بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,573
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

devil girl

کاربر سایت
Jun 11, 2008
2,703
نام
4tous4
یک بار گفتم اگر واقعی بودن لورا رو زیر سؤال ببرید وجود ماریا، آنجلا و ادی زیر سؤال میره. لورا وجود حقیقی داشته شما دلیلی بر واقعی نبودنش بیارید تا من جواب بدم.
آنجلا و ادی هم مثه جیمز ! اونا هم می تونستن یه همچین فرشته ای رو توی سایلنت هیل ببینن ! (چطور شما وجود کله هرمی و سایرین رو تو سایلنت هیل باور می کنین) بعد واستون عجیب نیست این بچه چجوری یهویی توی شهر ظاهر شد ؟!!!
این فرشته می خواسته به هر سه اینها حقایقی رو نشون بده
----------------------------------------------
البته گفتم که ممکنه هم هست شیطان بوده باشه !!
 

Heart Broken

کاربر سایت
Feb 22, 2011
2,418
نام
Ali
آنجلا و ادی هم مثه جیمز ! اونا هم می تونستن یه همچین فرشته ای رو توی سایلنت هیل ببینن ! (چطور شما وجود کله هرمی و سایرین رو تو سایلنت هیل باور می کنین) بعد واستون عجیب نیست این بچه چجوری یهویی توی شهر ظاهر شد ؟!!!
این فرشته می خواسته به هر سه اینها حقایقی رو نشون بده
----------------------------------------------
البته گفتم که ممکنه هم هست شیطان بوده باشه !!
نه شیطان نه فرشته فقط یک کودک بی گناه. هیچ رهنمایی خاصی برای ادی ، آنجلا و ماریا داشته این فرشته شما؟ هیچ چیز در سایلنت هیل غیر ممکن نیست، ولی لورا وجود خیالی‌ای نبوده، تجسم شخص خاصی هم نبوده که فقط به نظر اون شخص برسه.
همان طور که گفتم هیچ ربطی بین لورا و کله هرمی نیست. تجسم تصورات جیمز از اعمالش چه ربطی به یک وجود حقیقی داره که توسط تمامی اشخاص دیده میشه؟
 

devil girl

کاربر سایت
Jun 11, 2008
2,703
نام
4tous4
نه شیطان نه فرشته فقط یک کودک بی گناه. هیچ رهنمایی خاصی برای ادی ، آنجلا و ماریا داشته این فرشته شما؟ هیچ چیز در سایلنت هیل غیر ممکن نیست، ولی لورا وجود خیالی‌ای نبوده، تجسم شخص خاصی هم نبوده که فقط به نظر اون شخص برسه.
همان طور که گفتم هیچ ربطی بین لورا و کله هرمی نیست. تجسم تصورات جیمز از اعمالش چه ربطی به یک وجود حقیقی داره که توسط تمامی اشخاص دیده میشه؟
وجوش رو برام اثبات کنین ؟ دلیل ؟ مدرک ؟ هر چیزی منو از تو این تاریکی خارج کنین ؟!
 

genesis007

کاربر سایت
May 16, 2010
1,300
نام
shahab
لورا واقعی بنظرم چون هم ادی وجیمز و انجلا ان را دیده اند ودر باره ی ماریا هم که ان را دیده است می توان گفت چون او در ذهن جیمز است پس می تواند لورا را هم ببیند. و من می گم که همه می توانستن لورا وهیولا ها را ببینند ولی این لورا بود که نمی توانست هیولا ها را ببیند.
 

devil girl

کاربر سایت
Jun 11, 2008
2,703
نام
4tous4
لورا واقعی بنظرم چون هم ادی وجیمز و انجلا ان را دیده اند ودر باره ی ماریا هم که ان را دیده است می توان گفت چون او در ذهن جیمز است پس می تواند لورا را هم ببیند. و من می گم که همه می توانستن لورا وهیولا ها را ببینند ولی این لورا بود که نمی توانست هیولا ها را ببیند.
این فقط ظاهر قضیه س ! باطنش.... یه چیزه دیگه س

---------- نوشته در 05:53 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 05:52 PM ارسال شده بود ----------

لورا از کجا اومده ؟
پدر و مادرش کین ؟
توی سایلنت هیل چیکار می کنه؟
چطور با ماری اشنا شد؟
نامه ی ماری دست اون چیکار می کنه ؟
اگه با ماری هم اتاقی بوده ، بیماریش چی بوده ؟
 

Heart Broken

کاربر سایت
Feb 22, 2011
2,418
نام
Ali
وجوش رو برام اثبات کنین ؟ دلیل ؟ مدرک ؟ هر چیزی منو از تو این تاریکی خارج کنین ؟!
حالا چرا تاریکی؟:d خودتون همچین تصوری دارید من چی بگم؟!

حالا وقتی موجودی بتونه به راحتی با محیط و افراد حقیقی در تعامل باشه زاده تصور نیست. شما ببیند که لورا میتونست با تمامی افراد در تعامل باشه، پس خیالی بودن لورا یک بحث غیر منطقیه.
ولی در مورد فرشته بودن یا شیطان بودن، شما این دو واژه رو چه جوری معنا میکنید؟! فرشته یعنی نجات بخش و شیطان یعنی گمراه کننده. خوب اگر لورا فرشته بوده برای همه نجات بخش بوده و اگر شیطان بوده برای همه گمراه کننده و مایه عذاب!

---------- نوشته در 06:00 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 05:53 PM ارسال شده بود ----------

این فقط ظاهر قضیه س ! باطنش.... یه چیزه دیگه س

---------- نوشته در 05:53 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 05:52 PM ارسال شده بود ----------

لورا از کجا اومده ؟
پدر و مادرش کین ؟
توی سایلنت هیل چیکار می کنه؟
چطور با ماری اشنا شد؟
نامه ی ماری دست اون چیکار می کنه ؟
اگه با ماری هم اتاقی بوده ، بیماریش چی بوده ؟
خوب شما تمامی این اطلاعات رو باید داشته باشید؟ اگر اینجوری من وجود سبیل و هری و شریل رو تو نسخه اول زیر سؤال میبرم چون اطلاعات دقیقی از گذشته اونها در دسترس نیست! و وجود وینسنت، داگلاس و ... !
این ابهامات در شخصیت‌ها همواره یکی از نقاط قوت سری سایلنت هیل بوده، اینجوری شما میتونید برداشت آزادانه تری نسبت به سناریوها داشته باشید واین یعنی یک داستان مفهومی و ارزشی.(تن فراستی رو لرزوندم با این جملم:d)
لورا هنگام مرگ مری پیشش بود و نزدیکترین فرد به مری تو بیمارستان لورا بوده چرا که مدت طولانی‌ای اون‌ها با هم، هم اتاقی بودند. بیماری لورا اصلاً مهم نیست میتونه هر چیزی باشه مهم اینه که با مری در تعامل بوده. در ضمن نیازی نیست که مری نامه خودش رو به لورا بسپره! شاید بر حسب اتفاق نامه به دست لورا افتاده!
توی سایلنت هیل چه کار میکنه؟ خوب مگه برای وجود دیگر شخصیت‌ها دلیل محکم و قانع کننده‌ای وجود داره؟ شاید به واسطه متاترون به شهر فراخوانده شده باشه تا تکمیل کننده سرنوشت جیمز باشه!
 
آخرین ویرایش:

devil girl

کاربر سایت
Jun 11, 2008
2,703
نام
4tous4
حالا چرا تاریکی؟:d خودتون همچین تصوری دارید من چی بگم؟!

حالا وقتی موجودی بتونه به راحتی با محیط و افراد حقیقی در تعامل باشه زاده تصور نیست. شما ببیند که لورا میتونست با تمامی افراد در تعامل باشه، پس خیالی بودن لورا یک بحث غیر منطقیه.
ولی در مورد فرشته بودن یا شیطان بودن، شما این دو واژه رو چه جوری معنا میکنید؟! فرشته یعنی نجات بخش و شیطان یعنی گمراه کننده. خوب اگر لورا فرشته بوده برای همه نجات بخش بوده و اگر شیطان بوده برای همه گمراه کننده و مایه عذاب!

---------- نوشته در 06:00 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 05:53 PM ارسال شده بود ----------


خوب شما تمامی این اطلاعات رو باید داشته باشید؟ اگر اینجوری من وجود سبیل و هری و شریل رو تو نسخه اول زیر سؤال میبرم چون اطلاعات دقیقی از اونها در دسترس نیست! و وجود وینسنت، داگلاس و ... !
این ابهامات در شخصیت‌ها همواره یکی از نقاط قوت سری سایلنت هیل بوده، اینجوری شما میتونید برداشت آزادانه تری نسبت به سناریوها داشته باشید واین یعنی یک داستان مفهومی و ارزشی.(تن فراستی رو لرزوندم با این جملم:d)
لورا هنگام مرگ مری پیشش بود و نزدیکترین فرد به مری تو بیمارستان لورا بوده چرا که مدت طولانی‌ای اون‌ها با هم، هم اتاقی بودند. بیماری لورا اصلاً مهم نیست میتونه هر چیزی باشه مهم اینه که با مری در تعامل بوده. در ضمن نیازی نیست که مری نامه خودش رو به لورا بسپره شاید بر حسب اتفاق نامه به دست لورا افتاده! توی سایلنت هیل چه کار میکنه؟ خوب مگه برای وجود دیگر شخصیت‌ها دلیل محکم و قانع کننده‌ای وجود داره؟ شاید به واسطه متاترون به شهر فراخوانده شده باشه تا تکمیل کننده سرنوشت جیمز باشه![/QUOTE]
سبز: خب دیگه ، من اینجام که دارم می گم لورا واقعی نیست ! پس حتما شما تو روشنایی و من توی تاریکی م !! :d
قرمز: در تعامل بودن دلیل بر وجود داشتن یه شخصیت نیست ؟!!! اگه بخوایم مسائل ماورایی رو دخیل بدونیم ما همیشه و هم جا در تعامل با نفسمون و شیطان و فرشته ها هستیم هر چند نمی تونیم اونا رو ببینیم اما خیلی ها هم بودن که موفق به دیدنشون شدن ! شاید هم توی کالبد یه انسان بتونیم ببینیمشون !

قهوه ای : لارا برای جیمز یه عذاب بود ، برای همینه که بهش می گم شیطان ! برای ادی گمراه کننده بود (نمی خواست ادی به حقیقت خودش پی ببره!)

بحث اینا جداست : شما دارین چند نفر آدم بالغ رو مثال می زنین نه یه بچه رو :
داگلاس: کارآگاه پلیس معلومه از کجا اومده و هدفش چیه
سیبل: افسر پلیس
هنری: یه پدر که دخترش رو از جشن تولد دوستش داره به خونه می بره ، تصادف می کنه

و و و ، ولی لورا چی ؟ به نظر میاد 6-7 سال بیشتر نداشته باشه ، از کجا اومده ؟ چرا اومده ؟ واسه چی اومده ؟

بنفش: دیگه داری متناقض حرف می زنی ! از یه طرف می گین این کودک بیگناهه ! از یه طرف می گی به شهر فراخونده شده اونم به واسطه ی متاترون!!
خب به فرض لارا واقعیه ! بیگناه هم که هست ، چرا به شهر فرا خوانده شده ؟ فقط بخاطر جیمز ؟ یعنی شهر اینقدر بی رحم یه بچه رو از پدر و مادرش جدا می کنه میارتش به شهر
اگه از من می پرسی حتی اگه وجود لارا هم انسان باشه پس زنده نیست ! ممکنه روح یه دختر بچه باشه ، آخه هیچ دلیل منطقی برای حضورش در شهر نمیشه بیان کرد ؟
 

Leon.Fox

کاربر سایت
Oct 31, 2011
2,044
نام
Leon
راجع به لورا می بحثیم بفرمایین همین حالا شیرینی هم آوردن بفرمایین تو رو خدا بشینین .... این حرفا چیه اون بالا بشینین شما سرورین :d
یه لحظه بذارید بخونم...
;)

---------- نوشته در 06:39 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 06:31 PM ارسال شده بود ----------

خُب راستش... قبل از شروع بحث یه چیزی بگم من...
بچه ها تا جایی که من می دونم، خیلی از شماها سری SH رو این اواخر هم دوباره بازی کردید...
"اگه اشتباه می کنم بگید حتماً..."
ولی باور کنید من الان سال هاست که 2 و 3 رو بازی نکردم و ذهنم مثل شماها Fresh نیست...
بذارید این Collection بیاد...

.....

خُب میدونم که اصلاً بهونه ی خوبی نیاوردم... بگذریم...

راجع به Laura... چرا فکر میکنی که برای عذاب دادن James اومده و یه شیطانه...
اصلاً یه چیز دیگه... "به قول ما ایرانیا... مهندسی معکوس..." ;)
ما همه قبول داریم که Laura واقعیه... چون....
می بینیمش...
هیچ جای بازی به غیر واقعی بودنش اشاره ای نشده... که موضوع بی اهمیتی نیست این مسئله و اگه قرار بود این فرضیه ای که شما مطرح کردی، صحت داشته باشه، حتماً اشاره ی کوچیکی بهش می شد...
خیلی ملموس بود ...
+
دلایلی که علی آورد...
شما فقط به خاطر این که معلوم نبود کیه و چرا اومده تو شهر میگی غیر واقعیه...؟
 

devil girl

کاربر سایت
Jun 11, 2008
2,703
نام
4tous4
یه لحظه بذارید بخونم...
;)

---------- نوشته در 06:39 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 06:31 PM ارسال شده بود ----------

خُب راستش... قبل از شروع بحث یه چیزی بگم من...
بچه ها تا جایی که من می دونم، خیلی از شماها سری SH رو این اواخر هم دوباره بازی کردید...
"اگه اشتباه می کنم بگید حتماً..."
ولی باور کنید من الان سال هاست که 2 و 3 رو بازی نکردم و ذهنم مثل شماها Fresh نیست...
بذارید این Collection بیاد...

.....

خُب میدونم که اصلاً بهونه ی خوبی نیاوردم... بگذریم...

راجع به Laura... چرا فکر میکنی که برای عذاب دادن James اومده و یه شیطانه...
اصلاً یه چیز دیگه... "به قول ما ایرانیا... مهندسی معکوس..." ;)
ما همه قبول داریم که Laura واقعیه... چون....
می بینیمش...
هیچ جای بازی به غیر واقعی بودنش اشاره ای نشده... که موضوع بی اهمیتی نیست این مسئله و اگه قرار بود این فرضیه ای که شما مطرح کردی، صحت داشته باشه، حتماً اشاره ی کوچیکی بهش می شد...
خیلی ملموس بود ...
+
دلایلی که علی آورد...
شما فقط به خاطر این که معلوم نبود کیه و چرا اومده تو شهر میگی غیر واقعیه...؟

نه ! قانع نمیشم !!! دارین می پیچونین ! و من یه دلیل حسابی می خوام
 

Heart Broken

کاربر سایت
Feb 22, 2011
2,418
نام
Ali
اینم دلیل حسابی(البته از نظر خودم:d)

سبز: خب دیگه ، من اینجام که دارم می گم لورا واقعی نیست ! پس حتما شما تو روشنایی و من توی تاریکی م !! :d
نه بابا من همیشه در تاریکی جهالتم هیچ وقت هم بیرون نمیام!
قرمز: در تعامل بودن دلیل بر وجود داشتن یه شخصیت نیست ؟!!! اگه بخوایم مسائل ماورایی رو دخیل بدونیم ما همیشه و هم جا در تعامل با نفسمون و شیطان و فرشته ها هستیم هر چند نمی تونیم اونا رو ببینیم اما خیلی ها هم بودن که موفق به دیدنشون شدن ! شاید هم توی کالبد یه انسان بتونیم ببینیمشون !
آیا مواردی رو که گفتید با چشم سر هم میشه دید؟ آیا واقعاً برای همه قابل درکه؟ آیا جزوی از حقیقت عینیه؟!
قهوه ای : لارا برای جیمز یه عذاب بود ، برای همینه که بهش می گم شیطان ! برای ادی گمراه کننده بود (نمی خواست ادی به حقیقت خودش پی ببره!)
مگر هر چیز باعث عذاب آدم بشه صرفاً شیطانه؟ این دیگه از اون حرفهاست! شما از کجا میدونی لورا نمیخواست، ادی به حقیقت وجودیش پی ببره؟ اتفاقاً به نظرم تنها کسی که ادی رو درک میکرد لورا بود چون بدجنسیه بزرگسالانه رو نداشت و با دنیای پاک و بی آلایش خودش با دیگران ارتباط برقرار میکرد.
بحث اینا جداست : شما دارین چند نفر آدم بالغ رو مثال می زنین نه یه بچه رو :
داگلاس: کارآگاه پلیس معلومه از کجا اومده و هدفش چیه
سیبل: افسر پلیس
هنری: یه پدر که دخترش رو از جشن تولد دوستش داره به خونه می بره ، تصادف می کنه

و و و ، ولی لورا چی ؟ به نظر میاد 6-7 سال بیشتر نداشته باشه ، از کجا اومده ؟ چرا اومده ؟ واسه چی اومده ؟
بینگو! شریل رو پیچوندی:d دلیلت اصلاً قانع کننده نیست مگر هر کسی بزرگ باشه هویتش مهم نیست و فقط هویت بچه‌ها مهمه؟! جواب سؤالاتت رو تا جایی که اطلاع داشتم دادم تو پست قبلیم.
بنفش: دیگه داری متناقض حرف می زنی ! از یه طرف می گین این کودک بیگناهه ! از یه طرف می گی به شهر فراخونده شده اونم به واسطه ی متاترون!!
خب به فرض لارا واقعیه ! بیگناه هم که هست ، چرا به شهر فرا خوانده شده ؟ فقط بخاطر جیمز ؟ یعنی شهر اینقدر بی رحم یه بچه رو از پدر و مادرش جدا می کنه میارتش به شهر
اگه از من می پرسی حتی اگه وجود لارا هم انسان باشه پس زنده نیست ! ممکنه روح یه دختر بچه باشه ، آخه هیچ دلیل منطقی برای حضورش در شهر نمیشه بیان کرد ؟
خوبه گفتم به واسطه متاترون، نیمه پاک شهر، شاید لورا به قول شما و به اصطلاح فرشته نجاتی برای جیمز بوده! در بقیه موارد هم تناقضی نمیبینم.


خوب حالا شما یک سؤال من رو جواب بده، در مورد بقیه شخصیت‌های مکمل هم همین فرضیه غیر واقعی بودن رو داری؟ اگر جواب مثبته بگو تا ریشه‌ای تر بحث کنیم.
 
آخرین ویرایش:

Leon.Fox

کاربر سایت
Oct 31, 2011
2,044
نام
Leon
اشتباه میکنی:d من خیلی وقته نسخه‌های دوم و سوم و چهارم رو بازی نکردم.
عه... جداً...
پس مشکل از ذهن منه...
;)

آتوسای عزیز، علی جان و شهاب گلم...
من فقط اومدم که بدقولی نکنم... جداً باید برم...
کلی از صحبت های هر 3 تون استفاده کردم... در مواردی هم متقاعد و همچنین تو مواردی هم متقاعد نشدم...
اگه صحبتاتون به نتیجه نرسید... تو یه فرصت دیگه من هم اضافه میشم بهتون حتماً...
فعلاً...
Love
Take Care
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر