن کوتاه من در مورد هلک. به امید این که نرید ببینید که بعد بیایید به من فحش بدید. ضمن این که اگر دیدید، آگاه باشید که اصل داستان تازه از قسمت ۵ شروع میشه و ۴ قسمت اول حالت مقدمهای رو داره که ماهیتش با ادامه داستان فرق داره.
اصلاً به این مناسبت که ۴ قسمت تموم شده و ماجرای اصلی که ماجرای خاصی هم نیست از هفته بعد شروع میشه این متن مختصر رو نوشتم