انجمن پیرهای دنیای گیم (افراد 30 سال به بالا)

بیشترین دورانی که از گیم لذت بردید


  • مجموع رای دهنده‌ها
    1,286
من به خاطر همون سال های اول مدرسه وسواس رفتاری شدید گرفتم که هنوز هم درگیرش هستم.

حرف شما درست ، ولی من فقط یه دسته دیدم که اونم کثافت بود نه چیز دیگه ...
باز هم میگم ، الان رو نمیدونم چجوری هست.
پس حق دارید *صرفا* همون دسته رو کثافت بدونید!
 
منظورتون از "کثافت ها" قشر مدرس هستش؟!
ببینید برای *اون دسته از معلمانی* که واقعا *دلسوازانه و با دانش روز* زحمت می‌کشند واقعا حقوق بسیار ناچیزی هستش. کسی جز این رو متصور بشه واقعا حق رو زیر سوال برده.

نمیشه هم صرف غلط بودن برخورد (واقعا ناهنجار) بعضی معلمان و کادر آموزشی (چه قدیم و چه الان) حق و حقوق همه معلمان رو زیر سوال برد.

چه قبلا و چه الان کادر آموزشی خوب و بد وجود داشته ولی یکی دونستن همه اونها واقعا غلطه.

درسته ادم با شرف و بی شرف تو هر شغل و قشری هست.
من به نوعی زندگیم و نوع نگرشم به کل و فرع موضوعات مهم زندگیم و حتی ازدواجم رو مدیون یکی از با شرف ترین دبیر های دوره دبیرستانم هستم.
دبیر فلسفه و منطق مون اقای سالاری که این مرد و من هر جا ببینم دستش و میبوسم.
تو اون خفقان مطلق سیستم اموزشی از معدود روشنفکرایی بود که جرقه های خیلی موارد و تو ذهن ما روشن کرد.
واسه همینم عاشق فلسفه و منطق و بحثهایی از این دست شدم و کلی هم لذت بردم.
 
ولی سوای این شکنجه هایی که تعریف کردید،داشتیم معلمهایی که به بچه ها خط فکری میدادن و باعث میشدن تو زندگی خیلی آدمای موفقی باشن.یه نکته دیگه هم اینکه به نظرم معلم های دهه 60 ی خیلی به درس و مشق بچه ها اهمیت میدادن، هر چند راه و روش درستش رو اکثرا بلد نبودن.
یه خاطره هم بگم تا یکم این جو معلم ستیزی بیاد پایین :)
راهنمایی بودم که از طرف مدرسه بچه ها رو برده بودن اوردو.یه منطقه ای هست به اسم کلیسا خرابه که قدیم یه مرداب بزرگی داشت که پره لجن و کثافت بودش و 20 متری ارتفاع داشت و پایین کلیسا بود.بچه ها داشتن بازی میکردن که شاخه درخت یه هو میشکنه و یکی از بچه ها غلت خورد و افتاد تو مرداب.تو این لحظه یکی از معلم ها زود دست به کار شد و داشت پیرهنشو در میاورد که بپره تو آب که یه سایه از بغلش رد شد و مستقیم از فاصله 20 متری شیرجه زد تو آب، این سایه هه ناظم مدرسه بود که میشد بابای من و به هر سختی بود اون بچه رو از آب آورد بیرون.یادمه بچه ها یه طناب پهن کرده بودن و 200 تومنی های بابام که خیس شده بودن رو پهن کرده بودن تا خشک بشن :)
 
آخرین ویرایش:
حالا میدونی چی زور داره ، که همین کثافتا حقوق و درامد آمریکا رو هم میخوان.
شعور ، فرهنگ و علم زیر خط فقر ولی ادعاشون ... پاره میکنه.
البته همه اونایی که ما میشناختیم بازنشسته شدن الان نمیدونم وضعیت معلما چجوری ، شاید خوب شده باشن.
راستی یه چیزی ، من تاحالا معلم (کلا مدیر ناظم و...) زن نداشتم و همیشه مرد بودن ، حالا باز زن فکر میکنم یه مقدار دلسوز تر باشه ، ببینم وضعیت ما چجوری بوده دیگه ~X(
اتفاقا بدتر از معلم های زن وجود نداشت، یادمه تو دوران ابتدایی یه سری دانش آموز بودن که پدر و مادرشون هر چند وقت یه بار برای معلم کیک، شیرینی و خرت و پرت میاوردن، که معلم هوای این چند نفر رو داشت.
مثلا از اونا سوال های آسون میپرسید و حتی تو امتحانا ارفاق بیشتری قائل میشد. شلوغی میکردن برعکس بقیه تنبیه آنچنانی نمیکرد برعکس اشک یه سری دیگه رو که کار خاصی نکرده بود در میآورد.
که خب این یعنی "تبعیض" و نابرابری".
حالا شما تو طبقات مختلف و بالاتر جامعه از این افراد چه انتظاری داری!؟

یه واقعی هست، اینکه سیستم آموزش و پرورش ایران کثافت خونه هستش شکی توش نیست، ولی ولی داره که خیلی مهمه و واقعیت هست، "مردم ما هم تعریفی ندارن" نه همه ولی اکثرا مردم ما خودشون انتخاب کردن که قانون جنگل رو پیش بگیرن که خب یه جاهایی هم این بلا سر خودشون میاد و بعد دلخور میشن از "نابرابری". حداقل معلم های مرد سنگین تر بودن و خام نمیشدن.

من همیشه گفتم اگه شخصی یا موضوعی اشتباه باشه خود جامعه باید اون رو اصلاح کنه ولی مردم ما همیشه سعی میکنن از اون "شخص اشتباه" برای منفعت شخصی خودشون استفاده کنن، دسته دوم هم همیشه سکوت کردن.

حالا یبار مدیر مدرسه اول دبیرستان با بهونه من و گیر آورده بود و میگفت بخاطر اقلیت مذهبی بودن اخراجت راحت و فلان و حواست باشه، مثلا قصد ترسوندن داشت. منم گفتم هرکاری میخوای بکن، زنگ بزن پدرم میاد پروندم رو میبره یه مدرسه دیگه ثبت نام میکنیم. :)) کلا مدیر و ناظم معلم های مدارس ایران "عقده قدرت" دارن اینا میخواستن استاد دانشگاه یا مدیر یه جای بهتری میشدن که به جایی نرسیدن، پس نباید ازشون انتظار داشت مثل آدم رفتار میکردن.



حرف زیاده منتها نه سن من به تاپیک قد میده و نه حسش هست و به نظرم مرور خاطرات خوبه ولی نه چنین خاطراتی از یه سری معلم و ناظم عقده ای. ~o)
 
من تاحالا معلم (کلا مدیر ناظم و...) زن نداشتم و همیشه مرد بودن ، حالا باز زن فکر میکنم یه مقدار دلسوز تر باشه ، ببینم وضعیت ما چجوری بوده دیگه ~X(
والا من هم معلم و ناظم زن داشتم هم مرد ، از جفتشونم کتک خوردم و حرف شنیدم ، الانم ک فک میکنم میکنم همشون با ی ذهنیت بد تو خاطرم موندن ، اونقدری ک معلم زن سال چهارم دبستانمون منو تحقیر و دعوا کرد کل معلمای مرد اینکارو نکردن، کلا زنه با من پدر کشتگی داشت و خیلی دلم میخواد یبار ببینمش بگم خداوکیلی مشکلت با من چی بود!؟ :دی

________________________________________________________________________________

من قبول دارم تو هر قشر و صنفی خوب و بد هست ، ولی قبول کنید این همه تنفر و خاطرات بدی ک ما ها از مدارس و معلم ها داریم یکاری کرده ک(حداقل برای من) فقط خاطرات سیاه و تیره ازون دوران ب یاد دارم. این خودش نشون میده ک تعداد معلم های خوبمون خیلییییی کم بوده ، شاید هم برای نسل ما اینجوری بوده و از شانس بدمون گیر ی مشت آدم سایکو افتادیم :دی
 
حالا یه بخشیش معلما بودن.آزار و اذیت خود دانش آموزا هم زیاد بود.قانون جنگل بود کاملا.کسی که درست حسابی بود و مودب بود خیلی اذیتش میکردن.کلا درسای مدرسه دوزار تو زندگی بدرد هیچ کدوممون نخورد فقط کلی مشکل روحی و عقده پیدا کردیم.الانم همینه بهتر شده ولی بازم بچه رو بفرستی مدرسه فقط عمر و سلامت روانشو هدر دادی.تازه این یه قسمت ماجرا بود مکافات کنکور و بدبختی های اون بماند.طرف سال تا سال زنگ نمیزد روز اعلام نتایج زنگ مبزد رتبتو بپرسه.ننه بابا هم که همه دنبال دکتر و مهندس بودن.این همه بدبختی بکشی تازه بعدش بیایی تو جامعه و ببینی کلا یه پرایدم با درآمدت نمیتونی بخری.خدایی بدبخت تر و خاک تو سر تر از ایرانی تو دنیا نیست.از اولش بدبختی میکشه تا وقتی سرشو بذاره بمیره
 
نمیگم معلم خوب توی ایران نبود ولی متاسفانه وحشی هاش گیر ما اومد
خوده جو زندان گونه و خفقان مدرسه هم باز مزید بر علت بود
اگر همینجا یه نظر سنجی مسئول تاپیک بذاره برای دوران مدرسه
من مطمئنم ۹۰ درصد به بالا تنفر از معلم و ناظم و مدیر و کلا خوده مدرسه رای میاره
 
من با معلم جماعت زیاد سرکار داشتم عوضی بله داشتن قبلا خیلی الان خیلی کمتر هست تو شهرستان متاسفانه بیشتر هست یکی از دلایلش مشکلات مالی بود خیلی از این ها دو شیفت کار میکنن و یا منتظرند تابستون بشه یکم بتونند پول در بیارن اگثرا ذهنشون بیرون از درس و محیط درس هست ولی یک چیزی که من را شدیدا ناراحت میکنه معلم بد نیست والد بد هست انقدر پدر مادر دیدم اومدن میگن بزنید بچه هامون را اصلا شاید باورتون نشه امیدوارم این تجربه بشه شما بچه ها حداقل این رفتار را با بچه هاتون نداشته باشید حتی بدترینشون .الان چند ماه پیش تو یکی از مدارس غیر انتفاعی بودم دیدم معلم داره درس میده دو تا از بچها دارن تو کلاس راه میرن یکیشون هم بدون اجازه رفت بیرون واسم خیلی عجیب بود با معلم صحبت کردم گفتش تو مدرسه چنتا بیش فعال داریم که یا مدام حرف میزنند یا راه میرند تو کلاس یکی دو تا هم مشکل روحی داریم که بنده خدا ها کاری ندارند ولی یکهو داد میزنن یا میرن از کلاس بیرون جالب بود برام درسته غیر انتفاعی هست ولی انقدر راحت خودش را کنترل میکرد جالب بود میگفت یکی که مشکل روحی داره بعضی مواقع میخواد از مدرسه هم بره بیرون باباش گفت بزنیدش میترسه نمیره واقعا دلم بحال اون بنده خدا سوخت البته دبیرستانی بودن
 
wma13921214604_bb69.jpg
 
بخشی از خاطراتمون مشابه هستش (هفته نامه کلیک و ...)
و بازیکده 🤩
یادش بخیر. پس شما هم مثل من از اعضای اون سایت هستید که بعد اومدیم بازیسنتر و الان که سالیان زیادی از بودنمون در اینجا میگذره.
آره قبلا فعالیت در فروم ها زیاد بود چه اینجا چه فرومهای خارجی که عضو بودم. دلیلش هم این بود که بستر تبادل فکری همین فروم ها بودند ولی کم کم با روی کار اومدن شبکه های مجازی عملا بحث ها به اون سمت هدایت شدند و البته از قالب تخصصی هم تا حدی خارج شدند (شایدم من این طور فکر میکنم)
یه خاطره از قدیم: قبل از اینکه سگا بخرم (البته شروع بازی کردن من از آتاری ۲۶۰۰ و حتی TV Game با اون بازی پونگ!!!! بود😅) یه کلوپ آشنا بود که هر از گاهی دسته هاشون که ایراد پیدا می‌کرد می بردم خونه براشون درست میکردم (از اول عشق الکترونیک و مدارات اینا بودم گرچه رشته من نبود) و در عوض هر وقت می خواستم کنسول سگا برای شب ازشون میگرفتم تا فردا حدود ظهر دستم بود😁🤣 با داداشم یا حتی دوستم می‌نشستیم پاش آی چه حالی میداد😂 حتی بعدش هم که ps1 اومد همین طور😁
جدی سالها مثل برق گذشتند.
الان به لطف شبیه سازها همه چی می تونه یادآوری بشه که خالی از لطف نبوده و نیست.

دم همگی گرم و حال همتون خوش
اره واقعا دوران خیلی خوشی بود و بسیار لذت بخش ! یادش بخیر ... اون زمان بین بازیکده، پردیس گیم و چند تا دیگه رقابت بود ! فروم پرشین تولز و انیمه ورلد هم دنیای قشنگی داشت.


-------------------------

قدیم ها اینقدر سرعت اینترنت پایین تر از الان بود که من یادم هست یک تریلر با پسوند 3gp از خدای جنگ رو هزار بار می دیدم ... دیگه خود بازی که بماند اساسا به نظرم در خصوص برخی موارد همین محدودیت هاس که لذت بخش هست (وقتی یک چیزی رو به سختی بدست بیاری بیشتر قدرش رو میدونی) حالا نمیگم سرعت پایین خوبه منظورم چیز دیگه هست :D اینترنت پارس انلاین می گرفتیم جونمون در می اومد تا ی چیزی دانلود شه 20 ساعته داشت و 50 ساعته اگر درست خاطرم باشه ! این کیم های دو قلو هم داستانی داشت برای خودش ! بچه که بودیم شاید و شاید فقط مشهدی های پیرمرد مثل من یادشون باشه یک چیزی پخش می کردن به نام فالی آخ که چقدر خوشمزه بود بعیدمی دونم تو شهرهای دیگه هم باشه (کیا یادشونه ؟). یا الاسکا (دهنم آب افتاد) . همیشه موقع تماشای یانگوم شربت لیمو بسته ای 100 تومنی میخریدم با یخ می خوردیم دنیایی داشت ! اون زمان کلا یک یاهو مسنجر بود و یک دنیا چت روم های شلوغ و جوان های بیکار (بعضا) اهنگ پخش می کرد یکی حرف می زد و ... واقعا چی بود یاهو مسنجر کی گوگل رو تحویل میگرفت !

در زمینه معلم هم بچه ها خوب و بد همیشه هست من بهترین معلم ها از نظر اخلاق و ... رو هم داشتم اونطرفی هم بوده ! خدا خوبش رو زیاد کنه !
 
رفقا پشه کش خوب چی سراغ دارین از این فصل دیگه پنجره ها رو که باز میذارم پشه ها میان سراغم
یعنی فکر کن به بقیه نگاه هم نمیکنن فقط منو خفت میکنن
چی استفاده میکنین که راضی بودین؟
 
  • Like
Reactions: playstation2
سلام خدمت همه اساتید دهه 60
بنده بچه جنوب تهرانم و تمام 12 سال تحصیلی مدارس جنوب تهران رفتم
فقط فقط 4/5 تا معلم بودن که میتونم بگم انسان بودن و بقیه هیچ
از خاطرات تلخ
مداد و خودکار گذاشتن لای انگشت
چک ناظمی و معلمی خوردن
شیلنگ میلگردی که تو پام خورد چند بار و کبودی
با خط کش چوبی کف دست خوردن
نشستن کف کلاس در زمستان
گریه انداختن ناظم سر نمره انظباط
بیرون انداختن معلم از کلاس
سوال پرسیدن معلم شغل پدر سر این خیلی خاطره تلخ دارم (بچه های که پدر نداشتن
و اونایی که زندان معتاد و غیره بودن...)
کابوس بزرگ پیک شادی تو عید
اوج بدبختی تو کل هفته فقط یه جمعه داشتیم
و خیلی چیزای سیاه دیگه که یادم نمیاد
اخرش شد دیپلم ردی و بعد سربازی
و بعد دوباره تغییر رشته تو شبانه و گرفتن دیپلم و خداحافظی از درس
الان که مینویسم 33 سالمه و مجرد
تنها سرگرمی
کار . گیم . فیلم .پیاده روی تو پارک
ودیگر هیچ
از تمام اساتید معذرت میخوام که زیاد نوشتم دلم پر بود
با ارزوی موفقیت برای همه
 
سلام خدمت همه اساتید دهه 60
بنده بچه جنوب تهرانم و تمام 12 سال تحصیلی مدارس جنوب تهران رفتم
فقط فقط 4/5 تا معلم بودن که میتونم بگم انسان بودن و بقیه هیچ
از خاطرات تلخ
مداد و خودکار گذاشتن لای انگشت
چک ناظمی و معلمی خوردن
شیلنگ میلگردی که تو پام خورد چند بار و کبودی
با خط کش چوبی کف دست خوردن
نشستن کف کلاس در زمستان
گریه انداختن ناظم سر نمره انظباط
بیرون انداختن معلم از کلاس
سوال پرسیدن معلم شغل پدر سر این خیلی خاطره تلخ دارم (بچه های که پدر نداشتن
و اونایی که زندان معتاد و غیره بودن...)
کابوس بزرگ پیک شادی تو عید
اوج بدبختی تو کل هفته فقط یه جمعه داشتیم
و خیلی چیزای سیاه دیگه که یادم نمیاد
اخرش شد دیپلم ردی و بعد سربازی
و بعد دوباره تغییر رشته تو شبانه و گرفتن دیپلم و خداحافظی از درس
الان که مینویسم 33 سالمه و مجرد
تنها سرگرمی
کار . گیم . فیلم .پیاده روی تو پارک
ودیگر هیچ
از تمام اساتید معذرت میخوام که زیاد نوشتم دلم پر بود
با ارزوی موفقیت برای همه
انشاالله دلتون شاد و تنتون سلامت باشه
و امیدوارم آینده روشنی پیش روی همه دوستان عزیز و مخصوصا فرزندان این کشور باشه.
انشاالله اتفاقات بهتری برای همه رقم بخوره.
 
اتفاقا بدتر از معلم های زن وجود نداشت،
فکر کنم شما تا حالا معلم مرد نداشتید
از اول دبستان با چوب خط کش نه با چون درخت مارو میزدن
من تا دانشگاه مدرس رسمی زن نداشتم
دانشگاه تمامه ساتید زن منو پاس کردن جز 1 نفر که با خودش هم قهر بود
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or