بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
به طور معمول در تمام بازی‌های SH، اجسادی که در مسیر میبینیم فاقد صورت هستند اما این یکی رو ببینید.
متن پنهان:


برای مشاهده تصویر اصلی (1152x864) روی این نوار کلیک کنید.
dujntulycq2v8gyqu03z.jpg

به نظر،این مفهوم رو میرسونه که هدر انسانهای بیگناهی رو کشته. شاید توی دنیای سایلنت هیل خیلی ها مرتکب قتل شده باشن اما توی اون لحظه،انسانها رو به شکل هیولا دیدن،شاید هدر با این که میدونسته طرف انسانه باز هم طرف رو میکشته!!

این امکان وجود داره که هیولاها هم انسان هایی باشند که به سایلنت هیل فراخونده شدن؟

خب همونطور که میدونی فلسفه ی این دنیا(s h ) توی ذهن شخصیتهاست و اونها هستند که تعیین میکنن کی باشه،چه شکلی باشه...به اینها اضافه کنید عقاید فرقه رو تا این دنیا شکل بگیره
به قول شاعر که میگه:ما را با هوریان بهشت ،کاری نیست،غول بیابونی های جهنم رو عشق است :d

لیزا از مرگ‌های تصادفی می‌گفت و اینکه مردم اون رو حاصل یه نفرین می‌دونستند

مسعود جون یه نتیجه گیری در مورد لیزا بکن...به نظر،شخصیت گنگی داره...یا شایدمن درکش نکردم!!
----------------------------__________________________----------------------___________________________----------------------___________________------------------_______________________-----------------------_________________________----------------
بیاین یه مسابقه بین خودمون بزاریم :d
ایده هامون برای طرح هیولا رو طراحی کنیم و اینجا بزاریم و بعد بهشون رای بدیم !
بعد بهترین طراحی رو که بیشترین رای رو آورده بفرستیم واسه کونامی !
موافقین ؟!
هر کی موافقه دستش بالا :d

خانم اجازه :d ما طراحی بلد نیستیم!!میشه نقاشی بکشیم؟
 
سلام دوستان
بنده اندکی اطلاعات درباره سیمبلوژی (نماد شناسی) دارم! و با اجاز قصد دارم که با گفته هایه شما محکشون بزنم! ببینید درست میگم یا نه :-/
سلام
تو ذهن مریض عمراً نتونی به من برسی دایی.
من اگه برم سایلنت هیل (البته همین جایی که هستم دست کمی از اونجا نداره) مطمئن هستم یکی از هیولاهایی که میبینم، یه شبه انسان هستش بدنش به سمت منه ولی صورتش پشت به من.
شما بزرگترین گناهی که مرتکب شدید (یا فکر میکنید که میشه مرتکب شد) دروغ است، همسان نبودن سر در راستای حرکتی بدن!
بدنش پوست نداره فقط گوشت و خونه صورتش هم اصلا مشخص نیست فقط دندوناش رو می تونی ببینی چشماش هم که انگار دو تا پلکاش رو بهم دوختن! باقیه بدنش هم که دل و روده و بافت هم بند و اینا همه مشخصه !;)
فکر کنم ربطی به گناه نداره و فقط سمبل انسانی هست که از رو راست بودن با بقیه افراد ضربه خورده است. نداشتن پوست و درون نمایی و مشخص بودن دندان ها و شاید منظور از بهم دوخته بودن پلک نشان از نادیده گرفتن باقی افراد و Hatred شدن این کارکتر دارد و از اینرو هیولا مورد خطاب قرار میگیرد! گرچه بنظر من این چنین نیست...
نا خود آگاه یاد آلسا افتادم :-/
اینم از هیولای من :

52357291876701853478.gif
بدون شرح :دی
 
سلام
بچه ها من یه ایده دارم
بیاین یه مسابقه بین خودمون بزاریم
ایده هامون برای طرح هیولا رو طراحی کنیم و اینجا بزاریم و بعد بهشون رای بدیم !
بعد بهترین طراحی رو که بیشترین رای رو آورده بفرستیم واسه کونامی !
موافقین ؟!
هر کی موافقه دستش بالا
l-)اجازه دایی
راستش ایده‌ی خوبیه از تو چه پنهان یه ایده‌هایی داشتم و دارم یکیش این بود منتها به دو دلیل فعلاً بی خیال شدم.
1- درباره‌ی ایده‌ی داستان‌ها خیلی از طرف دوستان استقبال نشد. اولش شد بعد یهو فراموش کردند.
2- خود کونامی درباره‌ی ایده‌ها کلاً سنگ رو یخ‌مون کرد. بذار اون یکی به نتیجه برسه تا بعد.
فعلاً که ما موندیم و ...:-??
ولی غول‌آخر بازی من یه کسی تو مایه‌های Arth@s‌هستش. =))
به نظر،این مفهوم رو میرسونه که هدر انسانهای بیگناهی رو کشته. شاید توی دنیای سایلنت هیل خیلی ها مرتکب قتل شده باشن اما توی اون لحظه،انسانها رو به شکل هیولا دیدن،شاید هدر با این که میدونسته طرف انسانه باز هم طرف رو میکشته!!
خب این فرد رو هدر نکشته. البته امیر عزیز تو تحلیلش این کار رو با دلایل محکم به داگلاس نسبت میده
* بعد از اینکه فروشگاه تغییر دنیا میدهد، داگلاس را تا مدتی مشاهده نمیکنیم. Heather بعد از کمی گشت زنی اسلحه کمری را در صندوق پیدا میکند. این اسلحه درست مشابه همان اسلحه ای است که داگلاس به دست داشت و از 10 تیرش تنها 7 تیر در آن مانده است. آیا ممکن است این اسلحه برای داگلاس باشد؟! یعنی او هم مانند Cybil دو اسلحه حمل میکرده است؟! اگر پاسخ این پرسش ها را مثبت در نظر بگیریم، بحث کمی جالب میشود. در همان سالن جسدی را میبینیم که بر روی زمین افتاده است. بعد از اینکه مجددا داگلاس را دیدیم او در مورد هیولاهایی که دیده است احساس وحشت و ترس میکند. آیا یکی از همان هیولاهای خیالی دنیای داگلاس همین جسد بوده است؟! حرف وینسنت به Heather را به یاد دارید؟! آیا Heather در طول بازی انسان های بی گناهی را کشته است؟! آیا...
ولی موضوع حرف بنده این نیست. موضوع اینه که چهره این زن براتون آشنا نیست؟

مسعود جون یه نتیجه گیری در مورد لیزا بکن...به نظر،شخصیت گنگی داره...یا شایدمن درکش نکردم!!
در مورد کدوم شخصیت میشه نتیجه کرد میلادجان؟ همه‌شون انقدر مبهم هستند که حتی در مورد واقعی بودن و نبودن‌شون نمیشه نظر قطعی داد.

سلام دوستان
بنده اندکی اطلاعات درباره سیمبلوژی (نماد شناسی) دارم! و با اجاز قصد دارم که با گفته هایه شما محکشون بزنم! ببینید درست میگم یا نه :-/
ابتدا ورودتون رو به جمع سایلنت‌هیل نشینان BC خوش‌آمد میگم:welcome:

شما بزرگترین گناهی که مرتکب شدید (یا فکر میکنید که میشه مرتکب شد) دروغ است، همسان نبودن سر در راستای حرکتی بدن!
از 100 امتیاز 70 تاش رو بهت میدم. نزدیک شدی ولی به هدف نزدی. هیولایی که گفتم نماد دروغ نیست بلکه نماد دورویی هستش که نوعی دروغه. نقابی که هر روز به چهره می‌زنیم. «یکی معلم میشه و یکی میشه خونه‌به‌دوش». البته یه جورایی نماد نیازهای ضروری سرکوب شده و نیاز غیرضروری اشباع شده هم هست.
می خوام هیولام رو بیشتر توصیف کنم. دایی‌جان خوب دقت کن می‌خوام از تکرار خارجش کنم.
همون قبلی رو تصور کنید اما پشت سرش که رو به من هستش با آینه پوشیده شده.
فکر کنم ربطی به گناه نداره و فقط سمبل انسانی هست که از رو راست بودن با بقیه افراد ضربه خورده است. نداشتن پوست و درون نمایی و مشخص بودن دندان ها و شاید منظور از بهم دوخته بودن پلک نشان از نادیده گرفتن باقی افراد و Hatred شدن این کارکتر دارد و از اینرو هیولا مورد خطاب قرار میگیرد! گرچه بنظر من این چنین نیست...
البته خود ایشون باید پاسخ بدن ولی باز هم میگم این توصیف‌ها فقط مربوط به کله‌پاچه بودن.
 
فکر کنم ربطی به گناه نداره و فقط سمبل انسانی هست که از رو راست بودن با بقیه افراد ضربه خورده است. نداشتن پوست و درون نمایی و مشخص بودن دندان ها و شاید منظور از بهم دوخته بودن پلک نشان از نادیده گرفتن باقی افراد و Hatred شدن این کارکتر دارد و از اینرو هیولا مورد خطاب قرار میگیرد! گرچه بنظر من این چنین نیست...
من هم از 100 بهش 75 میدم ;) این هیولا رو من توی داستانی که سعی کردم از گذشته ی لیزا و نامزدش بنویسم به تصویر کشیدم و اونجا این هیولا همون جاستین بود که در گذشته :
1- توسط دوستاش و حتی پدر و مادرش نادیده گرفته شده بود(چشمهای دوخته شده)
2- ضربه های روحی زیادی از فرقه و از خودش خورده بود (پوست کنده شده و بدن خونی)

ولی در کل ای ول خیلی جالب می بود ! ;)
l-)اجازه دایی
راستش ایده‌ی خوبیه از تو چه پنهان یه ایده‌هایی داشتم و دارم یکیش این بود منتها به دو دلیل فعلاً بی خیال شدم.
1- درباره‌ی ایده‌ی داستان‌ها خیلی از طرف دوستان استقبال نشد. اولش شد بعد یهو فراموش کردند.
2- خود کونامی درباره‌ی ایده‌ها کلاً سنگ رو یخ‌مون کرد. بذار اون یکی به نتیجه برسه تا بعد.
فعلاً که ما موندیم و ...:-??
ای بابا دائی می گی چیکار کنیم حالا ؟! :d
 
سلام
ای بابا دائی می گی چیکار کنیم حالا ؟! :d
تو بگو ما چکار کنیم دایی. دوباره شروع کنیم کلی وقت بذاریم کار کنیم هیچی به هیچی؟
یه ایده‌هایی دارم ولی کو وقت؟
1- اینکه یه فیلم کوتاه بسازیم درباره سایلنت هیل.
2- یه بازی کوتاه بسازیم درباره‌ی سایلنت هیل.
3- نوشتن یه کمیک استریپ.
4- ....
بازم بگم دایی؟
 
بچه ها من اگه بتونم یه شب دزدکی برم به اون بیمارستانی که عکسشو گذاشتم،میتونم یه فیلم تر و تمیز بسازم....
فقط یه خورده وقت لازم دارم....
 
حتما این کارو میکنم ولی کسی نباید بفهمه که من رفتم تو ساختمون......
اتفاقا ایده خیلی دارم.......
کله هرمی هم هستش......
فقط باید ساعتای 12-1 نصفه شب برم اونجا چون جوش دوچندان میشه....
ببینم چه کار میتونم بکنم.....
راستی نظرت درباره اون هیولاها چی شد؟ فکراتو کردی؟
 
آخرین ویرایش:
سلام
فقط سانسور نشده‌اش رو اینجا آپ نکن!:))
کدوم هیولاها؟:-/
=======================================================
این هم چندتا تصویر جدید از شاهکار جدید کونامی
91798237915050434099.jpg
84856554996930372164.jpg
92752186470281411062.jpg
25404327608544231610.jpg
15303279812227836457.jpg
75696343209499456730.jpg
 
سلام
بله خودشه. برای PS-VITA عرضه میشه.
===================================================================
شاید خنده‌تون بگیره اما هربار که به لیزا فکر می‌کنم نا خواسته یاد شخصیت نیکول کیدمن تو فیلم «دیگران» میافتم.
===================================================================
دوستان هر مطلب ناگفته‌ای درباره‌ی SH1 مونده بگن که می‌خواییم از SH1 عبور کنیم. البته این به این معنی نیست که پرونده‌اش بسته میشه.
 
سلام به جمع گریز پای شهر آشوب:)
در مورد قسمت اول یک چیز جدید که نه ، کم پرداخت شده هست :
چرا معماری شهر طوری هست که معما گونه تعریف میشه؟
این وضع برای چی هست؟ چرا باید برای بدست آوردن کلید سختی کشید؟
 
سلام
سلام به جمع گریز پای شهر آشوب:)
در مورد قسمت اول یک چیز جدید که نه ، کم پرداخت شده هست :
چرا معماری شهر طوری هست که معما گونه تعریف میشه؟
این وضع برای چی هست؟ چرا باید برای بدست آوردن کلید سختی کشید؟
به‌به! سلام به شما بهنام‌جان. به خانواده سر نمی‌زنی دیگه؟
منظورت رو متوجه نشدم. میشه بیشتر توضیح بدی.
===============================================================
تا یادم نرفته این مطلب رو هم بگم که به زودی نظرسنجی تاپیک عوض میشه. پس بشتابید و نظر بدید.
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or