بازیهایی که بخاطر حضور دیگران برای شما خراب شدن

آقا تا دلتون بخواد . . . . . .

واقعا بعضی وقت ها با خودم دست به یقه میشمو فحش میدم , نامردم وقتی خونه مستقل گرفتم واسه یه اتاقش سیستم امنیتی خفن نزارم , اصلا خونه خریدم نه تلفن جواب میدم نه آیفون نه به کسی گوش میدم
دو تا سگ گرگی میخرم میزارم محافظ خونه , خودمم با خیال راحت بازیمو میکنم


آخرای kill zone3 بابام اومد داخل شروع به غر زدن کرد , راستش اصلا نفهمیدم چی میگفت ولی به طور کامل حواسم با بازی هم نبود میشه گفت بازی رو هم تا الان نفهمیدم حس دوباره بازی کردنش هم نیست

دوستانی که زامبی باز باشن میدونن چقدر طول میکشه به مرحله 30 به بعد برسی و مشکل کار هم بعد از ایم مرحله هست و شما فک کن با کلی زحمت برسی به اینجا و بابات بگه محسن برو دم در از همسایه آش بگیر !! حالا بیا توضیح بده که 4 ساعته تا اینجا اومدیم

پسر عموت سالی یه بار احوالتو نمیپرسه !بیاد خونه من واسش انتخاب واحد کنم

کسی که دو سالی یه بار میبینمش باید بیاد واسش نتایجو در بیارم

تلفن زنگ میزنه و همه داد میزنن محسن گوشی رو بردار

محسن تلوزیون خراب شد محسن شیر آب خراب شد محسن چرا پمپ آب کار نمیکنی محسن بیا موهای پشت گردنمو بزن , محسن کوفت چرا همینجوری نشستی محسن صدای اونو کم کن محسن بیا بخواب !!محسن درستو بخون !! محسن فلان محسن فلان ! در کل محسن آچارفرانسست

جدی بعضی وقت ها با خودم دست به یقه میشمو فحش میدم

توو زامبی باید آخر هر مرحله یکی رو زنده نگه میزاشتیم که من به کارای خونه برسم .مثلا بابام میره بانک یادش میره کپی شناسنامه ببره !!داداشام میرن یه چیزی رو عوض کنن ولی یادشون میره اونو ببرن و و و یکی میره دفتره پستی کد پستی رو بلد نیست !!

آقا بدبختر از من هم کسی هست ؟
 
شما چقدر پدر مادر سختگیری دارین من که هیچ مشکلی ندارم چند بارم دیدن هیچی نمیگن منم میگم همه جای دنیا اینطوری ولی میگن هر کار میکنی خودت بکن یه وقت خواهرت نبینه زمانی که من در اتاقو میبندم عمرا بیان درو باز کنن خیلی راحتم بهشون میگم من تو فلان سایت میرم واقعا بهم سخت نمیگیرن شما ها رو ک ه دیدم گفتم دم مادر پدر خودم گرم بابا شما چقدر ترسویید رنگاتون میپره:))
من هنوز 13،14 سالمه آخه

---------- نوشته در 02:24 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 02:11 PM ارسال شده بود ----------

یه بار داشتم AC BH بازی میکردم........ صدای کامپیوتر رو کم کردم وقتی تموم شد بابام اومد گفت صداش رو کم میکنی کسی نفهمه؟:d

---------- نوشته در 02:33 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 02:24 PM ارسال شده بود ----------

یه بار داشتیم با یکی از دوستان اون آخر Dante's inferno که شیطان رو میکشه میره تو برزخ پیش زنش بازی می کردیم درست همون موقع بابام اومد و دید(تو یه تلویزون 49 اینچی)مجبور شدیم بزنیم سی دی بیاد بیرون!)x
 
داشتم witcher رو تازه شروع ميكردم تو دموش بودم يهو بابام اومد تو اتاق سريع برق و قطع كردم بابام شك كرد اما چيزي نگفت
:-sهمشو خالي بستم:))=)):))=))
 
من داشتم RE5 رو براي اولين بار بازي ميكردم,يه دفعه يه بچه كه نميدونم از كدوم فاميل بود رو سرم خراب شد و ميگفت من موسو دارم تو كيبوردو بگير.
حالا مگه ميشد بهش چيزي بگي؟
پدر و مادرش اونور واستاده بودن.
جاتون خالي بعدش با بالش ازش پذيرايي كردم.نميدونين چه حالي داشت.لهش كردم و گريه كنان رفت بيرون.
ولي به چه قيمت؟
حال بازي از بين رفته بود و اگه هزارتا اويل 6 هم بازي ميكردي حالش نميومد.
 
داشتم دانته اینفورمر بازی میکردم اون غول بزگه خانوم بودش بعد لباس هم نداشت اصلا اونجا یکهو خواهرم وارده اتاق شدش مردم از خجالت سریع شاستی داشبودو روی دسته زدم رفتم تو منو هاش طبیعی کردم :))))

---------- نوشته در 11:03 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 11:02 PM ارسال شده بود ----------

داشتم اونجای صحنه دار هوی رینو میدیدم بابامم اومد دید منم حواسم به بابام نبود وقتی تموم شد بابام گفت دستم درد نکنه و خندیدو رفت حموم

بابات عجب روشنفکره ها :دی
 
آقا تا دلتون بخواد . . . . . .

واقعا بعضی وقت ها با خودم دست به یقه میشمو فحش میدم , نامردم وقتی خونه مستقل گرفتم واسه یه اتاقش سیستم امنیتی خفن نزارم , اصلا خونه خریدم نه تلفن جواب میدم نه آیفون نه به کسی گوش میدم
دو تا سگ گرگی میخرم میزارم محافظ خونه , خودمم با خیال راحت بازیمو میکنم


آخرای kill zone3 بابام اومد داخل شروع به غر زدن کرد , راستش اصلا نفهمیدم چی میگفت ولی به طور کامل حواسم با بازی هم نبود میشه گفت بازی رو هم تا الان نفهمیدم حس دوباره بازی کردنش هم نیست

دوستانی که زامبی باز باشن میدونن چقدر طول میکشه به مرحله 30 به بعد برسی و مشکل کار هم بعد از ایم مرحله هست و شما فک کن با کلی زحمت برسی به اینجا و بابات بگه محسن برو دم در از همسایه آش بگیر !! حالا بیا توضیح بده که 4 ساعته تا اینجا اومدیم

پسر عموت سالی یه بار احوالتو نمیپرسه !بیاد خونه من واسش انتخاب واحد کنم
منم به همین مشکل خوردم

کسی که دو سالی یه بار میبینمش باید بیاد واسش نتایجو در بیارم
تا ساعت 4 صبح ما رو بیدار نگه داشت ای رو رو برم

تلفن زنگ میزنه و همه داد میزنن محسن گوشی رو بردار
تلفن من عمرا جواب بدم

محسن تلوزیون خراب شد محسن شیر آب خراب شد محسن چرا پمپ آب کار نمیکنی محسن بیا موهای پشت گردنمو بزن , محسن کوفت چرا همینجوری نشستی محسن صدای اونو کم کن محسن بیا بخواب !!محسن درستو بخون !! محسن فلان محسن فلان ! در کل محسن آچارفرانسست
در مورد اینا خودمو زدم به چولاقی دیگه 4 سالی میشه قیدمو زدن

جدی بعضی وقت ها با خودم دست به یقه میشمو فحش میدم

توو زامبی باید آخر هر مرحله یکی رو زنده نگه میزاشتیم که من به کارای خونه برسم .مثلا بابام میره بانک یادش میره کپی شناسنامه ببره !!داداشام میرن یه چیزی رو عوض کنن ولی یادشون میره اونو ببرن و و و یکی میره دفتره پستی کد پستی رو بلد نیست !!

آقا بدبختر از من هم کسی هست ؟

شما به جا اچار فرانسه اچار شلاقی هستی:d
 
آخرین ویرایش:
کلا من خیلی مواظبم . تاحالا به مشکلی برنخوردم تو این مورد :دی . بازی صحنه دار باشه حواسم 6 دنگ جمع میشه :دی سره صحنه اول دور ور رو با دقت نگاه میکنم اگه کسی نبود میبینم :دی اگه کسی اومد تو PC الت + شیفت میزنم و تو کنسول سریع خاموش :دی . انشاالله به بدبختی های دوستان دچار نشویم .
 
  • Like
Reactions: saeid72
والا من چون دان آفلاین ها رو چک کنم و ماشاالله همه هم فیلمهای * میگیرن و من هم برای پیدا کردن دوتا فیلم درست درمون باید کلی فیلم * ببینم " که بعضیاشون خیلی :d هستند" و حواسم باشه که کسی نیاد که ببینه در این ضمینه سرعتم بالا رفته و کسی نمیفهمه و تو هیچ بازی یا هر چی گیر نیوفتادم "البته فعلا"

اما یه دفعه داشتم ساعت 3-2 شب dead space 2 بازی میکرم "هدفون هم داشتم" مامانم هم فکر کرده بود من این موقع شب دارم چیکار میکنم مثل بازیهای مخفیانه اومده بود تو اتاق و در اوج تاریکی از کنارم اومد جلو منم سرگرم بازی یه دفعه حس کردم یه چیزی کنارمه نگاه که کردم "دیگه از اینجا به بعدش رو فکر کنم خودتون بفهمید چی شد" دیگه سمت این بازی نرفتم

البته دیگه از این کارا نمیکنه چون میدونه خبری نیست...
 
داشتم دانته اینفورمر بازی میکردم اون غول بزگه خانوم بودش بعد لباس هم نداشت اصلا اونجا یکهو خواهرم وارده اتاق شدش مردم از خجالت سریع شاستی داشبودو روی دسته زدم رفتم تو منو هاش طبیعی کردم :))))



بابات عجب روشنفکره ها :دی
دانته اينفورمر چيه بابا :d Dante's Inferno
داشتم witcher رو تازه شروع ميكردم تو دموش بودم يهو بابام اومد تو اتاق سريع برق و قطع كردم بابام شك كرد اما چيزي نگفت
:-sهمشو خالي بستم:))=)):))=))
خيلي خنده دار بود آخرش
+
منم تا حالا مشكل اينچناني نداشتم چون هواسم كلا جمعه. صداي پاها رو با دقت گوش ميدم اگه رفته رفته قوي تر بشه ميفهمم دارن ميان سمت من و سريعا عكس العمل مناسب انجام ميگيره :d
 
سلام
بازی خدای جنگ توی کنسول دستی PSP داشتم بازی میکردم یکدفعه رسیدم به اون قسمت +18 که صدای دستگاه بلند بود و همه نگاهها به من جذب شد وای داشتم از خجالت میمردم
ممنون
 
آقا تا دلتون بخواد . . . . . .

واقعا بعضی وقت ها با خودم دست به یقه میشمو فحش میدم , نامردم وقتی خونه مستقل گرفتم واسه یه اتاقش سیستم امنیتی خفن نزارم , اصلا خونه خریدم نه تلفن جواب میدم نه آیفون نه به کسی گوش میدم
دو تا سگ گرگی میخرم میزارم محافظ خونه , خودمم با خیال راحت بازیمو میکنم


آخرای kill zone3 بابام اومد داخل شروع به غر زدن کرد , راستش اصلا نفهمیدم چی میگفت ولی به طور کامل حواسم با بازی هم نبود میشه گفت بازی رو هم تا الان نفهمیدم حس دوباره بازی کردنش هم نیست

دوستانی که زامبی باز باشن میدونن چقدر طول میکشه به مرحله 30 به بعد برسی و مشکل کار هم بعد از ایم مرحله هست و شما فک کن با کلی زحمت برسی به اینجا و بابات بگه محسن برو دم در از همسایه آش بگیر !! حالا بیا توضیح بده که 4 ساعته تا اینجا اومدیم

پسر عموت سالی یه بار احوالتو نمیپرسه !بیاد خونه من واسش انتخاب واحد کنم

کسی که دو سالی یه بار میبینمش باید بیاد واسش نتایجو در بیارم

تلفن زنگ میزنه و همه داد میزنن محسن گوشی رو بردار

محسن تلوزیون خراب شد محسن شیر آب خراب شد محسن چرا پمپ آب کار نمیکنی محسن بیا موهای پشت گردنمو بزن , محسن کوفت چرا همینجوری نشستی محسن صدای اونو کم کن محسن بیا بخواب !!محسن درستو بخون !! محسن فلان محسن فلان ! در کل محسن آچارفرانسست

جدی بعضی وقت ها با خودم دست به یقه میشمو فحش میدم

توو زامبی باید آخر هر مرحله یکی رو زنده نگه میزاشتیم که من به کارای خونه برسم .مثلا بابام میره بانک یادش میره کپی شناسنامه ببره !!داداشام میرن یه چیزی رو عوض کنن ولی یادشون میره اونو ببرن و و و یکی میره دفتره پستی کد پستی رو بلد نیست !!

آقا بدبختر از من هم کسی هست ؟
حقیقتش من اوضام از شماهم بدتره و تک فرزند پسر هستم و از بنایی گرفته تا رنگ کاری و لوله کشی و شاگرد بنا و معمار تا حمال و فرقون بدست توی بیابون و خالی کردن فرقون خاک و تیکه آجر و نمی دونم ثبت نام وام بانکی و پرداخت قبوض و اقساط و ...! و تا دلت بخواد در بدترین شرایط ممکن من رو صدا زده مثل وسط مولتی یه بازی وقتی که دارم با دوستام بازی می کنم و امکان حتی پاوس کردن هم نیست و غول آخر ها و یا سکانس های پایانی بازی که داره آخر داستان مشخص میشه و ... .پدر من همیشه وقتی حوصلش سر میره دوست داری یه کاری بتراشه و منم همیشه شاگردشم. اینا رو گفتم که بگم به این چیزا بدبختی نمی گن بلکه همین چیزاست که از یه بچه یه مرد می سازه. اگه پدره من این کارها رو به من یاد نمی داد و از من این جیزا رو نمی خواست مثل خیلی های دیگه یه آدم دست و پا چلوفتی و بی عرضه بار میومدم که تحمل دو زار سختی زندگی رو نداره و عرضه هیچ کاری هم نداره. یه سری آدم کاملا بی مصرف که الان جامعه ما رو اشباع کردن. توی دادگاه خانواده سر کوچه ما پر از این مدل پسر بچه های مفنگی که توی پر قو بزرگ شدن و همیشه به جیب باباشون وصل بودن و تا حالا ار گل کمتر بهشون نگفتن و حالا سر کوچیک ترین مسایل کارشون به دادگاه و طلاق کشیده شده
درسته الان شاید از ته دلت پدر و اطرافیانت رو ناله و نفرین کنی ولی بعدا اگه به جایی برسی می فهمی که این چیزا بی تاثیر نبوده و شاید خیلی از داشته های اون روز رو مدیون همون کارها و زحماتی هستی که واسه پدر و مادر و اطرافیانت کشیدی
من خودم حقیقتش حق پدر و مادرم و زحمتاشون رو اون جور که باید و شاید ادا نکردم ولی این رو خوب می فهمم که اونا به گردن من حق دارن و من وظیفم هست که تا جایی که ممکنه هم بهشون احترام بزارم و هم هر کاری که از دستم بر میاد براشون انجام بدم. شاید الان درک این صحبت ها برات کمی مشکل باشه ولی بعدا به حرف من می رسی
بگذریم
 
آخرین ویرایش:
من برای خودم مشکلی پیش نیومده و کلا هم فکر نکنم پیش بیاد
چون تلویزیون پشت به دره و کلا کسی بیاد تو اتاق نمی تونه چیزی ببینه
ولی اصولا کسی بیاد تو بازی را متوقف می کنم حتی اگر فیفا باشه
 
آخرین ویرایش:
داشتم Story Mode مورتال کامبت رو میرفتم (اینم بگم که مامانم خیلی حساسه. یعنی شورشو دیگه در آورده.:d) توی اسپویلر میگم بقیشو : (هر چند دقیق یادم نیست :d)
یکی از کرکترای دختر بود. که میره با خواهرش بجنگه. داشتم Cut-Scene شو میدیدم که یهو مامانم اومد تو. لوگوی xbox رو زدم رفتم اچیومنت هامو نگاه بکنم. که دیدم متوقف نشده داره Cut-Scene پخش میشه. اونا هم که صداهای گوناگون از خودشون درمیاوردن. :d مامانم شک کرد گفت چیه گفتم هیچی xbox ـه. دقیقا 10 دقیقه اونجا ایستاده بود تلویزیونو میدید ول هم نمیکرد. :d تا بالاخره قانع شد و رفت. :d
 
حقیقتش من اوضام از شماهم بدتره و تک فرزند پسر هستم و از بنایی گرفته تا رنگ کاری و لوله کشی و شاگرد بنا و معمار تا حمال و فرقون بدست توی بیابون و خالی کردن فرقون خاک و تیکه آجر و نمی دونم ثبت نام وام بانکی و پرداخت قبوض و اقساط و ...! و تا دلت بخواد در بدترین شرایط ممکن من رو صدا زده مثل وسط مولتی یه بازی وقتی که دارم با دوستام بازی می کنم و امکان حتی پاوس کردن هم نیست و غول آخر ها و یا سکانس های پایانی بازی که داره آخر داستان مشخص میشه و ... .پدر من همیشه وقتی حوصلش سر میره دوست داری یه کاری بتراشه و منم همیشه شاگردشم. اینا رو گفتم که بگم به این چیزا بدبختی نمی گن بلکه همین چیزاست که از یه بچه یه مرد می سازه. اگه پدره من این کارها رو به من یاد نمی داد و از من این جیزا رو نمی خواست مثل خیلی های دیگه یه آدم دست و پا چلوفتی و بی عرضه بار میومدم که تحمل دو زار سختی زندگی رو نداره و عرضه هیچ کاری هم نداره. یه سری آدم کاملا بی مصرف که الان جامعه ما رو اشباع کردن. توی دادگاه خانواده سر کوچه ما پر از این مدل پسر بچه های مفنگی که توی پر قو بزرگ شدن و همیشه به جیب باباشون وصل بودن و تا حالا ار گل کمتر بهشون نگفتن و حالا سر کوچیک ترین مسایل کارشون به دادگاه و طلاق کشیده شده
درسته الان شاید از ته دلت پدر و اطرافیانت رو ناله و نفرین کنی ولی بعدا اگه به جایی برسی می فهمی که این چیزا بی تاثیر نبوده و شاید خیلی از داشته های اون روز رو مدیون همون کارها و زحماتی هستی که واسه پدر و مادر و اطرافیانت کشیدی
من خودم حقیقتش حق پدر و مادرم و زحمتاشون رو اون جور که باید و شاید ادا نکردم ولی این رو خوب می فهمم که اونا به گردن من حق دارن و من وظیفم هست که تا جایی که ممکنه هم بهشون احترام بزارم و هم هر کاری که از دستم بر میاد براشون انجام بدم. شاید الان درک این صحبت ها برات کمی مشکل باشه ولی بعدا به حرف من می رسی
بگذریم
افرین
منم پسر بزگ خانوادم و کارهای اینچنینی انجام میدم ولی هیچ وقت نمینالم که چرا اینجوری چون میدونم پدرم داره منو میسازه:)
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or