بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
خب ببینین هنری رو که نمیشه ازش گذشت چون هی چه بخواد چه نخواد موقع بحث میاد وسط!
پس پیشنهاد اشکان جون از همه بهتره!
مثلا نیازی نیست در مورد مقتولین اولیه خیلی صحبت بشه چون خیلی چیزی در موردشون نمیدونیم !
 
هنری!!؟؟ منظورت sien martin هست؟:d هنری رو که هنوز شروع نکردیم!
منظورم 21 قربانی نیست...منظورم همون شخصیت های بازی هست که آقا مسعود زحمتش رو میکشه و میذاره و ما هم در موردش بحث میکنیم.:d
اینم پست آقا مسعود در مورد هنری http://forum.bazicenter.com/thread55/page405/#post1986614

---------- نوشته در 06:59 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 05:32 PM ارسال شده بود ----------

خب با توجه به اینکه دوستان زیاد در مورد قربانی ها بحث نمیکنند,من هم میرم سراغ قربانی بعدی,که زود تموم بشه.:d
========================================================================
victim_04.jpg

قربانی: Steve Garland
حرفه: مدیر فروشگاه حیوانات خانگی “Garland”
جنسیت/ویژگی: مرد/سفید پوست/میانسال/عضلانی
قد/وزن: 180 سانتیمتر/80 کیلوگرم
سرگرمی: قدم زدن به همراه سگش
غیره: به راحتی از دست مردم خشمگین میشود, با حیوانات مهربان است
زمینه قتل: 10 قلب
روش قتل: اصابت کردن گلوله مسلسل به همه جای بدن به غیر از قفسه سینه
محل قتل: در فروشگاه حیوانات خانگی “Garland” در اشفیلد
وسایل به جا مانده: بیل کوچک (برای پاک کردن کثیف کارهای حیوانات)(در محل جنایت)
========================================================================
توضیحات:
یک چیزی هست که Steve صاحب مغازه حیوانات خانگی نمیتوانست فراموش کند,26 سال پیش بود.
پسر بچه ای که به مغازه او آمده بود و به صورت اتفاقی یکی از قفسه های حیوانات را بر روی زمین انداخت و باعث زخمی شدن آن حیوان شد.
سالها بعد,در همان مغازه Steve به وسیله شلیک چندین گلوله کشته شد.قلب او از بدنش بیرون کشیده, و بر روی پشتش 5 عدد نوشته شده بود.
دو اتفاق خیلی بد در مغازه حیوانات خانگی “Garland” رخ داد.


victim_04.jpg

روح Steve Garland
 
بچه ها توجه کنین " استیو گارلند "
گارلند
آشنا نیست؟ لیزا گارلند : پرستار مهربان سایلنت هیل شماره ی اول
شخصیت مورد علاقه ی من :d
اینجا فقط تشابه فامیلی هست یا لیزا و استیو با هم رابطه ای دارن ؟!
 
سایلنت هیل به عنوان پنجمین بازی که بدون آن نمیشه زندگی کرد انتخاب شده .این نظر سنجی برای انتخاب 7 بازی بوده.

Code:
http://www.dorkly.com/article/38869/7-videogame-worlds-you-seriously-donrsquot-want-to-live-in
 
بچه ها توجه کنین " استیو گارلند "
گارلند
آشنا نیست؟ لیزا گارلند : پرستار مهربان سایلنت هیل شماره ی اول
شخصیت مورد علاقه ی من :d
اینجا فقط تشابه فامیلی هست یا لیزا و استیو با هم رابطه ای دارن ؟!
بعید میدونم! اتفاقا توی آپارتمان هست که هم اسمش جیمز هست و هم فامیلش ساترلند!
همه فکر میکنن که همون جیمز ساترلند شماره دوم هست ولی اینی که توی شماره 4 هست،سنش بر میگرده به دوره کِرتاسه!=))
سایلنت هیل به عنوان پنجمین بازی که بدون آن نمیشه زندگی کرد انتخاب شده .این نظر سنجی برای انتخاب 7 بازی بوده.
بیجا کرده! سایلنت هیل باید اولیش باشه! هر ماه باید با یکی از شماره هاش تجدید خاطره کنیم تا خونمو پایین نیاد و نمیریم!:|>:d
 
خب والتر این استیو رو به خاطر بد رفتاری ای که توی بچه گی باهاش داشته به این طرز فجیح کشته...یادم میاد روحش جزو دشمنان سمج بازی بود و اصلا نمیمرد!
 
یه چیز جالب وجود داشت و اون این بود که این استیو هر وقت بهت میرسید و میزدتت زمین،به خودش صلیب میکشید!
پدر-پسر- روح القدوس! خیلی برام جالب بود! البته من فکر میکردم این همون رهبر فرقه باشه که مذهبی بود!
 
سایلنت هیل به عنوان پنجمین بازی که بدون آن نمیشه زندگی کرد انتخاب شده .این نظر سنجی برای انتخاب 7 بازی بوده.

Code:
http://www.dorkly.com/article/38869/7-videogame-worlds-you-seriously-donrsquot-want-to-live-in

انصافا باید اولیش میشد...بدون سایلنت هیل و مسائل و فکر نکردن راجع بهش نمیشه زندگی کرد
 
بچه ها توجه کنین " استیو گارلند "
گارلند
آشنا نیست؟ لیزا گارلند : پرستار مهربان سایلنت هیل شماره ی اول
شخصیت مورد علاقه ی من :d
اینجا فقط تشابه فامیلی هست یا لیزا و استیو با هم رابطه ای دارن ؟!
خب این آقا واقعا پدر لیزا هست,اشکان جان در نوشته هاش اشاره کرده که این آقا پدر لیزا هست.

تاروت کارت شماره 4 : "امپراطور". این کارت نمادی از ،توجه پدرانه ، مدیریت خوب ، موفقیت ، اعتبار و قدرت هست. حالا اون رو با استیو گارلند که شماره 4 لیست مقتولین هست چک میکنیم. توجه پدرانه = اون پدر لیزا گارلند هستش ، موفقیت = استیو فروشگاهی در اشفیلد داره و در کنار این ها بر طبق اطلاعات لیست مقتولین پلیس بیلچه ای در محل کشف جسد پیدا کرد که گویا برای تمیز کردن نجاست سگ استفاده میشده ، این نمیتونه سمبلی برای مدیریت خوب باشه ؟
 
هر چی هست،ربطی به اون جیمز نداره! بچه ها گفتن! ما هم به حرف بچه ها اثتناد میکنیم!:d;;)

کی میگه ربطی نداره !
برو کنار تابلوئه که عکس آپارتمان رو نشون میده هنری میگه اینو فرانک بهم داده ، فرانک گفت عروس و پسرش به سایلنت هیل رفتن اما هیچوقت بر نگشتن !
فرانک ساندرلند پدر جیمز ساندرلند هست !
 
سلام
من به شخصه هنری رو می‌فهمم. ممکنه اون خجالتی به نظر بیاد ولی اینطور نیستو اون بی‌تفاوته، همین. به عنوان مثال براش فرقی نداره انسنی که جلوش قرار گرفته مرد هستش یا زن. بارها گفتم. تو تصاویری که تو اتاقش نصب کرده هیچ انسانی دیده نمیشه. هنری روحیه‌ای جماعت‌گریز داره. ولی به هیچ وجه خنگ نیست. عکس‌العملش در مقابل اتفاقات اطرافش بیشتر از روی بی‌تفاوتیه ظاهریه. روحیه‌ای که از صفات انسان‌های خلاقه.
 
آخرین ویرایش:
سلام
من به شخصه هنری رو می‌فهمم. ممکنه اون خجالتی به نظر بیاد ولی اینطور نیستو اون بی‌تفاوته، همین. به عنوان مثال براش فرقی نداره انسنی که جلوش قرار گرفته مرد هستش یا زن. بارها گفتم. تو تصاویری که تو اتاقش نصب کرده هیچ انسانی دیده نمیشه. هنری روحیه‌ای جماعت‌گریز داره. ولی به هیچ وجه خنگ نیست. عکس‌العملش در مقابل اتفاقات اطرافش بیشتر از روی بی‌تفاوتیه ظاهریه. روحیه‌ای که از صفات انسان‌های خلاقه.


صب کن بینم دایی یعنی مثلا شما از خواب پا میشی همین که میای پاتو از خونه بزاری بیرون می بینی در قفل و زنجیر شده ! بعد اونوقت هیچ عکس العملی از خودت نشون نمی دی ؟
یا مثلا میای تو اتاق می بینی یه روح داره از دیوار اتاقت بیرون می زنه ! میگی : به به چه جالب!
آخه هنری یه ذره از بی تفاوتی به رده ! بخدا ! :d
 
کی میگه ربطی نداره !
برو کنار تابلوئه که عکس آپارتمان رو نشون میده هنری میگه اینو فرانک بهم داده ، فرانک گفت عروس و پسرش به سایلنت هیل رفتن اما هیچوقت بر نگشتن !
فرانک ساندرلند پدر جیمز ساندرلند هست !
بابا کِی میگه؟ کِی میگه که فرانک بهم گفته اون جیمز پسرم بود؟ بچه ها هم میگن این ربطی به اون جمیز نداره! من خودم اولش شک کردم ولی بچه ها گفتن این طور نیست!
یا مثلا میای تو اتاق می بینی یه روح داره از دیوار اتاقت بیرون می زنه ! میگی : به به چه جالب!
خب اینجا که اول بازی بود و هنری بدتر کله پا شد!:d
باو علی تو خیلی گیجی ! چند بار بازی رو جونه من تموم کردی ؟!
1- نزدیک اون تابلوئه که میری میگه ، فرانک این تابلو رو بهم داده ! فرانک هم میگه پسر و عروسش به سایلنت هیل رفته بودن اما هیچوقت بر نگشتند !(خب اگه این دو تا ربطی بهم ندارن این جمله یعنی چی ؟)

2- اون که هنری نیست که کله پا میشه اول بازی اون یارو جوزف ساکن قبلی اتاق هست که مرگش بر اثر سکته ی قلبی بوده !
خب درسته میری پای تابلو و میگه فرانک بهم دادتش! ولی هنری کی با فرانک حرف زده که اینو بهش گفته باشه؟ منظورم اینه که هنری میگه که فرانک بهم گفته یا خود فرانک به هنری میگه که بهش گفته؟
=))
شرمنده نتونستم جلوی خودمو بگیرم! عملا گند زدم به زبان فارسی!!!!=))
هنری میگه : این تابلو رو فرانک بهم داده !!!!!!!!!!!!!!!!!!!! واااااااااااااااااااای این جمله درکش خیلی راحته بخدا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خب عزیز من خوندن این جمله هم خیلی راحته به خدا!:
خب درسته میری پای تابلو و میگه فرانک بهم دادتش!
خب پس الان مشکلت چیه ؟!
این که دیگه خیلی تابلوئه که منظور فرانک از پسرم جیمز بوده و عروسش هم مری بوده ! پایان مورد نظر سازنده ها هم همون iN water بوده چون میگه اونا هیچوقت برنگشتن !
اَههههههههههههههههههههههههههه! اصلا ولش کن! من نمتونم منظورمو بهت برسونم
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or