ای پیرمردها.... تو این زمستونی شماها هم یخ شدین؟! :d
بدتراز شماها خود من.. آقا دیگه یه 50 روزی هست که نمیتونم بازی کنم. یعنی بازی نصب میکنم ولی نمیتونم انجام بدم. البت درد خودمم رو هم میدونم چیه!:d
3 یا 4 تا بازی نصب کردیم ولی دریغ از یخورده بازی!
اگه در نداشتن بازی بود ، خوب یه مسئله ساده بود ولی داشتن و بازی نکردن یه چیز دیگست...
ای پیرمردها.... تو این زمستونی شماها هم یخ شدین؟! :dبدتراز شماها خود من.. آقا دیگه یه 50 روزی هست که نمیتونم بازی کنم. یعنی بازی نصب میکنم ولی نمیتونم انجام بدم. البت درد خودمم رو هم میدونم چیه!:d3 یا 4 تا بازی نصب کردیم ولی دریغ از یخورده بازی! اگه در نداشتن بازی بود ، خوب یه مسئله ساده بود ولی داشتن و بازی نکردن یه چیز دیگست...
سلام به تمامي دوستان... تمامي كسايي كه هنوز بعد از مدتها نتونستن طلسم گيمريشون رو بشكنن
بعد از مدت خيلي زيادي نبودن تو فروم بي سي، وقتي اوومدم و ديدم كه تاپيك هنوز، جزو تاپيكاي بالا هست، قيافه اي بس ديدني داشتم! اصلا باورم نميشد!
اميدوارم تاپيك مفيد بوده باشه و مفيد بمونه! همه پستاتون رو از آخرين پست خودم خوندم و لذت بردم... متوجه شدم چندتا از دوستام رفتن و ديگه نيستن اما جالب اين بود كه كسايي پست داده بودن كه با وجود سابقه عضويت طولاني تو بي سي، تعداد پستاشون به 100 تا هم نرسيده بود. در كل از همتون و از تك تكتون تشكر ميكنم كه اينجا رو واسه پست زدن قابل دونستيد.
حالا يه كم هم از خودم ميگم:
اين اواخر واقعا گيم ارضام نميكرد! يعني از بعد دوره آموزشي سربازيم به اينور كه حدود 7 ماه ميگذشت... پيش خودم گفتم خب، لابد پير شديم ديگه كه گيم هم بهمون نميچسبه! 26 سالم شده! خواستم جدا بشم از دنياي گيم و جدا هم شدم! ... اما نميدونم چي شد كه تا 1 پول درست حسابي دستم رسيد، زرتي رفتم پي اس ويتا خريدم :دي واقعا هنوز هم دليلش رو نميدونم... شايد چون گيم واسه من فقط تفريح نيست شايد واسم بيشتر شبيه به دلخوشيه... دلخوشي به دنياي مجازي كه توش هيرو هستي! (هرچند اگه تو دنياي واقعي تو سري خور باشي!!!)... خلاصه پي اس ويتا رو گرفتم دستم؛ همه جا باهام بود، حتي تو يگان خدمتم!!!! اولاش روزي 2-3 بار بايد شارژش ميكردم، بس كه روشن بود و بازي ميكردم، اما تقريبا بعد از 3-4 ماه دوباره به حالت قبل برگشتم... واقعا نميدونستم بايد چيكار كنم، نه كاري ميتونستم بكنم كه از دنياي گيم دل بكنم، نه دنياي گيم طاقت همراهي منو داشت، سمتي كه خودش ميخواست ميرفت... من ميگفتم باباجون بيا از اينور، از راه اويل2، اويل3، سايلنت هيلاي 1-2-3... اما اون...!!! شاعر ميگه: هر كو دور ماند از اصل خويش باز جويد روزگار وصل خويش!!!! ديدم نه خير، همه بازيا راهشونو عوض كردن... بالاخره تكليفم رو با خودم مشخص كردم... گفتم دنياي بازي مثه منظومه شمسي ميمونه، و يكي از سياره هاش حتما اون جهاني كه من ميخوام رو داره... و واقعا هم داشت! سالها قبل به لطف بليزارد اين سياره واسه من تحت عنوان Warcraft ساخته شده بود و من عاشق قسمتيش بودم كه World of Warcraft اسم داشت! بله رفتم سراغ بازي كه مدتها پيش همه چيزمو ازم گرفت... اما با اين تفاوت كه اين دفعه ديگه من چيزي واسه از دست دادن ندارم و اين براي من يعني آزادي و لذت و اسيري مطلق به چيزي كه دوستش دارم!!!
اميدوارم شماها هم يا راحت بتونيد از گيمر بودنتون دل بكنيد يا اون سرزميني كه مطلوبتون هستو تو منظومه شمسيه دنيايه گيم پيدا كرده باشيد. نسل الان هم داره تو سرزمين اكشن صرف بزرگ ميشه و به اونجا عادت خواهد كرد.
در آخر با تاخيري چند ماهه يكسالگيه تاپيك رو به همه تبريك عرض ميكنم... از تمامي دوستانم تو بي سي عذرخواهي ميكنم كه نتونستم با تك تكشون حال احوالپرسي كنم، آخه وقتم كمه و الان هم كه اوومدم اينجا منتظرم كه سرور بازي ريست بشه و دوباره برم. راستي اگه دنبال بحث هستيد ميتونيد از اعتياد آورترين بازي كه تا حالا بيشتر اسيرش شديد صحبت كنيد! با اجازه خودم شروع ميكنم:
اعتياد، اعتياد، اعتياد... عجب واژه دلچسبي هست تو دنياي گيم :دي خب، اولين بازي كه بهش اعتياد پيدا كردم تو ميكرو بود و كنترا، بعدها كه پيشرفت كردم مورتال كمبت رو سگا، بعدهم نيدفور اسپيد و تيكن و متالگير و اويل 2-3 و سري دويل (البته همه اينا بازيايي هستند كه اعتيادشون فراگيره و بعضاً فقط دامن گيمرا رو نميگيره :دي) واقعا سخته كه بخوام بگم از بين اينا كدومشون منو بيشتر از همه پابند خودش كرد، اما رقابت اصلي بين 5تا بازيه... شايد باورتون نشه،:متالگير3، تيكن3، نيدفور اسپيد:موست وانتد، ورد آف واركرفت و دويل مي كراي 4؛ خب شايد بگيد همه به كنار، چرا ديول مي كراي 4؟!!!!!!!!! دليل دارم، اين بازي وقتي اوومد كه تو اوون زمان هيچ عنواني پيدا نميشد كه مثه گذشته باشه، حتي رزيدنت اويل.... پس اين بازي شد بازي محبوب! من به مدت 3 سال پياپي بازيش ميكردم، تا حدي كه كل ديالوگاي بازي رو حفظ بودم، بيشتر از 20بار بازيو تموم كردم و مطابق با سيوم بيشتر از 364 ساعت بازي كرده بودم :دي اما اگه بخوام بين اين بازيا يكيشون رو فرشته اعتيادم فلمداد كنم به بازي جز بازي ورد آف واركرفت نميتونم اين لفب رو بدم! بازي كه دوباره منو به سمت خودش كشوند و الان هم كه دارم بازي ميكنم، حس ميكنم منو تو آغوش گرمش سفت فشار ميده و من غرقش شدم!!!
خب... فكر كنم سرور ديگه ريست شد... من ديگه بايد برم... باز هم از همتون كمال تشكر رو دارم.
اگه ورد آف واركرفت بزاره باز هم سعي ميكنم بيام اينجا... دكمه دسته و كيبوردتونم :دي فعلاً...
سلام به تمامي دوستان... تمامي كسايي كه هنوز بعد از مدتها نتونستن طلسم گيمريشون رو بشكنن
بعد از مدت خيلي زيادي نبودن تو فروم بي سي، وقتي اوومدم و ديدم كه تاپيك هنوز، جزو تاپيكاي بالا هست، قيافه اي بس ديدني داشتم! اصلا باورم نميشد!
اميدوارم تاپيك مفيد بوده باشه و مفيد بمونه! همه پستاتون رو از آخرين پست خودم خوندم و لذت بردم... متوجه شدم چندتا از دوستام رفتن و ديگه نيستن اما جالب اين بود كه كسايي پست داده بودن كه با وجود سابقه عضويت طولاني تو بي سي، تعداد پستاشون به 100 تا هم نرسيده بود. در كل از همتون و از تك تكتون تشكر ميكنم كه اينجا رو واسه پست زدن قابل دونستيد.
حالا يه كم هم از خودم ميگم:
اين اواخر واقعا گيم ارضام نميكرد! يعني از بعد دوره آموزشي سربازيم به اينور كه حدود 7 ماه ميگذشت... پيش خودم گفتم خب، لابد پير شديم ديگه كه گيم هم بهمون نميچسبه! 26 سالم شده! خواستم جدا بشم از دنياي گيم و جدا هم شدم! ... اما نميدونم چي شد كه تا 1 پول درست حسابي دستم رسيد، زرتي رفتم پي اس ويتا خريدم :دي واقعا هنوز هم دليلش رو نميدونم... شايد چون گيم واسه من فقط تفريح نيست شايد واسم بيشتر شبيه به دلخوشيه... دلخوشي به دنياي مجازي كه توش هيرو هستي! (هرچند اگه تو دنياي واقعي تو سري خور باشي!!!)... خلاصه پي اس ويتا رو گرفتم دستم؛ همه جا باهام بود، حتي تو يگان خدمتم!!!! اولاش روزي 2-3 بار بايد شارژش ميكردم، بس كه روشن بود و بازي ميكردم، اما تقريبا بعد از 3-4 ماه دوباره به حالت قبل برگشتم... واقعا نميدونستم بايد چيكار كنم، نه كاري ميتونستم بكنم كه از دنياي گيم دل بكنم، نه دنياي گيم طاقت همراهي منو داشت، سمتي كه خودش ميخواست ميرفت... من ميگفتم باباجون بيا از اينور، از راه اويل2، اويل3، سايلنت هيلاي 1-2-3... اما اون...!!! شاعر ميگه: هر كو دور ماند از اصل خويش باز جويد روزگار وصل خويش!!!! ديدم نه خير، همه بازيا راهشونو عوض كردن... بالاخره تكليفم رو با خودم مشخص كردم... گفتم دنياي بازي مثه منظومه شمسي ميمونه، و يكي از سياره هاش حتما اون جهاني كه من ميخوام رو داره... و واقعا هم داشت! سالها قبل به لطف بليزارد اين سياره واسه من تحت عنوان Warcraft ساخته شده بود و من عاشق قسمتيش بودم كه World of Warcraft اسم داشت! بله رفتم سراغ بازي كه مدتها پيش همه چيزمو ازم گرفت... اما با اين تفاوت كه اين دفعه ديگه من چيزي واسه از دست دادن ندارم و اين براي من يعني آزادي و لذت و اسيري مطلق به چيزي كه دوستش دارم!!!
اميدوارم شماها هم يا راحت بتونيد از گيمر بودنتون دل بكنيد يا اون سرزميني كه مطلوبتون هستو تو منظومه شمسيه دنيايه گيم پيدا كرده باشيد. نسل الان هم داره تو سرزمين اكشن صرف بزرگ ميشه و به اونجا عادت خواهد كرد.
در آخر با تاخيري چند ماهه يكسالگيه تاپيك رو به همه تبريك عرض ميكنم... از تمامي دوستانم تو بي سي عذرخواهي ميكنم كه نتونستم با تك تكشون حال احوالپرسي كنم، آخه وقتم كمه و الان هم كه اوومدم اينجا منتظرم كه سرور بازي ريست بشه و دوباره برم. راستي اگه دنبال بحث هستيد ميتونيد از اعتياد آورترين بازي كه تا حالا بيشتر اسيرش شديد صحبت كنيد! با اجازه خودم شروع ميكنم:
اعتياد، اعتياد، اعتياد... عجب واژه دلچسبي هست تو دنياي گيم :دي خب، اولين بازي كه بهش اعتياد پيدا كردم تو ميكرو بود و كنترا، بعدها كه پيشرفت كردم مورتال كمبت رو سگا، بعدهم نيدفور اسپيد و تيكن و متالگير و اويل 2-3 و سري دويل (البته همه اينا بازيايي هستند كه اعتيادشون فراگيره و بعضاً فقط دامن گيمرا رو نميگيره :دي) واقعا سخته كه بخوام بگم از بين اينا كدومشون منو بيشتر از همه پابند خودش كرد، اما رقابت اصلي بين 5تا بازيه... شايد باورتون نشه،:متالگير3، تيكن3، نيدفور اسپيد:موست وانتد، ورد آف واركرفت و دويل مي كراي 4؛ خب شايد بگيد همه به كنار، چرا ديول مي كراي 4؟!!!!!!!!! دليل دارم، اين بازي وقتي اوومد كه تو اوون زمان هيچ عنواني پيدا نميشد كه مثه گذشته باشه، حتي رزيدنت اويل.... پس اين بازي شد بازي محبوب! من به مدت 3 سال پياپي بازيش ميكردم، تا حدي كه كل ديالوگاي بازي رو حفظ بودم، بيشتر از 20بار بازيو تموم كردم و مطابق با سيوم بيشتر از 364 ساعت بازي كرده بودم :دي اما اگه بخوام بين اين بازيا يكيشون رو فرشته اعتيادم فلمداد كنم به بازي جز بازي ورد آف واركرفت نميتونم اين لفب رو بدم! بازي كه دوباره منو به سمت خودش كشوند و الان هم كه دارم بازي ميكنم، حس ميكنم منو تو آغوش گرمش سفت فشار ميده و من غرقش شدم!!!
خب... فكر كنم سرور ديگه ريست شد... من ديگه بايد برم... باز هم از همتون كمال تشكر رو دارم.
اگه ورد آف واركرفت بزاره باز هم سعي ميكنم بيام اينجا... دكمه دسته و كيبوردتونم :دي فعلاً...
همونطور كه تو پست قبليم هم گفتم بنده در دنياي واركرفت مستقر هستم...
بر حسب اتفاق ما تو اين دنيا، روزي يه آيدي رو مشاهده كرديم اسمي ايراني داشت ما هم واسش PM زديم كه R U Iranian و ايشون هم پاسخ مثبت داد... چند روزي هست كه با ايشون بسيار دوست هستيم و از اونجا كه لول ايشون بالاتر از من بود، به لول آپ شدنم كمك ميكرد... اما نكته جالب اينه كه ايشون در حال حاضر 36 سالشه و 6-7 ساله كه مشغول اين بازي هست... وقتي ازش دليلش رو پرسيدم كه چطور اين همه مدت مشغولي گفت اولش عاشق اين بازي بودم ولي الان بخاطر دخترم! و شروع كرد به گفتن داستانش و من هم ازش اجازه گرفتم كه داستانش رو بزارم تو تاپيك...
داستان ايشون از اين قرار بود كه ايشون در سن 24 سالگي ازدواج ميكنه و 2 سال بعد صاحب يه دختر بچه هم ميشه اما بعد از 9 سال زندگي مشترك وقتي دخترش 7 سالش بوده، خانومش ازش جدا ميشه و دختر هم با خودش به بلژيك ميبره... پدر اينطور ادامه ميده كه قبلا دخترم كه فوق العاده باهوش بود و ميدي كه من زياد پاي اين بازي هستم تا حد خيلي كمي اين بازي رو ياد گرفته بود... وقتي كه با مادرش ميرن بلژيك اين بازي تنها وسيله اي ميشه كه پدر با دخترش در ارتباط باشه و باهاش بازي كنه و تا الان كه دختر 10 سالش هست با هم مشغول اين بازي هستند و البته من هم به تيمشون اضافه شدم :d
---------- نوشته در 03:34 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 03:32 PM ارسال شده بود ----------
آقا يه ميدان آزادي داريم بسمونه ديگه :d lol
ولي فكر نميكنم دليلش اين باشه... چون تو فروماي خارجي و... گيمرهاي حارجي هم همينطورن
فكر كنم دلييلش نامحدود بودن دنياي مجازي بازياست كه نشون ميده اين يكي دنيا با اينكه واقعيه ولي پوچه... چقدر فلسفي شد :d
یخورده به این wii هم استراحت بدیبد نیستا!! :d
آقا بعداز اون پست 693 تازه من امروز یخورده دست به بازی شدم. دیدم فضای زیادی روی هارد اشغال شده گفتم بذار این ته بازی دارک سایدرز رو انجام بدم و بعد پاکش کنم همراه با چندتا برنامه دیگه ( اینم بگم که یبار تموم کردم و بعد برگشتم برا ماموریت فرعی هاش و دوباره رفتم سراغ باس آخر :d).
یعنی انگیزه رو داشته باش!
حالا هم که تموم شد دلم نمیاد پاکش کنم!
بنده 33 ساله هستم از تهران.یه روز که داشتم از مدرسه میومدم (سوم ابتدایی)خونه بازی river ride رو توی تلویزیون رنگی دیدم و جنون بازی از همون موقع آغاز گردید.توی دوره مورتال کامبت 2 هم بسی لذت بردیم.هنوز معتادم و بهش افتخار میکنم.من پنج تا بچه(xbox360.ps3fat.ps3 slim.ps vita.xbox360 jtag) و پنج تا نوه (psp.gba.ps2 fat.ps1fat.game cube.dreamcast)و یک نتیجه(آتاری حافظه دار)هستم.:dیادمه سگا سال 72 بیست و دو تومن توی پشت شهرداری بود که خشتک بابام اون موقع جر خورد و یه بازی sunset riders رو من خریدم باهاش.کل حقوق بابام اون موقع 30 هزار تومن بود.
بنده 33 ساله هستم از تهران.یه روز که داشتم از مدرسه میومدم (سوم ابتدایی)خونه بازی river ride رو توی تلویزیون رنگی دیدم و جنون بازی از همون موقع آغاز گردید.توی دوره مورتال کامبت 2 هم بسی لذت بردیم.هنوز معتادم و بهش افتخار میکنم.من پنج تا بچه(xbox360.ps3fat.ps3 slim.ps vita.xbox360 jtag) و پنج تا نوه (psp.gba.ps2 fat.ps1fat.game cube.dreamcast)و یک نتیجه(آتاری حافظه دار)هستم.:dیادمه سگا سال 72 بیست و دو تومن توی پشت شهرداری بود که خشتک بابام اون موقع جر خورد و یه بازی sunset riders رو من خریدم باهاش.کل حقوق بابام اون موقع 30 هزار تومن بود.
سلام
به تاپيك خوش اوومدي
همين اول يه دمت گرم بگم... خيلي حال كردم
ايشالا خدا سايه تو از سر بچه هات و نوه هات و نتيجه ت كم نكنه ولي ميشه بگي pc كجاست؟ كماندوز رو كه يادت نرفته؟ نورهود و...
سلام
به تاپيك خوش اوومدي
همين اول يه دمت گرم بگم... خيلي حال كردم
ايشالا خدا سايه تو از سر بچه هات و نوه هات و نتيجه ت كم نكنه ولي ميشه بگي pc كجاست؟ كماندوز رو كه يادت نرفته؟ نورهود و...
مگه میشه pc رو فراموش کرد.100 درصد بله.یادش بخیر کماندوز .البته یادمه تازه فلاپی بزرگها با cpu 286 اومده بود ما تو کف prince of persia بودیم.4 تا فلاپی از رفیقم کپی کردم رفتیم طرح کاد دبیرستان با بچه ها نصب کردیم.اون موقع ویندوز هنوز اختراع نشده بود:d ms dos بود.چه حالی داد میخواستیم کامپیوتر دبیرستان رو دودر کنیم بیاریم خونه.این جریانی که میگم مال همون سال 72 هست.البته باید اسم تاپیک رو میزاشتید پیر غلامان گیم:d.100 البته توی هر نسلی ما با این بازیهایی که فرمودید خاطره داریم.
فکر می کنم بابا بزرگتون من باشم. اولین بازی کامپیوترم پرنس آف پرشیا بود که توسط یک کامپیوتر اولیه (زیر پنتیوم) توسط محیط داس dos و با مانیتور سیاه سفید که توی مدرسه داشتیم بازی کردم. بعد از اون بازی doom قدیمی دیدم که گرافیکش بهتر بود و تحت ویندوز 98 میشد بازی کرد. بعد یادم هست که پول رو هم گذاشتیم 2500 تومن یک آتاری خریدیم بعد از اون هم سگا و بعد پلی استیشن وان که واقعا از بازی هاش لذت می بردیم مخصوصا بازی ace combat که بازی هواپیمایی بود. کم کم که برادرم سال 77 کامپیوتر خرید برای اولین بازی کامپیوتری که گرافیکش قابل تحمل بود، من بازی half life انجام دادم. خاطره ای که دارم این بود که freeman شخصیت اصلی بازی وقتی که موجودات فضایی حمله کردند از میان دالان آزمایشگاه عبور میکرد و پشت هم صدای انفجار و تخریب اطاق و دم و دستگاه هاش میومد و من به برادرم میگفتم بابا یواش ! چیکار داری می کنی به چی دست زدی که اینطوری شد؟ خلاصه تا یه مدّتی همراه با بازی سرمون رو خم میکردیم. مثلا موقع هایی که از کنار دیوار تیر اندازی میکردیم، سرمون رو همراه با freeman می دزدیدیم که تیر بهمون نخوره!
مگه میشه pc رو فراموش کرد.100 درصد بله.یادش بخیر کماندوز .البته یادمه تازه فلاپی بزرگها با cpu 286 اومده بود ما تو کف prince of persia بودیم.4 تا فلاپی از رفیقم کپی کردم رفتیم طرح کاد دبیرستان با بچه ها نصب کردیم.اون موقع ویندوز هنوز اختراع نشده بود:d ms dos بود.چه حالی داد میخواستیم کامپیوتر دبیرستان رو دودر کنیم بیاریم خونه.این جریانی که میگم مال همون سال 72 هست.البته باید اسم تاپیک رو میزاشتید پیر غلامان گیم:d.100 البته توی هر نسلی ما با این بازیهایی که فرمودید خاطره داریم.
آهان! اين الان شد يه چيزي! واي پرينس تو داس اون موقع لذتي وصف نشدني داشت
بهت ميخوره از اينا هستي كه يه خروار خاطره از دنياي گيم دارن، در هر صورت خاطره اي (خوب يا بد) چيزي داشتي تاپيك متعلق به خودته
در ضمن خوندن خاطرات بقيه تو صفحات قبلي خالي از لطف نيست
فکر می کنم بابا بزرگتون من باشم. 37 سالمه. اولین بازی کامپیوترم پرنس آف پرشیا بود که توسط یک کامپیوتر اولیه (زیر پنتیوم) توسط محیط داس dos و با مانیتور سیاه سفید که توی مدرسه داشتیم بازی کردم. بعد از اون بازی doom قدیمی دیدم که گرافیکش بهتر بود و تحت ویندوز 98 میشد بازی کرد. بعد یادم هست که پول رو هم گذاشتیم 2500 تومن یک آتاری خریدیم بعد از اون هم سگا و بعد پلی استیشن وان که واقعا از بازی هاش لذت می بردیم مخصوصا بازی ace combat که بازی هواپیمایی بود. کم کم که برادرم سال 77 کامپیوتر خرید برای اولین بازی کامپیوتری که گرافیکش قابل تحمل بود، من بازی half life انجام دادم. خاطره ای که دارم این بود که freeman شخصیت اصلی بازی وقتی که موجودات فضایی حمله کردند از میان دالان آزمایشگاه عبور میکرد و پشت هم صدای انفجار و تخریب اطاق و دم و دستگاه هاش میومد و من به برادرم میگفتم بابا یواش ! چیکار داری می کنی به چی دست زدی که اینطوری شد؟ خلاصه تا یه مدّتی همراه با بازی سرمون رو خم میکردیم. مثلا موقع هایی که از کنار دیوار تیر اندازی میکردیم، سرمون رو همراه با freeman می دزدیدیم که تیر بهمون نخوره! بیشتر بخاطر علاقه و تخصصی که در سلاح شناسی و کار با اونها داشتم عاشق بازیهای جنگی و استراتژیک شدم. البته مدام بازی نمیکردم. مثلا چند سال میگذشت دوباره میومدم با دیدن یک بازی جو گیر میشدم. از لحاظ تاکتیک نظامی خیلی ذوق زده میشدم وقتی مثلا در بازی medal of honor یا در بازی brothers in arm متوجه میشدم که این بازی ها بدون مشاوره نظامی ساخته نشده. حتی بازیهای استراتژیک نظیر جنرال که یک زمانی معتاد این بازی بودم حتی آنلاین هم بازی کردم. موقعی که کمتر کسی می دونست که میشه آنلاین بازی کرد، من این بازی و نیز کانتر استریک رو آنلاین میزدم.
با آمدن پلی استیشن 3 من بعد از 3 یا 4 سال دوری از بازی، دوباره با دیدن بازی جنگی بتلفیلد نتونستم علاقه خودم رو مخفی کنم. مخصوصا که در این بازی های جدید، تمام نکات در مورد سلاح ها دقیق کار شده اعم از صدای سلاح چه هنگام دویدن چه هنگام کشیدن ماشه و گلنگدن و صدای انفجارات، صدای شلیک سلاح های مختلف از فاصله های گوناگون. همینطور طرز بکارگیری و انتخاب سرباز جهت جنگیدن و نوع سلاح دقیقا چیزهایی هست که من رو به وجد میاورد. وقتی که عمری با سلاح و تاکتیک و آموزش نظامی کار کرده باشی مثل من، دیدن این بازی ها باعث میشه که خیلی ذوق زده بشی.
الان به جرات می تونم بگم که همین بازی کن های جنگی از لحاظ فکری بسیار آمادگی یک جنگ واقعی رو دارند. تنها چیزی که می مونه آمادگی جسمی و کار با سلاح واقعی و شناخت تاکتیک هست. نصف کار یک رزمنده، آمادگی ذهنی هست که این بازی ها اون رو خلق می کنند. یعنی وقتی بتونی به موقع سنگر بگیری، یک نقطه کور پیدا کنی تا به دشمن حمله کنی و یا بدونی در چه زمانی از چه سلاحی استفاده کنی و صدها موارد دیگه که باعث میشه تو ذهنت همیشه آماده یک جنگ تمام عیار باشه. با این همه چیزایی که گفتم مطمئن هستم به من حق میدین که بازی رو حالا حالا ها ترک نکنم
به به! خوش اوومدي... شرمنده شما بابابزرگي؟ بيخيال اينجا كسي اوومده كه 42 ساله خودشو معرفي كرده يا خودم كسي رو ميشناسم كه 47 سالشه و گيمره!
درباره Freeman همينو بدون كه بنا به سايت Europegamer محبوبترين كاركتر دنياي بازي هاست بعدشم ماريو و...
باو ما هم همينطوري بوديم... كيه كه وقتي ماشين بازي ميكرد اون موقع، سر پيچ خودشم با ماشين نپيچيده باشه؟! :d
اووووف... چه تحليلي كردي آقا... ايول... راستش موافقم با اين حرفات، درستي اين حرفات زماني به من ثابت شد كه قبل آموزشيم (همين يه سال پيش) به طرز شديدي گير داده بودم به Call Of Duty و نتيجه ش (البته شايد بعضيا بگن بي ربطه) اين شد كه بهترين تيرانداز گردانمون شدم. ببينم، حالا خودمونيم، چريكي پيريكي نيستي كه؟! :d