من نظر دومم اینه که سبک فایتینگ یه سبکی هست که باید وقت زیادی روش گذاشته بشه تا خودش رو نشون بده و چون منتقدا این حجم از وقت رو پای بازی نمیذارن و ندارن که بذارن، در نتیجه نمیتونن زیبایی این سبک رو ببیننعلی سیفتی زحمت کشیدن برای یک اثر ربطی به زیباشناختی اثر نداره.یعنی گوتی نشدن این ژانرها انقدر بدیهیه که من از توضیح بیشتر غیر از پست پیشینم عاجزم.
و این که مقصود من ابدا پایین بردن ارزش این ژانر نیست،فقط جوابی به این که «چرا بهترین نمیشن»ـه.همین الان کاربرا لیست بدن درصد کمتری تو تاپ 5شون این سبک بازی هاست با این که اوج لذت رو ازشون بردن،یعنی این قصیه اصلا به زمان حال ربطی نداره،ما اگر 600 سال به عقب برگردیم داستان همینه و 600 سال به جلو بریم بازم داستان همینه،بالواقع در سرشت انسانه
البته اگر نظر شخصی منو بخوای وقتی واکینگ دد گوتی شد فایتینگ خیلی بیشتر حق داره که گوتی شه![]()
کاری با بحث ندارم و برام هم مهم نیست که کدوم بازی گوتی میشه، فقط اومدم این تیکه از اون مقاله ای که یکی از دوستان چند صفحه قبل گذاشت رو بزارم و برم![]()
خدایی مونده بودم کجاش رو Bold کنم چون تک تک حرفا و کلماتی که به کار برده حقیقت محضیه که همین الان داریم اثراتش رو توی بیشتر شدن علاقه گیمرا و سازنده به بازیهای چالش برانگیز تر و سخت تر میبینیم و به نظرم این جریان در آینده هم ادامه پیدا میکنه. مطمئنا نه به اون غلظتی که رضا @REZA TAEL گفت ولی خب شک نکنید در آینده عرضه DS به عنوان یکی از نقاط عطف صنعت گیم شناخته میشه.
«مطمئنا» نه به اون «غلظت؟»کاش واسه زدن همچین حرفی همون پست مذکور رو نقل قول میکردی،من الان جوابی نمیتونم بهت بدم چون نمیدونم مشخصا در باره چی داری صحبت میکنی
![]()
روزی میرسه که بازی سازی رسما به عنوان یک هنر شناخته میشه،و اون زمان منتقدان و مهم تر یه سری نظریه پرداز میان تو این حیطه که دیگه بازی ها رو با این فرم روال و ساده ای که نقد میشه نقد نمیکنن،میرن تو جراحی یه سری مسائل والاتر.اون موقعست که تو میری کتاب خونه تو قسمت ویدئوگیم کتاب «نظریه مولف در بازی های کامپیوتری» رو میخری که سه فصلش فقط مربوط به DeS و DaS و BBـه :biggrin1: یه سری کتاب دیگه هم هست خواستی بهت معرفی کنم مث «اگزیستیالیسم در دنیای سولز»و....:biggrin1:
واسه همینه که من بالا پایین نمی پرم واسه گوتی شدن،چون ایمان دارم به چیزی که گفتم.بازی هایی که الان اسمش رو میارن جلوش برای مقایسه در اون زمان تبدیل به سطحی نگری میشه،مگه نمیدونی یه زمانی میون آثار اروپایی، حرف،فقط حرفِ فیلمای کمدی بزن بکوب و farce هالیوود بود؟:biggrin1:
من بیشتر منظورم همون بخش Bold شده بودجدا فکر کردی دارم شوخی میکنم؟الان اینکه میازاکی و اودا یه بازی ساز مولفن رو قبول نداری؟اصلا خود نظریه مولف رو قبول داری؟
یا اون مکتب های هنری استفاده شده تو دارک سولز رو قبول نداری؟
من الان ترسم اینه بقیه هم فکر میکردن که داشتم شوخی میکردم
ویرایش:فکر کردم فقط قسمت های بولد شده رو فکر کردی شوخیه الان فهمیدم نه از اول تا تهش رو همچین فکری میکردیبالاخره اگر فکر میکنی تا سالیان سال بازی ها به همین شیوه ساده نقد میشن،شیوه ای که مثلا دو بازی با متای 89 ارزش برابری دارن، سخت در اشتباهی،اینو باید در نظر بگیری که بازی سازی بسیار نوپاست تازه 25 سال اینجوریا ازش گذشته،سینما تازه 50 سال بعدش نقدای حرفهایش شروع شد و ارزش کسایی که 20 سال قبلش فیلم میساختن به واسطه همین منتقدا پررنگ تر شد
![]()
من بیشتر منظورم همون بخش Bold شده بوداینکه بعدا نقدا تغییر کنند یا نه و اینکه به یه صورت حرفه ای تر در بیان رو نمیدونم (امیدوارم اینطوری بشه اونوقت شاید منم تونستم یکم برای متا ارزش قائل بشم) ولی اینکه دیگه بیان کتاب در مورد صنعت گیم بنویسن و بعد سه چپترش در مورد BB, DS و DeS باشه؟ بیخیال
![]()
دلیلش اینکه بازی های میازاکی هر چقدر هم خوب باشه یک عالمه بازی به همون خوبی هست،بازی های که برای رقابت با بازی های میازاکی هم هستن چیزی کمتر ندارن،بنابراین اگه روزی هم برای صنعت گیم کتاب نوشته بشه اینقدر بازی خوب برای نوشتن هست که سه تا چپتر فقط برای بازی های میازاکی نمی نویسنآخه تو واسه رد حرف های من دلیلی نمیاریواسه همین نمیتونم برای یه صرفا «بیخیال» گفتن تو جوابی داشته باشم
آره من اعتقادم اینه که بازی ها یه روزی حتی نقد فلسفی میشه.
دلیلش اینکه بازی های میازاکی هر چقدر هم خوب باشه یک عالمه بازی به همون خوبی هست،بازی های که برای رقابت با بازی های میازاکی هم هستن چیزی کمتر ندارن،بنابراین اگه روزی هم برای صنعت گیم کتاب نوشته بشه اینقدر بازی خوب برای نوشتن هست که سه تا چپتر فقط برای بازی های میازاکی نمی نویسن
من نگفتم نباید درباره میازاکی بنویسن،در واقع هیچکس اینجا نگفت که نباید درباره میازاکی بنویسن،بحث این بود که بازی های میازاکی با اینکه خیلی خوب هستن ولی تو دیگه تا درجه مقدس بودن بالاشون بردی،دقیقا همون قضیه کریستوفر نولان یا هیث لجر هست،همه می دونن کارشون خوب بوده ولی بیش از حد بالا بردنشون یک حالت منفی ایجاد می کنه،تو نوشته بودی که بازی ها که الان با بازی های میازاکی مقایسه می شن بعدا این نوع دید تبدیل به یک سطحی نگری می شه منم می گم اینطوری نیست،کلا من بیشتر منظورم بیش از حد بالا بردن چیزی بودوقتی بحث در مورد این کارگردانه باید در مورد خودش صحبت کنم،وگرنه به نظر من هم درباره بازی اودا مینویسن،هم کوجیما،هم راکستار،درباره موروویند،درباره لست آو آس و ... یه سری بازی های تولید انبوه رو هم خیلی قشنگ زیر سوال میبرن که اسمش رو نمیارم اینجا.
کلا اگه گیرت اینه چرا سه تا چپترش درباره بازی های میازاکیه بهت بگم غصه نخور اون کتاب فقط سه فصل نیست،خیلی هم قطوره.جای اینکه بیای بگی چرا نباید درباره میازاکی بنویسن،اومدی گفتی که یه عالمه بازی دیگه هست که درباره اونا هم مینویسن و اگه حرفت اینه نمیدونم چرا اصلا پستم رو نقل قول کردی.
در ضمن نوشته بودم بر فرض تو کتاب «بازی سازهای مولف» سه فصلش در مورد اونه،چند تا بازی ساز مولف میشناسی؟
من نگفتم نباید درباره میازاکی بنویسن،در واقع هیچکس اینجا نگفت که نباید درباره میازاکی بنویسن،بحث این بود که بازی های میازاکی با اینکه خیلی خوب هستن ولی تو دیگه تا درجه مقدس بودن بالاشون بردی،دقیقا همون قضیه کریستوفر نولان یا هیث لجر هست،همه می دونن کارشون خوب بوده ولی بیش از حد بالا بردنشون یک حالت منفی ایجاد می کنه،تو نوشته بودی که بازی ها که الان با بازی های میازاکی مقایسه می شن بعدا این نوع دید تبدیل به یک سطحی نگری می شه منم می گم اینطوری نیست،کلا من بیشتر منظورم بیش از حد بالا بردن چیزی بود
نه دوست عزیز،اگر کسی تا الان همچین فکری نمیکرد هم تو الان این فکر رو انداختی تو کلش.کلا هر کُنش بیش از حدی یه واکنش به وجود میاره،اما بعد از مدتی خود اون واکُنش از کُنش پیشی میگیره.یه زمانی بالابردن افراد یا چیزهای مورد علاقه «کُنش» زیادی بود،الان این که «کسی یا چیزی رو بیش از حد بالا نبریم» یک «واکُنش» اضافیه،الان تو هر بخشی خود واکنش رو بیشتر میبینی تا کنش.
البته تو آزادی هر برداشتی میخوای بکنی،واقعا فکرش رو نمیکردم بحث به اینجاها بکشه.