بحث اینه که... اودن نتونست اصلا و ابدا دلیل منطقیی نیست!
اودنی که اون گراز رو کشت، اودنی که تو خدمه راجر و وایت بیرد بوده و با اون سر شاخ میشده، اودنی که مثل گاو سرش رو انداخت پایین رفت قصر...
با دیدن یه بری بری و حقیقت مرگ باباش کشید کنار؟ ولمون کنید! این اودن قصر رو میتونست رو سرشون خراب کنه
و عمرا هم کاراکتری نیست که به خاطر تهدید خانواده یا مردم بکشه کنار!
مثلا اوروچی بگه : نگاه آروم نشینی سر جات ملت رو میکشم و کایدو بالا سرمه!، اودن گوش میده؟ اودن قاعدتا باید بگه به درک! همینجا تو و کایدو رو له میکنم!
اون حرفی که رد و بدل شده...فقط امیدوارم از این تهدیدها نباشه! کلا تهدید نباشه... یه چیزی که به ماجرای راجر ربط داشته میتونه یکم راضیم کنه...کلا یه دلیل موجه لازمم
امیدوارم صرفا نشون ندادن اون معامله و بعد مسموم کردن مردم و کایدو، کار اودا بوده باشه که ما هم این حس بد رو از اودن بگیریم مثل مردم!
و بعدا با یه دلیل قانع کننده بیشتر پودرمون کنه که اودن مجبور به چنین کاری شده...
وگرنه به قول یکی از بچه ها با توجه به اینکه طرف اودنه، صفحه آخر چپتر، باید همون صفحه اول میبود