تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل

من الان دارم سایلنت هیل 2 رو تموم میکنم ... تو قسمت زندانم و تو بعضی از سلوبها صدای قدم زدن و همچنین حرف زدن میاد اما کسی تو سلول نیست .. رادیو خش خش میکنه و جیمز هم سرش رو میچرخونه .. وقتی هم بهش !! شلیک میشه صدای انسان داره نه یه مخلوق کریه .. حالا اون کیـه کیـــــــــــــه؟!!
 
خودم جواب خودم رو میدم .. اون بهش میگن unseen monster تو دو یا سه تا از سلولها هستش.. وجود عینی نداره .. و تو زندانها واسه خودش پرسه میزنه . خیلی جالبه میزنی خونم میریزه و فریاد میکیشه.. خیلی بخبخته.. احتمالا نماد زندانیهای حبس ابدی یا فراموش شدست .. عجیب خو .. ولی کاری باتون نداره .. پسر خوبیه دستش به مماخش نمیره
 
کلا یه پ=ا محقق شدیم واسه خودمون
The Prisoner is an unseen monster found within one of the cells in Toluca Prison in Silent Hill 2. Many have come to the conclusion that there are actually two Prisoner monsters, each located in one cell in each of the prison keeping hallways. One will say "Ritual" in a deep voice and the other will say "Are you sure?" in a high-pitched, gargling voice. Despite the fact that they cannot be seen by the player, James Sunderland can ready a weapon, attack and even kill the creatures using a firearm. However, it is completely harmless and James is in no danger from the creatures. They emit a very human-like cry if killed. Strangely, should the player choose to aim a firearm at the creature James will point it towards the ceiling of the cell

One prisoner says what sounds like the word "Ritual," while the other says "Are you sure?" It's unclear why these Prisoners are there, or what these messages may mean. One prevalent theory is that the Prisoners were discussing a ritual involving inmates being sacrificed by the executioners (Pyramid Head). They could also be referring to the Rebirth ending. If you reverse the words "Are you sure?", it also creates the word "Ritual." This could represent the Rebirth ending's "going back in time to undo her death" theme.
 
من از کساییم که هیچ کدوم از بازی های این سری رو بازی نکردمه ولی همیشه داستاناشونو خوندمه و لذت بردمه ولی مطلب این تاپیک اولین مطلبیه که منو متحیر میکنه و بسیار زیبا بازی رو در ذهن آدمی به تصویر میکشه.........موقع خوندن مطلب نمیدونم چرا تمام صحنه ها تو ذهنم ساخته و پرداخته میشن(با این که هیچ تجربه ای از بازی کردن هناوین این سری ندارم) و با شخصیت های مختلف بازی همراه میشم و حتی مبارزاتشون هم تو ذهنم به تصویر کشیده میشن..............حس عجیبیه...............حتی اون جاهایی که کرکتر مورد نظر ناراحت و یا عصبانی میشه هم میتونم تو ذهنم اون لحظه رو ببینم!!!!!!؟؟؟؟؟ مخصوصا اون لحظه ای که دو کله هرمی ماریا رو گرفتنه دقیقا تو ذهنم تجربش کردم................مقاله بسیار عالی شما کاری کرده که الان در به در دنبال شماره های مختلف سری میگردم.............


بی صبرانه منتظر قسمت های بعدی مقالتون هستم:x
 
واقعا عالیه. نمیدونم با چه کلمه ای توصیف کنم فقط میتونم بگم فوق العادست!:d دستت درد نکنه!
من فقط شماره ی 1 و 3 و4 و Homecoming رو بازی کردم. الان هم تا پایان بخش اول خوندم! نتونستم صبر کنم بقیه رو بخونم بعد بیام ازت تشکر کنم!!
هرجور شده باید شماره ی 2 رو گیر بیارم و بازی کنم!
مقدمه هم خیلی عالی بود.
 
از حمایت دوستان متشکرم!

ایشالله پنج شنبه بخش سوم رو میزارم! میدونم این بخش خیلی طول کشید ولی خوب مشکلات و محدودیت های من و اشکان بی تاثیر نبود. در عوض این نوید رو بهتون میدم که از مقالات پیشین بزرگتر و مفصل تر هست! در کل عذر خواهی بنده رو پذیرا باشید.

در پناه حق
 
با خوندن بخش 1 تک تک لحظه های Silent Hill 1 و جاهایی که گیر میکردم جلو چشمم زنده میشد! به نظرم Silent Hill 2 یه سر و گردن بالاتره از Silent Hill 1 ! حیف که هنوز بازی نکردمش.:(
داستانش واقعا عالی بود! بهترین پایانم به نظرم همون In Water هست! با اینکه جیمز یه جورایی درمونده شده بود و کاری از دستش بر نمیومد دلیل نمیشد Mary رو بکشه! چون اگر قرار به انجام این کار باشه Angela دلایل بهتری داره! در کل خیلی پایان خوبیه!!
................
بیصبرانه منتظر بخش 3 هستم!
 
آخرین ویرایش:
محشر بودش:x:clap::flowers:
خیلی جزییاتو که تو بازی نفهمیدم واسم آشکار ساخت :)فقط همون ابهام واسم هست که استانلی کیه و چطور هدر اونو نمیشناسه در حالیکه اون عاشق پاکباخته هدره و این که مربوط به 2 زندگی قبلیش آلسا و چریل هم نمیشه چون نامه عاشقانه واسه دختر دبستانی نمینویسن و دومن با اسم هدر خطاب کرده تش. راستی یه چیز غجیب اون عروسکه که واسه هدر میزاره منو یاد عروسک والتر/آیلین میندازه.
:-/:-/:-/:-/:-/:-/:-/:-/:-/:-/:-/:-/:-/:-/:-/:-/:-/:-/:-/:-/:-/:-/:-/:-/:-/:-/
 
امیر حسین عزیز واقعا دستت درد نکنه، من چند وقت پیش شروع به بازی کردن این نسخه کردم اما شاید یک دهم چیزایی که توی این قسمت مقاله خوندم رو متوجه نشده بودم و الان از این بابت واقعا خوشحالم.
راستش به نظر من داستان نسخه سومش جالبه اما از هر نظر که حساب کنیم به پای نسخه اول و دوم نمیرسه مخصوصا نسخه دوم رو اگه پایان اصلیش رو بری میتونی سراسر بازی رو شاهکار تمام عیار حساب کنی اما بنظرمن پایان اصلی نسخه سوم یه مقدار زیادی خوب تموم میشه، البته با توجه به شخصیت تقریبا مثبت هدر و روند داستان بازم نمیشد انتظار یه پایان خیلی غم انگیز رو داشت. یه مورد دیگه هم بحث در مورد وجود یا عدم وجود هیولاها بود که بازم نمیشه سر این قضیه نتیجه گیری 100% کرد و هر نظریه ای رو که دنبال کنی بازم به شک و شبهه برمیخوری حتی اگه بخوایم نظریه 2 رو که منطقی تر هست قبول کنیم ولی بازم با توجه به حرف های وینسنت و جسدی که توی فروشگاه افتاده ابهامات بیشتری شکل میگیره. بنظر من این هنر کارگردانی و داستان پردازی بازی رو میرسونه که نمیاد مسائل رو کاملا روشن کنه و شاید میخواد به مخاطبانش این اجازه رو بده که خودشون در این مورد تصمیم بگیرند به این امر میگن نهایت احترام به شعور مخاطبان که توی بازی های دیگه اثری ازشون دیده نمیشه، بخاطر همین ویژگی های خاص و هنرمندانه هست که ارزش بازیهای این سری انقدر بالا رفته. البته من بجز شماره سوم بقیه نسخه ها رو انجام ندادم اما با توجه به مقاله امیرحسین عزیز بطورکامل از جزئیات نسخه های دیگه مطلع شدم.
جا داره از اشکان عزیز هم بابت کمک در جمع آوری این مطلب تشکر ویژه کرد.
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or