بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
سلام

چرا مرتب یادت میره من خودشم!;;)
-باچرم،بفرمایید...
-کی گفت گوشی رو برداری؟ بدش به داداشت
-خب چرا...
-زود باش!
-خیلی خب باش! چرا خشونت؟ هوی! هرم کله بیا....
-الو چی میگی؟ ول بکن مارو! حقوقمو ندادی دوماه! از دستت شاکیم!
-چه خبرته! چرا الم شنگه؟ بلند شو بیا منو نیست و نابود کن!
-آخ جون اومدم!......
 
-باچرم،بفرمایید...
-کی گفت گوشی رو برداری؟ بدش به داداشت
-خب چرا...
-زود باش!
-خیلی خب باش! چرا خشونت؟ هوی! هرم کله بیا....
-الو چی میگی؟ ول بکن مارو! حقوقمو ندادی دوماه! از دستت شاکیم!
-چه خبرته! چرا الم شنگه؟ بلند شو بیا منو نیست و نابود کن!
-آخ جون اومدم!......

R.I.P تونی المبدا :|
 
سلام
دوستان نظرتون در مورد بایکوت کردن leon betrayer تو تاپیک چیه ؟
چند وقت پیش با بچه‌ها رفتیم پیش خدا
گفتیم خدایا اعتراض نداریم‌ها اما برامون سوال شده. خرچنگ یه چیزی، مورچه یه چیزی، حتی پشه هم یه چیزی اما جون ما بگو حکمت خلقت این Leon چی بوده؟
یه خورده فکر کرد، بعد کوبوند پس کله‌ی عزراییل گفت: باز من 5 دقیقه نبودم تو گِل‌بازی کردی؟
==========================================================
اون مطلبی که لیون می‌گفت جرات نکردی بگی، همین بود:d
حالا قراره بیاد یه جواب دندان‌شکن بهم بده
 
آخرین ویرایش:
درمورد این موضوع که چطور باسایلنت هیل آشنا شدیم قبلا صحبت کردیم تو صفحات 90 یا 91 ....
اااه ه ه ه ه ..... چقدر زود گذشت !!!!
ولی با اینحال بازم داستان آشناییم با سایلنت هیل رو کپی پیست کردم براتون ...
سلام بچه ها
داستان آشنا شدن من با سایلنت هیل و بازی کردنش یه ماجرای درست و حسابیه ممکنه سرتون رو درد بیارم ولی خوب تعریف می کنم.
من سال آخر دبیرستان بودم ولی چون ترم هفتی دبیرستان بودم و یه درسم مونده بود همزمان پیش دانشگاهی هم می خوندم ( رشته ریاضی فیزیک ) فکر می کنم اگه اشتباه نکنم سال 79 یا 80 بود. من دوسال آخر دبیرستان دیگه تمام زندگیم شده بود کلوپ بازی ( اینم بگم در حال حاضر که 27 سالمه شاید باورتون نشه من 22 ساله که بازی می کنم !!! ). کنار مدرسه ما یه کلوپ هست که شده بود پاتوق من . از هر 6 روز که می رفتم مدرسه ، پنج روزش رو نمی رفتم سر کلاس و می اومدم تو کلوپ . اینو جدی می گم. بدبخت مدیر و ناظممون چون با پدر و مادرم آشنا بودن می اومدن دم کلوپ و منو به زور می بردن مدرسه :d. خلاصه یه روز که رفتم دم کلوپ ، جعفر ( یکی از بچه هایی که کلوپ رو اداره می کرد ) گفت یه بازی جدید آوردیم می خوای ببینی . گفتم بده ببینم چیه . من خودم خوره رزیدنت اویل بودم . اگه یادتون باشه اون زمون رزیدنت 2 بدجور تو بورس بود و همه یه پا خوره رزیدنت شده بودن. منم که از بازی و فیلم های وحشت ناک خوشم می اومد گفتم بده ببینم چیه . نشستم پاش دموهاشو با استارت رد کردم چون عجله داشتم برم مدرسه . رفتم تو بازی و رفتم تو مه . همچین به دلم ننشست ( فکر کردم از این بازی های نقش آفرینیه ) سی دی رو دادم دست رفیقم گفتم بی خیال همچین چیز جالبی نیست و رفتم مدرسه . تو مدرسه همش داشتم به بازیه فکر می کردم. وقتی از مدرسه برگشتم گفتم بده ببینم اون سی دی رو چی بود دادی . نشستم دموهاشو دیدم. باورتون نمی شه من از لحظه ای که جمله اول سایلنت هیل ظاهر شد تا وقتی دموش تموم شد چسبیده بودم به تلویزیون !!! اون صدا گذاری و آهنگ او کلیپ ها اون کیفیت بازی صد تا رزیدنت رو برام می ذاشت تو جیبش . واقعا برای خودش هیبتی بود !!! خلاصه من از اون روز نشستم و شروع به بازی سایلنت هیل کردم . و خودم آروم آروم با مموری می رفتم جلو البته بعضی جاهاش گیر می کردم . مثلا اولین جایی که گیر کردم تو قسمت پیانو بود . اونموقع که اینترنت درست و حسابی هم وجود نداشت منم محدود بودم تو استفاده از اینترنت و به عقلم هم نمی رسید از اینترنت جستجو کنم واسه همین رفتم یه مغازه بازی های کامپیوتری که کتاب راهنما هم می فروخت یه کتاب کوچیک بود منتشر می شد راهنمای بازی ها دیدم سایلنت هیل 1 توش داره الکی به مغازه داره گفتم می شه کتاباتون رو ببینم . کتابو داد . قیمتش رو نگاه کردم دیدم حدود مثلا 500 تومنه !!! گفتم من با این 500 تومن یک ساعت ونیم می تونم سایلنت هیل رو بازی کنم الکی شروع کردم به ورق زدن رسیدم به راهنمای سایلنت هیل . واقعا نمی دونین چه داستان مذخرفی براش سر هم کرده بود . خلاصه دیدم پیانو رو تصویری کشیده اون رو سریع تو ذهنم یاد داشت کردم و کتاب رو پس دادم به طرف گفتم خیلی ممنون بعد میام ازتون می گیرم !!! ( نگین اصفهانیها خسیسن ها !!! همه اقتصاد دانن ) خلاصه سریع رفتم رسیدم به کلوپ و ادامه بازی رو رفتم . آقا رفتم رفتم رفتم رفتم تا رسیدم به اون دری که الفبا داشت کدش نمیدونم یادم مونده یا نه اما ترکیب ALBERT و یه چیز دیگه درمی اومد و می شد ALERT اگه اشتباه نکنم . آقا گفتم اگه می تونستم اون قسمت پیانو رو با ترکیب کردن دکمه ها رد کنم این یکی رو عمرا بتونم همچین کاری کنم !!! خلاصه دوباره رفتم سراغ همون فروشگاه بازی های کامپیوتری . این دفعه اون کتاب کوچیکه دیگه نبود !!! ( خدای من ! ) یه کتاب بزرگ اومده بود توش سایلنت هیل هم داشت اما خدا اون روز رو نیاره قیمتش 2500 تومن بود ! یا مولا ! اصفهانی بیاد 2500 واسه یه کتاب !!! خلاصه طرف عوض شده بود واسه همین منو نشناخت ! همون کلک رو پیاده کردم و کتاب رو ورق زدم و دوباره برگشتم سر سایلنت هیل . یادم نیست اما فکر می کنم حدود 2 ماه طول کشید تا من خورده خورده بازی رو تموم کردم اما وقتی بازی رو تموم کردم عاشق بازی شدم . باورتون نمی شه وقتی داشتم بازی می کردم دو تا آهنگ رو کلوپیه همیشه پخش می کرد یکیشو واسه بچه ها تو فروم گذاشتم .اون که بهمن سلحشور می گه : توی این برزخ غربت . توی این قهر محبت ... و یک آهنگ دیگه هم که می ذاشت آهنگ خدابیامرز ناصر عبداللهی بود که می گفت له لا له لا لالا لا له ... ( حالا هم وقتی این آهنگ هارو گه گداری گوش می دم ، بدجور حال و هوای سایلنت هیل میاد تو ذهنم . پیشنهاد می کنم با دقت آهنگ برزخ بهمن سلحشور رو گوش بدید مطمئنا با من هم عقیده می شید ، الان که دارم این مطلبو می نویسم وقتی اسمش میاد به خدا مو به تنم سیخ می شه ) بماند. آقا این سایلنت هیل رو تموم کردیم و فکر می کنم بعد از اون هم یه 20 دفعه ای تموم کردم بازی رو تا اینکه سایلنت هیل 2 اومده بود . از قضا من سیستم درست و حسابی نداشتم تو خونه واسه همین پک اوریجینال سایلنت هیل 2 رو خریدم و گذاشتم خونه که انشاالله سیستمم درست شد بتونم سایلنت هیل رو بازی کنم . ( البته اینو بگم ما تو خونه 4 تا کامپیوتر داشتیم 3 تاش مال بابام بود یکیش رو با بدبختی از بابام خریده بود یه پنتیوم 2 خریده بودم از بابام !!! ) گذشت و گذشت تا اینکه به سرنوشت شریف خدمت اعزام شدیم ( رفتم تهران ، لویزان ) . تو خدمت بودم دیدم سایلنت هیل 3 اومده !!! گفتم ای بابا این شرکت KONAMI چقدر فعال شده بزار ما 2 رو بازی کنیم بعد سه رو بده بیرون . یه روز که داشتم بر می گشتم اصفهان ، 3 رو خریدم و آوردم تو بایگانی گذاشتمش. گفتم بالاخره من اونو بازی می کنم . برگشتم خدمت تقریبا آخرای خدمت بودم فکر می کنم سال 84 بود که تو نمایشگاه نرم افزار که تو تهران گذاشته بودن دیدم ای بابا شماره 4 هم که اومده . دیدم تو یکی از مجلات هم درموردش صحبت کرده . خلاصه این رو هم گرفتم تو یکی از مرخصی ها بردم خونه . اونجا بود که بسیار بسیار خرسند شدیم . چرا ؟ چون داداشم یه سیستم پنتیوم 4 خریده بود با گرافیک ATI7000 64M !!! باورتون می شه داشتم ذوق می کردم . این بود که نشستم دو تو این 1 هفته که مرخصی بودم فقط سایلنت هیل 2 بازی کردم . یعنی داشتم منفجر می شدم . تاحالا اینقدر لذت نبرده بودم از بازی اونم بازی سایلنت هیل . از اونجا به بعد باورتون نمی شه من ماهی حد اقل 5 روز با هزار جور پاچه خواری مرخصی می گرفتم می اومدم 400 کیلومتر سایلنت هیل بازی می کردم دوباره 400 کیلومتر بر می گشتم . تو خدمت تونستم سایلنت هیل 2 رو با فکر می کنم Water تموم کنم . بعد از اون هم سایلنت هیل 3 رو بازی کردم و بعد هم 4 رو فکر می کنم تموم کردنشون بعد از خدمت حدود 1 سال طول کشید . یه چیز دیگه هم واستون بگم . البته بین خودمون باشه ها !!! من سال 81 تو یه مشاجره خانوادگی که با پدرم داشتم از خونه زدم بیرون !!! من کلا آدم خیلی خاصیم !!! 4 ماه خونه نیومدم !!! حالا بماند کجا رفتم اما تو غربت بودم بدجور بد فرم بد شکل !!! اونجا کار می کردم و بعد از ظهر ها چیز می نوشتم . اونجا بود که یه خلاصه از بازی سایلنت هیل 1 رو بصورت داستان در آوردم و نوشتمش. البته یه جورایی با داستان زندگی خودم جورش کرده بودم و به هرحال ... این داستان منو سایلنت هیل ... می دونم سرتون رو درد آوردم ...
 
سلام بر همگی...
این بحث چجوری آشنا شدن با سایلنت هیل هم فاز دادا, نه؟!!!:d
دوستان خاطرات جالبی تعریف کردند...لذت بردیم...
بگذریم...
همین 2 ساعت پیش داشتم SH3 رو بازی میکردم چندتا چیزه جالب توی شهر دیدم...براتون میذارم تا شما هم ببینید...:d
خب اولین چیزی جالبی که توی شهر دیدم این بود که روی دیوار یکی از خونه ها که نزدیک RoseWater Park بود این جمله نوشته شده بود...
[LTR]obedience or die![/LTR]
معنی این جمله میشه, اطاعت کن یا بمیر!
خیلی جمله جالبی بود برام, فکر کنم یه جورایی به فرقه شهر مربوط میشه...
اینم عکسش:

attachment.php


دومین چیزی که پیدا کردم این بود که توی همون کوچه ای که یه راه پله داره میره به سمت Heaven's Night روی یکی از دیوارهای این کوچه کلمه Gookie نوشته شده...
Gook یه جور توهین به کسی هست که ویتنامی باشه...فقط نمیدونم چه ربطی ممکنه به سایلنت هیل داشته باشه...
اینم عکسش:
attachment.php


سومین چیزی که میخوام بهتون بگم در مورد این Pendulum هاست...به نظرم یه جورایی شبیه سربازی هست که ناقص شده...
این عکس رو ببینید:
attachment.php


ببنید انگار یه جلیقه جنگی پوشیده, دستهاش رو از پشت بستند و پاهاش هم قطع شده, بدنش سوخته و چشم هاش هم با پارچه بستند...
اون دوتا میله هایی هم کنارش هست مثله یه جور عصا هست...
این یکی عکس رو هم ببینید:

attachment.php


قسمت بالایی تنش یه چیزه قرمزی پشتش هست که دستهاش توی اونه ولی یه جورایی هم شبیه کوله پشتیه, نه؟!!!:d
مثل همین کوله پشتی ها که سربازا میندازند پشتشون!!!
نظره شما چیه؟!!:d
 

Attachments

  • SH3Pendulum.jpg
    SH3Pendulum.jpg
    59.1 KB · مشاهده: 1
  • Untitled-1.jpg
    Untitled-1.jpg
    69.8 KB · مشاهده: 40
  • sh3 2012-06-12 08-26-49-21.jpg
    sh3 2012-06-12 08-26-49-21.jpg
    79.6 KB · مشاهده: 40
  • SH3Pendulum.jpg
    SH3Pendulum.jpg
    51.4 KB · مشاهده: 60
  • sh3 2012-06-12 09-20-06-81.jpg
    sh3 2012-06-12 09-20-06-81.jpg
    28.2 KB · مشاهده: 58
آخرین ویرایش:
یادمه با داداش رفتیم بازی بخریم...بعد من پک SH3 رو دیدم, از پکش خیلی خوش اومد به دادشم گفتم اینا بخر آقا, اینا بخر:bash:
پس از همون اول Heather تو گلوت گیر کرده بود وروجک... نه؟
:p

امیر‌جان از آدمی که طرفدار BOM باشه چه انتظاری داری؟!
:d
منو گفتی مسعود؟

قضیه آشنایی من خیلی سادس!
خوب منم بازی اولم RE بودش...
شما خودتم آدم ساده و خاکی ای هستی کاکو... لعنتی واسه همینه عاشقتم دیگه... مخصوصاً که RE بازی...

خب فکر کنم من اولین نفریم که از شماره اول شروع کردم . داستان اینگونه بود......
علی فکر کنم منم اولین نفریم که SH رو شروع کردم...
:d
حالا من یه چیزی گفتم. حتماً تو دلتون باید بگید عجب آدم از خود راضی ایه...؟
چندتا بزرگ سال داشتن SH بازی میکردن و دقیقا اونجایی بودن که میباست 3 تا کلید رو برای در خونه پیدا میکردی تا بعدش میرسیدی به مدرسه.اونجایی هم بودن که از روی یه کنده درخت رد میشدی.
من بهشون گفتم اسمش چیه؟ (اون موقع کلاس چهارم دبستان بودم)
بهم گفتن: بازیش سخته و به درد تو نمیخوره
اِ... اتفاقاً این مسئله برای منم پیش اومده بود. اما در مورد RE.
من نمیدونم این آدم بزرگا چه فکری میکنن که خودشون همه چیزو بلدن. منم یادمه که توی کلوب دم مدرسمون در مورد RE پرسیدم و اینکه چه جور بازی ایه (لعنتی از همون اول منو گرفتش این بازی ) یه پسره گندهه نشسته بود و داشت بازی میکرد. با یه لحن خشک و مغرورانه ای بهم گفت به درد تو نمیخوره. میترسی.
از همون موقع به بعد شد که من همش با بچه ها خوب رفتار میکنم...
:p
دوستان max3وSilent Hill HD Collection بلخره پس از مدت ها بدستم رسید برم ببینم چه شده این بازی ها........
تبریکات شهاب جان....
دوستان برید توی تاپیک X Vs. Y نظرسنجی بین کله هرمی و نمسیسه...:d
برید رای بدید!!!
بله بله... بروید و به Nemesis رای بدهید....
HOORAAAAAAAAAY
:p
خودمونیم ها این سایلنت هیل 4 خیلی اذیت میکرد.از من 4 تا CD بود.
یادمه بردمش خونه پسر داییم و گفتم میخوام نصبش کنم.اگر لیاقت وارد شدن به دنیارو داشته باشی که نصب میشه،اگر نداشته باشی نمیشه!
خداییش بچه ها CD اول رو که گذاشتم یه دفعه یه صدای نتراشیده نخراشیده از توی کیس بلند شد و CD توی سی دی رام ترکید!=))
گفتم همینه دیگه لیاقت نداری!
بعدش تا صبح فقط داشت تیکه پاره های هنری بیچاره رو از توی کیسش جمع میکرد!=))
یه چی راجع به Silent Hill 4 بگم؟
مدت ها بود میخواستم بگم، یا یادم میرفت و یا فرصتش پیش نمیومد.
سر خریدن Silent Hill 4 من یه مغازه دار رو دیوونه کردم. هر روز میرفتم پیشش میگفتم:
آقا این Silent Hill 4 نیومده؟
بدبخت فکر کنم وقتی SH4 اومد از خوشحالی ذوق مرگ شده بود که دیگه من تو مغازه ـش نمیرم. منم که از یه جای دیگه خریده بودم. فکر کنم آقاهه چشم به در فسیل شده بود اونجا...
:d

دوستان نظرتون در مورد بایکوت کردن leon betrayer تو تاپیک چیه ؟
WHAT

من موافقتمو اعلام میکنم.
Dawn To Leon The Holy-Shit Betrayer
WHY
سلام

چند وقت پیش با بچه‌ها رفتیم پیش خدا
گفتیم خدایا اعتراض نداریم‌ها اما برامون سوال شده. خرچنگ یه چیزی، مورچه یه چیزی، حتی پشه هم یه چیزی اما جون ما بگو حکمت خلقت این Leon چی بوده؟
یه خورده فکر کرد، بعد کوبوند پس کله‌ی عزراییل گفت: باز من 5 دقیقه نبودم تو گِل‌بازی کردی؟
==========================================================
اون مطلبی که لیون می‌گفت جرات نکردی بگی، همین بود:d
حالا قراره بیاد یه جواب دندان‌شکن بهم بده
:d
جوابتو نمیدم مسعود...
من بزرگتر کوچیکتری سرم میشه...
:p

من موافقتمو اعلام میکنم.
Dawn To Leon The Holy-Shit Betrayer
(2)
:d
بترکی امیر... تو دیگه چرا؟
درمورد این موضوع که چطور باسایلنت هیل آشنا شدیم قبلا صحبت کردیم تو صفحات 90 یا 91 ....
اااه ه ه ه ه ..... چقدر زود گذشت !!!!
ولی با اینحال بازم داستان آشناییم با سایلنت هیل رو کپی پیست کردم براتون ...
سلام بچه ها
داستان آشنا شدن من با سایلنت هیل و بازی کردنش یه ماجرای درست و حسابیه ممکنه سرتون رو درد بیارم ولی خوب تعریف می کنم.
من کامل خوندمش آرشام... ولی سرم درد نگرفت...
:p

---------- نوشته در 02:45 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 02:28 PM ارسال شده بود ----------

این بحث چجوری آشنا شدن با سایلنت هیل هم فاز دادا, نه؟!!!:d
خداییش پیشنهاد من بودا... نگو نه که ناراحت میشم...
:p

همین 2 ساعت پیش داشتم SH3 رو بازی میکردم چندتا چیزه جالب توی شهر دیدم...براتون میذارم تا شما هم ببینید...:d
بی تعارف کارت خیلی درسته امیر دیوونه...
معنی این جمله میشه, اطاعت کن یا بمیر!
خیلی جمله جالبی بود برام, فکر کنم یه جورایی به فرقه شهر مربوط میشه...
فکر کنم تو Pixel Pixel ــه بازی رو اسکن میکنیا امیر...!
Gook یه جور توهین به کسی هست که ویتنامی باشه...فقط نمیدونم چه ربطی ممکنه به سایلنت هیل داشته باشه...
چه جالب... من نمیدونستم. شاید اگه بیشتر در این مورد توضیح بدی و بگی که چرا توهین به ویتنامیا هست، بشه ربطش رو پیدا کرد...
سومین چیزی که میخوام بهتون بگم در مورد این Pendulum هاست...به نظرم یه جورایی شبیه سربازی هست که ناقص شده...
میتونه به همین قضیه ی بالا مربوط باشه ها...!
نظره شما چیه؟!!:d
اینکه بترکی با این دقتت...
:p
 
خداییش پیشنهاد من بودا... نگو نه که ناراحت میشم...
:p
نه, پیشنهاد تو نبود که...:-":-":-"
بی تعارف کارت خیلی درسته امیر دیوونه...
ممنون...نظر لطفتونه دیوونه...!:d
فکر کنم تو Pixel Pixel ــه بازی رو اسکن میکنیا امیر...!
نه بابا..به صورت اتفاقی پیداش کردم...:^o
چه جالب... من نمیدونستم. شاید اگه بیشتر در این مورد توضیح بدی و بگی که چرا توهین به ویتنامیا هست، بشه ربطش رو پیدا کرد...
والا چیزه زیادی در این مورد نمیدونم که بخوام توضیح بدم در موردش...توی بابیلون معنیش کردم نوشت:
(Slang) Vietnamese person (derogatory)
یه چیزی توی مایه هایی یانکی هست که به آمریکایی ها میگندا...اینم مثله همونه...!!!:d
میتونه به همین قضیه ی بالا مربوط باشه ها...!
منم خودم داشتم به این فکر میکردم...
اینکه بترکی با این دقتت...
:p
BOOOOOM
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or