گفتگو درباره سریال های شرقی

[Police _ 110]

سریالی که تو صفحه ی قبل معرفی کردم، رو دیدم...نظرم رو به معرفی اضافه کردم.

Kaseifu no Mita​

داستان:
خانم Mita Akari شغل ـش خدمتکاره ای و برای کار به خونه های مردم میره. این خانم به شدت مرموز و مشکوک میزنه، مثل یک ربوت ـه، ولی تو کار خودش، خیلی وارده و هرکاری که به اون گفته بشه رو انجام میده!!، به جزء اینکه لبخند بزنه و یا در مورد گذشت ـش صحبت کنه.
طرف دیگر داستان، یک خانواده ای 5نفری هستند (4بچه و پدر) که بتازگی یکی از اعضای خانواده ی خودشون (مادر بچه ها، همسر پدر) رو از دست دادند و در خانه وضعیت نابسامانی رو دارند. حالا قراره خانوم Mita Akari برای کار به این خونه بیاد.

​

نظرشخصی:
این سریال فصل پیش، بهترین سریال فصل شد و 6جایزه هم برده. سبک سریال mystery، خانوادگی هست که با یک ریت Viewership بسیار خوب، فصل پیش حسابی بیننده داشت. و واقعاً هم ارزش این همه توجه رو داشت!
Theme Song ـش واقعاً قشنگ بودش و به پایان هر قسمت که به خوبی برای قسمت بعد تموم میشد، به شدت همخوانی داشت. تا اواسط سریال کشش واقعاً عجیبی برای دنبال کردن سریال وجود داره که بعد از میانه های سریال، این جذابیت کمی کمتر میشه و دوباره تو اواخر سریال، به اوج سابق خودش میرسه و با یه پایان و مفهوم واقعاً بینظیر، سریال رو تموم کردند.

بازی خانم Matsushima Nanako در نقش زن خدمتکار خانه، واقعاً عالی بودش و برای همین بازیش جایزه بزرگ Television Drama Academy Awards ژاپن رو گرفت

​

اما از این تعریف ها که بگذریم، کمی در مورد احساس خودم نسبت به این سریال بگم! بعضی قسمت ها سریال واقعاً تلخ میشد و ساختار شکنی میکرد و شخصیت ها رو به زیر رو میکشید که واقعاً دیدنش تاثیر گذار بود و از طرفی قسمت هایی داشت که واقعاً پر معنا و زندگی بخش بود و باعث میشد که آدم به اشتباهات خودش فک کنه. بعضی از دیالوگ ها و نوع بیان، واقعاً بینظیر بودش و یه سطح زیبایی از فرهنگ سازی رو نشون میداد.

این کار واقعاً برای من لذت بخش بودش و تو دو روز 11قسمت سریال رو تموم کردم. پیشنهاد میکنم که حتماً نگاش کنید.

++++++++++++

اگه فرصتی شد در مورد کار بعدی که میخوام نگاه کنم، یه پست معرفی میزنم. که سریال واقعاً خاصی هست! (:

 

[Police _ 110]

Soredemo, Ikite Yuku​

قراره که سریال Soredemo, Ikite Yuku رو شروع کنم، قبل از پست اصلی، یه معرفی کوتاه ازش بزارم و بگم که چه ویژگی خاصی داشت، که انتخابش کردم (:

داستان سریال در دو زمان، و بین دو خانواده روایت میشه. پسر جوانی، دختر کوچک خانواده ی دوست ـش را در یک روز گرم تابستانی سال 1996 که در کنار دریاچه مشغول بازی کردن بود رو به قتل میرسونه!
هر دو خانواده به شدت از این اتفاق صدمه میبیند. 15سال از این حادثه گذشته که خواهر کوچکتر قاتل تصمیم میگیره به دیدن خانواده مقتول بره که....

یکی از نقاط غیر قابل باور درباره ی این سریال اینه که بهترین سریال تابستون 2011 ژاپن بوده و جایزه بهترین کارگردانی، بازیگیری و نویسندگی رو هم گرفته ولی افتضاح ترین Viewership رو با میانگین 09.3 داشته!
حالا قراره ببینم که چرا اینطوریه و چه چیز خاصی داشته که بیننده های اون رو محدود کرده D:

 

[Police _ 110]

سه تا فیلم ژاپنی تو چند روز گذشته دیدم، کوتاه معرفی ـشون رو با هم میزارم، جالبند.

​

Usagi Drop - 2011
​

باید گفت که انیمه باز حرفه ای نیست که با نام Usagi Drop نا آشنا باشد. داستان در مورد مرد جوانی به نام دایکچی هست که برای مراسم پدربزرگش به شهر او میرد. در جلوی، در ورودی ساختمان دختر بچه ای را میبیند که بعداً از مادر خود متوجه میشود، این بچه، فرزند پدربزرگ اوست.
بعد از اتمام مراسم، خانواده ی دایکچی بر سر اینکه، کی باید از این بچه نگهداری کند و با او باید چی کار کنند، بحث میکنند که.....

ریتم داستان فیلم تا اواسط اون، مثل انیمه پیش میره و بازیگران اون خیلی معمولی بازی میکنند و شاهد بازی عجیبی نیستم، حتی از مانا آشیدا که نقش دختر پدربزرگ رو بازی میکنه، جز یکی دو مورد، نمیشه چیز زیادی رو نام برد و به نظرم هم نمیشه از چنین داستانی، انتظارات بالایی رو داشت.

در کل به پای انیمه ـش نرسید، ولی دیدنش برام بد نبود.

Rebirth - 2011
or
Youkame no Semi - 2011

​

گفتن در مورد داستان این فیلم که بهترین فیلم سال ژاپن شد، تو این تاپیک کمی سخته! بطور خلاصه میگم که داستان در مورد زنی هست که بخاطر مردی که قول ازدواج بهش داده بود و ازش پرگننت بود، به دلیل زن و بچه داشتن، طرف...مجور به abortion میشه. ولی کمی بعد تصمیم میگیره که یواشکی به خونه ی اونها بره و بچه ی ـشون رو برای یکبار نگاه کنه و برای همیشه از زندگی طرف بیرون بره....اما چنین اتفاقی رخ نمیده و زن، اون بچه رو با خودش بر میداره و به یک شهر دیگه میره.

درام فیلم، خیلی جالبُ قشنگ بود، احساس خوبی همراه با حس غم پشت اون بود....بازیگران نقش اصلی اون واقعاً عالی بازی کردند و ازش اون همه توجه (11نامزدی و برنده 9جایزه در اکادمی Prize ژاپن) رو داشت.
Theme Song اون (Dear) که کاری از خانم Mika Nakashima بود...واقعاً انتخاب عالی و بینظیری برای فیلم بود.

اگر Trailer اصلی فیلم رو نگاه کنید، حتماً فیلم رو دانلود میکنید (:

Ichi - 2008
​

فن های "زاتوچی" (که به شمیرزن نابینا هم معروف هست)، باید با نام "اچی" هم آشنا باشند. فیلم zatoichi که در سال 2003 با بازی، کارگردانی و نویسندگی "تاکیشی کیتانو" ساخته شد، واقعاً فیلم قشنگی بودش و چندتا جایزه از آکادمی Prize ژاپن هم برد و همچین خود آقای کیتانو، نقش ـش رو به عنوان شمیرزن نابینا، خیلی خوب بازی کرد.

​

اما 5سال بعد، فیلم Ichi که برداشتی از فیلم اصلی زاتوچی بودش با بازی بسیار متفاوت خانم "هاروکا آیاسه" و حظور استاد بزرگ "شیرو ناکامورا" فیلم قشنگی رو بازی کردند.
و داستان در مورد دختری نابینایی بنام "اچی" هست که بدنبال "زاتوچی" میگرده

​

Cinematography کار شاید در حد زاتوچی نباشه...ولی در جای خودش دیدنش لذت بخش بود. بخصوص موسیقی بسیار قشنگ اون که کاملاً با جو فیلم و داستان همخوانی داشت و باید از خانم "لیزا جرارد" و "مایکل ادوارد" برای آهنگ The Memory Of The GOZE تشکر کرد که یکی از بینظیرترین OST فیلم رو درست کردند.

P.S
فیلم دیگه ای به نام Zatoichi: The Last هم تو 2010 ساخته شده که ظاهراً فیلم زیاد قابل توجهی نبوده

 

[Police _ 110]

Soredemo, Ikite Yuku - 2011
​

همانطور که تو ابتدای همین صفحه گفته بودم، سریال Soredemo, Ikite Yuku رو شروع کردم و بالاخره تموم ـش کردم.

داستان سریال:
داستان در دو زمان، و بین دو خانواده روایت میشه. پسر جوانی، دختر کوچک خانواده ی دوست ـش را در یک روز گرم تابستانی سال 1996 که در کنار دریاچه مشغول بازی کردن بود رو به قتل میرسونه!
هر دو خانواده به شدت از این اتفاق صدمه میبیند. 15سال از این حادثه گذشته که خواهر کوچکتر قاتل تصمیم میگیره به دیدن خانواده مقتول بره که....

نظرشخصی:
ریتم داستان واقعاً عالی بودش. درد و رنج بی انتهایی تو شخصیت ها وجود داشت و ببینده باید شاهد ناراحتی ها و نفرت های اونها باشه. عذابی نه از ابتدا، بلکه زخمی که 15سال کهنه شده و روح و جسم اعضای هر دو خانواده نابود کرده رو باید شاهد باشه.
حتی خوشحالی های اونها هم از سر درد غم بوجود میاد و یادآور خاطرات گذشته ـشون است. خوشحالی که هیچ وقت تصور نمیکردند، یک روز قراره نابود بشه.

یکی از نقاط غیر قابل باور درباره ی این سریال اینه که بهترین سریال تابستون 2011 ژاپن بوده و جایزه بهترین کارگردانی، بازیگیری و نویسندگی رو هم گرفته ولی افتضاح ترین Viewership رو با میانگین 09.3 داشته! بعد از اتمام سریال کاملاً درک کردم که دیدن چنین جو سنگین و نارحت کننده ای رو هر کسی دوست نداره. بخصوص بازی باورنکردنی بازیگران اون که ببینده حیرت میکنه. لحظه حساسی تو سریال وجود نداره که اشک چشم یکی از اونها خشک شده باشه! و یا نشه درد اونها رو دید.

درکل سریال با یک ریتم مناسب و پایانی درخور شخصیت ها و داستان، بخوبی تموم شد و برای من تبدیل به یکی از بیادماندگار ترین سریال هایی که دیدم، تبدیل شد.

P.S
اسم سریال هم جالبه، سُـرِدِمو، ایکتِیوکُن...یعنی درهر حال، باید زندگی کرد!

+++++++++++++++++++

بگذریم از این سریال که واقعاً تاثیرگذار بود. میخوام یکی از سریال های Ongoing این فصل که تازه تو همین هفته ی گذشته شروع کرده و هر دوشنبه شب پخش میشه رو معرفی کنم.

Kagi no Kakatta Heya - 2012
​

ماجرای کلی سریال درباره ی یک گروه کاراگاهی هست که در حل پرونده های مشکل که هیچ ردپایی از قاتل در صحنه ی جنایت وجود نداره، بدنبال راه جنایت میگردند!
و اما داستان درباره ی خانم Junko Aoto هست که در یک شرکت حقوقی زیر درست آقای Gou Serizawa استخدام میشه. کار این شرکت چیزی تقریباً مثل کاراگاه های خصوصی هستش که در حل پرونده های مشکل به مشتری هاشون، کمک میکنند.
خانم Aoto، جوان و تقریباً بی تجربه است. پرونده ای خودکشی ای را قبول میکنه که صاحبان پرونده اعتقاد دارند که، خودکشی نبوده و کسی رئیس شرکت ـشون رو به قتل رسانده! قبول کردن این پرونده از یه طرف و نارضایتی ارشد خانم Aoto (آقای Gou Serizawa) از طرف دیگر باعث بوجود آمدن مشکلات بیشتری میشه، که آنها با شخص جالبی آشنا میشند و....

این سریال داستانی در هر قسمت، یکی از اولین سریال هایی بود که تو این فصل نظرم جلب کرد و خوب هم جواب داد. ریتم روایت قتل، خیلی جالبه...هر سه شخصیت اصلی خوب بازی میکنند.
موسیقی کار واقعاً جالبُ و بامزست یه هیجان خاصی به سریال میده. سختی دیالوگ ها کمی بالاست و باید بادقت حرف ها رو دنبال کرد

درنهایت این سریال 11قسمتی در قسمت اولش، Viewership خوبی با میانگین 18.3% داشته.

 

[emperor 69]

خب یکی از کار های جدیدی که دیدم رو معرفی کنم


Fashion King ( پادشاه مد )

سریال 20 قسمتی ساخته شده برای شبکه SBS

محصول سال 2012 کره

​

داستان سریال در مورد پسری به نام کانگ یونگ گول هست که در بازار دانگ دائه مون یه مغازه و یه کارخانه کوچیک طراحی لباس داره و کارش بیشتر کپی طرح های بین المللی و فروششون تو بازار هست تا اینکه با دختری به نام لی گایونگ اشنا میشه این دختر استعداد زیادی در دوخت و دوز داره و به تازگی از یکی از دانشگاه های امریکا برای خوندن طراحی بورسیه شده ولی خانواده ای که اون الان داره پیششون زندگی میکنه گایونگ رو مثل یک برده میبینند و گایونگ مجبور میشه که برای کار و اینکه خرج مسافرتش به امریکا رو دربیاره دنبال کار بگرده که با یونگ گول اشنا میشه و .......

​

هسته اصلی داستان بعد از این وقایع و تو امریکا شکل میگیره ولی برای اینکه داستان اسپویل نشه بیشتر از این توضیح ندادم من 4 قسمتش رو دیدم و تا اینجا که سریال خوبی بوده


تو این مدت هم تقریبآ همه ی کار های جدید که اومده رو یکی دو قسمتشون رو دیدم بعضی هاشون واقعآ فاجعه بودند مثل : Operation Proposal ( خواستگاری عاشقانه ) نمیدونم دوستان فیلم اثر پروانه ای رو دیدن یا نه ولی یه چیزی تو این مایه ها بود داستانی داشت که اصلآ بدرد سریال بودن نمیخورد و کشش 16 قسمت رو نداشت و از همه بدتر تمام بار سریال رو دوش بازیگر اصلی یوسونگ هو بود و عملآ بقیه بازیگر ها فقط وجودشون احساس میشد اینکه بگی بازی تاثیر گذار داشته باشند ما که چیزی ندیدیم

سریال های خوبی هم که دیدم : Skip-Beat! ( ضربان موسیقی ) و The Equator Man ( مر استوایی ) بود که به ترتیب 8و 4 قسمت از هرکدومشون دیدم ضربان موسیقی یکی دو قسمت اولش تو ذوق میزنه ولی بازیگر نقش زنش خوب بازی کرده و در ادامه داستان هم ترفند هایی که تو بازیگری ازشون استفاده میکنند باعث شده سریال جالبی باشه یه معرفی از این دو تا هم مینویسم

 

[Police _ 110]

JIN Season1 - 2009
JIN Season2 - 2011​

کار جدیدی که شروع کردم، یکی از بهترین سریال های چند سال اخیر ژاپن ـه...به نام "جین" که تو دو فصل 11قسمت بین سال 2009 و 2011 از شبکه ی TBS ژاپن پخش شد و تونست جوایز بسیاری از Television Drama Academy Awards و Tokyo Drama Awards و همچنین جایزه بزرگ بهترین سریال سال رو بگیره!

تم سریال پزشکی، تاریخی(!) هست...روایت داستان در سال 2009 با دکتری به نام "جین" آغاز میشه که مریض تصادفی به بیمارستان میارند و وضعیت بسیار بدی داره و حتماً باید جراحی بشه و خون ریزی داخلی (مغزی) اون رو عمل کنند.
بعد از اتمام عمل و نجات جان بیمار، پلیس به بیمارستان میاد، ولی هیچگونه اطلاعاتی از بیمار ندارند، تا فردا شب در پی یک حادثه بسیار عجیب، دکتر "جین" در زمان سفر میکنه و به زمان ادو (نام قدیم توکیو در سال 1868) پرتاب میشه و اونجا با مشکلات عجیبی رو به رو میشه که باید تو سریال نگاه کنید.

ریتم روایت داستان برای قسمت اول بسیار عالی بودش و من خیلی قسمت های حساس رو تو معرفی بالا حذف کردم. تا اینجا شخصیت سازی و فضا سازی، سریال خیلی خوب بوده. الخصوص طراحی لباس ها.
موسیقی کار بسیار متنوع بودش و با سریال همخوانی بسیار بالایی داره. چون یک سریال پزشکی هست، عمل های جراحی و جلوهای ویژه کارشون خیلی طبیعی ـه و واقعاً میشه درد رو تو بیمار حس کرد.
بازیگران خوبی مثل "هاروکا آیاسه" و یا "تاکائو اُساوا" در نقش Main بازی میکنند که پیش از این بازی خوبشون رو جاهای دیگه هم دیدم.

​

درنهایت باید گفت که سریال بسیار خوبی ـه و با تمام سریال هایی پزشکی که تا الان از TV ایران خودمون دیدم، خیلی فرق میکنه. "جین" با مشکلات عجیبی رو به رو میشه که باید بدون تکنولوژی روز زمان خودش، بیمار رو درمان کنه.

 

[Police _ 110]

دانلود سریال جدیدی رو قراره شروع کنم، به نام Galileo (گالیله) که قبل از هر چیزی خواستم یک معرفی کوتاه ازش بزارم.

Galileo - 2007​

داستان سریال درباره ی دانشمند نابغه و البته ضد اجتماعی بنام "مانابو یوکاوا" (Manabu Yukawa) هستش که بخاطر استعداد بالایی که تو حل مشکلات پیچیده داره، پلیس از اون تو حل پرونده های سخت، استفاده میکنه. دانشمند ما تو سریال قراره که با پلیس زن تازه کاری بنام "کائرُ یُتسُمی" (Kaoru Utsumi) همکار بشه و در حل پرونده ها، با هم کار کنند.

با توجه به توضیح بالا، باید گفت که تم سریال کارآگاهیُ رمز آلود هست که در پاییز 2007 از شبکه ی Fuji TV ژاپن در طی 10قسمت پخش شد و در Television Drama Academy Awards و Asian Television Awards به عنوان بهترین سریال فصل انتخابش کردند و جایزه های بهترین بازیگری مرد و زن، کارگردانی، نویسندگی و Theme Song فصل رو هم گرفت.

+++++++++++

فصل اول JIN رو تموم کردم. قشنگ بودش، ولی فصل دومش تا اینجا که دیدم، سرتر ـه (:

یه off-topic بزنم D:

تو سریال JIN خانم آیاسه هاروکا تو نقش Main بازی میکنه..چند روز پیش چارت جدید اُرکان که از 500زن برای انتخاب female beautiful face نظرسنجی کرده بود (نظر سنجی طی 5روز تو انتهای ماه مارس بودش که به صورت اینترنتی انجام گرفت و رده ی سنی شرکت کنندگان بین teen تا 40سال مدنظر بود) بالاخره نتایج رو مشخص کردند، که آیاسه هاروکا با امسال، برای دو سال متوالی، بعنوان بهترین beautiful skin انتخاب شد.

من با سریال Sekai no Chuushin de Ai wo Sakebu یکی از فن هاش شدم، البته اون موقعه 19سال سن بیشتر نداشت و الان 27سالشه

تاپیک پتانسیل نداره، نمیشه کل خبر رو به همراه ده نفر برگزیده، گفته هاُ عکس ها رو اینجا گذاشت D:

 

[Hamed Vincent]

بابا ، خلیل ما همه مون جمع مون خودی ــه و زیرخاکی پرست هستیم !
بزار آقا ... در جمع ما اگر غریب دیدی ؛ بنواز !

 

[Police _ 110]

بابا ، خلیل ما همه مون جمع مون خودی ــه و زیرخاکی پرست هستیم !
بزار آقا ... در جمع ما اگر غریب دیدی ؛ بنواز !

اگه بخوایم تو تاپیک زیاد وارد حاشیه بشیم و بحث های به غیر از سریال کنیم، ممکنه که تاپیک رو از دست بدیم! چون این تاپیک با این اجازه که قراره درباره ی سریال های شرقی باشه، زده شده.
اون فقط off-Topic بود و بهتره که زیاد پهش پر و پال داده نشه که بعداً مشکلی پیش نیاد.

 

[Police _ 110]

هفته ی پر سریال ژاپنی ای داشتم...تاپیک که up نشده، گفتم با کارهایی که تموم کردم و دیدم، Up ـش کنم (:

اول از همه سریال دو فصل ای JIN که در اواسط همین صفحه، معرفی ـش کردم رو تموم شد. نظرم رو اضافه میکنم به معرفی.

JIN Season1 - 2009
JIN Season2 - 2011​

داستان:
روایت داستان در سال 2009 با دکتری به نام "جین" آغاز میشه که مریض تصادفی به بیمارستان میارند که وضعیت بسیار بدی داره و حتماً باید جراحی بشه و خون ریزی داخلی (مغزی) اون رو عمل کنند.
بعد از اتمام عمل و نجات جان بیمار، پلیس به بیمارستان میاد، ولی هیچگونه اطلاعاتی از بیمار ندارند، تا فردا شب در پی یک حادثه بسیار عجیب، دکتر "جین" در زمان سفر میکنه و به زمان ادو (نام قدیم توکیو در سال 1868) پرتاب میشه و اونجا با مشکلات عجیبی رو به رو میشه که باید تو سریال نگاه کنید.

نظرشخصی:
تم سریال پزشکی، تاریخی هست...ریتم روایت داستان برای قسمت اول بسیار عالی بودش و میتونم بگم که یکی از بهترین pilot هایی که تا الان دیدم، بودش. شخصیت سازی و فضا سازی، سریال خیلی خوب بوده. الخصوص طراحی لباس ها.
موسیقی کار بسیار متنوع هست و با سریال همخوانی بسیار بالایی داره. چون یک سریال پزشکی هست، عمل های جراحی و جلوهای ویژه کارشون خیلی طبیعی ـه و واقعاً میشه درد رو تو بیمار حس کرد.
بازیگران خوبی مثل "هاروکا آیاسه" و یا "تاکائو اُساوا" در نقش Main بازی میکنند که پیش از این بازی خوبشون رو جاهای دیگه هم دیدم.

​

در کنار داستان اصلی، شخصیت های دیگه ای هم وجود داشتند که به خوبی تو داستان جا داشتند و شخصیت سازی بسیار دقیق و عالی داشت. باید گفت که قسمت مهمی از سریال تکیه بر روایت تاریخ ژاپن ـه و از اونجایی که زیاد بهش آشنایی نداریم، ممکنه که بعضی از قسمت ها و الخصوص دیالوگ ها واقعاً سخت بنظر برسه...ولی با تمام این مشکلات، داستان طوری روایت میشه که این مشکلات برای ببینده با پیش رفتن داستان و دیدن قسمت های پایانی، بسیار گیرا و لذت بخش خواهد بود. (باید بگم که یکی از قشنگترین پایان هایی رو داشت که ممکن بود رخ بده)

سریال "جین" که تو دو فصل 11قسمت بین سال 2009 و 2011 از شبکه ی TBS ژاپن پخش شد و تونست جوایز بسیاری از Television Drama Academy Awards و Tokyo Drama Awards و همچنین جایزه بزرگ بهترین سریال سال رو بگیره!

درنهایت باید بگم که سریال بسیار خوبی ـه و با تمام سریال هایی پزشکی که تا الان از TV ایران خودمون دیدم، خیلی فرق میکنه. "جین" با مشکلات عجیبی رو به رو میشه که باید بدون تکنولوژی روز زمان خودش، بیمار رو درمان کنه.

+++++++++++++++++

Ryuusei no Kizuna - 2008​

داستان:
ماجرا در بین دو سال روایت میشه، روایت اصلی در سال 2008 هست که زندگی یک خواهر و دو برادر رو نشون میده که 14 سال پیش برخلاف میل پدر و مادرشون، شبانه بدون اینکه اونها متوجه بشند، برای تماشای بارش شهاب، از خونه بیرون رفتند.
اما در همان زمان، شخص ناشناسی وارد خانه ی آنها شده و پدر و مادر این بچه ها رو به با چاقو، میکُشه!

14سال از این ماجرا گذشته و هر سه بچه که بازماندگان اون حادثه هست، زندگی بسیار سختی رو داشتند و از همان موقعه تصمیم گرفتند که وقتی بزرگ شدن، قاتل رو پیدا و اون رو بکشند!
از اینجاست که داستان شروع میشه و باید شاهد باشیم که چه اتفاقاتی برای اونها در این راه رخ میده.

نظرشخصی:
روایت و تم سریال یک مقدار Fun هستش که جذابیت واقعاً خاصی به داستان میده. این جذابیت با بازی بسیار عالی Ninomiya Kazunari تکمیل شده بود.

​

هر چند که بازی دو خواهر بردار دیگه که به عهده ی آقا و خانم Nishikido Ryou و Toda Erika بودش...واقعاً عالی بودش، ولی بازی Kazunari اصلاً یک چیز دیگس و از سوپر فن هاشم.

​

اما یکی از نکته های عجیب سریال، دیدن خانم Nakashima Mika تو سریال بودش!!! از اونجایی که یکی از فن های صداش هستم و خوانندگیش رو خیلی دوست دارم...تا الان بازیش رو تو هیچ سریال ای ندیده بودم.

​

تو سریال یک نقش ساپورتینگ، بامزه ای داشت و با یک قطعه اجرای خوب، که حسابی لذت بردم...این رو اضافه کنم که Theme Song سریال هم کارش خودشه.

جدا از تمام این موضوعات، باید در آخر بگم که شاید اولش ریتم سریال جدا از موضوع اصلی سریال بنظر برسه...ولی با جلورفتن ناگهان همه چیز تغییر میکنه و با لحظات پایانی بسیار قشنگ، سریال بسیار عالی رو رقم میزنه. که دو روزه ده قسمت سریال رو تموم کرد.

این سریال از Tokyo Drama Awards، Television Drama Academy Awards، Nikkan Sports Drama Grand Prix جایزه بهترین بازیگری و ساپورت، کارگردانی و نویسندگی، Theme Song و در نهایت جایزه بزرگ بهترین سریال فصل رو گرفته.

+++++++++++++++++

Taiyou no Uta - 2006​

داستان:
موضوع داستان درباره ی دختر ای بنام آمانه کائرو (Amane Kaoru) که از بیماری بسیار نادر ای بنام xeroderma pigmentosum که به XP معروف هست رنج میبره. این بیماری یک نوع اختلال ژنتیکی در دوران جنین ای هست که بدن بیماران هیچ قدرت دفاعی در مقابل نور خورشید نداره و اشعه ی خورشید باعث تاول زدن سریع و شدید پوست اونها شده و درنهایت منجر به اسیب مغزی، فلج شدن بدن و اندام ها و مرگ اونها میشه!
افرادی که به این بیماری دچار هستند بدون لباس مخصوص که مثل لباس فضا نواردان هست، نمی تونند تو روز از خونه خارج بشند، از این جهت فقط شب ها میتونند راحت مثل بقیه ی مردم، بیرون برند.

کائرو با وجود اینکه همچین بیماری غیرقابل باوری داره، ولی شخصیت واقعاً قو ای داره و هیچ وقت از زندگی کردن ناامید نشده و آرزو داره که یک خواننده بشه، برای همین شب ها به خیابون میره و بین مردم آواز میخونه. که با پسری رو به رو میشه که زندگی هر دوی اونها رو با این ملاقات، دگرگون میشه.


نظرشخصی:
سریال واقعاً بینظیر بودش....در سبک مورد علاقه ی من، human drama با بازی بسیار خوب "اریکا ساواجیری" (بازیگر نقش "آیا" در یک لیتر اشک)

​

به شدت تحت تاثیر سریال و داستان اون قرار گرفتم که نوشتن در موردش واقعاً سخته و نمیدونم که از کجا باید قسمت نظرشخصی رو شروع کنم.
ریتم داستان بسیار لذت بخش و در کمتر از دو روز 10قسمت سریال رو بدون اینکه متوجه بشم تموم کردم. چون با یک سریال موزکال طرف هستیم، باید بگم که موسیقی کار بینظیر بودش. بخصوص یک سری قطعات رو با سازهای مختلف میزند، که هماهنگ ای بسیار عجیبی با اون لحظه از سریال داشت. صدای خود "اریکا" هم بد نبود و همیشه یکی از فن هاش بودم.

باید اعتراف کنم که پشیمون ام که سه ماه تموم این سریال رو تو آرشیوام داشتم و نگاش نکردم.....در طول سریال فشار احساسی زیادی وجود داره و تو انتهای سریال دقیقاً در یک قدمی بدست آوردن تجربه ی سریال "یک لیتر از اشک" بودم، ولی متاسفانه بازم اون تجربه تکرار نشد! ولی من هرگز بیخال ـش نمیشم D: بازم سریال های دیگه ای وجود داره که هنوز امتحان ـشون نکردم!

اما موضوع ای که درباره ی این سریال وجود داره.

Taiyo no uta - 2006
Midnight Sun - 2006

​

قبل از پخش این سریال، یک فیلم سینمایی (تقریباً یکی دو ماه قبل از شروع سریال) بر اساس همین داستان با بازی خانم Yoshioka Yui پخش شد که این فیلم هم کار بسیار قشنگی بودش

صدای YUI بینظیره...بطور کلی YUI فقط خواننده هست و هیچ فیلم و سریال ای رو به جزء این فیلم بازی نکرده...و به طور فابریکی من یکی از فن های دو آتیش ـش ام و تمامی آلبوم و کارهاش رو تو آرشیوام دارم.
وقتی تو سریال ناراحت میشد و یا گریه میکرد، واقعاً اعصاب ام داغون میشد، پایانش حتی حس بیشتری از سریال تو من وجود داشت...بخصوص آوازای که تو فیلم خوند، به تمام معنا شاهکاره بودش (گفتن همچین جمله ای از یک فن، اصلاً عجیب نیست).

جواب نمیده، باید Off-topic بزنم (:

Spoiler

زمان پخش فیلم، YUIچان، 18سال سن داشته بود و تازه یکی دو سال بودش که به صورت حرفه ای خوانندگی رو شروع کرده بود. .الان 24 سال سن داره و دختر موفقی هستش...ولی زندگی سختی رو داشته که بتونه به اینجا برسه. پدرش وقتی که خیلی کوچیک بوده، مادرش رو ترک میکنه. YUI فوق خجالتی بودش ولی از همون بچگی دوست داشته خواننده بشه و با رادیو تمرین میکرده...خلاصه مشکلات زیادی حتی برای خرج تحصیل، کار و درس ـش داشته...یه مدت مریض میشه می افته تو بیمارستان بخاطر عدم استراحت...ولی بازم بعد از مرخص شدن، کارش رو ادامه میده و برای آب شدن یخ ـش، به صورت خیابونی آواز میخونه که بتونه مشکل خودش رو حل کنه.

در انتها پیشنهاد من اینه که اول سریال رو نگاه کنید و بلافاصه سریع سراغ تماشای فیلم برید.

+++++++++++++++++++

فرصتی شد، سریال بعدی ای که قراره نگاه کنم رو معرفی میکنم.

​

 

[emperor 69]

5 قسمت از سریال باران عشق و دیدم گفتم یه معرفی ازش بذارم


Love Rain ( باران عشق )

سریال 20 قسمتی محصول شبکه KBS2

محصول سال 2012 کره

داستان سریال از کره قدیم شروع میشه نه خیلی قدیم 50 سال پیش مثلآ در این دوران پسری به نام اینها هست که قبلآ هیچوقت دختری رو دوست نداشته و عاشق کسی نشده در دانشگاه با دیدن دختری فقط در عرض 3 ثانیه به اون دختر دل میبنده اما اینها پسری هستش که نمیتونه به راحتی حرف دلش رو بزنه و چیزی که میخواد رو بگه به خاطر همین بعد از گذشت مدتی متوجه میشه که صمیمی ترین دوستش هم به اون دختر علاقه منده و خودش رو مجبور میکنه که از دوستاش و اون دختر فاصله بگیره ولی .........

داستان سریال مربوط به دو دوره زمانی هستش یکی زمان دوران ((اینها)) و دیگری مربوط به زمان ((جون)) در حال حاضر

تا اینجایی که سریال رو دیدم 4 قسمت اول سریال ریتم خیلی کندی داره و خیلی از دقایق سریال بدون داشتن دیالوگ و اتفاق خاصی سپری میشه که یکم خسته کنندست ولی وقتی به زمان حال میاد باز ریتم نرمال تری پیدا میکنه هرچند که هنوز خیلی از سریال رو ندیدم و امیدوارم ارزش وقتی که براش میذارم رو داشته باشه

 

[emperor 69]

دیشب ساعت 1 داشتم از خستگی میمردم گفتم 1 قسمت خدای جنگ نگاه کنم میرم بخوابم 1قسمت دیدم دو قسمت دیدم مگه میشه پاشد ساعت نزدیک های 6 بود رفتم خوابیدم


God of War ( خدای جنگ )

سریال 50 قسمتی ساخته شده برای شبکه MBC

محصول سال 2012 کره

داستان سریال در مورد مردی به نام کیم جون ( موسانگ ) هستش که از بچگی در یکی از معابد بودایی زنگی کرده و اون همیشه به عنوان بچه یک برده فراری در خطر بوده

داستان از جایی شروع میشه که بودایی ها بر علیه شاه دوران گوریو شورش میکنند و ارتش شاهنشاهی به همه معابد بودایی حمله میکنند و یا اون ها رو قتل عام میکنند و یا به اسارت مبرند که در این بین کیم جون و دختری که از بچگی باهاش بزرگ شده توسط نیروی سلطنتی اسیر میشند و کیم جون به عنوان یک برده محکوم به کار اجباری در یه کمپ و اون دختر هم محکوم به بردگی و کار در قصر میشه

کیم جون بعد از مدتی متوجه میشه که تنها راحت نجات خودش و اون دختر شرکت در مسبقاتی به نم گوک کو هست ( شبیه بازی چوگان ماست ولی همونطور که در سریال توضیح میده این بازی از سرزمین پارس شروع میشه ولی در گوریو به شکل متفاوتی بازی میشه و کاملآ شبیه جنگ های گلادیاتوری هست)

این مسابقه سه مرحله داره که گذروندنده هر کدوم از مراحل پاداش خودش رو داره ولی پاداش نهایی براورده کردن یک ارزو فرد برنده هستش که خلاف قوانین نباشه و کیم جون با این امید وارد مسابقات میشه ولی .........

همونطور که قبلآ هم گفتم انتظار زیادی از سریال داشتم و واقعآ هم تا اینجا که دیدم سریال خوبی بوده مخصوصآ که من سریال های تاریخی رو خیلی کم نگاه میکنم

 

[Police _ 110]

حسن خان، ترکُندی!! D:

نشستم تاپیک رو یک دور کامل زدم.....میخوام که اولین سریال کره ای ام رو دانلود کنم، شاید فرجی شد که از کره ای ها خوشم بیاد و پله ای شد که بیشتر و بیشتر دانلود کنمُ ببینم.
تصمیم دارم که فقط و فقط روی human drama، Life و رومسن، زوم کنم که بتونم ارتباط قوی برقرار کنم...ولی برای شروع سریال 49Days چشمم رو گرفته، بخصوص تعریفی که از داستانش کردی، حسن جون.

بعد از اینکه این پروژه رو تموم کردم، یک لیست human drama و رومسن، میزنم، میام برای مشاوره

راستی یه نگاه به سریال Love Rain انداختم، اینطور که دیدم سریال واقعاً قشنگی هست..کامنت های خوبی ازش دیدم. یه تیکه ی جالب هم بودش که یک نفر گفته بود تا قسمت 4، سریال خیلی کُند پیش میره ولی بعدش عالی میشه.
اگه نت ام بهتر شد و تونستم سریع 49Days رو برسم دانلود کنم و ببینم، Love Rain رو به عنوان یه سریال Ongoing دنبال میکنم که برسم هفتگی دنبالش کنم.

 

[emperor 69]

حسن خان، ترکُندی!! D:

نشستم تاپیک رو یک دور کامل زدم.....میخوام که اولین سریال کره ای ام رو دانلود کنم، شاید فرجی شد که از کره ای ها خوشم بیاد و پله ای شد که بیشتر و بیشتر دانلود کنمُ ببینم.
تصمیم دارم که فقط و فقط روی human drama، Life و رومسن، زوم کنم که بتونم ارتباط قوی برقرار کنم...ولی برای شروع سریال 49Days چشمم رو گرفته، بخصوص تعریفی که از داستانش کردی، حسن جون.

بعد از اینکه این پروژه رو تموم کردم، یک لیست human drama و رومسن، میزنم، میام برای مشاوره

راستی یه نگاه به سریال Love Rain انداختم، اینطور که دیدم سریال واقعاً قشنگی هست..کامنت های خوبی ازش دیدم. یه تیکه ی جالب هم بودش که یک نفر گفته بود تا قسمت 4، سریال خیلی کُند پیش میره ولی بعدش عالی میشه.
اگه نت ام بهتر شد و تونستم سریع 49Days رو برسم دانلود کنم و ببینم، Love Rain رو به عنوان یه سریال Ongoing دنبال میکنم که برسم هفتگی دنبالش کنم.

قربانت خلیل جان

پس بالاخره میخوای شروع کنی :d

سریال خوبیه نمیگم بدون نقص هست ولی سریالی هست که ببینی خوشت میاد

باران عشق هم من خودمم تو معرفی نوشتم که 4 قسمت اول ریتم کندی داره مثل اینکه با من هم نظر بودند سریال بدی نیست من 8 قسمت ازش رو دیدم فعلآ :d

 

[castlevania]

بر خلاف خلیل جان که همیشه دنبال فیلم و سریالهایی میگرده که از گریه دق مرگش کنه:d من همیشه دنبال سریالهایی میگردم که به اصطلاح معناگرا و پر از مفهوم باشه و آدمو به فکر مشغول کنه. تو زمینه این فیلمها تمام فیلمهایی که دیده بودم آمریکایی یا حداقل غیر شرقی بود...
دیروز اتفاقی یه فیلم دانلود کردم که قبلا توی سینما ماورا شبکه4 نشون داده بودن... و یه بحث مفصلی هم راجع به نماد شناسی و مفهوم شناسی بعد از پخش فیلم توسط دکتر حسن بلخاری صورت گرفت که متاسفانه اون زمان( حدود 6 سال پیش) فقط یه چند دقیقه کوتاه تونستم ببینم...
.
.
.
.
و اما خود فیلم :
spring summer fall winter and spring
بهار تابستان پاییز زمستان و دوباره بهار...

فیلم بهار تابستان پاییز زمستان فیلم معناگرایی هستش که در اون شاهد زندگی یک فرد راهب میانسال و راهب خردسال هستیم... این فیلم محصول 2003 کره جنوبی به کارگردانی کیم کی دوگ می باشد
ماجرا از فصل بهار شروع میشه و با گذشت هر فصل، داستان فیلم حدود 10 سال به جلوتر میره ... در واقع این 4 فصل تناظر و استعاره ی بسیاز زیبایی از 4 فصل زندگی این راهب خردسال هست. یعنی کودکی - جوانی - میانسالی - پیری...
در هرفصل که متناسب یک دوران خاص از عمر هست ، اتفاقاتی میوفته که بازگو کننده رفتار انسان در هر بازه ی زمانی هست... مثلا رفتارهای شیطنت آمیز در دوران کودکی و...
داستان در یک خانه ی شناور در وسط یک دریاچه ی فوق العاده زیبا روایت میشود که البته این خانه استعاره ی بی نظیری از گل لوتوس هست که روی آب میرویه و هیچگاه ریشه هاشو به خاک گل آلود زمینی نمی آلاید. نمیدونم متوجه منظورم شدید یا نه ولی بیشتر از نمیگم تا خودتون فیلم رو ببینید و خودتون این کنایه ها و تناظرهای بی نظیر رو پیدا کنید...
در فیلم فقط شاید حدود 10 دقیقه شاهد دیالوگ هستیم و اکثر فیلم در سکوت پیگیری میشه که به همین خاطر اگه 10 بار هم فیلم رو ببینید خسته نمیشید.

زیباشناسی فیلم اونقدر پرمعنا و عمیق کار شده که حتی پس از پایان فیلم هم مدتها فکر شما رو مشغول خودش میکنه.
در هر فصل یک حیوون خاصی هم نشون داده میشه که هر کدوم نماد دورانی از زندگی هستن... مثل لاک پشت و خروس و گربه و...
من خودم وقتی فیلم تموم شد رفتم فیلم نقد و بررسی این فیلم که توسط دکتر بلخاری انجام گرفته بود رو دانلود کردم دیدم چقدررررررررررررررررررررر این فیلم نکته و مفهوم داشت که من اصلا متوجه شون نشدم. به عبارتی مغزم سوت کشید...:d

البته کار من و شما نیست که با یه بار دیدن تمام زوایای داستان دستمون بیاد:d یه فیلم آخه چقدر میتونه معنا و نکته داشته باشه... آخر نقد و بررسی هم که یک ساعت و 10 دقیقه طول کشید ،خود دکتر گفت که کلی بحث موند که اشاره نشد...:d
حالا خوبه این لینک نقد و بررسی بعد 6 سال هنوز کار میکرد. هرکی لینک نقد و بررسی رو خواست بگه تا من بهش بدم.
البته فیلم یکی دو مورد داشت که واسه همین پیشنهاد میشه با خانواده نبینید.
لوکیشن فیلمبرداری فیلم هم در pristine mountain کره جنوبی انجام شده که واقعا از نظر طبیعت منحصر بفرده. رفتیم کره اونجا هم یه سری میزنیم:d

در آخر اگر شما هم مثل من کشته مرده فیلمهایی هستین که فکرتون رو حسابی مشغول بشه این فیلم بشدت توصیه میشه. تنها فیلمی بود که حتی یک ثانیه اون هم بیهوده ساخته نشده بود و هر ثانیه ی اون مفهوم و معنای خاصی داشت که البته تا نقدش رو نبینید عمرا متوجه بشید.:d