بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
آرمان راجع به فریم ریتش یه آپدیت 40 مگی رو PS3 داد. انصافا خیلی خوب شد ولی بازم میشد مشکل فریم ریت رو حس کرد. ولی قبل آپدیت که فاجعه بود.
راستی یه سوال. مگه ناشرش تو استرالیا کپکام هست؟:-/ آخه من تو یه سایت دیده بودم که بازیای God of War هم برای استرالیا ناشرش کپکام بود.:| اگه میدونی یه توضیح بده بفهمیم چی به چیه.:d
اره اون اپدیت رو گرفته بودم خیلی بهتر شده بود اما بازم یک مقداری داشت که خب قابل چشم پوشی بود D: اما اون اول که اومده بود نابود بود D: لول

منم اشتباهی تو پستم نوشتم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! نه ناشرش خوده konami هست .... god of war رو یک سریش رو فکر کنم capcom توی japan رلیز کرده .. اینجا سونی بود :)
 
گویا قرار بوده توی سایلنت هیل هوم کامینگ, والتر سالیوان هم حضور داشته باشه.
طرفداران بازی توی نسخه PC, یه سری فایل های صوتی پیدا کردند که از اون ها در بازی استفاده نشده.
این فایل ها مشخص میکنه که والتر سالیوان هم در اصل قرار بوده در بازی حضور داشته باشه.
محتوای فایل صوتی:
[LTR]
Fitch: Okay. Do you want to tell me that story again?
Walter: I don't know.
Fitch: Do you want to play a game instead?
Walter: All right.
Fitch: Why don't you tell me what you think of when I show you these pictures? Okay? Just tell me whatever you think of.
Walter: All right.
Fitch: Okay. How about this one?
Walter: That's my mommy!
Fitch: This one is your mommy also?
Walter: That's not my mommy!
Fitch: Is this one your mommy, too?
No answer.
Fitch: Walterrr?
Walter: That's not my mommy!
Fitch: Are you sure?
Walter: No, no, no, no!
Fitch: Calm down, Walter. Calm dowwwn. This is your mommy.
Walter: No, no, no, no!
Fitch: Yes, it is! This is your mommy. This one is only a door. See?
Walter: Mommy?
Fitch: What do you want to tell your mommy?
Walter: Why won't you wake up, mommy?
Fitch: Is your mommy sleeping, Walter?
Walter: Show me your heart. Show me your heart!
Fitch: (choking) Orderly! Orderleeeee!
[/LTR]
در اینجا یک مکثی وجود داره تا زمانی یک کرکتر جدید به اسم Jack معرفی میشه.

[LTR]
Fitch: Okay, Jack. Sorry to make you wait. I had to... oh! I see you've started the tape for me. How kind.
Jack: Okay, doc. Why don't I start this time, okay? I mean, you're always starting with the questions. The questions, the questions, but it's always the same damn questions you're asking, you know? I mean, why don't we get to talk about something I wanna talk about?
Fitch: So, what do you want to talk about today?
[/LTR]
همونطور که معلومه دکتر Fitch تعدادی عکس به والتر نشون میده و از اون میخواد که بگه کدوم یکیشون مادرشه؟ والتر عکس درب اتاق 302 رو میگه مادرشه. دکتر میگه این فقط یه درـه و این یکی مادرته.
در ادامه دکتر به والتر میگه که میخوای به مادرت چی بگی؟ والتر در چواب میگه Why won't you wake up, mommy? . دکتر میگه: مامانت خوابیده؟ و والتر در جواب میگه: Show me your heart. Show me your heart!. در اینجا دکتر از خدمتکار بیمارستان کمک میخواد...
 
توی پارت 5 ویدیو ساخت سایلنت هیل 2, Imamura و Sato کمی در مورد ترس و ترس روانشناسانه سایلنت هیل صحبت میکنند.
ایمامورا میگه:
ترس در سایلنت هیل 2 رو میشه اینطور تعریف کرد که چیزی که شما نمیبینید باعث میشه که احساس ترس بکنید. اگر شما بدونید که یه چیزی در اطرافتون که نمیتونید اون رو ببینید تا اعماق وجودتون میترسید.
ساتو میگه:
ترس روانشنسانه انسان ها را به سختی دل آشفته میکنه. دل آشفته کردن انسان ها به معنای کشف هسته احساسات انسان و انگیزه اصلی اون ها برای زندگیه. همه در مورد s*x و مرگ فکر میکنند و به اون اهمیت میدند. و ما اگر بخواهیم بازیکن یا تماشاگر رو بترسونیم, متاثرش کنیم و آشفته اش بکنیم باید به S*X و مرگ عمیقاََ بیاندیشیم. ما سعی کردیم در صحنه های بازی, عشق شهو*نی رو با مرگ ترکیب کنیم. شما میتونید چنین چیزی رو در پرستاران مرده بازی ببینیدکه دامن هایی کوتاه و یقه هایی باز دارند. در تراژدی آنجلا و صد البته ماریا, سرد یخ مثل مرگ ولی در عین حال شهو*نی...
 
گویا قرار بوده توی سایلنت هیل هوم کامینگ, والتر سالیوان هم حضور داشته باشه.
طرفداران بازی توی نسخه PC, یه سری فایل های صوتی پیدا کردند که از اون ها در بازی استفاده نشده.
این فایل ها مشخص میکنه که والتر سالیوان هم در اصل قرار بوده در بازی حضور داشته باشه.
محتوای فایل صوتی:
[LTR]
Fitch: Okay. Do you want to tell me that story again?
Walter: I don't know.
Fitch: Do you want to play a game instead?
Walter: All right.
Fitch: Why don't you tell me what you think of when I show you these pictures? Okay? Just tell me whatever you think of.
Walter: All right.
Fitch: Okay. How about this one?
Walter: That's my mommy!
Fitch: This one is your mommy also?
Walter: That's not my mommy!
Fitch: Is this one your mommy, too?
No answer.
Fitch: Walterrr?
Walter: That's not my mommy!
Fitch: Are you sure?
Walter: No, no, no, no!
Fitch: Calm down, Walter. Calm dowwwn. This is your mommy.
Walter: No, no, no, no!
Fitch: Yes, it is! This is your mommy. This one is only a door. See?
Walter: Mommy?
Fitch: What do you want to tell your mommy?
Walter: Why won't you wake up, mommy?
Fitch: Is your mommy sleeping, Walter?
Walter: Show me your heart. Show me your heart!
Fitch: (choking) Orderly! Orderleeeee!
[/LTR]
در اینجا یک مکثی وجود داره تا زمانی یک کرکتر جدید به اسم Jack معرفی میشه.

[LTR]
Fitch: Okay, Jack. Sorry to make you wait. I had to... oh! I see you've started the tape for me. How kind.
Jack: Okay, doc. Why don't I start this time, okay? I mean, you're always starting with the questions. The questions, the questions, but it's always the same damn questions you're asking, you know? I mean, why don't we get to talk about something I wanna talk about?
Fitch: So, what do you want to talk about today?
[/LTR]
همونطور که معلومه دکتر Fitch تعدادی عکس به والتر نشون میده و از اون میخواد که بگه کدوم یکیشون مادرشه؟ والتر عکس درب اتاق 302 رو میگه مادرشه. دکتر میگه این فقط یه درـه و این یکی مادرته.
در ادامه دکتر به والتر میگه که میخوای به مادرت چی بگی؟ والتر در چواب میگه Why won't you wake up, mommy? . دکتر میگه: مامانت خوابیده؟ و والتر در جواب میگه: Show me your heart. Show me your heart!. در اینجا دکتر از خدمتکار بیمارستان کمک میخواد...


شاید حضور سالیوان،دلیلی بر موفقیت h c نمیشد،ولی به نظرم هر چی که بود ،خیلی بهتر از وضعیت نسخه ای میشد که عرضه کردن!
 
در LM و در قسمت تاریخ آمریکا نوشته شده که در سال 1890 مقاومت بومیان آمریکا به پایان رسید اما به جزئیات اون اشاره ای نشده. در این تاریخ بومیان آمریکا به شدت سرکوب شدند و دیگه توان مقابله با مهاجران را نداشتند. در تاریخ 8 دسامبر سال 1890, صد ها زن و مرد, کودک سرخ پوست به طرز وحشیانه ای به دست سواره نظام ایالات متحده در کنار نهر ووندد نی در داکوتای جنوبی قتل عام شدند(کشتار ووندد نی).
در همین تاریخ, در سایلنت هیل مردم شهر به طرز مرموزی یکی پس از دیگری ناپدید میشند.آیا کشتار وحشیانه بومیان به عنوان یک کاتالیزور برای قدرت شهر عمل کرده و باعث شده مهاجرانی که سایلنت هیل را از بومیان گرفتند و اونها رو از سرزمینشان بیرون کردند, ناپدید بشند؟
-Ushinawareta Kioku


ووندد نی
 
سلام
من نبودم. شماها چرا نيستيد؟:|
برم بخونم پست ها رو بر مي‌گردم.
=============================================
محسن و ميلاد و ميشا (3m) چرا بن شدن؟
============================================
سلام همگی D: من فنه عطیقه SH ام اما زیاد اینجا نیومدم لول ×_×
کلا فلسفه های بازیهای شرقی ( japanese ها D: ) بی تاثیر از فرهنگ و تاریخ و دین نیستن ...
آرمان جان شما از قديمي هاي تاپيك هستيد. حق آب و گل داريد اينجا.
در مورد فلسفه سايلنت هيل حرف هاي زيادي ميشه گفت اما شايد جو اين محيط ها تحملش رو نداشته باشه.
================================================================
در مورد فيلم
همون موقع حدود 2 سال پيش گفتم سنگ بزرگي رو برداشتند.
يكي از بزرگ‌ترين مشكلات فيلم دوم البته به نظر بنده اين بود كه تو برزخ بين داستان بازي و فيلم اول گرفتار شده بود.
نه معلوم بود مي خواد به داستان بازي وقادار باشه نه به داستان فيلم اول.
فيلم اول داستاني جديد با المان ها سايلنت هيلي رو روايت كرد اما فيلم دوم نه.
بزرگ‌ترين ايراد داستاني فيلم اين بود كه تو فيلم اول هيچ حرفي از مادر خدا و خدايان سايلنت هيلي نبود. اما فيلم دوم مثل قطعه شعري بود كه هر بيتش از جايي دزديده شده بود بدون اينكه حتي عروضش رو در نظر بگيرند.
====================================================================
حضور بی دلیل :-o اتفاقا یه دلیل خیلی بزرگ داشت:
سو استفاده از محبوبیت کله هرمی
:d
دلیل از این بالاتر ;)
:-bd
ماکه هنور قسمت نشد سایلنت هیل 3بازیکتیم.ولی ایشالا اونم به وقتش.یا حق
ايشالا قسمتت بشه.
میخوام به عنوان یکی از فن های این سری نظر خودم رو در رابطه با فیلم بگم:
اول ورودتون رو خوش‌آمد ميگم.:welcome:
فیلم SH:R واقعا مایه ابرو ریزی بود برای بازی شاهکاری مثل سایلنت هیل
ایراد های اساسی فیلم اینها بودن:

(اساسی ترین ایراد)1.هرچند تو ظاهر اولیه بازیگر نقش هدر یه مقداری شبیه خود شخصیت هدر تو بازی است ولی ایرادات خیلی اساسی داشت که اگه یک کمی دقت کنید اصلا کوچکترین شباهتی به هدر واقعی نداشت:
اولا اینکه دو تا فاکتور خیلی مهم تو صورت این شخصیت که نمایانگر کلی چیز ها بود یکی اون حالت چشم های هدر تو بازی که پف کرده ( ناشی از بی خوابی به خاطر کابوس هاش) و یکی دیگی مو های ژولیده اش اصلا تو فیلم لحاظ نشده بود و زمین تا اسمون با اون چیزی که تو بازی دیدم فرق میکرد!
دوما اینکه بازیگر انتخاب شده برای این نقش ( که از قضا مهمترین شخصیت بازی SILENT HILL 3 هستش) اصلا از پس نقشش بر نیومد! در اکثر مواقع خیلی ضعیف و بی روح و شل و ول بازی میکرد اصلا انگار نه انگار که تو سایلنت هیل قرار داره؟! کسی که میاد تو سایلنت هیل به خاطر اون جو سنگین و هیولاهای وحشتناکش ( که از بدترین کابوس های خود شخص سرچشمه میگیره!) استرس و وحشت باید تو صورتش موج بزنه نه اینکه خیلی ریلکس تو این شهر قدم بزنه!!!
موافقم. اما اين موضوع مي تونست با يه داستان مناسب برطرف بشه.
2.شخصیت داگلاس تو همون اول فیلم میمیره در صورتی که تو بازی ....
كلاً خروج داگلاس از فيلم خيلي آبكي بود.
3.هری تو بازی کشته میشه و هدر برای انتقام به سایلنت هیل میره در صورتی که تو فیلم هری رو می دزدند بعد هدر به خاطر نجات اون میره به سایلنت هیل حالا جالبیش اینجاست که بدون اینکه ناخنش بشکنه !!!!! میره نجاتش میده! ( اخه یکی نیست بگه مگه فیلم هندی هستش ؟ حالا جدا از پایان بازی مگه دارید برای بچه فیلم میسازید که پایان اینقدر خوب توش میزارید؟)
مثلاً تو فيلم مادر خدا بود.
4. رابطه ی عاشقانه وینسنت و هدر !!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ( بازیگر وینسنت با اون ریخت و قیافه هم که کلا تو حلقم!! )
5. زنده بودن دایلا وقتی که کلودیا هم هست!!!!!!!!!!!!!!! ( یعنی فقط با این یه ایراد میشه به عمق فاجعه پی برد ! )
6. وجود PH تو بازی که این هیچ رقمه تو کتم نمیره!!! تازه محافظ شخصی هدر هم شده بود!!! ( اخه یکی نیست بگه بابا این مجازاتگر جیمز تو SH2 هستش و هیچ ربطی به SH3 نداره اگه خیلی علاقه به این شخصیت دارید فیلم SH2 رو میساختید نه اینکه اون رو بزارید تو قسمتی که هیچ ربطی بهش نداره!!!!)
و خیلی ایراد های دیگه که تا صبح هم بنویسم تموم نمیشه!!!
ولی کلا از حق نگذریم چند تا نکته ی مثبت هم داشت که بی انصافیه اگه نگم مثلا موسیقی اولی که فیلم باهاش شروع میشه ( همون موسیقی جاودانه اصلی بازی ) که واقعا یه لحظه کل خاطرات بازی رو زنده میکنه یا طراحی بعضی از هیولاها یا اون عروسک مربوط به هدر !
در کل فیلمش اصلا برای فن های سری و طرفدار های این بازی پیشنهاد نمیشه چون به شدت تحریف شده و اعصاب ادم هم به شدت خورد میکنه!
این جور هم که از شواهد پیداست صددرصد ادامه فیلم ساخته میشه فقط هم به خاطر این فروشی که کرده ( 20 میلیون بودجه فیلم برای ساخت بوده و نزدیک 55 میلیون فروش کرده این یعنی چیزی حدود سه برابر بودجه فروش کرده!!! ) حالا خدا به خیر کنه ادامه اش چی میشه ! این جور هم که اینها پیش میرن مثل اینکه باید هر قسمت شاهد PH باشیم ! ( نه اینکه از PH بدم بیادا اتفاقا خیلی برام محبوبه ولی هر چیزی جا و مکانی دارد! )
فک کنم اخر عاقبت این هم مثل فیلم RE میشه!
من اميدوارم ساخته نشه.
گویا قرار بوده توی سایلنت هیل هوم کامینگ, والتر سالیوان هم حضور داشته باشه.
طرفداران بازی توی نسخه PC, یه سری فایل های صوتی پیدا کردند که از اون ها در بازی استفاده نشده.
این فایل ها مشخص میکنه که والتر سالیوان هم در اصل قرار بوده در بازی حضور داشته باشه.
محتوای فایل صوتی:
[LTR]
Fitch: Okay. Do you want to tell me that story again?
Walter: I don't know.
Fitch: Do you want to play a game instead?
Walter: All right.
Fitch: Why don't you tell me what you think of when I show you these pictures? Okay? Just tell me whatever you think of.
Walter: All right.
Fitch: Okay. How about this one?
Walter: That's my mommy!
Fitch: This one is your mommy also?
Walter: That's not my mommy!
Fitch: Is this one your mommy, too?
No answer.
Fitch: Walterrr?
Walter: That's not my mommy!
Fitch: Are you sure?
Walter: No, no, no, no!
Fitch: Calm down, Walter. Calm dowwwn. This is your mommy.
Walter: No, no, no, no!
Fitch: Yes, it is! This is your mommy. This one is only a door. See?
Walter: Mommy?
Fitch: What do you want to tell your mommy?
Walter: Why won't you wake up, mommy?
Fitch: Is your mommy sleeping, Walter?
Walter: Show me your heart. Show me your heart!
Fitch: (choking) Orderly! Orderleeeee!
[/LTR]
در اینجا یک مکثی وجود داره تا زمانی یک کرکتر جدید به اسم Jack معرفی میشه.

[LTR]
Fitch: Okay, Jack. Sorry to make you wait. I had to... oh! I see you've started the tape for me. How kind.
Jack: Okay, doc. Why don't I start this time, okay? I mean, you're always starting with the questions. The questions, the questions, but it's always the same damn questions you're asking, you know? I mean, why don't we get to talk about something I wanna talk about?
Fitch: So, what do you want to talk about today?
[/LTR]
همونطور که معلومه دکتر Fitch تعدادی عکس به والتر نشون میده و از اون میخواد که بگه کدوم یکیشون مادرشه؟ والتر عکس درب اتاق 302 رو میگه مادرشه. دکتر میگه این فقط یه درـه و این یکی مادرته.
در ادامه دکتر به والتر میگه که میخوای به مادرت چی بگی؟ والتر در چواب میگه Why won't you wake up, mommy? . دکتر میگه: مامانت خوابیده؟ و والتر در جواب میگه: Show me your heart. Show me your heart!. در اینجا دکتر از خدمتکار بیمارستان کمک میخواد...
كلاً تيم سايلنت اين روال رو داشت كه تو بازي‌هاش، يه سر نخ از عنوان بعدي رو بذاره. شبيه يه نوع امضا. چيزي مثل كارهاي آلفرد هيچكاك. اينها هم خواستن تقليد كنند.
توی پارت 5 ویدیو ساخت سایلنت هیل 2, Imamura و Sato کمی در مورد ترس و ترس روانشناسانه سایلنت هیل صحبت میکنند.
ایمامورا میگه:
ترس در سایلنت هیل 2 رو میشه اینطور تعریف کرد که چیزی که شما نمیبینید باعث میشه که احساس ترس بکنید. اگر شما بدونید که یه چیزی در اطرافتون که نمیتونید اون رو ببینید تا اعماق وجودتون میترسید.
ساتو میگه:
ترس روانشنسانه انسان ها را به سختی دل آشفته میکنه. دل آشفته کردن انسان ها به معنای کشف هسته احساسات انسان و انگیزه اصلی اون ها برای زندگیه. همه در مورد s*x و مرگ فکر میکنند و به اون اهمیت میدند. و ما اگر بخواهیم بازیکن یا تماشاگر رو بترسونیم, متاثرش کنیم و آشفته اش بکنیم باید به S*X و مرگ عمیقاََ بیاندیشیم. ما سعی کردیم در صحنه های بازی, عشق شهو*نی رو با مرگ ترکیب کنیم. شما میتونید چنین چیزی رو در پرستاران مرده بازی ببینیدکه دامن هایی کوتاه و یقه هایی باز دارند. در تراژدی آنجلا و صد البته ماریا, سرد یخ مثل مرگ ولی در عین حال شهو*نی...
نكته جالب اينكه كه تو تا از بهترين موضوعات شوخي و طنز هم همين دو مورد هستند.
در LM و در قسمت تاریخ آمریکا نوشته شده که در سال 1890 مقاومت بومیان آمریکا به پایان رسید اما به جزئیات اون اشاره ای نشده. در این تاریخ بومیان آمریکا به شدت سرکوب شدند و دیگه توان مقابله با مهاجران را نداشتند. در تاریخ 8 دسامبر سال 1890, صد ها زن و مرد, کودک سرخ پوست به طرز وحشیانه ای به دست سواره نظام ایالات متحده در کنار نهر ووندد نی در داکوتای جنوبی قتل عام شدند(کشتار ووندد نی).
در همین تاریخ, در سایلنت هیل مردم شهر به طرز مرموزی یکی پس از دیگری ناپدید میشند.آیا کشتار وحشیانه بومیان به عنوان یک کاتالیزور برای قدرت شهر عمل کرده و باعث شده مهاجرانی که سایلنت هیل را از بومیان گرفتند و اونها رو از سرزمینشان بیرون کردند, ناپدید بشند؟
-Ushinawareta Kioku


ووندد نی
اميرجان شايد اين فقط اشاره اي باشه توسط تيم سايلنت به اتفاقاتي كه تو ينگه دنيا ميافته. سازندگاني از كشوري با زخمي عميق از آمريكا.
راستي
==============================================================
اين معنيش چيه؟
مقايسه كنيد كي پست هاش رو پاك كرده.
 
خب همونطور که قبلاََ گفتم توی پارت 5 ویدیوی ساخت سایلنت هیل 2, Imamura و Sato کمی در مورد ترس سایلنت هیل صحبت میکنند. نکته جالب اینه که اسم پارت 5 ویدیو اروس و تاناتوس هست.
طبق نظر فرويد غرايز انسان به دو نوع تقسيم مي‌شوند: 1. غريزه اروس (يا غريزه زندگي و ميل جنسي) 2. غريزه تاناتوس (يا غريزه مرگ و پرخاشگري). ميل جنسي مهمترين جزء اروس و خشونت مهمترين جزء تاناتوس ـه.
فروید متعقد بود که تمام رفتار های انسان از تنش و کشمکش همیشگی میان این دو غریزه زایده میشند.خودکشی به عنوان پیروزی نهایی نیروی مرگ یا تاناتوس بر نیروی زندگی یا اروس است.(اسم آهنگی که در پایان In Water پخش میشه Angel Thanatos هست)

غریزه‌های زندگی (اِروس):
غریزه‌های زندگی که گاهی به آن‌ها غریزه‌های جنسی نیز گفته می‌شود، آن‌هایی هستند که با بقا، لذت‌جویی و تولید مثل سروکار دارند. این غریزه‌ها برای حفظ و ادامه حیات فرد و نیز تداوم موجودات زنده اهمیت دارند. با وجودی که به این غریزه‌ها معمولاً غریزه‌های جنسی گفته می‌شود امّا این سائق‌ها شامل چیزهایی مانند گرسنگی، تشنگی و پرهیز از درد نیز می‌شوند. رفتارهایی که معمولاً به غریزه زندگی مربوطند عبارتند از: عشق، همکاری و سایر اقدامات اجتماعی.
غریزه مرگ (تاناتوس)
:
فروید در کتاب «ورای اصل لذت» خود که در سال 1920 انتشار یافت، هدف از تمام زندگی را مرگ دانست. او متذکر شد که مردم پس از تجربه کردن یک رویداد دردناک (مثل جنگ)، غالباً به بازسازی آن تجربه می‌پردازند. او چنین نتیجه گرفت که مردم تمایل ناخودآگاهی به مرگ دارند امّا این آرزو عمدتاً توسط غریزه‌های زندگی تعدیل می‌گردد. از دیدگاه فروید، رفتارهای خود-تخریبی، بیانی از انرژی ایجاد شده توسط غریزه‌های مرگ می‌باشند. هنگامی که این انرژی به سمت خارج و افراد دیگرهدایت شود، به شکل پرخاشگری و خشونت نمود می‌یابد.

sato در یه مصاحبه دیگه میگه:
[LTR]The Mary/Maria paradox was one of my experiments weaving Eros and Thanatos into the main story line.[/LTR]

خودکشی چرا؟
خلاصه اي از نظريه زيگموند فرويد - روانشناسی، روانکاوی، روانسنجی، روانپزشکی، مشاوره، مقالات و تست ها
http://ravanshenasi2009.blogfa.com/post-65.aspx

============================
اميرجان شايد اين فقط اشاره اي باشه توسط تيم سايلنت به اتفاقاتي كه تو ينگه دنيا ميافته. سازندگاني از كشوري با زخمي عميق از آمريكا.
ممکنه! البته من اون متن رو فقط ترجمه کردم!:d
 
سلام
يه خبر بد
ظاهراً سايت www.silenthillmedia.net جمع شده.

- - -ویرایش - - -

خب همونطور که قبلاََ گفتم توی پارت 5 ویدیوی ساخت سایلنت هیل 2, Imamura و Sato کمی در مورد ترس سایلنت هیل صحبت میکنند. نکته جالب اینه که اسم پارت 5 ویدیو اروس و تاناتوس هست.
طبق نظر فرويد غرايز انسان به دو نوع تقسيم مي‌شوند: 1. غريزه اروس (يا غريزه زندگي و ميل جنسي) 2. غريزه تاناتوس (يا غريزه مرگ و پرخاشگري). ميل جنسي مهمترين جزء اروس و خشونت مهمترين جزء تاناتوس ـه.
فروید متعقد بود که تمام رفتار های انسان از تنش و کشمکش همیشگی میان این دو غریزه زایده میشند.خودکشی به عنوان پیروزی نهایی نیروی مرگ یا تاناتوس بر نیروی زندگی یا اروس است.(اسم آهنگی که در پایان In Water پخش میشه Angel Thanatos هست)

غریزه‌های زندگی (اِروس):
غریزه‌های زندگی که گاهی به آن‌ها غریزه‌های جنسی نیز گفته می‌شود، آن‌هایی هستند که با بقا، لذت‌جویی و تولید مثل سروکار دارند. این غریزه‌ها برای حفظ و ادامه حیات فرد و نیز تداوم موجودات زنده اهمیت دارند. با وجودی که به این غریزه‌ها معمولاً غریزه‌های جنسی گفته می‌شود امّا این سائق‌ها شامل چیزهایی مانند گرسنگی، تشنگی و پرهیز از درد نیز می‌شوند. رفتارهایی که معمولاً به غریزه زندگی مربوطند عبارتند از: عشق، همکاری و سایر اقدامات اجتماعی.
غریزه مرگ (تاناتوس)
:
فروید در کتاب «ورای اصل لذت» خود که در سال 1920 انتشار یافت، هدف از تمام زندگی را مرگ دانست. او متذکر شد که مردم پس از تجربه کردن یک رویداد دردناک (مثل جنگ)، غالباً به بازسازی آن تجربه می‌پردازند. او چنین نتیجه گرفت که مردم تمایل ناخودآگاهی به مرگ دارند امّا این آرزو عمدتاً توسط غریزه‌های زندگی تعدیل می‌گردد. از دیدگاه فروید، رفتارهای خود-تخریبی، بیانی از انرژی ایجاد شده توسط غریزه‌های مرگ می‌باشند. هنگامی که این انرژی به سمت خارج و افراد دیگرهدایت شود، به شکل پرخاشگری و خشونت نمود می‌یابد.

sato در یه مصاحبه دیگه میگه:
[LTR]The Mary/Maria paradox was one of my experiments weaving Eros and Thanatos into the main story line.[/LTR]

خودکشی چرا؟
خلاصه اي از نظريه زيگموند فرويد - روانشناسی، روانکاوی، روانسنجی، روانپزشکی، مشاوره، مقالات و تست ها
http://ravanshenasi2009.blogfa.com/post-65.aspx

============================
من كلاً با اين فرويد مشكل دارم.
 
سلام دوستان خوبم:)
خوبی مسعود جان؟ یکهو اومدیم ها !
دیدم بحث فروید شد گفتم ببینم چی به چیه:p
فروید در اولین ریشه عقایدش به این نکته اشاره میکنه که انسان یک (دور از جان!) حیوان متمدن هست که با رفتارهای جمعی منظم (به اون لغب فرهنگ رو میده ) زندگی میکنه ، فروید کلا ریشه درونی و خداجو انسان رو منکر میشه و تعالی رو در لذت بیشتر و رفتارهایی که باعث این لذت میشن میدونه، در نظریه های او (فرهنگ) یک تکامل جمعی هست که با یک نظم و قانون مدریت میشه.............بگذریم:)
ترس و اینکه انسان ذاتا برای بقاء تلاش میکنه از غرایض ناخودآگاه اون هست ، یعنی با اون به دنیا میاد ! مثلا آتش که ترس از اون (مگر در شرایط خاص) از بدو تولد وجود داره و همیشه همراهش هست ، ولی اینکه حس نوپایی مثل عشق توان بیشتری از این غریضه اصلی داره برمیگرده به توان احساسی که در طول زندگی با نمایه های اطرافیان به اون تزریق شده
جیمز در قسمت دوم ترس از مرگ رو با عشق و اینکه (حالا چیزی برای از دست دادن نیست) جایگزین میکنه و تا رسیدن به معشوقه خودش و دیدار دوباره اون از این مهم دست نمیکشه ، به این رفتار (غریضه سازی احساسی) گفته میشه
شرمنده که یکم بیسوادیم و خوب یکهو پریدیم وسط حرف:d
شاد و پیروز باشید:)
یا حق.
 
سلام
مدیر تاپیک کیه ؟؟؟ :d
موضوع بدي براي نظرسنجي نيستا؟
مخصوصاً با مشكلاتي كه اخيراً تو تاپيك پيش اومده.

سلام دوستان خوبم:)
خوبی مسعود جان؟ یکهو اومدیم ها !
دیدم بحث فروید شد گفتم ببینم چی به چیه:p
فروید در اولین ریشه عقایدش به این نکته اشاره میکنه که انسان یک (دور از جان!) حیوان متمدن هست که با رفتارهای جمعی منظم (به اون لغب فرهنگ رو میده ) زندگی میکنه ، فروید کلا ریشه درونی و خداجو انسان رو منکر میشه و تعالی رو در لذت بیشتر و رفتارهایی که باعث این لذت میشن میدونه، در نظریه های او (فرهنگ) یک تکامل جمعی هست که با یک نظم و قانون مدریت میشه.............بگذریم:)
ترس و اینکه انسان ذاتا برای بقاء تلاش میکنه از غرایض ناخودآگاه اون هست ، یعنی با اون به دنیا میاد ! مثلا آتش که ترس از اون (مگر در شرایط خاص) از بدو تولد وجود داره و همیشه همراهش هست ، ولی اینکه حس نوپایی مثل عشق توان بیشتری از این غریضه اصلی داره برمیگرده به توان احساسی که در طول زندگی با نمایه های اطرافیان به اون تزریق شده
جیمز در قسمت دوم ترس از مرگ رو با عشق و اینکه (حالا چیزی برای از دست دادن نیست) جایگزین میکنه و تا رسیدن به معشوقه خودش و دیدار دوباره اون از این مهم دست نمیکشه ، به این رفتار (غریضه سازی احساسی) گفته میشه
شرمنده که یکم بیسوادیم و خوب یکهو پریدیم وسط حرف:d
شاد و پیروز باشید:)
یا حق.
به به دكتر بهنام عزيز:bighug:
ارادت دارم.
فرويد و امثال اون مثل داروين نمونه هاي امروزي (تحت ويندوز) اومانيست هستن. براي بحث در مورد اين داستان بايد اومانيست رو بريزيم وسط ببينيم چيه كه نمي‌دونم تو حوصله اين تاپيك هست يا نه؟
 
آخرین ویرایش:
فرويد و امثال اون مثل داروين نمونه هاي امروزي (تحت ويندوز) اومانيست هستن. براي بحث در مورد اين داستان بايد اومانيست رو بريزيم وسط ببينيم چيه كه نمي‌دونم تو حوصله اين تاپيك هست يا نه؟
چرا که نه مسعود جان؟ خودم به شخصه عاشق اینجور بحث ها هستم!
امیدوارم بقیه دوستان هم نظرشون رو در این مورد اعلام کنند!
=======
یه مطلب دیگه هم در مورد یکی از نظریات فروید هست که بی ارتباط با سایلنت هیل نیست!:dالبته بعداََ در موردش توضیح میدم!
کلاََ دم هیرویوکی اواکو و تیم سایلنت گرم! بیخود نیست داستان سایلنت هیل 2 شاهکاره!:bighug::d
 
سلام دوباره:)
اوخی! شکر خدا که شد یک بحثی بزنیم به بدن:d
انسان گرایی از زمان انقلاب صنعتی در اروپا شکل بسیار پر رنگی گرفت ، ساخت و خلق به یک اصل در انسان مدرن اون زمان بدل شد که خوب به طبیعت و ساختار آفرینش کشیده شد! نکته جالب در این نظریه ها این هست که
( این که از اول از چه به وجود آمده را هرگز نخواهیم فهمید و مهم نیست! )
مکتب رایل و نظریه ، دنیای بدون خدا! و اینکه انسان ورا پیشرفته ، انسان امروزی را در سفیه هایی
(یوفو!) میگذاشته و به زمین میفرستاده و خوب پیامبران هم آموزش دیده های همان فرا انسانها هستند که برای تعلیم روش زندگی به زمین می آمدند! و خوب.. ......بر این مهم صحه گذاشته و آن را تایید میکند که ( خدایی وجود ندارد و همه آفریده نسل قبل خود هستیم!)
اشکال و نمادهایی که شماتیک وار در سایلنت هیل وجود دارند بیشتر از این مکتب وام میگیرند و حتی پایانهای یوفو در این سری هم تایید قبول این اصل هست!
در این مکتب زندگی سومالی ها و سنگ نوشته ها و آثار باقی از آنها هم کمک کرده تا یک شکل ترسیمی در ذهن ایجاد شود و قبول کنیم که
(دنیا را بهتر از ما خلق کرده اند!)
در این سری ماموران مجازات ، پورتالهای زمانی مکانی و رویت دوباره روح ! از این مهم پیروی کرده
درستی یا رد این نظریه ها کار این مجال نیست اما ربط این موضوع به بازی مورد علاقه همه ما خالی از لطف نخواهد بود
شاد و پیروز باشید:)
یا حق.
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or