تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل

تا پايان قسمت اول​
واقعا فوق العاده بود.خيلي داستان مفصل و سنگيني داره.نظريات خيلي جالبي داره.ادم به شدت تو فكر ميره.ميخوام زماني كه كاملش كردي برم از روش يك پرينت بگيرم و بدم به اطرافيانم بخونن.تا حالا هيچ داستاني واسه من مثل هري پاتر و بعد از او بينوايان نبوده ولي فكر كنم سايلنت هيل رو هم بايد اضافه كنم!تا يك سه گانه داشته باشم!!
مرسي امير حسين.توضيحات عالي بود و بدون ابهام!
 
آخرین ویرایش:
=d>
سلام عزیز
من با شما آشنایی چندانی ندارم .
متنتون رو تقریبا خوندم و درمورد متنی که نوشتی می تونم همین جمله ارو فقط بگم که :
اگر فروم Bazicenter یک مرجع واسه سایلنت هیل داره محمد مهدی و اشکان و شما سه رکن اصلی این مرجع هستید ...
بازم ممنون. سایلنت هیل به داشتن همچین طرفدارهایی افتخار می کنه ...
 
با تشکر از نویسنده ی تاپیک . اما خدایی داستان خودت میخکوب میکرد . مخصوصا اینش زیاد جالب درمیومد که شخصیت داستان یه مرد بود اما احساسات و عواطفش انقدر عمیق بود که ادم فکر میکرد زنه به هر حال:


از این لینک میتونید فیلم پایانهای سایلنت هیل 1 رو دانلود کنید
 
قسمت های اضافه شده واقعا کارآمد و فوق العاده بودند ، نکته زیبایی که از بازی فهمیدم همون جدا شدن قسمت خوب و شاد آلسا بود ، من فکر میکردم این دو دختر خواهر هم دیگه هستند در حالی که دو روح با ویژگی های یکسان یکی شاد و خوشحال و دیگری رنج کشیده و منتفر از دنیای اطرافش بودند. این در نوع خودش خیلی برام جالب بود ، توی این داستان از همه بیشتر دلم برای آلسا سوخت چون هرطور که فکر کنی یه قربانی بود و هرگز نتونستن یه زندگی خوب و خوش رو تجربه کنه ، شاید اگه عقاید انحرافی اون فرقه نبود هیچوقت Silent Hill وحشتناک و تاریکی هم بوجود نمیومد و این همه آدم رو به چنگال خودش فرو نمیکشید.
بی صبرانه منتظر قسمت های بعدی هستم ، تنها مقاله ای که بعد از مدت ها مطالعه کردم و برام بی نهایت لذت بخش بوده همین مقاله هست و امیدوارم که داستان نسخه های بعدی تاریک تر و قشنگ تر باشه.
 
سلام
ویلچیر یکی از نمادهای آلسا می باشد که در بازی سه مرتبه آن را مشاهده می کنید. به طور کل صندلی ویلچیر یکی از نمادهای ضعف محسوب می شود. اما نکته جالب آن است که این ضعف تنها نشانده بخش فیزیکی آلسا می باشد. او از این که روی صندلی مینشسته احساس بدی داشته و از نگاه های مغرورانه دیگران رنج میبرده. به همین علت از نقطه ضعفش در دنیای واقعی، نقطه قوتی شکل می دهد. در دنیای او ویلچیرهایی وجود دارد که هرگاه به آنها بر خورده اید مسلما احساس ترس و ضعف تمام وجودتان را فرا گرفته! آلسا می خواهد اظهار کند افکار یک فرد رنج دیده حتی اگر بر روی ویلچیر هم نشسته باشد می تواند تا چه حد مرگبار و تاریک باشد. به همین علت است که در طول بازی هربار به ویلچیری بر می خورید به جای احساس غرور، ضعف را تجربه می کنید! اینبار نوبت دیگران است که احساس ضعف کنند!
اول اینکه دستت درد نکنه. خواندن نوشته‌هات لذت‌بخشه.
دوم اینکهاین مطلب ویلچیر برام واقعاً جالب بود. اینکه مخصوصاً تو شماره 3 بازی وقتی باهاش برخورد داشتم حس عجیبی داغونم می کرد.
48n4cr98xmdqb1rx9qzz.jpg
 
سلام
ویلچیر یکی از نمادهای آلسا می باشد که در بازی سه مرتبه آن را مشاهده می کنید. به طور کل صندلی ویلچیر یکی از نمادهای ضعف محسوب می شود. اما نکته جالب آن است که این ضعف تنها نشانده بخش فیزیکی آلسا می باشد. او از این که روی صندلی مینشسته احساس بدی داشته و از نگاه های مغرورانه دیگران رنج میبرده. به همین علت از نقطه ضعفش در دنیای واقعی، نقطه قوتی شکل می دهد. در دنیای او ویلچیرهایی وجود دارد که هرگاه به آنها بر خورده اید مسلما احساس ترس و ضعف تمام وجودتان را فرا گرفته! آلسا می خواهد اظهار کند افکار یک فرد رنج دیده حتی اگر بر روی ویلچیر هم نشسته باشد می تواند تا چه حد مرگبار و تاریک باشد. به همین علت است که در طول بازی هربار به ویلچیری بر می خورید به جای احساس غرور، ضعف را تجربه می کنید! اینبار نوبت دیگران است که احساس ضعف کنند!
اول اینکه دستت درد نکنه. خواندن نوشته‌هات لذت‌بخشه.
دوم اینک هاین مطلب ویلچیر برام واقعاً جالب بود. اینکه مخصوصاً تو شماره 3 بازی وقتی باهاش برخورد داشتم حس عجیبی داغونم می کرد.
48n4cr98xmdqb1rx9qzz.jpg
 
پست اول آپدیت شد!

این تاپیک ترتیب داده شده تا بحث و گفتگو، پرسش و پاسخ و نظرات و پیشنهادات درش مطرح بشه! لطفا کسانی که مطلب را کامل می خوانند( با وجود این که میدانم از تعداد انگشتان دست هم کمتر هستن!) نکات و سوالاتی که به ذهنشان میرسد را مطرح کنن! بنده که نویسنده این مقاله می باشم، از قصد نکات مبهم بسیاری را درش ننوشته ام تا خود دوستان مطرح کنند. چون اگر مینوشتم حجم مقاله فوق العاده زیاد میشد!

در پناه حق
 
سلام
دوستان من یه مشکلی دارم. صفحه اول شامل پست اول برام باز نمیشه.

سلام

برای خودم هم اینطوری شده! علت رو نمیدونم ولی وقتی از * پی ان استفاده می کنم مشکل حل میشه! عکس هارو هم از سرور سایت آپلود کردم ولی باز مشکل حل نشد!
 
به قول دوستم که فعلا تو این جمع نیست "سایلنت هیل بازی نیست بلکه یک زندگی به تمام معنا هست"

واقعا سایلنت هیل جزو بازی هایی هست که هر کسی درک نمیکنه. داستانش جوری هست که آدم رو مجبور میکنه گیم پلی اعصاب خوردکنش رو تحمل کنه. شاید فقط از یک سایلنت هیل 2 بشه یک کتاب نوشت ولی حیف که مجالش نیست.

وقتی میبینم که کسی پیدا میشه که به این بازی که حتی کمتر از 1% خود فن هاش میتونن به اعماق شخصیت های بازی بروند ارزش قائل شده و نشسته روزها برای نوشتن چنین جملات قابل هزم از این بازی دیر هزم وقت گذاشته به خودم افتخار میکنم که در کنار همچنین دوستی هستم و از طرفی ناراحتم که فقط میتونم یک تشکر خشک و خالی ازش بکنم.

بچه هایی که این مقاله رو میخونین یک چیزی بیشتر از یک مقاله ی معمولی جلوتونه. قدرش رو بدونید !!!
 
  • Like
Reactions: Electronic Arts
سلام
بلاخره باز شد. کامل نخوندمش اما حتماً بزودی تمومش می کنم. امیر جان خسته نباشی. خیلی عالی بود.
یه سری نکات هم هست که یادداشت کردم در آخر میگمشون.
ویرایش؛
بلاخره وقت شد کامل بخونمش.
چند تا نکته:
* یکی از قسمت‌های تأثیرگذار بازی که بطور مستقیم بهش اشاره نشد، راهروی آخر هتل قبل از مبارزه آخر هستش. جایی که مکالمه جیمز و مری رو می‌شنویم.
* با توجه به این تحلیل نتیجه می‌گیریم بهره‌برداری از زندان تولوکا متوقف شده و اون رو تبدیل به موزه کردن.
* تصور شخصی من به این صورت بود که شهر در واقع محلی برای فراخوانی و مجازات گناهکاران هستش اما بازهم با توجه به تحلیل، گنهکارانی به شهر احضار می‌شوند که یا عمل خود را فراموش یا در ضمیر ناخودآگاه‌شان آن را انکار کرده‌اند سپس در برابر عمل خود قرار می‌گیرند و سرنوشت خود رو رقم می‌زنند.
 
آخرین ویرایش:
تا پايان قسمت دوم​

خيلي عالي بود.و عالي تر اين كه من نسخه دوم بازي رو دو شب پيش تموم كردم و حالا با خوندن اين مقاله خيلي بهتر ميتونم تصوير سازي كنم و داستان رو درك كنم
ولي خداييش اصلا فكر نمكيردم كله مثلثي از خود جيمز الهام گرفته باشه يا حتي ماريا زاييده فكر خود جيمز باشه.
من خودم حدث ميزدم كه لارا بچگيهاي ماري باشه.يا اين كه ماريا به نوعي همون ماري باشه(كه تا حدودي اين حدسم درست بود)
يك سوال هم داشتم:اگه ماري زاده ذهن جيمز هست پس چرا قبل از ورود جميز به شهر واسه خودش يك داستان مجزا داشته؟

با تشكر از تلاشي كه واسه تهيه كردن اين مقاله ميكشي
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or