بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,573
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

mario...RE..SH

کاربر سایت
Oct 8, 2014
251
سلام

منظورتون رو متوجه شدم. هر چند به نظرم هر دو منظورمون یکیه. :D
پ.ن: خوبه الان میلاد بیاد به «ظور»مون گیر بده!:-"

یعنی با همین لوگو تمام مسایل کپی‌رایت حل میشه؟ حتماً حل میشه دیگه! :-?

منم آرزوش به دلم موند.
پس در منظور هم نظر و در اوریجین هم دردیم
:D
@Silent Dream
امیر خان هم دایره المعارف سایلنت هیله ماشالا =D>
 
آخرین ویرایش:

Armin.jrpg

کاربر سایت
Sep 1, 2011
716
نام
Armin
سلام!
اوریجینو من بازی کردم. گیم پلیش کلاسیکه با یه سری نو آوری مثل سلاح های یه بار مصرف و فلان و داستانش یه جوریه، اکثر طرفدارای قدیمی میگفتن فقط ادای سایلنت هیلو درمیاره :D شترد مموریز بیچاره که ازش متنفرید خیلی بهتره از لحاظ اتمسفر و داستان به خدا :D و موسیقی/ صداگذاری! با شبیه سازم میتونید راحت این دوتا رو بازی کنیدا! شبیه سازای پلی استیشن 2 خیلی خوبن
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
سلام!
اوریجینو من بازی کردم. گیم پلیش کلاسیکه با یه سری نو آوری مثل سلاح های یه بار مصرف و فلان و داستانش یه جوریه، اکثر طرفدارای قدیمی میگفتن فقط ادای سایلنت هیلو درمیاره :D شترد مموریز بیچاره که ازش متنفرید خیلی بهتره از لحاظ اتمسفر و داستان به خدا و موسیقی/ صداگذاری! با شبیه سازم میتونید راحت این دوتا رو بازی کنیدا! شبیه سازای پلی استیشن 2 خیلی خوبن
مساله اینه باید بلاخره تجربه‌ش کنیم. چند سال پیش با کمک یکی از اساتید مجرب اولش رو رفتم ولی کلاً از هر چی شبیه‌سازه متنفر شدم! :D
 

genesis007

کاربر سایت
May 16, 2010
1,304
نام
shahab
سلام!
اوریجینو من بازی کردم. گیم پلیش کلاسیکه با یه سری نو آوری مثل سلاح های یه بار مصرف و فلان و داستانش یه جوریه، اکثر طرفدارای قدیمی میگفتن فقط ادای سایلنت هیلو درمیاره :D شترد مموریز بیچاره که ازش متنفرید خیلی بهتره از لحاظ اتمسفر و داستان به خدا :D و موسیقی/ صداگذاری! با شبیه سازم میتونید راحت این دوتا رو بازی کنیدا! شبیه سازای پلی استیشن 2 خیلی خوبن
شاترد مموریز درسته همه این ویژگی ها وصد البته موزیک زیبایی هم داشت(8->)
ولی این که بخوان داستان 1 رو تکرار کنند خرابش کرد . من یادمه از شاتردمموریز کلی دفاع کردم وبحث کردم قبلا با علی (heart broken) ولی وقتی شماره اول بازی رو به اتمام رسوندم واقعا شاتترد مموریز خیلی کم گذاشته بود اگه می خواست خاطره شماره اول رو زنده کنه.
درباره اورجین هم واقعا به سری کلاسیک ها خیلی نزدیک بود ولی انچنان گیرا نبود ولی ارزش یه بار بازی کردن رو داشت (خودم هم فکر کنم یه بار بیشتر نرفتم):D:D ولی این جابه جایی و رفتن تو other world هاش هنوز هم دلچسبه;)
 

ASYLUM MANAGER

کاربر سایت
Mar 17, 2011
1,329
نام
Milad
اقا بحث اریجینز شد، باید بگم تنها سایلنت هیلی بود که بعد از نسخه های اصلی منو تا آخر،پای بازی نشوند!
هر چند ایرادات زیادی داشت،مثل داستان که تو اکثر غیر اصیل ها یه پای قضیه ست! ولی خب نکات جالبی هم داشت.
مثل قابلیت سوییچ کردن بین دنیاها که شهاب بهش اشاره کرد، اینکه خودت با دستای خودت به other world بری واقعا جیگر میخواد :D
------------------------
یه مدت در تاپیک بازیهای شبه سایلنت هیلی معرفی میشد،ادامه بدین آقا،ادامه بدین :D
 

Armin.jrpg

کاربر سایت
Sep 1, 2011
716
نام
Armin
آره اونکه خودت میرفتی other world خیلی دردناک بود :))
ظاهرا این Ashen falls فعلا ساخته نمیشه :/
Nightcry هم 2 روز پیش اومد و نمراتش خیلی بد شد :/
نمیگم سبک ترسناک داره نابود میشه ولی واقعا بدترین روزاشه :/
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
یه مدت در تاپیک بازیهای شبه سایلنت هیلی معرفی میشد،ادامه بدین آقا،ادامه بدین :D
فعلاً که فقط از اینا میشه معرفی کرد! 8-|
 

Safety & Peace

ارباب مطلق سوزوران
کاربر سایت
Sep 4, 2011
13,185
نام
تونی آلمِیدا
بحث اوریجینز شد. عجیب نیست یه نکته؟
اینکه خودت این انتخاب رو داری که بری Otherworld یا نه. شاید بگین SH4 هم همینطور بود ولی اونجا قبل از اینکه بریم حومه شهر سایلنت هیل (نه خود شهر، این یک)، توی دنیای ذهنی والتر گیر افتاده بودیم، دو.
قبلا هم یه بار گفته بودم که وقتی تراویس میره توی بیمارستان به دنبال آلسا، وقتی روی در خروجی میزنی میگه: " من از اینجا خارج نمیشم مگر اینکه بفهمم اینجا چه خبره"
به نظرم این نشون میده تراویس بر خلاف بقیه شخصیت ها، توسط شهر کنترل نمیشه. درسته که توی شهر هست هست و هیولاها رو میبینه ولی خودش میتونه انتخاب کنه که به Otherworld بره یا نه.
ایضا وقتی الکش شپرد رو به شهرش میرسونه، راحت از شهر خارج میشه ولی برای خود الکس راه خروجی نیست و راه های خروجی دوباره اون رو به داخل شهر برمیگردونن.

پ.ن: هنوزم که هنوزه یه نفر همچنان نتونسته وارد شهر بشه و اول اسمش هم هنریه:-"
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
عجب نیست یه نکته؟
من از اینجا خارج نمیشم مگر اینکه بفهمم اینجا چه خبره
اینکه خودت این انتخاب رو داری که بری Otherworld یا نه.
میشه دو تا نکته از توش در آورد
1- برای اینکه بفهمیم اونجا چه خبره، فرقی نمی‌کنه تو کدوم دنیا باشیم.
2- مهم نیست تو کدوم دنیا هستیم،‌ مهم اینه که بفهمیم چه خبره.
-------
پ.ن: هنوزم که هنوزه یه نفر همچنان نتونسته وارد شهر بشه و اول اسمش هم هنریه
پ.ن: واردش که شدم. نتونستم جلوتر برم. یادته که.:D
 

Safety & Peace

ارباب مطلق سوزوران
کاربر سایت
Sep 4, 2011
13,185
نام
تونی آلمِیدا
یه مدت در تاپیک بازیهای شبه سایلنت هیلی معرفی میشد،ادامه بدین آقا،ادامه بدین :D
یه بازی بود به اسم Suffering. دو شماره هم ازش ساختن. برای PS2, PC و Xbox:

The_Suffering_coverart.jpg


بازی خیلی ترسناکی بود. داستان یه زندونی بود که به جرم قتل زن و بچه-ش وارد یه زندون که توی یه جزیره وسط آب ها بود منتقل میشه. همون شب اول ورودش یه زلزله میاد و یه شکاف باز میشه و یه مشت جک و جونور میریزن بیرون ازش و یه چیز زرد رنگ در زندونتو باز میکنه و بازی شروع میشه. بازی شدیدا تاریک بود و مثل SH، یه چراغ قوه وصل میکنه به جلوی لباسش که برای روشن بودنش باید باطری جمع میکردی.
بازی بیشتر روی اکشن تمرکز داشت اما نکته جالبش هیولاهای بازی و طراحی منحصر به فردشون بود. دست بر قضا مثل SH پشت هر کدوم یه فلسفه خوابیده بود که چرا اینجورین. توی بازی هم یه کتابی بود که وقتی با هر هیولای جدیدی روبرو میشدی، توی اون کتاب صفحه مخصوصی براش باز میشد و توضیحاتی در موردش میداد. مثلا این هیولا به اسم Marksman:

7iqxjz0ocbroq75si9vi.jpg


یه آدم گوژپشت که روی برآمدگی پشت کمرش چندین تیربار بیرون اومده بود. توی توضیحاتش نوشته:
Marksmen are a representation of execution by firing squad, being an incarnation of both the firing squad and their victim.
بازی منشا بعضی از هیولاها رو تحت توهماتی که پیش چشم شخصیت اصلی ظاهر میشن، نشون میداد. مثلا اینجا روی یه تپه، تصویری از گذشته میبینی که جوخه آتش داره یه سری رو تیربارون میکنن. هم بیان گر اونایی بودن که تیر بارون شدن و هم بیانگر جوخه آتش. به خاطر همین هم تفنگ دارن و هم چشماشون بسته هست.

حالا میتونین برین و هیولاها رو خودتون ببینید چون تعدادشون زیاده.

خلاصه این دوستمون هر چی میره جلوتر بیشتر و بیشتر از گذشته-ش میفهمه. نکته جالبش اینه که خودش هم به واسطه اعمالی که انجام داده، میتونست وارد حالتی به اسم Insanity (جنون) و تبدیل به یه هیولایی بشه به اسم The Creature که خودش فلسفه داره دوباره :D بسته به افرادی که در طول بازی نجات میدین یا میکشین (که اینجا هر وقت با این افراد روبرو میشین و قسمت مربوط رو انجام میدین، در لحظه آخر 2تا صدا به گوش میرسه که یکیشون با صدای یه مرد که بعدا مشخص میشه کیه، میگه بکشش و دومی صدای زنش هست که میگه نجاتش بده)، ظاهر خود کرکتر اصلی تغییر میکنه. مثلا اگر زیادی وحشی بازی در بیارین در طول بازی و آدم های بی گناه رو بکشین، پوست یارو سوخته و تیکه و پاره میشه. توی شماره دوم بسته به کاری که میکنین، اون Creature به 3 حالت متفاوت تغییر حالب میده که خب قدرت هاشون متفاوت میشه ولی طراحیشون واقعا عالیه. مثلا وقتی وحشی بازی در بیارین، Creature یه جونور کریه المنظر وحشتناک میشه و اگر بی تفاوت باشین یه حالت معمولی داره و اگر آدم خوبی باشین، تقریبا شبیه Hulk منتها با رنگ آبی میشه :D
بازی هم چندتا پایان داشت با توجه به عملکرد بازیکن توی بازی. بازی فوق العاده بود. محیط ها، اتمسفر زندان، تاریکی، طراحی هیولاها و داستان واقعا عالی کار شده بودن و یکی از آرزوهام اینه که شماره سومش رو بسازن (که توی توییتر از کارگردانش پرسیدم و گفت حقوقش دست Warner Bros هست و اگر چراغ سبز نشون بده، با کمال میل حاضره یه نسخه جدید بسازه).

سلام

میشه دو تا نکته از توش در آورد
1- برای اینکه بفهمیم اونجا چه خبره، فرقی نمی‌کنه تو کدوم دنیا باشیم.
2- مهم نیست تو کدوم دنیا هستیم،‌ مهم اینه که بفهمیم چه خبره.
-------

پ.ن: واردش که شدم. نتونستم جلوتر برم. یادته که.:D
خو این 2تا نکته در مورد بقیه شخصیت ها صادق نیست. اونا مجبورن برن Otherworld و حق انتخاب ندارن. حقیقت هم فقط اونجا براشون مشخص میشه. برای اونا فرق میکنه توی کدوم دنیا باشن چون جواب فقط توی Otherworld یافت میشه.
کلا من فکر میکنم که تراویس بر خلاف بقیه شخصیت ها، گذشته آنچنان تاریکی نداره و به خاطر همین شهر اون رو به طرف خودش نخونده و محدودش نمیکنه.

پ.ن: من که میگم یه بار دیگه امتحان کن شاید فرجی شد :D
 

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
شدید ممنون از علی بابت این نوشته ش.
من شماره یک سافرینگ رو بازی کردم. هیچ دلیلی هم نداشتم واسه ش داشتم از جلوی یه سی دی فروشی رد میشدم جلد مریضش جلبم کرد...
بازی شدیدا آشفتگی رو منتقل میکرد... اینکه خودت میتونستی هیولا بشی و بزنی بابای هیولاهای دیگه رو بیاری جلو چشمشون یه جورایی منو یاد جیمز و کله هرمی مینداخت... فلش بکهایی هم از زن و دختر طرف تو بازی بود که بازم بیشتر تاثیر گرفتن بازی از سری رو بهم میگفت.
اگه درست یادم باشه پایانی که گرفتم توی یه قایق داشتیم میرفتیم که زدم راننده قایق رو کشتم و وسلام.
بعدا رفتم دنبال اینکه نمرات بازی چنده که اشتباه بدی بود چون با نمرات پایینش دور دوم که نشستم پاش ولش کردم وسطا.
حالا با این خاطراتی که یاداوری شد به نظرتون یعنی دوباره بشینم پای شماره دو؟
 

Safety & Peace

ارباب مطلق سوزوران
کاربر سایت
Sep 4, 2011
13,185
نام
تونی آلمِیدا
شدید ممنون از علی بابت این نوشته ش.
من شماره یک سافرینگ رو بازی کردم. هیچ دلیلی هم نداشتم واسه ش داشتم از جلوی یه سی دی فروشی رد میشدم جلد مریضش جلبم کرد...
بازی شدیدا آشفتگی رو منتقل میکرد... اینکه خودت میتونستی هیولا بشی و بزنی بابای هیولاهای دیگه رو بیاری جلو چشمشون یه جورایی منو یاد جیمز و کله هرمی مینداخت... فلش بکهایی هم از زن و دختر طرف تو بازی بود که بازم بیشتر تاثیر گرفتن بازی از سری رو بهم میگفت.
اگه درست یادم باشه پایانی که گرفتم توی یه قایق داشتیم میرفتیم که زدم راننده قایق رو کشتم و وسلام.
بعدا رفتم دنبال اینکه نمرات بازی چنده که اشتباه بدی بود چون با نمرات پایینش دور دوم که نشستم پاش ولش کردم وسطا.
حالا با این خاطراتی که یاداوری شد به نظرتون یعنی دوباره بشینم پای شماره دو؟
هیپچوقت شروع شماره اول رو یادم نمیره اشکان :D جرات نمیکردم برم جلو بعد از اون کات سین کذایی :D به شدت میترسیدم از این Slayer ها با اون دست و پاهای شمشیریشون :|

شماره دومش توی محیط شهری هست. فکر کنم شماره دوم رو پونصد باری تموم کردم :D چون واقعا حال میکردم باهاش و میخواستم ته و توی بازی رو در بیارم. بازی دقیقا بعد از پایان شماره اول شروع میشه. هیولاها هم طراحی بهتری دارن و از نظر تنوع هم خیلی زیادتر شدن و مریضی موج میزنه توشون. گیم پلی تر و تمیز تر شده و وقتی وارد حالت Insanity میشی، رسما دیگه هیچکس جلودارت نیست چون به معنای کلمه رِنده میکنه و شخم میزنه دشمنا رو :D این یکی رو خیلی حال میکردم با طراحیش و حالتی که راه میرفت:

latest


در کل بازی به اندازه SH فلسفه ای و پیچیده نیست ولی ارزش امتحان کردن رو مسلما داره. اتمسفرش بی نظیره و محیط های خوف انگیز به شدت زیادن توی بازی. گیم پلی هم بی نهایت تر و تمیزه و خشونت موج میزنه توی بازی. ناسلامتی استودیو سازنده Midway خدا بیامرز و سازنده های قبلی Mortal Kombat بودن :D
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
یه بازی بود به اسم Suffering. دو شماره هم ازش ساختن. برای PS2, PC و Xbox:
عجب چیزیه! البته بیشتر شبیه‌ساز دکان قصابی هست تا شبه‌سایلنت هیل! :D
خو این 2تا نکته در مورد بقیه شخصیت ها صادق نیست. اونا مجبورن برن Otherworld و حق انتخاب ندارن. حقیقت هم فقط اونجا براشون مشخص میشه. برای اونا فرق میکنه توی کدوم دنیا باشن چون جواب فقط توی Otherworld یافت میشه.
کلا من فکر میکنم که تراویس بر خلاف بقیه شخصیت ها، گذشته آنچنان تاریکی نداره و به خاطر همین شهر اون رو به طرف خودش نخونده و محدودش نمیکنه.
به گمانم منظورم رو نگرفتی.:-B
پ.ن: من که میگم یه بار دیگه امتحان کن شاید فرجی شد
فرج در خیانت بید. که بنده اهلش نیستم. :D
آخر پارسال یکی از رفقا گفت بیا PS2م رو بردار ببر خونه همینجوری کلاً مال خودت. ناز کردم گفتم نه اگه می‌فروشی می‌برم.
بعدا رفتم دنبال اینکه نمرات بازی چنده که اشتباه بدی بود چون با نمرات پایینش دور دوم که نشستم پاش ولش کردم وسطا.
حالا با این خاطراتی که یاداوری شد به نظرتون یعنی دوباره بشینم پای شماره دو؟
تا حالا براتون پیش اومده گرم‌تون باشه بعد اخبار بگه دمای هوا 0درجه‌ست یهو سردتون بشه! حکایت دیدن همین نمرات بازی و فیلمه.
حیف نیست تو این برهوت بازی نشینی پاش؟
 

Democracy

Stay hungry. Stay foolish.
کاربر سایت
Feb 15, 2010
4,957
یه مدت در تاپیک بازیهای شبه سایلنت هیلی معرفی میشد،ادامه بدین آقا،ادامه بدین :D

آقا نداریم اصلا نداریم :D بازی شبه سایلنت هیلی؟ شوخیش هم قشنگ نیست :-" قدیم که بازیهای خوبی توی این ژانر بود بازی شبیه سایلنت هیل نداشتیم و امروز هم که بیشتر بازیهای این ژانر چرند هستن. جالبه که اکثرشون هم ادعای این رو دارن که میخوان به سایلنت هیل ادای احترام کنند ولی یکی از یکی بدتر و چرندتر هستن
================
فکر کنم کلا باید دور یه سایلنت هیل جدید رو خط بکشیم. انگار قرار نیست لذت این تجربه توی این نسل شامل حالمون بشه :(

سلام

عجب چیزیه! البته بیشتر شبیه‌ساز دکان قصابی هست تا شبه‌سایلنت هیل! :D

تا حالا براتون پیش اومده گرم‌تون باشه بعد اخبار بگه دمای هوا 0درجه‌ست یهو سردتون بشه! حکایت دیدن همین نمرات بازی و فیلمه.
حیف نیست تو این برهوت بازی نشینی پاش؟

حتما suffering رو بازی کن. هرچند من هیچ شباهتی بین این بازی با سایلنت هیل نمیبینم :D . ولی توی این ژانر یکی از بازیهای خیلی خوبه. واقعا میگرخی وقتی بازی میکنی. خون و خونریزی در حد اعلای خودش هست :-"

در مورد دوم هم دقیقا باهات موافقم و خودم بشخصه سعی میکنم به این نمرات توجه نکنم هرچند تاثیر نامحسوس خودش رو میذاره :D
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
آقا نداریم اصلا نداریم :D بازی شبه سایلنت هیلی؟ شوخیش هم قشنگ نیست :-" قدیم که بازیهای خوبی توی این ژانر بود بازی شبیه سایلنت هیل نداشتیم و امروز هم که بیشتر بازیهای این ژانر چرند هستن. جالبه که اکثرشون هم ادعای این رو دارن که میخوان به سایلنت هیل ادای احترام کنند ولی یکی از یکی بدتر و چرندتر هستن
لایک هزارتا! :-bd
حتی سایلنت هیل‌های آخری هم شبیه سایلنت هیل نشدن. چه برسه به باقی.
فکر کنم کلا باید دور یه سایلنت هیل جدید رو خط بکشیم. انگار قرار نیست لذت این تجربه توی این نسل شامل حالمون بشه
چرا خط. اون قدیمیا رو که میشه باهاشون بود هنوز.
حتما suffering رو بازی کن. هرچند من هیچ شباهتی بین این بازی با سایلنت هیل نمیبینم :D . ولی توی این ژانر یکی از بازیهای خیلی خوبه. واقعا میگرخی وقتی بازی میکنی. خون و خونریزی در حد اعلای خودش هست
اگه اشتباه نکنم عنوان آخر Soldier of Fortune آخری بود که همچین چیزایی تو خودش داشت! یعنی خوراک آدمی که صبح و عصر تو ترافیک مونده باشه از ماشین که خراب شده پیاده بشه کلی زیر بارون خیس بشه یکی هم از جلوش رد بشه گِل و آب کف خیابون رو بپاشه رو لباسش از خونه هم هی زنگ بزنن بگن کجایی الان باجناقت‌اینا میرسن شب قبل هم تیمش باخته باشه! بخواد دق‌دلی همه بدبختی‌هاش رو سر یکی خالی کنه بود.
در مورد دوم هم دقیقا باهات موافقم و خودم بشخصه سعی میکنم به این نمرات توجه نکنم هرچند تاثیر نامحسوس خودش رو میذاره :D
قبلنا یه تاپیک هم تو انجمن بود با همین موضوع. نمیدونم هست هنوز یا نه.
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر