بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
یعنی خوشم میاد بچه ها در حرکتی انقلابی زدن پرچم هدر رو کوبوندن تو پایه های اون تاپیک !
=======
منم میتونم یه پیشنهاد بدم :-/
صددرصد !
=======
مرگ جاش در اون ساعت اتفاق افتاده و زمان یه جورایی برای الکس متوقف شه. حتی نظریه‌ای هست که میگه الکس خیال می‌کنه که به ارتش رفته.
من الآن فحوای;;) کلامت رو نگرفتم ، اینی که میگی یعنی این که فرضیه‌ای هست که میگه الکس خودش خیال میکنه به ارتش رفته ولی در اصل نرفته ! و یا اینکه ما تو بازی مدرکی نداریم که رفته یا نرفته !
الآن من خودم نفهمیدم چی گفتم ولی امیدوارم مسعود اون رابطه همیشگی رو بتونه با چرت و پرت های من برقرار کنه !
=======
این همه ما اینجا فراخوان درخواست کمک دادیم برای مقاله SHH ، الآن کلی از مشکلات این شماره میشد که حل شده باشه !
 
چرا نظریه؟ فکر می‌کنم کاملا معلوم شد که الکس به ارتش نرفته. غیر از صحبت‌های خود پدرش با چند نشونی کاملا واضح شد که کت و پلاک متعلق به اون بوده!

خب... در حیرت Silent Hill: The Room موندم!
وای این چیه! واقعا یه شاهکار خلق شده. پر از زوایای ریز که خیلی دوس دارم راجب تک تک‌شون بنویسم. الآن می‌فهمم انتقادایی که از HC می‌شه به چه دلیله!

نکته‌ی جالب دیگه‌ای که این روزا دیگه هیچ خلاقیتی توش دیده نمی‌شه، زاویه دوربینه.
توی این بازی بنظرم از بهترین زوایا و حرکات دوربین برای یک بازی ترسناک استفاده شده. بی‌نظیر!

تا این‌جا وارد اتاق 303 شدم و ...!
اول شخص بودن داخل خونه ابتدا خیلی بد به نظرم می‌رسید اما الآن کاملا توجیه شدم. شخصیت پردازی هنری خیلی ضعیفه و تا این‌جا محدود به نگاه دقیق به خونش می‌شه. خب برای شخصیت پردازی والتر سالیوان باید هم این‌طور کمرنگ باشه اما خیلی دوس دارم در پایان شاهد یک اوج درونی از این مرد بشم. بنظرم این‌طوری نقصی نمی‌مونه.
بیشترین نوآوری و خلاقیت در کل سری مربوط به همین شمارس.
 
سلام

ضمن خوش‌آمدگویی به ما:welcome:
و ضمن تشکر
شتابیدیم و یاری نمودیم. هر چند جای هدر تو قلب ماهاست.:bighug:
یعنی خوشم میاد بچه ها در حرکتی انقلابی زدن پرچم هدر رو کوبوندن تو پایه های اون تاپیک !

سلام. ممنون
اینجا هم اومدم برای اینکه ازتون تشکر کنم به خاطر شگفتی ای که فقط در طی چند ساعت پس از نوشته من در این تاپیک آفریدید:-* :bighug:
آفــریــن به همگی =d>
ثابت کردید که اصالتا همگی ساینت هیلــیه با غیرت هستید، حتی اگه الان شهروند یکی از شهرهای دیگه باشید :x :

73046282440671384916.png


48745818945344502041.png


پس تا فردا شب هم که نظرسنجی ادامه داره دست از تلاش و تبلیغ برای Heather ندارید تا از این گروه سخت مقتدرانه صعود کنه

دوستان من که هیچ وقت این ویدئــوی های E3 2001 بازی سایلنت هیل 2 و E3 2002 بازی سایلنت هیل 3 (که در این بازی Heatherحضور داره) و چند ویدئوی دیگه رو فراموش نمیکنم
(مشاهده از سایتی که در زیر معرفی خواهم کرد):

Silnet Hill 2 E3 2001

Silent Hill 3 E3 2002

TGS

E3 2003

روز عرضه بازی

راستی یادمه یکی از دوستان در همین بازی سنتر این سایت رو برای مطلع شدن از اخبار و موزیـک ها، ویدئـو ها، دی وی دی های بازی و... مخصوصا 4 نسخه اول معرفی کرده بود که واقعا فوق العادست :

(در ضمن میتونید هـمرو با لــــینک مـــ و پر سرعت از این سایت دریافت کنید :) )

Silent Hill Media X - The ultimate resource for audio, movies, music, and pictures.

به طور مثال فیلم بازی 3 در قسمت ویدئو هارو با چندین کیفیت قرار داده :

Silent Hill 3 The Movie Downloads, DVD, High Definition, Standard, Subtitles
 
آخرین ویرایش:
منطقی‌ترین جواب رو خودتون گفتید میشا خانم!
مرگ جاش در اون ساعت اتفاق افتاده و زمان یه جورایی برای الکس متوقف شه. حتی نظریه‌ای هست که میگه الکس خیال می‌کنه که به ارتش رفته.
نظریه نیست حقیقته. مثل اینکه اینجا اونقدر از این شماره بدتون میاد که دقیق داستانش را هم یادتون نیست. البته من تازگیا بازی کردما :d برا همون خوب یادمه. آلکس اصلا ارتشی نبوده که ولی توهم میزده که سرباز بوده چون باباش یه آدم سخت گیر بوده و همش اون و برادرش را سرباز صدا میزده. اون لباس و پلاک هم اصلا برا پدرش بوده. نازی آلکس من دلم خیلی برا طفلک میسوزه :( خیلی در حقش ظلم کردن. من که نه باباش را بخشیدم و نه مادرش را >:)

سلام دوستان
برین به هدر رای بدین اخه فقط من و devil-girl باید تبلیغ کنیم.)x
عمرا اگه بذارم ببازه...
منم رای دادم به خدا :|
سلام
پرچم هدر تو قلب ما همیشه برافراشته‌ست.:x
مثل اینکه شما هم :d
یعنی خوشم میاد بچه ها در حرکتی انقلابی زدن پرچم هدر رو کوبوندن تو پایه های اون تاپیک !
=======

صددرصد !
=======

من الآن فحوای;;) کلامت رو نگرفتم ، اینی که میگی یعنی این که فرضیه‌ای هست که میگه الکس خودش خیال میکنه به ارتش رفته ولی در اصل نرفته ! و یا اینکه ما تو بازی مدرکی نداریم که رفته یا نرفته !
الآن من خودم نفهمیدم چی گفتم ولی امیدوارم مسعود اون رابطه همیشگی رو بتونه با چرت و پرت های من برقرار کنه !
=======
این همه ما اینجا فراخوان درخواست کمک دادیم برای مقاله SHH ، الآن کلی از مشکلات این شماره میشد که حل شده باشه !
من پیشنهادهام ایناست:
1- فیلم شماره 1 بهتر بود یا 2. یا کدومش به داستان های بازی نزدیک تر بود.
2- ترسناک ترین شماره
3- محبوب ترین شخصیت
4- خوشتیپ ترین شخصیت
والتر سولیوان :d :x
5- چرا هدر محبوب است :d
 
سلام
تو سایلنت هیل4،بخش زندان آبی اون معمای اهرم انجام دادم حالا یه جایی هستم مثل آشپزخونه! جلوی در کلیک میکنم اما باز نمیشه و یه پیغام میده با این مضموم که: اینجا تاریکه و چیزی دیده نمیشه!

تقریبا همه کارها درست انجام دادم،باید چکار کنم؟
 
سلام
تو سایلنت هیل4،بخش زندان آبی اون معمای اهرم انجام دادم حالا یه جایی هستم مثل آشپزخونه! جلوی در کلیک میکنم اما باز نمیشه و یه پیغام میده با این مضموم که: اینجا تاریکه و چیزی دیده نمیشه!

تقریبا همه کارها درست انجام دادم،باید چکار کنم؟
فکر کنم باید اونقدر زندان را بچرخونی که یه راهی پیدا بشه دیگه. اه خاک بر سر این معما :d من همش تو این زندان شماره 4 گیر میکردم. خیلی به درد نخور بود معماش. الکی سخت بود منکه از والکترو استفاده میکردم :d
 
فکر کنم باید اونقدر زندان را بچرخونی که یه راهی پیدا بشه دیگه. اه خاک بر سر این معما :d من همش تو این زندان شماره 4 گیر میکردم. خیلی به درد نخور بود معماش.

اره اون انجام دادم... الان جلوی یه در هستم که یه رمز میخواد ازم،ولی نمیتونم رمز را وارد کنم :(

الکی سخت بود منکه از والکترو استفاده میکردم

:-o x_x
-----------------
این هم لیست من:
1.مدرسه
2.زندان
3.پارک تفریحی
4.مترو
:evil1:
 
اره اون انجام دادم... الان جلوی یه در هستم که یه رمز میخواد ازم،ولی نمیتونم رمز را وارد کنم :(
یکمی سخته توضیح دادن راه حل این معما, اما سعی خودم رو میکنم!:d
شما باید سلول های زندان رو طوری بچرخونید که نور وارد آشپزخونه بشه تا بتونید رمز رو وارد کنید.
توی نامه ای که در زندان آبی پیدا میکنید, نوشته شده:
من شرط میبندم که تو از خداته که اتاق بازجویی که پشت آشپزخونه هست رو ببینی. من احساست رو درک میکنم. اما تا حالا متوجه این نکته شدی؟
3تا سلول هست که تخت خواب هاش, خونی هست. یکی طبقه اوله, یکی دیگش طبقه دوم و آخری هم طبقه سوم. اگر این 3 تا سلول رو در یک راستا قرار بدی اونوقت میتونی...
==========
خب سلول های طبقه اول رو که نمیشه چرخوند! پس میمونه طبقه دوم و سوم! اولین کاری که باید بکنی این هست که ببینی سلول خونی طبقه اول کجاست, بعد که فهمیدی باید سلول های خونی طبقه دوم و سوم رو پیدا کنی و اونها رو طوری بچرخونی که روی سلول خونی طبقه اول بیفتند, منظورم اینه که در یک خط قرار بگیرند! بعد که این کار رو انجام دادی, نور وارد آشپرخونه میشه و میتونی رمز رو وارد کنی!
این هم عکس یه سلول با تخت خواب خونی...

Bloodybed.jpg
 
آخرین ویرایش:
سلام
تا وقتی که من نفس میکشم هدر میسون پیروز میدانه:دی
البته بهتره بگیم تا وقتی بن نیستی. :dخوش برگشتی:bighug:
یعنی خوشم میاد بچه ها در حرکتی انقلابی زدن پرچم هدر رو کوبوندن تو پایه های اون تاپیک !
ببین برای آنجلا چه خون و خونریزی‌ای بکنیم.
من الآن فحوای;;) کلامت رو نگرفتم ، اینی که میگی یعنی این که فرضیه‌ای هست که میگه الکس خودش خیال میکنه به ارتش رفته ولی در اصل نرفته ! و یا اینکه ما تو بازی مدرکی نداریم که رفته یا نرفته !
الآن من خودم نفهمیدم چی گفتم ولی امیدوارم مسعود اون رابطه همیشگی رو بتونه با چرت و پرت های من برقرار کنه !
الان مشکل 2 تا شد.
اون رابطه‌ چی هست؟:-??
مثل اینکه شما هم :d
هاوووووون؟:-/
من پیشنهادهام ایناست:
1- فیلم شماره 1 بهتر بود یا 2. یا کدومش به داستان های بازی نزدیک تر بود.
2- ترسناک ترین شماره
3- محبوب ترین شخصیت
4- خوشتیپ ترین شخصیت
والتر سولیوان :d :x
5- چرا هدر محبوب است :d
بعضی از پیشنهادات قبلاً انجام شده
 
یکمی سخته توضیح دادن راه حل این معما, اما سعی خودم رو میکنم!:d
شما باید سلول های زندان رو طوری بچرخونید که نور وارد آشپزخونه بشه تا بتونید رمز رو وارد کنید.
توی نامه ای که در زندان آبی پیدا میکنید, نوشته شده:
من شرط میبندم که تو از خداته که اتاق بازجویی که پشت آشپزخونه هست رو ببینی. من احساست رو درک میکنم. اما تا حالا متوجه این نکته شدی؟
3تا سلول هست که تخت خواب هاش, خونی هست. یکی طبقه اوله, یکی دیگش طبقه دوم و آخری هم طبقه سوم. اگر این 3 تا سلول رو در یک راستا قرار بدی اونوقت میتونی...
==========
خب سلول های طبقه اول رو که نمیشه چرخوند! پس میمونه طبقه دوم و سوم! اولین کاری که باید بکنی این هست که ببینی سلول خونی طبقه اول کجاست, بعد که فهمیدی باید سلول های خونی طبقه دوم و سوم رو پیدا کنی و اونها رو طوری بچرخونی که روی سلول خونی طبقه اول بیفتند, منظورم اینه که در یک خط قرار بگیرند! بعد که این کار رو انجام دادی, نور وارد آشپرخونه میشه و میتونی رمز رو وارد کنی!
این هم عکس یه سلول با تخت خواب خونی...

View attachment 47534

تشکرات بنده رو بپذیرید :)
موهای تنم سیخ شد :d
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or