بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    62

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

در ژاپن دهه ۱۹۶۰، نوجوانی به نام شیمیزو هیناکو در شهر کوچک و دورافتاده ابیسوگااوکا زندگی می‌کند، شهری که در گذرگاهی کوهستانی پنهان شده است. زندگی او چیزی جز روزمرگی‌های یک نوجوان معمولی نیست و روزهایش بدون اتفاقی ویژه سپری می‌شود.
تا آنکه مهی غلیظ بر ابیسوگااوکا فرومی‌نشیند و همه آنچه هیناکو می‌شناسد، در هم فرو می‌پاشد. خانه‌ای که زمانی برایش آشنا بود، حال به مکانی پر از تهدیدی ناشناخته تبدیل شده، خیابان‌های شهر خالی از سکنه‌اند، و آنچه در دل این مه می‌خزد، چیزی جز وحشتی ناملموس نیست.
اکنون، هیناکو باید از میان مسیرهای پیچ‌درپیچ ابیسوگااوکا عبور کند، معماها را حل کرده و برای زنده ماندن بجنگد. تلاشی برای رسیدن به تصمیمی که گریز از آن ممکن نیست. تلاشی برای پایان دادن به چیزی که باید نابود شود.
آیا او زیبایی و ظرافت را برمی‌گزیند؟ یا مسیرش او را به ورطه جنون و وحشت خواهد کشاند؟
داستانی از تصمیم‌هایی ناممکن، از زیبایی در دل وحشت، و وحشتی که از زیبایی زاده می‌شود.
======
شخصیت ها
Shimizu Hinako (شیمیزو هیناکو)
shimizu_hinako-.png
شخصیت اصلی بازی.
دختری نوجوان که زیر فشار انتظارات دوستان، خانواده و جامعه گرفتار شده است. او در کودکی شاد و پرانرژی بود، اما با گذر زمان به فردی آرام و محتاط‌تر تبدیل شده و اکنون به‌ندرت لبخند می‌زند.
======​
  1. نویسنده این اثر ریوکیشی۰۷ است، نویسنده‌ی نام‌آشنای رمان‌های تصویری ژاپنی که آثارش اغلب بر محور معماهای قتل، وحشت روان‌شناختی و عناصر فراطبیعی می‌چرخند.
  2. Kera طراحی موجودات و شخصیت‌های بازی را بر عهده داشته است.
  3. محل وقوع داستان، شهر خیالی ابیسوگااوکا (Ebisugaoka)، برگرفته از مکانی واقعی به نام کانایاما (Kanayama) در شهر گرو، واقع در استان گیفو (Gifu) است.
  4. دنیای دیگر در این بازی با نام معبد تاریک (Dark Shrine) شناخته می‌شود.
  5. موسیقی متن بازی توسط تیمی متشکل از دو آهنگساز ساخته شده است. موسیقی دنیای مه‌آلود (Fog World) توسط آکیرا یامائوکا، آهنگساز قدیمی این مجموعه، ساخته شده است، در حالی که کنسوکه ایناگه، کهنه‌کار صنعت موسیقی، مسئول موسیقی دنیای دیگر (Otherworld) است. علاوه بر این، آهنگسازان dai و xaki، که در دیگر آثار ریوکیشی۰۷ نیز نقش داشته‌اند، در برخی صحنه‌های خاص همکاری کرده‌اند.
  6. Silent Hill f نخستین بازی در این مجموعه است که در ژاپن رتبه‌بندی CERO:Z (مخصوص افراد ۱۸ سال به بالا) را دریافت کرده است.
=======
Staff Comments
ریوکیشی۰۷ - نویسنده‌ داستان:
«تا به امروز، هنوز احساسی را که هنگام نخستین مواجهه‌ام با جو خفقان‌آور و سرکوبگر سایلنت هیل داشتم، به خاطر می‌آورم. این حس همچنان مرا عمیقاً تسخیر کرده و به‌شدت مجذوبم می‌کند. افتخار بزرگی است که در مجموعه‌ای دخیل باشم که این‌همه خاطره از آن دارم. من تمام تلاش و توانم را در این داستان به کار گرفته‌ام، آن‌قدر که حتی اگر این آخرین چیزی باشد که می‌نویسم، برایم اهمیتی ندارد. برای من، مجموعه‌ی سایلنت هیل تنها یک مجموعه‌ی داستانی نیست؛ بلکه رسانه‌ای است—راهی شگفت‌انگیز و خارق‌العاده برای کاوش و تجربه‌ی قلب و ذهن انسان. امیدوارم که بازیکنان نیز بتوانند آن را به همین شکل درک و تحسین کنند. و به تمامی دوستانمان در آن سوی مرزها، امیدوارم از تجربه‌ی سایلنت هیل در فضایی متفاوت، جایی همچون ژاپن، لذت ببرید.»

Kera - طراح موجودات و شخصیت‌ها:
«من عاشق مجموعه سایلنت هیل هستم و این سری تأثیر بزرگی بر من داشته است. به‌ویژه، همیشه سایلنت هیل ۲ را به خاطر می‌آورم—پیام‌های روی دیوارها، موسیقی، و طراحی هیولاها. بنابراین، وقتی نوبت به سایلنت هیل f رسید و قرار شد فضای بازی را به ژاپن منتقل کنیم، باید چیزی خلق می‌کردیم که اندکی متفاوت به نظر برسد، و من واقعاً باید درباره‌ی چگونگی انتقال آن احساس فکر می‌کردم. طراحی هیولاها سخت‌ترین بخش کار بود. من باید همه‌ی آنچه پیش‌تر در سایلنت هیل آمده بود را در نظر می‌گرفتم و راهی می‌یافتم تا این بازی را به مسیری متفاوت ببرم، بدون اینکه جوهره‌ی سایلنت هیل را از دست بدهد. شاید این بار با همان مناظر خون‌آلود و زنگ‌زده روبه‌رو نباشید، اما صمیمانه امیدوارم از دیدگاه ما و جهانی که خلق کرده‌ایم، لذت ببرید.»

=======​
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: 25 سپتامبر 2025
پلتفرم‌ها: PC. PS5. Xbox Series X/S
سیستم مورد نیاز:
system.jpg

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,614
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 181
آخرین ویرایش:
توئیت دیشب ایتو با عنوان :
Friends Waiting for Snack
40248317687204183984.jpg

:d
اون که شبیه به پاکته احتمالاََ ارتباطی با پاکت توی P.T نداره؟! لول:d

410xo.jpg
 
اون که شبیه به پاکته احتمالاََ ارتباطی با پاکت توی P.T نداره؟! لول:d

410xo.jpg

اتفاقاً از حضار سر میز همین با اونی کـه کنار کلوزر SH نشسته برام ناآشنا میومدن... اصلاً هم بیشباهت نیست:d

فرداروز ایتو سر و کله ش پیدا شد تو دار و دسته کوجیما نعجب نداره...
 
سلام
فرداروز ایتو سر و کله ش پیدا شد تو دار و دسته کوجیما نعجب نداره...
قدیم‌ترها، افرادی که چهره‌شون به خاطر جزام یا هر دلیل دیگه‌ای وحشتناک میشده، رو سرشون پاکت می‌کشیدن تا مشخص باشه چرا صورت‌شون رو مخفی کردن.
 
سلام
امیرجان اگه هنوز تو P.T هستی، از اون چوب‌خط‌های روی دیوار کنار پاکت یه تصویر بذار. بشمریم شاید یه چیزی از توش در آوردیم. :d;)
 
آخرین ویرایش:
یه مقاله ای تو سایت gamasutra پیدا کردم در مورد ارشیتکت و معماری لول دیزاین بازی P.T بود که میشه گفت رابطه مستقیمی با فلسفه روانشناسی داره، دقیقا چیزی که برای تمامی نسخه های اصیل سایلنت هیل صدق میکنه !

01.png

Differently from most of horror cliché games, the player is in a "alright" illuminated house. At first, the house architecture looks normal, it’s L shaped and has three doors, which might lead to other rooms, and a main entrance door.
اول از همه اینکه نقشه بازی شکل L مانندی داره و شما وقتی بازی رو شروع میکنید، همه جا خوش و خرم و چراغونیه (روشنه، آروم و نرمال) ! اشاره به اینکه چیز متفاوتی نسبت به بازی های کلیشه ای این روزهای عناوین هارور مشاهده میکنیم.. انگار هیچ اتفاقی نیفتاده...این خونه سه تا "در" داره !
The player starts in Door 1 corridor and the only possible way to go is in the direction of Door 2.
پلیر فقط میتونه از در شماره 1 داخل کریدور به طور کلی وارد مسیر دوم بازی بشه..
By crossing Door 2, the player is transported back in Door 1. The player’s minds begin to get confused with the Level Design, producing a weird feeling that something is wrong with it. Until the end of the “game-teaser” the player will move endless in “circles”. The meaning is that the character’s mind is so confused about not knowing where he is and what is happening, that he go nuts and changes the house layout.
با گذر از در شماره دو بازیباز به نقطه شماره 1 برمیگرده: اینجا ذهن پلیر شروع میکنه به گیج شدن و عصبی شدن (از لحاظ لول دیزاین..) ! یه حسی به مخاطب القاء میشه که انگار یه مشکلی داره اینجا، به قول معروف یه کاسه ای زیر نیم کاسه هست، لول ! جالب ترین نکته اینجاست که پلیر تا آخر بازی یه چرخه تکراری رو طی میکنه، ولی انگار یه نتیجه ای داشته..
Guillermo Del Toro, the filmmaker behind P.T is well known by producing Pan’s Labyrinth, a dark fantasy film. Over 30 years after The Shining, a Stanley Kubrick film, we’re still trying to figure it out it’s meanings, and one of the scenes have the same strange feeling produced in the game, as we can see in the big wheel ride scene (0:00 – 0:30):
گیلرمو دل تورو هم در ساخت این بازی ترسناک حضور داره که یه عنوان فنتزی با تم تاریک ساخته که همون "هزاری توی پن" هست ! بعد از گذشت 30 سال هنوز فیلم "درخشش" کوبریک پر از نکات گنگ و رازآلودی هستش که شاید واقعا کشف نشدن ! اینجا به همون راهروی بازی P.T اشاره میکنه که خیلی شبیه به راهرویی هست که پسر خانواده در فیلم درخشش با چرخ در حال رکاب زنی بود !


fnihgfx0aw8hx6fq7tgs.jpg


ولی جدا صحنه ای بس گیج کننده و ترسناکی بود، منظور کوبریک از خلق و کارگردانی این صحنه واقعا چی بوده؟؟؟؟؟

Inaccessible House Rooms - Confusion
Still trying to make our heads explode of weirdness and disturbance, the house has two rooms that are completely inaccessible: the second floor and the room the game begins. This makes the player ask why are the rooms there, why they cannot be accessible, what are their meanings, why the game creators would include them there, specially the second floor, which is never seen in the whole experience?
این اتاق سه تا در داره که ما فقط به یکی از اونها دسترسی داریم، آیا این ترسناک و عجیب نیست ؟!
مخاطب اینجا میخواد خودش رو نسبت به اون شرایط توجیه کنه و براش عادی جلوه بده، ولی نمیتونه ! اینجاست که با خودش فکر میکنه اصلا منظور بازیساز از قرار دادن اینها چی بوده ؟! اصلا چرا باز نمیشن ؟! مخصوصا چرا در طبقه دوم ؟!
جدا تا بحال داخل یک بازی چنین شرایطی رو تجربه کرده بودید ؟!
I believe this has a purpose… the purpose of having no purpose at all. Are vague questions only to confuse even more the players mind about the background story, the game, the characters and what’s going on with it, and to disorientate players.
مطمئنم که یه هدف و قصدی داشته، هدف این بوده: هدفی که به طور کلی قصد و منظوری نداشته !!!!!
حالا به غیر از بگراند استوری داستان و بازی اصلا کرکتر داستان کی هست و ما اونجا چیکار میکنیم، سوالهای زیادی ذهن پلیر رو درگیر میکنه، نتیجه ی اینها چیست ؟!
Tight and Long Corridors – Claustrophobia and Bathophobia
Really nothing new to say, and pretty obvious cliché, but it works perfectly: Thight corridors, walls close to each other, creating claustrophobia and a feeling of hurry in the player to try to get out of the house. Long corridors create bathophobia (fear of deeply dimensioned volumes, like, long, dark hallways) and a feeling of loneliness.
سالن های تنگ و تاریک !!!!! ترس از فضای تنگ و محصور..


5y4n6fe.jpg

واقعا این تیکه رو دیگه خودمم نمیدونم چی بگم ! :d با پیشرفت و ظهور تکنولوژی های نو، کوجیما واقعا چهره واقعی خودش رو داره نشون میده، تنها حرفی که میشه زد اینه که: هیچوقت پشت سرتون رو نگاه نکنید، لطفا !!!!
البته این رو بگم که معماری و لول دیزاین بازی طوری هستش که شما باید پشت سرتون برگردید و خودتون میدونید دیگه..:d===>>هیچوقت پشت سرتون رو نگاه نکنید، لطفا !!!!

02.png

قسمت هایی که شما باید برگردید و پشت سرتون رو نگاه کنید، یعنی مجبورید..​

رادیوی داخل خونه میگه که: پشت سرت رو نگاه نکن ! Don't Look Back...
=======
اوه راستی یه نکته دیگه هم موند: سوسک ها ! :d یعنی کسی هست که توی اون خونه تنگ و تاریک از راه رفتن این حشرات بر روی دیوارهای خونه نترسیده باشه ؟!؟!!!!
اگر به منبع مراجعه کنید کمی هم در مورد گیم پلی و رابطه اون با المان های روانشناسانه صحبت کرده که در نوع خودش جالبه !
Gamasutra: Viktor Eisenmann's Blog - P.T (Silent Hills teaser) game analysis
 
واقعا فیلم شاینینگ کوبریک یه شاهکار توی ژانر ترسه ... دقیقا همین قسمت رکاب زنی .... حس خاصی داره ... و یا قسمتی که توی ماز دارن فرار میکنن و پدر با تبر تعقیبشون میکنه ... :-s
اشاره بسیار خوبی هم به نقش دل تورو شده .... بدون شک اون هم تو القای این حس گنگی و بازی های روانشناسانه با ذهن مخاطب نقش بسیار مهمی داشته
 
سلام
خوبین همگی ؟
امروز صبح یه عکسی رو ادیت کردم که دیدم خوبه که شمام ببینید.باشد که مقبول افتد و اینها
عروسکی که ازش عکس گرفتم کچل بود و خیلی وحشتناک طور هم میخندید ! ینی میخوام بدونید که همین دورو بران :P


39686070070550932873.jpg
 
سلام
یه مقاله ای تو سایت gamasutra پیدا کردم در مورد ارشیتکت و معماری لول دیزاین بازی P.T بود که میشه گفت رابطه مستقیمی با فلسفه روانشناسی داره، دقیقا چیزی که برای تمامی نسخه های اصیل سایلنت هیل صدق میکنه !

01.png

عالی حسین‌جان.:bighug:
یعنی کل ماجرای P.T تو همین راهروی کوچیک اتفاق میافته و اینهمه تاثیر گذار بوده؟:-s
به یاد راهروی انتهای بیمارستان در شماره 2. اونجا که یهو PH‌ پشت سرمون ظاهر شد و هر چی می‌دویدیم، می‌خوردیم به دیوارها.
10-043.jpg
از یک طرف باید فرار می‌کردیم (به پشت سرت نگاه نکن) و از طرفی باید حواس‌مون به ماریا هم می‌بود (اگه به پشت سرت نگاه نکنی، نمی‌فهمی چه چیزایی رو جا میذاری)
و باز هم حضور نور قرمز.
تو تموم شماره‌ها درهای بسته رو می‌بینیم. برای من که اتفاقاً بسته بودن درها خوشحال کننده بود. معمولاً پشت درهای باز، اتفاقات خوشایندی منتظرمون نبود. #:-s
امروز صبح یه عکسی رو ادیت کردم که دیدم خوبه که شمام ببینید.باشد که مقبول افتد و اینها
عروسکی که ازش عکس گرفتم کچل بود و خیلی وحشتناک طور هم میخندید ! ینی میخوام بدونید که همین دورو بران :P
منو به شدت یاد انیمیشن Coraline انداخت. دوستان دیدنش؟
Coraline_poster.jpg
51AbFcmM+mL.jpg
 
آخرین ویرایش:
سلام
همینجوری تو سایلنت هیل یهویی یاد کورالاین افتادم،‌ گفتم چند تا تصویر بذارم.:d

Parody_____Sup__Coraline__by_HolyDemon.png

===========================
silent-hill-windows-xp-version_o_1121985.jpg
demotivation-posters-auto-327905.jpeg
funny-Racoon-City-Silent-Hill-sign.jpg
E1C18DA3-115D-450F-ABC9-F63D6F6DC1F5.jpeg
 
یه مطلبی در مورد pt و silent hills تو نت دیدم گفتم ترجمشو بذارم. یه قسمتیش هم به نظرسنجی فعلی مربوطه که بولد کردم.
سایلنت هیلز یک بازی با خصوصیت " گربه ی شرودینگر" است. منظور ما از این اصطلاح چیه؟ خب، تیزر قابل بازی سایلنت هیلز،PT، می تواند کاملا مشابه آن چیزی باشه که نهایتا سایلنت هیلز نامیده خواهد شد و یا ممکنه چیزی بیشتر از یک مفهوم شخصی که نقاط مشترک بسیار کمی با بازی نهایی داره نباشه. در ادامه ، ممکنه ما هیچ چیزی درمورد سایلنت هیل ندونیم یا اطلاغات بسیاری داشته باشیم ، تا زمانی که جعبه رو باز نکنیم. (مثال آزمایش شرودینگر)
شاید عجیب باشه که بگیم PT ممکنه هیچ شباهتی به بازی ای که داره تبلیغ می کته نداشته باشه ولی جا داره که به یاد بیازیم که از PT هیچ وقت به عنوان یه دمو یاد نشده. و حتی آخرین تریلر نشون داده شده در TGS هم یک ویدیوی مفهومی بود.
به هرحال چاره ای نداریم جز این که از اطلاعاتی که تا الان داریم استفاده کنیم تا برخی چیزها را در مورد بازی روشن کنیم.
اولا این نکته که آخرین تریلر بازی در مکانی شبیه به PT اتفاق می افتد، قابل توجه است. این تریلر محدود به یک خانه با راهروهای طولانی، گوشه های کور و درهایی که نیمه باز مانده اند می باشد. این موضوع می تواند به ما اطلاعاتی در مورد مکان هایی که سایلنت هیلز در خود دارد بدهد: خانه های وحشتناکی که در گذشته اتفاقات دیوانه کننده ای در آن ها رخ داده است. این موضوع امکان گشت و گذار و اکتشاف در شهر (مانند سری های قبل) را نقض نمی کند.
هنگام صحبت در مورد PT و تریلر TGS ، ذکر این نکته مهم است که هر دوی این ها از زاویه ی دوربین اول شخص هستند. سری های سایلنت هیل به صورت سنتی از دوربین سوم شخص استفاده کرده اند ، در نتیجه فهمیدن این که نسخه ی جدید از کدام دوربین استفاده می ند جالب خواهد بود. شاید هم این نسخه از ترکییی از این دو دوربین استفاده خواهد کرد. با توجه به سطح دلهره ای که PT قادر است توسط استفاده ی هوشمندانه از نمای سوم شخص خود ایجاد کند، در صورتی که بازی نهایی یه طریقی از این قابلیت در بعضی جاها استفاده نکند، واقعا شگفت زده می شویم. حتی می توان تصور کرد که سایلنت هیلز به صورت یک بازی Project Morpheus دربیاید ، هرچند فکر کردن صرف به یک ورژن Virtual Reality از P.T کافیست که که خودمان را خراب کنیم.
با وجود شباهت های میان P.T و تریلر TGS، یک تفاوت ظریف میان آن دو وجو دارد که ارزش دارد روی آن فکر کنیم. در P.T شما به آن مفهوم همیشگی نمی توانید بمیرید. این مورد با موارد پیشین که در سری های قبل وجود داشت و شما مجبور بودیددشمنانی زا با سیستم مبارزه شکست دهید تفاوت دارد. در آخرین تریلر سایلنت هیلز نسبت به PT، فرض قویتری درمورد تهدیدی که با آن سروکار دارید وجود دارد ، چرا که می بینیم شخصیت اصلی بازی توسط یک موجود غول پیکر با بدنی تجزیه مانند و دارای دستی بازو مانند تعقیب می شود. این مورد به این معنی نیست که در بازی مبازره وجود دارد، در حقیقت ممکن است سایلنت هیلز روشی را پی گیرد که مانند amnesia و slender:Arrival باشد، عناوینی که نشان دادند سیستم میارزه یک عنصر لازم برای یازی ترسناک نیستند.
اگرچه سایلنت هیلز تا الان طبق آن جه دیده ایم بیشتذ در مورد مکانیک کار اطلاعات داده است، یکی از مهمترین چیزها درمورد سایلنت هیل( و کلا بازی های ترسناک) حس و حال آن در مورد فضای تسخیر شده است. ترس های پیچ و تاب خورده همراه با این سری ها، دلهره های خزنده و زیر پوستی، حس دایمی احساس ناامنی و ناراحتی، هم در PT و هم در تریلر TGS بازی مشهود هستند.
منبع : Silent Hills: Ghost of the past - International Game News IGN
 
آخرین ویرایش:
سلام
یه مطلبی در مورد pt و silent hills تو نت دیدم گفتم ترجمشو بذارم. یه قسمتیش هم به نظرسنجی فعلی مربوطه که بولد کردم.
مطلب خوبی بود. ممنون.:bighug:
موضوعی این وسط هست که شاید نویسنده خیلی بهش توجه نکرده باشه. سایلنت هیل صرفاً یک بازی ترسناک نیست. سایلنت هیل در مورد روایت یک داستان در بستر شهری هست که اتفاقات وحشتناکی در اون رخ داده. حذف سیستم مبارزه و جایگزین کردن اون با فرار، قبلاً یکبار تو سری آزمایش شده و بیشتر بازخوردها هم حاکی از عدم رضایت بازی‌کننده‌ها از این مساله بوده.
 
واقعا فیلم شاینینگ کوبریک یه شاهکار توی ژانر ترسه ... دقیقا همین قسمت رکاب زنی .... حس خاصی داره ... و یا قسمتی که توی ماز دارن فرار میکنن و پدر با تبر تعقیبشون میکنه ... :-s
اشاره بسیار خوبی هم به نقش دل تورو شده .... بدون شک اون هم تو القای این حس گنگی و بازی های روانشناسانه با ذهن مخاطب نقش بسیار مهمی داشته

به نظر من ميكامي هم خيلي از اين فيلم تو د اويل ويتين استفاده كرده بود
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or