انجمن پیرهای دنیای گیم (افراد 30 سال به بالا)

بیشترین دورانی که از گیم لذت بردید


  • مجموع رای دهنده‌ها
    1,286
میدونی داش این کانتر آنلاین (1.6) بد جور فاز میده برای همین از دیگر بازی ها قافل میمونم!

البته یه چند روزی هست از بس سرم تو کار طراحی گرافیکی فرو رفته دیگه به همون هم نمیرسم بازی کنم، نوب شدم حسابی!!!

امیدوارم با ورود بازی مکس پین 3 برگردم به دورانی که برای اولین بار بازی مکس پین رو تجربه کردم
 
میدونی داش این کانتر آنلاین (1.6) بد جور فاز میده برای همین از دیگر بازی ها قافل میمونم!

البته یه چند روزی هست از بس سرم تو کار طراحی گرافیکی فرو رفته دیگه به همون هم نمیرسم بازی کنم، نوب شدم حسابی!!!

امیدوارم با ورود بازی مکس پین 3 برگردم به دورانی که برای اولین بار بازی مکس پین رو تجربه کردم
آخ گفتی مکس پین منو بردی تو اون دوران......
چه دورانی بود وقتی پای این 2 تا بازی میشستم
مکس پین
هیتمن
 
چطورید پیران این رَه... به سلامتی همچنان در حال K.O کردن بازی هایید و به امید خدا هیچ وقت هم خسته نمیشید... حرف نداره کارتون رفقا...
محمدرضا خدا خفت نکنه، دمت گرم بابا... تاپیک هنوز بالاست که...
به قول حامد عزیز
آخ گفتی مکس پین منو بردی تو اون دوران......
این MAX چه کرده با GAMERهای قدیمی...
 
چطورید پیران این رَه... به سلامتی همچنان در حال K.O کردن بازی هایید و به امید خدا هیچ وقت هم خسته نمیشید... حرف نداره کارتون رفقا...
محمدرضا خدا خفت نکنه، دمت گرم بابا... تاپیک هنوز بالاست که...
به قول حامد عزیز
این MAX چه کرده با GAMERهای قدیمی...
ببین کی اینجاست !
بی معرفت ترین پیر دنیای گیم ! :d
خوشحالم که دوباره هستی و برگشتت رو به همه پیران دنیای گیم تبریک میگم
 
منم چند وقتیه اینجوریم نمیدونم به خاطر بهار هستش یا کلا چون داریم فسیل میشیم ته کشیده جون بازی کردنمون
یه تستی از خودم گرفتم یکم موتورمو روشن کرد بد نبود
تغییر سبک بدید مثلا اگه عشق جنگی دارید برید ریمن بازی کنید یا اگه عشق بازی فکری هستید یه بازی ایکه اصلا فکر نخواد بازی کنید
من این حرکتو زدم یه ذره جواب داد
نظر بسیار خوبه. منم به دفعات اینو امتحان کردم این تغییر کوتاه مدت سلیقه رو... و اکثر مواقع هم جواب میده و بنظرم اگر بازی های کوتاه و شاد رو هم بتونن انتخاب کنن بازم نتیجه ی خوبی بده


چطورید پیران این رَه... به سلامتی همچنان در حال K.O کردن بازی هایید و به امید خدا هیچ وقت هم خسته نمیشید... حرف نداره کارتون رفقا...
تو که اینجا جوون حساب میشی.......... ولی ما با عصا هم هیچ، سینه خیزم که شده این راه رو ادامه میدیم :d
 
آخ گفتی مکس پین منو بردی تو اون دوران......

آخ که یادش بخیر مکس پین هی چه فازی میداد همین الان که دارم بهش فکر میکنم دقیقا مخم زوم کرده توی Part II و Chapter Six با Mona میرفتی دوتا Uzi به دست جلو هرکی میومد میزدی نفله اش میکردی و صاف میرسیدی جایی که مکس پین پرت شده بود پایین یه تخته هم روش،وای چه دورانی بود...

هیتمن

اخ از هیتمن گفتی صاف زدم روی مرحله آخر Hitman 3 جایی که از سوراخ در نگاه میکنی و میبینی یه گله پلیس رو به رو هستن یه گله سمت راست راه فرارت هم باید بری توی اتاق بقلی خودت رو بندازی روی سقف یه خونه و اون چاه های فاضلاب و ماشین آمبولانس ...

محمدرضا خدا خفت نکنه، دمت گرم بابا... تاپیک هنوز بالاست که...

به به سلام بر برادر Leon عزیز دادا کجا بودی دلمون تنگید برات حسابی

عزیز من باید این تاپیک رو به 100 صفحه برسونم راه نداره اصلا،همیشه باید بالا باشه

فقط موندم چرا مهمش نمیکنند )x
 
هــــــی روزگـــــار
یادش بخیر خودمو خفه میکردم تو هیتمن بدون حتی شلیک کردن یه تیر با نهایت مخفی کاری رد کنم مراحلشو ولی باز نمیشد
مکسو نگو که زندگی بود برای خودش باورت نمیشه وقتی میرفتی تو خونش و میدید زن و بچشو کشتن من از شدت عصبانیت سردرد میگرفتم
لامصب اینقدر قشنگ ساخته بودن بازیو که آدم خشکش میزد
یادمه شرکت نوین پندار بود نوین بود ترجمه کرده بود بازی رو اون دمو های حالت کمیکشو ترجمه کرده بودن خیلی فاز میداد میخوندیشون
یه کامپیوتری دم خونمون داره اگه بتونم بگم از آرشیوش بکشه بیرون برام باز هوسش اومد
 
اگر گیر من هم بیاد حتما بازی میکنم،آخرین بار یادمه سال 2010 بازی کردم،البته کامل نبود و صداهاش رو از روش برداشته بودن !!!

ولی دوران واقعا طلایی بود،من مکس پین 2 رو حدودا 20-30 بار تا اخرش رفتم و مکس پین 1 رو فقط 1 بار!

تازه شانس من اینجوری بود که وقتی سیستم رو خریدم اتومات مکس پین 2 روش نصب بود...

کلا خاطره هست اینا واسه همه مون،منتظرم مکس پین 3 و هیتمن بیاد با اونا صفا کنم

در ضمن داش حمید دارم 20 تا مسابقه آندرتیکر تو رسلمنیا رو دانلود میکنم... چی بشه وایییییی
 
بی معرفت ترین پیر دنیای گیم ! :d
نگو بی معرفت که شاکی میشم... جبر زمونه بود...
:d

تو که اینجا جوون حساب میشی.......... ولی ما با عصا هم هیچ، سینه خیزم که شده این راه رو ادامه میدیم :d
تق و لق بزرگ... من خودم عملاً شونصد سالمه...

آخ که یادش بخیر مکس پین هی چه فازی میداد همین الان که دارم بهش فکر میکنم دقیقا مخم زوم کرده توی Part II و Chapter Six با Mona میرفتی دوتا Uzi به دست جلو هرکی میومد میزدی نفله اش میکردی و صاف میرسیدی جایی که مکس پین پرت شده بود پایین یه تخته هم روش،وای چه دورانی بود...
بابا تو رو خدا اینقدر از MAX نگید... آدم هوایی میشه... این نسخه جدید هم که داره میاد... اوف اوف چه شود...



عزیز من باید این تاپیک رو به 100 صفحه برسونم راه نداره اصلا،همیشه باید بالا باشه

فقط موندم چرا مهمش نمیکنند )x
تو برو من پشتت هستم... یه چندتا پیرمرد پیرزن دیگه پیدا کنیم حتماً مهمش میکنن. اصلاً دنیای GAME با همین پیر و پاتالاش معنی پیدا میکنه و زندست... زمان ما GAMEهایی که ساخته میشد هنوز که هنوزه طرفدار داره و این بچه مچه ها میشینن بازی میکنن...
بچه ها یاد NeverHood به خیر...
 
ایول داش،نوکرم پس میریم جلو مثل رامبو :headband::gunner: بعد همه رو نفله میکنیم!

آقا بازی های قدیم خیلی به من صفا میداد،هم داستان داشت،هم محتوا،هم روند گیم پلی جذاب بود

یادش بخیر برای این General Zero Hour شبا خوابم نمیبرد تا صبح واسه خودم نقشه میکشیدم فرداش تو گیم نت پیاده میکردم،یادمه USA و China Nuke جزء بهترین ها بودن ، مخصوصا با ارائه پچ 2.3 که China Nuke Overlord هاش هسته ای میشد میفرستادم تو بیس طرف همه جا به گند کشیده میشد =))

USA Laser هم که این دفاعی های لیزرش باگ داشت یارو از اون دور میومد برد این شاید 8 تا قدم بود یارو 20 قدم فاصله داشت میزد پودرش میکرد =))
 
ایول داش،نوکرم پس میریم جلو مثل رامبو :headband::gunner: بعد همه رو نفله میکنیم!
هستم هستم...
پایتم عجیب... فقط محمد رضا، اگه من جون مون خواستم بهم بدیا... کِنِس بازی در نیاریا:d یادش بخیر من همیشه این بازی رو با پسر عمم میرفتم. اون موقع هم که بچه بودم و چپ و راست میرفتم تو باقالی ها و هی تند تند می سوختم. بعد از پسر عمم جون میدزدیدم... خیلی مزه میداد...
:d

آقا بازی های قدیم خیلی به من صفا میداد،هم داستان داشت،هم محتوا،هم روند گیم پلی جذاب بود
دقیقاً... درسته که بازی های الان هم تعداد محدودیشون همینطورند اما متاسفانه الان گرافیک حرف اول رو میزنه... به جزء تک و توک بازیساز مثل Hideo Kojima و David Cage دیگه کسی به اونصورت به محتوا و گیم پلی و نوآوری اهمیت نمیده...
گفتم David Cage یاد بازی Farenhait: Indigo Prophecy افتادم. با این که زیاد قدیمی نیست ولی ... WOWWWWWWW از اون بازی هایی بود که منو از خودم بیخود میکرد...

یادش بخیر برای این General Zero Hour شبا خوابم نمیبرد تا صبح واسه خودم نقشه میکشیدم فرداش تو گیم نت پیاده میکردم،یادمه USA و China Nuke جزء بهترین ها بودن ، مخصوصا با ارائه پچ 2.3 که China Nuke Overlord هاش هسته ای میشد میفرستادم تو بیس طرف همه جا به گند کشیده میشد =))

USA Laser هم که این دفاعی های لیزرش باگ داشت یارو از اون دور میومد برد این شاید 8 تا قدم بود یارو 20 قدم فاصله داشت میزد پودرش میکرد =))
من هیچ وقت Generals بازی نکردم... همیشه تو Game Netها میدیدم که بازی می کنند اما من دوست نداشتم... ولی خیلی طرفدار داشت مثل اینکه.
 
باشه داش خون کم آوردی من پک اضافی با خودم حمل میکنم،فقط تو کاور کن منو مشکلی نیست از بابت خون،

آره باو بازیش خیلی طرفدار داره نصف عمرت بر فناس اگه بازی نکردی،منم اولش بدم میومد ولی یک از دوستان آشنامون کرد دیگه رفتیم تو کارش خیلی حال میداد

حالا جدا از بحث

کدوم یکی از شما ها این نرم افزارتو گیم نت ها رو هک کرده؟ چه حالی میداد واییییییییییی بینهایت میشد صفا میکردیم
 
باشه داش خون کم آوردی من پک اضافی با خودم حمل میکنم،فقط تو کاور کن منو مشکلی نیست از بابت خون
دمت قیژ محمد رضا... تو Cover دادن خیالت راحت... تو Game Net ما یه Leon بود و یه Sniper...
هیچ وقت یادم نمیره... یه بار Game Net ما (Soshiant) با بچه های Game net دیگه به اسم Blue World کل کلشون شد... منم امتحان جبر داشتم... امتحان رو زدم زمین و فقط به خاطر اینکه تیم Sniper نداشت رفتم Game Net... اون ترم هم جبر رو افتادم. ولی همین که به Blue Worldیها نباختیم خودش یه دنیا می ارزید...
کدوم یکی از شما ها این نرم افزارتو گیم نت ها رو هک کرده؟ چه حالی میداد واییییییییییی بینهایت میشد صفا میکردیم
من که اصلاً تو کار هک و این حرف ها نیستم... اما با زبون بازی کلی Free میگرفتیم...
:d
 
خُب یه خاطره از دوران وروجک بازی هامون بگم تا تاپیک نخوابه...
----
وقتی من 11 - 12 سالم بود و تمام زندگیم یه میکروی مامانی :x بود هر روز مینشستم و بازی میکردم. اونقدر بازی کردم تا یه روز آداپتورم سوخت :( افتادم به چه کنم چه کنم... منم که یه روز بازی نمی کردم اصلاً روزم شب نمیشد. هیچی دیگه، افتادم به فکر دزدی :d من اون موقع فقط با خالم زندگی می کردم و خالم هم یه قلک داشت که توش پُر بود از اون 25 تومنی سکه ای های جدید (عین این ندید بدیدا از اونا جمع میکرد :p ) منم میکروم از اون مدل هایی بود که با باطری هم کار میکرد (مایه داریه دیگه :d)...
چشمتون روز بد نبینه، افتادم به جون قلکش و از همونجایی که سکه مینداخت تو، منم سکه ها رو می کشیدم بیرون. یادمه یه چاقوی پلاستیکی داشتم که واسه عروسک های کماندوییم بود "آخی، هنوزم کله ی سربازهاش رو دارم:x " با همون چاقوهه و هزار مصیبت، دونه دونه سکه میکشیدم بیرون. روزی هشت تا، که برای خرید 4 تا باطری قلمی کافی بود.... :d
تازه با اینکه خالم همیشه تا عصرها خونه نبود و من تنها بودم، اما جو کماندو بازی میگرفت منو و هدبند میبستم و یواش یواش نزدیک قلکش میشدم، باور کنید حتی از زیر لیزرهای خیالی که مانع رسیدن به قلک میشد هم رد میشدم:d
هیچی دیگه، یه بار خالم اومد قلک رو برداره که جاش رو عوض کنه....:-s خودتون میدونید دیگه، فکرش رو بکنید قلکی که پر از سکه باشه و طی یک هفته یهو خالی بشه ;;) چه تفاوت وزنی پیدا میکنه...
دمش گرم، فهمید و به روی خودش نیاورد...
منم هنوز عذاب وجدان دارم سر اون قضیه. با این که وقتی بزرگتر شدم بهش گفتم ولی خُب...
 
خُب یه خاطره از دوران وروجک بازی هامون بگم تا تاپیک نخوابه...
----
وقتی من 11 - 12 سالم بود و تمام زندگیم یه میکروی مامانی :x بود هر روز مینشستم و بازی میکردم. اونقدر بازی کردم تا یه روز آداپتورم سوخت :( افتادم به چه کنم چه کنم... منم که یه روز بازی نمی کردم اصلاً روزم شب نمیشد. هیچی دیگه، افتادم به فکر دزدی :d من اون موقع فقط با خالم زندگی می کردم و خالم هم یه قلک داشت که توش پُر بود از اون 25 تومنی سکه ای های جدید (عین این ندید بدیدا از اونا جمع میکرد :p ) منم میکروم از اون مدل هایی بود که با باطری هم کار میکرد (مایه داریه دیگه :d)...
چشمتون روز بد نبینه، افتادم به جون قلکش و از همونجایی که سکه مینداخت تو، منم سکه ها رو می کشیدم بیرون. یادمه یه چاقوی پلاستیکی داشتم که واسه عروسک های کماندوییم بود "آخی، هنوزم کله ی سربازهاش رو دارم:x " با همون چاقوهه و هزار مصیبت، دونه دونه سکه میکشیدم بیرون. روزی هشت تا، که برای خرید 4 تا باطری قلمی کافی بود.... :d
تازه با اینکه خالم همیشه تا عصرها خونه نبود و من تنها بودم، اما جو کماندو بازی میگرفت منو و هدبند میبستم و یواش یواش نزدیک قلکش میشدم، باور کنید حتی از زیر لیزرهای خیالی که مانع رسیدن به قلک میشد هم رد میشدم:d
هیچی دیگه، یه بار خالم اومد قلک رو برداره که جاش رو عوض کنه....:-s خودتون میدونید دیگه، فکرش رو بکنید قلکی که پر از سکه باشه و طی یک هفته یهو خالی بشه ;;) چه تفاوت وزنی پیدا میکنه...
دمش گرم، فهمید و به روی خودش نیاورد...
منم هنوز عذاب وجدان دارم سر اون قضیه. با این که وقتی بزرگتر شدم بهش گفتم ولی خُب...

خدایا توبَه!!!!!!!!!! :d
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or