بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,573
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 118
آخرین ویرایش:

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,692
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
يه سوال كلاً بي‌ربط!:-"
دنبال يه عكس با كيفيت بالا و ابعاد بزرگ از نماد سايلنت هيل مي‌گردم
ترجيحاً 1725×2300 (تقريباً معادل 5MP) به بالا
با تشكر!
 

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
یه سوال بود که خیلی وقته می خواستم بپرسم:
منبع یا کتابی غیر از LM که به سایلنت هیل پرداخته باشه وجود داره؟
خیر ، به جز lm و منبع مطالب ما تا اونجایی که بنده اطلاع دارم منبع دیگه ای وجود نداره.

دنبال يه عكس با كيفيت بالا و ابعاد بزرگ از نماد سايلنت هيل مي‌گردم
این دیگه در حیطه تخصص احمد عزیز(gray-wolf ) هست. اگر بتونی گیرش بیاری میتونه کمکت کنه.
 

S0HEIL

کاربر سایت
Mar 16, 2008
1,547
سلام
يه سوال كلاً بي‌ربط!:-"
دنبال يه عكس با كيفيت بالا و ابعاد بزرگ از نماد سايلنت هيل مي‌گردم
ترجيحاً 1725×2300 (تقريباً معادل 5MP) به بالا
با تشكر!
یه سر اینجا بزنید هر عکسی از سایلنت هیل که دلتون بخواد می تونید توش گیر بیارید!
بعضی از کاربرها هم گالریهاشون رو با بقیه trade می کنند!که اگه عکس و اینا داشته باشید می تونید باهاشون trade کنید!!
اگه آدرس دقیق تاپیکهایی عکس توشونه یا افرادی که trade می کنند رو خواستید اطلاع بدید تا بهتون بدم!:smile:
خیر ، به جز lm و منبع مطالب ما تا اونجایی که بنده اطلاع دارم منبع دیگه ای وجود نداره.
اما من تو همین سایلنت هیل فوروم یه جا رو دیدم که به کمیکهای سایلنت هیل اختصاص داده شده بود!
یه سری داستان هم پیدا کردم که بیشترشون رو خوده فنها نوشته بودند!
ولی وقت نکردم درست بخونمشون!!
 

keep safe

کاربر سایت
Feb 29, 2008
53
نام
kamyar
وای! دوباره اون حس هميشگه سيلنت هيل که ميدونم همتون تجربه کرديد​
آقا يه سؤال چرا انقدر صدایMary Elizabeth McGlynn خداه?​
 

Biohazard

کاربر سایت
Dec 16, 2008
927
نام
مجتبی
من همیشه از این بازی میترسیدم و در عین حال علاقه ی خاصی بهش داشتم...:biggrin1:
این silent hill جدیده که واسه wii میخواد بیاد بازسازیه silent hill 1 هست؟
 

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
فيلمه جديده سيلنت هيل کی مياد؟
2010 بدون هیچ گونه اطلاعات جدید از روند ساخت فیلم.
این silent hill جدیده که واسه wii میخواد بیاد بازسازیه silent hill 1 هست؟
نمیشه گفت به طور کامل remake هست ولی خیلی به شماره اول مربوط میشه.
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,692
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
دوستان
مي‌شه درباره معماي قسمت Labyrinth در SH2 مقداري توضيح بديد.
مشكل من حل معماش نيست. يه كم با مفهوم معماش مشكل دارم
با تشكر.
در اتاق اول 6 نفر حلق‌آويز شده‌اند و فقط يه نفر از بين اونها بي‌گناه است.
1- اين معما ارتباطي با خود شهر و يا با خود جيمز داره يا نه؟
2- منظورش از بي‌گناه چيه؟
 
آخرین ویرایش:

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,692
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
يه سوال ديگه در مورد SH2
چرا جسدي كه تو اطاق 208 در Wood Side Apartment مي‌بينيم (همون اطاقي كه معماي ساعت بغلش قرار داره) اينقدر شبيه خود جيمز است.
 

S0HEIL

کاربر سایت
Mar 16, 2008
1,547
سلام
دوستان
مي‌شه درباره معماي قسمت Labyrinth در SH2 مقداري توضيح بديد.
مشكل من حل معماش نيست. يه كم با مفهوم معماش مشكل دارم
با تشكر.
در اتاق اول 6 نفر حلق‌آويز شده‌اند و فقط يه نفر از بين اونها بي‌گناه است.
1- اين معما ارتباطي با خود شهر و يا با خود جيمز داره يا نه؟
2- منظورش از بي‌گناه چيه؟
سلام دوست عزیز
6 نفری که در اتاق قسمت Labyrinth بدار آویخته شده اند فقط یکیشون بیگناه هست...
اگه نوشته های روی دیوار رو بخونید می فهمید که 5 جرم روش نوشته شده،پس یکی از اون افراد بیگناهه...
این افراد هم با توجه به نوشته ای که در همون اتاق هست هر کدوم مرتکب جرمهایی نظیر بچه دزدی،سرقت و آدم کشی در سایلنت هیل شده بودند...(روی همون کاغذی که در اتاق هست جرماشون رو نوشته: او کسیست که یه خونه ی شاد رو به آشغالدونی تبدیل کرد و...)
و این افراد و گناهانشون به شهر ربط دارند ولی به جیمز نه.منظورش از بیگناه هم فکر کنم اون یه نفری باشه که جرمی مرتکب نشده باشه...
سلام
يه سوال ديگه در مورد SH2
چرا جسدي كه تو اطاق 208 در Wood Side Apartment مي‌بينيم (همون اطاقي كه معماي ساعت بغلش قرار داره) اينقدر شبيه خود جيمز است.
یکی از زیباترین و شاهکارترین سکانسهای سری سایلنت هیل همین جاییه که گفتید...
جسدی که تو اتاق 208 Wood Side Apartment روی مبل افتاده و بی حرکت داره تلویزیون تماشا می کنه خود جیمزه!!
اگه بازی رو قبلا" تموم کرده باشید می دونید که جیمز در آخرای بعد از رسیدن به اتاقی که ماری رو توش کشته بود(تو هتل)فیلمی که از انبار هتل بدست اورده بود(فیلم خودش و ماری)رو می ذاره تو ویدیو و می فهمه خودش ماری رو کشته و بعد اینکه فیلم رو می بینه و می فهمه ماری رو کشته،نمای دوربین میره پشت مبل و جیمز دقیقا" به همون شکل جنازه ی خونین اتاق 208 دیده می شه!!
بعدش هم لورا میاد و می زنتش و ادامه ی صحنه...
در واقع جیمز پس از دیدن خاطرات گذشته اش در هتل چنان غرق در خاطراتش می شه که برای مدتی زمان و مکان رو فراموش می کنه...
جسد خونین اتاق 208 آپارتمان هم نمادی از عذاب وجدان جیمزه و ضمیر ناخودآگاهش این جسد رو مثل موجودات درون بازی-که همگی اشاره به اعمال و شخصیت خود جیمز دارند- بوجود اورده......
______________________________
______________________________
______________________________
واقعا"آدم دلش به درد میاد می بینه تاپیک بازی ای به این عظمت داره خاک می خوره...:(
مهدی!اشکان!کجایید!!:((
 
آخرین ویرایش:

WILDCAT

کاربر سایت
Jun 5, 2007
1,572
نام
Noctis LuciS Caelum
واقعا حیفه این تاپیک بخوابه من الان یه چیز یادم اومد گفتم بپرسم .

شماره 5 این بازی وقتی که الکس توی کامیون بود و تابلوی شهر و نشون داد تابلو خیلی شبیه به سایلنت هیل بود و مه هم شهر و گرفته بود آیا این دلیلش چیز خاصی میتونست باشه .

توی گذشته الکس و چند باری که پدرش را دید اخلاق پدرش نسبت به الکس خیلی بد بود ( حتی گذشته بچگی ) اما با جاشوا رفتار خیلی مهربانی داشت این به چه دلیلی داشت آیا دلیل خاصی بود .

توی سرهای قبل همیشه نقش بچه نماد مظلومیت بود اما در این سری شخصیت کودک قربانی میشود . درسته در شماره 4 سالیوان بچه مرد اما اون بزرگ شده بود و وقتی موفق نشد جونش و از دست داد .
لارا در شماره دو زنده موند همینطور آلیسا در شماره یک به زندگی در قالب کودک دیگر برگشت .
میخواستم بدونم آیا دلیل خاصی داشته او مرد .

ببخشید اگه سوالاتم تکراریه حجم کمی از اینتم باقی مونده و نمیتونم گشت بزنم .
 

S0HEIL

کاربر سایت
Mar 16, 2008
1,547
واقعا حیفه این تاپیک بخوابه من الان یه چیز یادم اومد گفتم بپرسم .

شماره 5 این بازی وقتی که الکس توی کامیون بود و تابلوی شهر و نشون داد تابلو خیلی شبیه به سایلنت هیل بود و مه هم شهر و گرفته بود آیا این دلیلش چیز خاصی میتونست باشه .

توی گذشته الکس و چند باری که پدرش را دید اخلاق پدرش نسبت به الکس خیلی بد بود ( حتی گذشته بچگی ) اما با جاشوا رفتار خیلی مهربانی داشت این به چه دلیلی داشت آیا دلیل خاصی بود .

توی سرهای قبل همیشه نقش بچه نماد مظلومیت بود اما در این سری شخصیت کودک قربانی میشود . درسته در شماره 4 سالیوان بچه مرد اما اون بزرگ شده بود و وقتی موفق نشد جونش و از دست داد .
لارا در شماره دو زنده موند همینطور آلیسا در شماره یک به زندگی در قالب کودک دیگر برگشت .
میخواستم بدونم آیا دلیل خاصی داشته او مرد .

ببخشید اگه سوالاتم تکراریه حجم کمی از اینتم باقی مونده و نمیتونم گشت بزنم .
درود
دلیل اینکه در اون صحنه فضای شفرد گلن رو مثل سایلنت هیل مه گرفته بود و اسم تابلو هم یه لحظه از شفرد گلن به سایلنت هیل تغییر کرد،بخاطر رابطه ی تاریخی جدایی ناپذیری بود که شفرد گلن با شهر همسایه اش یعنی سایلنت هیل داشت.
زمانی که تو قرن هفدهم خانواده های شفرد،هالوی،فیتچ و بارلت شفردگلن رو بنا کردند با فرقه The Order سایلنت هیل پیمان بستند که در هر نسل یکی از بچه هاشون رو به شیوه ی خاصی قربانی کنند...
به این ترتیب که خانواده ی شفرد قول داد که بچه های قربانی رو تو آب خفه کنه،خانواده ی هالوی قول داد بچه های قربانی رو با طناب خفه کنه،خانواده فیتچ تعهد داد بچه های قربانی رو با چاقو بکشه و خانواده ی بارلت هم ضمانت کرد که بچه های قربانی رو زنده بگور کنه...
و بعلاوه از لحاظ دینی هم مردم شفردگلن به سایلنت هیل وابستگی داشتند...(بخاطر همین عهدی که خانواده های Founder با The Order بسته بودند)

رفتار آدام شفرد (پدر الکس) قبل از اینکه الکس رو بعنوان قربانی انتخاب کنه با الکس خوب بود...
اگه یادتون باشه تو وسطای بازی یه صحنه از گذشته رو نشون می ده که پدر الکس نشان خانواده ی شفرد رو به الکس که بچه است می ده و می گه That's my boy و الکس رو نوازش می کنه،این یعنی اینکه پدر الکس ابتدا می خواسته جاشوا رو قربانی کنه نه الکس رو...(اون موقع جاشوآ نوزاد بوده)
اما بعد چند سال که زمان می گذره و جاشوآ بزرگتر می شه،پدر و مادر الکس به جاشوآ دل می بندند طوریکه همه اش به جاشوآ محبت می کنند و...
در این بین روز به روز با آلکس-که اونموقع تو سنین نوجوونی بوده-رفتارشون بدتر می شه...(صحنه ای که نشون می ده الکس میاد در اتاق قصابی پدرش رو تو زیر زمین خونه باز می کنه و پدرش با عصبانیت میاد می گه اینجا چه داری غلطی می کنی،و الکس با صدای دور گه جواب می ده بله قربان و...برای همین دوران نوجوونیه الکس هستش)
بعد از مدتی هم الکس به سنین جوونی می رسه و جاشوآ هم 9-10 سالش می شه...در اینجا آدام شفرد که می بینه به هیچ وجه نمی تونه جاشوآ رو قربانی کنه تصمیم می گیره به ناچار الکس رو انتخاب کنه...و بعدش هم که اون ماجرای کاملا" تصادفی کشته شدن جاشوآ تو دریاچه پیش میاد...
در کل دلیل رفتار ناملایم پدر و مادر الکس با او،این بود که اونا از بین الکس و جاشوآ الکس رو انتخاب کرده بودند و چون می دونستند یه روز الکس از بینشون می ره،علاقه شون رو نسبت به اون کم کرده بودند تا بعد مرگش،کمتر ناراحت بشن...البته پدر و مادر الکس بخاطر رفتاری که با الکس داشتند درون خودشون خیلی زجر می کشیدند...
یه عکس تو بازی هست که داره نشون می ده مارگارت هالوی تو خونه الکس شفرد داره با مادر الکس صجبت می کنه و زیر عکس هم از زبون الکس نوشته شده:"مارگارت امروز اومد خونه مون و وقتی با مامانم حرف زد دیدم مامانم داره گریه می کنه"
مارگارت هالوی-که زن خشکه مذهبی بود و دخترش نورا رو با طناب خفه کرده بود-اونموقع به خونه ی الکس اومده بود تا به مادر الکس موضوع قربانی کردن یکی از بچه ها رو یادآوری کنه...که این نشون می ده کردن یکی از بچه ها برای پدر و مادر الکس خیلی سخت بوده...

اینکه چرا در تمام پایانهای بازی،جاشوآ مرده قلمداد شد هم به فرهنگ غربی هوم کامینگ برمیگرده...(البته من اول این بحث تفاوت فرهنگی هوم کامینگ با سایلنت هیلهای قبلی رو قبول نداشتم ولی الان یجورایی قبول کردم)
ببینید؛در پایان تمام سایلنت هیلهای قبلی،بخاطر فرهنگ ژاپنیشون،ما شاهد یک پایان Reborn بودیم:سایلنت هیل1=Good=هری یه نوزاد (Heather) رو تحویل می گیره و زندگی جدیدی رو شروع می کنه،طوریکه از نو متولد شده، سایلنت هیل2=Leave =جیمز سرپرستی لورا رو بر عهده می گیره و زندگی جدیدی رو آغاز می کنه،سایلنت هیل3=(اسمش رو یادم نمیاد فقط یادمه توش کلمه Love وجود داشت)=تو این پایان هدر می ره و زندگی جدیدی رو شروع می کنه،سایلنت هیل 4=پایان زنده موندن ایلین=تو این پایان هنری به ملاقات ایلین در بیمارستان می ره و زندگی تازه رو آغاز می کنه.
تو بازی های ژاپنی دیگه نظیر MGS3 ، اگه با دقت پایان بازی رو بررسی کنیم می بینیم ویژگی بنحوی Reborn توشون هست...( Reborn تو اندینگ MGS3 رو لحظه ای که بیگ باس سر قبر The Boss وایستاده و شکوفه های سفید (سمبل تولد دوباره در فرهگ ژاپنی) تو هوا معلق هستند می شه پیدا کرد...)
و دلیل اینکه در هوم کامینگ،بر خلاف سایلنت هیلهای قبلی در پایان شاهد تولد دوباره الکس یا جاشوآ نیستیم بدلیل استفاده ی تمام و کمال از فرهنگ غربی در این بازی هست...
 
آخرین ویرایش:

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,692
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
تقريباً دو ماه شده كه فقط دارم SH2 بازي مي‌كنم. چقدر هنرمندانه و حرفه‌اي ساخته شده.
اما يه سوال ديگه
چرا تمام شخصيات‌هاي واقعي بازي تقريباً مسير ثابتي رو دنبال مي‌كنن؟ آپارتمان، سالن بولينگ، زندان و هتل. رابطه آنجلا با هتل چي مي‌تونه باشه؟ همين‌طور ادي با زندان؟ و هردوتاشون با آپارتمان؟ آيا هتل محل مخصوص آنجلا هم هست؟
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر